:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
ارشاد وزارت اصولي سياستهاي
نميكند تغيير
شوراها اختيارات و وظايف
پيروز نوروز
بسازيد معجزه خود زندگي از
مطبوعات به تهاجم
:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
ارشاد وزارت اصولي سياستهاي
نميكند تغيير
اعلام مجلس به پاسخگويي براي را خود آمادگي همواره من*
كردهام
سياستهاي توضيح براي طلايي فرصت يك را استيضاح*
ميدانم اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
.نميكند تغيير ارشاد وزارت اصولي سياستهاي :اجتماعي گروه
ديروز عصر اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مهاجراني عطاءالله
اين اعلام ضمن خارجي و داخلي خبرنگاران با گفتوگو در
و هست سياستها اين اجراي نحوه به انتقادي اگر:گفت مطلب
اصول اما ميكنيم ، مشكلات رفع در سعي دارد وجود مشكلي
.ميشود اجرا و نميكند تغيير سياستها
مورد در خبرنگاران از يكي سئوال به پاسخ در مهاجراني
احتمال اين:گفت آينده سال ابتداي در وي استيضاح احتمال
گرفتم اعتماد راي مجلس از من كه زماني از و ندارد تازگي
.باشد نشده مطرح من استيضاح بحث كه نبوده ماهي امروز تا
:افزود و دانست مجلس نمايندگان حق را استيضاح مهاجراني
مجلساعلام به پاسخگويي براي را خود آمادگي همواره من
توضيح براي تاريخي و طلايي فرصت يك را استيضاح و كردهام
.ميدانم اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سياستهاي
را مطبوعات منصفه هيات عضو محروميت 5 حكم ارشاد وزير
ما اصرار با افراد اين از بسياري:گفت و خواند تاسفآور
حكم اين صدور در قاضي باشند ، منصفه هيات عضو كه پذيرفتند
مشكل اين تا هستيم تدابيري دنبال به ما و است كرده تعجيل
.كنيم حل را
:گفت آينده سال در مطبوعات اقتصادي مشكلات مورد در وي
تخصيصي ارز چون بود خواهد مطبوعات براي سختي سال سال 78
.است يافته كاهش مطبوعات به
براي روزنامه انتشار مجوز صدور مورد در مهاجراني
از ايشان حكم ، تاييد صورت در حتي:گفت كرباسچي غلامحسين
چون.ندارند نشريه داشتن براي ممنوعيتي قانوني لحاظ
داشتند زندان سال سه محكوميت ايشان اگر قانون براساس
حال عين در مهاجرانيداد نشريه مجوز ايشان به نميشد
مجازات تشديد احتمال مورد در قضائيه قوه رئيس سخنان
ديوان:گفت و دانست قضايي غير و حقوقي غير را كرباسچي
.دهد تخفيف يا تنفيذ را حكم ميتواند صرفا عالي
:گفت ماهواره با برخورد نحوه مورد در ارشاد وزير
مطرح دولت در كه نوشتهايم قانون اين براي اصلاحيهاي
موافقت با فرهنگي حقيقي اشخاص اصلاحيه اين براساس است ،
.كنند دريافت ماهواره مجوز ميتوانند ارشاد وزارت
اين اميدوارم:گفت كشور فرهنگي فضاي مورد در مهاجراني
اسلامي نظام كنند احساس نظران صاحب كه نباشد نحوي به فضا
زمينه همين در.دارد حساسيت نظر اظهار و نظر درج به نسبت
اظهار و دانست انديشه بازداشت را كديور بازداشت وي
شاهد فرهنگي جامعه سوءتفاهم شدن برطرف با كرد اميدواري
.باشد ايشان آزادي
و اصيل دادگاه يك را روحانيت ويژه دادگاه ارشاد وزير
دادگاه كه ميشود شروع زماني مشكل:گفت و دانست موجه
.ميشود انديشه و سياست حوزه وارد روحانيت
سال در 20 برتر ادبي اثر انتخاب 20 مورد در مهاجراني
گزينش داوران توسط مرحله چند در اثر بيست اين:گفت گذشته
وزير.نكردهام دخالت داوري در وجه هيچ به من و است شده
در فرهنگي محافل و نشريات برخي اعتراض به پاسخ در ارشاد
ارشاد وزارت اما است طبيعي اعتراضات اين:گفت زمينه اين
بين موسيقي و سينما تئاتر ، حوزههاي در ميكند تلاش
نسل دو هر و نكرده ايجاد ديوار جديد و قديم نسل هنرمندان
سياست نيز ادبيات حوزه در.باشند كار به مشغول هنرمندان
ما و است جديد و قديم نويسندگان نسل دو هر از استفاده
ضد و معاند عنوان به را نويسندگان از برخي نميتوانيم
.كنيم حذف انقلاب
شوراها اختيارات و وظايف
:پيشنهاد و طرح ارائه و برنامهريزي -1
رفع جهت ميباشند مردم منتخب كه اسلامي شوراي اعضاي
بررسيهاي ابتدا خود انتخابيه حوزه كمبودهاي و مشكلات
عمل به نارسائيها و نيازها كمبودها ، شناخت جهت جامعي
اقتصادي ، اجتماعي ، مسائل در بررسيها اين دامنه ميآورند ،
با و ميباشد رفاهي امور ساير و آموزشي فرهنگي ، بهداشتي ،
حوزه نارساييهاي و معضلات شناخت و آشنايي به توجه
نمودن مرتفع جهت منسجم ، برنامهريزي با خود انتخابيه
:مينمايند عمل منطقهاي فرا و منطقهاي سطح دو در آنها
اتخاذ با كمبودها و مشكلات يعني:منطقهاي اقدام -الف
لذا است شدن برطرف قابل انتخابيه حوزه سطح در تدبيري
با و دولت سياستهاي توجيه و تبيين با اسلامي شوراي اعضاء
نيز و مردم خودياري جهت مناسب زمينه ايجاد و مشاركت جلب
كمبودها منطقه سطح در اجرايي مسئولين با همكاري و مساعدت
با همكاري مانندمينمايند مرتفع را نارساييها و
و نگهداري اداره ، احداث ، براي محلي ذيربط مسئولين
مذهبي اجتماعي ، اقتصادي ، عمومي ، تاسيسات از بهرهبرداري
افراد ، اختلافات رفع براي تلاش يا و نياز مورد رفاهي و
.آنها ميان حكميت و روستاها محلات ،
و شده اتخاذ تدابير عليرغم:فرامنطقهاي اقدام -ب
چنانچه انتخابيه ، حوزه سطح در آمده عمل به تلاشهاي
ضمن اسلامي شوراهاي نگرديد ، برطرف نارساييها و معضلات
و راهحلها خود ، انتخابيه حوزه كمبودهاي و مشكلات طرح
بالاتر اسلامي شوراي به را خود عملي و اصلاحي پيشنهادات
.مينمايد ارسال
شوراي مافوق حكم در اسلامي شوراي مجلس اينكه به توجه با
صنعتي ، توليدي ، طرحهاي و پيشنهادات ميباشد ، استانها عالي
از كه اينها نظاير و خدماتي اداري ، آموزشي ، كشاورزي ،
جلب و تبعيض از جلوگيري جهت در استانها شوراهاي سوي
شورايعالي به استانها ميان هماهنگي ايجاد و همكاري
مجلس به قانوني طرح عنوان به رسيده ، استانها اسلامي
.مينمايد تقديم اسلامي شوراي
جايگاه اساسي قانون واضعين اينكه توجه قابل نكته
وظايف حدود در منظر يك از را استانها اسلامي شورايعالي
طرحهاي ارائه مقام در و نموده ترسيم دولت هيات حد در خود
:ميدارد بيان اسلامي شوراي مجلس به قانوني
وظايف ، حدود در دارد حق استانها اسلامي شورايعالي"
شوراي مجلس به دولت طريق از يا "مستقيما و تهيه طرحهايي
ساكن كه اسلامي شوراي اعضاي لذا.كند پيشنهاد اسلامي
را خود منطقهاي مشكلات و معضلات ميباشند انتخابيه حوزه
پيشبيني اختيارات حدود به توجه با و نموده درك خوبي به
و برنامهريزي مطالعه ، نيز آن رفع جهت در قانون در شده
به را خود پيشنهادي طرحهاي و نموده را لازم بررسيهاي
توسط تاييد از پس "نهايتا و ارسال بالاتر اسلامي شوراي
تقديم اسلامي شوراي مجلس به استانها اسلامي شورايعالي
.ميشود
پيگيري و نظارت -2
داده افزايش را مردمي مشاركت گسترش زمينه شوراها ، نظارت
منطقهاي درون مرجع عنوان به اينكه بر علاوه و
نظارت امور روند بر اجرايي مسئولين كنترلكننده
معضلات مسائل ، به نسبت را شوراها اعضاء بينش و مينمايند
تحكيم و ايجاد در ميدهد ، افزايش انتخابيه حوزه مشكلات و
در را نظام ثبات كه كشوري مسئولين و مردم همكاري روحيه
.دارد سزايي به و مستقيم تاثير داشت ، خواهد پي
انتخابيه حوزه در اسلامي شوراهاي نظارت جمعبندي يك در
:كرد تقسيم ميتوان ذيل محور به 3 را خود
و سازمانها عملكرد و امور اداره بر دقيق نظارت -الف
:محلي مسئولين و ادارات
نام ميتوان را ذيل نظارتي محورهاي نمونه عنوان به كه
:برد
در عمراني پروژههايي و طرحها اجراي بر نظارت -1-الف
.خصوصي يا و تعاوني دولتي ، بخشهاي توسط اجرا حال
دارائيهاي و سرمايه حفظ و اداره حسن بر نظارت 2-الف
نيز و شهرداري غيرمنقول و منقول اموال و جنسي ، نقدي ،
(شهرها در) شهرداري هزينههاي و درآمدها بر نظارت
.بهداشت امور بر نظارت -3-الف
ديگر و سينماها ، تماشاخانهها ، امور بر نظارت -الف 4
خصوصي يا و تعاوني دولتي ، بخشهاي توسط كه عمومي اماكن
.ميشوند اداره
وسائل تهيه غسالخانه ، گورستان ، ايجاد بر نظارت -5-الف
.توسعه و بهداشت اصول با مطابق اموات حمل
:تصميمات اجراي حسن بر دقيق نظارت -ب
در شورا مصوبات نحوه بر نظارت به ميتوان نمونه عنوان به
كه نمود اشاره خدماتي سازمانهاي نيز و شهرداريها امور
شده اتخاذ تصميمات ساير يا و نموده مصوب شورا كه طرحهايي
و مستمر نظارت مستلزم اين و درآيد اجرا به احسن نحو به
.ميباشد متوالي
:مصوب برنامههاي كامل و هماهنگ اجراي بر نظارت -ج
يگانگي ضرورت به توجه با شوراها نظارت حيطه گستردگي
اجرايي ، امور در يكسان رويهاي اتخاذ و اجرايي ، ساختار
مصوبات مطلوب و كامل اجراي بر شوراها كه مينمايد طلب
عمراني ، اقتصادي ، اجتماعي ، زمينههاي در اسلامي شوراهاي
را خود نظارت رفاهي امور ساير و آموزشي فرهنگي ، بهداشتي ،
.نمايند اعمال
:تصميمگيري مقام در شورا -3
نظارت نيز و پيشنهاد و طرح ارائه و برنامهريزي بر علاوه
اختياراتي قانونگذار اسلامي ، شوراهاي سوي از پيگيري و
آن بر كه داده مذكور شوراهاي به تصميمگيري مقام رادر
يا تصويب يا و دهيار و شهردار عزل و نصب به اقدام اساس
در كه مينمايد...و وام بودجه ، لوايح ، آييننامه ، رد
.ميشود پرداخته آن به ذيل
:انتصابات -الف
وظايف تشكيلات ، قانون ماده 71 در:شهردار انتصاب:1-الف
مصوب شهرداران انتخاب و كشور اسلامي شوراهاي انتخابات و
است موظف شهر اسلامي شوراي آمده ، خرداد 1375 اول
واجد شهردار انتخاب به نسبت يافتن رسميت از پس بلافاصله
حكم و شهر شهردار حكم نمايد ، اقدام سال مدت 4 به شرايط
حكم و شهر شوراي پيشنهاد به شهرها ساير در و كشور وزير
.ميگيرد صورت استاندار
تشكيلات ، قانون ماده 68 م بند:دهيار انتصاب:2-الف
شهرداران انتخاب و كشور اسلامي شوراهاي انتخابات و وظايف
فردي روستا اسلامي شوراي:ميگويد خرداد 1375 اول مصوب
به حكم صدور جهت و انتخاب دهيار عنوان به را ذيصلاح
توسط حكم صدور ميرسد نظر به مينمايد معرفي بخشدار
مقام در نميتواند بخشداري و باشد تشريفاتي امري بخشدار
.نمايد مخالفت روستا اسلامي شوراي تصميم با نظر اظهار
:عزلها و بركناري -ب
قانون ماده 71 تبصره 4 در:شهرداران خدمت خاتمه:1-ب
كه گرديده قيد شهرداران خدمت خاتمه براي طريقه مذكور 4
:از عبارتند
مشكلات علت به يعني شورا تصويب با كتبي استعفاي:اول
ديگري دلايل يا و خدمتي مناسب شرايط تمهيد عدم يا و فردي
از ميتواند نباشد ، خدمت ادامه به مايل خود شهردار كه
شوراي تصويب به منوط وي خدمت خاتمه و دهد استعفا خود سمت
.ميباشد شهر اسلامي
در:قانوني مقررات رعايت با شهر شوراي توسط بركناري:دوم
توانايي عدم شهردار ، بركناري علت ميرسد نظر به بند اين
شوراي كه ميباشد خود قانوني محوله وظايف انجام در او
را شهردار و اعمال را كنترل اين ناظر ، عنوان به اسلامي
.مينمايد عزل
بروز صورت در حال هر به:قانوني مقررات طبق تعليق:سوم
شوراي ذيصلاح ، مراجع برخورد و شهردار سوي از تخلفي
به نسبت و نموده عزل را معلق شهردار ميتواند اسلامي
.نمايد اقدام ديگري شرايط واجد فرد انتخاب
تشخيص به شهردار سمت احراز شرايط از يك هر فقدان:چهارم
كه شود مشخص ابتدا است لازم خصوص اين در:شهر شوراي
چيست؟ شهرداري پست احراز شرايط
شوراي انتخابات و وظايف تشكيلات ، قانون ماده 72 در
شرايط" كه است آمده مصوب 1375 شهرداران انتخاب و اسلامي
كه بود خواهد آييننامهاي طبق شهردار سمت تصدي احراز
خواهد دولت هيات تصويب به كشور وزارت پيشنهاد به بنا
".رسيد
به ماه 76 خرداد هفتم در كشور وزارت پيشنهاد اساس اين بر
مورخه 11/6/1377 ، جلسه در وزيران هيات و ارسال دولت هيات
در 6 را شهردار سمت تصدي احراز شرايط اجرايي آييننامه
.رساند تصويب به تبصره و 13 ماده
سمت احراز داوطلبين شرايط مذكور آييننامه يك ماده در
:است آمده شرح بدين شهرداري
.ايران اسلامي جمهوري تابعيت -الف
.باشد متاهل حتيالمقدور -ب
.سن سال داراي 25 -ج
.باشد داشته انتخاب موقع در اجرايي سابقه سال 5-د
در دايم معافيت داشتن يا عمومي وظيفه خدمت انجام --ه
.صلح زمان
اساسي قانون و ايران اسلامي جمهوري مباني به اعتقاد -و
.شهرت حسن بودن دارا -ز
كار انجام براي روحي و جسمي توانايي داشتن -ح
حقوق از محروميت مستلزم كه كيفري محكوميت نداشتن -ط
.باشد اجتماعي
حسب بر ارشد كارشناسي و كارشناسي تحصيلات بودن دارا -ي
.شهرداريها درجه
ميبرد نام را استثناء موارد كه آن به مربوط تبصره و 10
و نوشته به نياز آن تبيين براي ميرسد نظر به كه
.باشد ديگر يادداشتي
تشخيص شهرداران سمت احراز براي مذكور شرايط به عنايت با
ميتواند بعد دو از آنها از يك هر فقدان جهت شهر شوراي
فاقد ابتدا از شهردار آنكه ابتدا باشد قانونگذار مدنظر
امر اقداماتي انجام با و بوده خود سمت احراز ازشرايط يكي
حقيقت زمان مرور از پس و شده مشتبه شهر اسلامي شوراي بر
وجه و ميباشد شورا عهده به تشخيص كه ميشود آشكار موضوع
را شرايط از برخي كار خلال در پست احراز از پس آنكه دوم
پايان تا مذكور شرايط كه است مفهوم بدين اين بدهد دست از
ادامه بايد متناوب طور به و مستمر شهردار خدمت دوره
.باشد داشته
مذكور شرايط "ط و ح ز ، و ، " بندهاي مورد در شرط فقد اين
شهرت حسن شهردار خدمت خلال در يعني ميباشد محقق فوق در
ادامه توان روحي نظر از اينكه يا و بدهد دست از را خود
از شورا تشخيص به صورت اين در كه باشد نداشته را خدمت
.ميگردد عزل خود سمت
:دهياران بركناري و عزل:ب 2
با دهيار عزل:آمده مذكور قانون ماده 68 ذيل تبصره در
آئيننامه براساس روستا اسلامي شوراي اعضاي اكثريت راي
.ميشود انجام مربوط
بخشدار به روستا اسلامي شوراي توسط دهيار عزل پيشنهاد
.ميگردد اعلام عزل حكم صدور جهت
...و بودجه آئيننامه ، تصويب:ج
قانونگذار كه اسلامي شوراهاي وظايف و اختيارات ديگر از
بودجه وام ، لوايح ، آئيننامه ، تصويب و تائيد نموده احصاء
بر نظارت و كنترل زيرا است ، آن به مشابه موارد و
ابزاري كه كارآست و نافع وقتي شده انجام برنامهريزيهاي
ذيل در كه باشد نظارت پشتوانه تصميمگيريها در عملي
:ميگردد اشاره بدانها
:شهرداري پيشنهادي آئيننامههاي تصويب:1-ج
تحقق راستاي در شهرداري توسط شده تنظيم آئيننامههاي
شوراي توسط كه ميگيرد قرار عمل ملاك وقتي ذيربط قوانين
نيز نظارت زمينه صورت بدين و گردد تصويب شهر اسلامي
.ميگردد تسهيل
متمم و اصلاح بودجه ، تصويب:شهرداريها بودجه تصويب:2-ج
موارد همچنين شهرداريها ، سالانه بودجه تفريغ و بودجه
شهرداري به وابسته شركتهاي و موءسسات مورد در شده برشمرده
.ميباشد شهر اسلامي شوراي وظايف از
از پس شهرداري پيشنهادي وامهاي كليه:وامها تصويب:3-ج
صورت در كارمزد ميزان و مدت مبلغ ، به نسبت دقيق بررسي
.مينمايد پيدا اجرا قابليت شهر اسلامي شوراي تصويب
درآمد جامع صورت:شهرداري هزينههاي و درآمد تاييد:4-ج
مورد شهر اسلامي شوراي توسط بايد شهرداري هزينههاي و
در درآمدها جامع صورت و هزينهها اين گيرد ، قرار تاييد
شوراي تاييد صورت در و تهيه شهرداري توسط يكبار ماه شش
.مييابد انتشار عموم اطلاع براي شهر اسلامي
سياستهاي به توجه با:شهري عوارض لوايح تصويب:5-ج
اسلامي شوراهاي به كشور وزارت سوي از كه دولت عمومي
همچنين و شهري عوارض لغو يا برقراري لوايح ميشود ، اعلام
.ميرسد تصويب به اسلامي شوراي توسط آن ميزان و نوع تغيير
با شهرداري به وابسته شركتهاي و موءسسات اساسنامه:6-ج
اسلامي شوراي تصويب به بايد كشور وزارت موافقت و تاييد
.برسد شهر
صورت شهرداري و شهر نام به كه معاملاتي كليه:7-ج
استيجاره و اجاره مقاطعه ، فروش ، و خريد از اعم ميپذيرد
مقررات رعايت با و صلاح و صرفه گرفتن نظر در با
شوراي تصويب به بايد شهرداري معاملات و مالي آئيننامه
به ميتواند شورا كه است ذكر به لازم.برسد شهر اسلامي
و تصويب اختيار شهرداري ، امور پيشرفت در تسريع منظور
آئيننامه رعايت با و معيني ميزان تا را معاملات انجام
.نمايد واگذار شهردار به شهرداري معاملات
شهر اسلامي شوراي تصويب به بايد كه ديگري موارد و:8-ج
:از عبارتند آن اهم كه برسد
سازمانهاي و شهرداري توسط شده ارائه خدمات نرخ تصويب -
.آن به وابسته
.شهري درون نقليه وسايل كرايه نرخ تصويب -
عمومي ميدانهاي اداره و ايجاد به مربوط مقررات وضع -
.عمومي مايحتاج فروش و خريد براي شهرداري توسط
نظر از شهري غيرمحصور اراضي جهت لازم مقررات تصويب -
.شهر زيبايي و عمران و عمومي آسايش و بهداشت
تاسيسات مسيرهاي و مجاري حفر بر نظارت و مقررات وضع -
.شهري
اسلامي شوراي سالانه بودجه كه است ذكر قابل نيز نكته اين
شهرداري درآمدهاي از و ميشود تصويب شورا خود توسط شهر
ميباشد بانكها در شورا تاييد با مشخص حسابهايي در كه
كه نموده مقرر قانونگذار اساس همين بر و ميگردد هزينه
شهر اسلامي شوراي اختيار در غيرمنقول و منقول اموال كليه
.است مربوطه شهرداري به متعلق
مويدي سيدفخرالدين
پيروز نوروز
گراميترينجشن و ساله هزاران شاديهاي از يكي نوروز *
هويت اصالت ، نمايانگر كه است ملي و قومي همبستگي
.است ملتايران جلوههايروح از نشانهاي و وجاودانگي ،
حيات طليعه مژده و طبيعت دوباره زايش و شكفتن آغاز بهار
به.بيهودگي و نخوت از طبيعت رستاخيز وفروردين است ،
.ميشود نوروزبرپا جشن سال جواني و شادابي شكرانه
با را آن و بوده كارچوپانان طبيعي شروع نوروز ديرباز از
.ميكردند سرورآغاز و جشن
جمشيد دوران گويندبه..." است شده نوشته "الذهب مروج" در
و ميگيرد فرا را ايران "ايرانويچ بزرگدر توفان و سرما
بهار آغاز در سال پايانسه در و ميكشد درازا سالبه سه
بزرگي جشن آن شادي به و ميرسد پايان به وتوفان سرما
نوروزنامه نيزدر خيام ".مينامند نوروز كه ميشود برپا
:مينويسد
دور را كهآفتاب دانستند چون كه بوده نوروزآن نهادن سبب"
شبانه ربعياز و روز پنج و وشصت سيصد هر كه آن ربوديكي
رفته كه روز و وقت همان به آيد باز حمل دقيقه اول به روز
رفته كه روز و بههمانوقت بازآيد حمل دقيقه بدين بود
چون شود كم مدت سالاز هر آمدچه نتواند دقيقه بدين بود
آئين جشن و و نهاد نام نوروز دريافت را جمشيدايندور
.كردند اقتدا بدو مردمان ديگر پادشاهانو آن از بعد.آورد
چند و و 5روز ميكردند محاسبه روز با 360 را سال قديم در
پنجه" را آن و دانسته نوروز ايام سالراجز از مانده ساعت
سال ابتداي در نوروز و ميناميدند نيك روز يعنيپنج"وه
سال 471 در ايران تقويم منظور اين به نميگرفت قرار
شيوه دقيقترين با ملكشاهسلجوقي دستور به قمريخيام ،
شدن برابر يعني"اعتدالربيعي" نوروزدر و شد اصلاح علمي
.گرفت قرار روز و شب
گراميترينجشن و ساله هزاران شاديهاي از يكي نوروز
هويت اصالت ، نمايانگر كه است ملي و قومي همبستگي
.است ملتايران جلوههايروح از نشانهاي و وجاودانگي ،
هزار فرهنگي 4 ايران ملت چون كه نيست ملتي هيچ
بيگانه يورشاقوام مورد همواره قوم اين باشد ، سالهداشته
فروزشاميد چراغ نوروز و بودهاند خودكامه گرو ستم و
آداب و جامعه تصنعي قراردادهاي از جدا آنهاستو دل در
.است شده نگاه آن به ايراني تمدن فرهنگو به تحميلي
وضوح سننبه و آداب در ايراني قوم دانايي خردمنديو
فاصله تمدن اسم كه زماني تاريخ طول در ميشود ، مشاهده
دشت دل در ايراني ودهقانان بود نينداخته بينآدميان
مراسم تقويم نيازبه سبلانبدون و البرز دامنههاي
نخستين انتخاب ميداشتند ، برپا موقع به"كاملا نوروزرا
است ، هوشمندي اين نشانهايبر وتحويلسال شروع بهارو روز
قفقازتا كوههاي شادياز روز عنوان به ديرباز نوروزاز
و بخارا از عمان ، و و بحرين در فارس جنوبيخليج كرانههاي
است شده ومديترانهشناخته دريايهند سمرقندتا
و فيروزناميده نام به نوروزرا مدتها همچنيناعراب
.ميپرداختند بهمراسمآن
ما فرهنگ هم نژادو هم پيوستگيتودهاي حلقههاي نوروزاز
تركيه ، عراق ، مجاور كشورهاي در است كشور از خارج در
را تاجيكستاننوروز همچون مرز هم شمالي وكشورهاي سوريه
برپا ميشود برگزار ايران در كه وجلالي شكوه همان با
.ميدارند
نتوانستدر آمد بوجود ايران در قرنها طي تحولاتيكه
ايراني جامعه آداب در جايگاهيمحكم از كه نوروز بنيان
.كند رخنه است برخوردار
بكار ايراني براندازيآيينهاي در را خود غم و امويانهم
براي ترفنديديگر به ماند بينتيجه آن تلاش چون گرفتند ،
نوروزيمالياتي هديه اهداي.شدند متوسل خود افزايشدرآمد
بر درهم ميليون امويانبالغبر 5تا 10 زمان در كه بود
.شد تحميل ملتايران
نه و اموي خصومت نه و عباسي دشمني نه احوال همه با
وارد خللي نتوانست برگزاريمراسمنوروز مقدونيبر اسكندر
.گرفت برايايرانيانرونق ونوروزهمچنان سازد
چهرهملت از ودلمردگي غم زدودن نوروز دلانگيز رسالت
شاهانقرار ظلم مورد تاريخ راستاي در كه است رنجديدهاي
از و است بوده ملت اين روحيه نوروز حقيقت در است داشته
بسته جان محروماننقش دل تختجمشيدتا سنگنگارههاي
اسلامي.است نوروز آيين با اسلام برخورد دليل استبهترين
بوده ستيز در تجملات و نژادپرستي قيوميت با كههمواره
خاص صفايي را نوروز ميساخته ، دگرگون را تماميسنن و است
اين با اسلام مذهبي و ديني اغلبرخدادهاي تقارن بخشيده
وصايت و خلافت به (ع)متقيانعلي مولاي انتخاب ;است روز
امام همچنينبيعت و اسلام گرامي پيغمبر توسط غديرخم در
نهروان در حضرت پيروزيآن مردم ، و عليهالسلامبا علي
نوروز ايام با مصادف خوارج سركرده "ذوالثويه" شدن وكشته
مبيناسلام دين تاريخ طول در رو اين از و است زمان آن در
و مذهبي روح آن به و شد نوروزي مراسم براي پشتوانهاي
.شيعيشد شعار يك "رسما صفويه دوران در و ;مقدسداد
(ص)ميكندكهحضرتمحمد نقل روايتيرا بيروني ابوريحان
كه را عسكره خداوند ايرانيان بزرگ نوروزعيد در ميفرمايد
سربه و نموده ديار مرگترك ترس از كه بودند هزارانمردمي
و نمود مردن امربر آنان به خداوند بودندو نهاده بيابان
آنان پروردگاربر امر به ابرها كردو رازنده آنان سپس
آن پس.است نوروز رسوم از آبيكي پاشيدن كه باريد
".بود نوروز ما روزبراي كاشهر" حضرتفرمودند
از زمان هر طول ودر داشته مذهبي بوي و رنگ نوروزهمواره
زمان يك است داشته قرار آئين و دين يك كنار در تاريخ
از نغمههايي زرتشتبا آئين در ديگر زماني مغانو كنار
با اسلام ظهور سپسبا و ميشد خوانده ايامش در اوستا
.ميشود آغاز قرآن آيات
زندگي و هنر و فرهنگ در مردم اجتماعي تاريخ سير در
واكنشهاي و كنش تمام از دور به ايرانياننوروز
از نشان كه دارد خاص جايگاه مردم بين جامعه طبقاتمختلف
كهدر دارد ايراني جشنهاي دلانگيز بودنسنن ريشهدار
و ادب در را جايخود تاريخ طي و بيهمتاست بينملل
ايران فرهنگي حيات غني پشتوانههاي از و فرهنگاستوارحفظ
با نوروز نمونههايبارزآميختگي از يكي.است زمين
سرودههاي كه است فردوسي شاهنامه ايراني زندگيوهنر
.است كهن نوشتههاي روي از آن پربار
با آشنايي كه ورسومياست آداب داراي ملي جشن اين نوروز ،
.ميشود متوالي نسلهاي پيوستگي باعث سنن اين
مدد به ميكند پيدا رنگديگري نوروز ، ايام از پيش روزهاي
كاستي بيماريروبه و درد شدت و نوروزحدت بهار بوي
.ميگذارد
يكي.ميشود نوروزآغاز جشن از قبل روز چند نوروزي آداب
اينسنت كه ميباشد "خواني نوروز" نوروز جشن مراسم از
روز چند.است متداول ايران شمالي نواحي در هنوز ديرينه
خاص موسيقي باآلات خواننده نفر يا 4 نوروز 3 آغاز از پيش
اغلب كه بيآلايش و ساده نواهايي با رفته درخانهها به
.استميخواندند ترجيعبند گونه به
بركت يمن به سودمند نوع هفت بذر كاشت رسوم ، از ديگر يكي
از سالنو شب.ميباشد فيروز حاجي شاديهاي با همراه
و عيدسبزي شب اطعام در و برخورداربوده مخصوص تشريفات
تناول وبركت خير شگون به و ميشود ديده اغلب ماهي
.ميگردد
با افراد و شده نوروزگسترده خوان سالنو تحويل از قبل
آلايشهاي از دور پاكيزهبه و گشادهپاك سيماي
قدح آينه ، قرآن ، آن هفتسينكهدر سفره گرد اهريمنيبه
و شمع و تخممرغ نارنج ، ماهي ، همراه بيپيرايه زلال آب
به كهاشاره هفت مقدس يمنيعدد خوش ميمنتو به آن دركنار
با كه ماده دارد ، هفت مزديسنا بزرگترين هفتامشاسپندان
سركه ، سير ، سنبل ، سنجد ، سيب ، :ميشودمانند شروع "س" حرف
و زرين سكه از وظرفي غلات شدهاز سبزيسبز سمنو ،
.دارد شر دفع بركتو و خير نشانهاياز سفره سيميناين
به آب ظرف ماهياندر سال تحويل زمان در عامه اعتقاد به
از نشاتگرفته اعتقاد اين.ميايستد بيحركت قبله روي
در و دارد جاي شاخگاوي زمينروي كه است قديمي داستان
ديگر شاخ به شاخي از را زمين كره گاو آن سال تحويل وقت
.ميغلطاند
سالهايديرينبا در است باشكوه آدابي داراي سال تحويل
اعلام نو سال توپتحويل شليك زمانبا مرور وبه اذان
را سال آغاز بصرياعلام و سمعي وسايل امروزه.ميشد
شروعسال وتا سال دقايق آخرين گذشت حين در.دارند برعهده
يا "نوروز مخصوص دعاي يا "سورهيس" تلاوت به مردم جديد
يا الاحوال ، و الحول محول يا مقلبالقلوبوالاابصار ،
ذكر به "الحال احسن الي حالنا حول النهار و مدبرالليل
هر به كه است آن عقيدهبر هستندو مشغول متعال پروردگار
و ميپردازد كار آن به سال باشدتاآخر مشغول فرد كاري
بر يا گرفته دست به زرين سكه اعتقاداتعدهاي اين براساس
هستند خاص موضوعي نمود كدام هر كه ماهي يا آينه سبزه ،
.ميكنند نگاه
به بسته درآيد منزل به كه را كسي سالاولين تحويل از پس
تفال لباسش رنگ و شده شناخته نحوست به يا ميمون كه اين
زدودن و صميميت و دوستي پيمان تجديد نوروز.ميزنند
را انساني عميق عواطف ايام اين دراست دشمني و غباركينه
و فراز هر در قرنهاست كه را نوروز و زده تازه و سبز رنگي
خور باشكوهدر توان حد تاريخدر نشيب
جشن صميميتو ميثاق تجديد و توجهبرگزارشدهمغتنمشمرده
.سازيم آشتي و مهر
فيروز فيروزه
بسازيد معجزه خود زندگي از
كنيم برقرار تماس خود وجود يافته رشد بخش با
.ميكنيم آسيبپذيري و ترس احساس گاه به گاه ما از بسياري
ياد از و داريم را كودكان درماندگي احساسهاي گاهي
ما.صلاحيتيم از برخوردار بالغي افراد كه ميبريم
ديگران به چسبيدن كه مييابيم در را نكته اين "احتمالا
.ميگيرد مايه كودكي دوران روابط حيات تجديد از
مانع كه را ، كودكي دوران دردناك تجارب ما از برخي
.داريم خود با همچنان ميگردد ، رشديافتگي دوران فعاليتهاي
سبب مسايل برابر در واكنش قديمي كودكانه شيوههاي حفظ
و ناپخته احساسي و تفكر و كنيم زندگي گذشته در كه ميشود
امكان سرحد تا را خود نتوانيم و باشيم داشته نيافته رشد
.دهيم توسعه
گذشته به كه اكنون به نه رنج و درد كه بياموزيم بايد
به را كودكانه واكنشهاي همان كه ندارد لزومي و دارد تعلق
از كه ميدهد ياري را ما گذشته از رهايي.گيريم كار
بردن ميان از منظور به پختگي ، دوران يافتگي رشد صلاحيت
تنهايي ، و انزوا از رهايي و رنج و درد تخفيف ترس ،
.گرديم برخوردار
ناپخته كودك آلود هراس پيامهاي كه دهيم اجازه نبايد
رشديافتگي و بلوغ دوران در را ما راهبري همچنان وجودمان
كه را پختهاي تصميمهاي اكنون هم ما.باشد داشته دست در
.ميكنيم اتخاذ ماست ، كنوني موقعيت مناسب
خود ناپخته و كودكانه رفتارهاي و احساسها كه آن محض به
و پخته انسانهاي خود به خود ميگوئيم ، ترك را
گذشته به نبايد.ميشوند جذب ما سوي به رشديافتهتري
ميتوانيم.سازد تار و تيره را ما كنوني وضع دهيم اجازه
.كنيم زندگي تازهاي روحيه با
كه خود ، وجود يافته رشد بخش با ارتباط برقراري راه از
وجود دروني كودك نيازهاي ميبخشد ، ايمني و آسايش ما به
.ميسازيم برآورده را خود
كنيد بيان را خود نيازهاي
ديگران با ارتباط برقراري شيوههاي از بسياري در ما
صادقانهو ابراز از شايد.ميشويم تنگنا و محدوديت دچار
اين وجود دليل همين به.داريم هراس خود احساسهاي مستقيم
شيوههايي به را آنها يا و ميكنيم انكار را احساسها
ترجيحات ، مستقيم بيان از.ميكنيم ابراز غيرمستقيم و ظريف
هشدارهايي "احتمالا.ميرويم طفره خود نيازهاي يا عقايد
به كه ميخواهيم ديگري از يا ميدهيم ، غيرمستقيم و گذرا
داريم انتظار ديگران از يا كند ، بيان را ما احساس ما جاي
كه مسائلي از يك هيچ كه هنگامي.بخوانند را ما فكر
خاطر به را ديگران و ميآييم خشم به ندهد روي برشمرديم
خود و ميكنيم سرزنش خود نشده ابراز نيازهاي برنياوردن
.ميگرديم خود احساس انتقال در خويش ناتواني قرباني
از نميتوانيم ما.نيست حدسي بازيهاي انساني ، روابط
ياحتي و بخوانند را فكرمان باشيم داشته انتظار ديگران
را آنها باشيم ، نكرده بيان روشني به را خود نيازهاي اگر
.كنند پيشبيني
كه ميآموزد ما به ديگران به وابستگي شر از خلاصي
مستقيم و صادقانه را آنها و كنيم احساس را خود هيجانهاي
مطمئن را ما كه است روشي تنها اين زيرا داريم ابراز
.دركاند قابل و روشن نيازهايمان و احساسها كه ميسازد
مناقشه از عاري و باز روابط ديگران ، با ما صراحت و صداقت
و رك مهربان ، ارتباطي برقراري با.ميكند تضمين را ما
را مردم با خود پيوند شيوههاي صادقانه ، و صريح
.دهيم گسترش ميتوانيم
رابينسن ب ، دكتر
غيبي منوچهر دكتر ترجمه
مطبوعات به تهاجم
مطبوعاتي سياستهاي و مطبوعات عليه ازاتهام جديدي موج
هفتم فرداي از كه موج اين.است شده آغاز ارشاد وزارت
انتخاباتشدت نتايج شدن مشخص از پس شد شروع اسفندماه
چند طي كه بهطوري.دارد قرار خود اوج در اكنون و گرفت
صفحه تيترهاي عصر و صبح روزنامههاي از برخي گذشته روز
مطبوعات ، از انتقاد و اعتراض به را خود اول
.دادهاند اختصاص مطبوعاتي سياستهاي و روزنامهنگاران
و دستور از پيش نطقهاي در مجلس نمايندگان از برخي
مطبوعات به را افترا و اتهام سيل مطبوعاتي مصاحبههاي
برخي.كردهاند استيضاح به تهديد را ارشاد وزير و بسته
رئيس خطبهها ، از پيش سخنرانان و جماعات و جمعه ائمه
انگشت همه و همه قضائيه قوه رياست و سيما و صدا سازمان
مطبوعاتي سياستهاي و رفته نشانه مطبوعات سوي به را اتهام
ميرسد نظر به.ميدهند قرار حمله مورد را ارشاد وزارت
ريخته كه تهيهاي آتش و مطبوعات عليه حملات جديد موج اين
براي شده برنامهريزي قبل از سناريو يك از بخشي ميشود
مطبوعاتي از انتقام و آزاديها تهديد و مطبوعات برخي بستن
افشاي خرداد ، دوم حماسه آفريدن در موءثري نقش كه باشد
برخيدر توقع خلاف نتايج و نويسندگان مشكوك قتلهاي
.داشتهاند اسلامي شوراهاي انتخابات
رضايي سينا
|