!شايد؟ فقط باشد ، راهگشا شايد
موسيقي ماندگار صداهاي براي
شويم بيشتريقائل ارزش
كه فرهنگي ميراثي "رشيديه"
است مانده گمنام
!شايد؟ فقط باشد ، راهگشا شايد
در مناسبي نقليه وسيله ميتواند تهران شهر در هم دوچرخه
براي ويژه مسير تعيين و باشد بخصوص مسيرهاي بعضي
بازي تعيينكنندهاي نقش ميان اين در دوچرخهسواران
كرد خواهد
پيشنهادي" عنوان تحت مطلبي همشهري صفحه 7 در پيش چندي
طرح از توانستم مشكل كه رسيد چاپ به "ملي طرح يك براي
كوتاه مقاله اين خلاصه.كنم خودداري آن براي اصلاحيهاي
به است توصيهاي بود ، شده امضا تهراني شهروند آن زير كه
براي گازسوز اتوبوسهاي رواج و بنزين قيمت چشمگير افزايش
اين سطر سطر خلال از گرچه شهر ، عديده مشكلات رفع به كمك
همشهريان و شهر مورد در تهراني شهروند اين ظن حسن مقاله
خودرو صنايع كارشناس يك عنوان به اما ميشد ، استنباط
هوا آلودگي كاهش در طرح اين كه كنم پيشبيني ميتوانم
بنزين مصرف كاهش با گرچه زيرا.داشت نخواهد مثبتي نقش
مصرف رواج با اما ميدهيم كاهش را شده منتشر سرب مقدار
خطرناكتر بسيار كه -را هوا كربن منواكسيد موجودي گاز ،
از.كرد خواهيم نزديكتر عام قتل يك مرزهاي به -هست نيز
جلوي "اخيرا كه گذشته در پايتخت شهري غلط طراحي طرفي
جامع طرح يك اجراي از مانع -است شده گرفته هم آن اصلاحات
يك به رسيدن تا اوقات بسياري و است عمومي نقل و حمل
در.پيمود پياده ميبايست را زيادي مسير اتوبوس ايستگاه
و حمل سيستم بر تكيه كه است ذكر قابل هم نكته اين حاشيه
را افراد مسير انتخاب آزادي مشخص ، مسيرهاي در عمومي نقل
.ميبرد سوءال زير
راهحل اما دارد ، انكارناپذيري فوايد راني اتوبوس گسترش
وسيله ميتواند تهران شهر در هم دوچرخه نيست ، نهايي
مسير تعيين و باشد بخصوص مسيرهاي بعضي در مناسبي نقليه
تعيينكنندهاي نقش ميان اين در دوچرخهسواران براي ويژه
و شهر افقي گسترش تند ، سربالاييهاي اماكرد خواهد بازي
دوچرخه كارايي بانوان ، دوچرخهسواري امكان عدم مسئله نيز
.ميسازد غيرممكن عموم براي نيز را
سطحي ترافيك از بزرگي بار بتواند مترو راهاندازي شايد
مورد در مسئولي هيچ تاكنون اما ببرد ، اعماق به را
همه از و درازمدت در آن ايمني و طرح اين فني امكانپذيري
اظهارنظر ما شهري نقل و حمل فرهنگ با مترو انطباق مهمتر
خط يك راهاندازي با داشت جا و است نكرده ارائه مستدلي
تصميمگيري آن پي در و ميگرديد بررسي مسائل اين كوتاه
.ميشد انجام مترو جامع طرح براي
تهران ريشه بدون و مشهور ترافيك طرح در را ديگر گره
قانون آلودگي از شهر هواي حفاظت براي كه ميبينيم
بخصوص خودروهاي تنها بخصوص ، ساعتهاي در كه ميگذاريم
با هركس كه ميگذاريم قانون بعد.بشوند بخصوص منطقه وارد
هم اگر و !كند شكني قانون "قانونا بتواند تومان هزار
هم جريمه اين و شود جريمه كرد تخلف و نداد تومان هزار
!باشد نداشته زيست محيط از حفاظت سازمان به ربطي
ايجاد مرتفعسازي ، اتوبانها ، گسترش شايد نهايت در و
مانند ارتباطات گسترش تجارت ، و خريد براي مجتمع مراكز
اداره و انتظامي نيروي تقويت...و پست خدمات اينترنت ،
شهري ، مبلمان اصلاح قوانين ، اصلاح رانندگي ، و راهنمايي
تحقيقاتي كار آلودهكننده ، خودروهاي تردد از جدي جلوگيري
ايجاد و شهري خودروهاي توليد سالم ، و جديد سوختهاي روي
در بنزين بهاي منطقي افزايش نيز و آنها از استفاده فرهنگ
شهري نقل و حمل اتوبوسهاي دقيق سيستم يك بكارگيري كنار
!!شايد فقط باشد ، راهگشا بتواند
هاشمي مهران
موسيقي ماندگار صداهاي براي
شويم بيشتريقائل ارزش
چه و درگذشته چه زمين ايران موسيقي هنر پرستاره آسمان در
مانده جاودانه نامشان كه بودهاند افرادي همواره حال در
افراد از دسته اين جزء بنان غلامحسين استاد ومرحوم است
را فقيد هنرمند اين بهتر و بيشتر دارد جاي كه است
اواخر در "تقريبا سيما شبكه 2 پيش چندي.بشناسيم
كاروان گرم صداي با را "ناز الهه" ترانه خود برنامههاي
.نمود پخش بنان غلامحسين استاد مرحوم ايران موسيقي سالار
هم هنوز سال چندين از بعد هنري اثر اين كه ميدانيم همه
وحتي دارد والا بس جاي ايراني موسيقي در است هنوز كه
هستند بنان مرحوم مخملين و گرم صداي عاشق امروز جوانان
.ناز الهه ترانه الخصوص علي
از تصاويري فوق ترانه پخش هنگام به سيما شبكه 2 متاسفانه
بلاي گرفتار خود زندگي سير در كه ميداد نشان را فرد يك
با سنخيتي گونه هيچ كه موردي !است شده اعتياد خانمانسوز
اين موسيقي بزرگان بخصوص و مردم "مطمئنا.نداشت ترانه پخش
يك ميان ارتباطي چه راستي كه ميشود مطرح برايشان سئوال
مسئولين "حتما كه وجودداشت دلپذير ترانه وآن معتاد فرد
كردن آگاه البته.بود خواهند پاسخگو سيما شبكه 2 محترم
تحسين و شايسته بسيار كاريست اعتياد مضرات از جامعه
ميتوانند را جوان نسل.ترانه آن پخش با نه ولي برانگيز
از كنند ، هدايت ايراني موسيقي طرف به بهتر برنامهاي با
خواننده نام ساده خيلي كه است برنامه پايان در مهمتر همه
نه و است خواننده شان در نه واين مينويسند را آهنگساز و
صداهاي براي بيائيدترانه شاعر و آهنگساز شان در
و شويم قائل بيشتري ارزش ايراني موسيقي در ماندگار
.شوند معرفي مردم به است آنان شايسته و خور در كه آنچنان
جاويد كوروش -سنندج
كه فرهنگي ميراثي "رشيديه"
است مانده گمنام
آنچه و است زنده پربارش وتمدن فرهنگ به ايراني و ايران
و فرهنگ بيشك ساخته بلندآوازه جهان در را ايران نام
فرهنگي ميراث رفيع جايگاه عرصه اين در است آن غني تمدن
.است روشن همگان بر عظيم تمدن اين گوياي اسناد بهعنوان
رشيديه يا "رشيدي ربع" بقاياي فرهنگي آثار اين جمله از
در و محض گمنامي در تبريز از گوشهاي در سالهاست كه است
بناي اين از كه نيست كسي و رفته خواب به مرگبار سكوتي
آثار علاقهمند يك عنوان به اينجانب بگيرد ، سراغي تاريخي
در ميگذرم رشيدي ربع كنار از سالهاست كه كسي و تاريخي
هيچ اما ميكنم ، وظيفه احساس گمنام "واقعا اثر اين قبال
شما روزنامه طريق از اينكه جز نيست ساخته دستم از كاري
قرار همشهري خوانندگان اختيار در كوتاه چند هر اطلاعاتي
هم و بشناسند را تاريخي اثر اين هموطنانم هم تا دهم
را تاريخي اثر اين وضعيت و كنند عمل حرف ، جاي به مسئولين
.كنند روشن
او مغول مسلمان ايلخان خان غازان محمود حكومت دوران در
رشيدالدين خواجه نام به وايراندوست دانشمند بود وزيري را
بود ، رشيدي ربع علمي مجتمع باني او هم و همداني فضلالله
خود براي "حقيقتا (ق. -ه حدود 718) خود زمان در رشيديه
مسجد از داشت ، چيز همه كه بود عظيم دانشگاهي شهرك يك
و داروئي گياهان باغ تا گرفته بيمارستان و ودانشگاه
چيزهاي و كاشيسازي و كاغذسازي كارخانههاي و ضرابخانه
تصور ميشد زمان آن در البته مترقي شهر يك براي كه ديگري
.كرد
از تن صدها و علم طالب هزاران ميعادگاه علمي شهرك اين
ولي بود ، جهان نقاط اقصي از گوناگون فنون و علوم استادان
كه آن از بعد و بود كوتاه رشيديه شكوفايي دوران كه افسوس
رساند قتل به را رشيد خواجه (مغول ايلخان آخرين) ابوسعيد
چنان و شد دراز رشيديه طرف به سو هر از غارتگر دستهاي
.دارد ياد به كمتر تاريخ كه گذاشتند نمايش به را تاراجي
چنان را رشيديه مهيب زلزله چندين نبود كار پايان اين ولي
رسيد ، فرا هجري سال 1020.افتاد فرو هميشه براي كه لرزاند
تبريز قلعه بناي دستور تبريز به سفر در صفوي عباس شاه
امروزه آنچه و كرد صادر رشيدي ربع ويرانههاي روي بر را
مربوط ميخورد چشم به مكان اين در سنگي باروهاي و برج از
به رشيديه هم باز سالها گذشت با.است دوران همين به
از بسياري براي امروز حتي كه طوري به شد سپرده فراموشي
محل اين اينك.ميرود شمار به گمنامي اثر هم تبريزيها
از حتي و تاريخي آثار تا دارد شباهت زبالهداني به بيشتر
.است محروم باشد اثر اين نام گوياي كه راهنما تابلوي يك
و گذارند پيش قدم سريعتر چه هر ذيربط مسئولين اميدواريم
پيشينه اين با اثري است حيف كه چرا بيانديشند چارهاي
.بماند ناشناخته و گمنام درخشان
بزاز مهدي
تبريز دانشگاه تاريخ دانشجوي
|