ايراني شاعر مرداني عليمحمد
سپرد جان
وجود ناگفته قصه سينما ، در
ندارد
آستانه در هنگكنگ سينماي
فروپاشي
رنگها آرام همزيستي
تا قدم يك :كتابخواني سرنوشت
مرگ
ايراني شاعر مرداني عليمحمد
سپرد جان
به چهارشنبه روز كشور برجسته شاعران از مرداني عليمحمد
را فاني دار تهران ايران بيمارستان در مغزي عارضه علت
به خمين شهرستان در سال 1301 در مرداني مرحوم.گفت وداع
سال هشت در و بود (ع)بيت اهل شاعران از يكي وي.آمد دنيا
از.داشت فعال حضوري اسلام رزمندگان كنار در مقدس دفاع
اين جمله از است ، جامانده بر شعر كتاب حدود 70 مرداني
از پرتويي" ،"دل يوسف" ،"ايمان فروغ" به ميتوان آثار
.كرد اشاره "خورشيدها طلوع" و "خورشيد
حسينيه مقابل از صبح ساعت 10 جمعه روز مرداني مرحوم پيكر
.شد خواهد تشييع تير هفت ميدان در ثارالله
وجود ناگفته قصه سينما ، در
ندارد
غريبانه سينمايي فيلم كارگردان اميني ، احمد با گفتگو
درآمد؟ نمايش به تاخير با غريبانه فيلم چرا *
هم غريبانه فيلم كه سال 76 فيلمهاي درجهبندي از بعد -
كه همانطور.شد داده فيلم اين به "ج" درجه بوده آنها جزء
مورد فيلمها اين اكران شرايط و "ج" درجه دادن ميدانيد
و قول عليرغم هم غريبانه.گرفت قرار تهيهكنندگان اعتراض
.شد داده قرار سال 78 نوروز اكران در "ج" درجه با قرارها
را غريبانه فيلم "هجوم سايههاي" ساختن از بعد چرا *
ساختيد؟
به هميشه متفاوت نوشتههاي در و سالها اين تمام در -
تماشاگراني و عامهپسند و عام معناي به حرفهاي سينماي
نظر ميآيند ، فيلمي تماشاي به تمام شوق و ذوق با كه
راستاي همين در ساختم كه را فيلمهايي "يقينا و داشتهام
يا غريبانه مانند اجتماعي ملودرام حال بوده ، فكري
غريبانه مضموني تفاوتهاي عليرغم.جنگ قالب در ملودرامي
داستانگو سينماي راستاي در دو هر هجوم سايههاي و
فيلمي را تجارتي فيلم ايران سينماي در.بودهاند
و دارد قرار بقيه به نسبت پايينتري سطح در كه ميدانند
ميشناسند فيلم يك نبودن خوب دليل را فيلم يك بودن تجاري
و سينما بدنه تجارتي فيلمهاي كشورها ساير در كه صورتي در
سينماي آن كنار در كه پوياست و زنده سينمايي داشتن لازمه
سينماي داشتن براي من نظر بهميشود پديدار نيز هنري
ضروري تجارتي خوشساخت فيلمهاي از مجموعهاي وجود مناسب ،
.است
تعيين چطور فيلم يك بودن عامهپسند معيار شما نظر به *
ميشود؟
سينماي اوقات بيشتر در اگر كه است اين اصلي نكته -
دارد ، قرار مردم فهم و درك از پائينتري سطح در عامهپسند
كه هستند مسئول افرادي بلكه نيستند ، مردم مقصر
بهتر خوراك با مردم آيا.هستند مردم فرهنگ خوراكدهنده
اگر كه بود اين نگران نبايد.خير "يقينا ميكنند؟ مقابله
قشر ذائقه به بايد باشيم عامهپسند سينماي دنبال ما
مبنا ميتوانيم بلكه كنيم بسنده فرهنگ ، ديد از پايينتر
.دهيم قرار مردم عامه ذائقههاي و علايق سطح بالاترين را
داراي كه كنيم نگاه ديد اين با مردم عامه به اينكه مگر
"اصلا كه هستند ارزش كم كارهاي به علاقهمند و كم آگاهي
با و بشناسم را خويش بيننده اگر من.نيست مناسبي ديدگاه
بدهم ، مردم تحويل خوبي چيز شعور و آگاهي از بالايي سطح
درك براي اينكه به توجه با ميكنند ، قبول را آن نيز مردم
.شويم قايل ارزش آنها شعور و
الگوي.ميرسد نظر به آشنا خيلي غريبانه فيلم داستان *
زيادي فيلمهاي دستمايه بارها پولدار دختر و فقير پسر
نمونههاي انقلاب از قبل سينماي در.است گرفته قرار
.يافت ميتوان آن براي بسياري
توجه ابتدا در مااست درست گفتيد كه نكته اين بله ، -
ولي كنيم كار كليشهاي و آشنا داستان يك با كه داشتيم
اين نكته اولين.است بوده آشناييزدايي در ما تلاش تمام
شخصيت دو برخورد و شخصيتپردازي براساس قصه اين كه است
اصول از يكي اين.اتفاق يك توسط البته ميگيرد شكل
من تلاش تمام.آنها تضاد و شر و خير:است درام كلاسيك
دگرگونيهاي از بعد اينكه "مضافا و بود آشناييزدايي براي
به نسبت انقلاب از بعد...و فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي
دانشجوي.كرد پيدا مشابه شخصيتهاي ميتوان ندرت به قبل
پيش سال در 30 خود همسالان با ما زمانه لمپن حتي و دكتر
در را او اگر ولي نيست لمپن "بزرگ" چند هر.دارند تفاوت
از گذشته در كه لمپنهايي به نسبت دهيم قرار گروه اين
كه بود اين من تلاش.است متفاوت داريم ذهني تصور آنها
و باشد نداشته متداول الگوهاي از تشابهاي بزرگ شخصيت
ميكنيم ، مشاهده را تفاوتها اين قصه سير در همچنين
ولي ندارد وجود ناگفته قصه گفت ميتوان سينما در گواينكه
فيلمها كه قصههاست به متفاوت ديدهاي و روايتي شيوههاي
.ميكند متفاوت هم از را
ميشود ديده فيلم داستان در كه هايي گره اوقات بعضي *
مثل نميآيند نظر به توجيهپذير داستاني منطق لحاظ از
دختر تصميم همينطور و بهرخ مادر و پدر تنهايي و مالي فقر
كشور؟ از خارج به رفتن براي
بلكه ندارند ، مالي فقر دختر مادر و پدر اينكه اول -
حفظ در سعي دختر.است روحي مشكلات آنها اصلي احتياج
برادر با همين براي.دارد معنوي و مالي جهت از خانواده
تنها ندارد مهاجرت قصد بهرخ.ميشود درگير خود ناتني
تمهيداتي فيلم در.است مادرش و پدر به كمك او انگيزه
قرار اگر و باشد بهرخ رفتار توجيهكننده كه شده انديشيده
قصهاي ميانديشيد ديگري راهحل خود مشكل براي او بود
با برخورد در بهرخ.داشتيم شاهديم الان آنچه با متفاوت
به تصميم دوستش ايده با و برنامهريزي بدون "بزرگ"
از ناشي رواني و روحي فشارهاي.ميگيرد او با ازدواج
را بهرخ ماشين ، تصادف و ناتني برادر مادر ، و پدر مشكلات
را آن استيصال از او و ميدهد قرار بغرنجي وضع در
.ميپذيرد
در عرب پور بازي همينطور و "بزرگ" براي انتخابي تيپ *
به موسوم سينماي در مشابه مواردي يادآور نقش اين
نبوده شما مدنظر موارد اين انتخاب اين در است فيلمفارسي
مانند مشابهاي نقشهاي پورعرب كه اين به توجه با است؟
.است كرده بازي را اين
را مشابه نقشهاي كه ندارد اين به علاقهاي بازيگري هيچ -
بازي كه نقشهايي تمام در هم پورعرب آقايكند بازي بارها
يك با بودن متفاوت جهت در را خود تلاش و سعي است كرده
بزرگ از من كه تصورياست گذاشته هميشگي و ثابت تيپ
طبقهبندي دو در را او نشود سادگي به كه بود اين داشتم
عليرغم "بزرگ".داد قرار خاصي..و اجتماعي يا سياسي
با انسان و درونگرا بسيار پرمسئوليت و شوخ ظاهري
او مسئوليت و حستعهد از بزرگ اعمال تمامي.است مسئوليتي
ابعادي داراي بزرگ شخصيت.ميزند سر ديگران قبال در
خورده شكست انساني يا و سرخورده دانشجويي او.است متفاوت
نماينده بعنوان هم آن است جامعه محصول او بلكه نيست
از ناشي موجي يك واقع در او.جامعه جوانهاي از گروهي
در موجود قالبهاي با انعطاف قابل كه است جامعه معضلات
وجهش هر در كه است وجهي چند كريستالي "بزرگ".نيست جامعه
شده كه تلاشي.شده گذاشته نمايش به اجتماعي عوارض از يكي
.بوده مورد اين در پورعرب آقاي يا من طرف چهاز
ميبينم فيلم در "بهرخ" و "بزرگ" از بعد كه شخصيتهايي *
حضوري مواقع از بعضي در بزرگ خواهر يا بهرخ دوست مانند
ميكنند؟ تشديد بازيگران بازي را مورد اين دارند زائد
در كه بوده شخصيتهايي به احتياج داستان پيشبرد براي -
پيش كه حوادثي و باشند داشته حضور بزرگ و بهرخ اطراف
دوست و بزرگ خواهر و يوسف.آنهاست حضور از ناشي ميآيد
هم و رويدادها جهت در هم بزرگ خواهر بچههاي حتي بهرخ
پروين وجود.هستند بهرخ و بزرگ شخصيت بازتاب و توضيح
شيطنتهايي پروين در.است داشته بيروني منطق (بهرخ دوست)
القاء بهرخ به را آنها اوقات بعضي در كه دارد وجود
دارد ، نياز ياري و كمك به بهرخ كه اوقاتي در و ميكند
نمونههاي و رستوران در بزرگ به بهرخ اوليه پيشنهاد مثل
وجودش كه بزرگ خواهر همينطور.ميكند كمك او به ديگر
.ميباشد بزرگ شخصيت از بعد يك گوياي
آن و كنم اشاره كليتر مورد يك به ميخواهم اينجا در *
طرف از هم.است ايران سينماي در دوم نقشهاي نگرفتن جدي
از هم و آنها هدايت و هنرپيشهها انتخاب در كارگردانها
.ما سينماي بازيگرهاي جانب
ساير دراست معضلي مسئله اين ما سينماي در بله ، -
خوانده مكمل نقش عنوان به دوم نقش اصطلاح اين حتي كشورها
.است اصلي نقش نمايانكننده و مكمل كه نقشي ميشود ،
دوم نقش بازيگرهاي از وسيعي طيف امريكا سينماي در "مثلا
كار ارزش و هستند مطرحي و بزرگ بازيگرهاي كه دارند وجود
ورزشي مسابقات مانند سينما.است اصلي نقشهاي همپاي آنها
و اول نفر صورت به و كنيم مقامبندي را افراد ما كه نيست
حتي ما سينماي در متاسفانه.كنيم طبقهبندي...و دوم نفر
اكثر در باشد شده پرداخته و نوشته خوب مكملي نقش اگر
به.نميشود واقع تامل مورد خوب بازيگرهاي سوي از اوقات
براي ميتوانند كه ما سينماي در مطرح كارگردان چند جز
بقيه كنند استفاده خوب بازيگرهاي از خود دوم نقشهاي
در ناخواسته كه ثابت و هميشگي افراد از استفاده به مجبور
اگر غريبانه فيلم در.هستند شدهاند ، تثبيت نقشها اين
وجود عليرغم ميشود مكمل نقشهاي به بيتوجهي احساس اين
بعضي از ناشي بلكه است نبوده عمدي بااستعداد بازيگرهاي
ميكنند ، تحميل بازيگر و كارگردان به را خود كه مسايل
.است
.بدهيد توضيح فيلم موسيقي باره در هم كمي "لطفا *
داشتيم ، فيلم موسيقي ساخت براي كه كمي فرصت به توجه با -
در.دادند انجام آن ساخت جهت در زيادي سعي لاچيني آقاي
و موسيقي توسط فيلم قسمتهاي از يكسري پيشگويي مورد
از.است سليقهاي موضوعي آن بودن بد يا آن بودن پسنديده
در صورت اين به كه آوازي قسمت آن فيلمنامه نوشتن ابتداي
و زمان گذر نشاندهنده كه بوده مدنظر ميبينيد فيلم
دو آن عاطفي نزديكي و بزرگ درمان براي پزشكي تلاشهاي
.شدند متحمل را آن زحمت لاچيني آقاي كه ميباشد
آستانه در هنگكنگ سينماي
فروپاشي
و بود رشد روبه و مترقي صنعتي مدتها كه هنگكنگ سينماي
شمار به جهان سطح در بزرگترينها از يكي خود نوع در
تسانگ وودي.است گرفته قرار نابودي معرض در اكنون ميآمد
:ميگويد MPIA هنگكنگ سينماي صنعت انجمن اجرايي مدير
صنعت نگيرد صورت موءثري و جدي اقدام كه صورتي در"
صنعت "رفت خواهد بين از سال دوسه ظرف هنگكنگ فيلمسازي
كه زماني ميلادي ، سال 1990 اوايل در كشور اين سينماي
پخش رشد روبه روند با مواجهه در عمده سرمايهگذاران
.گذاشت نزول به رو كشيدند كنار را خود فيلمها غيرمجاز
يك درست گرديديعني تهيه فيلم هنگكنگ 86 در گذشته سال در
پيمان اجراي سايه در سال 1993 در كه فيلمي از 438 پنجم
فيلمسازي صنعت حاضر حال در.شد ساخته كپيرايت از حمايت
و دارد خود استخدام در را نفر هزار پنج تنها كشور اين
اين در نفر سيهزار از بيش سال 1993 در كه حاليست در اين
منتشر MPIA كه آماري برطبق.بودهاند كار به مشغول بخش
حدود 412 در فيلم توليد طريق از شده كسب درآمد است نموده
(آمريكا دلار ميليون حدود 53) هنگكنگ دلار ميليون
بر 776 بالغ سال 1995 در رقم اين حاليكه در شده برآورد
.است بوده دلار ميليارد يك سال 1993 در و دلار ميليون
اين ستارگان كاري روند بر هنگكنگ در فيلمسازي افول
كاهش با حاضر حال در.است گذارده مستقيم تاثير هم سينما
تئاتر راديو ، تلويزيون ، به ستارهها اين سينما ، در توليد
به شده ذكر مشكلات تمامي.آوردهاند روي تجارت حتي يا و
فروش.دارد سينمايي فيلمهاي غيرمجاز پخش در ريشه نوعي
بزرگ پرده از را تماشاگران انبوه تصويري ديسكهاي گسترده
بينالمللي بخش مدير "جو ريجو"است داده فراري سينما
ما كپيرايت حق گرفتن ناديده":ميگويد هنگكنگ در فيلم
صنعت اكنون كه است نموده مشكلاتي آنچنان دچار را
در.است گرفته قرار فروپاشي آستانه در جدي بطور فيلمسازي
قيمت به هاليوودي و داخلي فيلمهاي جديدترين حاضر حال
فروش به ديسك شش براي (آمريكا دلار 13) دلار نازل 100
سينما 50 بليت عدد يك قيمت كه حاليست در اين.ميرسد
را زندگي ديگر طريق به هم خارجي فيلمهاي هجوم.است دلار
اين درآمد.است كرده سخت هنگكنگ وطني فيلمسازان بر
در كه است بوده دلار ميليون جاري 544 سال در فيلمها
رقم داخلي فيلمهاي دلاري ميليون درآمد 412 با مقايسه
.است چشمگيري بسيار
عبداللهزاده مهدي :ترجمه
رنگها آرام همزيستي
از فرنود رعنا نقاشي آثار از نمايشگاهي :هنر و ادب گروه
رعنا.شد برگزار آريا نگارخانه در ارديبهشت تا 14 هشتم
نمايشگاههاي در را آثارش تاكنون و است متولد 1332 فرنود
نمايش به كشور از خارج و داخل در انفرادي و گروهي متعدد
.است گذاشته
و تابلوها در مربع مشخص فرمهاي و موردسبك در هنرمند اين
يك به "شخصا من":ميگويد است ، كرده خلق كه فيگورهايي
يك واقع در ولي ندارم اعتقاد مشخص شكل اين به سبكبندي
نوع يك از كه است من كارهاي تدريجي تحول از مرحلهاي
به طبيعت و انسان استحاله با "تدريجا و شد شروع رئاليسم
.ميباشد فيگوراتيو آبستره گونهاي واقع در.رسيد اينجا
واقعيت خودم نظر به و خاطره و روياها مقداري كارها در
كار تقسيم لحاظ از و هندسي تقسيمبنديهاي كه دارد وجود
هم زندگي در.دارند نامنظمي و منظم هندسي كمپوزسيون
كاغذ روي و كنيم ساده بخواهيم اگر دارد وجود تقسيماتي
من براي ولي باشد...و مربع دايره ، ميتواند بياوريم
گذر آن از ميكنيم زندگي كه ميكنند تعيين چهارچوبي
...و ميشكنيم را آن ميكنيم
زندگي بيروني محيط از شدهاي ساده چكيده من براي مربع
مرزها ميكند نفوذ آن در هم رويا كه وقتي و است خودمان
مرز كه خطهايي و فيگورها با البته ميشود شكسته
مينشينند ، هم كنار و ميكنند بازي ميجنگند نميشناسند
مجموعه.ميگيرند قرار بالعكس و كادر بيرون به داخل از
و است من فشرده فعاليت ماه نتيجه 6 كه است كاري آثار اين
نمايشگاه اين در شوخي و جدي كوتاه خيلي بيانيه يك مثل
.است شده ارائه
وجود آثارش در كه تركيبي و تيره رنگهاي مورد در فرنود
"اكثرا كارها اين در رنگها":ميدهد توضيح چنين دارند ،
نتيجه كه است رنگ مختلف نمايههاي نشستن هم روي نتيجه
تا و گذشته رنگها لايه زير در كه است تاريخي آن نهايي
روي كه مشخص تركيبي شك بدون.دارد ادامه كار بيروني سطح
و اختيار از موارد خيلي در و نيست باشد شده انجام پالت
اين البته.است نبوده آگاهانه خيلي و بوده خارج من عمد
.است بوده آگاهانه تغييرش و حفظ ولي است تولدش مورد در
كه رنگهايي لحاظ از رفته بكار تابلوها اين در كه رنگهايي
تكهدوزيهاي و گليمها در ما آشناست ، خيلي ميشناسيم
درخشاني رنگهاي ميبينيم زياد رنگها اين از ايران سنتي
اين در رنگي كمتر و تاريكند خودشان مجموعه در كه هستند
واقع در.كند تحميل ديگري به را خود كه ميبينيم چهارچوب
در كه دارند موسيقي قطعه يك مثل آرام همزيستي نوع يك
".ميكنند زندگي هم كنار
تا قدم يك :كتابخواني سرنوشت
مرگ
است فرارسيده ازكتابخواني نوعي مرگ
ايدهآل وضعيتي هيچوجه به ما كشور در كتاب تيراژ وضعيت
ميليون كشور 60 در كتاب تيراژ معدل و نيست قبول قابل و
فراتر چاپ هر در نسخه هزار مرز 5 از ندرت به ما نفري
معيارهاي و استانداردها از هيچيك با مقدار اين و ميرود
.ندارد مطابقت جهاني
ما دنياي "اصولا و نيست ايران به منحصر تنها پديده اين
با ميلادي بيستويكم قرن و سوم هزاره به ورود آستانه در
.است شده روبهرو كتابخواني و كتاب از گريز پديده
كتابخواني و كتاب عمر آيا است؟ آمده ما برسر چه راستي به
است؟ آمده سر به جهان در
از مترو درواگن كه زن يك يا و مرد يك ديدن پيش سالها
يك خواندن سرگرم و نشستهاند تنهايي به و بريده بقيه
روزمره مراودات در طبيعي و معمول صحنهاي هستند ، كتاب
عمل يك مترو واگن در كتاب خواندن امروزه ولي.بود
.ميشود ارزيابي ثمر بدون و منطقي غير اجتماعي
و شده خوانده غريب و عجيب حماقت يك خواندن كتاب ديگر
پيشبيني بزرگ ناشران و مطبوعاتي طالعبينان از بسياري
.ميكند راطي خود آخر روزهاي حماقت اين كه ميكنند
طالعبينان را كتاب فروشگاههاي و نمايشگاهها در ركود
قدم يك نوعي به درجهان كتابخواني و كتاب سرنوشت به بدبين
به.ميپندارند درجهان كتابخواني پديده نهايي مرگ تا
چرخ امروزه كه همانطور طالعبينان ازاين بسياري اعتقاد
نشست ، تماشا به ميتوان درموزهها تنها و تنها را سفالگري
به بايد كتابها تماشاي براي هم آينده قرن در شايد
.كنيم مراجعه موزهها
كتابخواني و كتاب است؟آيا آمده ما برسر چه راستي به ولي
است؟ شده نزديك خود راه انتهاي به
امروز اندازه به جهان تاريخ در ديگر زماني درهيچ البته
نميرسيد چاپ به جهان در نو عناويني با جديد كتابهايي
به و دهيم قرار توجه مورد را قضيه ديگر جنبه اگر ولي
جهان جمعيت روزافزون رشد و شده منتشر كتابهاي تيراژ
ميانگين امروزه كه پيميبريم تلخ نكته اين به كنيم توجه
.است كرده سقوط بارزي نحو به كتاب خوانندگان
اين حساب به زود خيلي نبايد را كتابها تيراژ افت ولي
شده كاسته جهان كتابخوانان تعداد از كه بگذاريم موضوع
متنوع عناوين با زيادي كتابهاي "واقعا امروزه چون
كتاب انتخاب براي را خواننده دست و ميرسد چاپ به درجهان
.بازكردهاند بارزي نحو به خود علاقه مورد
و گذاشت فاصله اساسي موضوع دو بين بايد ميان اين در ولي
"خواندن" عمر بهراستي آيا كه كرد متمايز هم از را آنها
آنچه عمر شايد نه؟ يا است رسيده انتها به آن عام معني به
انتها به ميناميديم كتاب خواندن را آن ما امروز به تا
است؟ رسيده
نخستين دهههاي در و ميلادي بيستم قرن ابتدايي سالهاي در
انسان ادبي زندگي در كتاب خواندن پايان به رو قرن اين
.بود او ادبي زندگي چيز همه بهقولي و اساسي ركن
تعريف ديگران خواندنكتابهاي را نوشتن سالها آن در حتي
ميلادي بيستم قرن روزهاي آخرين در و امروزه ولي.ميكردند
به نوشتن و خواندن مابين اساسي پيوند و مستقيم رابطه اين
را كتابها امروزه خيليها.است رفته بين از كلي
سفارش برعكس يا راميسازند كتابها بلكه نمينويسند
غلط به را خود عدهاي تا بسازند برايشان تا ميدهند
كه نيست مهم عده اين براي "واصلا بپندارند نويسنده
"اصولا كتابها اين يا بخوانند را كتابها اين ديگران
.باشد دربازارداشته خوانندهاي
بيآنكه مينويسند كتاب كه هستند خيليها روزها اين
خود براي هم افتخاري را موضوع اين و باشند خوانده كتابي
.ميآورند حساب به
جهان سراسر در هم كتاب درشت و ريز منتقدين و كتاب ناقدان
ترجيح خواندن از بيش و كردهاند فراموش را كتاب خواندن
...بگويند و بگويند خودشان از ميدهند
پروست ، دوران و كتابخواني و ادبيات طلايي دوران ديگر
.است گذاشته افول به رو "بالزاك" و استاندال
غرب دنياي در كتابخواني روي ويژه تحقيق يك نتايج براساس
قرن دو يكي ، زندگي به مربوط موضوعي كتاب خواندن شده مشخص
خواندن كه است بوده اخير سالهاي ودر بوده غرب مردم اخير
ديگر عبارت به.است شده مبدل انسان دغدغههاي از يكي به
وسطي قرون و باستان عهد به را خواندن كتاب نميتوان
قرن دردو حداكثر بايد را پديده اين ردپاي و كرد احاله
.كرد جستجو بشر اخيرزندگي
به مشخص پارامترهايي با كتاب و انسان درباره بايد البته
رابطه نميتوان هرگز نمونه عنوان به.پرداخت ارزيابي
رابطه با را كتابخواني و كتاب با بيدين افراد
.كرد مقايسه كتاب با پروتستانها يا كاتوليكها
كتابخواني به ديكنز و گوته همچون چرچيل با هيتلر هرگز
انسان كتابنخواندن البته.نداشتهاند مشابه گرايش
همانطور دارد ، ديرين سابقهاي و نبوده امروزي پديدهاي
:بود گفته پيش قرن چند فرانسوي مشهور فيلسوف "ولتر" كه
هم خيلي مواقع بيشتر در و ميخواند كتاب كم خيلي انسان"
".ميخواند كتاب بد
جهان در كتابخواني و كتاب مسئله به بخواهيم اگر نهايت در
كنيم اعتراف بايد باشيم داشته واقعبينانه نگاهي امروز
نزديك خود عمر واپسين روزهاي به ازكتابخواندن خاصي نوع
نيستي و تباهي به آنچه و كتابخواني و كتاب نه و شده
با "ارتباط برقراري" براي خواندن كتاب است گشته نزديك
.است بوده ديگران
براي خواندن و يادگيري براي خواندن آگاهي ، براي خواندن
گذاشتهاند فراموشي به رو همه و همه فراغت اوقات گذراندن
شبكههاي و كامپيوترها و الكترونيكي پست حالا و
از يكي اعتقاد به.راگرفتهاند اينها همه جاي كامپيوتري
خواندن و هدف بدون خواندن ديگر معاصر ادبي بزرگ منتقدان
بين از و ندارد جايي انسان امروزه زندگي در هيچچيز براي
.است رفته
پژوهشگرانهاي كارهاي كامپيوترها صفحه روي شما امروزه
تورگنيف و تولستوي زمان صفتهاي و قيدها همان با را
رمان خواندن به علاقهمند كسي ديگر ولي ميكنيد مشاهده
.نيست اينترنت روي آناكارنينا مشهور
بود امروز درجهان كتابخواني و كتاب وضع از تصويري اين
چه ما امروز جامعه در كتابخواني و كتاب بازار ديد بايد
بازار بر حاكم استانداردهاي با تفاوتهايي و شباهتها
ميكند؟ راطي مسيري چه و دارد كتاب جهاني
ارادتمند سهيل
|