ونظام ذينفوذ گروههاي احزاب ،
سياسي
:اشاره
سياسي احزاب كه بودند نگران برخي دهه 1970 آخر سالهاي در
ذينفوذ گروههاي تاثير تحت بدهندو دست از را خود اهميت
قابليت در ميتوانست تحولي و تغيير چنين گيرند قرار
احزاب اهميت كاهش.باشد تاثيرگذار دموكراسيها اداره
آن بر را ذينفوذبسياري گروهها اهميت افزايش و سياسي
ترجمه.بپردازند تحقيق به موضوع اين درباره تا داشت
گروههاي موقعيت به نگرش اين نتيجه نوشتار اين شده تلخيص
.است عمومي سياست بر آنها گذاري ذينفوذوتاثير
مقالات گروه
سياسي احزاب و ذينفوذ گروههاي
همديگر رقيب عنوان به اغلب سياسي احزاب ذينفوذو گروههاي
مشاركت براي لازم زمينه دو هر اما.ميآيند شمار به
تحت در كه هستند مدعي همچنين و ميآورند فراهم را سياسي
نه دو اين درواقع.موءثرند عمومي سياست دادن قرار تاثير
قلمداد سياسي محدود منابع تصاحب براي رقيب عنوان به تنها
عليه قدرت ضد عنوان به نيز همديگر قدرت از بلكه ميشوند
علم نظريهپردازان از بعضيميكنند استفاده همديگر
سياسي ، احزاب زمان هر كه ادعاميكنند سياست
يا ميشوند ذينفوذتضعيف گروههاي درمقابل قدرتمندميشوند
بخش ، انسجام ويژگي نظريهپردازان بين در البته.بالعكس
براي احزاب كه چرا يافته رواج سياسي احزاب براي بيشتر
مختلفي گروههاي خاطر رضايت است لازم انتخابات در پيروزي
و يكپارچگي ويژگي ذينفوذاز گروههاي اما آورند فراهم را
جامعه از كوچكي بخش مصالح و نيستند برخوردار بخشي جامعيت
با سياسي حزب هيچ ديگر عبارت به.دارند پوشش تحت را
نظر نميتواند خاص عقيده يا گروه يك منابع از حمايت
در احزاب بايستي.جلبنمايد خود سود به را جامعه اكثريت
.باشند مردم و ملت آحاد منافع و منابع اجماع پي
:خودمينويسد قبلي نوشتههاي از انتقاد در نايدر شتز
است ذينفوذخاصي گروههاي از سياسي احزاب كه نظريه اين"
و موافقتها و مذاكرات ناپذير پايان فرآيند با كه
واقعبينانه غير نظريه يك ميآيد هم زيادگرد امتيازات
و هستند همديگر با رقابت در سياسي احزاب كه چرا...است
توانايي حزبي هيچ و است حزب با حزب بين زني چانه اولويت
".راندارد فشار ذينفوذيا گروههاي به ازحد بيش امتيازدهي
سياسي احزاب داراي كه وكشورهايي دولتها در آن بر علاوه
مسايل و اصول روي سياسي احزاب اندازه هر هستند قدرتمندي
در را ملت كلي منافع كه باشند تاكيدداشته عام سياسي
ميكنند پيدا بيشتري ونفوذ تاثير ملت بر دهد قرار اولويت
و فشار گروههاي قدرت از اندازه همان به مقابل در و
.ميشود كاسته ذينفوذ
بايد سياسي احزاب و ذينفوذ گروههاي نقش تميز درباره اما
داشت ميدهندتاكيد انجام كه فعاليتهايي گستره و ماهيت به
قدرت گرفتن دست در براي تلاش ذينفوذبدون گروههاي كه چرا
اغلب و دارند سياسي تصميمگيري يا دولت در نفوذ در سعي
احزاب اما است مشخص و محدود آنها تقاضاهاي و خواستهها
ميكنند دولت قدرت كسب به معطوف را تلاششان تمام سياسي
.هستند روبهرو جامعه ومتنوع گسترده بسيار وبامسائل
جمله از نظريههايي بالا نظريه كنار در البته
تلاش كه دارد وجود جديد صنفيگرايان يا نئوكورپوراتيستها
دولت قدرت گرفتن اختيار در براي را ذينفوذ گروههاي
شريك ذينفوذ گروههاي كه ميدهد ونشان نميداند منتفي
در كه چرا ميباشند دولت سياسي اجراي و تنظيم در حكومت
دولت سيستم از خارج ذينفوذ گروههاي نظريه ، اين
فرآيند از قسمتي بلكه بياورند فشار آن به كه نميباشند
.ميكنند كمك دولت به سياست تغيير يا اعمال ودر حكومتاند
را خود "حتما ذينفوذ گروههاي كه نيست مشخص هم امر اين
ذينفوذمانند گروههاي حتي نمايند محدود خاص مسائل به
موضوع روي كه هستهاي جنگ مخالفان يا زيست محيط طرفداران
كلان بحثهاي وارد ناخواسته دارند تمركز خاصي
گروههايي حال اين درميشوند سياسي جامعه ودامنهدارتر
متعددي مسائل به مربوط آنها موضعگيري كه دارند وجود نيز
نسبت است ممكن كارگري اتحاديههاي كه همانطوري ميگردد
كودك نگهداري تا گرفته خارجي روابط از روز مهم مسائل به
ايالات كشاورزي عمده سازمانهاي تمايل.نمايند موضعگيري
ماندن چون موضوعاتي قبال در جنجالي مواضع اتخاذ به متحده
و درماني خدمات بيمه امريكا ، درخاك متحد ملل سازمان
اين است پديده اين از بارزي نمونه مدني ، حقوق سياست
ختم نظر اعلام به "صرفا ذينفوذ گروههاي موضعگيريهاي
به اقدام خود ، اهداف تحقق براي آنها اوقات وگاهي نميشود
سياستهاي از طرفداري يا مخالفت به ميكنندو ائتلاف
از انتقاد يا عالي دادگاه انتخابات مانند مختلف
گروههاي از بعضي مقابل درمينمايند مختلف قراردادهاي
از يكي با نزديكي ارتباط برجستهشان اعضاي كه ذينفوذ
را ذينفوذ گروههاي وفعاليتهاي مسائل دارد سياسي احزاب
.ميدارند نگه مجزا حزب سياستهاي از
احزاب از بعضي كه داشت نظر در بايد هم را نكته اين البته
بيشتر مسئله اين دارند كمتري فعاليت گستره و دامنه سياسي
تشكيل از حاكم حزب كه ميشود مطرح حزبي چند نظامهاي در
.ميگيرند بدست را دولت قدرت مختلف احزاب با ائتلاف
گستره در همانطوريكه ذينفوذ گروههاي و سياسي احزاب
نظر از و هستند متفاوت خيلي گاهي و مشابه گاهي فعاليت
اما پيچيدهاند بسيار سياسي احزاب و خودشان بين ارتباط
را آنها ارتباطي الگوي است لازم تفاوتها اين درك براي
.دهيم قرار مداقه و موشكافي مورد
يكپارچگي ذينفوذ گروههاي و سياسي احزاب بين ارتباط نوعي
بين ارتباط ارتباطي ، الگوي اين بارز نمونه.است نزديك
حزب.است انگلستان در تجاري اتحاديههاي و كارگر حزب
قسمت شد ايجاد اتحاديهها بوسيله ابتدا كه انگليس كارگر
بيشترين و ميكند تامين اتحاديهها از را خود بودجه عمده
به انتخاباتي كالج در %حدود 40 را خود راي مقدار
.مينمايند تعيين را رهبرحزب هم آنها و ميدهد اتحاديهها
وجود ديگري ارتباطي الگوي يكپارچگي الگوي مقابل در درست
.ندارند تعلق حزبي هيچ به ذينفوذ گروههاي آن در كه دارد
با تعهد و ارتباط هرگونه ذينفوذ گروههاي الگو اين در
از حزب يك به بودن متعهدميكنند انكار را سياسي احزاب
گروههاي حرفهاي موضع با سنخيت عدم خاطر به يا آنها نظر
نزديك ارتباط اينكه دليل به يا و نيست خوشايند ذينفوذ
آنها اعتبار دادن دست از و حزب در شدن ذوب باعث حزب با
مسئله اين خود البته.نميآيد عاقلانه نظر به ميگردد ،
فعاليتهاي ساير مانع سياسي حزب يك به وابستگي و اتحاد كه
كردن متقاعد طريق از سياستگذاري در مشاركت قبيل از سياسي
سوءال زير ميگردد ، حزبيشان تعهد از صرفنظر سياستمداران
.است
سياسي احزاب و ذينفوذ گروههاي بين ديگر ارتباط نوع يك
اين در.است قبلي افراطي الگوي دو حدوسط كه دارد وجود
در.نيستند حزبي ولي سياسياند ذينفوذ ، گروههاي الگو
غير "كاملا كه ميكنند ادعا ذينفوذ گروههاي الگو اين
از حداقل يعني ميباشند حزبي دو بلكه نيستند حزبي
فرض ، بنابراين.ميكنند حمايت رقيب حزب دو نمايندگان
حزب دو از آمريكا در ذينفوذ گروههاي اكثر امروزه
در كه ميبينيم پس.ميكنند حمايت جمهوريخواه و دموكرات
احزاب با نفوذ ذي گروههاي جدايي و اتحاد ميزان
كشورها سياسي نظامهاي به البته كه دارد وجود تفاوتهايي
.دارد ارتباط نيز
ممكن ميشوند اداره واحد و متمركز سيستم با كه دولتهايي
اعمال طريق از كه كنند ترغيب را ذينفوذ گروههاي است
اينگونه.بپردازند فعاليت به تكنوكراتيك نفوذهاي
اجازه سالاري فن طريق از فقط مقتدر و متمركز حكومتهاي
نظامهايي چنين در.ميدهند ذينفوذ گروههاي به فعاليت
گروههاي براي سياسي نيروي بسيج طريق از فعاليت امكان
ممكن آشكار سياسي فعاليت واقع در و ندارد وجود ذينفوذ
.بشود دولت قدرت به ذينفوذ گروههاي دستيابي باعث است
(نئوكورپوراتيست) "جديد صنفيگراي" حكومت با كشورهاي در
سوسيال حزب پيمان هم اتحاديهها كه ندارد شكي كس هيچ
حمايت بورژوا حزب از تجار اينكه يا هستند دموكرات
سالاري ديوان و تجارت بين ارتباط ژاپن در.ميكنند
حزب و تجارت بين (مالي بويژه) نزديك ارتباط تحتالشعاع
شراكت و انتخاباتي مشاركت پس است ، دموكرات ليبرال
وجود هم كنار در ميتوانند متمركز حكومت با تكنوكراتيك
.باشند داشته
گروههاي متحده ، ايالات مانند متمركز غير حكومتهاي در
حزبي اعتبار دادن دست از به حاضر سادگي به ذينفوذ
ميدهد كاهش را خطر اين قدرت مختلف منابع وجودنيستند
حزب آن پيروزي صورت در خاصي حزب يك از شدن جدا مبادا كه
.شود ذينفوذ گروه شدن آسيبپذير موجب
متمركز سياسي نظامهاي دو هر در كه گفت ميتوان نتيجه در
در متفاوتي عكسالعملهاي ذينفوذ گروههاي غيرمتمركز و
از سياسي گروه يك يا سياسي حزب يك به داشتن تعلق قبال
تن كار اين به بعضيها نظام دو هر در.ميدهند نشان خود
مينمايند خودداري مسئله اين از گروهها بعضي و درميدهند
تعيين قطع طور به كشورها در حاكم سياسي نظام نوع پس
.نيست سياسي احزاب و ذينفوذ گروههاي ارتباطي الگوي كننده
نظريهپردازان و دارد ارجحيت شخصي منافع كه حاضر عصر در
دنيا شناسايي و درك راه عنوان به را منطقي انتخاب سياست
به ذينفوذ گروههاي كه كرد ادعا ميتوان ميكنند معرفي
خود حيات ادامه براي را بهينه سياسي استراتژي سادگي
وتلاش انتخاباتي فعاليتهاي بين موازنه ميكنند انتخاب
محاسبات كننده منعكس "صرفا تقاضا و خواسته تصويب براي
"عملا البته است خويش منافع تضمين براي ذينفوذ گروههاي
سادگي اين به ذينفوذ گروههاي فعاليتهاي توضيح و توجيه
كرد نقل را نمونههايي ميتوان راحتي به ولي نيست ممكن
استراتژيهاي كردن دنبال با ذينفوذ گروههاي آن در كه
تضمين را خود منافع بيشتر استراتژي ، يك جاي به مختلف
.كردهاند
جامعه در تغييري دنبال به اتحاديهها اغلب غلط يا درست
با فقط نه است دسترسي قابل سياسي طرق از فقط كه ميباشند
برسر مشاجرات و مباحثات اكثر واقع در.صنفي كارهاي
استوار مبنا براين انگليس اتحاديههاي در استراتژي
نتايج قدرت سر بر كار محافظه دولت وجود كه نميباشد
چنين آيا كه است اين بحثها اساس بلكه داشت خواهد پرسودي
شد خواهد كارگر حزب تفكرات و سنتها در تغيير باعث روابطي
مانع ايدئولوژيك دور تعهدات بعضي قبال در تعهد نه؟ يا
گروهي منافع ميرود احتمال كه ميگردد تاكتيكهايي اتخاذ
گروههاي اهداف ماهيت.نمايد تضمين عمده حيطهاي در را
سياسي استراتژيهاي غيرمستقيم "تقريبا صورت به ذينفوذ
ذينفوذي گروه اگر.ميدهد قرار تحتالشعاع را گروهها
منتظر بايد دهد نشان بالا را دولت هزينههاي است متعهد
طرف از خود تقاضاي اصول و ولخرجي بر مبني عكسالعملهايي
مخالفت مورد كه ذينفوذ گروه موفقيتي چنين در باشد مقابل
سوي به مخالف ائتلافهاي با مقابله براي است گرفته قرار
.ميشود داده سوق دارند مشابهي تعهد كه گروههايي بقيه
بالعكس.ميگيرند شكل سياسي احزاب توسط ائتلافها اين
دولت فعاليتهاي دامنه گسترش با ميكنند فكر كه گروههايي
اين مخالف كه سياسي احزاب و گروهها به ميگردند متضرر
.ميپيوندند هستند گسترش
بين ارتباطي الگوي از بخشي وضوح به گروه اعضاء ماهيت
.ميدهد تشكيل را ذينفوذ گروههاي و سياسي احزاب
گروههاي به نسبت برخوردارند زيادي اعضاي از كه گروههايي
و ميشوند معرفي حزب يك عنوان به ميتوانند كم ، عضو با
پيروزي براي را بيشتري امكان امر اين.كنند عمل آن مانند
سياسي حزب يك اينكه احتمال.ميآورد فراهم انتخابات در
در زيادي كرسيهاي ميباشد ، كوچكي حرفهاي گروه كه
نظامهاي در بهويژه.است كم خيلي آورد بدست پارلمان
آوردن بدست براي ذينفوذ گروههاي نيست لازم چندحزبي
.نمايند جلب را جمعيت اكثريت نظر سياسي حزب يك حمايت
و ذينفوذ گروههاي بين ارتباط در اعضا تاثير از ديگر نوع
سياسي فعاليت به گروهها اعضاء كه است اين سياسي احزاب
البته حرفهاي ذينفوذ گروههاي.دهند نشان تمايل آشكار
گروههاي عوض در.ميكنند دوري سياسي حزب به تعهد از
خاص سياسي حزب يك طرفدار كه دارند وجود ذينفوذي
كه ميدهند راي حزبي به رهبرانشان و ميباشند
.ميسازد برآورده را خواستههايشان
رقابت كننده تعيين ذينفوذ ، گروههاي اعضاء اينكه سوم و
ممكن البته.ميباشند آراء كردن جمع براي سياسي احزاب
.نكنند رقابت گروهها همه با آراء جلب براي احزاب همه است
و ذينفوذ گروههاي بين ارتباطي الگوي كه چهارمي موءلفه
حزبي نظام ويژگي ميدهد قرار تاثير تحت را سياسي احزاب
سياسي احزاب.است درك قابل طريق چندين به تاثير ايناست
هم با ذينفوذ گروههاي توسط بودن نفوذ قابل ميزان در
تاثيرپذيرترين جزو امريكا سياسي احزاب اما دارند تفاوت
.ميباشند ذينفوذ گروههاي مانند خارجي عوامل از احزاب
گروههاي و سياسي احزاب بين روابط در موءثر موءلفه آخرين
رهبران اكثر.است ذينفوذ گروه رهبري طبيعت ذينفوذ
خود اعضاء با مسائل به نگرش نظر از ذينفوذ گروههاي
ليبرالي گرايش اغلب اتحاديهها رهبران.دارند تفاوت
گروههاي رهبران.دارند اتحاديهها اعضاي به نسبت بيشتري
قابل آزادي از دلخواهشان سياستهاي ادامه براي ذينفوذ
كه سياستهايي مورد در ولي ميشوند بهرهمند ملاحظهاي
جريان در امر اين ميدهندخلاف قرار تاييد مورد اعضاء
از استفاده با ذينفوذ گروههاي رهبران از بسياري.است
زمان آن در كه ميشوند حزبي سياستهاي درگير عملشان آزادي
آنها سازماني مقاصد از فراتر نزديك آينده در حتي يا
.ميباشد
وصالي يوسف -قاسمينژاد بهزاد:تلخيص و ترجمه
|