تماشاگر ذهن در تازه افقي
...گردد پناهي عشق كه
!ميشوند جوان سينما پير بازيگران
نوظهور آثار نمايش
كتاب معرفي
نوار معرفي
تماشاگر ذهن در تازه افقي
علي كارگرداني به "وحش باغ داستان" نمايش به نگاهي
عمراني
كه جايي نيويورك در سال 1928 در آلبي فرانكلين ادوارد
سال 1958 در آلبي.آمد بدنيا شد ، او نمايش اولين دستمايه
تحرير به وحش باغ داستان نام با را خود نمايش اولين
چه ظريف ، توازن چون ، نمايشهايي نوشتن با آلبي.درآورد
آليس آمريكايي ، روياي ميترسد؟ ، وولف ويرجينيا از كسي
نامهنويسان نمايش بهترين ليست در را خود نام كوچولو ،
سن در را وحش باغ داستان نمايش او.رساند ثبت به معاصر
و اجتماعي شرايط كننده بازگو كه نمايشي.نوشت سالگي 30
.ميباشد جامعه قيدهاي بند در انسان وضعيت
محمود و خويش بازي و عمراني علي كارگرداني به نمايش اين
صحنه به شهر تئاتر چهارسوي سالن در است صباحي چند جعفري
چون است ، سهلاست پيچيده و سهل نمايش داستان.است رفته
علي) جري:ميباشد توضيح قابل جمله يك در ظاهر به داستان
كه كند صحبت (جعفري محمود) پيتر با ميخواهد (عمراني
در او كند ، برقرار ارتباط سگ يك با ميخواسته چگونه
و انسانها پيچيدگي به است وپيچيده.ميكشد را خود انتها
ارتباطي.كنند برقرار همديگر با ميخواهند كه را روابطي
به كرده سنگين را گوشها عادت چون نميپذيرد ، صورت كه
كه آنچه هر بر سرميدهد جري كه فريادي ژرفاي و سنگيني
بهشت و جامعه دوزخ بين سرگشته جري.شده گذارده او بردوش
جايي.ميگردد مامني دنبال به زنان پرسه انسانيت ، گمشده
از وادي اين در او.گويد پاسخ و بشنود را او صداي كه
جاي به گذشتهاش با حتي.شده درمانده انسانها با ارتباط
و سرد و بلند خانههاي سرخي تاروپود در عشق ، آبي
وحش باغ داستان در آلبي.گيرافتاده آن از سردتر انسانهاي
شنود معرض به جامعه /شهر از نمادي منزله به را جري خانه
خانواده جنسي ، منحرف يك همسايگي در جريميگذارد ما
.ميگذراند روزگار گريان هميشه زني و مهاجر پورتوريكويي
فكر خود نجات به صاحبخانه زن تمناهاي سلطه زير در او
با رابطه فكر به ديگران ، با ارتباط از ناتوان و ميكند
پيروز نيز مرحله اين در چند هر برميآيد صاحبخانه سگ
.ميرسد خود وضعيت از آگاهي يك به ولي نميشود
و روزمره زندگي سرگرم را خويش پيتر همچون نميتواند او
كل طوطي و گربه دختر ، دو زن ، يك.نمايد هميشگي عادات
را جري كه چيزي.ميدهد تشكيل را پيتر يكنواخت زندگي
.نيست او از كه آنچه هر به است معترض جري.نميبخشد رضايت
.هست كه آنچه از است مانده دل در فريادي همچون او
غني درونمايه اين پس از چيرگي و درايت با عمراني علي
از استفاده با صحنه در او.است برآمده آلبي ادوارد نمايش
و توالت مكان و تابلوها درخت ، همچون (المان) نشانه چند
دورنماي و است نمايش اصلي مركز كه نيمكتي و مجسمه
.ميدهد ارايه ما به وحش باغ /شهر از نمايشي آسمانخراشها ،
كرده عملي را مهم اين كارگرداني و بازي در هوشمندانه او
و ديالوگها گفتن در بيمورد قال و داد از پرهيز.است
برپا را تماشاچي و متن ارتباطي پل شده حساب حركاتي
با ارتباط قاصراز ما نمايشهاي كه روزگاري در.ميكند
بايد ابتدا در كه ميكنند فراموش و هستند تماشاچي
او به را اثر مضموني بافت زير بعد و كنند جذب را تماشاگر
صورت وحش باغ داستان در را امر اين عمراني كنند ، منتقل
موسيقيها انتخاب در وسواس با را مهم اين حتي اوميدهد
جري كه جايي نمايش ، از قسمتي در بخصوص.ميدهد انجام نيز
تنها ديالوگ و بدونصدا او ميزند ، فرياد كنان طغيان
انزجار و تنهايي (متاليكا) METALICA گروه از موزيكي توسط
زمان اغلب در همينطورميكشد تصوير به را نمايش قهرمان
و غبن خود ، شده حساب و متين بازي با جعفري محمود نمايش ،
نمايش به هيولاگونه جامعه اين در را پيتر خوردگي فريب
اين با آمده كنار روزجري و حال كه پيتري.ميگذارد
بدايع از محروم و زده صنعت هيولايي.است كوب آدم هيولاي
تنها ميبلعد كه انسانهايي از كه معنوي مواهب و
مردگي تنها كه زندگاني.ميدهد تحويل شكل يك تفالههايي
هر ميخيزد ، پا به خوب چه جري و خوش بيفرجامي ميكنند
"مرگ" باشد ، كرده انتخاب را راه آسانترين شايد چند
صليب دستهايي با او ميبينيم نمايش انتهاي در كه همانطور
.ميدهد جان قرمز نور زير در نيمكت برروي وار
ميبريم ، پي وحش باغ داستان نمايش ديدن از كه چيزي حداقل
و نمايش يك نويسنده باورهاي به نزديكي كهبا است اين
را تماشاگر ميتوان هم آن ، بيان براي مناسب فرمي انتخاب
او ذهن در تازه افقي ميتوان هم و نكرد گريزان تئاتر از
نشان موفق مسير اين پيمودن در عمراني علي مجموع در.گشود
همچون تكرار شاهد تا مينشينيم نظاره به اميد با.ميدهد
.باشيم وادي اين در شرارههايي
...گردد پناهي عشق كه
كارگرداني به "سوم ريچارد" نمايش به نگاهي
رشيدي داود
در است چندي رشيدي داود كارگرداني به سوم ريچارد نمايش
مقال اين در.است رفته صحنه به شهر تئاتر اصلي سالن
.مياندازيم اجرا اين به كوتاه نگاهي
ذكر نيز نمايش بروشور در كه همانطور سوم ريچارد نمايش
كه برميگرفته در را ساعت شش به نزديك زماني مدت گرديده ،
نظرگرفته در خود اجراي براي را آن نيم تنها رشيدي آقاي
.حسن نه و است نقص نه خود ، خودي به اين و است
را متن از مقطعي هر خويش صلاحديد به ميتواند كارگردان
نمايش متن در كلي تغييراتي حتي يا و برگزيند اجرا جهت
سينمايي اقتباس به ميتوان را آن مناسب نمونه.بدهد
فيلم در شكسپير لير شاه از (ژاپني ساز فيلم) كوروساوا ،
را داستان و مكان زمان ، شخصيتها ، او.كرد مشاهده آشوب
سه لير ، شاه نمايش در خواهر سه جاي به حتي داد ، تغيير
.كرد جايگزين را برادر
منظري از جديد خالقي بهعنوان ميتواند كارگردان حتي
دهد ، تغيير كل به را اثر روح و بنگرد داستان يك به ديگر
تنها مثال عنوان به سال سالهاي تا ما نبود اين اگر كه
شاهد ابد تا را شكسپير هملت از اجرا شكل و نوع يك بايد
.ميبوديم
غنيمت وانفساي دراين.ندارد بحث جاي گرفته صورت تلاش
اين چرا و چگونه ولي آمده در تكان به بالهايي پرواز ،
اجرايي زمان همين با را سوم ريچارد نمايش گونه؟
صلح بخش ، نجات ريچموند و بد خيلي ريچارد با.ميپذيريم
و روايت از غير به اجرا شكل اين در.خوب خيلي افكن
با آنتراكت از قبل آخر لحظه در تنها آنها ، حواشي اطلاعات
با ريچارد كه بعد صحنه و او حرفهاي و شهردار حضور
از عميقتر لايهاي با ميفريبد ، را مردم مذهبي ظاهرسازي
رشيدي چرا كه است اين سئوال.برميخوريم صرف رويداد يك
تعمق و تامل حاوي كه اينچنين مضاميني پرداخت جهت در
"يقينا نورزيده؟ اصراري است تماشاچيان جانب از بيشتر
.دارند خود جاي بر را تماشاچي داشتن نگه توانايي ايشان
در را شيكاگو در پيروزي نمايش كه ما همنسلان براي حداقل
نمايش ما كه باشيد داشته توجهميباشد مسلم دارند خاطر
را رشيدي داود كارگرداني به ولي شكسپير نوشته سوم ريچارد
.ميبينيم
كه نيست شكي بوده ، اصلي نمايش از مو به مو اجراي هدف اگر
و ملزومات اين با كه ما از بهتر رشيدي آقاي و ميدانيم
.است بوده خوش چندان نه سرانجامي با سختينهاي تمهيدات
تمام در خارجي صحنههاي تمام براي هميشه كه ابرهايي
كه ستونهايي يا.ميگردند سفيد پرده بر پيشين نمايشهاي
طراحي با.است شده برپا ما نمايشهاي تمام پاي "ظاهرا
.ناپذير انعطاف و خشك بسيار صحنهاي
به كه چرا.است تعمق قابل سوم ريچارد نمايش در بازيها
از بتوانند كه بازيگرهايي اما "ظاهرا ميشود يادآور ما
تمام با پورصميمي سعيد.داريم كم برآيند متنهايي چنين پس
موقرتر بسيار ميزند پهلو طنز به كه اوقاتي در خود سعي
ريچارد وضعيتتراژيك گوياي ميخواهد كه لحظاتي تا است
بعضي در هم آن گمنام بازيگران از تلاش چند جز به.باشد
چيزي نمايش حرفهاي بازيگرهاي از متاسفانه مواقع از
بين در چرا نميدانم تنها.نميشود نصيب دندانگير
كلاسيك نمايشهاي براي (جوانترها بخصوص) ما بازيگرهاي
.ميكنند انتخاب را بياني فرم و آوا لحن ، گويش ، اينگونه
است پتكي صدايش كه ريچموند نقش بازيگر صداي به كنيد گوش
حلبي برسنداني و باشند چسبانده آدامسي آن ته در كه
.بكوبند
بدانيم كه آن جاي به ما براي كنيد باور رشيدي آقاي
چگونههستند ، ريچاردها ببينيم است ، بهتر بود كه ريچارد
پلنتجنت ريچارد نه ماميروند چگونه و ميآيند چگونه
يك انگارهاي بلكه هفدهم قرن شكسپير نه و پانزدهم قرن
چرا نميگويم من.ميخواهيم را سال 1378 فهيم كارگردان
با حجيم موزيكي و فاخرتر صحنهاي فاخر ، لباسهاي
كه نميبينيم ، صحنه بر اليويه لارنس همچون بازيگرهايي
.ميكشيديم تر قبل به را تولدمان تاريخ ميخواستيم اگر
و حال با جديد پنجرهاي از را سوم ريچارد ميخواهيم بلكه
كه است همين براي ببينيم روشنتر آسماني در جديدتر هوايي
:ميكنم زمزمه
بود آن از دلم و دست لرزش همه
گردد پناهي عشق كه
نه پروازي
.گردد گريزگاهي
صالحي هومن:هااز نقد
!ميشوند جوان سينما پير بازيگران
ميسازند ممكن سينما در را ناممكنها كامپيوتر
را ناممكنها از بسياري تاكنون كه كامپيوتري تكنولوژي
آمده سينما كارگردانهاي ياري به بار اين بود ، كرده ممكن
و قديمي هنرپيشگان وجود از تا ميدهد امكان آنها به و
و جديد فيلمهاي در جوانيشان سيماي و چهره با سينما پير
كامپيوتري تكنولوژي اين حقيقت در.بگيرند بهره ساخت تازه
ارمغان به سينمايي هنرپيشگان براي را دوبارهاي جواني
.ميآورد
ايالت در تازگي به كه جديدي فيلمبرداري دوربينهاي
مجهز كامپيوتري تكنولوژي از خاصي نوع به كاليفرنيا
را قديمي بازيگر يك چهره كه دارند را آن توانايي شدهاند
چهره به كامپيوتري تصويرپردازي جديد شيوههاي لطف به
.كنند بدل هنرپيشه آن جواني دوران
با جديدي فيلم تهيه در "اخيرا كامپيوتري تكنولوژي اين
فيلمهاي مجموعه نامدار هنرپيشه "شونكانري" حضور
نامدار هنرپيشه و گرفته قرار استفاده مورد جيمزباند
روزگار چهره همان با ميانسالي دوران در هاليوود سينماي
به" كه فيلم اين در.است پرداخته نقش ايفاي به جوانياش
يك نقش در كانري شون دارد نام "برندار قدم آهستگي
خويش فضايي ماموريت آخرين در كه ميشود ظاهر فضانورد
.دارد دوش بر را دشواري وظيفه
"بريج فانتين" فيلمسازي شركت ساخته آخرين كه فيلم اين در
جواني روزگار ياد به "بك فلاش" طريق از شونكانري است
وي كه روزهايي ميافتد ، بود جواني افسر كه زماني و خود
و.بود كرده آغاز فضايي ماموريتهاي در را خود خدمت تازه
ميدهد را اجازه اين شونكانري به جديد دوربين اين حالا
داشته صورتش چهره تغيير و گريم به نيازي كه اين بدون
نقش در بازي براي جوانتري هنرپيشه به احتياج يا باشد
بازي به نقش دو هر در وي خود باشد ، شونكانري جواني
.بپردازد
بهرهمند كامپيوتري جديد تكنولوژي از كه ديگر فيلمي در
جديد ساخته در آمريكايي وسترن فيلمهاي قهرمان است شده
دوران در "صفر زير بتمن" نام به وارنر برادران كمپاني
.ميپردازد بازي به بتمن سالگي چهل
اين از فراواني استفاده فيلم اين صحنههاي تنظيم در
اين از ترتيب اين به.است شده كامپيوتري جديد تكنولوژي
را...و دنيرو رابرت هاپكينز ، آنتوني چون هنرپيشگاني پس
از نقشهايي در فيلم يك در همزمان طور به ميتوان
.نشست تماشا به متفاوت سني دورههاي
كه است صورت اين به كامپيوتري تكنولوژي اين كار طريقه
تكنولوژي نوع اين به مجهز فيلمبرداري جديد دوربينهاي
يك حافظه در ديجيتالي شكل به را هنرپيشگان تصاوير
.ميكنند ضبط نقل و حمل قابل مجهز و قدرتمند كامپيوتر
سيماي و چهره تصاوير اين از پيش كامپيوترها اين حافظه در
.است شده داده جاي نظر مورد هنرپيشگان جواني
اطلاعاتي دسته دو مقايسه با كه است كامپيوتر نوبت حالا
كه فيلم از صحنههايي تمامي در دارد اختيار در كه
است ، شده ظاهر خود فعلي و اصلي سيماي با هنرپيشه
جوان سيماي و چهره تصاوير با را جايگزين صحنههاي
روزها اين.دهد قرار استفاده مورد نظر مورد هنرپيشه
شكل به كامپيوتري شكل به تصاوير پردازش از استفاده
سطح در فيلمسازي صنعت در ملاحظهاي قابل و روزافزون
.است گرفته قرار استفاده مورد هاليوود خصوص به و جهان
جيمزكامرون پرفروش و پرسروصدا ساخته "تايتانيك كشتي" در
فيلم در.است شده استفاده كامپيوتري تكنولوژي از نيز
باشكوه و عظيم مسافربري كشتي برخورد صحنههاي تايتانيك
شدن غرق و يخ كوه با تايتانيك تني و 86000 متري 30
مدل يك لطف به ممكن شكل بهترين به آب در آن تدريجي
منبع يك در و واقعي تايتانيك اندازه هم و شكل هم "تقريبا
از بهرهگيري با و آب گالن ميليون ظرفيت 17 به آب
.است شده بازسازي دوباره كامپيوتري حيلههاي
فيلمهاي ساخت در كامپيوتري تكنولوژي از استفاده واقع در
روزبه مدرن كامپيوترهاي حيلههاي از بهرهگيري و جديد
جهاني فيلمسازي صنعت در بيشتري استفاده مورد روز
دستاوردهاي آخرين از يكي اشاره مورد تكنولوژي و مييابد
.است جهان سينماي صنعت براي كامپيوترها
نوظهور آثار نمايش
سبك استاد (19661896) آرپ -ژان -هانس آثار از نمايشگاهي
نقاشي و گرافيك آثار تنديس ، قطعه شامل 234 دادائيسم
.شد برگزار
ايالت توسط نمايش ، از پس آثار اين اشپيگل ، مجله نوشته به
مارك ميليون قيمت 6/12 به آلمان "فالز -لند راين"
راهآهن ايستگاه در كه آرپ موزه به سپس و شد خريداري
.گرديد اهدا است ، واقع "اك-رولندز" شده بازسازي و متروك
نيز هنري كلان معامله اين واسطه كه موزه سرپرست جز به
ناشناختهاي منبع بخصوص و تعداد ساخت ، به همه است ، بوده
ذكر بدون اكنون و بوده "آرپ" از اثر همه اين مالك كه را
.هستند مشكوك است ، رسانده فروش به را آنها نام
سرگشادهاي نامه در (لوكارنو) سوئيس كشور در آرپ بنياد
اين كه مشكوكي منبع مورد در ايالتي فرهنگ وزير خانم به
اشياء ، اين اكثر.است داده هشدار داشته اختيار در را آثار
در نه و ميشوند يافت هنرمند كارهاي فهرست در نه
تنديس از 12 قطعه تعداد 9 مثال ، برايآرپ بنياد بايگاني
فهرست در جنس و اندازه و شكل همان با شده خريداري مرمرين
و متفاوت ابعادي با آنها شبيه اما ندارند ، وجود آرپ آثار
در وي آرپ ، اطرافيان گفته به.است موجود ديگر جنس از
ميكرده استفاده شاگرد و كارگر زيادي تعداد از كار هنگام
شده بازسازي يا و بدن از اصل قطعات تشخيص امكان اكنون و
استاد از شاگرد كار كپي كلي بهطور يا و يافته تكثير از
.است شده مسئلهساز و مشكل
در را آرپ آثار كه منبعي:است گفته آرپ موزه سرپرست
و دوستان از همگي آنها.ميشناسد خوبي به داشته اختيار
.بمانند باقي ناشناس مايلند كه هستند آرپ نزديكان
كتاب معرفي
(فتوگرام) دوربين بدون عكاسي :كتاب نام *
براندت پيير :نويسنده *
رادفر جمال -پرواز پوست جواد.م :تاليف و ترجمه *
شيراز نويد :ناشر *
سال 1377 :اول چاپ *
اختراع از قبل سالها فتوگرام كه گفت بتوان جرات به شايد
اينكه از پيش سال حدود 100 كه زيرا آمد بهوجود عكاسي
شيميداني شود ، گرفته "نيئپس" توسط دنيا عكس اولين
نقره نيترات و آهك روي آزمايش هنگام شولتز نام به آلماني
كه كاغذي بر درختي برگ كه ترتيب بدين شد ، نكتهاي متوجه
فرداي.افتاد بود ، كرده آغشته نقره نيترات و آهك به او
تعجب با برداشت كاغذ روي از را "شولتزبرگ" وقتي روز آن
تصوير شد ، نور عبور مانع برگ چون كه كرد مشاهده فراوان
...و است شده ايجاد سياه زمينه روي آن از سفيدي
نوار معرفي
صداي با (وزيري قمرالملوك يادواره) "بانو ماه" نوار
و "كامكار اردشير" ،"ساكت كيوان" همنوازي و"تعريف صديق"
.شد بازار روانه "كامكار ارژنگ"
شورانگيز تصنيف هشت بازخواني و بازآفريني "بانو ماه"
.امروز و گذشته ميان باشد پيوندي شايد تا است قديمي
انتخاب "نيداود خان مرتضي" استاد آثار از آن تصنيف سه
و"دل اي كن بس" ،"جاوداني دارم سينه در آتشي" كه است شده
.است آثار اين جمله از "يادداري شبي"
|