فاشيسم برعليه جنگ
با آلباني بزرگ رماننويس كاداره اسماعيل با گفتوگويي
(بخش واپسين) هرمزكي دكتر و نراقي احسان دكتر حضور
همه افتاده ، راه ايران در امروز كه حركتي اين *
شيفتگي نوعي ميتراشند ، آن براي كه راهبندانهايي
ايران در دمكراسي يك برپايي به خيلي من.ميآفريند
هم خاتمي حتي امروز ميكنم فكر من...شدهام اميدوار
غمانگيز بود اينطور اگر -نيست حياتي دمكراسي براي چندان
.برميدارد قدم دمكراسي سوي به ناخواه خواه ايران -بود
تحول يك از بهتر كندي و خشونت از پرهيز اين كه معتقدم من
فهميده را اين تندروها اميدوارم.است ديگر خشونتبار
باشند
رضوي سيدمسعود :اهتمام به
اسماعيل با هرمزكي و نراقي احسان گفتوگوي نخست بخش
در آلبانيايي شناختهشده و شهير اديب و نويسنده كاداره ،
بر ميلوسوويچ دولت سوي از كه كشتارهايي و خشونتها باره
.گذشت گرامي خوانندگان شما نظر از شده تحميل كوزوو مردم
.ميگيريم پي هم با را گفتوگو اين واپسين بخش
معارف گروه
و متحدين حمله بين جدي رابطهاي ميكنم فكر من :كي
كردن پيدا و صربستان به نسبت موضعگيري اين "اصولا
عيار كامل صلح و مستقل فلسطيني اعلام براي اساسي راهحلي
جانب اسرائيل كه "خصوصا.دارد وجود اسرائيل و اعراب بين
را كوزوويي و آلبانيايي آوارگان با همدردي حتي و احتياط
.است داشته نگاه
.موافقم شما با من :كاداره
است اين آن معني قويست ، خيلي رابطه اين است درست :نراقي
-كند كسيپشتيباني از چرا و بيچون نميخواهد ديگر غرب كه
امريكا و كشورهاياروپايي همين -اسرائيل نه و صربي نه
و فلسطينيها دربرابر را اسرائيليها كه است سال پنجاه
اين در ولي كردهاند ، پشتيباني نامشروط صورتي به اعراب ،
ضعيفتر صورتي به و اروپاييها "خصوصا اخير سالهاي
كه بفهمانند اسرائيليها به كه ميكنند كوشش امريكاييها
و رسيده پايان به چرا و بيچون پشتيبانيهاي طلايي دوران
.است دشمن با مدارا و صلح موقع اينك
"لابي" و يهوديها كردند كوشش صربها وجود اين با :كاداره
.بردارند گام آنها منافع جهت در تا كنند تحريك را آنها
هم با يهوديان و صربها كه كردند كرنا و بوق در "مثلا
بخشي وليدارد واقعيت خب كه شدند عام قتل نازيها توسط
واقعيت هم اين.داشتهاند همكاري نازيها با هم صربها از
يك سروته ديگر فاشيستهاي و امروز فاشيستها اين.دارد
...كرباسند
كه رسيد نتيجه اين به سرانجام غرب كه شد چطور :نراقي
كرد؟ "معامله" ميلوسوويچ با نميشود
ميلوسوويچ و صربها جنايتهاي و كشتارها از اروپا :كاداره
مراتب دادند ، اعلاميه كردند سكوت كردند ، صبر -شد اشباع
يك مثل بحران !هيچ شد؟ چه ولي كردند اعلام را خود نگراني
تاسيل -آمد و آمد -ميآمد بالا آبش بيوقفه كه بود حوضي
دگرگون را كيفيت تا رفت بالا آنقدر كميت يعني.شد جاري
.كرد
اليتها از آلبانيايي ميليون نيم از بيشتر كه دانست بايد
در اينها.ميكنند زندگي امريكا در ساده كارگر تا گرفته
نمايندگان ديدند ، را سناتورها -بودند فعال خيلي آنجا
...و ديدند را ديگري زنان و مردان -ديدند را كنگره
.كردند افشاگري
!بودند هم بالكانها ديگر نبودند كه آلبانيايي فقط :كي
!كردند عمل بهتر آلبانياييها ولي بله :كاداره
موافق جنگ با كه ميشنويم آنجا و اينجا صداهايي گرچه :كي
در نظر اتحاد و اتفاق نوعي كه ميرسد نظر به اما نيستند ،
...دارد وجود جنگ
غير ديگري راهحل كه ميكنم فكر "شخصا من البته :نراقي
ميگوئيد شما كه همينطور مجموع در ولي داشت ، وجود جنگ از
دولتهاي تنها ابتدا در بگويم ميخواهم حتي يعني.بود
خواهان قيمت هر به كه بودند مردم از هم درصدي و غربي
ليونل و شيراك ژاك كه ديديم...بودند صربها جنايت پايان
پناهنده فرانسه در ما كه كردند اعلام تلويزيون در ژسپن
و شد بلند فرانسويها صداي بلافاصله ولي نميپذيريم ،
در خانواده هزار پانصد از بيش مردمي ابتكارات با تاكنون
در را پناهندگان كه كردهاند آمادگي اعلام فرانسه
خود اعلاميه در ژسپن و شيراك پس..بپذيرند خود خانههاي
.كردهاند نظر تجديد
هم ديگري راهحل كه است اين نظرتان كه گفتيد شما :كي
سياسي؟ حل راه داشت ، وجود
امنيت شوراي راه از و بود سياسي ديگر راه بله :نراقي
بسنجيم را نسبتها و كنيم نگاه درست اگر ملل سازمان
وتو خود چون بوده جنگ از پرهيز براي "وتو" كه ديد خواهيم
كه كنيد فكر شما.ميكند ايجاد مسئوليت كننده وتو براي
بين بار ده تاكنون جهاني دوم جنگ از نبود وتو حق اين اگر
بوده جنگ ترمز واقع در وتو.بود شده جنگ شوروي و آمريكا
جنگ مورد در...است مسائل بر سياسي حل راه يك وتو هست ، و
سازمان امنيت شوراي به مراجعه بدون غربي دولتهاي فعلي
ميتوانستند صورتيكه در.شدند جنگ وارد خودسرانه ملل ،
بود معلوم بعد.كنند مطرح امنيت شوراي در را مسئله اول
كشورهاي بعدميكرد وتو نميرفت ، جنگ بار زير روسيه كه
پس كردي وتو كه حالا كه ميگرفتند را شوروي گريبان جهان
فشار زير را صربها "واقعا روسها وقتي !كن حل هم را مسئله
.برميداشتند جنايت از دست هم آنها ميگذاشتند
مييافت ، ادامه گفت كاداره آقاي همچنانكه اما اين :كي
دوباره ولي ميشد ساله چند يا و ماهه چند مسكن يك شايد
قدري تا داد باج روسها به ميبايست بار يك چندگاهي هراز
اين از بالاتر كه ميكنم فكر من ولي.كنند آرام را صربها
عوض معيارها گويا است ، انداختن پوست حال در جهان جنگ ،
.ميشوند
براين ولي ميشوند عوض معيارها موافقم ، شما با من :نراقي
و زيانتر كم "خصوصا و ديگر راههاي از ميشد كه باورم
.رسيد هدف اين به كمخرجتري
كه ميلوسوويچ آنها راس در و صربها با شما :كاداره
جهان فاشيستي ايدئولوژيهاي تمام از هستند مجموعهاي
تصميم و نشستند "هالو" سري يك ميكنيد فكر شما طرفيد ،
ميان در.كنند حمله صربستان به تا گرفتهاند
اگر كه هستند و بوده آدمهايي "اوتان" دستاندركاران
مانع ميديدند صربها سوي از گفتگو قابليت يا نرمش ذرهاي
.ميشدند صربستان به حمله از
موءثر خيلي هم تلويزيون تصاوير كه ميكنم فكر من :كي
در را اروپا ويژه به و جهان مردم گزارشها اين.بودند
نظاميان از گذاشتند ، تاريخيشان خاطره و حافظه برابر
.كردند بسيج جنگ كردن گرم براي را عادي مردم تا گرفته
آوارگان تصاوير هنگاميكه.است همينطور "حتما :نراقي
شد پخش تلويزيون از قطار و اتوبوس با اتومبيل ، با پياده ،
بيرون) دپورتاسيونهاي وحشتناك و تلخ خاطره ياد به همه
را كسي زور به و كاشانهاش و خانه از اجبار به كسي راندن
.افتادند هيتلري نازيهاي (دادن سكني جايي در
دپورتاسيونهاي دپورتاسيونها ، اين به بايد البته :كاداره
.استالين دپورتاسيون "خصوصاكرد اضافه هم را كمونيستها
صورت به تاتارها جمله از مختلف قوم چندين سابق شوروي در
به جنسي تجاوز حتي و گلوله و سرنيزه زور به و دستهجمعي
شده شناخته ارزشهاي از اين.شدند داده مكان نقل زن و مرد
.كمونيستهاست وحشتناك و
خلاصه همينها در آنها ارزشهاي تمام اينهمه با :كي
.نميشود
كردهاند درك را دپورتاسيونها اين كسانيكه از :كاداره
!شمرد برخواهند شما براي نيز را ديگر ارزشهاي آنها بپرسيد
در ديگران و كوزووييها و صربها بين دشمني اين :نراقي
شده؟ آغاز كجا از بالكان
سال دويست و هزار حدود -قديم بسيار زمانهاي از :كاداره
.آمدند بالكان به اسلاوها كه زماني از يعني -تاكنون پيش
براي يعني دشمنيست اين بودن "مردمي" است عجيب آنچه
صربيست يكي داريم ، ملي ترانه تا دو كشورمان در ما نمونه
ديگر براي است مثبت اين براي كه آنچه آلبانيايي ديگر
چون.است خاك و زمين خاطر به اينهمه !برعكس و منفيست
مستقر بالكان در و آمدهاند اسلاو سرزمينهاي از آنها
زور به را سرزمينها اين آنها شد گفته چنانكه شدهاند ،
.كردهاند اشغال
دوستي به را دشمني اين نتوانستند مدت همه اين در :نراقي
كنند؟ تبديل
دارند تيز و تند روحيهاي كه هستند مردمي آنها :كاداره
سده شش مدت به خود حكميت با عثماني امپراتوري البته
.بود كرده آرام را بالكان
هم امروز را آنچه ميتوانيم ما شما نظر به اين بنابر :كي
بناميم؟ اروپايي حكميت يك ميگذرد بالكان در
اين به بالكان "اصولا.است همينطور "كاملا :كاداره
صورت اين به است سال صدها زيرا.دارد عادت حكميت و داوري
.است كرده زندگي
لومونديك روزنامه در تو را آنچه اين بنابر :نراقي
حكميت اين اروپا كه بگويي ميخواهي مينامي ، "فراموشي"
است؟ كرده فراموش بالكان برابر در را
حكميت -است بالكان معماي حل كليد حكميت اين بله :كاداره
در بايد اينها همه -نظامي و سياسي فرهنگي ، اقتصادي ،
بالكان يعني گيرد ، صورت بالكان شدن اروپايي راستاي
اروپايي دولتهاي و مردم ازطرف اروپا از بخشي بهعنوان
هيتلر با فرقي هيچ ميلوسوويچ ببينيد شما.شود شناخته
كشور يك راس در هيتلر كه است اين فرقش تنها.ندارد
بيشتر نظاميش قدرت و بود خودش زمان به نسبت صنعتي "شديدا
اين صربستان باشد نداشته وجود حكميت اين اگر..بود
هيتلر يعني ميلوسوويچ يك سريع خيلي كه دارد را استعداد
.دهد تحويل و بتراشد ديگر
تند قدري صورت اين به و مقايسه اين نميكنيد فكر :كي
باشد؟
!وجه بههيچ نه :كاداره
كرد؟ فراموش را بالكان اروپا موقع چه از :نراقي
.شد عثماني امپراطوري جزو بالكان زمانيكه از :كاداره
اروپا نوعي به "فراموشي" اين با شايد البته كه :كي
...شده ، عثماني حكومت ضميمه چرا كه كرد تنبيه را بالكان
اتحاد قهرآميز رابطه است توجه سزاوار اينجا در كه چيزي
خيليها ازسوي عراق به حمله.است عراق با امريكا و اروپا
و اروپا امروز درصورتيكه شد تلقي صليبي جنگهاي تداوم
ارتدكس ولو مسيحي كشور يك ازبالكان دفاع براي امريكا
.ميدهند قرار حمله مورد را
توضيح صربستان و عراق با رابطه در ميخواستم من :كاداره
دارند ، همكاري هم با "شديدا امروز كشور دو اين كه دهم
و بلگراد به بغداد از هيئتهايي ميكنند اطلاعات مبادله
اين كه باشيم داشته توجه...ميروند بغداد به بلگراد از
رفاقت اين كه است ميلوسوويچ اسلوبودان و صدامحسين خشونت
.آورده بهوجود را
پيش جهاني آشتي يك بهسوي ما ميكنيد فكر شما :كي
ميرويم؟
برطرف و سابق كليشهاي ديوارهاي شكستن درحال ما :كاداره
ما امروز.هستيم پيشين منجمد پيشداوريهاي كردن
را خودمان رفتوآمدهاي و رفاقتها و دوستيها ميخواهيم
و آزادي:كنيم بنا ديگر براصولي و وسيعتر ديدي با
....دمكراسي
براي زيرا است ، مهمي مسئله جهاني آشتي اين :نراقي
پي آن اهميت به همه ميكنند ، فكر آن به همه اولينبار
رئيسجمهور.است ايران آن جالب بسيار نمونه.بردهاند
مطرح كه تمدنهايي وگوي گفت تز با خاتمي محمد آقاي ايران
روانه درواقع جهان و منطقه در ايران اهميت با و كرده
آشتي اين آسياب در بالاست كميت و كيفيت با آبي كردن
...جهاني
ساموئل به منفيايست و منطقي و معقول جواب و :كي
اشاره او به شما كه جبهه دو در او طرفداران و هانتينگتون
تنها هانتينگتون طرفداران كه دانست بايد زيرا.كرديد
و اسلامي سرزمينهاي در نيستند زمين باختر تندروهاي
را آنها فراواني به ميتوان نيز اسلام به معتقدين ازميان
...بازشناخت
اتفاق جهان در امروز آنچه است همينطور بله :نراقي
آغاز در هنوز ما اينحال با.همآوائيست نوع يك ميافتد
حركت و خاتمي كه بود كشور اين الزامات ايران در..راهيم
.آورد بهوجود دمكراسي و آزادي سوي به را ايرانيها
در ديگر سطحي در و ديگر بهصورتي الزامات همان :كي
متحده ايالات" يك نميتوان زيرا.است موجود هم اروپا
و يونانيها و بوسنياييها "مثلا و داشت "اروپا
پاريس كافههاي در و كرد رها جنگ حال در را آلبانياييها
.نوشيد قهوه ژنو و لندن و
كه است اروپائي وجدان اين است ، طور همين بله :نراقي
يا انگليسي سوئدي ، جوان يك هنگاميكه..آمده بهخود
خود از ميبيند تلويزيون در را ميلوسوويچ فرانسوي
ما آيا هستم؟ كي من و چيست كيست ، ديكتاتور اين ميپرسد
كسي بهعنوان ميلوسوويچ بنابراين هستيم؟ اروپائي دو هر
حال درعين هم و است بالكان مردم بدبختي مسئول هم كه
متحد اروپاي مردم از بخشي بدبختي و جنايت و كشتار مسئول
جهان از منطقه اين در روحي تعادل عدم نوعي مولد است ،
ديدم را فدريكومايور وقتي هفت ساعت صبح امروز.ميشود
از يونسكو مديركل مفصل ، گفتگوي از پس بود ، منقلب "كاملا
آن مبنيبر كه كنم آماده را اطلاعيهاي متن تا خواست من
يك به ريشهاي و عميق كاري و مداوم پشتكاري با ميبايست
آشتي و صلح كه داده نشان تجربه زيرا...برسيم پايدار صلح
...است خطرناك جنگهايي آبستن پيوسته سست و آبكي و بيمايه
فرهنگي ، هرچيز از بيش بايد ميكنم اشاره كه پشتكاري اين
...باشد مردمي و قومي
گفته مايور فدريكو كه گفتيد من به وگوئي گفت در شما :كي
نه فرهنگ ، نه بود خواهد هنر نه باشد جنگ وقتي كه است
امتداد در ميكنم فكر من..زندگي نه و پرورش و آموزش
و نويسندگان و نقاشان و شاعران وقتي فكر همينطرز
دو تئاتري گروههاي و سينماگران و خوانندگان نوازندگان ،
ديگري كشور در و كنند رفتوآمد باشند ، ارتباط در كشور
...ميرود ازبين جنگ امكان "اصولا كنند ، برگزار برنامه
را خشونت و جنگ جلو هم دمكراسي كه گفت بايد اينحال با
دمكراسي داراي كشور دو بين جنگي تابهحال زيرا.ميگيرد
چرا كه باشد اين شايد اساسي پرسش ولي...است نگرفته در
اين ريشهاي رفع درپي جهان قدرتهاي حتي و انسانها
هم تشديد آنرا گاهي حتي برنيامده ، مردمي و قومي اختلافات
.كردهاند
و گوناگوني فهميدن جاي به مسلط قدرتهاي هميشه چون :نراقي
سركوب درپي مختلف سرزمينهاي و جهان مردم رنگارنگي
.است زورمدار قدرت يك امريكا كنيد نگاه شمابودهاند
و امريكا چون چرا كند ، حل زور با ميخواهد را همهچيز
.ميكرد پيدا معني كه بود شوروي با رابطه در او زورمداري
امريكا -شوروي فروپاشي از پس و -امروز كه دلايلي از يكي
...است همين براي است حاضر همهجا
.كند اقتضا چنين داخليش وضع هم مقداري شايد :كي
.دارد ربط هم به اينها همه و است همينطور :نراقي
بود ، برده ياد از را مردمش گوناگوني هم رم امپراطوري
و زبان به خشن صورتي به هم شوروي وحشتناك امپراطوري
من همين براي.بود بياعتنا مردمش رسوم و رسم و فرهنگ
بهقول و فرهنگها رابطه و قومي و فرهنگي كار جانب هميشه
آن.گرفتهام را نويسندگان و هنرمندان آمدهاي و رفت شما
يك بهصورت امريكا "خصوصا و بزرگ قدرتهاي نزد كه چيزي
و فرهنگي و هنري و فكري ظرافت عدم مانده ، باقي بزرگ نقص
جهان در اينكه بهمحض جهان مشكلات حل براي است ، قومي
و موشك چند و جنگي جت چند با امريكا ميدهد رخ مسئلهاي
واقع در ميشود پيدا سروكلهاش وچهوچه هليكوپتر و تانك
و تكنولوژيكي و تاكتيكي و تكنيكي زمينه در امريكا قدر هر
جهان مردم قومي و انساني واقعيتهاي از ميرود پيشتر جنگي
.ميگيرد فاصله
مارشال مورد در برگرديم ، بالكان به دهيد اجازه اگر :كي
نوعي بود زنده او كه زماني تا زيرا گفت؟ ميشود چه تيتو
.بود برقرار يوگسلاوي در تعادل
ميدانستند ، جنايتكار يك را تيتو صربها ولي !بله :كاداره
را كوزوو دستكم ميبايست تيتو مارشال آنها بهنظر زيرا
و تيتو كار آغاز در البتهميكرد صربستان ضميمه "كاملا
-بود خراب خيلي وضع بود كشور وزير گرانكوويچ زمانيكه
ضدآلباني بيمارگونه بهصورتي و بهشدت گرانكوويچ زيرا
شديد نفوذ زير اندازهاي تا هم تيتو خود بنابراين بود
با -غيرصربها براي بود جهنمي يوگسلاوي و بود رفته صربها
ميگرفت بيشتري قدرت كه رفتهرفته تيتو اينهمه
...شد بهتر وضع و كرد بركنار را گرانكوويچ
بهنوع را صربها برميآيد جمعي ارتباط وسايل از آنچه :كي
ميبينيد؟ چگونه را صربها شما ميكنند ، تعريف "ويژهاي"
وجود صربستان بربريت به كشوري جهان در امروز :كاداره
يك بربريت اين كه گفت و داشت را شجاعت اين بايد.ندارد
روشنفكران اكثريت بلكه رهبران ، فقط نه !است جمعي بربريت
هيستري نوعي دچار همه !همه خلاصه و عادي مردم دانشجويان ،
جهان ارتجاع و فناتيسم تاريخ در.شدهاند ارتدكسي جمعي
شما و ما البته -است بيسابقه جمعي هيستري اين
خشونت اين كينه ، اين ولي ديدهايم زيادي جمعي هيستريهاي
نام به و ملت يك مقياس در خشونت هماهنگي و همسوئي اين و
.ندارد همتا جهان در ارتدكسي مسيحي مذهب نشان و
تا اينباره در اسلامي كشورهاي چرا شما بهنظر :نراقي
ميكنند؟ عمل انفعالي اندازهاي
آلبانيائيها ديگر كشورهاي مسلمانهاي اينكه براي :كاداره
در گفتم چنانكه البته.نميدانند مسلمان هم خيلي را
مسلمان كه هم آنهائي.دارد وجود مذهب همهجور آلباني
قشري و خشك و دگماتيك دارند اسلام از كه تصوري هستند
هستند مدرني و آزاديخواه مسلمانان خوشبختانه آنها نيست ،
وقتي "غالبا.است تلخ مسلمانها از بعضي مذاق به كه
آنها "نهي" و "امر" كمك اين همراه ميكنند كمكي مسلمانها
..ميآيد هم
!هستند اروپائي آلبانيائيها اينكه براي هم شايد :نراقي
ارتجاعيترين كنيد نگاه شما است ، همينطور :كاداره
براي.دارند خوب رابطه صربستان با مسلمان كشورهاي
آن به تظاهر و اسلام اسلامي ، ازكشورهاي حكمرانانبسياري
قدرت بر تا مردم "دل آوردن بدست" براي است وسيلهاي
...بمانند
ضد خاطر به انفعال اين از بخشي ميكنم فكر من :نراقي
.باشد آنها بودن آمريكايي
.ندارند آمريكا با مشكلي اسلامي كشورهاي از بسياري :كي
...نميشود ناسزا و فحش با كه بودن آمريكايي ضد :كاداره
.كاركرد هم خيلي و كاركرد بايد
كاري جنگ در اسلامي كشورهاي اگر كه اميدوارم من :نراقي
اين از دستگيري و پناهندگان به كمك در دستكم نكردند
وارد جنگ از پس خسارتهاي ترميم براي "خصوصا و ستمديدگان
.شوند عمل
هستند ، خودشان فكر واقع در آنها كه نميكنيد فكر شما :كي
از پشتيباني براي دخالتها اين روزي اينكه از ترس يعني
بگيرد ، راهم خودشان گريبان و شود "قانون" يك اقليتها
ميدارد؟ برحذر همدلي و همكاري اين از را آنها
حمله اين به ترديد و شك با آنها است ، همينطور :نراقي
كشور يك حاكميت به كه ميكنند فكر آنها.ميكنند نگاه
كشورهايي اغلب چون ميترسند كه البته و..شده تجاوز
چنانكه ضمن در -دارند مسئله انديشه آزادي با كه هستند
به بايد هم را مذهبي حتي و قومي اقليتهاي گفتيد هم شما
.كرد اضافه آن
و سنتي پدر يك چنانكه است ، همينطور هميشه بله ، :كاداره
از ميكند ، خودداري فرزندانش به آزادي دادن از ارتجاعي
هم زورگويان و ديكتاتورها.افتد خطر در قدرتش اينكه ترس
يكديگر با نيز گاهي گرچه آنهاميترسند آزادي واژه از
.ميكنند هم تغذيه را همديگر ولي ميكنند دعوا و جنگ
شده گذاشته كنار ديكتاتور يك بار هر كه هست هم همين براي
!گرفتهاند عزا ديگر ديكتاتورهاي
شد؟ خواهد چه آينده كه است اين پرسش پايان در :كي
اين.است استقلال و دمكراسي آزادي ، آلباني خواست :كاداره
ايدئولوژيك بازيهاي از ما اينكه مگر نيست ، ميسر سه هر
اين با صربها -بگيريم فاصله ارتودكسي مذهبي فاشيستي
صربستان.كنند خود مستعمره را ما ميخواهند ناهضم مخلوط
او بزرگ جنايتبزرگ جنايتي با ولي -است كوچك كشور يك
و عصبيت خشم ، با كينه ، با قيمت ، هر به اوست گشائي كشور
...اسلاوي بيسابقه عقده
!بدند؟ همهشان ؟!هستند هم ديگري اسلاوهاي :كي
;داريم هم ديگري اسلاوهاي اروپا در ما !البته :كاداره
صرب اسلاوهاي روي هيچ به كه لهستانيها مثل چكها ، مثل
قطع روسها با را خود ارتباط آنها چون چرا؟نيستند
لهستانيها كه بدانيد شما كه باشد جالب شايد...كردهاند
.كردند عوض را خود مذهب خود ، استقلال خود ، آزادي براي حتي
از شوند راحت روسها شر از اينكه براي لهستانيها
سده چند والان !شدند كاتوليك و برداشتند دست ارتودوكسي
همين براي باز.شده كاتوليك خودش اراده با لهستان كه است
اينبار روسهاي عليه را بيسابقه مبارزه آن كه بود آزادي
وجود به را "همبستگي اتحاديه" آن و كردند برپا كمونيست
به كه بود روسها همين دست از آزادي براي باز و -آوردند
.پيوستند "اوتان"
روسها با هميشه قفقاز و ميانه آسياي بالتيك ، كشورهاي..
.هستند خشن خيلي اينها داشت ، خواهند و داشته مسئله
چيست؟ شما آرزوي يا بيني پيش شد ، خواهد چه كوزوو :كي
حكميت يك توجهات زير در كوزوو جنگ ، از پس :كاداره
ملل سازمان دخالت با و اروپائي دستكم و بينالمللي
ديگري راه هم و دارم را اميد اين من هم.شد خواهد اداره
بازسازي آنجا در را زندگي بايد آن از پيش البته.نيست
مسدوان ، بوسني ، مورد در بايد حكميت اين البته.كرد
.شود اعمال هم آلباني حدي تا و مونتهنگرو
دخالت يك آيا ميبينيد ، چگونه آينده رادر جنگ تحولات :كي
است؟ نياز زميني نظامي
.است ضروري و واجب نيست ، نياز :كاداره
حملههاي همين اينكه احتمال كه ميكنم فكر من :نراقي
من دستكم.دارد وجود برساند حل راه به را ما هوائي
.اميدوارم
كرديد ، نوشتن به شروع كجا از.بگوئيد قدري خودتان از :كي
؟...و آمديد پاريس به كجا از
كه است سال كردم ، 9 نوشتن به آغاز سالگي از 14 من :كاداره
.ميكنم زندگي پاريس در
مينويسيد؟ زباني چه به :كي
.ميشود ترجمه ديگر زبانهاي به و آلبانيائي به :كاداره
وطني ميهني -ميگذرد بالكان در شما داستانهاي آيا :كي
است؟
خانواده و نويسندگان جزو را خودم من نه نه :كاداره
من.است جهاني من نوشتار بعد.ميدانم جهان نويسندگان
نه سرزميني ، نه سياسي نه -نكردهام محدود را خودم هرگز
. ايدئولوژيك
را شخصيت اينهمه چطور هستي گوشهگيري آدم يك تو :نراقي
ميآفريني؟
تنهائي كه است اين كارش بدست قلم نويسنده ، يك :كاداره
.دارم زيادي دوستان من باشيد مطمئن ولي.بنويسد
رفتهاي؟ هم زندان تو آيا :نراقي
به كسي هر استالينيستي -كمونيستي آلباني در :كاداره
...برنميگشت ميرفت زندان
آلباني اسلامي ، انقلاب بدو در ايران در برخي براي :نراقي
.است راست آيا بوده ، كمونيستي ايدهآل
و وحشتناكترين اگر البته.است همينطور بله :كاداره
.باشد كمونيستي ايدهآل يك استالينيستي رژيم سياهترين
در -بود بريده كس همه و جا همه از كه بود كشوري آلباني
درز بيرون به خبرها همين براي -داشت قرار مطلق سياهي
.بود شده مشتبه كساني بر امر بنابراين -نميكرد
.جهنميند خيلي كمونيستها
و آلباني اگر نيستند بهتر هم كاپيتاليستها البته :كي
و شيلي و آرژانتين -داريم طرف اين در...و لهستان
از شايد...داريم طرف آن در هم را..السالوادور
باشد خشونت از پرهيز وجوب احساس اين ما دوران مشخصههاي
از يكي ما ايران خوشبختانه و ميشود احساس طرف همه از كه
.است احساس اين نمونههاي
تمام از ميزگردي باشد خوب شايد.است همينطور بله :كاداره
شقاوت ظلم ، بيعدالتي ، .شود تشكيل بيعدالتي قربانيان
چه كاپيتاليسي ، نوع چه باشد ، كمونيستي نوعي چه است منفور
...چه و بودائي چه و اسلامي چه و مسيحي يهودي ،
"مثلا خواندهاي ، چيزي شرقي نوشتههاي از آيا :نراقي
يكشب؟ و هزار
و چيني ادبيات به ولي است ، شاهكار يك اين بله :كاداره
كمرنگ اندازهاي تا نظرم به ندارم ، علاقهاي چندان هندي
.رسيدند بينمك و
يافتي؟ چگونه را پارسي و عرب نويسندگان :نراقي
ولي.نميآيد خوشم چندان هم عرب نويسندگان از :كاداره
باشكوه خيلي عمرخيام.دارم دوست خيلي چرا ، پارسي ادبيات
.شده ترجمه مسيحي كشيش يك توسط خيام بيتيهاي چهاراست
همه در شايد و آلباني در كه ميدهد نشان تجربه :كي
.ميشود و شده پارسي زبان به خاص توجهي بالكان
و زيبا زبان پارسي زبان.است همينطور بله :كاداره
و حافظ بوستان ، و گلستان با سعدي.است شدهاي شناخته
به داريم شاعر يك ما.ميشناسند همه را فردوسي "خصوصا
و كرده ترجمه پيش سال دهها را اينها همه كه بكتاشي نام
ترجمههايي هم او از پيش البته -خواندهام من را اينها
.است شده
بود؟ چه آلباني در ايران انقلاب بازتاب :نراقي
دور انقلاب اين از خيلي ما چون هيچ -هيچ "تقريبا :كاداره
در مذهب "اصولا و اسلام.داشتيم ديگري مسائل ما..بوديم
.نداشت جائي كمونيستي رژيم
هجوم مذهب طرف به همه ممنوعيت رفع بعداز "حتما :نراقي
.آوردند
سعي قدر هر فاشيستي رژيمهاي.است همينطور هميشه :كاداره
به مجبور زور به را مردم يا و كنند ممنوع را چيزي كنند
.بود خواهد بيمهار و تند مردم واكنش كنند ، كاري
داريد؟ توجه ايران مسائل به شما اكنون آيا :كي
از...شدند جالب برايم كمكم ايران مسائل بله :كاداره
هم اگر حال.برگزيدند را دمكراسي ايران مردم كه زماني
خوشبينم ، خيلي من...نيست مسئلهاي نرسيدهاند آن به هنوز
همه افتاده ، راه ايران در امروز كه حركتي اين
شيفتگي نوعي ميتراشند ، آن براي كه راهبندانهايي
ايران در دمكراسي يك برپايي به خيلي من.ميآفريند
هم خاتمي حتي امروز ميكنم فكر من...شدهام اميدوار
غمانگيز بود اينطور اگر -نيست حياتي دمكراسي براي چندان
.برميدارد قدم دمكراسي سوي به ناخواه خواه ايران -بود
تحول يك از بهتر كندي و خشونت از پرهيز اين كه معتقدم من
فهميده را اين تندروها اميدوارم.است ديگر خشونتبار
.باشند
بهم را آرامش اين خواستند اخير قتلهاي با خيليها :كي
!بشكنند؟ ميگوئيد شما كه را خشونت از پرهيز اين و زنند
و دولت دستگاه و ايران مردم اين كه ديديم ولي :كاداره
مهار را خشونت اين هم با ايران همه خلاصه و خاتمي شخص
مردم همه سياستمداران ، همه ايران ، همه صلاح و خير.كردند
را اين ايرانيها نشود ، خشونت دچار ايران كه است دراين
...است دمكراسي ايران حل راه...دريافتهاند
يك ناكرده خداي تا است بهتر كندي اين توست با حق :نراقي
اين آن و دارم ازتو پرسشي من اما..خشونت با توام تندي
بودهاي؟ هم كمونيست تو آيا كه است
دست از را چيز هيچ "شدن" كمونيست با شما :كاداره
و زن مالت ، جانت ، هستم ، كمونيست من ميگفتند -نميداديد
.بود شهادتين مثل.بود امان در "نسبتا چيزت همه بچهات
شما نيستم كمونيست من ميگفتيد آلباني در شما اگر ولي
فيزيكي حذف حتي و زندان -ميداديد دست از را چيز همه
رئيس زيرا.شدم كمونيست سالگي سي سن در من.داشت درپي
كه گفتند من به كمونيست حزب رئيس و امنيت و اطلاعات
كاداره اسماعيل كه گرفته تصميم آلباني ديكتاتور انورخوجه
!باشد كمونيست بايد آلبانيائي نويسنده بزرگترين عنوان به
!نه بگويم نميتوانستم چشم ، گفتم هم من
را اضطراري موقعيت اين شما ، از پرسش آخرين عنوان به :كي
ميگذرانيد؟ چگونه
اينهمه با افسردهام ، و غمگين خيلي -سختي به :كاداره
ميلوسويچ.است جبران قابل غير شر اين.هستم نيز اميدوار
كه اميدوارم.هستند معنا تمام به طاعون يك او طرفداران و
.شود كنده منطقه از اينها ريشه
گفت؟ خواهيد چه سخن آخرين عنوان به نراقي آقاي :كي
نظامي غير حلي راه كه ميكنم تكرار دوباره من :نراقي
راه هرگز جنگ.نشد استفاده آن از متاسفانه و داشت وجود
كه كنم اضافه بازهم ميخواهم اينجا در.نيست و نبوده حل
بازور ميخواهد را پيچيدهاي يا و ساده مسئله هر امريكا
لشكركشي و زورمداري دوران شد گفته چنانكه ولي كند ، حل
ديگري دوره وارد داريم كمكم ما.ميشود تمام دارد
و انديشه آزادي همان تمدنها ، وگوي گفت همان كه ميشويم
ما زندگي بقاي براي.مداراست و تسامح و تساهل دمكراسي
.برداريم قدم راه اين در كه بايد و مجبوريم
|