عرفان و دين
برادران محضر به عريضهاي
سنت اهل
عذرخواهانيم تفصيل به ما
درگذر خطاها از اجمال به تو پس
عرفان و دين
با گفتگو در تاريخ و جامعه انداز چشم در عرفان
(دوم بخش) فضايي يوسف دكتر
شكل چگونه اسلام از پس ايران در عرفاني بينش :معارف *
عطار ، سنايي ، چون شاعراني -عارف دست به كه آنگاه تا گرفت
شد؟ پرورده مولوي
حتي يا و نخست سدههاي در اسلام ، در :فضايي يوسف دكتر *
البته.نبود كلاسيك عرفان از خبري دوم سده نيمه تا
پيش اموي جامعه در كه فسادي علت به مردم از گروههايي
اينان.گرفتند كناره جامعه از زاهدانه بود ، آمده
آن در اسلام و قرآن احكام از بسياري به كه ميديدند
زيرا نميرفتند مساجد به حتي لذا و نميشود عمل سامان
.بود فاسد سياستمداران جاي و بنياميه سيطره تحت مساجد
زاهدان رو اين از.بود شده اهانت سال شصت (ع)حضرتعلي به
زهاد.گرفتند كناره فاسد جامعه از كه بودند مومناني
(ع)علي ياران از همه ربيع خواجه و قرني اويس مانند ثمانيه
زهد ، صورت به اسلام در عرفان نيم و قرن يك نزديك.بودند
بيرون در عبادات.بود تقشف اصطلاح به و نفس تصفيه تزكيه ،
يوناني ، معارف دوم قرن دوم نيمه از.ميگرفت صورت شهرها
قلمرو وارد ترجمه نهضت رواج وسيله به هندي و ايراني
عرفاني باورهاي و مقولات ميان اين از.شد اسلام فرهنگي
قرار تاثير تحت را اسلامي ساده عرفان مصر اسكندريه و هند
شد ساخته اسكندر توسط كه بود مصر در شهري اسكندريه داد ،
دانشمندان و عادي مردمان آنجا مردمان درصد هشتاد و
كوچيده آنجا به اسكندر مرگ از پس كه بودند رومي و يوناني
تا ميلاد از پيش سوم سده آغاز از مكتبي آنجا در.بودند
شاخص كه بودند كرده برقرار ميلادي چهارم سده پايان
.بود فلوطين مكتب آن عرفاني
يگانهگرايي اصول شده ، گفته آثار اين ترجمه طريق از
سلوك و سير راه از ميتواند انسان اينكه و عرفاني
عرفاي قبول مورد كند ، حاصل تقرب خداوند با "مستقيما
.گرفت قرار اسلامي
نظام با چگونه عرفاني مفهومهاي و مقولات اين :معارف *
تبادل اين شد؟ نهاده هم بر اسلام اخلاقي -ديني ارزشهاي
عرفاني زبان اين و گرفت؟ شكل چگونه شما نظر به فرهنگي
يافت؟ استواري چگونه
شده وارد عرفاني مقولههاي و اصول :فضايي يوسف دكتر *
در و گرديد اسلامي ارزشهاي تابع اسلام ، فرهنگي حوزه در
اسلامي صورت واقع در و گرديد بيان اسلامي اخلاقيات قالب
احاديث از متصوفين عرفاو اصطلاحات همه يعني گرفت ، خود به
اين از و يافت اسلامي گونه عرفان ، و شد اقتباس آيات و
-طريقت 3 -شريعت 2 -يافت1 مرحله سه اسلام در عرفان جهت
"غالبا ديگر ملل عرفاني مكاتب در شريعت مرحله.حقيقت
و عارف بعد باشد متشرع اول بايد دراسلام عارف يك.نيست
رابطه ، همين در و قبليام بحث دنباله در البته.متصوف
مرحله دو اسلام در عرفان رشد و شكلگيري چگونگي درباره
اشاره نيز سومي مرحله به بايد اينجا در كه كردم بيان را
در اسلام تاريخ در عرفان سوم مرحله اينكه ، آن و كنم
" وجود وحدت " مرحله اين.ميشود آغاز پنجم سده از ايران
اسكندريه و هند عرفاني تفكر از گفت ميتوان كه دارد نام
و صوفي كلمه البته.است يافته اسلامي گونه و شده برگرفته
براي زهدپيشه عارفان و يافت رواج سوم قرن آغاز از تصوف
.ميپوشيدند پشمين لباس نفساني هواهاي با مخالفت
كوفي ابوهاشم شد ، خوانده (صوفي) نام اين به كه كسي اولين
متصوف و متشرع ميان اختلاف كه بود زمانها همين ازبود
صد در صد نه "غالبا كه كرد اشاره بايد "ضمناآمد پديد
را آن نظري و عقيدتي جنبه و تصوف را مكتب اين عملي جنبه
.ميناميدند عرفان
هندي عرفاني هاي مقوله اصولو كه داشتيد اشاره :معارف *
اسلامي ارزشهاي تابع شدو وارد اسلام فرهنگي حوزه به
اين در آيا.شد بيان اسلامي اخلاقيات قالب در و گرديد
اسلامي مفاهيم اخلاقي و ديني - ارزشي بار از فكري تعامل
مذكور عرفاني هاي انديشه معاني ، همان آنكه يا شد كاسته
و معنايي ستد و داد اين با رابطه در داد؟ پوشش نيز را
.بفرماييد توضيح واژگاني
اخلاقي عناصر از بسياري اينكه توضيح :فضايي يوسف دكتر *
بويژه احاديث از برخي و قرآن آيات از اسلامي عرفان
آمده پديد عرفاني اصطلاحات.گرفتهاند نشات قدسي احاديث
اقتباس قرآن و احاديث زبان از اسلامي فرهنگ در
از اسلامي اصطلاحات اين كه نبوده اينگونه و ميگرديدند
در اسلامي و قرآني بار خير ، آن گردد ، تهي خود ارزشي بار
اصول با دادن تطبيق در ولي دارند وجود واژگان و اصطلاحات
در.گرفتهاند عرفاني ديدگاه از حاكي نويني معاني عرفاني
بر يافته استوار و مجازي معنايي آنها ، عرفاني معناي واقع
و حقيقي معناي اسلامي ، معاني.است اسلامي ارزشهاي گوهر
توكل واژه نمونه براي.هستند مجازي معاني عرفاني معاني
معناي به قرآنياش مفهوم در واژه اين بگيريد نظر در را
مشكل مسايل در خداوند به انسان كردن تكيه و داشتن اتكاء
كارها و امور همه عرفاني اصطلاح در ولي است ، محنتبار و
به قرآن در صبر واژهاست كردن واگذار خداوند به را
شكيبايي عرفان در ولي است ، مصائب برابر در شكيبايي معناي
و واژهها اين پس.است خداوند و وجود اصل از دوري بر
.دارند اسلامي و قرآني خاستگاههاي و ريشهها اصطلاحات
:شده گرفته قدسي حديث اين از عرفان در اخلاص واژه "مثلا
قلبه الحكمتمن ينابيع الله جري"صباحا اربعين لله اخلص من
گرداند ، خالص را روزش چهل خداوندگار براي هركس :لسانه الي
زبانش بر او دل از را فرزانگي و سرچشمههايحكمت خداوند
همان در درويشاست زهد اسلامي پايهعرفان.ميسازد روان
به محتاج سخت و نيازمند يعني خود عرفاني و قرآني معناي
"فخري الفقر" :است شده شمرده اولياء فخر فقر و خداوند
سائقههاي و انگيزهها برخي ميرسد نظر به :معارف *
رواج در تاكنون تاريخ آغاز از روانشناختي -اجتماعي
عوامل چه جنابعالي.است بوده دخيل عرفاني گرايش و ديدگاه
ميدانيد؟ موثر زمينه اين در را رواني و اجتماعي
چون روانكاواني و روانشناسان ديد از :فضايي يوسف دكتر *
در انساني واپسزده تمايلات و خواستها يونگ ، و فرويد
تجربيات خلال از شده انباشته ناخودآگاه نام به انبارگاهي
در فرويد ، عقيده به.مييابند آشكارشدگي مجال عرفاني
تصعيد صورت به فردي و رواني عقدههاي عرفاني تجربههاي
شعاعي و جزيي را خود انسان و ميكند تجلي (Sublimation)
عقيده به.ميگيرد اوج روحش و كرده تصور خداوند از
به پاسخگويي باعث عرفاني محافل در شركت دوركهيم
هنگامي بيگمان.ميشود ناخودآگاهانه و دروني خواستههاي
نابرابريهاي و مشكلات و فساد ناامني ، اجتماعي نظر از كه
...و فردي آزادي راه سر بر موانعي و اقتصادي و اجتماعي
سرخوردگي و نااميدي گونهاي باشد ، خودبخود جامعهاي در
منجر عرفاني گرايش پيدايي به كه ميآيد پديد اجتماعي
.ميشود
در و گريخته فاسد جامعه غالب جو از افراد كه اينجاست
دردهاي تشفي به و ميآيند گرد هم دور عرفاني محافل
تسكين و روحي تلطيف ضمن در آنانميپردازند اجتماعي
خداوند به تقرب براي عرفاني سلوك و سير به اجتماعي آلام
ايران جامعه هجري هفتم سده در نمونه براي.ميپردازند
گرديد اجتماعي بد شرايط دچار مغولان حمله اثر بر اسلامي ،
عرفان و تصوف به مردم.داد دست از را خود زنده اميدهاي و
.گرفت قرار بيپناه مردم پناهگاه خانقاه و آوردند روي
;يعني گرديد تغيير دچار كمي پس اين از اسلامي عرفان البته
صورت به و داشتند ، نزاع هم با كه مختلف قالبهاي در
مسالك بعد به صفويه دوره از و درآمد حيدري و نعمتي "مثلا
در تشيع عرفان و گرفت خود به ديني جنبه بيشتر عرفاني
صورت اللهي نعمت فرقههاي "خصوصا و شد قوي صفويه قلمرو
فرقههاي بيشتر هماكنون و گرفتند خود به امامي تشيع
.دارند تشيع مذهب جنبه ايران در عرفاني
ديدگاههاي و تفكرات گوناگوني به توجه با :معارف *
به امروز ، به تا آغاز از جهان سراسر در صوفيانه و عرفاني
براي ميتوان را يكساني و مشترك نقاط چه جنابعالي نظر
برشمرد؟ آنها همه
گوناگون مكاتب در اينكه عين در عرفان :فضايي يوسف دكتر
آن اما گرفته ، خود به خاص صورتهاي مختلف ملتهاي بين
همان "غالبا كه دارند هم با فراواني مشترك موارد مكاتب
دانش و حقيقت به رسيدن راه اينكه و است وجود وحدت موضوع
و زهد و معنوي انوار تابش و قلبي راهاشراق از واقعي
مكاتب.فلسفي استدلال راه از نه ميگردد حاصل نفس تزكيه
شود ، تضعيف جسماني هوس و هوي اگر كه معتقدند همه عرفان
كه است مدعي عارف و ميشود باطنيتقويت و روحاني جنبه
ميخواهد فيلسوف ولي ديد باطني چشم با ميتوان را حقيقت
در ابوالخير ابوسعيد و سينا ابن ملاقات آن.بداند
از بزرگ دو اين ديدار از پس كه آمده داستان كتابهاي
:گفت يافتي؟ چون را ابوسعيد پرسيدند سينا ابن از يكديگر ،
ابن پرسيدند ابوسعيد از.ميبيند او ميدانم من آنچه
.ميداند او ميبينم من آنچه:گفت يافتي؟ چون را سينا
و است دروني بصيرت و آگاهي دل راه از حق شناخت مدعي عارف
از.برميدارد ميان از بين اين در را فاصلهاي هرگونه
و نافذ جا همه در خداوندي ذات چون كه است معتقد جهت اين
.ميبيند را خدا مينگرد كه موجودي هر به است ، جاري
رايتالله الاو "شيئا رايت ما :آمده (ع)علي از حديثي
آنكه مگر را چيزي هيچ نديدم :فيه و معه و بعده و قبله
عريان باباطاهر.ديدم آن در و آن با و بعدش قبلش ، را خدا
:است سروده
وينم درياته بنگرم دريا به
وينم ته صحرا بنگرم صحرا به
دشت و در و كوه بنگرم جا هر به
وينم والاته قامت از نشان
نديده كه را خدايي كه (ع)علي حضرت از است سخني نيز و
است ، بصيرت و دل چشم با ديدن اين "مسلما.نميپرستم باشم ،
و نفس تزكيه راه از كه است باطني بينش مقصود.سر چشم نه
:ميآيد پديد روح تقويت
بيني جان كه بازكن دل چشم
بيني آن است ناديدني آنچه
سنت اهل برادران محضر به عريضهاي
عذرخواهانيم تفصيل به ما
درگذر خطاها از اجمال به تو پس
روزنامه به سنت اهل برادران سوي از پرشماري نامههاي
از حكايت كه شده گرفته بسياري تماسهاي و رسيده همشهري
از حكايت.داشت سنت اهل عزيز برادران انتقاد و دلگيري
متولي كه همشهري ، روزنامه معارف گروه كه است قرار اين
ويژه ماههاي در "طبيعتا ميباشد ، ديني معارف و مطالب
.ميگردد فعال پيش از بيش -المبارك رمضان جمله از -مذهبي
يكي در فاحشي خطاي موجبات كارها ، كثرت يعني مسئله ، همين
اخوتي و وحدت سياست با "انصافا كه شد روزنامه مطالب از
همشهري روزنامه و -اعم بطور ايران اسلامي جمهوري نظام كه
با كه مطلب اين در.داشت منافات "كاملا دارد ، -اخص بطور
(رمضان 22-ديماه تاريخ 20 به) "ناكثين و (ع)علي" عنوان
،(ص)رسول حضرت همسر درباره نامناسبي عبارات رسيد ، چاپ به
اين در بخواهيم آنكه بدون.داشت وجود عايشه الموءمنين ام
گروه تاسف اظهار كنيم ، ارائه نامناسب توجيهي سهلگيري ،
سنت اهل ارجمند برادران محضر به را همشهري روزنامه معارف
ابراز هستند ما كشور افتخار مايه و رشيد هموطنان كه
وحدت" مباحث پيشگام كردهايم سعي همواره ماميكنيم
سنن و الهي وحي به اعتصام چيز هر از پيش و باشيم "اسلامي
همشهري معارف گروه.ميدانيم برادري و اخوت مايه را نبوي
و نوشته زمينه اين در يادداشت و مقاله دهها تاكنون
مذاهب و فرق همه همدلي و توحيد مايه كه دين اصلي برگوهر
حافظ خواجه بقول لذا.است ورزيده تاكيد است اسلامي
نيز هنرش بگفتي جمله مي عيب":ما همه بزرگ شاعر -شيرازي
"...بگوي
ديگر كه رسيدهايم بلوغ و رشد اين به ما همه "مسلما
هيچ و ندارد معاصران ميان در جايي رافضي و ناصبي بحثهاي
نيز و نمينويسد "الروافض فضائح" نام به كتابي سليمي عقل
واعتصمو".نميشود ارائه "النواصب ثوالب" نام به جوابي
به نيز الهي حبل به اعتصام."ولاتفرقو "جميعا بحبلالله
"اتفاقا و نيست مذاهب و گرايشات از شستن دست معناي
:دانسته امتش رحمت مايه را مسئله همين(ص) اكرم پيامبر
شعبه در ژرف حكمتي تعالي خداي و."رحمه امتي اختلاف"
:است داشته انسانها همه ساختن گروه گروه و شعبه
"شعوبا جعلناكم و وانثي ذكر من خلقناكم انا ايهاالناس ، "
احترام."اتقيكم عندالله اكرمكم ان لتعارفوا قبائل و
برادران همه به را همكارانمان همه و معارف گروه وارادت
والسلام.ميكنيم ابراز عزيز هموطنان ويژه به تسنن ، اهل
|