تواضع و تدبير سايه زير
مرحوم از خاتمي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام خاطرات
خميني احمد سيد حاج
امام رهبري به خرداد پانزده قيام آنكه از پس :جستارگشايي
و ازدستگيري پس و شد سركوب پهلوي رژيم توسط (ره)خميني
به سال 1352 از قم ، علميه حوزه روحانيون از بسياري كشتار
(ره)امام نزديك يار و فرزند عنوان به سيداحمد ، حاج بعد
امام با اسلامي مبارزان و انقلابيون ارتباط مرجع درحكم
زمان تا را برجسته نقش اين خميني سيداحمد مرحوم.بود
.داشت برعهده نيز انقلاب از پس تا و (ره)امام حيات
محترم رياست ازخاطرات بخشي ميآيد ، پي از كه مطلبي
وي سياسي و اخلاقي علمي ، شخصيت از خاتمي سيدمحمد جمهوري
وفات سالروز رسيدن فرا مناسبت به باد تسليت ضمن.است
اين به را گرامي خوانندگان شما توجه ،(ره)امام يادگار
.مينماييم جلب نوشتار
معارف گروه
صاحبان درباره ويژه به -آميز تملق ستايشهاي كه فضايي در
-تند ناسزاهاي و يكسو از -سياسي و اجتماعي موقعيت و منصب
-نميپسندند را آنان سياسي قدرت كه كساني درباره خصوص به
داوري جاي گزافهگويي ، كلمه ، يك در و ديگر سوي از
و رفتارها و -آن مباني و -انديشهها به نسبت را منصفانه
ميگيرد ، -آنها نتيجههاي و انگيزهها و -اقدامها
ناميسر "احيانا و دشوار اشخاص واقعي شخصيت به دستيابي
و بيسابقه اتفاق يك البته ناگوار ، وضعيت اين و است
ريشهدار بيماري يك بلكه نيست اجتماعي زندگي در زودگذر
براي تلاش گرچه نيست ساده هم آن درمان و است تاريخي
درد انديشمند هر رسالتهاي مهمترين از علاج ، راه يافتن
.است آشنايي
با و مند علاقه آقا احمد سيد حاج مرحوم به نسبت "شخصا من
از فراواني خاطرات و هستم دوستي بلند سابقه داراي ايشان
هستيم داغدارشان هنوز كه ايشان خاطره و ياد و دارم ايشان
.است دلانگيز من براي
مقدمهاي به توجه با شخصي ، خواست و باطني ميل برخلاف اما
از سعيد فقيد آن درباره ندارم و نداشته بنا كردم بيان كه
"طبعا و اسلامي انقلاب بزرگوار رهبر فرزند كه جهت آن
اجتماع و انقلاب در اثر منشا نيز و اجتماعي موقعيت داراي
شيوه به نامداران و بزرگان ديگر درباره نيز و بودهاند
مكتوم آنچه آن ، اثر در كه شيوهاي.بگويم سخن رايج
مردمي ميشود ، واقع مظلوم آنكه و است حقيقت ميماند ،
خردمندانه درك گرو در آنان شخصيت كمال و رشد كه هستند
و حقيقت شناخت اگر و است واقعي مصلحت شناخت و حقيقت
تا كوشيد بايد كم دست نيست ميسر همگان براي هميشه مصلحت
درد نظر صاحب هر آن در كه آيد پديد امن و طراوت با جوي
عملي و فكري عرصههاي در خيرخواهانه بتواند آشنايي
و انساني فرآيند يك طي جامعه تا باشد داشته مشاركت
.شود نزديكتر و نزديك مصلحت ، و حقيقت به سنجيده
مزاياي و سجايا داراي آقا حاجاحمد چون كساني ترديد بدون
بايد و است عزيزتر اشخاص از حقيقت اما بودهاند فراواني
حقيقت ميزان با باشند بزرگ كه هم چقدر هر افراد شخصيت
قوم سرنوشت با بنحوي شخصيتشان كه كساني بخصوص شود سنجيده
داوري اگر و است خورده پيوند فرهنگ ، و آيين و ملت و
موقعيتي و مقام هر در افراد درباره جانبه همه و منصفانه
افراد اشتباه و خطا ذكر از نبايد باشد ميسر هستند ، كه
هم و بودهاند اندك معصوم انسانهاي.كرد خودداري نيز
و است كوتاه معصوم دامن از ما دست سوگمندانه نيز اكنون
كه هم پاكي و بزرگي از مرتبهاي هر در انسانها ساير
بخاطر را انساني هيچ البته و نيستند مصون خطا از باشند
نبايد (نباشد خيانت و عمد سر از اگر) ميكند كه خطايي
افراد خطاي اينكه است ملامت خور در آنچه.كرد ملامت
ناديده آنان سياسي و ديني و اجتماعي شخصيت تحتالشعاع
البته.آيد حساب به خير و صواب اينكه بدتر و شود انگاشته
در واقعبينانه و نهراسيم حقيقت از اگر كه نگذارم ناگفته
خوشبختانه بسنجيم آن با را افراد شخصيت و بنگريم آن
مجموع در ميگيريم خود منصفانه بحث از كه نتيجهاي
.بود خواهد ما ديني و انقلابي شخصيتهاي از بسياري بهنفع
دليلي هر به اگر نيست جوزدگي و روزمرگي دچار كه كس آن
ميداند درست و ميپسندد كه آنطور نتواند يا نخواهد
سخن اگر بخصوص بگويد سخن كمتر كه است بهتر كند ، داوري
دوست را افراد يا فرد آن اگر حتي باشد افراد درباره
.بدارد
خواهم بيان اينجا در شتابان و اجمال به كه نكتهاي دو
ايشان علمي و سياسي فعاليتهاي از بخش آن به كرد
حد در و بودهام آن جريان در نيز من خود كه برميگردد
بيان از قبل.داشتهام همراهي ايشان با خود ناچيز توان
لازم قم علميه حوزه در ايشان سياسي فعاليت از گوشهاي
:كنم ذكر مقدمهاي است
و خشن سركوبي و خرداد خونين 15 قيام از بعد اسلامي ، نهضت
طي را پردلهرهاي و سخت دوران شاه ، رژيم توسط آن خونين
را ايشان راه "جدا كه كساني امام ، حضرت تبعيد از پسكرد
بسر تبعيد يا زندان در اغلب آنها بودند اندك ميپيمودند ،
در و نهضت اصلي پايگاه قم علميه حوزه در و ميبردند
دور دسترس از و دستگير بزرگوار نفر چند آن وقتي تهران
.ميديدند بيپناه را خود مبارز جوان طلبههاي ميشدند ،
اعم امام حضرت آثار توزيع و تكثير دريافت ، مركز مهمترين
تمامي.بود نقطه همين سياسي ، و علمي آثار از
امضاء با رنجآور و پرخفقان دوران آن در كه اعلاميههايي
از جمعي" ،"مبارز طلاب" ،"كشور داخل مبارز روحانيون"
و.ميگرفت سرچشمه جا اين از شد ، منتشر...و "فضلاء
آن نيروبخش و اصلي محور كه بود طاقتفرسايي كار اينهمه
از ميدانم لازم اينجا در.بود آقا حاجاحمد ترديد بدون
حجتالاسلام جناب بيادعا تواناي و فضيلت با دانشمند
و پرزحمتترين كه ببرم نام "واحد" آقاي والمسلمين
توزيع و تكثير طبع ، زمينه در را كار بخش خطرناكترين
به آن با متناسب مخفي فعاليتهاي و آثار و اعلاميهها
جمعي عضو اثرترين كم و كوچكترين نيز بنده.داشتند عهده
و پيوند نقطه و نميشناختم را آنان نفر چند جز كه بودم
عليه رحمتالله احمدآقا حاج بهيكديگر ما اتصال زمينه
.بودند
و انقلابيان ارتباط محورهاي استوارترين از يكي همچنين
حوزه بخصوص جاها ساير و قم و تهران در مبارزه بزرگان
سياسي هوش هم كه بودند حاجاحمدآقا حوزه بيرون با علميه
جهت به هم و داشت موضوعيت ايشان پايداري و شجاعت و
مطمئن مجراي و داشتند امام حضرت با كه ويژهاي ارتباط
كسي كه داشتند مبارزه در را ممتازي موقعيت بودند ارتباط
.كند پر را ايشان جاي نميتوانست
:علمي همكاري حيث از اما و
را سياسي همكاري استمرار و نظم ايشان با من علمي همكاري
.بود پراكنده بلكه نداشت
ايشان با مدتي را اصول و فقه خارج درسهاي از پارهاي
بعضي و قديمي دشوار متون از پارهاي نيز و داشتيم مباحثه
جمله از كرديم مباحثه ايشان با نيز را جديدتر متنهاي از
شهيد آيتالله مرحوم تاليف "اقتصادنا" كتاب دوم جلد
.باقرصدر سيدمحمد
اتفاق يكديگر با چندان حوزوي علوم تحصيل نحوه مورد در
چندان ما علمي همكاري كه شده سبب امر همين و نداشتيم نظر
.باشد نداشته دوام
و دشوار متون به پرداختن كه بودند باور اين بر سخت ايشان
توجه عمده و است مهمتر خارج رسمي درسهاي از فقهي ، مهم
درسهاي دليل همين به.بود متنها اين خواندن به ايشان
گرچه نميگرفتند جدي خواني متن اندازه به را خارج رسمي
با نيز بنده ميكردند شركت نيز درسها اين در بيش و كم
عهده از بايد "حتما فاضل طلبه يك كه بودم معتقد اينكه
آن روي دقت حد از بيش صرف ولي برآيد علمي متون درك و فهم
بودم باور اين بر و ميدانستم آدمي ديد شدن محدود سبب را
و فقه خارج مرتبه در بايد ديني علوم جوان دانشجوي كه
نظرهاي حوزه به ورود رسوم و راه و ببيند استاد اصول ،
آن كنار در البته و بياموزد را علمي كار خم و چم و مختلف
متنهاي به بيشتر هرچه ميخواند كه درسي با متناسب و
پدرم مرحوم سوي از بخصوص.است بهتر بپردازد مايهدار
شده توصيه من به خارج درس تحصيل و مباحثه از خاصي شيوه
را سطح كه فاضل طلبهاي توسط شيوه آن اگر "واقعا كه بود
وي تا است كافي سال سه دو ، شود ، پيگيري است ، خوانده خوب
.شود اجتهاد نيروي صاحب
و فراز شاهد آغاز از كه كساني و انقلاب با آشنايان
يكسان سير داراي نهضت ، كه ميدانند بودهاند آن نشيبهاي
انقلاب از بعد كه كساني و امروز نسل شايد اما است نبوده
و نهضت مراحل به آشنا درست كردهاند رشد اسلامي
.نباشند آن دشواريهاي
سه داراي ميتوان كلي تقسيمبندي يك در را اسلامي نهضت
:دانست دوره
سطح بخصوص و بود فراگير و انفجاري مرحلهاي كه شروع دوره
انقلابي باجهتگيري اما.دربرگرفت را روحانيون از وسيعي
نهضت رهبري مقام در ايشان طبيعي گرفتن قرار و امام حضرت
وقوع با و ميدادند دست از را راه ادامه كشش خيليها
شاه رژيم سختگيريهاي بيشتر هرچه ظهور و خرداد حوادث 15
اگر و كردند خطر احساس خيليها نهضت ، طرفداران سركوب و
از و كشيدند كنار را خود كم دست نايستادند نهضت برابر در
فرزند و امام حضرت تبعيد با و شدند جدا آن رهبر و انقلاب
نهضت دوم دوره خميني مصطفي حاجآقا آيتالله بزرگشان
و دربدري و انقلاب انزواي و سختي و غربت دوره يعني
، گرچه شد شروع امام طرفداران خوردن دل خون و گرفتاري
بزرگوار آن ياران از معدودي فداكاري و امام ممتاز رهبري
ادامه هدف سوي به مطمئن ولي كند هرچند حركت كه شد سبب
.كند پيدا
جديدي فضاي مسلحانه حركتهاي پيدايش و سال 1349 حدود از
ولي كرد اميدوار را انقلاب طرفداران از بعضي كه آمد پيش
خوش روي اسلحه و زور به متكي حركتهاي بدين گاه هيچ امام
امام برخورد آن بنده البته است ، مهمي امر كه ندادند نشان
كل در را آن وقتي بلكه نميدانم تاكتيكي برخورد يك را
رويارويي نحوه و ميكنم مطالعه تشيع و اسلام تاريخ
طول در عشري اثنا تشيع حركت تفاوت و (ع)شيعه امامان
اسماعيلي حركتهاي با اسلام جهان بر خودكامگي سلطه تاريخ
زور به اتكا عدم كه معتقدم ميبينم..و زيدي و قرمطي و
خواست و فكري بلوغ به تنها و سياسي اهداف پيشبرد براي
يك دانستن نظام جهد و حركت پايه را آن و كردن تكيه مردم
خداوند اميدوارم كه است شيعي سياسي فلسفه در اصولي موضع
و است داده رخ تاريخ در آنچه بر تكيه با تا دهد توفيق
در را آن اسلامي عملي سيره و نظري منابع استناد به نيز
.كنم شرح و بيان خود موقع
به توجه با و بود ركود دچار دوره آن در حوزه من نظر به
اسلامي انديشه عرصه در شريعتي دكتر مرحوم شورانگيز حضور
بايد واقع در ايشان ، دردمندانه و متعهدانه موضعگيري و
انگيزش و حركت ثقل مركز بعد به سال 49 از كه بگويم
حوزههاي و دانشگاهها و شد جابجا اندكي اسلامي انقلاب
پويايي و تحرك خود از علميه حوزه از بيش اسلامي روشنفكري
تحت يا بند در كه انقلابي معتبر شخصيتهاي و دادند نشان
و فكري شرايط به توجه با "احيانا و داشتند قرار نظر
خارج و دانشگاهها در خصوص به جوانان به اجتماعي ، و سياسي
.بودند بسته اميد حوزه از
مسلمان ، جوانان مسلحانه حركتهاي ميان در انحراف ظهور با
بخصوص و آمد وارد انقلاب حركت و انديشه به ديگري ضربه
شريعت و ولايت از دفاع پوشش تحت بخصوص مقدسنماها
همين اسلامي نهضت نتيجه كه كنند وانمود تا كوشيدند
انقلابيان از بسياري حتي و است بوده كژيها و انحرافها
.شدند ذهني ابهام و سرگشتگي نوعي دچار نيز
پيش كه ناگواري بسيار جو خاطر به زندان در چه سال 54 از
تقابل و ميگرفت قرار ساواك سوءاستفاده مورد و بود آمده
خارج در چه بند در و مبارز نيروهاي عملي و نظري شكننده
و مبارزه و حركت در انحراف كه ناگواري جو خاطر به زندان
و ارتجاع ميدانداري و خونين تصفيههاي شيوع و نفاق بروز
ضربه براي شاه رژيم با آن ناآگاهانه يا آگاهانه همدستي
بود ، آمده پيش خميني امام رهبري به اسلامي نهضت به زدن
.ميكرد طي را مراحل سختترين خود انزواي در اسلامي نهضت
امام تدبير و شد عوض داخلي و جهاني اوضاع سال 56 از
نهضت دوره سومين واقع در و كشاند تازه جهتي به را مبارزه
و شاه و گرويدند انقلاب به دسته دسته مردم و شد آغاز
انقلابي صورت به اسلامي نهضت و راندند واپس را ارتجاع
آنان حضور و مردم اراده و برخواست متكي كه درآمد فراگير
در و شد منجر انقلاب پيروزي به بالاخره و بود صحنه در
مبتني نظام و اسلامي انقلاب آوازه و اقتدار دوران واقع
.آمد پيش است سوم راه آنكه بر
و بودند جواني اوان در حاجاحمدآقا اول مرحله و دوره در
با همزمان انقلاب صحنه در ايشان شاداب حضور واقع در
امر همين و است نهضت ركود و غربت دوران يعني دوم دوران
ايمان نشانه سخت مرحله آن در پرخطر راه اين انتخاب يعني
كه مهمي اما ساده نكته و.است او فداكاري و عزيز آن
شخصيت ، در كه است اين بگويم ميخواهم فقيدمان عزيز درباره
حجتالاسلام اجتماعي و اخلاقي وضعيت و برخورد رفتار ،
تنهايي و عزلت دوران در چه خميني حاجاحمدآقا والمسلمين
ايشان ديدن با كسان بسيار كه هنگام آن در يعني انقلاب
در چه ميشدند دور خميني امام پسر از و ميكردند روترش
و گرفت قرار اقتدار اوج در اسلامي انقلاب كه هنگام آن
پدر كنار در حاجاحمدآقا و شد تاسيس اسلامي جمهوري نظام
و آورد دست به را موقعيتها حساسترين از يكي بزرگوارش
رخ تغييري هيچگونه شد هم ظاهري اعتبار و آوازه داراي
صميمي ، اندازه همان به سال 57 از بعد حاجاحمدآقانداد
آنچه شايد.و 54 سالهاي 50 در كه بود خودماني و بيتكلف
نشانگر من نظر به ولي آيد نظر به ساده اول نگاه در گفتم
از مناست بزرگ مرد اين وجودي و روحي بالاي بسيار ظرفيت
فعاليتهاي در "احيانا و آشنا ايشان با بيش و كم سال 50
ميدهم گواهي مجامله بدون و بودهام همراه سياسي و علمي
از بحمدالله آورد دست به كه ممتازي موقعيت از عزيز آن كه
را خيليها كه جانسوزي آفت به و ماند دور به سوءاستفاده
ايشان مواضع همه كساني اگر حتي.نشد دچار ميكند گرفتار
و ايشان خير انگيزه در كه ميكند حكم انصاف نپسندند را
و ميشناختند را آن كه آنطور اسلام به نسبت صداقتشان
.نكنند ترديد خود مطاع رهبر عنوان به امام به نسبت
و تدبير با سياستمدار ، عالم ، هوشمند ، انسان حاجاحمدآقا
و انقلاب او ، خاطر دغدغه مهمترين كه بود خيرخواهي
را همه اين و بود امام راه و خط از نگاهباني و نگاهداري
.بود كرده توام تكبر و خودخواهي از دوري و صفا و تواضع با
اجتماعي و انقلابي علمي ، سياسي ، شئون درباره بحث گشودن
فكر كه دارد نياز گستردهاي مجال به حاجسيداحمدآقا
روح.باشند كرده صحبت باره اين در ديگري دوستان ميكنم
!باد محشور پاكش اجداد با عزيز آن بلند
|