|
|
همبستگي دركاسه زهري خشونت ،
پيشدرآمد زندگي دورههاي حساسترين از يكي اينك كه بزرگي ملت براي چراغ گذشته گرانقدر تجربههاي ميكند ، سپري را خود سياسي شدن ملي جريان در و دهه 30 آشوبهاي در.است آينده راه بودند جواناني شايد خشونتآفرينان از بسياري نفت ، صنعت به يورش با ميپنداشتند پاكانديشي ، و صداقت نهايت در كه را درستي راه روزنامهها ، و جمعيتها و احزاب دفاتر به شيريني ميوه بيآنكه خشونتها آن اما.برگزيدهاند را بيگانه سلطه بيندازد ، پاكانديش و صادق عناصر دامان حاكم ما ملت بر نظامي كودتاهاي خشنترين از يكي صورت به دوم حماسي انتخابات از ويژه به كه خشونتهايي در.كرد از بعضي تكرار شاهد ميدهد ، رخ اينسو به ماه 1376 خرداد با دوره اين عمده تفاوت اما.هستيم گذشته تلخ تجربههاي از چگونه آموختهاند ما مردم كه است اين در پيش دهههاي .كنند نگاهباني ايران اسلامي جمهوري و آزادي استقلال ، يقين به حساس ، روزهاي اين در مردم خويشتنداري و بردباري واقع در.ميشود ناشي ملت بزرگ تجربههاي و آگاهي از گفتوگو ، گسترش براي بيشتر هرچه را فضا كه آموختهايم توان و بگشاييم ديدگاهها بهترين انتخاب و انديشه مبادله و دهيم افزايش خود در را گوناگون نظرات و عقايد تحمل مردم پاك احساسات از بستري در خشونتگرايان ندهيم اجازه ميهن اين آزادي و استقلال بردن ميان از براي را زمينه به توجه با حساس دوره اين در ما.كنند فراهم اسلامي بيگانه ، تهديدكننده نيروهاي حضور و منطقهاي آشوبهاي گرچه داريم ، نياز همبستگي و همدلي به زماني هر از بيش زلال با را خشونت زهر كه باشند آن بر گرايان خشونت .درآميزند ما ملت همبستگي عجم از گروهي) را كيومرث" كه ميخوانيم بلعمي تاريخ در پسري (بودند او پشت از خلق اين و بود او "آدم" كه گويند كوهها بر هميشه پسر اين و "ميشنگ" او نام مردانه ، بودي نزد پدر كه هرگاه و پرستيدي همي را جل و عز خداي و بودي گفتي پدر بهتر ، چه كارها از كه پرسيدي را پدر آمدي او بيآزاري گفتي او جل ، و عز خداي پرستش و مردمان بيآزاري مگر كرد نتوان طاعت و ايشان از بودن جدا مگر كرد نتوان ".تنهايي به ممكن مردم از دوري در تنها را اخلاق رعايت ميشنگ .است همزيستي از شيوهاي جز چيزي اخلاق مگر اما ميدانست است غيراخلاقي نه و اخلاقي نه ميشنگ شيوه دليل همين به بايد اما.بود كشيده پاپس اخلاق دايره از او بلكه ممكن مردم از دوري در تنها بودن بيآزار آيا كه انديشيد (!)است آن از گروهي":است دردناك بسي ميشنگ داستان پايان اما بودندميشنگ شده هزيمت به كيومرث پدرش دست از كه ديوان گفتند و كردند او هلاك تدبير بديدند ، كوه بدان تنها را فرصت پس كوشيدن ، نتواند ما با و شود شكسته پدرش دل تا كوه پاره نهاد سجده به سر ميشنگ چون داشتند نگاه ".كردندنش هلاك و زدند او سر بر و برگرفتند !بماند تنها جهان در هرگز نميتواند انسان براستي ، خشونت زبان ابزارهاي از همنوعانش با ارتباط برقراري در امروزي بشر شايد و است زبان آنها از يكي كه ميجويد بهره مختلفي برشمرد ، را آنها گونه اين كلي تقسيمبندي يك در بتوان علمي ، زبان هنري ، زبان اشاره ، و ايما زبان كلامي ، زبان !جادو زبان منطقي ، و عقلي زبان از خشونت زبان اما ، .باشد خشونت زبان زبان ، آخرين شايد و اين قولي به و سويه يك آن اثر و است صريحتر زبانها همه كه است دمي دو تيغ است مسلح بيقانوني ساز به كه زبان جهت تغيير فردا كه بسا چه آمده ، رقيب سراغ به امروز اگر !كند ميل آن صادركننده طرف به بيشتري دامنههاي با و داده زندان در بازجويي:ميآوريم خشونت زبان از روشني مثال پاسخ زنداني اما.دهد پاسخ بايد زنداني و ميپرسد مدام فرياد ميكند ، پرخاش ميكند ، تهديد بازجو لذا نميدهد ، بازجو خواسته به و است خاموش همچنان زنداني اما ميكشد ، زبان يعني تدبيرش آخرين از بازجو.نميدهد مثبت پاسخ كه زباني !تازيانه زبان يعني ميگيرد بهره خشونت به استخوان و گوشت راه از بلكه گوش راه از نه واژههايش اينجاست و دارد روشني زبان "درد" و مييابد انتقال مخاطب .داشت متنوع برداشتهاي و كرد بازي واژهها با نميتوان كه و سياسي جامعهشناسي نظر از خشونت زبان به توسل بحران "عقبمانده" و "بدوي" حل روش اجتماعي روانشناسي .است شكست از ناشي خشونت زبان به توسل كارشناسان ، اعتقاد به اما.است خاص گروههاي اهداف پيشبرد براي ديگر زبانهاي در زبانهاي چرا:است اين كرد فراموش نبايد كه را نكتهاي !است؟ رسيده بنبست به ديگر را گذشته سال نيم و يك در جامعه سياسي درگيريهاي برخي .كنيم مي مرور بدترين كه سال 1376 در جمهوري رياست انتخابات دوران - به منتسب افراد برخي سوي از توهينها و حرمتها هتك نوع .شد روا خاتمي حجتالاسلام به فشار گروه انداختن براه با خشن گروه اين كه برخوردهايي زشتترين ساختن و "هنري زبان" با البته صد و عاشورا شادي كارناوال گذاشتن نمايش به و وقيح كاريكاتورهاي توزيع و سخيف فيلمي ايران تاريخ در ايراني ذهن ميليون وسعت 20 به صفحهاي در .شد ثبت در هم آن بادآورده ثروتهاي اتهام به ملي پرونده غوغاي - !برخاست خاتمي از حمايت در تهران شهردار كه زماني چهرههاي نزديكترين حتي و موجه چهرههاي صلاحيت رد - مجلس و مجلس دورهاي ميان انتخابات در خاتمي به سياسي سر سخن هم باز كه بود "منطقي و استدلالي زبان" خبرگان .داد محافل در دانشجويي و مردمي تجمعهاي به تعرض و حمله - .خشونت زبان با سينمايي و هنري و دانشگاهي مبارز روحانيون مجمع برجسته عضو يك كردن بدنام سناريوي - حرمت هتك "تلويزيون" طريق از بايد كه (بيات اسدالله) !ميشد از بعضي بازداشت و نشريات برخي به تعرض و تهمت - هم خرداد روزنامه به آن موج تازهترين كه دستاندركاران !رسيد .نويسندگان از تن چند پيدرپي و فجيع قتلهاي - روشن روز در هم آن رقيب زمين به توپ انداختن آخر دست و - حق به كه خورشيد تلالو مقابل در سويي كم "چراغ" با كريه چهره كه قم اخير حوادث بالاخره و بود يي"كورسو" نظام شاخص چهرههاي از يكي شتم و ضرب در را خشونت طالبان .گذاشت نمايش معرض در كه داد نشان خوبي به اخير نيم و سال يك حوادث كلي طور به مخالفان فعاليتهاي مهم محور خشونت خط تداوم و ايجاد شيوههاي با روز به روز كه است بوده خرداد دوم حماسه .مييابد ادامه همچنان مختلف چيست؟ خشونت زور به توسل نوعي خشونت كه باورند اين بر روانشناسان مسالهاي خشونت و خود اميال و آمال به رسيدن براي است خشونت و ميكند عرضه خود حل راه عنوان به را خود كه است مديون را خود واگيري قابليت و است واگيردار وبا مانند .ميداند خود ظاهري توجيه خود خشونت و است پيچيده آن پيامدهاي اما است ساده خشونت .مينمايد رخ حل راه عنوان به كه است علل سري يك معلول هيچ اما است حيوان و انسان نيافته تكامل مرز خشونت از بشر نوع به دلسوزي براي كه بپذيرد نميتواند انساني .كرد بشر زندگي عرصه وارد را مطلوبتري نتايج خشونت ، راه به اهداف تحقق براي خشونت به توسل مردمشناسان ، باور به و نمييابد مشروعيت كه است حلي راه جوانان بين در ويژه دوام عملي و انديشهاي هيچ مردمي پشتوانه و مشروعيت بدون .يافت نخواهد قوام و و است يافته ژرفي تغييرات جامعه سياسي فضاي ديگر اكنون و عقايد تحمل امروز جامعه نيازهاي مهمترين از يكي شايد است مهمي شرط رويه اين و است يكديگر سوي از گروهها آراي شنيدن تحمل شرايطي چنين در و جوامع توسعهيافتگي براي اصلي شرط خود ايدهآلهاي حفظ درعين مخالف نظريات .است "مدني همزيستي" يكي:ميگويد مورد اين در سياسي علوم دانشجوي احساننژاد فصل و حل و مسالمتآميز رقابت سياسي ، توسعه شاخصهاي از قانون چارچوب در سياسي گروههاي و نيروها ميان اختلافات كه آنجا از و است قهرآميز شيوههاي و خشونت به توسل بدون منافع با خودبهخود است نو شعاري ما كشور در سياسي توسعه باور كمكم بايد سياسي گروههاي امااست مغاير عدهاي تهديد و اختناق و زور و چماق روز ديگر امروز كه كنند بسيار اما شود واقع موءثر "موقتا اگر حتي و نيست .شود دايمي آن نتايج بپنداريم كه است سادهلوحانه به دست كه كساني ميگويد ، اجتماعي علوم رشته دانشجوي يك دستساز و صوتي بمب كه كساني ميزنند ، خشونت جان به چاقو با كه كساني ميكنند ، پرتاب اينسووآنسو اعلام بيزباني زبان با "عملا ميافتند ، انديشمندان اكثريت با مشترك زبان و رسيدهاند بنبست به كه ميكنند .ندارند جامعه :ميگويد جامعهشناسي كارشناسي دانشجوي دوره صباغي نوع از اما است مشاركت نوعي خاص ، گروهي سوي از خشونت .جوامع مدون قانونهاي از بهدور و غيرمجاز عادي راههاي كه مينماياند چهره زماني خشونت حقيقت در خود خشن گروههاي و است رسيده بنبست به مشكلات رفع براي است اين مهم نكته اما.كنند حق احقاق كه ميدانند محق را بايد و ندارد وجود اكنون كه است واقعيتي "حق" اين آيا كه اعمال تحقق براي است پنداري فقط يا آيد بهوجود .خودخواهانه را بشر و است خشونت ذاتي عنصر منافع در تضاد:ميگويد وي اختناق ، ارعاب ، قالب در خشونت.ميكشاند مرحله اين به و فرهنگي و سياسي مختلف عرصههاي در كشتار حتي و تهديد .دارد بروز قابليت اقتصادي داد فرصت بايد سلطه سال از 150 پس ما ملت آرمانخواهي و اسلامي انقلاب دستاوردهايي بيگانه ، دستنشانده و ديكتاتوري حكومتهاي .كرد مراقبت آن از وجود تمام با بايد كه است داشته را ما ملت:ميافزايد ادبيات رشته دانشجوي "پوررستمي" خلقوخوهاي و بينش تحصيلات ، ميزان با انسانها از طيفي كه افرادي غيراز من بهنظرميدهند تشكيل گوناگون گروههاي گردانندگان استخدام به خشونت اعمال براي آگاهانه ميشوند ، محسوب تبهكاران زمره در درواقع و درميآيند فشار سياسيشان ديدگاه و اعتقاد براساس كه هستند كساني تحمل بايد ، مدني جامعه در.دارند گفتن براي حرفهايي و باشد داشته وجود عزيزان اين حرفهاي شنيدن براي لازم با باشد برانگيزاننده اينكه ولو آنها اظهارات با نبايد بتوانند ، بايد ما هموطنان از عده اين.شود برخورد خشونت مجال اگر كنند مطرح گوناگون نشريات در را حرفهايشان امكان خشونت گردد ، فراهم اقشار همه ميان سالم گفتوشنود بايد كه گرايان جانبخشونت از مگر نميكند ، پيدا بروز .شود قانوني برخورد آنها با به توسل با كه كسانيچيست خشونت بروز علت ديد بايد و يا و انديشهها ترويج در سعي خشونت و ارعاب تهديد ، زور ، راههاي وجود با چرا بيانديشند بايد دارند اهدافشان تحقق طبيعي.دستيابند خود نيات به نتوانستهاند مختلف عادي هيچگاه مخالف نظريات شنيدن تحمل و قوي منطق داشتن كه است .بازنميگذارد خشونتها بروز براي جايي جايگاه اجتماعي نظم و است حاكم قانون كه جامعهاي در پرسش اين پاسخ است؟ دليل چه به خشونت بروز دارد ويژهاي ابزارهاي" با خشونتگرايان يا كه است اين "احتمالا هدف يا و نبودهاند خود حق و آمال تحقق به قادر "قانوني سرسازش قانون نوع هر و منطق با "اصولا كه دارند ديگري .ندارد چنين خشونت و فشار گروههاي درباره كلام زيبا دكتر رد يا قبول مورد در برگرديم اسلام صدر به اگر:ميگويد ميكردند تصرف را جايي مسلمانان وقتي كه ميبينيم اسلام اينكه يا ميدادند قرار افراد براي را شرط دو مسلمين همان به كه بدهند پول و خراج اينكه يا و بياورند اسلام ميشود آيا موضوع اين به توجه با.شدند معروف ذمه اهل به توجه با است ، معتقد تمدنها برخورد به اسلام كه گفت داشت وجود ساساني ايران تمدن رم ، تمدن زمان آن در اينكه .بود شكلگيري درحال اسلام تمدن و همواره ايشان كه است اين داريم (ص)اكرم رسول از ما آنچه سند كه بود كاري نخستين اين و كردند اسلام به دعوت امپراطوري به ايران ، پادشاه كسري به.هست هم آن تاريخي اسلام به دعوت را آنها و ميفرستند نامه حبشه ، به رم ، را نامه اين من كه نميگويند رسول حضرت اما.ميكنند لشكر نپذيرفتيد ، را دعوت شما اگر ولي مينويسم شما براي را شما شمشير ضرب به و ميشود شما كشور وارد اسلام ايشان اما است بوده هم جهاد و جنگ البته.ميكند مسلمان رفتار "دعوت" با همواره شبهجزيره اهالي خود با حتي .ميكردند و گفتوگو و دعوت با هم اسلام پيشرفت كه بگويم ميخواهم بايد را اينها از كداميك ما حالا است ، بوده جنگ هم يا دعوت استراتژي برگزينيم ، استراتژي بهعنوان امروزه .شمشير استراتژي كه باشد گفته ما به اسلام نميكنم فكر من:ميگويد وي !است شمشير استراتژي هم آن و دارد وجود استراتژي يك فقط رضايي مريم |
|