مدرنيسم و سنت توسعه ،
(16)بحران از عبور
مدرنيسم و سنت توسعه ،
زماني ميلادي قرن 17 به مدرنيسم و سنت بين تعارض سابقه
.برميگردد "هستم پس ميانديشم من" كرد اعلام "دكارت" كه
كه بود سنتي قانون و نظم فلسفي نفي اولين اعلاميه اين
گاليله و نيوتنداشت حاكميت اروپا در متمادي سالهاي
و لاك و هابز و كردند متزلزل را مسيحيت كيهاني نظم منطق
ارائه را انسان اجتماعي روابط جديد سيستمهاي نيز روسو
عرصههاي در مدرنيسم و سنت برخورد "نسبيت رابرت".دادند
بعد اجتماعي گروههاي و خانواده اجتماعي ، طبقات تكنولوژي ،
بين بحران اوج را اروپا دموكراتيك و صنعتي انقلاب دو از
متفاوتي دلايل كه ميكند اضافه و دانسته نوگرائي و سنت
سنتي ارزشهاي عليه مدرنيسم شورش نمونههاي ارائه براي
شدت عرصهها همه در پيش سال حدود 150 از كه دارد وجود
كه بود مخالف ارزشي جناح دو بين درگيري اين.است گرفته
و مرجعيت گروهگرائي ، اجتماعي ، مراتب سلسله طرف يك از
ديگر طرف از و دربرميگرفت را مقدس زندگي مفهوم
شكل و فردي مثبت حقوق سكولاريزم ، فردگرائي ، مساواتطلبي ،
.بود قدرت نهاد و سازمان عقلاني
هر اقتصادي رشد كه است بوده اين بر تصور توسعه ، خصوص در
نيروهاي بنابراين.ميكند هدايت توسعه سمت به را آن كشور
ملتي هر كه ميكردند استدلال اينگونه دانشگاهي روشنفكر
كشورهاي كه مسيري از "الزاما بايد كند ، پيشرفت بخواهد كه
پنج به را مسير اين روستو.بگذرد رفتهاند غربي پيشرفته
از قبل مرحله -از1 عبارتند كه است كرده تقسيم مرحله
توليد مرحله -خيز 4 از بعد مرحله -خيز 3 مرحله -خيز 2
.انبوه مصرف مرحله -انبوه 5
.نميداند اقتصادي ساده مسئله تنها را توسعه "توراين آلن"
اهداف و چگونگي كه است اجتماعي نهضتهاي هدف اين او براي
تعيين را نيافته رشد يا و رشد حال در كشورهاي در توسعه
بعدي چند و تنوع.ميكند ترجمه را پيشرفت معناي و كرده
به رويكرد تكبعدي جهت و يكسونگري نهضتها ، اين بودن
توسعه جامعهشناسي وظيفه.ميكند كنترل را صنعتي تمدن
بنا را صنعتي جامعه انسان چگونه دهد توضيح كه است اين
تجارب و اجتماعي روابط شكل اهداف ، كه جامعهاي.نهاد
مدرن جامعه يك به صنعتي از قبل جامعه يك از آن در شخصي
ميسازد؟ را آينده گذشته چگونه.شد تبديل
و است صنعتي به سنتي جامعه يك از گذار همانند توسعه
دارد اجتماعي نهضتهاي در ظهورش وضعيت به بستگي آن ماهيت
جهت همين به.كردهاند تلاش آن كنترل و تشكيل براي كه
سنتها اجتماعي ، توسعه مسائل تحليل در اينكه از "توراين"
كرده پرهيز بدانند حقيقت يا كنش نوعي "صرفا را ارزشها و
ماهيت كه هستند سنتها و ارزشها همين كه است معتقد و
اظهارنظر اين.ميكنند تعيين را اجتماعي نهضتهاي
رفتار كه است "وبر ماكس" نظريات عليه واكنشي ،"توراين"
واكنش عادي محركهاي برابر در كه ميكند تعريف كنشي را سنتي
ميكند ادعا وبر مذهب جامعهشناسي در.ميدهد بروز عادتي
رابطه در رواني تلقي طرز سري يك حقيقت در سنتگرائي كه
يك كه است روزانه منظم زندگي در كار و مراسم اعتقاد ، با
.است تغيير غيرقابل و شده محسوب روزمره ارزشي موضعگيري
سنتي عمل كه ميكند اشاره نيز نكته اين به وبر اگرچه
است ممكن ميكند هدايت را سنتي اقتصادي فعاليت كه هنگامي
رفتار يك به و رفته فراتر عادتي واكنشهاي حوزه از
.شود تبديل خودآگاه
تاييديهاي همانند را سنتي يافته جهت عمل "شيلز ادوارد"
اثر در كه سنتي آگاهانه "كاملا ارزشهاي و معيارها براي
در.ميداند ميآيد مقدس منابع از سنتي انتقال پروسه يك
اجتماعي جديد تشكل و شكل در هنوز مقدس گذشته تعريف ، اين
شرايطي درون در سنتگرايانه عمل ميگويد شيلز.دارد حضور
توسعه ايجاد براي تلاش طرفي از كه ميكند پيدا معني
كشاكش در گذشته تاريخ به ارجاع ديگر طرف از و اجتماعي
كه كردند پيدا توسعه زماني تاريخ در بزرگ سنتهاي.باشند
يك عنوان به طولاني دورانهاي طي كه سنتي نرمهاي از
.يافتند انتقال و كرده عدول ميشد نگريسته آن به حقيقت
اين باشند ، بخودگرفته تقدس جنبه سنتي هنجارهاي اگر
ارزشهايي تا كرد خواهند مخالفت بيشتر تغيير با هنجارها
.ندارند مقدس مباني كه
كرده تقسيم بند ده به را توسعه اصول "گوديناف هونت وارد"
اين به مربوط بيشتر كه را موردي چند نوشتار اين در كه
:آوردهايم است مبحث
و اصلي ارزشهاي مورد در كافي دانش بايد توسعه بنگاه -1
.باشد داشته گروهي يا اجتماعي فرهنگ اساسي
.باشد داشته مدنظر را مردمي اقشار تمام بايد توسعه -2
مثبت دستاوردهاي كه شود تعيين بايد طوري توسعه اهداف -3
.باشد داشته همراه به را گروه براي اجتماعي
توسعه روند در فعالي شريك ميبايست اجتماعي گروههاي -4
.باشند
مسير در اجتماعي سنتهاي به اساسي توجه گوديناف نظريه در
.است برخوردار خاصي اهميت از توسعه
در سنتي جامعه واكنش متفاوت جهت پنج نيز "بلومر هربرت"
.برميشمارد را صنعتي توسعه برابر
توسط پاسخ اين:Rejective Response نفي و طرد پاسخ -1
طبقات شده ، تثبيت اشرافيت شامل قدرت صاحب گروههاي
جديد ، تحول كه ميشود داده دولتي اليگارشي و بازرگاني
تعريف اين با.ميكند لغو را آنان شده تامين امتيازات
-سياسي توسعه و نوگرائي روند برابر در كه آنهائي بلومر ،
تثبيت مزاياي نگران كه هستند كساني ميايستند ، اجتماعي
.هستند سنتي رژيم و سنت درون در خود شده
زماني پاسخ اين:Disjunctive Response انفصالي پاسخ -2
مجزا توسعه شكل يك همانند شدن صنعتي روند كه ميشود داده
اين.باشد هماهنگ سنتي زندگي شكل با اينكه بدون كرده عمل
.است مشاهده قابل خوبي به هند در پاسخ ، از نمونه
اعظم بخش و شدن صنعتي حال در سرعت به جامعه از بخشي يعني
را تناقضي تعارض ، اين كه مانده باقي سنتي همچنان ديگر
.ميشود فراگير توسعه مانع كه كرده ايجاد
مساعدترين:Assimilative Response ادغام و جذب پاسخ -3
.است پاسخ همين توسعه ، براي وضعيت
مراكز مرحله اين در:Supportive Response حمايتي پاسخ -4
صنعتي جريان در سنتي مراكز قدرت از مهمي بخش يا و سنتي
در شدن تسليم بدون سنت نهاد كه ميشود تقويت يا قوي شدن ،
.دارد آن از موردي بهرهبرداري در سعي نوگرائي روند برابر
تجهيزات به ارتش كردن مجهز و نظامي بنيه تقويت همانند
.جديد صنعتي
موارد در سنتي نظم:Disrupitive Response مخرب پاسخ -5
رفته تحليل به شدن صنعتي روند تاثير تحت است ممكن متعددي
.شود تضعيف شدت به و
امر در موفق روندي به نيل براي كه ميكند تصريح بلومر
سنتي الگوهاي به بايد سنتي جامعه يك در توسعه و نوگرائي
مردم زندگي با و رسيده ارث به ملت يك تمدن و تاريخ از كه
.شود توجه شده ، عجين
ميشود مشاهده شيلز ادوارد با همدلي نوعي بلومر نظريه در
توجه قابل عناصر از ملتها فرهنگي و تاريخي سابقه عنصر كه
.است اجتماعي تغيير و انتقال نحوه در
به سنتي جامعه از انتقال مهم مورد شانزده اكونل جيمز
زير شرح به كلي موارد از مورد سه كه برميشمارد را مدرن
:است
گروههاي بين دروني همبستگي يك نوگرائي ، روند در -1
ميكردند ، عمل هم از جدا و مستقل "سابقا كه اجتماعي
.آمد خواهد بوجود
شهرنشيني و ميشود كشيده شهرها به روستاها از جمعيت -2
.ميافتد اتفاق سرعت با
اكتسابي جايگاه به را خود جاي موروثي اجتماعي جايگاه -3
مشخص منزلت و مقام و اجتماعي امتيازات ديگر.داد خواهد
هويت منبع يك با نسبي ارتباط و موروثي دستاورد براساس
و فرد اين بلكه.بود نخواهد برتري معيار تمدني و تاريخي
كرده تعيين را جامعه در خود جايگاه كه است فردي تلاشهاي
.گرفت خواهد را "بايستهسالاري" جاي "شايستهسالاري" و
محمدي محمدعلي
(16)
تير شنبه 6
پادگان به.شديم كهنوج و جيرفت به رفتن آماده زود ، صبح
سوار و كرديم صحبت پرسنل با مقداري.رفتيم هوانيروز
مراقبت برج پرواز انتظار كمي از پس.شديم هليكوپتر
...برگشتيم ناچار.نيست مساعد پرواز براي هوا كه كرد اعلان
آقاي جان به قصد سوء خبر ژاندارمري ، فرمانده سجادي سروان
بمبي:گفت.داد ايشان نجات بشارت با همراه را خامنهاي
خطابه ميز روي اباذر مسجد در و گذاشته كار صوت ضبط در
.شد تاريك نظرم در دنيا لحظه يك.گذاشتهاند ايشان
همين به شايد و شدند من تعادل رفتن دست از متوجه همراهان
خود به و داد اميدواركنندهاي توضيحات سجادي سروان جهت ،
را امنيتي ضوابط بايستي ما بنيصدر ، عزل از پس كه آمدم
غيرمحتاطانه حضور و من سفر نحوه همين.كنيم مراعات بهتر
...است بياحتياطيها اين از اباذر ، مسجد در خامنهاي آقاي
.داشت عيبي هواپيما.رسيديم فرودگاه به بعدازظهر شش ساعت
در.كرديم پرواز سپس و شد رفع تا شديم ، معطل مدتي
.داشتم كرمان راديو با مصاحبهاي فرودگاه ،
قلب بيمارستان به "مستقيمارسيديم تهران به شب هشت ساعت
هفتاد گفتند دكترها.كردم عيادت خامنهاي آقاي از و رفتم
با ايشان راست دست.شده زياد خونريزي شده ، رفع خطر درصد
عروق.شود پيوند بايد "بعدا است ، افتاده كار از عصب قطع
خونريزي ، قطع براي شده ، قطع سينه راست ناحيه اعصاب و
هم عفتآمدم خانه به من و بردند عمل اتاق به را ايشان
خسته خيلي.نيست بد حالش و آمده خانه به بيمارستان از
از نگراني و غم و اندوه اثر در ولي.خوابيدم زود بودم ،
ميكردم ، سعي و بودم بيدار طولاني مدت خامنهاي ، آقاي حال
.كنم مخفي را نگرانيم
تير يكشنبه 7
به نيم و شش ساعت و نوشتم را خاطرات روز دو وقت ، اول
.بود رضايتبخش خامنهاي ، آقاي حال.رفتم قلب بيمارستان
.شدم راحت كمي.شناختند را من
ماده پنجداشتيم دستور در را احزاب طرحرفتم مجلس به
از و آمدند كردستان علماي از جمعي ظهر.شد تصويب آن از
چند آزادي و علما به كمك و كردستان از فشار رفع براي من
به احتمالي خطرات به توجه با.ميخواستند كمك زنداني
...نمودم محافظت براي زيادي تاكيد محافظان ، و نمايندگان
.آمدم منزل به داشتم ، قرار منزل در خميني احمدآقا با شب
بحث جمهوري رياست درباره.آمد هم خوئينيها موسوي آقاي
.كرديم
دفتر در كه داد خبر و كرد تلفن صانعي آقاي امام ، دفتر از
شهيد عدهاي و شده منفجر بمبي اسلامي ، جمهوري حزب
مسئولان و نمايندگان مشترك جلسه.كرديم وحشت شدهاند ،
.بود حزب اجرايي
حال در سالن همان در بمب كه رسيد اطلاع بعدي تلفنهاي در
يكصد به نزديك كه حالي در.شده منفجر بهشتي آقاي سخنراني
ويران ساختمان و داشتهاند حضور مملكت موءثر افراد از نفر
شهدا آوردن بيرون مشغول و رفتهاند آوار زير همگي و شده
.هستند مجروحان و
بعد دو ساعت تا.شد منتشر شهر همه در خبرها تلفنها ، با
خبرها.ميگرفتم خبر "مرتبا و ماندم بيدار شب نصف از
خبر بالاخره و نفر دهها شهادت از حاكي و بود وحشتناك
و ضد خبرهاي گرچه شكست را كمرم بهشتي دكتر آقاي شهادت
لحظهاي چند فقط.ميگذاشت باز اميد براي روزنهاي نقيض
.خوابيدم
.ميكرد گريه و ميداد تلفن جواب و بود بيدار صبح تا فاطي
براي و خواندم را صبح نماز فجر ، طلوع.خوابيد كم هم عفت
.رفتم نخستوزيري به موجود بحران درباره تصميمگيري
نبوي بهزاد و اردبيلي موسوي باهنر ، مهدوي ، رجائي ، آقايان
.بودند هم
تير دوشنبه 8
و پيامها فاجعه ، اعلان كيفيت مشورتي ، طولاني جلسه در
تصميمهايي و داديم قرار مشورت مورد را فوري اقدامات
و شهيد نفر شصت از بيش كه ميداد نشان گزارشها.گرفتيم
مجلس به.دادم راديوئي پيامي.داريم مجروح بيست از بيش
.بودند متاثر سخت و شدند جمع نمايندگان از عدهاي رفتم ،
تعطيل روز دو.كنيم داير را مجلس زودتر هرچه شد قرار
.نموديم اعلام عمومي عزاي هفته يك و عمومي
،[كني] مهدوي [محمدرضا] آقايان با صبح نيم و هشت ساعت
.رسيديم امام خدمت اردبيلي موسوي و رجائي پرورش ، [اكبر]
عالي ديوان رئيس.دادند دلداري را ما و بودند متاثر امام
زودتر خواستند ما از و كردند تعيين را دادستان و كشور
.باشد عادي كارها كنيم ، كه فعال را مجلس و ترميم را كابينه
من.شود كانديدا جمهوري رياست براي رجايي آقاي شد ، قرار
رياست كانديداي خامنهاي آقاي و بماند دولت كردم پيشنهاد
روحاني بودند ، معتقد و ندانستند صلاح امام.شوند جمهوري
روحاني نامزد دليل همين به هم گذشته در ;است بهتر نباشد ،
آقاي جسمي وضع البته.نداشتيم جمهوري رياست براي
.بود ديگري مانع هم ، سوءقصد اثر در خامنهاي
عالي شوراي در امام نماينده نامجو سرهنگ آقاي شد ، قرار
نخستوزيري به.شود انتخاب -چمران دكتر جاي به -دفاع
كيفيت درباره.كرديم شركت امنيت ستاد جلسه در و برگشتم
بعدازظهر.شد مشورت ضدانقلاب ، و آشوبگران با برخورد
به و كردم استراحت كمي.آمدند هم قضايي عالي شوراي اعضاي
.برگشتم مجلس
و جنازهها تشييع درباره و شدند جمع نمايندگان مجلس ، در
.كرديم بحثهايي علني ، جلسه تشكيل و شهدا اجساد حمل
جبران براي و آمدند جمهوري حزب مركزي شوراي اعضاي عصر ،
.شد اتخاذ تصميماتي حزب ، رفته دست از نيروهاي
انتخاب كل دبير عنوان به بهشتي ، آقاي جاي به باهنر آقاي
دست به ميتواند بمب ، انفجار حادثه كه دادند خبري.شدند
شده انجام كرده ، نفوذ حزب در كه ضدانقلاب عوامل از يكي
به انفجار از قبل دقيقه ده.است متواري "فعلا او.باشد
.است رفته بيرون مرموز طور به حزب دفتر از بهانهاي
.ماند مجلس در هم باهنر آقايخوابيدم مجلس در را شب
[محمدرضا] شدن مفقود جريان و آمد موسوي [ميرحسين]مهندس
عنوان به.مطرحكرد بودنشرا انفجار عامل احتمال و كلاهي
ساعات و روزهااست كرده فرار ازانفجار قبل خريدن بستني
اتكاء و متانت و صبر و ميگذرانيم را سختي لحظات بلكه و
راهنماييهاي و امام موءثر حضور.است مهمي سرمايه خدا به
.است كارگشا موقع ، به
تير سهشنبه 9
مجلس اطراف در شهدا ، جنازه تشييع براي زود صبح از مردم
بهشتي محمدرضا آقاي.ميكردند عزاداري و بودند شده جمع
بحث از پس و آمد من دفتر به [بهشتي دكتر شهيد فرزند]
بهشت در را ايشان كه بودند گرفته تصميم بالاخره زياد ،
تصميم.ببرند قم به نه و اصفهان به نه.كنند دفن زهرا
...است عاقلانهاي
سابقه جمعيتي چنين انقلاب پيروزي از پس ميگويند ، مخبران
جنازهها از بسياري غروب ، تا ازدحام اثر در.نداشته
قبرستان به نتوانستند را بهشتي آيتالله جنازه منجمله
...برسانند
من دفتر به[كني]مهدوي آقاي و قضايي شوراي اعضاي
آقاي ظهرشد اتخاذ انتخابات درباره تصميماتي و آمدند
درباره و خورديم هم با را ناهار و آمد من دفتر به رجايي
.كرديم مشورت جاري مسائل
موضع تغيير درباره و آمد سحابي [الله عزت] مهندس
و سحابي[يدالله] دكتر آقايان تمايل از و نهضتآزادي
و امنيت شد قرار.كرد صحبت مجلس به بازرگان [مهدي] مهندس
و بيايند مجلس به فردا آنها و كنم تامين را احترامشان
...بشكنند را قهر
تير چهارشنبه 10
....رفتم مجلس به -علني جلسه از قبل ساعت يك -صبح شش ساعت
را تهران جمعه نماز اقامه امام ، گفت و كرد تلفن آقا احمد
.گذاشتهاند من عهده به خامنهاي آقاي نقاهت دوره در
حضور با جمهوري رياست موقت شوراي جلسه من ، دفتر در شب
تقويت مورد در.داشتيم اردبيلي [موسوي]و رجايي آقايان
.كرديم بحث كشور جاري مطالب و امنيت تامين و كشور اطلاعات
و دادم تسليت ايشان به كردم ، صحبت تلفني منتظري آقاي با
.نمودم مشورتهايي
تير پنجشنبه 11
اقامه مامور را من امام خامنهاي ، آقاي ديدن آسيب از بعد
از جمعه نماز برگزاري براي.فرمودهاند جمعه نماز
سپس.نمودم مطالعه را جمعه نماز مسائل قدري تحريرالوسيله
برخلاف.رفتم بيمارستان به خامنهاي آقاي ملاقات به
ريههاي ديشب شد معلوم.ديدم بيحال را ايشان انتظار ،
و كرده ناراحت زياد خون ، تزريق از ناشي مايعات را ايشان
كه دادند اطمينان دكترها ميدهند ، ايشان به مصنوعي تنفس
وضعيتي چنين موارد ، گونه اين در و نيست پيش در خطري
...است طبيعي
تير جمعه 12
ثابت كه شد اعلام مراجع طرف از بعدازظهر ولي ;گرفتم روزه
خانه به زود صبح عدهاي.باشد رمضان ماه امروز نشده ،
و داد را ميناچي آقاي بازداشت خبر تحريريان آقاي و آمدند
و آمد هم مطهري شهيد خانم.كنم صحبت شد قرار.خواست كمك
است ضدانقلاب كانون معاريف ، از بعضي منزل كه داشت اصرار
.ميخواست چارهاي و
آقاي از احوالپرسي براي زدم ، قلب بيمارستان به سري
جمعه نماز اقامه براي [تهران] دانشگاه به سپسخامنهاي
...رفتم
از تحليلي من و بود زياد خيلي جاري ، مسائل خاطر به جمعيت
نفاق و كفر با ايمان درگيري اساس بر داخلي ، درگيريهاي
در آلمان خبرگزاري با جا همان در هم مصاحبهاي.دادم
.نمودم نفر دو و هفتاد شهادت با رابطه
در بعدازظهر پنج ساعت و كردم استراحت خانه در بعدازظهر
تصميم.كردم شركت ارتش ستاد در دفاع عالي شوراي جلسه
[اولاف] توسط كه را رمضان ماه آتشبس پيشنهاد گرفتيم ،
كارهاي.كنيم رد بود ، شده داده ما سفير به ژنو در پالمه
...كنيم كار هم تعطيل روزهاي در كه ميكند ايجاب متراكم
از زيادي جمع و بوديم مهمان بهشتي شهيد منزل در افطار
...;بودند دوستان
|