اسلامي انسانگرايي
;سعدي
پوزش و تصحيح
اسلامي انسانگرايي
;سعدي
"خشونت عدم انديشه" انتشار دست در كتاب انگيزه به
خشونت و است خشونت از مشحون بشري تمدن تاريخ :جستارگشايي
خور در و ويژه جايگاه از گاه همه آن گوناگون گونههاي و
نفس دليل به اهميت اين البته.بودهاند برخوردار اعتنايي
درگير آن با نوعي به را آدميان تمامي كه است خشونت حضور
نفي نظر عالم در را خشونت كه است كسي كمتر وگرنه ميسازد
پديدهها واقعيت و عمل عالم در اما نتازد آن بر و نكند
.ميگيرند قرار ديگر منظري بر و مييابند ديگر بويي و رنگ
بر و است يافته مختلفي صور و مفاهيم مدرن جهان در خشونت
و حذف تنها ديگر ;است شده افزوده آن غوامض و پيچيدگيها
نوع هر بلكه نمينهند نام خشونت را فيزيكي برخورد
قرار انساني طبع و تاريخ طبيعي سير مقابل در كه برخوردي
نيز اديان تاريخ در.نهاد خشونت نام ميتوان را بگيرد
استوانه اما است ، گرفته صورت خشونت با متفاوتي برخوردهاي
و دوست با مدارا و خشونت نفي بر معصومين و انبياء سخن
انتشار دست در كتاب از بخشي زير نوشته.دارد قرار دشمن
نوشته ، را آن "جهانبگلو رامين" كه است "خشونت عدم انديشه"
آن آينده در ني نشر و ترجمه را آن "پارسايار محمدرضا"
و آموزهها به بخش اين در نويسنده.ساخت خواهد منتشر را
انسانساز تعاليم از سعدي ، مصلحالدين شيخ برداشتهاي
توجه اثر اين ناشر و مترجم از سپاس ضمن.ميپردازد اسلام
.مينماييم جلب نوشتار اين به را گرامي خوانندگان شما
معارف گروه
دين عنوان به را اسلام حاضر ، عصر مردم از گروهي امروزه
در اگر است اشتباه اما نميشناسند شكيبايي و خشونت عدم
كنيم ، قضاوت اسلام دين در پرهيزي خشونت تجربه عدم مورد
مسلمان ايرانيان و اعراب عارفانه سنتهاي از كه بيآن
تاثيراتي اسلام جهان در كه سنتهايي آوريم ، ميان به سخن
بيش:گذاشتهاند جا به پرهيزانه خشونت جنبشهاي بر مثبت
اين از بتوان تا است لازم كتاب يك از بيش وحتي عمر يك از
از يكي سعدي ، كه است مجالي خود اين.گفت سخن سنتها
نشانهاي تا نماييم رامطرح ايران عرفان بزرگ شخصيتهاي
.ا.و گفته به.باشد اسلام انسانگرايانه تمايلات از
همه نوابغ استعدادترين با از سعدي ترديد بدون":كلارتون
".ميرود شمار به اعصار
. -ه سال 600 حدود در سعدي الدين مشرف يا الدين مصلح شيخ
دربار صاحبمنصبان از پدرش.آمد دنيا به شيراز در ق
فارس استان اتابك سومين زنگي ، اتابك تكلتبن مظفرالدين
در نيز و آسيا در چنگيزخان فرمانروايي عهد در سعدي.بود
ابتدايياش تحصيلات وي.ميزيست ايران در ايلخانيان دوره
خواجه اعظم ، وزير دست به كه بغداد نظاميه مدرسه در را
بود بغداد در.رساند اتمام به بود شده تاسيس الملك نظام
عمر شهابالدين بزرگ شيخ و جوزي بن ابوالفرج با كه
مدرسه در كه بود دوره دراين نيز.يافت آشنايي سهروردي
سخنان تحتتاثير سخت و شد آشنا تصوف با نقشبنديه
نظير كم سياحي سعدي.گرفت قرار نقشبندي كبراي نجمالدين
اثر دركرد ديدن ومراكش تركستان هندوستان ، ازچين ، ;بود
.است آورده ميان به سخن سفرها اين بيشتر از;گلستان بزرگش
به سعدي بازگشت از پس سال دو.ق -ه سال 656 در گلستان
اثر نيز زمان همان درآمد در تحرير رشته به شيراز
و نظم به است مجموعهاي گلستان.نگاشت را بوستان منظومش
.است يافته الهام عارفانه انديشههاي از "اساسا كه نثر
اخلاق سبك به) اخلاقي رساله يك شكل به آموزنده است اثري
را زندگي طريقه كه (طوسي نصيرالدين خواجه اثر ناصري ،
و موءخره يك ديباچه ، يك بر مشتمل اثر اينميكند مطرح
باب شش از بلندتر كه نخستين باب دو عناوين.است باب هشت
اخلاق در و پادشاهان سيرت در:است شرح بدين ديگرند ،
در قناعت ، فضيلت در:از عبارتند ديگر باب شش.درويشان
تاثير در پيري ، و ضعف در جواني ، و عشق در خاموشي ، فوايد
.صحبت آداب در تربيت ،
آموزنده نگارش و طنزآميز و دقيق روح روان ، و روشن سبك
سان بدين.دارند سزايي به سهم سعدي شهرت در گلستان
در سال صد هفت طي كه است اثري (بوستان از بيش) گلستان
سدههاي اديبان از بسياري.است شده خوانده مكرر جهان
اديباني گفتهاند ، سخن وي از بارها ميلادي نوزده و هيجده
.آرنولد سرادوين و پوشكين هوگو ، رنان ، هاينه ، گوته ، :چون
وي تورو و امرسون چون ترانساندانتاليسم آمريكايي پيروان
.بودهاند نام وي از آثارشان در اغلب و ستودهاند را
بشر نژاد":مينويسد سعدي درباره خود خاطرات در امرسون
عشق ، دوستي ، شاعر سعدي [زيرا]..ميبندد دل سعدي به
".است الاهي مشيت و باطن صفاي نيكي ، اخلاص ، دوستي ، قهرمان
با وحدت آن هدف.است عرفاني سرشتي داراي سعدي نظر در عشق
از سعدي كه هنگامي ترتيب بدين.خداست همان كه است معشوق
و شور به را آن بايد ميگويد ، سخن عيش و ميخانه شراب ،
است دليل همين به شايد.كرد تعبير خدا طلب در عارف اخلاص
خرده دروغين درويشان فروشي زهد بر گلستان در سعدي كه
:ميگويد گلستان دوم باب از ششم حكايت در وي.ميگيرد
دست كف بر گرفته هنرها اي"
بغل زير برگرفته عيبها
مغرور اي خريدن خواهي چه تا
"دغل سيم به درماندگي روز
رو اين از.ميكند انتقاد نيز خشونت و خودپسندي از سعدي
گلستان نخستين باب.است دوستي نوع و بخشندگي شاعر وي
آن براي پادشاهان به خطاب است اندرزهايي از آكنده سراسر
در وي نمونه ، براي.كنند رها را ظلم و خشونت راه كه
:ميگويد اول باب ششم حكايت
دست زير بر ستم دارد كوروا پادشاهي"
"زورآورست دشمن سختي روز دوستدارش
:كه است آمده اول باب يازدهم حكايت در ونيز
آزار زيردست زبردست اي"
"بازار اين بماند كي تا گرم
شادمان شان دشمن شكست از كه ميخواهد انسانها از سعدي
نشوند ،
:نيست جاويد عطيهاي زندگي زيرا
نيست شادماني جاي عدو بمرد اگر"
"نيست جاوداني نيز ما زندگاني كه
دشمنان با بايد كه است عقيده اين بر سعدي ديگر ، عبارت به
".گوهرند زيك آفرينش در" آدميان كه زيرا داشت ، سرآشتي
آن در كه ميرسد پايان به كوتاه موءخرهاي با گلستان
نكرده پيروي پيشينيان رسم از ميكند نشان خاطر سعدي
و.("نرفت تلفيقي استعارت بطريق متقدمان شعر از)است
:ميكند ختم را كلام دفاعيهاي با سرانجام
كرديم خود جاي به نصيحت ما"
برديم سر به درين روزگاري
كس رغبت گوش به نيايد گو
بس و باشد پيام رسولان بر
مرحمه بالله سل "ناظرا يا
لصاحبه واستغفر المصنف علي
بها تريد خير من لنفسك اطلب و
لكاتبه "غفرانا ذلك بعد من
اكنون.درگذشت شيراز در.ق. -ه سال 691 حدود در سعدي
.است پارسي شعر عاشقان و عارفان عبادتگاه وي آرامگاه
سعدي گلستان از گلچيني
سردست قوت و توانا بازوان به"
بشكست ناتوان مسكين پنجه خطاست
نبخشايد برافتادگان كه آن نترسد
دست نگيرد كسش درآيد گرزپاي كه
داشت نيكي چشم و كشت بدي تخم كه آن هر
"...بست باطل خيال و پخت بيهده دماغ
(دهم حكايت اول ، باب)
يكديگرند اعضاي آدم بني"
گوهرند زيك آفرينش در كه
روزگار آورد درد به عضوي چو
قرار نماند را عضوها دگر
بيغمي ديگران محنت كز تو
"نهندآدمي نامت كه نشايد
(دهم حكايت اول باب)
گفت كه بيتم آن فكر در همچنان"
نيل درياي لب بر پيلباني
مور حال بداني زيرپايتگر
"پيل زيرپاي تست حال همچو
(ودوم بيست حكايت اول ، باب)
بمالند پايم در كه مورم آن من"
بنالند دستم از كه زنبورم نه
گزارم نعمت اين شكر خود كجا
"ندارم آزاري مردم زور كه
(دوم حكايت سوم ، باب)
مگوي دشخوار خوي سهل مردم با"
"مجوي جنگ زند صلح در كه آن با
(پانزدهم اندرز هشتم ، باب)
كرد جان بي زنده است سهل نيك"
كرد نتوان زنده باز را كشته
تيرانداز صبر است عقل شرط
"باز نيايد كمان از رفت چو كه
(سوم و پنجاه اندرز هشتم ، باب)
را چين نقاشان گفت فريدون"
بدوزند خرگاهش پيرامون كه
هشيار مرد اي دار نيك را بدان
"روزند نيك و بزرگ خود نيكان كه
(چهارم و صد اندرز هشتم ، باب)
كريم باش نخل چو برآيد زدست گرت"
"آزاد باش سرو چو نيايد زدست ورت
(دهم و صد اندرز هشتم ، باب)
جهانبگلو رامين
پارسايار محمدرضا:مترجم
پوزش و تصحيح
در "اخلاق توحيدي مفاهيم" مطلب در فروردين تاريخ 15 در
ضمن كه ميخورد چشم به چاپي اشتباه چندين همشهري صفحه 9
:ميگردد تصحيح وسيله بدين گرامي خوانندگان از پوزش
نگاشته رد خرد ، واژه جاي به پنجم ، پاراگراف دوم ، ستون -1
.است شده
حضرت از منقول حديث در چهارم ، پاراگراف سوم ، ستون در -2
.است خلقتم آن درست كه آمده خلقتهم ;(ع)علي
جاي به شريفه آيه در چهارم ، پاراگراف چهارم ، ستون در -3
.است آمده بعض بعضهم لبعض ، بعضهم
فرهنگ عرصه اخبار
|
نشر آيينهي در عرفان و فلسفه دين
سيدحيدرآملي
شيعي نوين حكمت بنيانگزار
عرفاني و علمي مقام بزرگداشت كنگره اولين زودي به *
همان در و مازندران دانشگاه همت به "آملي سيدحيدر" علامه
پژوهشگران از گروهي كنگره ، اين در.شد خواهد برگزار مكان
برجسته ، شخصيت اين معرفي ضمن حوزوي علماي و داخلي و خارجي
بررسي مورد را ايران و شيعه تاريخ در وي انديشه جايگاه
عرفاي از آملي ، حيدر سيد علامه.داد خواهند قرار تحليل و
اساتيد محضر از بهرهمندي با كه است هجري سدههشتم نامي
و عرفاني عاليه مقامات به باطني ، سلوك و سير و علما و
درمباحث وي آثار كه آنجا تا يافت دست فقهي و كلامي
اثر بر 48 بالغ را مجيد قرآن تفسير نيز و عرفاني
نقطه واقع در كه مهم آثار اين متاءسفانه.شمردهاند
ايران تاريخ در تاريخي و ديني فرهنگي ، مهم دوره دو تلاقي
از قليلي و نمانده مصون ايام حوادث گزند از ميباشد ،
آملي علامه آثار از برخي.است رسيده ما دست به آنها
-فرانسه ايرانشناسي انجمن در حاضر حال در نيز و "قبلا
پروفسور.است گرديده چاپ و تصحيح -فرانسه و ايران انجمن
علامه استاد و يحيي عثمان دكتر كوربن ، هانري
شناسايان برجستهترين از تن دو آشتياني سيدجلالالدين
تحشيه ضمن در نيز و خود آثار در كه بودهاند آملي علامه
.گرديدهاند متذكر را وي ويژه مقام آملي ، علامه آثار
متاخر شيعي انديشه بنيانگزاران نخستين از يكي آملي علامه
گرايش نوعي مشرب اين در.است ولايي تعلق بر مبتني و
شيعه ائمه منقولات از متاثر كه دارد وجود عرفاني
آملي ، علامه كنگره دبير.است اجمعين عليهم سلامالله
و صاحبنظران كليه از دعوت ضمن منصوري ، اسماعيل دكتر
و مقالات ارائه براي را نويسندگان و انديشمندان محققان ،
.است نموده دعوت كنگره اين در شركت
،"ايران معاصر سياسي انديشه در حكومت و دين" *
جامعه و خاتمي خرداد ، دوم" و "مدني جامعه آموزههاي"
فوق عنوانهاي با كه گفتگوست مجموعه سه عناوين ،"مدني
به و گرديده منتشر زودي به روز فرزان پژوهش و نشر توسط
با گفتگوها مجموعه اين.شد خواهد كتاب بازار روانه ترتيب
سيدمسعود توسط ايران ، متفكران و زبدگان از تن سي حدود
مرتبط آموزههاي و مسائل مهمترين وحاوي گرفته انجام رضوي
عدم فرهنگها ، گفتگوي دموكراسي ، قانونگرايي ، مدنيت ، با
.ميباشد...و نظم دينداري ، و تساهل حزبي ، تشكلهاي خشونت ،
سعي معاصر ، برجسته متفكران و استادان گفتگوها ، اين در
جامعه واقعيات از برآمده انديشههاي و روندها كردهاند
در و كرده تبيين و طرح منتقدانه و جدلي صورت به را ايران
ايفا را خود خاص نقش ايران مدني جامعه شكلگيري جريان
نظر زير "تمدنها گفتگوي" عنوان با مجموعه ، اين.كنند
تداوم مختلف موضوعات و متنوع زمينههاي در كننده ، گفتگو
گسترش در سعي باب ، اين گشودن با فرزان نشر.يافت خواهد
ارباب و فرهيختگان مابين ديالوگ رواج و گفتگو فرهنگ
و فاني كامران استاد مجموعه مشاور.دارد را انديشه
.ميباشند همايونپور هرمز دكتر آن كلي سرپرست
ترجمههاي از اثر دو تازگي به كه لطفي حسن محمد دكتر *
"يونان فيلسوفان" و ريگر اثر "پايديا" نامهاي به ايشان
فرهنگ وزارت سوي از فلسفه حوزه در سال كتابهاي عنوان به
را ارسطو آثار مجموعه شدهاند ، انتخاب اسلامي ارشاد و
.رساند خواهد چاپ نوبه طرح نشر سوي از زودي به و ترجمه
و تربيت در مهم آثار از يكي عنوان به آن از كه "پايديا"
را آن نويسنده كه است اثري ميشود ، ياد قديم يونان اخلاق
از مجددي بازنويسي سپس و درآورده نگارش به سال طول 10 در
.است داده انتشار مجلد سه در را آن نهايت در و نموده آن
چرا" كه است پرسش اين به پاسخ كتاب اين سخن اصلي گوهر
ساله هر و مانده باقي همچنان "قديم يونان آداب و فرهنگ
در ارسطو و افلاطون درباره سخنرانيها و تحقيقات دامنه بر
.ميشود افزوده مختلف محافل و مجامع
آن در كه است "ماخوس نيكو اخلاق" يكي ;ارسطو كتاب دو اما
برميشمرد را نمونه شهر يك در اخلاقي رفتار و آداب ارسطو
سخن محض فلسفه درباره آن در كه "مابعدالطبيعه" ديگري و
با اين از پيش"مابعدالطبيعه" كتاب است گفتني.ميراند
فارسي به يوناني زبان از خراساني شرفالدين دكتر ترجمه
اين از ترجمه دومين لطفي دكتر ترجمه و بود شده برگردانده
.ميرود شمار به غرب فلسفه كلاسيك اثر
|
معارف پيك
|
داريم مصون تحريف از را قرآن
خداست سخن يكدست كه ايننظر از و است عجيب پديدهاي قرآن
اسلامي فرقههاي تمام موردقبول محور و ندارد زياد و كم و
ديگر ، بهعبارت.ندارد رقيب و نظير اديان بين در است ،
پيرامون حوادث ، طوفان در كه محكم است حصاري حكم در قرآن
اگر -آنان شدن گمراه از و دارد مي نگه محفوظ را خود
آنجا از بنابراين.ميشود مانع -ببرند پناه آن به بواقع
تحريفگران و ندارد مطلق امنيت جهان اين در چيز هيچ كه
روگردان هم توطئهاي هيچ از و دارند وجود هميشه
ريشه و دارد كه افشاگري قدرت با هم قرآن نميباشند ،
هماكنون و نيست امان در ميدهد ، نشان بخوبي را توطئهها
آينده در و بوده گذشته در كه همانطورهدفتحريفهاست
و تقبل خداوند خود را آن از "حفاظت" گرچه و بود خواهد هم
اختراعي شبهات ولي ،(لحافظون واناله) است فرموده تضمين
افراد ضعيف ، ايمانهاي صاحبان ميتواند توطئهها طريق از
دردل و بفريبد -مدتي براي حتي-را پاكدل جوانان و ناآگاه
منتقل بعد نسل به شك همين و كند ايجاد ريب و شك آنها
آن رفع و شده فرهنگ به تبديل شك آن كه است آنوقت و شود
.ميخواهند توطئهگران كه است همان هم اين و ميگردد مشكل
يك مورد در را تحريفها توطئههاو اين از يكي نمونه
بين در:بودم شاهد آلمان در پيش سال چند در خود من حديث ،
كه كتابي آنجا ، دانشگاه مقابل كتابفروشي يك كتابهاي
نام وقتي.كرد جلب را توجهم بود ، زنان وضع درباره
"حتما گفتم ديدم ، بود ترك خانم يك كه را كتاب نويسنده
شرح را آنها وضع كتاب اين و نيست خوب آنجا زنان وضع
اطلاعات تا كردم نگاه آن جلد پشت به وقتي ولي.است داده
معروف حديث ناشر ، يا نويسنده ديدم آورم ، بهدست بيشتري
دنيا مسلمانهاي همه كه را "الامهات اقدام تحت الجنه"
مادر مقام درباره و است معروف و دارند قبول و ميدانند
به را آن و نوشته آلماني به فقط آن ، عربي متن بدون است ،
!است مردان پاي زير بهشت:است كرده ترجمه صورت اين
و بنويسم نامهاي كه كردم يادداشت را ناشر آدرس البته)
با "بعدا ولي.كنم يادآوري را او دروغ يا نويسنده اشتباه
"عمدا و است يكديگر دست در دستشان همه اين كه گفتم خودم
منتشر نسخه هزار دهها در و نوشته را بزرگ دروغ اين
از لذا.كنند بد اسلام به را آلمان زنان نظر تا كردهاند
چرا كه متاسفم جهت اين از البته و شدم منصرف نوشتن نامه
خانم اطلاع به لااقل را آن و نرفته كتابفروشي درون به
.نرساندم فروشنده
به و هستيم خودمان زندگي گرفتار روز و شب ما "اصولا
.نداريم كاري آنها مدارك و اسناد و ديگر اديان پيروان
.دارد كار و است حساس ما قرآن و دين و ما به دنيا ولي
كه دارد سمينارهايي و سخنرانيها و گفتگوها و جلسات يعني
اول درجه در و ماست عليه "غالبا و نيست ما بهنفع همه
بهسوي راه تا است "قرآن" امن حصار همان شكستن براي
.بازشود ديگر مسائل
:باشد مفيد ميتواند آن ذكر كه آمد يادم ديگري نمونه باز
را (ع)علي شما گفت او.شدم آشنا آفريقايي دانشجوي يك با
علي و نيست اينطور نه ، گفتم !ميدانيد(ص)محمد از بالاتر
او البته كه ،"محمد عبيد من عبد انا" است گفته خود
آن ياد يكباره آمدم ، كه ايران به.نميكرد قبول بهراحتي
شدم متوجه و دارد عقايدي اينگونه كه افتادم كذايي گروه
چقدر را ما جهان مردم بين در و خارج در توطئهگران كه
بين وحدت از "مثلا تا گفتهاند دروغها چه و كرده بدنام
.شوند مانع آنها و ما
توطئه از آن حفظ به كمك و قرآن بهتر شناخت براي حال ،
جلب زير نكته چند به را علاقهمندان توجه توطئهگران ،
:ميكنم
و شبهات از بسياري و است مفصلي علم خود قرآن ، تاريخ -1
بسيار كتب از يكي.ميدهد جواب را قرآن مورد در خيالات
جزء تفسير -"نوين تفسير" جلدي يك كتاب اينباره ، در مفيد
.است مزيناني شريعتي محمدتقي استاد مرحوم اثر قرآن ، آخر
درباره آن حجم نصف ولي است ، تفسير نام به گرچه كتاب اين
فقيد ، دانشمند آن و است آن به مربوط مباحث و قرآن تاريخ
زبان به را دراينباره اشتباهات و اشكالات تمام جواب
-كتاب اين مطالعه دليل ، بههمين.است فرموده بيان ساده
.ميشود توصيه -قرآن تاريخ قسمت بخصوص
استاد از قرآن درباره هم حضوري راهنمايي و پيام يك -2
ميكنم احساس كه ياددارم ، به ايشان قرآن جلسات از و فقيد
جلسات كه اين آن و برسانم جديد نسل اطلاع به را آن بايد
هم ديگر مهم كار يك بايد قرآن ، خواندن علاوهبر قرآن
كه همانطور است ، هم با قرآنها "مقابله" آن و دهد انجام
.ميشد ناميده "قرآن مقابله" جلسات قرآن ، جلسات قديم ، در
و قديم قرآنهاي و ميآورد را خودش منزل قرآن كس هر يعني
مقابله هم با مختلف كشورهاي از و مختلف چاپهاي با جديد
يكي اگر كه بود اين مهم بسيار كار اين فايده.ميگرديد
راه و ميشد مشخص و روشن غلط آن داشت ، غلط قرآنها از
و ميماند مسدود طريق اين از دشمنان احتمالي توطئه نفوذ
جلسات در كه بود همين مرحوم استاد توصيه.ميگرديد خنثي
اين نه.شود مقابله و آورده مختلف قرآنهاي قرآن ، قرائت
اين در زيرا.باشد چاپ يك از و يكجور قرآنها تمام كه
آن صحيح "قبلا هم كسي و باشد آن در اشتباه يك اگر صورت ،
در و ميشود تلقي صحيح اشتباه ، همان نباشد ، يادش در
براي و ميشكند "امن حصار" آن و ميكند پيدا رواج جامعه
!اين از بهتر نفوذي راه چه دشمن
كرده علم را آن دشمن قرنهاست كه شبهاتي از يكي "مثلا -3
را قرآن اعتبار ميخواهد خودش بهخيال كار اين با و
آن" قرآن و "خليفه اين" قرآن كه است اين كند ، خدشهدار
البته است ، كرده شايع مردم بين در و ساخته "خليفه
نوعي به ديگران بين در و بهنوعي ما بين در شايعهسازي
سياستهاي زخم از اي فرقه هيچ كه ميدانيم و !ديگر
.است نمانده امان در "معركه آتشبيار"
بود "فاطيما" جنجال دشمنان ، حقهبازيهاي از ديگر يكي -4
نقشهدار ، و شده حساب بزرگ دروغ يك با پيش سال چند كه
وسيله اين به و كرد هيجانزدهتر را ما هيجانزده جامعه
.ساخت منحرف سو آن به واقعي مسائل از را اذهان مدتي تا
از كه هم را ما مقدسهاي كار ، اين با كه بود اين نقشه
قربان و بوسيدن و تربت و قبر و عكس و نام فقط (ع)ائمه
"رواني تخليه" يك و ديگر سرگرمي يك به -فهميدهاند رفتن
.لاغير و بكشانند ديگر طولاني خواب دوره يك و ديگر
"پدر" به و مينويسد شيطاني آيات كتاب كه فرقهاي "اصولا
آنهم -"دختر" براي كه است چگونه ميكند ، توهين آنهمه
و ميزند وسازودهل ميشود قائل معجزه -بيگانه سرزمين در
مياندازد؟ راه تبليغات و فيلم
جواب در آمدهكه پيش تازهاي مسئله "اخيرا اما و -5
اضافه قرآن به "الرحمن" مباركه سوره در قرآن سئوالهاي
خوانده محترم مداحان بهوسيله ختم مجالس در و ميشود
و نوشته قرآنها بعضي حاشيه در چيزي كسي يعني ميشود ،
كه بهطوري.ميكنند قرائت قرآن خود همراه را اين حالا
كه ميكند خيال نباشد ، حفظ را سوره آن و را قرآن كسي اگر
بايد فقط قرآن قاري "اصولا. است قرآن جزو اينها همه
زياد و كم زيرا نكند ، زياد و كم را وآن بخواند را قرآن
جدا غيرقرآن از بايد قرآن.است خطرناك و مهم قرآن كردن
مسلمانان پس.گيرد صورت نبايد هم لفظي غلط حتي و باشد
قرآن متن از جداي را آن بايد دارند دعايي و ذكري اگر
در يا قرآن متن با همراه و همزمان نه.بياورند برزبان
"غالبا كردنها زياد و كم اينگونه.قرآن آيات بين
از يكي هم مابي مقدس و ميشود انجام مقدسها بهوسيله
و آن شناخت دنبال به دشمن كه است خطرناكي چيزهاي همان
است ممكن برنامه يك براي دشمن.است خويش نفع به استفاده
اين و بگيرد هدف را آينده نسلهاي و كند صبر سال 50100
.نيست عجيب
اين متوجه بايد محترم مداحان و قرآن محترم قاريان پس
از گروهي و":قرآنميفرمايد باشند ، خود مهم نكته
ميآورند زبان بر آسماني كتاب بهعنوان را سخناني آنها
از ميگويند و است آسماني كتاب از كنند گمان ديگران كه
و ميبندند دروغ خدا به آنها كه درصورتي.خداست طرف
كه آنجا يا و (آلعمران 78) ميدانند هم خودشان
خود دست با را كتاب كه كساني بر واي":ميفرمايد
خداست ازطرف و آسماني كتاب اين ميگويند سپس و مينويسند
كه كاري از اينها بر واي.بفروشند كمي قيمت به را آن تا
بهدست كه چه آن از اينها بر واي و ميدهند انجام
.والسلام -(بقره 79) ميآورند
انديشه علي
|
|