و "اصلاح" مفاهيم و ديني نوگرايي
"انحطاط"
شيعي حكمت
و "اصلاح" مفاهيم و ديني نوگرايي
"انحطاط"
ثقفي سيدمحمد دكتر استاد با شنودي و گفت
جنگ تئوري" برابر در كه محترم جمهوري رئيس طرح در *
مبارزهاي خود و شد مطرح "تمدنها گفتگوي" تئوري "تمدنها
مطرح "غرب و شرق" تقابل و تئوريها طرح عرصه در كه بود
آنها از يكي كه است نيرومند تمدنهاي اصالت از سخن گرديد ،
است "ايراني اسلامي تمدن" آن مجموعه در و "اسلامي تمدن"
با شنودي و گفت فجر ، دهه ايام در پيش ، مدتي :جستارگشايي
به آن در كه داشتيم ثقفي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام
موجود جريانهاي سياسي رفتارهاي فرهنگ و جاري مسائل
عاليه تحصيلات و مطالعات به توجه با.بود شده پرداخته
مورد موضوعات در گفتگويي كه داشتيم بنا ثقفي ، استاد
.دهيم انجام فكري جدي و عالي مسائل سطح در و وي علاقه
انحطاط اصلاح ، موضوع در ايشان با تا داد دست كوتاهي فرصت
آن بر وارد مسائل و ريشهها و ديني فكر نوگرايي و
.نماييم مطرح را سوءالاتي
و خوانده جامعهشناسي امريكا دانشگاههاي در ثقفي ، دكتر
كرده حاصل آشنايي اسلامي علوم مباني با علميه درحوزههاي
تاريخ فكري و اجتماعي مسائل در صاحبنظر متفكري وي.است
ديدگاههاي كه است -ديني فكر با ارتباط در خاصه -معاصر
فكري نشريات در و دانشجويان با دانشگاه درسهاي در را خود
در سعي و ميگويد سخن كمتر.ميكند طرح خوانندگانش با
اين.دارد مسائل محتواي و ساختار در تعادل و تامل ايجاد
.ميخوانيم هم با را گفتگو
معارف گروه
رضوي مسعود سيد :از گفتگو
ديني نوگرايي مفاهيم جمله از ديني ، فكر اصلاح مسئله *
اگر.ميشود مطرح مبحث و ديدگاه اين زيرمجموعه در و است
ديني نوگرايي مفهوم به اشاره با را خود بحث است ممكن
.بفرماييد آغاز آن وتاريخچه
طريق در گفت ميتوان كه است پديدهاي ديني ، نوگرايي -
تجديد نوعي به و است يافته ظهور ديني انديشه سير تكاملي
زندگي با انطباق و مفاهيم بازسازي و ديني انديشه در نظر
.ميسازد ميسر را نو
دوران از آن ، جديد صورت به پديده اين ما ، تاريخ در
جامعه بر بيدارباشي بانگ كه ميشود آغاز سيدجمالالدين
بيدارگري ، آغاز ايران ، در زيراميزد مسلمانان آلود خواب
قرارداد عقد و روسيه از ايران شكست از پس عمده طور به
آن در.است شده شروع "گلستان" و "تركمانچاي" خفتبار
پي خود ، انحطاط و ناتواني و ضعف به ايراني جامعه هنگام
بيداري آغاز نقطه همين از و انگيزه اين با و بود برده
.دارد ادامه حال به تا و ميشود شروع ايرانيان ،
به را نوين حركت اين روند اجتماعي ، نظر از كه مسئلهاي
بوده "مسلمانان انحطاط" و فرهنگي خلا ميزند ، پيوند هم
به بنا بيدارگري ، مصلح هر كه است اساسي سوءالي اين.است
راه و ميدهد پاسخ آن به خود ، زماني شرايط و علمي دريافت
.ميكند ارائه حل
مقالات مهمترين عبده ، محمد خود شاگرد با سيدجمالالدين
متمركز مسئله اين بر "العروتالوثقي" جريده در را خود
گذشته) (1)!علاجها علل و حاضرها و الامه ماضي.است ساخته
المسلمين انحطاط ،(نارساييها علاج راههاي و مسلمين حال و
علل و مسلمين بيتحركي و انحطاط) (2)ذلك سبب و سكونهم و
آرامش) (3)"..له حق لا من حراك و حق له من ثبات" (آن
و سيدجمال مقالهها ، اين در.(دار حق غير حركت و حق صاحب
و ميدهند نشان را انحطاط و ناتواني و ضعف اين علل عبده ،
.ميزند بيدارباش بانگ را ايران و اسلامي آلود خواب جامعه
خود دست به سرنوشت تعيين عامل در را علاج راههاي آنها
حتي بقوم ما لايغير الله ان" كه ميدهند ارائه مسلمين
"بانفسهم ما يغيروا
نهضت در مسلمان ، احياءگران ديگر بعد ، نسل يك
استبداد حاكميت در را مسلمانان انحطاط عامل مشروطهخواهي
ارزيابي (نائيني مرحوم نظر در "عمدتا) ديني و سياسي
مبارزه در اساسي ، مسئله اين به را خود پاسخ و كردهاند
.يافتهاند استبداد ، با
"اساسا و داشت توفيق چقدر زمينه اين در مشروطيت نهضت *
.ميكنيد ارزيابي چگونه را مشروطه انقلاب شما
.نگرفت پا و نشد موفق ايران در مشروطيت نهضت "قطعا -
.است ملاحظه قابل كه است مهمي نكته بود؟ چه آن شكست عامل
فئودالها و خانها دوباره تسلط را شكست علت احمد ، جلالآل
.ميداند مشروطه سرنوشت بر
ها"خان" كه است علت همين به است ، نيمبند ما مشروطه اگر"
را "خانخاني" اصل در كه برخاستند نهضتي از پشتيباني به
(4)".ميكنند نفي
تطبيق عدم در مشروطيت اساسي مشكل نگارنده ، نظر به اما
بومشناسي شدن مفقود.است بومي فرهنگ با آن ، عمده مفاهيم
علم صنعت ، انتقال در لائيك ، روشنفكران ذهنيت در Ecology
و خيابانها آيا.است ما جامعه اساسي مشكل فرهنگ و
انطباق ماشين صنعت انبوه با ما ، باريك و تنگ كوچههاي
انساني علوم زمينه در غربي كتابهاي ترجمههاي آيا دارد؟
جامعه و فرهنگ با جامعه ، آن خاص اصطلاحات و ويژگيها با
فرهنگ يا انطباق در فرهنگ انتقال آيا داشت؟ انطباق ما
شدهاي فراموش نقطه اين ميباشد؟ خوانا ما ، مردمي و ملي
هم هنوز اقتباسها ، و اخذ همه با ما جامعه هنوز كه است
باقي توسعهنيافتگي و سومي جهان جامعه صورت و هيئت در
فرهنگ و علم كردن بومي چطور؟ ژاپن و هند اما.است مانده
عرصه در كه است علمي روشنفكري رسالتEcolozation اقتباسي
.بدهد انجام را آن بايد ودانش فرهنگ
عدم و مشروطيت شكست باب ، اين در شما ديدگاه ماحصل پس *
ما يعني.ماست نزد علمي و فرهنگي توفيق و يافتگي توسعه
معاصر نيازهاي با متناسب اسلامي ، فرهنگ بازسازي به قادر
تعبير "انحطاط" به ميتوان را مسئله اين آيانبودهايم
ديني اصلاح و بازسازي "ظاهرا نيز نوگرايان اصلي هدف كرد؟
.است بوده غرب جديد تمدن از متاثر آموزههاي مبناي بر
روشهاي در را مسلمانان انحطاط مسئله لاهوري ، اقبال -
بودن زده يوناني خود ، نظر به و ميدهد ارائه فرهنگي
و تجربه روش او ميدانست انحطاط راعامل اسلامي فرهنگ
.ميكرد جايگزين برهان ، روش جاي به را استقراء
نيز خلدون ابن و بيروني ابوريحان علمي روش در چنانچه
.ميشود ديده
از اما گفت ، سخن اسلام در آزاديگري نهضت از اگرچه او
:كرد مي حذر "آن كننده متلاشي نيروي" خصلت
را آنچه معني كه است آن اسلام جهان رهبران اصلي وظيفه"
احتياط با آن از پس و بفهمند خوب آمده ، پيش اروپا از
سياست يك عنوان به اسلام ، به نسبت كامل بينايي و تمام
(5)".بردارند گام پيش جانب به اجتماعي
مسلمين ، كرامت تجديد ديني ، فرهنگ بازسازي قرآن ، به بازگشت
كه هستند مقولاتي همگي...و اسلامي هويت احياء
كه ميدهد تشكيل را ديني نوگرايي گفتمان اصلي موءلفههاي
طالقاني ، بمانند ديني عالمان و اجتماعي مصلحان از كدام هر
اين در ،(ره)خميني امام و شريعتي دكتر بازرگان ، مطهري ،
.كردهاند بسيج و گفته سخن موارد
نوگرايي و اصلاح نهضت در اصلي مسئله ترتيب ، اين به *
ميكنيد؟ صورتبندي چگونه را آن شما و چيست ديني
و است اسلام جهان اصلي مسئله بازشناسي است ، مهم آنچه -
مسائل و مسلمانان انحطاط و ضعف" ;اسلام جهان اصلي مسئله
و سوءال گونه هر طرح.است آن علاج راههاي و "آن به مربوط
انحطاط -مسئلهاي چنين محور بر كه دارد ضرورت پاسخي ،
اسلام جهان اصلي دغدغه از خارج وگرنه بزند دور -مسلمانان
طرح.بود خواهد اسلامي انديشمندان وقت صرف و زدن جا در و
زيادي سابقه مسلمين ، انديشه تاريخ در چنين ، اين مسائلي
مسائل طرح و وقتكشي و اتلاف جز آن نتيجه كه دارد
.نبود ديگري چيز غيرضروري ،
اوج دوران در آن فتنهسازي و "قرآن قدم و حدوث" مسئله
آن با مامون ، عهد در اسلام ، در عقلانيگري و معتزله نهضت
ولايت" مسئله طرح "!عقايدش تفتيش محافل" و بيحساب تلفات
دهه 5040 در ايران ، اسلامي نهضت در "امام تكويني
دينداران ، جبهه در آن بيثمر و بيحاصل جبههگيريهاي
Misplacing The يا "سوءال اندازي غلط" بارز نمونه
.است question
كتاب در وايتهد نورث آلفرد ;معاصر انديشمندان از يكي
.توجه جالب بسيار دارد جملهاي "Science and the world"
"شده در به خود جاي از واقعيت مغالطه":ميگويد او
در آدمي اينكه يعني "Failacy of misplaced Concret Ness"
كند خلاصه آن از وجوهي يا وجهي در را آن شيء يك مطالعه
جاي در و برد در به آن اصلي جاي از را شيء واقعيت و
(6)".بنشاند ديگري
است آفتي "Reduction" خود واقعيت از شيء يك دادن تقليل
جهان در "دينشناسي" زمينه در بخصوص علمي ، انديشه در كه
دين دوركيم وقتي دين ، جامعهشناسي عرصه در.داد رخ غرب
تقليل "جامعه" يا Social Fact "اجتماعي امر" به را
دين ، جامعهشناسي در كه است حجابي و پردهاي خود ميدهد ،
را معنوي چيز يك اينكه بالاخره.ميدهد رخ آن شناخت در
آفتي همان نمائيم ، "Objective" آنرا و كنيم تلقي "شيء"
به آنهم چرا؟.گرديد غرب در مذهب شناخت دامنگير كه است
غرب ، در روشنفكران كه دامنهداري سياسي مبارزه علت
.داشتند دين رجال روياروي
و ديني روشنفكران سوي از كه امروزي پرسمانهاي و پرسشها *
مقوله همين از آيا ميشود ، مطرح مذهبي انديشمندان ساير
است؟
كنوني برانگيز حساسيت و حاد مسائل درباره همواره من -
و آفتها چنين از تاريخي شناخت به توجه با و كردهام تامل
بسيار و جدي مسئلهاي اين كردهام ، توجه آن به گزندهايي
در ديني روشنفكري حوزه در امروزه ، آيا بدانيم كه است مهم
مسائل طرح بهاي به و نميدهد؟ رخ مسئلهاي چنين ايران ،
جهان جزو ما هنوز كه "مسلمانان انحطاط" با رابطه در اصلي
مشكلات حل در نتيجهاي چندان كه مسائلي هستيم ، سوم ،
و جازدن در جز ندارند ، اجتماعي ماندگي عقب و ما جامعه
!هست؟ ديگري چيز غيرضروري ، مسائل در وقت صرف
مسئله "Bible" مقدس كتاب نقد درباره غرب در اگر
به گرديده ، مطرح آن (كردن شرحه شرحه) "deconstruction"
كتاب" در كه بود نگارشهايي سبك تفاوت و تناقضات دليل
سرانجام چنانكه گرديد ، آن نقد انگيزه و داشت وجود "مقدس
اسرائيل قوم تمدن كتاب "تورات" كه شد منتهي نقطه اين به
(تاريخي نه و) ايماني شخصيت شاگردان نوشتههاي "انجيل" و
.است مسيح
كه كتابي است؟ مطرح "قرآن" مورد در سوءال اين آيا اما ،
را خود خاص استحكام و است معين سرنوشت و تاريخ داراي
غرب در آنچه آيا !است؟ اين ما جامعه سوءال آيا (7).دارد
راستي به آيا !شود؟ پياده ما جامعه در بايد است گذشته
سرگذشت و غرب دنياي با اسلام تاريخ و اسلام جهان شرايط
بومشناسي مقفول نقطه همان اين آيا است؟ يكي آن ،
اين منتهي !ميشود؟ تكرار كه نيست مشروطيت صدر "Ecology"
آنها از انتظاري چنين كه ديني روشنفكران سوي از مرتبه
نميرود؟
هم آن و "مبارزه" وجه به "Reduction" مذهب تقليل امروزه
جناحهاي) ما ، جامعه از بخشي در آن ، خشن نوع از مبارزه
در "عرفان" و "مدارا و محبت" وجه به و (حاكم خشونتگراي
نيست؟ دوركيمي آفت همان ،(روشنفكري جناح) مقابل بخش
مبارزه نوعي خود مدارا ، سمبل هند ، در گاندي مهاتما مگر
حق هنوز كه دنيايي در نميكرد؟ مطرح را (منفي مقاومت)
ابزار مثابه به را مقاومت ميتوان مگر است ، حاكم "وتو"
تعريفي عرفان ، بودن "كلي صلح" آيا گرفت؟ ناديده مبارزه
است؟ تمجيد قابل و دارد
جنبههاي عرفان كه نيست معني آن به جمله اين هرگز البته
كتاب در قطب سيد مرحوم تعبير به اسلام آيا.ندارد مثبت
چرا نيست؟ صفا و سلام و صلح خود ،"جهاني صلح و اسلام"
محو خشونتطلب جريانهاي ديده در اسلام ، سلام و صفا و صلح
-را ما جامعه مسلمانان از گروهي چه گروه ، اين است؟ شده
فرض غيرخودي ،-دارند دوش به را فراواني رنجهاي بار كه
است؟ كرده
سوره) "بينهم ورحماء عليالكفار اشداء" آيه قرآن ، در اگر
بيرحم و خشن معني به نه شديد است ، آمده (آيه 29 فتح ،
"مقاوم" معني به (رخوت و) "لينت" مقابل در شديد ، .است
لن":دهند امتياز بيگانگان به نبايد مسلمانان يعني.است
هيچ امروزه "سبيلا عليالموءمنين للكافرين الله يجعل
ورحماء" جمله و ندارد مخالفت سر معني اين با مسلماني
.ميدهد تشكيل را مسلمان جامعه اصلي پيوند نيز "بينهم
عالمان از برخي بيحساب و غيرمنصفانه و تند موضعگيري
آيه انگار كه واميدارد تاسف به را آدمي چنان حوزهاي
شده فراموش "احسن با جدال و حسن موعظه حكمت ، به دعوت"
.است
جملهاي آخرين او.است خالي مطهري شهيد جاي براستي اما
فرهنگ از نوعي به كه آنجا محمدمعين دكتر مرحوم درباره كه
سخت گفت ميكرد دفاع زردتشتيگري و باستان ايران
از خداوند ،"عافاه و عنه عفيالله":است عبرتآموز
(8).كند عنايت عافيت را او و بگذرد تقصيرش
امروز كه است تفريطي و افراط جريان "قطعا جريان ، دو اين
از موضعگيري اين شايد !دارد وجود متاسفانه ما ، جامعه در
سرمايههاي وجود از جامعه رهبران كه ميدهد رخ جهت آن
نيز آزرده كه نكرد استفاده بخوبي فرهنگي علمي ، فكري ،
.ساختند
جامعه درون در مختلف جريانهاي كه حائلي فضاي چرا *
گفت بحث ندارد؟ وجود بگويند سخن هم با بتوانند ما اسلامي
راه به تفريط و افراط و است ضعيف حد اين تا چرا شنود و
باشد بناشده ما تاريخي تجربه و جمعي عقل بر كه ميانهاي
زمينه در خاتمي نظريه نميكنيد فكر شما آيا نميرسد؟
"مقدمتا كه است امري همان خارجي صورت ،"تمدنها گفتگوي"
باشيم؟ شاهد را آن داخلي تحقق ميبايد
"تمدنها جنگ تئوري" برابر در كه محترم جمهور رئيس طرح در -
كه بود مبارزهاي خود و شد مطرح "تمدنها گفتگوي" تئوري
گرديد ، مطرح "غرب و شرق" تقابل و تئوريها طرح عرصه در
تمدن" آنها از يكي كه است نيرومند تمدنهاي اصالت از سخن
.است "ايران اسلامي تمدن" آن مجموعه در و "اسلامي
نظر خودمان ، كشور داخل در هم و دنيا در هم سخن اين امروز
است ، كرده جلب را ما متفكران و دلسوزان تمامي ديدگاه و
چنين ليدر خود ما ، متفكران و تئوريسينها از خيلي
تاييد گفتيد شما كه را نكاتي من.ميباشند انديشهاي
اين براستي كه ميافزايم آن به هم را نكته اين و ميكنم
و كنيم "تمدنها گفتگوي" از سخن جايي در ما كه نيست تناقض
ميراث از بزرگي بخش گرفتن ناديده و حذف از ديگر جاي در
جاي به چرا !بنمائيم؟ "فقه" اسلامي تمدن حقوقي و فرهنگي
عامل دادن دخالت با "فقه كردن توانا" و "بازسازي"
آن حذف از سخن اجتهاد ، در ،"مكان و زمان مقتضيات"
!ميآوريم؟ بهميان
در لاتين خط به فارسي خط تغيير همچون سخن ، اين آيا
در اگر نيست؟ رضاخان دوره نژادگراي افراطگران انديشه
فرهنگي گسستي مييافت ، تغيير لاتين به فارسي خط ايران
چنين شود ، حذف "فقه" دين بازشناسي در اگر نميآمد؟ پديد
نميآيد؟ پديد آفتي
ستم و بيمهري خشونتجويان ، طرف از انديشمنداني ، بر اگر
جاي به چرا ولي.جفا هم و بود خطا هم "قطعا شد ، روا
مرحوم و طالقاني مرحوم سخن در چنانچه روش ، در تجديدنظر
آرمانهاي به بازگشت بود ، مشروطه بازسازي در مصدق دكتر
!نكنيم؟ تجديد را انقلاب اوليه
و تاريخي رسالتهاي به واقف اگر دولتمردان ، و روشنفكران *
در باشند ، اجتماعي اصلاحات و ديني فكر اصلاح خواستاران
در موجود معضلات و مسائل با ميبايد چگونه كنوني مقطع
كنند؟ برخورد ايران جامعه
ملت كه است شخصيتي آن مردمي ، سياستمدار و ديپلمات يك -
پديد را "ملي وحدت" ضرورت و ميخواند فرا "وحدت" به را
احياي در جستجو و مطالعه نيز ، انديشه عرصه در.ميآورد
بگويد ، سخن تمدنها ديگر با بتواند كه "اسلامي تمدن"
را دلسوزان و متفكران همه ميتواند كه است واحدي موضوع
.بكشاند وحدت به دانشگاه و حوزه در
شرط ملت يك فكري سرمايههاي و ذخيرهها از كردن استفاده
و ملي اصالت از سخن اگر.است مردمگرا دولت هر اساسي
مستحكمتر را آنرا قويم عناصر بايد است ، مطرح فرهنگي
و مسلمان متفكران و اسلامي ملل با گفتگو "قطعا بنمائيم
.است اسلامي تمدن قويم عنصر ديگر ، فرهنگهاي با تسامح
:مينويسد "فتوحالبلدان" در بلاذري
صلح به را [فعلي پاكستان] سند شهرهاي قاسم ، محمدبن وقتي"
وجود شهرها آن در بودا مجسمههاي كه كرد مشاهده كرد ، فتح
بوداها ، معبد يا بودا:گفت و كرد صلح آنان بادارد
زردتشتيان معابد و يهوديان و مسيحيان كنيسههاي بمانند
.گرفت خراج آنها از تنها و گذاشت خود حال به را آنها.است
(9)"..
كرامت و عزت حفظ با همراه كه جامعهاي چنين لازمه
آن در كه است اسلامي دولت يك وجود باشد ، مسلمانان
سياسي مديريت زمانآگاه ، و فقيه و فهيم اسلامشناسان
طبيعي و باشند داشته دست در مردمي ، روشهاي با را جامعه
خداوند ، و نيست خاصي گروه انحصار در موضوع ، اين كه است
همه شان در پرهيزكاران جامعه بر را "عبادالرحمن" امامت
.است داده قرار مسلمانان
ذرياتناقرهعين و ازواجنا لنامن بناهب و يقولون والذين"
.آيه 73 -فرقان سوره."اماما للمتقين اجعلنا و
تعاطي و تفاهم زمينههاي -نو سال آغاز در كه ميرود اميد
.باشد قرين همدلي ، و محبت و سلام تبادل با انديشهها
والسلام
سپاسگزارم گفتگو اين در شما حضور از *
:ارجاعات و پانوشتها
صص 9870 ، ،"العروهالوثقي" سيدجمالالدين ، -و 3 و 2 1
-ه تهران 1417 اسلامي ، ارشاد وزارت
اول 1341 چاپ صفحه 84 ، ،"غربزدگي" احمد ، آل جلال -4
صفحه 186 ، ،"اسلام فكرديني احياي" لاهوري ، اقبال -5
بيتا پايا ، كتاب نشر آرام ، احمد ترجمه
صفحه 14 ، صنع ، تفرج سروش ، عبدالكريم دكتر تعبير به -6
سروش 1366
و مسلمان نويسندگان از ،"كريم قرآن تاريخ" به -7
حجتي ، باقر سيدمحمد دكتر نولدكه ، بلاشر ، بمانند مستشرقان
مراجعه راميار محمود دكتر و نائيني سيدجلالالدين دكتر
.شود
مطالعه "اسلام ايرانو متقابل خدمات" مرتضي ، -مطهري -8
شود
صفحه 538 ، ج 3 ، فتوحالبلدان ، يحيي ، احمدبن -بلاذري -9
بيتا القاهره ، المصريه ، مكتبتالنهضه
شيعي حكمت
شيعي عارف ;آملي حيدر سيد هاي انديشه در سيري
(بخش واپسين) هشتم سده
.است استوار عربي ابن وجود وحدت بر حيدرآملي توحيد نظريه
مفهوم با امامان ، عرفاني احاديث در محمدي نور مفهوم
بهراحتي ميتوانست حيدر سيد و دارد تلاقي محمديه ، حقيقت
عربي ابن نزد در اوست آن از كه را آنچه كه كند احساس
مفهوم باب در عربي ابن و حيدرآملي ميان.است يافته
تماميت در ولايت ، شيعي مفهوم اينكه ، قيد به "اولياءالله"
ولايتاند باطني ساحت نماينده كه امام ، دوازده بر جز خود
اختلاف موجب آنچه.دارد وجود ژرفي تفاهم نميشود اطلاق
محمدي ولايت خاتم و ولايت خاتم شخص تعيين موضوع ميگردد ،
اما است ، (ع)عيسي مطلق ولايت خاتم عربي ، ابن نظر دراست
اين درباره.است عربي ابن خود شايد محمدي ، ولايت خاتم
دارد عربي ابن به كه ارادتي عليرغم حيدر سيد مهم مسئله
محمدي امامت جز ولايت ، خاتم ميكند ، اتخاذ انتقادي موضعي
امام و است مطلق ولايت خاتم اول ، امام باشد ، نميتواند
آملي سيدحيدر نظر از.است محمدي ولايت خاتم دوازدهم ،
حقيقتي بر كه است مترادف اسماء حقيقت ، و طريقت و شريعت
هيچ نفسالامر در و است صادق مختلف اعتبارات با واحد
اين (20)اسرارالشريعه در حتي و (19)".نيست آن در اختلافي
و رسالت و نبوت مراتب مقتضيات نفسالامر ، در را ، سه
.ميداند ولايت
قرآني ، معارف تبيين در سيدحيدرآملي روش و سيرت جمله از
و تحليل علاوهبر و بوده برهان زبان به عرفان حقايق بيان
در را عرفان و برهان برهان ، قالب در عرفاني مباني تثبيت
قرآن ، از مطالب اثبات براي مداوم بهطور و برده قرآن خدمت
و كتب در اجمالي سير با حقيقت اين.ميكند استشهاد
.ميگردد روشن آنها ، دقيق تامل و مطالعه با و ايشان رسائل
و اطلاق و وجود بررسي در يكم اصل در نقدالنقود رساله در
و وجود بررسي بر اصل اين كه بدان":ميگويد آن بداهت
لحاظ از -خداپرست صوفيان روش بنابر آن بداهت و اطلاق
آن از ديگر قسمتي در (21)"است مشتمل -كشفي و نقلي و عقلي
عنايت با اينك ، ":ميگويد آن اطلاق و وجود بحث در رساله ،
كه نمود روي دقيق و آشكار برهاني ما براي خدا ، كارسازي و
(22)".نيست گريز امكان آن ، از هيچوجه به مخالفان
فراوان ، گمان به كه عرفاننويسي در فلسفي روش اين
را عرفان است بنعربي محيالدين سياق و سبك از برگرفته
با كشفيات و مشاهدات ميشود سعي و ميآورد در نظري بصورت
را ، خود استشهادات و گردد تحليل برهان ، اهل لسان و سبك
.ميدهد قرار احاديث ، و قرآن
نمود ذكر بايد سيدحيدر ، اثر قرآن ، عرفاني تفسير مورد در
از.نهادهاند تاويل بر را بنا تفسير اين در ايشان كه
غيرممكن قوانينش و اصول و قاعده بر جز تاويل ايشان ، نظر
به علم و است اسلام واساس دين اصل تاويل ، وي نظر در است
از آن سر از آگاهي و است علوم شريفترين و بزرگترين از آن
منبع و معدن اينكه جز نيست سري هيچ است اسرار بزرگترين
آن مشرب اينكه جز نيست علمي هيچ و ميباشد تاويل آن ،
باطل و حق قسم دو بر را تاويل سيدحيدر (22)".است تاويل
بين تطبيق طريقت ، اهل و باطن اهل نزد در تاويل ميداند ،
آن آيات و كلمات و حروف و جمعي قرآني كتاب يعني كتاب دو
".ميباشد آياتش و كلمات و حروف و تفصيلي آفاقي كتاب و
تقسيم باطن و ظاهر به نيز را تاويل ايشان اينكه در (23)
از حاكي تاويل ، عبارت نفس زيرا دارد بحث جاي است نموده
.ميباشد قرآن عمق و باطن
از عبارت آنرا پيامبر ، معنوي معراج بيان در سيدحيدر
"ليلتالاسري" به معروف معين شب آن در تعالي ، حق به رسيدن
جمع از بعد فرق احديت به معروف كه ذاتي توحيد طريق به
حركت به نياز معراج ، اين وي ، نظر از.ميداند ميباشد
حركت بدون باطن و ظاهر در بلكه ندارد جهاني مسافت و صوري
مقاصد به مبادي از فكر از عبارت را باطن از حركت.است
اتفاق به طريق اين در فكر البته و.ميداند معني برحسب
كه (ع)علي اميرموءمنان قول.است حجاب اهلالله ،
از (24)".معناست همين بيانگر "تبركالافكار عرفتالله"
همه وصي يا ولي يا رسول و نبي مورد در عروج سيدحيدر ، نظر
استحقاق و استعداد برحسب آنها بين تفاوت و است اينطور
(25)".است
سيدحيدراينطور اقوال و آثار در نظر دقت و بررسي از
مفهوم و معنا يك در را علم جا همه ايشان كه برميآيد
ايداع و اسرار كتمان از جائيكه در.است نگرفته بكار
سري را حكمت ميگويد سخن خداوند ، طرف از انسان به امانت
اهل خاص را علم و سپرد آن ، غيراهل به نبايد كه ميداند
را اسرار اين كه است كرده اراده خداوند ميداند ، معرفت
.دهد قرار آن خواص و اصحاب قلوب در
فايدهاي ارثي علم بدون ايشان نظر در رسمي علم
ذكر پيامبر از حديثي خود ، كلام تاييد ميان در.نميرساند
كرده اشاره علم دو اين به كلامش در پيامبر كه مينمايد
آدم ، ابن علي حجتالله هو و علماللسان:علمان العلم":است
(ع)علي كلام همينطور و "النافع هوالعلم فيالقلب علم و
ولاينفع مسموع و مطبوع:علمان العلم":ميفرمايند كه
اهل به منسوب كه علومي (26)"يكنالمطبوع م-ل اذا المسموع
برايشان خاص بطور خداوند طرف از كه است علومي است الله
الهام يا است وحي طريق به يا مكاشفه اين ميگردد مكشوف
(27).كشف يا
مخصوص خاص ، وحي ميباشد عام و خاص حيدر ، سيد نظر در وحي
مينامد ، الهام را عام وحي و است پيامبران و انبياء
ولي است شده بسته خاص ، وحي باباست اولياء خاص الهام ،
مهدي همان كه اولياء خاتم مرگ تا و است گشوده الهام باب
ابنعربي با ايشان نظر تفاوت اينجا در.نميگردد قطع است
.ميگردد معلوم دارد وحي استمرار به اعتقاد كه
حقايق از نبي.است بالاتر رسالت از ايشان نظر در نبوت
اسرار از كه بود كسي ،(ع)خضر حضرت است آگاه معلومات
را حجاب خداوند ، كه است مرحلهاي اين ، بود آگاه مكنونات ،
الهي مواهب كه اينجاست در.ميبرد بين از بنده و خود بين
تمام منشاء مورد در.ميگردد سرازير بربنده ، حكمت يعني
براينكه متفقند علما ، تمام حيدر ، سيد اعتقاد به علوم ،
و (ع)علي به را نقلي و عقلي و باطني و ظاهري علوم همه
طريق ارباب و تصوف علم مورد در.دهند نسبت معصومش ، اولاد
و باطن تصفيه و معارف و علوم در او ، به آنها انتساب نيز ،
(28).نيست باقي شكي الله ، الي سلوك
و الشيعه تصوف" يكي دواثر ، بررسي و معرفي به خاتمه ، در
كتاب ديگري و "عقائده و حيدرالاملي السيد حياه نظرتالي
جواد محمد اول ، كتاب موءلف.ميپردازيم "تصوف و تشيع"
وي.است نموده تاليف عربي به را كتاب كه ميباشد گوهري
توجهي كم را ، شخصيت اين انتخاب علت خود ، اثر آغاز در
اقبال ديگر ، جاي در.مينمايد ذكر ايشان به نسبت
.ميگردد يادآور سيدكبير ، آثار به را اروپايي متسشرقين
نمو و رشد و حيدرآملي سيد حيات از مطالبي حاوي كتاب اين
كه ميباشد مشايخ و فقها با او ديدار و سفرها تا او فكري
به سيدحيدر آثار براساس انتها تا ابتدا از موءلف را همه
درون اثر يك گفت ميتوان واقع در و است كشيده تصوير
آثار تمام بخواهد كه كسي براي مجموع در و ميباشد تحقيقي
يابد آشنايي وي آثار و افكار به تا بخواند را سيدحيدر
.ميباشد توجه قابل و مفيد كاري اثر ، اين
توسط كتاب اين ميباشد الشيبي مصطفي كامل دوم ، اثر موءلف
در كتاب اين موءلف.است شده ترجمه قراگزلو عليرضا دكتر
بررسي و خطي نسخ و تاريخي كتب به وي احاطه و دقتنظر عين
از بعضي با وي نبودن آشنا علت به بيغرضانه ، تحليل و
مبالغههايي جاهها بعضي در شيعه ، تاريخي و فكري مسائل
در ما ، بحث مورد زمينه در بخصوص است ، داده انجام
متصوفه انحرافات برخي دادن نسبت و تصوف و تشيع شباهتهاي
الهي تجسم مثل نادرست و پوچ افكار برخي انتساب تشيع ، به
...و شيعه به
را خود دانش كه تصوف پيشروان ذكر به حيدر سيد كه آنجا در
ائمه ، به خود نسب سلسله ذكر حتي و فراگرفتهاند ائمه از
زنجيروار ارتباطات از كه ميدهد تذكر موءلف ميپردازد ،
.است نشده ذكر پيشين شيعه و صوفيه كتب از يك هيچ در فوق ،
استثنا را (ع)رضا امام با كرخي معروف مشكوك ارتباط البته
نسبت در نيز كتاب مترجم موءلف ، با مشايعت درميكند
با بسطامي بايزيد و (ع)حسين بن علي با الهم بن ابراهيم
سيد از ماخذ ذكر انتظار كتاب ، پاورقي در ،(ع)صادق امام
زمان مثل قرون آن نوشتاري شيوه حاليكه در دارد ، را حيدر
و نمايند ذكر ماخذي مطلبي ، هر براي كه است نبوده حاضر
ارتباط رد درصدد پاورقي در مترجم خود آنجائيكه است جالب
را سيدحيدر نظريه و برميآيد ائمه با طريقت پيران تمام
(29)"ميداند او همانديشگان يا او خود برساختههاي" از
تا نميآورد خود اقوال براي اشاره حد در حتي مطمئن ماخذي
.باشد داده ارائه متقن دليلي
ميدهد ارائه سيدحيدر ، از موءلف كه تصويري نهايت ، در
تشيع به را تصوف ميخواست كه بود شيعي فردي او كه اينست
حكومتها بيتوجهي و مذهبي آزادي فرصت از و بپيوندد
اينطور موءلف اين كتاب در دقتنظر از (30).ميكرد استفاده
منبع و الاسرار جامع" كتاب در تنها ايشان كه برميآيد
استفادهاي وي ديگر كتب از و كرده غور حيدر سيد "الانوار
و بدبيني حس كمي كه است شده باعث امر همين و است نكرده
.گردد نمايان ايشان گفتارهاي در مستدل غير استنتاجات
:منابع
/ ص 5 الشريعه ، اسرار -20/ص 343 جامعالاسرار ، -19
ترجمه حيدر ، سيد آمل ، الوجود ، معرفه في النقود نقد -21
-ص 31 ، 1364 /22 اطلاعات ، نشر حميد ، سيد طبيبيان ،
-ص 232/24 همان ، -ص 229/23 الاعظم ، تفسيرالمحيط
جامع -26/ ص162 همان ، -25/ ص 160 اسرارالشريعه ،
/ص 472 النصوص ، نص كتاب من المقدمات -27/ص 473 الاسرار
ص پاورقي تصوف ، و تشيع -29/ ص 487 الاعظم ، المحيط -28
ص 123 همان ، -30/ 117
|