اجتماعي همبستگي
سياسي مشروعيت
(14)بحران از عبور
اجتماعي همبستگي
در كه است اصطلاحي اجتماعي انسجام يا همبستگي :اشاره
نام با اصطلاح اين.دارد زيادي استفاده جديد شناسي جامعه
.است قرين دوركيم اميل
سازمان يا گروه جامعه ، يك اعضاء بين وحدت از بحث امروزه
معتقدند صاحبنظران از بعضي و ميآيد ميان به زياد طبقه و
دوام ، شود ، بيشتر "ارتباطي وحدت" گروه اعضاء بين هرچه كه
حاصل گروه آن خاص فعاليتهاي از مطلوب نتيجه حتي و بقاء
اعضاء همه كه نيست اين تعريف اين از منظور ولي.ميشود
دهند ، انجام را كنشي يا فكر خاص طرح و شكل يك به هم با
و ايده آن در ولي است يكي هدف كه است اين از صحبت بلكه
.است مختلف گونههاي به كنش
همبستگي نيست ، فكرها و رفتارها كننده تعيين همبستگي
فقط كند ، منع را انديشهاي يا رفتار نميخواهد هيچگاه
كنش آن با كنش آن انديشه ، آن با انديشه اين مرز ميخواهد
كنشهاي و انديشهها در كه وحدتي و كند ، مشخص را
نمايان را است خاص جوامع خاص ، سازمانهاي خاص ، گروههاي
پرداخته همبستگي نظري جنبه به بيشتر مقاله اين در.كند
نگاه از بهويژه آن تئوريك چارچوب مختصر بصورت و شده
.است شده مشخص دوركيم
مقالات گروه
به است نياز (Solidarity) همبستگي واژه بيان براي
ديگر عبارت به يا دوركيماست ، اميل آثار در جستوجو
.كرد پيدا ادامه هم او از بعد و شروع دوركيم با همبستگي
(اجتماعي انسجام) همبستگي كه است مهم سوءال اين طرح ابتدا
ميباشد؟ چه آن تعريف آخر در و است نوع چند چيست؟
:است آورده چنين اين اجتماعي علوم فرهنگ در بيرو آلن
كه است گروه چند يا نفر چند بين متقابل مسئوليت احساس"
همبستگي همچنين.باشند برخوردار اراده و آگاهي از
انسانها بين برادري و انساني پيوندهاي شامل ميتواند
آنان بين منافع و حيات متقابل وابستگي حتي يا كلي بطور
وجود متضمن كه است اخلاقي معناي يك حائز همبستگي.باشد
معناي يك همچنين است ، متقابل الزام يا و وظيفه يك انديشه
اجزاء كاركردها ، متقابل وابستگي كه برميآيد آن از مثبت
(1)".ميرساند را يافته ساخت كل يك در موجودات يا و
هم دوركيم ميشود ملاحظه هم "بعدا و خوانديد كه همانطور
طرف از و اخلاقي ، "كاملا است امري همبستگي كه است معتقد
براي هم و جامعه براي هم نياز يك ميتواند همبستگي ديگر
متفاوت جوامع انواع در اجتماعي همبستگي ولي.باشد افراد
:كه ميخوانيم شناختي جامعه نظريه پيدايش كتاب در.است
كه همانطوري همبستگي و انسجام كه است مطرح سئوال اين"
پايه قرارداده ، تاكيد مورد كار تقسيم كتاب در دوركيم
ميكند ، تغيير ديگر نوع به جامعه نوع يك از همبستگي اساس
از خاصي تعريف ارگانيك و نوين جامعه يك براي بدينسان
مكانيكي جامعه يك براي كه حالي در ميشود ، ارائه "خوبي"
نوين يا ارگانيك جوامع در .ميگردد ارائه ديگر تعريف
آزادي و اختيار :ب -اجزاء هماهنگي :الف مستلزم انسجام
استعداد بين بالايي ارتباط :د -دموكراتيك حكومت :ج -فردي
:ش -قدرت (مراكز تنوع) جمعي مراكز تنوع:ر -نابرابري و
به افراد اتصال :-ه -جمعي اهداف و ارزشها به افراد تعهد
(2)".است اجتماعي گروههاي
بيان براي و است جمعي وجدان اجتماعي همبستگي اساس و پايه
ايدهها ، كه كنيم تعيين بايد مجزا واحدهاي در آن كيفيت
به يا.دارند نقشي چه آن در هنجارها و عقايد ارزشها ،
و عقايد ارزشها ، ايدهها ، كه گفت ميتوان ديگر عبارت
.بگيرند قرار اجتماعي همبستگي شاخصهاي ميتوانند هنجارها
به اجتماعي همبستگي يا انسجام سئوال دوركيم ، ديدگاه از
براي افراد چگونه -ميدهند1 جهت تغيير مرتبط مسئله چند
دارند بزرگتري اجتماعي جمع يك به تعلق كه احساس اين
آنان خواستههاي و تمايلات چگونه -ميشوند؟ 2 ساخته
چگونه -ميشود؟ 3 جمع در آنان مشاركت موجب بهطريقي
يكديگر با اجتماعي واحدهاي ديگر و افراد فعاليتهاي
(3)"ميشوند؟ داده مطابقت و هماهنگ
همه":كه مينويسد اجتماعي كار تقسيم كتاب در دوركيم
را علتش كه دارد وجود اجتماعي انسجام نوعي كه ميدانند
كه مشتركي نوع با فردي وجدانهاي تمامي همنوايي در بايد
در شرايطي چنين در.جست نيست ، جامعه نوعي روح جز چيزي
به خويش همانندي بدليل گروه اعضاء تمامي تنها نه واقع
شرط كه چيزي به بلكه ميشوند ، گراييده بهم فردي صورت
اتحاد از كه جامعهاي به يعني است ، جمعي نوع اين موجوديت
جامعه يك شهروندان.مييابند بستگي نيز ميآيد پديد آنان
بيگانگان با قياس در و دارند دوست را همديگر تنها نه
هم را ميهنشان بلكه برميآيند ، يكديگر با معاشرت درپي
كه همانطور آنان بيگانگان با قياس در باز و دارند دوست
مايلند و علاقهمندند هم ميهنشان به علاقهمندند خود به
آن ، بدون زيرا باشد ، آبادان و بماند برقرار ميهن اين كه
".شد خواهد مختل كه آنهاست روحي حيات كليت از بخشي كاركرد
(4)
بزرگان زندگي و انديشه كتاب در كوزر لوئيس مورد همين در
از يكي دوركيم ، نظر به":مينويسد اينطور جامعهشناسي
با گروه اعضاي متقابل عمل پهنه يكپارچگي ، عمده عناصر
اعمال مذهبي آيين در اشتراك مثال ، براي.است يكديگر
دهنده پيوند مشترك فعاليتهاي به را مذهبي گروههاي
مبتني كه كارياي فعاليتهاي ديگر ، سطح يك در.ميكشاند
گروه به را كارگران باشند ، مكمل ولي متمايز وظايف بر
بر گواه الگودار متقابل عمل فراواني.ميدهند پيوند كاري
كه ميدهد نشان يعني است ، گروه ارزشي يكپارچگي درجه
دوركيم (5)".سهيماند باورهايي و ارزشها در گروه اعضاي
ترنر كه ميداند راههاي اجتماعي همبستگي تقويت براي
را جديدي ساختهاي وجود ميكنددوركيم بيان اينگونه آنرا
مشاهده نمايد ظهور نابساماني از جلوگيري جهت در بايد كه
طريق چند به را اجتماعي همبستگي ساختها ، اين.ميكرد
جمع يك به را حرفهاي تخصصهاي -مينمايند1 تقويت
مابين پلي ساختها اين -ميكنند20 (اصناف) سازماندهي
و بخصوص احتياجات و دسترس از دور دولت عميق شكاف
كاركرد يك تامينكننده -ميباشند30 افراد خواستههاي
مذهب ، توسط كه است وفاداريهايي براي جانشيني
(6).بود آمده بوجود خويشاوندي و منطقهگرايي
دوركيم.است اخلاقي "كاملا پديدهاي يك اجتماعي ، همبستگي
است ، اخلاقي "كاملا پديدهاي اجتماعي همبستگي است معتقد
درنميآيد ، اندازهگيري يا دقيق مشاهده به خود بخودي كه
جاي به بايد ناچار كار تقسيم و طبقهبندي انجام براي پس ،
كه خارجي امري به درنميآيد مشاهده به كه دروني واقع امر
مطالعه بيروني راه از را آن و شويم متمركز است آن نهاد
.كنيم
در نيرومندي عامل باشد ، نيرومند اجتماعي همبستگي كه هرجا
تشديد باعث و بود ، خواهد يكديگر به افراد كردن نزديك
خواهد يكديگر با ارتباطشان كردن بيشتر و آنان تماسهاي
آيا اينكه گفتن بررسي از مرحله اين در دقيق ، زبان به.شد
يا پديدههاست اين آوردن پديد عامل اجتماعي همبستگي
به نميتوان.نيست آسان هنوز آنهاست ، معلول خود برعكس ،
نزديك هم به دليل اين به افراد آيا كه كرد داوري آساني
همبستگي يا است نيرومند اجتماعي همبستگي كه ميشوند
.نزديكاند هم به افراد كه است نيرومند رو آن از اجتماعي
(7)
دارد ادامه
موسيزاده مهسا *
پانوشتها *
ص 400 اجتماعي ، علوم فرهنگ آلن ، -بيرو -1
ص 425 شناختي جامعه نظريه پيدايش جاناتان ، -ترنر -2
ص 425 همان -3
ص 118 اجتماعي ، كار تقسيم درباره -اميل -دوركيم -4
ص شناسي جامعه بزرگان انديشه و زندگي -لوييس -كوزر -5
189
ص 319 شناختي جامعه نظريه پيدايش ترنر ، -6
ص 75 اجتماعي كار تقسيم درباره اميل ، دوركيم ، -7
سياسي مشروعيت
(آخر بخش) دموكراتيك و سنتي نظام دو در پذيري جامعه
بين متقابل اعتماد وجود مستلزم سياسي مشاركت هرگونه
بي كه چرا است ، سياسي نظام و شهروندان نيز و شهروندان
سياسي مشاركت موانع از همديگر تحمل فقدان و اعتمادي
.ميشود محسوب
به حكومت و شهروندان ميان اعتماد متقابل رابطه وجود
.ميشود منجر سياسي نظام مشروعيت
كه است مدرن سياسي فلسفه مسائل مهمترين از يكي مشروعيت
.ميسازد نمايان حكومترا يك پذيرش جهت لازم ارزشي نظام
ميان ارتباط و تلفيق و ايجاد بر ناظر آن مفهوم و مشروعيت
لذا و ميآورد بوجود را اقتدار و قدرت كه است ارزشي نظام
ارزشي و عقيدتي هماهنگي از ناشي مشروعيت ، گفت ميتوان
در كه است وحكومتگران شهروندان بين متقابل رابطه از حاصل
منجر تهديد و اجبار كاربرد بدون مردم اطاعت به امر نهايت
(14).ميشود
سياسي سيستم مشروعيت خصوص در اجتماعي علوم دايرهالمعارف
اشاره مهم ويژگي دو به آن از بخشي در كه دارد مفصلي بحث
(كه 1 مييابد تحقق زماني مشروعيت:مينويسد و كرده
شهروندان (كنند 2 توجيه را خود حاكميت حق بخواهند رهبران
.بپذيرند را حق اين
مشروع سلطه داراي باشد برخوردار مشروعيت از حكومت اگر
صدور به محق را خود فرمانروا كه معني اين به بود ، خواهد
را خود فرمانبران ديگر طرف از و ميداند نواهي و اوامر
.ميدانند او نواهي اوامر از پيروي به مكلف و موءظف
برخوردار مشروعيت از كه حكومتهايي عملي نتايج از يكي
تمام گرايي قانون.است سياسي نظام بودن قانوني ميباشد ،
و برگرفته در را شهروندان تا حاكم از را سيستم اركان
كارآمد و موءثر ديگر ، نتيجهاست امور تمام اصول و معيار
نيازهاي به آن پاسخگويي توان افزايش و سياسي نظام بودن
سياسي مختلف ابعاد در توسعه آن نتيجه كه ميباشد جامعه
.است واقتصادي
اعتماد زمينه كه است جامعه سياسي فرهنگ محتواي بنابراين
و وفاداري عمومي ، وفاق گسترش با و نموده فراهم را متقابل
همگاني رستاخير ;مساعي تشريك و وهمكاري تعاون روح دميدن
فراهم را پيشرفت سوي به حركت براي ملي عزم و اراده و
شهر نوسازي سياسي فرهنگ بر مبتني نويني وتمدن آورده
.مينمايد تاسيس
ضروري زمينه در 3 مولد و كارساز تمركز تمدنسازي براي
.است
موجودي شهروند كه معني اين به:شهروندسازي در تمركز (1
و ميداند جامعه صاحب را خود كه راي صاحب خودمختار ، است
.است وفادار جامعهاش منافع به نسبت
مناصب و مشاغل كه اينمعنا به:سازي كارگزار در تمركز (2
اختيارات ، آوردن بدست مقابل در و حق نه و بوده امتياز
است امتياز منصب ، چون و.دارد وجود پاسخگويي و مسئوليت
.كرد استفاده سوء نميتوان امتياز از
در مشروع قدرت كه صورت بدين:سازي آمريت در تمركز (3
مسئول شهروند متقابل ، اعتماد ايجاد با و شده مستقر جامعه
(15).ميشود ساخته مسئول كارگزار و
و سياسي فرهنگ به مربوط انگارههاي و نگرشي ويژگيهاي اين
سنين از فرد در خاص تربيت نوعي براساس سياسي پذيري جامعه
و والدين طريق از و يافته پرورش و گرفته شكل كودكي
به كم كم تا ميشوند منتقل افراد به محيط و معلمين
در نهادينه امر يك بهصورت و شوند تبديل اجتماعي باورهاي
.گيرند شكل جامعه
پانوشتها *
/همشهري28/9 -قاسمينژاد بهزاد -مشروعيت تاكتيكهاي -14
74
-سلام12/12/1372 روزنامه تمدن ، و توسعه رجايي ، فرهنگ -15
ص 8
(14)
خرداد شنبه 23
مساله در بنيصدر ، آقاي با رابطه در اينكه براي
بدانم ، را امام نظر سياسي ، كفايت عدم طرح و رياستجمهوري
و فرهنگي انقلاب ستاد اعضاي.رفتم ايشان منزل به وقت اول
من مثل هم امام.بودند خيليها و رباني و قدوسي آقايان
قانون تابع بنيصدر آقاي دارد ، ترجيح كه بود اين نظرشان
تسليم ايشان قوي ، ظن به اما بماند ، رئيسجمهور و شود
ايشان حتي كنيم ، حجت اتمام بايد ما لذا ;شد نخواهد قانون
نيست چارهاي نشد ، تسليم اگر كنيم ، مذاكره به دعوت را
نگران هم ، كار عواقب از ايشان.كرد عمل قانون به بايد
قدوسي آقاي به.نميدانند قدرتي را بنيصدر آقاي.نبودند
نوبت نگرفتيم ، نتيجهاي اگر كنند ، اخطار:گفتند هم
.كند حركت روال همين روي مجلس شد ، قرار و ميرسد برخورد
....رفتم مجلس به سپسگفتم خلاصهاي و كردم مصاحبهاي
در خامنهاي آقاي و ايشان با قدوسي ، آقاي خواست به ظهر
دوستان:ميگفتند قدوسي آقاي.داشتيم جلسهاي من اتاق
حزب توسط تصميمات اينكه از ديگر جاهاي و سپاه در اجرائي
نيستند ، جريان در آنها و ميشود گرفته بهشتي ، آقاي شخص يا
اصل.كردهاند اشتباه.نيست اين "واقعا ولي ;دارند گله
قضائي ، عالي شوراي كه روزنامههاست توقيف همين مساله ،
كرده [اقدام] ديگران ، برخلافنظر بلكه و مشورت بدون
....است
خرداد يكشنبه 24
ورق سرعت به ايران تاريخ كتاب.است پرحادثهاي روزهاي
سرعت به تاريخ و ميدهد روي تاريخي مهم حوادث و ميخورد
.ميكند حركت
نماينده غضنفرپور آقاي دستور از پيش.داشتيم علني جلسه
دستور ، از پيش نطق جاي به بنيصدر متعصب يار و لنجان
كه است بدي خيلي اطلاعيه.خواند را بنيصدر آقاي اطلاعيه
شديدي بسيار اثر و ننوشتهاند جرايد و نخوانده صداوسيما
رئيسجمهور سريعتر طرد در مردم نمايندگان و امام روي
.كردند تحمل صبورانه نمايندگان.دارد
مجلس درب در و رفتند بيرون مجلس از سلامتيان و غضنفرپور
.رسيد اسلحهكشي به كه داشتند برخوردي سپاهي فرد يك با
از اطلاعيه شدن خوانده از بودند ، شنيده راديو از كه امام
خدمت كه -خامنهاي آقاي.بودند كرده انتقاد مجلس ، تريبون
نميشود را مجلس آئيننامه كه گفتهاند -بودهاند امام
داده جواب اينكه شرط به شدهاند ، قانع امام و كرد نقض
امام خدمت هوايي پايگاههاي و لشكرها فرماندهان.شود
جهت در مهمي ، مطالب امام و ;خامنهاي آقاي همراه رسيدند ،
بنيصدر ، خصوص به و ليبرالها تضعيف و امام خط تقويت
....فرمودند
"كتبا نمايندگان ، از نفر هفت و يكصد امروز مجلس ، در
و كردند را بنيصدر آقاي سياسي صلاحيت به رسيدگي تقاضاي
كه نديدم صلاح منهستند فوريت دو قيد با آن طرح خواستار
مردمي زمينه و شود پختهتر بايد "اولا:شود مطرح "فورا
مجلس عملكرد كيفيت در آئيننامه "ثانيا ;شود درست آن
به فرصتي و نشود عجله گفتهاند هم امام "ثالثا ;نداريم
.بدهيم خودش اصلاح براي بنيصدر ، آقاي
خرداد دوشنبه 25
تاخير بار ، اولين براي.رسيدم مجلس به دير دقيقه ، چهار
نهاوندي ، حيدري [محمدعلي] آقاي دستور از پيش.داشتم
نمايندگان از يكي و داد را بنيصدر اطلاعيه جواب مختصري
نامه معينفر ، [علياكبر] آقاي و كرد صحبت مخالفت ، در
و سحابي [يدالله] دكتر بازرگان ، [مهدي] مهندس آقايان
نخواهند مجلس ، به "اعتراضا كه خواند را سامي [كاظم] دكتر
مجلس نميدادم جواب اگر ;دادم خوب را آنها جواب من و آمد
....ميشد متشنج
خواستار و آمدند مجلس مقابل عظيمي جمعيت وقت ، آخر
پرشور خيلي رفتم ، ملاقاتشان به بودند ، شده من با ملاقات
سلب خواستار و داشتند جالبي شعارهاي و كردند برخورد
....بودند مجلس در بنيصدر سياسي كفايت
در شد ، معلوم "بعدا.آمد مهيبي انفجار صداي غروب ، نزديك
كار است ممكن داده ، رخ انفجار بنيصدر ، مسكن كاخ حياط
خواهد روشن "بعدا مخالفانشان ، از است ممكن و باشد خودشان
....شد
كفايت سلب طرح كيفيت مورد در ;داشتيم رئيسه هيات جلسه
سه قواي مشورتي جلسه دادگستري ، در شب ، .بنيصدر سياسي
تبليغات و سياسي حركت كيفيت در كه بود...و سپاه با گانه
روز مسائل و محارب مخالفان سران دستگيري و
امام:گفت و كرد تلفن احمدآقا.شد تصميمگيريهايي
تصميم بنيصدر ، آقاي مورد در مجلس زودتر ميفرمايند ،
امام اظهارات به مغرورانهاي جواب بنيصدر ، امروز.بگيرد
.بيايد راه به نميخواهد است ، معلوم داده ،
.[است] داده نجات را خود اعلاميهاي با بازرگان مهندس
.بودند عفت مهمان عروسشان ، و دختران و امام خانم
خرداد سهشنبه 26
.داشت علني جلسه مجلس.رفتم بيرون خانه از.داشت تب عفت
و رئيسجمهور سياسي كفايت عدم در طرح ، فوريت دو
به انقلاب دادگاه الحاق بحث ادامه و آن آئيننامه
حمدالله به بود ، سياسي و حساس جلسه ، و بود مطرح دادگستري
....كنم كنترل خوب شدم ، موفق
غرب به رفتن يا فرار قصد بنيصدر ، آقاي كه رسيد خبر عصر ،
امام ، طرف از سپاه.دارد -توطئه براي "احتمالا -جنوب يا
بنيصدر آقاي ولي.بگيرد را ايشان سفر جلوي كه شد مامور
زيرنظر از ديگر و شده منتقل ديگري جاي به بود كه محلي از
با شب ، آخراست ساوه اطراف در ميشود گفته رفته ، بيرون
در مقداري و داشتيم مشورتي جلسه بهشتي ، و رجائي آقايان
بحث بنيصدر آقاي از بعد رياستجمهوري ، انتخابات اطراف
.كرديم صرف جا همان را شام.كرديم
آمپول و دارد تب هنوز عفت متاسفانه.آمدم خانه به ديروقت
ارتش و سپاه پيروزي خبر.بود كرده تزريق نوالژين
.نيست مهم خيلي گويا ولي ;است خوشحالكننده دردهلاويه
خرداد چهارشنبه 27
-جلسه از قبل اينكه براي ;رفتم بيرون خانه از شش ، ساعت
در بحث جلسه دستور.بشود مشورتهايي -بود حساس بسيار كه
با.بود رئيسجمهور سياسي صلاحيت به رسيدگي آئيننامه
از جمعي غيبت اثر در بودم ، كرده لغو را مرخصيها اينكه
نيم ، و پنج ساعت عصر تا.داشتيم ضعيفي اكثريت ليبرالها ،
.شد تصويب آئيننامه.داشت ادامه جلسه
مجتهد [محمد] آقاي پيشنهاد با آئيننامه در مادهاي
موجب بهآورد بار مشكلي كه شد اضافه من موافقت و شبستري
سياسي كفايت سلب براي نمايندگان ، سوم دو راي ماده اين
اينكه با مجلس ، نمايندگان از عدهاي.ميشود لازم
چون ;شدند ناراحت دادند ، پيشنهاد اين به راي اكثريتشان
با و بدهند ممتنع راي عدهاي كه دارد وجود ضعيفي احتمال
را سياسي كفايت عدم پيشنهاد نفر ، يكصدوچهل از بيش اينكه
نياوريم ، را لازم راي اينكه احتمال كردهاند ، امضاء
مقاومت من بزنند ، هم به را جلسه ميخواستند ;آمده بوجود
من سياسي اشتباهات از ماده اين با من موافقت شايد ;كردم
....اعوذبالله گرداند ، خير به خداونداست
كه مخالفان از كساني داد ، خبر و آمد رضايي محسن آقاي شب
شدهاند فعال روزها اين داشتهاند ، كودتا قصد گذشته ، در
مناسب را زمان و گرفتهاند تماس هم بنيصدر آقاي با و
روز يك بنيصدر آقاي.است آنان تعقيب در سپاه.ميدانند
توطئه همين با رابطه در "احتمالا.است مفقودالاثر كه است
بعضي و مليگرايانند و سلطنتطلبان از توطئهگران.باشد
آخر خستگي ، و زحمت همه اين با بنيصدر آقاي اطرافيان از
.آمدم خانه به شب
خرداد پنجشنبه 28
صحبت امام با مسلح ، نيروهاي فرماندهي شوراي درباره...
شخص تا بماند ، وضع همين به "فعلا كه است اين نظرشان.شد
.دادم را احمدآقا پيشنهادشوند پيدا مناسبي اشخاص يا
.شود وارد نبايد كاري ، هيچ در احمد گفتند ايشان
بودند نگران.كردم ملاقات آنجا را فكوري و فلاحي آقايان
نكند ، دخالتي سياسي جريانات در ارتش اگر ميگفتند ، ولي
.ميدانستند خوب را بنيصدر عزل جهت اين از و است بهتر
.بود بيروحيه.كردم ملاقات را خميني حسينآقا مدتي بعداز
غربي ، آذربايجان در گفت و كرد تلفن رضائي محسن آقاي
را جاها بعضي و دادهاند توسعه را شرارت دموكراتها
همچنان بنيصدر ، .ميكنند بنيصدر از حمايت و گرفتهاند
مملكت از نبايد كه است اين نظرشان امام و است مفقودالاثر
از وحشت و فرستاده ايشان خدمت را كسي گفتند ، و شود خارج
.دادهاند دلداري را او امام و داشته خودش اعدام
كه خوزستاني سپاهيان ديدن به بهشتي ، آقاي همراه شب ، اول
شب ، آخر.رفتيم خرم پارك به بودند ، آمده خوزستان از
از امام مهم پيام اينكه از و كرد تلفن خميني احمدآقا
اجتماع در را پيام گفت و كرد شكايت نشده ، پخش تلويزيون
عليه پرشوري شعارهاي مردم و خوانده امجديه در مردم
توضيح لاريجاني آقاي ازدادهاند ليبرالها و بنيصدر
صرف زيادي وقت تند ، شعارهاي كردن پاك براي گفت.خواستم
.ميشود پخش "بعدا ;نرسيد برنامه به و شد
خرداد جمعه 29
مورد در اطلاعاتي و آمد سپاه اطلاعات از رضايي آقاي...
آقاي عليه جاسوسي ، لانه از كه اسنادي و ضدانقلاب فعاليت
[شاپور] فعاليتهاي.داد گزارشي آمده ، دست به بنيصدر
نزيه ، [حسن] پهلوي ، فرح ،[پهلوي] رضا اشرف ، بختيار ،
را آنها داخلي عوامل فعاليتهاي و پزشكپور [محسن] و اويسي
امريكا هدايت با كه بودند كرده تنظيم جزوهاي در
به ظهرنتوانستهاند ولي كنند ، هماهنگ ميخواستهاند ،
و جرايم توضيح در خامنهاي آقاي رفتم ، دانشگاه جمعه نماز
و عفت ظهر.داشتند خوبي بيانات بنيصدر آقاي اشتباهات
صرف پختم ، خودم كه غذايي تنهايي ، نبودند ، خانه در بچهها
....خوابيدم و كردم
شب ، اول.كردم بازي پنگ پينگ پاسدارها با مقداري عصر ،
دادند مدرسه وضع از گزارشي و آمدند نيكان مدرسه مسئولان
;شده قبول نيم و هفده معدل با.آوردند را مهدي كارنامه و
سفر از گزارشي و آمد حجازي فخرالدين آقاي سپس ، .است خوب
.راديو از ايشان گزارش پخش عدم از گلايه و داشت هند
بندرعباس در سپاه موفقيت از گزارشي و آمدند سپاه مسئولان
اسناد كردن طرح براي و داشتند تروريستها قمع و قلع در
.كردند مشورت مجلس ، در بنيصدر درباره جاسوسي ، لانه
|