ملي نهضت شناختي جامعه تحليل
ايران نفت صنعت شدن
سياسي ، بزرگ رويداد يك ايران در نفت صنعت شدن ملي
سياسي ، ديدگاه از آن پيامدهاي و است اجتماعي و اقتصادي
براي كه آورد پديد آثاري منطقهاي و اجتماعي اقتصادي ،
است بايسته اينرو از.داشت دنبال به بسيار عواقب ايران
مورد دقت به مختلف ديدگاههاي و زاويهها از نفت شدن ملي
است كوششي جامعهشناختي تحليلي ارائه.گيرد قرار بررسي
.راستا اين در
جامعه تحليل جامعهشناسي ، انديشمندان نظرات به توجه با
علي تبييني به نميتوان را اجتماعي پديده يك از شناختي ،
ساده معلولي و علت رابطه يك تشخيص به انتها در كه
جامعهشناس وبر ماكس تعريف اگركرد محدود ميانجامد
:بپذيريم را تفسيري مكتب پيشرو و آلماني برجسته
اجتماعي رفتار تفسيري فهم هدفش كه است علمي جامعهشناسي"
.است رفتار اين آثار و مسير و علل تبيين به دستيابي براي
شناختي جامعه عليتي پي در تحليل اين در بايستي آنگاه
را پديدهها ميان منظم رابطهاي طريق اين از تا.باشيم
را الف ، ب" قضيه شكل نيست لازم كه رابطهاي دهيم ، تشخيص
الف" صورت ميتواند بلكه گيرد خود به را "ميسازد ناگزير
نيل جهت اينرو ، از.باشد داشته را است خوشايندتر ب براي
در كه علل از زنجيرهاي به دستيابي يعني هدف ، اين به
عمل احتمالي چهارچوب در بايستي موءثرند ، پديده يك بروز
يعني عامل موازنه به دست امكان حد تا انتها در كرده ،
تاريخي تحول پيچيدگي اما.زد عوامل از هريك تاثير تعيين
به موفق اطمينان با نميتوان كه است آنچنان سطح اين در
تاريخ علم و گرديد عوامل از هريك حقيقي نيروي و اثر سنجش
به منتج ميتوانند تنها موارد اينگونه در جامعهشناسي و
راه در كه مشكلاتي همه با.گردند واقعيت به نزديك نتايجي
نظر در با برآنيم دارد وجود جامعهشناختي تحليل يك ارائه
از مجموعهاي براساس شد ، گفته بالا در كه آنچه همه گرفتن
يك عنوان به را نفت شدن ملي نهضت جامعهشناختي مفاهيم
.دهيم قرار جامعهشناختي تحليل مورد اجتماعي ، جنبش
اجتماعي جنبش
ايران اجتماعي و اقتصادي سياسي ، شرايط به توجه با:الف
وجود يعني نفت صنعت شدن ملي از قبل ماههاي در
خود عميق نارضايي ايرانيان بروني و دروني ناسازگاريهاي
را كشور سياست صحنه و ميدادند نشان خود حكومت نوع از را
همگي و بود فراگرفته گوناگوني سياسي جناحهاي و تشكيلات
منافع بر بريتانيا اقتصادي سلطه به دادن خاتمه خواستار
.بودند كشورشان
نفت ، صنعت شدن ملي نهضت آستانه در ايران بروز شرايط:ب
سياسي ، جنبههاي تمام و مانده عقب اقتصادي لحاظ از
دولتهاي با رابطهاش از متاثر آن اجتماعي و اقتصادي
جوامع ويژگي مورد در.است بوده انگلستان "خصوصا استعماري
به انگليس و ايران نفت شركت كه گفت ميتوان نيز استعماري
امپراطوري استعمارگر امپرياليسم مجسم نمونه عنوان
اختيار در را ايران نفت از بهرهبرداري و تسلط بريتانيا ،
نفت از "اولا داشته قصد هم انگلستان دولت و است ، داشته
در موازنه ايجاد براي را ممكن استفاده حداكثر ايران
محاسبه با را نفت جريان "ثانيا و ببرد ، خود پرداختهاي
حمل از رضايتبخشي عوايد بالاخره و سازد مداوم استرلينگ
مورد درآورد بدست خويش دارايي وزارت براي نفت عايدات
شاهد علم مصطفي ، گفته استقلال به كشش و تمايل يعني دوم
:است خوبي
و مردم تودههاي ميان در ملي نيروهاي روزافزون قدرت آنها
در بيستم قرن اول سال در 50 عليهشان كه را عميقي نفرت
با مخالفت.گرفتند كم دست بود يافته تبلور ايران
نيز الحاقي لايحه آخر در و قراردادهاي 1907 ، 1919 ، 1933
.مدعايند اين گواه
اقتصادي بهرهبرداري يعني استعماري جوامع ديگر مشخصه دو
صادق ايران مورد در نيز سياسي وابستگي و بيگانگان توسط
كافي حد به قبلي پاراگراف در اول مشخصه مورد در.است
سياسي وابستگي يعني دوم مشخصه مورد در اما.داديم توضيح
نيز ايران به مربوط سياسي تصميمات تمام كه است روشن
گرفته متروپل كشور توسط مستعمرهاي ، جامعه هر همچون
اجراي براي خاصي كارگزاران از منظور بدين و ميشد
سپهبد نام به قرعه ايران در كه ميشد استفاده تصميمات
شاه ژوئن 1950 ، تاريخ 26 در":بود افتاده رزمآرا
را منصور بود داده قول انگليس و امريكا به كه همانطور
صادر وزيري نخست فرمان رزمآرا براي او ، جاي به و بركنار
".كرد
موجوديت -پ
را گانهاي سه اصول فرانسوي معاصر جامعهشناس تورن ، آلن
:ميكند هستندمطرح اجتماعي جنبش يك موجوديت از حاكي كه
شده ، تشكيل افرادي چه از جنبش كه معنا بدين هويت اصل (1)
چه محافظ و مدافع و گروههايي چه و افرادي چه سخنگوي
.است منافعي
و موانع چه جنبش كه معنا بدين:مخالفت يا ضديت اصل (2)
.دارد پيشرو را مخالفي نيروهاي چه يا
ارزشها چه معرف جنبش كه معنا بدين:بودن همگاني اصل (3)
.است برتري همگاني ايدههاي و
گرچه نفت صنعت شدن ملي قضيه گفت ميتوان اول اصل مورد در
و شد مطرح تكنوكراتيك نخبگان از عدهاي توسط آغاز در
استقبال ، عدم بيتفاوتي ، با ابتدا جنبشها ديگر آغاز همچون
حتي و ترس از ناشي عكسالعمل با نيز و منفيگرايي
گير همه جنبهاي زمان گذشت با اما شد ، روبرو صريح مخالفت
شر از رهايي هدف با گروهها و اقشار تمام و گرفت خود به
خارجي كشورهاي دخالت دادن پايان و انگلستان امپرياليسم
و ايران منافع حفظ كلي طور به و ايران داخلي امور در
لوييس راجر ويليام و بيل جيمز شدند ، همراه آن با ايراني
:مينويسند باره اين در
بسيار تفرقههاي و اختلافات دچار خود ايرانيان گرچه"
شر از رهايي از مشترك برداشت يك به نسبت همگي ولي بودند
بود احساس اين با و داشتند نظر وحدت انگلستان امپرياليسم
قدرت يك از خود حقوق احقاق به مظلوم جمعي همانند كه
".قدبرافراشتند جهاني بيعاطفه و حيلهگر
موانع با پيروزي راه در جنبش اين نيز ضديت اصل مورد در
شركت انگلستان ، دولت آنها مهمترين كه بود روبرو عمدهاي
دستجات و احزاب برخي و رزمآرا دولت انگليس ، و ايران نفت
.بودند داخلي
اين بزرگ ايده و برتر ارزش بودن ، همگاني اصل به راجع اما
حفظ و ضدامپرياليستي جنبه داشت عام مقبوليت كه نهضت
.بود ملي منافع
:مينويسد باره اين در رمضاني روحالله
توجه با كه است ملي نهضت ضدامپرياليستي غالب جنبه مسئله"
ناسيوناليستي ماهيت بيشتر نهضت كه گفت ميتوان آن به
با مبارزه گرو در آنچه كه داشت تاكيد اين بر مصدق.داشت
نه است ايران سياسي و معنوي حقوق ميباشد نفت شركت
".مادي دستاوردهاي پارهاي
كاركرد -ت
اجتماعي جنبشهاي براي را اصلي كاركرد سه روشه گي
:برميشمارد
طريق دو به اجتماعي جنبش -ميانجي يا رابط كاركرد (1
ساختها و سو يك از افراد بين مشاركت و جامعهپذيري تسهيل
.دارد برعهده ميانجي نقشي ديگر سوي از اجتماعي حقايق و
موجب اجتماعي جنبش -آگاهي بالاترين و ايجاد كاركرد (2
آگاهي بردن بالا و سياسي جمعي شعور نوعي گسترش و ايجاد
.ميشود جامعه افراد
طريق از كه فشاري با اجتماعي جنبش -فشار كاركرد (3
غيره و تظاهرات تحريم ، اعتصاب ، -تهديد تبليغاتي مبارزات
اثر جوامع تاريخي توسعه بر ميآورد وارد قدرت نخبگان بر
.ميگذارد
جنبش اين گفت ميتوان مذكور كاركرد سه هر با رابطه در
طريق از بتوانند مردم تا ساخت فراهم را شرايطي
وضعيت از نطقها و ، سخنرانيها اعلاميهها روزنامهها ،
تظلمهاي از بهخصوص و كشور سياسي و اجتماعي اقتصادي ،
تجاري موءسسه بزرگترين بوسيله كه انگلستان دولت آشكار
صورت ايران در بريتانيا امپراتوري آشكار نماد و كشور
مردم عامه مشاركت موجبات ترتيب بدين.شوند آگاه ميگرفت
كشور در آنچه به نسبت حساسيت و خويش سرنوشت در را
جامعهپذيري فرايند طريق بدين و ساخت فراهم را ميگذشت
داد پرورش آنها در را سياسي جمعي شعور نوعي و تسهيل را
آن و آمد وارد موجود قدرت بر كه بود فشاري آن نتيجه كه
.ساخت ساقط را
اجتماعي جنبش كارگزاران
فشار گروههاي -الف
صورت فشار گروههاي طريق از اجتماعي جنبشهاي فشار كاركرد
هستند فشار عامل كه گروههايي مهمترين از ميگيرد ،
بويژه و فرهنگي اجتماعي ، سياسي ، سازمانهاي از ميتوان
و ويژه نماينده كه برد نام سياسي جمعيتهاي و احزاب
طرق به تا ميكنند تلاش و هستند خود اعضاي منافع مدافع
افكار بر تاثير منظور به تبليغاتي مبارزات چون مختلفي
موجود قدرت بر غيره و تظاهرات اعتصاب ، تهديد ، عمومي ،
.بياورند وارد فشار
فشاري گروههاي وجود شاهد نيز نفت صنعت شدن ملي جنبش در
سياسي جمعيتهاي و احزاب را آنها عمدهترين كه هستيم
مجمع جمعيت ، حزب ، چون مختلفي عناوين با و ميدادند تشكيل
مختلف طرق به گروهها اين.ميكردند فعاليت سياسي گروه و
داده قرار فشار تحت رزمآرا آن نماينده كه را موجود قدرت
نفت شدن ملي جنبش پيروزي در را مهمي نقش ترتيب بدين و
.كردند ايفا
دست در سياسي احزاب و جمعيتها اين كه ابزاري مهمترين
،"كشور" ،"امروز باختر" ،"شاهد"بود مطبوعات داشتند
مطبوعاتي جمله از ديگر روزنامه چند و "داريا" ،"كسري"
دولت و انگليس و ايران نفت شركت انگلستان ، دولت كه بودند
از طرفداري به و داده قرار شديد انتقاد مورد را رزمآرا
فشار بيشترين ترتيب بدين و پرداختند نفت صنعت شدن ملي تز
.ساختند وارد موجود قدرت بر را
آن و شد گرفته كار به نيز ديگري ابزار جنبش ، اوجگيري با
احزاب سوي از گوناگون مناسبتهاي به متعدد ، تظاهرات انجام
.بود مختلف سياسي جمعيتهاي و
بر را ضربات آخرين كه بودند ابزارهايي نيز ترور و تهديد
را نفت صنعت شدن ملي قانوني تصويب و وارد موجود قدرت
نواب سوي از كه بود تهديدنامهاي نمونه.ساختند عملي
را اسفند جلسه 24 تحريم قصد كه نمايندگاني به صفوي
خليل توسط رزمآرا قتل ترور ، نمونهشد فرستاده داشتند
عامل كه بود اسلام فدائيان جمعيت اعضاي از يكي طهماسبي ،
.شد نفت شدن ملي قانون شدن تصويب تسريع
نخبگان -ب
جنبش يك بروز در مهمي عامل كه فشار گروههاي بر علاوه
بهتر بسي حتي و موءثر نقشي نيز نخبگان ميباشند ، اجتماعي
ايفا اجتماعي جنبشهاي در فشار گروههاي از موءثرتر و
فشار گروههاي و اجتماعي جنبشهاي نخبگان ، كه چرا ميكنند
موجب و واداشته فعاليت به را آنها آورده ، وجود به را
.ميشوند تجليشان
اهميت از اجتماعي جنبش يك در نخبگان به توجه رو اين از
نخبگان نقش اهميت باب در روشه گي.است برخوردار بسزايي
:ميگويد
جهت بدان و درآورده حركت به را ضداستعماري روند آنچه"
از مهمي بيش و كم بخش بر كه است نخبگاني نقش ميبخشد
".دارند تكيه جمعيت
:كردند ايفا را عمدهاي نقش نفر دو نفت شدن ملي جنبش در
دو اين.كاشاني سيدابوالقاسم آيتالله و مصدق محمد دكتر
انگلستان ، دولت با مخالفت:ميكردند دنبال را مشتركي هدف
نحوي به حتيالامكان ايرانيان كه بود آن خواهان مصدق
با ديرباز از او.گيرند برعهده را خويش امور اداره مستقل
از او عقيده به كه ايران بر سلطه براي انگلستان تلاشهاي
ميگرفت صورت سلطه براي انگليس و ايران نفت شركت طريق
در پدرش كه زماني از نيز كاشاني آيتالله.ميكرد مخالفت
نيروهاي وسيله به اول جهاني جنگ از پس بينالنهرين ،
و شده متنفر انگليسيها به نسبت شد شهيد انگليس اشغالگر
اول جنگ از پس كاشاني پدر هواداران.داشت عميقي دشمني
سال در.بودند زده مسلحانه قيام به دست انگليسيها عليه
اشغال را ايران خاك انگليس و روس نيروهاي وقتي 1941
قدرتمندي مبارزه كه را (پسر) كاشاني انگليسيها كردند ،
جنگ پايان در.نمودند توقيف ميكرد ، رهبري آنها عليه را
بر خود حملات به شد آزاد زندان از كاشاني كه
.داد ادامه ايشان نفت كمپاني و ضدانگليسيها
مبارزاتشان به بخشيدن شدت و ساختن متشكل براي دو اين
رهبري مصدق دكتر.شدند عهدهدار را سياسي جمعيت دو رهبري
مجاهد مسلمانان جامعه رهبري كاشاني آيتالله و ملي جبهه
.گرفت برعهده را
در كه قابليتهايي از برخورداري بواسطه ابتدا در دو اين
آيتالله مورد در و تكنوكراتيك بيشتر مصدق دكتر مورد
با نخبه ، دو بهعنوان و مطرح جامعه در بود مذهبي كاشاني
پس آنها.افزودند خود قدرت بر مهم سياسي جمعيت دو رهبري
روند خود موقع به تصميمگيريهاي با قدرت كسب از
تا دادند جهت آن به و درآورده حركت به را ضداستعماري
ايران نفت از انگلستان دولت يد خلع يعني خود هدف به آنكه
.رسيدند
ملي اصلاحطلبانه و ترقيخواهانه جنبش كه ميبينيم پس
در استعمارزدايي فرايند از بخشي عنوان به نفت صنعت شدن
با و گرفت نضج اجتماعي و اقتصادي سياسي ، نابسامان شرايط
با و كاشاني آيتالله و مصدق دكتر چون نخبگاني رهبري
-مذهبي ايدئولوژياي بر تكيه با و فشار گروههاي حمايت
را بودن همگاني و ضديت هويت ، ويژگيهاي ناسيوناليستي ،
در و آگاهي بردن بالا ميانجيگري كاركردهاي كرده احراز
ناآرامي ، مراحل از گذر با و ساخته عملي را فشار نهايت
ماه 1329 اسفند در 29 شدن نهادي و قالبريزي برانگيختگي ،
.رسيد پيروزي به ش.-ه
مقصودي علياصغر
|