؟!دوستي و دوري
باشيم داشته سالم نگرشي چگونه
افزايش دليل به كودكان
در زندگي هزينههاي
ميشوند رها كرهجنوبي
خيابانهاي
:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
دولت فرهنگي سياستهاي
كند نمي تغيير
جديد دوره "آزاد" روزنامه
كرد آغاز را خود انتشار
خبرنگار درگذشت خرازي دكتر
تسليت را اسلامي خبرگزاريجمهوري
گفت
؟!دوستي و دوري
به جوانان تمايل عواقب و پيامدها بر نقدي
هستهاي خانواده
خانواده با هستهاي خانواده جايگزيني گسترش به رو روند
و نبوده سوء تبعات بدون اوليه ، تصورات برخلاف گسترده ،
پيدا نمود رسانهها در حوادث عنوان تحت روز هر آن عوارض
و مادر و پدر شامل فقط كه هستهاي خانواده الگوي.ميكند
بواسطه جامعه به خود ورود و معرفي بدو در است ، فرزندان
پا جامعه در رفته رفته مدرن و بومي غير فرهنگ به شيفتگي
تمامي گرفتن نظر در بدون را موج اين خانوادهها و گرفت
اززندگي شاخصي عنوان به و آن احتمالي عوارض و جوانب
الگوي.شدند پذيرا خود درزندگي تجددخواهي ، و روشنفكري
عمل ، آزادي فردي ، استقلال برپايه هستهاي ، خانواده
كار ، تقسيم بيشتر ، آسايش محدود ، و معين ارتباطات
شكل انفرادي مسئوليتپذيري و ديگران مورد در بيدغدغگي
گسترده خانواده ناتواني به واكنش در "ظاهرا و گرفته ،
توسعه با همگام انسانها ، جديد خواستههاي كردن دربرآورده
ديگر سوي از.است آمده پديد شهرنشيني و صنعتي زندگي
برخي تقبل براي جامعه سطح در رسمي نهادهايي آمدن بوجود
در.كرد كمك هستهاي خانواده رواج به خانواده مسئوليتهاي
هستهاي خانواده نادرست يا درست معرفي به كه عواملي كنار
نيز ، گسترده خانواده زندگي درالگوي موجود ضعفهاي زد ، دامن
از پس پسر فرزندان الگو ، اين در.دارد توجهي قابل سهم
زندگي به خود والدين كنار در خانواده ، تشكيل و تاهل
يكديگر كنار در هميشه نسل ، سه لااقل و ميدهند ادامه
و روستاها در "صرفا زندگي ، نوع اين ميرسد نظر بههستند
نيز و پسر توسط پدر شغل ادامه لزوم دليل به بسته جوامع
.است قبول قابل ، كم سنين در حتي كار نيروي از استفاده
نسل توسط مختلف مشاغل انتخاب امكان و شهرنشيني رواج با
همچنين.است باخته رنگ تدريج به الگو اين كاركردهاي بعد ،
و نوجويي براي تراشي مانع تحجر ، ابعاد در شديد سنتگرايي
بزرگسالان ، سوي از جوانترها بر نفوذ اعمال بر اصرار
در را معنوي و مادي استقلال به دستيابي امكان به باور
نظير دلايلي با كلامي ارتباط فقر.كرد ضعيف جوان نسل
رفع قابل و كوچك اختلافات بزرگتر ، به احترام و حرمت
به بيتوجهي و گذارد باقي لاينحل مشكلات حد در را نسلها
در موجود امكانات از بياطلاعي و جوان نسل فطري تمايلات
تمايلات ، اين به پاسخ براي ملي و مذهبي اجتماعي ، بسترهاي
تغيير مسير رادر جامعه تا دادند ، هم دست به دست همه
جاذبه جوانان براي كه تغييريدهند قرار زندگي الگوي
به را جديد دنياي با شدن همراه و واپسگرايي از دوري
جامعه منفي عكسالعمل بيانگر تغيير اين.است داشته همراه
گسترده خانواده ضعفهاي و ناكارآمديها از يك هر مقابل در
فرزندان زندگي باشكوه چندان نه گذشته.است روز شرايط با
تلاش عدم يا و ماندن بينتيجه و ازتامل ، پس والدين نزد
شرايط با تطبيق و گسترده خانواده فرهنگ اشكالات رفع براي
خانواده با عروس فراوان سليقههاي اختلاف همچنين و جديد ،
از كه تاثيرگذاشته اجتماع عمومي فرهنگ بر حدي به شوهر ،
با.است كرده خلق را كلام تكيه و ضربالمثل تعدادي آن پس
براي ترديدي هيچ ديگر مستحكمي ، ظاهر به دلايل چنين وجود
آينده ، روشن زندگي و خوشبختي كه نمانده باقي جوانان عموم
زندگي وجود اين با.است "دوستي و دوري" در معروف قول به
در و را آن بهاي جوانان داردكه را هزينههايي مستقل
جوانان كه نقشههايي.بدهند پس بايستي را آن تاوان مواقعي
يك براي حداكثر ميكنند ، ترسيم خود آينده زندگي براي
ازدواج ، شغلي ، ارتقاي تحصيل ، مانند است ، زندگي از مقطع
به علاقهمندي جواني ، نشاط و شورغيره و فرزند پرورش
زندگي ، گرفتاريهاي و آرزوها و آمال به پوشاندن عمل جامه
و كل و مجموعه يك صورت به زندگي مورد در تفكر رااز انسان
آيندهنگري به ميل و ميدارد باز انتها ، تا ابتدا از
خود مورد در قبل نسل جوانان سرنوشت تكرار از پرهيز براي
زندگي راه درانتهاي افسردگي و تنهايي جز ارمغاني كه
براي غالب فرض.ميرساند حداقل به را نداشته برايشان
است جواني دوران از بردن بيشتر حظ براي تلاش بهتر ، زندگي
دوران در زندگي لحظات بهترين آوردن فراهم براي كوشش و
محتمل غير را دستتر دور آيندهاي احتمالي خطرات جواني ،
والدين بردن بهاي به حتي كوشش اينميآورد نظر به
مهدهاي در كودكان نگهداري و سالمندان خانه به سالمند
فعاليت گرفتن ناديده قصد آنكه بدون البته و است كودك
بايد باشيم ، داشته را نهادها اين از يك هر مثبت عامي
بخشي يا جامعه سازمانهايي ، چنين بودن وارداتي شويم متذكر
به آنها عملكرد نوع درست درك در را جامعه افراد از
الگوي كه همانطور ترتيب اين به.است انداخته اشتباه
ديروز جوان نسل توجه مورد توانسته هستهاي خانواده زندگي
درجهاي با حتي ميتواند هم فردا نسل باشد ، امروز و
امروزي جوانان همان كه خود والدين طرد به آن ، تشديد
مرزها ، سوي آن به ضروري غير مهاجرتهاي با و بپردازد هستند
جمعي زندگي اما.بخشد شدت را خانوادهاش و خود تنهايي
ازيكديگر ، نسلها درست ودرك آن نقايص رفع صورت در
پشتوانهاي و حيات براي امني پايگاه عنوان به ميتواند
جمعي زندگي در.آيد حساب به خانواده افراد تمام براي قوي
بودن ، اجتماعي به انسان فطري تمايل و طبيعت به توجه با
گرايي ، برون و درونگرايي معناي به فردي تفاوتهاي از فارغ
براي حيات آب عنوان به را ديگران با ارتباط ضرورت انسان
رارفع تشنگي اين سايرين دركنار و ميانگارد خود روحي عطش
براي بسترسازي گسترده ، خانواده محاسن ديگر از.ميكند
گرچه.است زندگي دوران تمامي در عاطفه و محبت اظهار
متفاوت سالمندي و جواني كودكي ، در عاطفه اظهار روشهاي
.دارد انسان در داشتن دوست به ميل از حكايت همه ولي است
عشق اظهار با جواني در و ديدن محبت با كودكي در آدمي اگر
سالمندي دوره در ميورزد ، مبادرت امر اين به همسرداري ، و
برقراري با نياز اين روحاني ، و جسماني شرايط به توجه با
ميشود ، تامين نوهها ، به محبت اظهار و سوم نسل با ارتباط
فرزندانشان ، و والدين بزرگسالي دوران حياي و حجب چراكه
اين حاليكه در ميكند ، رارسميتر دوم و اول نسل ارتباطات
ميسر سوم نسل وجود با آن ظهور و است باقي همچنان ميل
جسماني توانايي از كه زماني تا سالمندان همچنين.ميشود
نگهداري براي مطمئني جايگاه ميتوانند برخوردارند ،
براي كار اين و باشند آنها شاغل والدين براي نوهها
و اقتصادي صرفهجويي والدين براي مطمئن ، مامني نوهها
و بودن مفيد احساس مادربزرگها ، و بزرگها پدر براي
علاوه به دارد ، دنبال رابه اجتماعي و اقتصادي كاركرد
امنيتي بار فرزندان ، از نگهداري و فرزندان كنار در زندگي
انسان داشتن ، ريشه عميق حس ايجاد با و دارد رواني معنوي
ديدن با فقط بزرگسالان.ميرساند ناپذيري فنا باور رابه
پربارتر را خود زندگي جوانان ، نشاط و شور لمس و شنيدن و
را زندگي به ميل كودكان با بازي و نگهداري و ميكنند حس
.ميافزايد درايشان
اهميت حائز شدت به هم جوان نسل براي ارتباط اين البته
پشتوانه بدون و توخالي احساس از جلوگيري بر علاوه و است
تحقيقات آخرين.درپيدارد نيز مطلوبي جسمي فوايد بودن ،
سالمندان ، تجربيات و خاطرات به كردن گوش كرده ، ثابت علمي
وي قلبي ضربان آرامش و شنونده يكسان و دقيق تنفس باعث
والدين خاطرات به دادن گوش با جوان نسل بنابراينميشود
جسمي سلامتي بهبود به ميتوانند تجربيات ، افزايش ضمن خود
از گسترده ، خانواده مصرف الگوي به رويكرد.كنند كمك خود
دارد ، همراه به بديهي فوايد نيز مسكن مصرف الگوي لحاظ
پيريزي مستقل مسكن با فقط هستهاي خانواده شاكله كه چرا
قوت به همچنان ما درجامعه مسكن مشكل درحاليكه ميشود ،
بزرگسالان گسترده ، خانواده در كه صورتي در.است باقي خود
زوجهاي جسمي و روحي ازخصوصيات درست درك با ميتوانند
ماههاي آسايش ايجاد در را مطلوبي شرايط كرده ازدواج تازه
فراهم جوان زوج غرور ديدن صدمه از جلوگيري و ازدواج اول
و هيجانات تخليه زمان گذشت از پس بدينترتيب و آورند
باوجود جوان زوج اينكه احتمال دوران ، اين طبيعي احساسات
جايگزيني به حاضر دوران ، اين استقلال و ازآسايش متلذذشدن
بين از شوند ، آن متعاقب مشكلات و اجارهنشيني با آن
.ميرود
و انفرادي زندگيهاي معايب ساير از فراتر كه آنچه اما
است ، شده نمايان فاجعهاي شكل به اخير ماههاي طي هستهاي ،
كه همانطور.است خانوادههايي چنين حريم امنيت فقدان
آوردن روي و اجتماعي ارتباطات از شديد كاستن شد ، اشاره
اين.است مستقل خانواده ويژگيهاي از انفرادي زيست به
ازشهرهاي خاصي نواحي و بزرگ مسكوني مجتمعهاي در وضعيت
و رفتها آمدو و وجابجاييها ميشود تشديد بزرگ
براي كافي انگيزه نبودن شهري ، باعث زندگي خاص گرفتاريهاي
يكديگر ، توسط همسايهها شناخت عدماست زندگي محيط شناخت
نتيجه در و ميشود افراد پيش از بيش زمينهسازتنهايي
در.ميسرميگردد سهولت با جنايتكاران براي جنايت وقوع
و مردان مورد در جنايت و قتل آمار افزايش اخير ، ماه چند
نيروهاي هشدار باعث تنها ، زوجهاي حتي و تنها زنان
قتل شيوع و شده افراد از دسته اين به امنيتي و انتظامي
بوجودآورده را نگراني از موجي بيدردسر ، مطامع اين وغارت
.است
حساب تسويه سرقت ، قبيل از هايي انگيزه كه جنايتكاران
شناسايي با داشتهاند ، اذيت و آزار و سياسي و شخصي
يا كار بهانه به منازلشان ، گرفتن نظر تحت و خود قربانيان
را خود نقشههاي غيره ، و اداري خدمات انجام يا و كمك
حضور نيز زنها حتي جنايتكاران ، ميان در.كردهاند عملي
ايشان با پير و تنها زنهاي به كمك بهانه به و داشتهاند
در آنها ، اعتماد جلب در سعي ضمن و كرده برقرار ارتباط
سرقت از وپس درآورده پاي رااز ايشان فرصت اولين
زمان انگيزه ، در موجود تفاوتهاي از جداي.گريختهاند
مشترك وجه يك قربانيان همه قتلها ، مكان و وقوع
اين آمدن بوجود در البتهتنهايي و تنهايي ;داشتهاند
اخلاقي و رواني اجتماعي ، اقتصادي ، متعدد عوامل جنايتها
وسوسه جرم ، وقوع براي محيط بودن آماده ولي دارند دخالت
.است عوامل بقيه از انگيزتر
جامعه سطح در مختلف نهادهاي شد ، يادآور بايد پايان در
انسانها جاني و اجتماعي رواني ، اقتصادي ، امنيت حافظ
ولي ميباشند ساعي شهروندان به خدمت ارايه در و هستند
مستقل زندگي شيوه به آوردن روي با كه است باقي سوءال اين
از كه هست نهادي خلوتمنزلمان حريم در آيا انفرادي ، و
كند؟ جلوگيري قلبمان بر ديوانهاي چاقوي آمدن فرود
حيدري محرم
باشيم داشته سالم نگرشي چگونه
بياموزيم را گفتن نه
ميكنيم پراكنده چنان را خود انرژيهاي ما از بسياري چرا
خسته بينهايت و خشمگين سخت نگران ، كار پايان در كه
ميشويم؟
كه هستيم نگران اين از.است دشوار ما براي گفتن نه زيرا
نداشته دوست را ما نكنيم اجابت را ديگران درخواست اگر
برآوريم ، را تقاضايي هر نتوانيم اگر ميكنيم احساس.باشند
افراط آنجا تا است ممكن حتي.بود خواهيم بيارزش آدمي
رد و فرستاده را متقاضي اين خداوند بينديشيم كه كنيم
.است خداوند اراده برخلاف كردن عمل او تقاضاي
پرداختن از را ما تا ميشود متوسل بهانهاي هر به ما ذهن
نه بايد كه ميگوئيم آري حالي در هربار.بازدارد خود به
وقتي تا.ميكنيم ظلم متقاضي به هم و خود به هم بگوئيم ،
زندان براي ميگوئيم ، آري "اجبارا روحي فشار زير كه
ميلههاي ساختهايم ، را آن خود كه گناهاني و تعهدات
.ميكنيم درماندگي و خشم احساسميسازيم جديدي
همه كس همه براي بايد كنيم احساس كه ميشود سبب چيزي چه
آنكه مگر بگوئيم آري آزادانه نميتوانيم هرگز باشيم؟ چيز
.بگوئيم نه صادقانه ماست ، توان حد از فراتر كه تقاضايي به
به آنكه مگر بگوئيم آري آزادانه نميتوانيم هيچگاه
.بگوئيم نه صادقانه ماست ، توان حد از فراتر كه تقاضاهايي
فكري انضباط
خود نميشود مجازات ، اما ميشود قتل مرتكب ما ذهن گاهي
از.ميدهيم خود به ناروا نسبتهاي ميكنيم ، تحقير را
همه ما.ميجوئيم بهره شرمساري بر مبتني تفكر شيوه
خود ذهن در شنيدهايم ، كودكي دوران در كه را پيامهايي
نادرست انديشههاي با نيستيم مجبور ليكن ميكنيم ، تكرار
.بيازاريم را خود همچنان كودكي دوران
را خود آنها با كه يابيم آگاهي انديشههايي از بايد نخست
ميدهيم خود به كه زشتي نسبتهاي به ابتدا.ميكنيم تحقير
خود درون در را آنها انباشتن اجازه كه منفياي اظهارات و
منفي دروني گفتگوي از دفاع با سپسميكنيم گوش ميدهيم ،
ميورزيم خودداري اظهارات اين بودن حقيقي غير پذيرفتن از
كه مثبتي انديشههاي با را زشت انديشههاي اين آنگاه و
.ميسازيم جايگزين هستند ، دقيقتر
وجود بهطرف را دوستداشتني انديشههاي سيل كه بهتدريج
جهان از ما شده مسخ پيشين ديدگاه ميسازيم ، سرازير خود
انضباط و نظم را خود ذهن كه بهتدريج و ميشود متعالي
بيشتر و ميكنيم معقولتر و روشنتر را آن ميبخشيم ،
.داريم بهدست را خود سرنوشت زمام كه ميكنيم احساس
را خود ذهن خود ، انديشههاي زمام گرفتن دست در با وقتي
معقولتر و روشنتر ذهن اين ميبخشيم ، انضباط و نظم
و داريم خود بر بيشتري تسلط كه ميكنيم احساس و ميگردد
.رشديافتهتريم
برابينسن دكتر:نوشته
غيبي منوچهر دكتر:ترجمه
افزايش دليل به كودكان
در زندگي هزينههاي
ميشوند رها كرهجنوبي
خيابانهاي
كره در اقتصادي اوضاع شدن وخيم پي در:اجتماعي گروه
.ميكنند رها خيابانها در را خود كودكان مردم جنوبي ،
تلويزيوني شبكه از نقل به خبر مركزي واحد گزارش به
علت به جنوبي كره كودكان والدين از بعضي "بيبيسي"
تامين به قادر آنان ميگويند ، زندگي هزينههاي افزايش
ميل رغم به پس ;نيستند خود كودكان سرسامآور هزينههاي
كنار در خود فرزندان كردن رها به مجبور خود باطني
.هستند بيسرپرست كودكان نگاهداري مراكز در يا خيابانها
در اقتصادي شرايط شدن وخيم علت به گذشته سال چند طي
.دادهاند دست از را خود مشاغل مردم از بسياري كرهجنوبي ،
:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
دولت فرهنگي سياستهاي
كند نمي تغيير
قابل مراكز مصاديق از را "همشهري" ، مجلس اخير مصوبه
شناسد نمي هنري - فرهنگي سازمان به واگذاري
بنده تشكر كه نكنند فكر ارشاد وزارت سياستهاي منتقدين*
است آنان ديدگاه با متناسب مشي خط اجراي معني به آنان از
و كرد نخواهد تغييري هيچ فرهنگي سياستهاي:اجتماعي گروه
خواهيم پيگيري را سياستها اين بيشتري قوت و قاطعيت با
.كرد
با ديروز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مهاجراني عطاءالله
نياوردن راي:افزود خبرنگاران جمع در مطلب اين اعلام
كه خوشحالم و بود موجود سياستهاي تاييد واقع در استيضاح
كرد پيدا استمرار وزارتم اگر كه گفتم استيضاح از قبل
.نميكند تغيير سياستها
استيضاح موافق مطبوعات برخي اخير موضعگيري مورد در وي
آنها.است بامزه بسيار روزنامهها گونه اين مقالات:گفت
ما حرفهاي به بايد نياورده راي استيضاح كه حالا ميگويند
كه شود عمل دوستان اين حرفهاي به بود قرار اگر كنيد عمل
فرهنگي سياستهاي تاييد مجلس راي و نميشد مطرح استيضاح
كه نكنند فكر سياستها اين منتقدين اما است شده اعمال
با متناسب مشي خط اجراي معني به آنان از بنده تشكر
.است آنان ديدگاه
وزارت پيگيري با اميدواريم:گفت زن روزنامه مورد در وي
در آن پرونده و شود توقيف رفع روزنامه اين از ارشاد
.شود رسيدگي مطبوعات دادگاه
مراكز واگذاري مورد در مجلس اخير مصوبه مورد در وي
متن در وقتي:گفت هنري فرهنگي سازمان به شهرداري فرهنگي
عنوان به كتاب شهر موءسسه و همشهري روزنامه از قانون
و دارد ابهام فرهنگي مراكز يعني شده برده نام مصاديق
مصاديق از را اينها يعني ميكند حذف را دو اين مجلس وقتي
دخالت را مجلس شان اينكه بر علاوه نميداند فرهنگي مراكز
شهر شوراي وقتي و نميدانم شهر شوراي به مربوط امور در
با اميدوارم و ميگرفت تصميم بايد شورا اين شد تشكيل
شهروندان نفع به كه شود كار بهگونهاي شهر شوراي تدبير
نظرم به:گفت هنري فرهنگي سازمان امناي هيات عضو.باشد
تصميم فرهنگي سازمان امنا هيات جلسه در حتما ميبايستي
و منضبط مديريت و بگيريم سازمان اين مديريت مورد در جدي
.شود كار مشغول مجموعه اين در قانونمندي
با:گفت مطبوعات دادگاه منصفه هيات مورد در مهاجراني
وجود به منصفه هيات تعيين امكان شهر شوراي رئيس انتخابات
انتظامي دادگاه به شده بركنار اعضاي طرفي از و است آمده
مشخص زودي به آن نتيجه اميدواريم كه كردهاند شكايت قضات
.شود
جديد دوره "آزاد" روزنامه
كرد آغاز را خود انتشار
و جديد تحريري مديريت با "آزاد" روزنامه:اجتماعي گروه
از را خود انتشار جديد دوره مشي ، تحوليدرخط
.كرد آغاز ديروز
آزاد صاحبامتياز و مديرمسئول ما خبرنگار گزارش به
مديريت به جديد دوره در كه است فدايي يزدانپناه محمدرضا
.ميشود منتشر زيدآبادي احمد سردبيري و
"آزاد مناطق" لوگوي با اين از پيش كه "آزاد" روزنامه
تجاري آزاد مناطق ارگان نه است كرده اعلام ميشد عرضه
و ملي است روزنامهاي بلكه محلي ، روزنامهاي نه و است
.است آزاد جناحي خاص تعلقات نوع هر از كه سراسري
كرد خواهد تلاش است آورده خود سرمقاله اولين در "آزاد"
راههاي گشودن يعني خرداد دوم مردمي جنبش درخواست به
خردمندانه و معقول اداره براي اجتماعي سياسي مشاركت
و خصوصي زندگي فضاهاي از قدرت سنگين سايه برچيدن و جامعه
.كند كمك مدني روابط
هوشيار و حساس جدي ، روزنامهاي خود شماره اولين در آزاد
علائق و نيازها و كشور اجتماعي سياسي فضاي به نسبت
و جاافتاده قالبي و شكل از كه ميرسد نظر به خوانندگان
.است برخوردار متين
روزنامه در خود مطبوعاتي همكاران براي تبريك ضمن همشهري
.دارد توفيق آرزوي آزاد
خبرنگار درگذشت خرازي دكتر
راتسليت اسلامي خبرگزاريجمهوري
گفت
وزير خرازي كمال دكتر:اسلامي جمهوري خبرگزاري-تهران
همكارقديمي ، الماسي بهمن درگذشت پيامي در امورخارجه
كه اسلامي جمهوري خبرگزاري تواناي سردبير و هنرمند
همكاران به كرد ، تلاش اطلاعرساني سنگر متماديدر سالهاي
وي خانواده و كشور جامعهخبري سازمان ، اين در خود قديمي
تا سال 59 از خرازي كمال دكتر ميشود خاطرنشان.گفت تسليت
.است بوده اسلامي جمهوري سازمانخبرگزاري مديرعامل 68
|