ارگانيك و مكانيكي همبستگي
(15) بحران از عبور
ارگانيك و مكانيكي همبستگي
آخر قسمت - اجتماعي همبستگي
وجدان باشد ، برابر وجدان نوع دو حجم به مربوط رابطه اگر *
برفرد بيشتر تاثيري فعاليتش و شدت درجه با متناسب عمومي
انگيزههاي جز چيزي عمومي وجدان اگر برعكس ، گذاشت ، خواهد
به فرد كشاندن جهت در تاثيري چندان نباشد كمتوان و ضعيف
داشت نخواهد جمعي راه
اجتماعي واقعيت يك همبستگي *
بايد آن بهتر شناخت براي و است ، اجتماعي امر يك همبستگي
اين كه افرادي اجتماعي ، گروههاي نظير اجتماعي واقعيات
و ايدهها ارزشها ، و ميدهند ، تشكيل را گروهها
در كار تقسيم كتاب در دوركيم بشناسيم ، را آنان اعتقادهاي
كه است واقعيتي اجتماعي ، همبستگي":مينويسد اينباره
...نيست ممكن اجتماعياش آثار شناخت راه از جز آن شناخت
واقع امر يك اعلاي نمونه همبستگي گرچه واقع در چون
.ميشود مربوط نيز ما فردي پيكر به اما است اجتماعي
.دارد نياز ما روحي و جسمي ساختمان به همبستگي موجوديت
مساله ميتوان باشد نداشته وجود ديگري چاره اگر پس
(8)"..كرد بررسي هم جنبه اين از تنها را همبستگي
درون در همبستگي" نيست ، نوع يك هيچگاه همبستگي اما
احساس.ديگر چيز سياسي جوامع در و است چيز يك خانواده
روميان همبستگي احساس مانند ميهنمان به نسبت ما همبستگي
قبايلشان به نسبت ژرمنها همبستگي يا مدينهشان به نسبت
علل و اجتماعياند تفاوتهاي چون هم تفاوتها اين و نيست
تفاوتهاي بررسي راه از جز آنها درك پس دارند ، اجتماعي
تفاوت اگر پس.نيست امكانپذير همبستگي اجتماعي آثار
با همبستگي انواع تمامي بگيريم ناديده را اجتماعي آثار
بود نخواهد ميسر هم از آنها تفكيك و شد خواهد آميخته هم
گرايش يعني است مشترك آنها همه در كه امري آن فقط و
زاييده و است يكسان جا همه در هميشه كه همبستگي به عمومي
.گرفت خواهد قرار توجه مورد نيست ، خاص اجتماعي نوع هيچ
به همبستگي و نيست مجرد انتزاع جز چيزي هم نتيجهاي چنين
".نميشود ديده جايي هيچ در فينفسهاش مجرد صورت
يك انسجام طبيعت برحسب را خودكشي مقوله دوركيم اينرو از
دو دوركيم زعم به كرد ، طبقهبندي اجتماعي ساخت در فرد
و اجتماعي گروههاي به اتصال -1:است موجود انسجام نوع
بين پيوندهاي تضمين مستلزم اتصالي چنين.آنها اهداف
است بزرگتري جمع يك از قسمتي فرد يك اينكه ادراك و اشخاص
عقايد ، ارزشها ، ) جمعي وجدان توسط تنظيم -ميباشد20
تمايلات تنظيمي چنين يك اجتماعي گروههاي (عمومي هنجارهاي
كنترل تحت را آنان و نموده محدود را فردي نيازهاي و
".ميگيرد
نام را سنخشناسي نوع جوامع 2 همبستگي برپايه دوركيم
اين از هركدام ارگانيكي ، ديگري و مكانيكي يكي ميبرد ،
آن دنبال به و همبستگي از متفاوتي اصول بر سنخها
روابط و نمادها از متفاوتي نظامهاي متفاوت ، شكلهاي
.است استوار اجتماعي و نمادي ساختهاي بين متفاوتي
دو فقط [پس]":مينويسد چنين اين كار تقسيم در دوركيم
آنها خصلتهاي كه ميرسد نظرمان به ايجابي همبستگي نوع
هيچگونه بدون را فرد نخست نوع -ميباشد10 زير شرح به
دوم نوع در -ميدهد ، 2 ربط جامعه به مستقيم واسطهاي
اجزاء به وابستگياش دليل به جامعه به فرد وابستگي
.است جامعه سازنده
سازمان بيش و كم مجموعهاي جامعه نخست ، نوع همبستگي در
.است گروه اعضاي تمامي مشترك احساسات و اعتقادها از يافته
نوع همبستگي طريق از آن با كه جامعهاي برخلاف جامعه
كه ويژه و متفاوت نقشهاي از است دستگاهي همبستهايم دوم
دو اين البتهاست كرده متحد هم به را آنها معين روابط
لازم كه واحدند واقعيت يك چهره دو نيستند ، بيش يكي جامعه
(10)".كنيم تفكيك يكديگر از را آنها است
قسمت به 2 را همبستگي اين مشخص "كاملا شكل به دوركيم
نيرومند ميتواند صورتي در نخست نوع همبستگي":ميكند
جامعه اعضاي تمامي در مشترك گرايشهاي و افكار كه باشد
افراد شخصي گرايشهاي و افكار بر شدت و تعداد لحاظ از
.باشند داشته برتري
همبستگي نوع اين توان باشد بيشتر برتري اين ميزان هرقدر
مكانيكي يا خودبخودي همبستگي را آن كه است شديدتر
چيز كلي به اما ، كار ، تقسيم از ناشي همبستگي.ميناميم
افراد كه بود اين بر مبتني قبلي نوع همبستگي.است ديگري
تقسيم از ناشي همبستگي كه حالي در باشند همانند هم به
نوع باشند ، داشته فرق هم با افراد كه است آن مستلزم كار
شود ، جذب جمعي شخصيت در فردي شخصيت كه است ممكن وقتي اول
هركس كه است امكانپذير هنگامي فقط دوم نوع كه حالي در
را خود خاص شخصيت نتيجه ، در و بخود ، مخصوص عملي سپهر
وجدان از بخشي به جمعي وجدان كه است لازم پس.باشد داشته
قادر جمعي وجدان كه خاص نقشهاي تا بدهد بروز اجازه فردي
گستره هرقدر و بگيرند پا بخش همان در نيست آنها اداره به
بيشتر همبستگي نوع اين از ناشي انسجام باشد بيشتر اين
(11)".است
موجود ساده جوامع در مكانيكي همبستگي است معتقد دوركيم
ميروند كار تقسيم و پيچيدگي سوي به جوامع چه هر و است
كار تقسيم در اوميشود نمايان ارگانيك شكل به همبستگي
خود اجتماعي همبستگي از ناشي اجتماعي پيوندهاي قدرت
:ميداند اساسي شرط سه تابع را (مكانيكي) بخودي
هر ;فردي وجدان و عمومي وجدان حجم ميان موجود رابطه -"1
را فردي وجدانهاي از بيشتري بخش عمومي ، وجدان قدر
.بود خواهد بيشتر اجتماعي پيوندهاي توان دربرگيرد
رابطه اگر ;جمعي وجدان به مربوط حالات ميانگين شدت -2
عمومي وجدان باشد ، برابر وجدان نوع دو حجم به مربوط
خواهد برفرد بيشتر تاثيري فعاليتش و شدت درجه با متناسب
ضعيف انگيزههاي جز چيزي عمومي وجدان اگر برعكس ، گذاشت ،
راه به فرد كشاندن جهت در تاثيري چندان نباشد كمتوان و
.داشت نخواهد جمعي
قدر هر واقع در ;جمعي حالات يافتگي تعيين درجه -3
كمتر باشند مشخصتر و يافتهتر تعيين اعمال ، و اعتقادها
(12)".شد خواهد فراهم فردي اختلافات براي زمينهاي
كه دارد تاكيد شناختي جامعه نظريه پيدايش كتاب در دوركيم
جمعي وجدان يك براساس مكانيكي همبستگي توصيفي ، لحاظ از"
ساختي واحدهاي درون افراد افعال و تفكر كه است مستحكمي
چهار برحسب هستند هم مثل همگان و مينمايد تنظيم را
لحاظ از مينمايد ترسيم را جمعي وجدان دوركيم كه متغيري
(13)".دارد مذهبي محتواي و بالاست تعيين و شدت حجم ،
از بالايي درجات مبين ارگانيك جوامع":است معتقد دوركيم
مبادله ، به باتوجه جمعي واحدهاي و افراد ميان در استقلال
را داخلي روابط اين كه هنجارهايي قانوني ، قراردادهاي
انتزاعيتر و ضعيف جمعي وجدان.ميباشد مينمايد ، تنظيم
كلي و دنيايي اين ارزشي قضاياي براي را زمينه و ميشود ،
وابستگيهاي كه هنجارها و قراردادها مبادلات جهت در
(14)".مينمايد تنظيم را يكديگر به تخصصي اجتماعي واحدهاي
و ميدهد ارائه ارگانيكي همبستگي از مشابهي قرائت ترنر
در اجتماعي انسجام كه داد تشخيص دوركيم":است معتقد
ميان در متقابل روابط توسعه به بستگي ارگانيك جوامع
و ميشود تنظيم قرارداد بوسيله كه اجتماعي واحدهاي
از اجتماعي واحدهاي درون رفتارهاي تنظيم به بستگي همچنين
(15)".دارد مادي هنجارهاي طريق
تعريف به را دوركيم آن ، انواع و همبستگي از تحليل اين
دوركيم ديد از" ميدهد سوق اجتماعي همبستگي از كلي
وي كه چيزي به مراجعه بوسيله تنها اجتماعي ، همبستگي
خودگرايي ، نابساماني ، .است تعريف قابل ميناميد ناهنجاري
دوركيم ديد از همگي تحميلي كار تقسيم و هماهنگي فقر ،
زماني انسجام رو اين از.بودند غلط انسجام از نمونههايي
تنظيم فرهنگي نهادهاي بوسيله افراد عواطف كه ميدهد رخ
.باشند شده اجتماعي جماعت به متصل افراد كه جايي.شوند
هماهنگ هنجارها بوسيله و شده تنظيم كنشها كه جايي
".ميشوند تصور قانوني نابرابريها ، كه جايي و شدهاند
(16)
گروهي همبستگي براي تعريفي نيز اجتماعي علوم فرهنگ در
آن پايه بر كه ميرساند را پديدهاي همبستگي":است آمده
وابستهاند يكديگر به اعضاء جامعه ، يك يا گروه يك سطح در
به گروهي همبستگي...يكديگر نيازمند متقابل طور به و
عناصر با و كند حفظ را خود وحدت گروه كه است آن معناي
".يابد همنوايي و تطابق خويشتن بخش وحدت
پانوشتها *
ص 75 اجتماعي كار تقسيم درباره اميل ، دوركيم ، -8
ص 77 همان -9
ص 142 همان -10
ص 143 همان -11
ص 166 همان -12
ص 383 جاناتان -ترنر -13
ص 384 همان -14
ص 428 همان -15
ص 473 همان -16
(15)
خرداد شنبه 30
بيمارستان به كوچك جراحي عمل يك براي عفت وقت ، اول
عدم" طرحرفتم مجلس به من و شد بستري و رفت ايرانمهر
مهندس آقاي.بود دستور در "بنيصدر آقاي سياسي كفايت
ايراد ميخواست مخالف ، اولين عنوان به سحابي
سپس نشد ، موفق كه بگيرد كار دستور به آئيننامهاي
گفتن براي حرفي مخالفان.كردند صحبت موافقان و مخالفان
و ميكردند قلمداد بنيصدر مخالف هم را خودشان.نداشتند
زياد حسابي حرف اينكه با هم موافقان.او عزل مخالف هم
.نكردند صحبت خوب داشتند ،
شده جمع مجلس بيرون در حزباللهيها از عظيمي جمعيت
بعدازظهر و تنفس هنگام.بودند كار سرعت خواستار و بودند
.كردم صحبت آنها با
و فدايي اقليت و رنجبران و پيكار و خلق مجاهدين گروهكهاي
مجلس كار از جلوگيري و آشوب ايجاد براي وسيعي تدارك..
از.كردهاند مسلحانه مبارزه اعلان نحوي به و بودند ديده
و قتل و تخريب و ريختند خيابانها به بعدازظهر چهار ساعت
آغاز شهرستانها از بسياري و تهران در را آشوب و غارت
.كردند
مقابله به حزباللهيها و كميتهها و سپاه نيروهاي كم كم
چندين از تيراندازي صداي.بودم مجلس در من.برخاستند
عدهاي شهادت و جراحت از خبر.ميرسيد گوش به شهر نقطه
شده جمع من دفتر در نمايندگان از جمعي.ميرسيد نيز
....بودند
به جمهوري رياست شوراي جلسه اولين.ماندم مجلس در را شب
حضور با (است متواري) رئيسجمهور به دسترسي عدم خاطر
براي.شد تشكيل -من دفتر در -من و رجائي و بهشتي آقايان
و جاري مسائل درباره "ضمنا و مجلس مصوب آئيننامه امضاي
در عفت از.كرديم نظر تبادل هم ، رياستجمهوري آينده
.بود خوب حالشكردم احوالپرسي تلفني بيمارستان ،
نظر.كردهاند بازداشت هم را بنيصدر خانم رسيد ، خبر
.باشند داشته نظر تحت خانه در و كنند آزاد را ايشان داديم
خرداد يكشنبه 31
مطالعه مشغول وقت اول بودم ، خوابيده مجلس در شب چون
توسط مختصري آشوب هم ، شهرها از خيلي در.شدم گزارشات
در.گرديد سركوب مردم دخالت با كه بود شده ايجاد گروهكها
از مجروح ، نفر پنجاهوشش و يكصد و كشته نفر شانزده تهران
.است شده گزارش ديروز حوادث
عدم بحث و شد شروع صبح نيم و هفت ساعت در علني جلسه
طرح موافقان امروز.يافت ادامه رئيسجمهور سياسي كفايت
خوئينيها ، موسوي آقايان "مخصوصا كردند ، صحبت خوب خيلي
غيبت بعضي و شدند منصرف بعضي مخالفها و خامنهاي سيدعلي
كه هم رئيسجمهور و كردند صحبت موافقت در بعضي و داشتند
.نيامد دفاع براي است ، مخفي
در راي نفر ، حاضر 190 عده گرفتيم ، راي بعدازظهر..
به متعلق راي يك مخالف و سياسي 177 كفايت عدم با موافقت
.راي ممتنع 12 و خاف نماينده بياني [صلاحالدين] آقاي
.بودند نيامده هم مخالفان از عدهاي
و تماشاچيان طرف از پرشوري تظاهرات مجلس ، راي اعلان با
من آنها ، اصرار با و شد انجام مجلس اطراف حزباللهيهاي
.كردم صحبت مجلس بالكن از آنها با كلمهاي چند
دهلاويه ، جبهه در چمران دكتر آقاي شهادت خبر متاسفانه
اعلان و برد بيرون كاممان از را مجلس موافق راي حلاوت
تحتالشعاع مجلس ، خبر اينكه براي شب آخر تا را شهادت خبر
...انداختيم عقب به نگيرد ، قرار
فرستاده و ملل سازمان دبيركل معاون پالمه اولاف آقاي با
جنگ به دادن خاتمه براي پيشنهادي.داشتم ملاقاتي ويژه
شرط و بيقيد رفتن بيرون.نميخواست امتيازي.داشت
مذاكره قبول ما از ولي نپذيرفت ، را عراق نيروهاي
.كردم صحبت ايشان با قدرت موضع از من ميخواست ،
به شب اول را آن.شد تهيه امام براي مجلس راي اعلان نامه
آنجا هم عدهايدادم صانعي آقاي تحويل و بردم امام دفتر
...ميكردند خوشحالي اظهار و بودند جمع
تير دوشنبه 1
.بود دستور در گلپايگان و كليبر نمايندههاي اعتبارنامه
نفر هشت اعدام خبر.كردم اعلان را چمران دكتر شهادت خبر
انداخته مخالفان قلب در وحشتي ضدانقلاب ، گروهكهاي از
.[است]
آقاي با و بود آمده مشهد از طبسي واعظ [عباس] آقاي ظهر
اروپا در معالجه براي ايشان.آمدند من دفتر به خامنهاي
كه شد قرار.داشت را خارج به مسافرت قصد ديگر ، كارهاي و
مطالبي قدس آستان اراضي به راجع.شود موكول ديگر وقت به
...داشتند
را بنيصدر آقاي و دادند جواب مجلس نامه به "سريعا امام ،
مخالفان ، عليه كوبندهاي گونه موعظه سخنراني و كردند عزل
لطيفي حمايت و نمودند آزادي نهضت و بنيصدريان جمله من
.آمدم خانه به زودتر سر اصلاح براي عصرمجلس از
[واعظ] و احمدآقا خامنهاي ، بهشتي ، آقايان حضور با شب
جمهور رئيس درباره.داشتيم مشورتي جلسه من منزل در طبسي
عالي شوراي اعضاي نخستوزير ، سيما ، و صدا سرپرست آينده ،
بيشتر مراقبت درباره و قوا كل فرماندهي شوراي دفاع ،
.بود مفيد ;شد مشورتهايي امام ، حال از پزشكي
.ميكنند جمع را نخستوزيري هواييهاي ضد كه دادند اطلاع
گرفتند ، تماس خامنهاي آقاي.رسيد نظر به مشكوكي اقدام
و آبادان در ما فتح خبر.كردند ممانعت ايشان.شد تاييد
اخبار از ماه بيست از بعد ماهشهر ، -آبادان جاده شدن باز
...بود خوب
تير سهشنبه 2
بودند ، آورده مجلس به را چمران شهيد جنازه.وقت اول
...گفتم تسليتي خانوادهاش به.تشييع براي
عزل درباره مصاحبهاي و آمد -ولو اريك -لوموند خبرنگار
.داد انجام...و جمهوري رياست انتخابات و بنيصدر آقاي
مجلس طرف از كه چمران دكتر شهيد فاتحه جلسه در عصر
آقاي.كردم شركت مطهري ، شهيد مسجد در ميشد ، برگزار
.داشتند سخنراني خامنهاي
شوراي در نماينده عنوان به دفاع [عالي] شوراي در شب ، اول
جبههها وضع فلاحي ، آقاي.كردم شركت جمهوري ، رياست موقت
.گرفتيم تصميماتي و است رضايتبخش ;گفت را آينده طرحهاي و
بهشتي ، خامنهاي ، آقايان با هفتگي مشورتي جلسه در شب ، آخر
تصميماتي و كرديم شركت نبوي بهزاد و رجائي باهنر ،
.داديم تشكيل هم را جمهوري رياست شوراي جلسه و گرفتيم
تصميماتي...و جمهوري رياست انتخابات آينده ، كار درباره
.خوابيدم نخستوزيري در را شب.شد اتخاذ
تير چهارشنبه 3
...داشتيم علني جلسه.آمدم دفترم به زود صبح
عراقي ، و ايراني اسراي درباره و آمد جهاني سرخ صليب رئيس
از و بود راضي عراقي اسراي با ما رفتار از.داشت گزارشي
زندانهاي وضع از ;ناراضي ما اسراي با عراقيها رفتار
كلي ، طور به ولي داشت ، كوچكي و جزئي ايرادهاي و گفت داخلي
.بود راضي
به زودتر شب.كردم احوالپرسي -كرده جراحي عمل كه -عفت از
...نكردم شركت امنيت ستاد جلسه در خستگي علت به.آمد خانه
تير پنجشنبه 4
بودم ، انداخته تاخير كه را خاطرات نوشتن روز دو وقت ، اول
كوچك هواپيماي با و رفتم فرودگاه به سپس.كردم جبران
كرمان طرف به ياسر ، و مهدي فاطي ، پاسداران ، همراه فالكن ،
حركت كرمان ، گلباف زلزلهزدگان وضع به رسيدگي منظور به
از زيادي جمع.بوديم كرمان فرودگاه در ده ساعت.كرديم
سخنراني.بودند آمده استقبال به شهر انقلابي عناصر
...دادم انجام آنان گفتن خيرمقدم از پس كوتاهي
رباره ود داشتيم جلسهاي مسئولان با استانداري در عصر ،
بحثهاي گلباف ، سازندگي برنامه و نيازها و استان وضع
سپس ، .گفتم مطروحه مسائل درباره كلياتي هم من و شد مفيدي
جمع زيادي اجناس.كردم ديدن كمكرساني ، ستاد انبار از
.ميكنند عمل خوب خيلي مردم.بود مملو انبارها و بود شده
...كردم كرمان تلويزيون با مصاحبهاي
هاشميان محمد شيخ آقاي خانه در آمديم ، رفسنجان به شب ،
نوق از هم بستگان و اقوام از جمعي و والده.بوديم مهمان
.آمدند
تير جمعه 5
در هاشميان شيخمحمد آقاي منزل در ظهر تا صبح از
ملاقات به آشنايان و بستگان از جمعي و نشستم رفسنجان
شركت نمازجمعه در ظهركردند مطرح را مطالبشان و آمدند
از اغراقآميز طور به و بود خوب خيلي مردم احساسات.كردم
.نميآيد خوشم ستايشها اين از.شد ستايش من
بنيصدر آقاي با اختلافاتمان ماهيت در مفصلي سخنراني
مفيد و روشنگر ميكنم فكر.نمودم افشاگريهايي و كردم
.باشد
حركت خودم ، الراس مسقط روستاي نوق ، بهرمان طرف به عصر
اجتماع فردوسيه و اسماعيلآباد اهالي راه بين در.كردم
.كردم صحبت تشكر براي ناچار استقبال براي بودند ، كرده
.رسيديم (قاسمآباد و نعمتآباد بهرمان ، ) قريه سه به غروب
نام قريه سه است ، متصل هم به كه را روستا سه اين
بنيصدر عليه شعارها و نمودند پرشوري استقبال.نهادهاند
.كردم سخنراني من و شد خوانده جماعت نماز.بود
در را شام.رفتم ماست ، پدري منزل كه والده منزل به ابتدا
شام را زيادي جمع.بوديم مهمان صفريان قاسم آقاي منزل
بود قرار.رفتيم كرمان به شب آخر.بود مفصلي شام و دادند
.بخوابيم -جهاد شوراي عضو -مرعشي سيدحسين آقاي منزل در
ساعت حدود و رفتيم فهيم آقاي منزل به نداشتيم ، دقيق آدرس
.خوابيديم بامداد ، يك
|