ميدهيد؟ ترجيح حقيقت به را دروغ چرا
باشيم؟ داشته سالم نگرشي چگونه
آمريكايي جوانان در بزهكاري عوامل
در مدارك جعل و مهاجرت به مربوط جرايم
است يافته
افزايش كانادا
ميدهيد؟ ترجيح حقيقت به را دروغ چرا
نسبي صداقت عنوان به چيزي.رياكار يا صادقند يا مردم
به مطلق فضيلت يك راستگويي مثل صداقت زيرا ندارد وجود
رياكار كوچك مسائل مورد در نميتوانيد شما.ميرود شمار
ميدزدد ، گردو يك كه كسي.صادق مهم مسائل مورد در و باشيد
فرار شود ، شناخته اينكه بدون ميتواند كه كند فكر اگر
از آگاهي با ميتوانيد تنها ميدزدد ، هم روپيه كند 1000
اگر.دهيد نظر نيز او آينده مورد در فرد ، يك گذشته
واقعيت از كه است اين منزله به كنيد عمل را عكسش بخواهيد
راستي حرف با شدن رودررو براي را خود و گرفتهايد فاصله
.كردهايد آماده است ضررتان به كه
نميشود ، تغيير دستخوش انسان اوليه خصوصيات كه همانطور
به انگيزهاي يا دليل هيچ بدون ناگهاني طور به هم دزد يك
دروغگو يك براي مورد همين.نميشود تبديل شريف انسان يك
ترجيح غافل "كاملا آدمهاي از بعضي متاسفانه.است صادق هم
اعتماد است معروفي ميداننددروغگوي كه فردي به ميدهند
يك هرگز ميدانند كه را ديگري فرد حرفهاي اينكه تا كنند
اين ميكنم تصور منبپذيرند است ، نگفته دروغ حرف كلمه
اغلب.دارد بستگي انسان طبيعت فوقالعاده لجاجت به مسئله
به را برق و پرزرق دروغ مردم كه بردهام پي نكته اين به
موارد ، اين از كدام هر در.ميدهند ترجيح ساده حقيقت
به عجيبتر حقيقت از است شده بيان زيبايي به كه دروغي
مصر خود گفته روي بر و بگوييم دروغ اينكه.ميرسد نظر
فاش آدم دروغ زيرا است نادرست "كاملا شيوهاي باشيم
با دارد سعي كه احمقي بيچاره چنين به هم كس هيچ و ميشود
زماني تا ندارد توجهي كند ، كسب اعتماد مردم ميان در دروغ
.دروغگوست يك او بفهمند "كاملا مردم كه
آن ديدن با كه بودم جالبي اتفاق شاهد كه ميآورم ياد به
كه مردي.بردم پي صداقت مورد در مردم عقايد اختلاف به
به را خود موقع به نتوانست بود همراهش زياد بچههاي
.برساند بود ، شده واقع فرعي كوچك ايستگاه يك در كه قطاري
طرف به سرعت به و داد روپيهاي چك 10 يك بليتفروش به او
كه كند كمك آنها به تا دويد بودند همراهش كه زناني
قطاري برسانند ، بود حركت حال در كه قطاري به را خودشان
قطار ، كه همانطور شد ، سوار فراوان سختي با هم خودش كه
كنار كه حالي در فروش بليت مامور ميكرد ترك را ايستگاه
.داد پس او به را مسافر مرد پول باقي و بليت ميدويد قطار
پولش باقيمانده كه كرد مطلع را مامور بلافاصله مرد
!آقا نه ، نه ، ":داد جواب خشمگينانه مامور.است اشتباه
مسافر ".نميدهم اشتباه پول هرگز من.است درست پولت بقيه
".نگهدار را قطار كردي ، اشتباه دفعه اين اما":زد فرياد
.ندار نگه را قطار بده ، ادامه راهت به نگهبان نه ، ، نه"-
".است درست پول باقي
و دار نگه را قطار !نگهبان":ميكرد پافشاري هنوز مسافر
".است داده پول من به اشتباهي او نده ، گوش مرد اين حرف به
رفت مسافر سمت به سرعت به بليتفروش مامور.ايستاد قطار
تندي لحن با بود شده قطار ايستادن باعث اينكه خاطر به و
سئوال زير خاطر به همچنين او !كرد زدن حرف به شروع او با
سرشان كه مسافراني حضور در هم آن بود عصباني صداقتش رفتن
آنها به تمسخر ديده به و بودند آورده بيرون قطار از را
امانتداري به كه من جوان مرد":گفت مسافر.ميكردند نگاه
اشتباه هيچوقت كه نباش مطمئن اينقدرندارم شكي تو
من آقا كه ميكرد اصرار لجوجانه بليتفروش مرد.نميكني
در راستگو پيرمرد.ندادم پول اشتباه شما به كه مطمئنم
است جوري چه پس ":داد جواب داشت لب به لبخندي كه حالي
روپيهاي چك 10 و دارم هم را پولم كل دارم ، بليت من كه
بريده بريده مامور "دارم؟ هم را بودم داده شما به كه را
شما به را روپيهاي چك 10 من آيا !من خداي اوه":گفت
.كرديد را كار اين كه البته":داد جواب مسافر "برگرداندم؟
.داد پس مامور به را پول و "بفرمائيد
برنگردانده من به را پول شما اگر !آقا متشكرم خيلي -
".ميكردند قطع را حقوقم بوديد ،
را دستش خوشحالي با مامور و داد ادامه حركتش به قطار
.بازگشت دفترش سمت به و داد تكان خانوادهاش و مسافر براي
همه.بود عاقل ديگر ، عبارتي به يا و خوشحال مرد يك او
خود خانواده متاسفانه حتي و بودند قطار در كه آنهايي
همه اين كه ميدانستند احمق يك را مرد آن همگي مسافر
تلف حماقتش خاطر به لجوج مامور كردن قانع براي را وقتش
اما.بود داده دست از هم را كامل روپيهاي چك 10 و كرده
.ميكرد فكر ديگري طور مسافر
نقص و بيعيب گفته يك شايد است سياست بهترين صداقت اينكه
.نيايد هم پولساز راه يك نظر به است ممكن اغلب ولي باشد
و صداقت از كردن استفاده سوء با اشخاص كه زماني خصوص به
مثل و ميكنند ايجاد سياه بازار خود منافع براي راستگويي
يا فقير عادي مردم و ميآورند در سر جا همه از علفهرزه
كه آنچه هر براي يا و بسازند شرايط اين با بايد
يك اين البته.بپردازند غيرمنطقي و گزاف بهره ميخواهند
صادقانه رفتار هدف تنها تجاري منفعت اگر و است قضيه طرف
برچسب و ميدهيم صداقت روي از كه معمولي تعهد باشد ،
از "احتمالا ميزنيم تجاريمان كارهاي روي كه درستكاري
با.ميشود مواجه شكست با كه بود خواهد مواردي چنين جمله
محض حقيقت براي تجسسي بودن صادق از منظور اگر وجود اين
بينقص آرامش آن به رسيدن و خودتان نفس عزت ارضاء است ،
دستيابي براي مداوم تلاش طريق از ميتوان تنها را روحي
آن و آورد دست به صادقانه و مطلق درستكاري و حقيقت به
بايد زيان و سود حسابهاي و تجاري ملاحظات و منافع وقت
كارمان نتيجه ما و شوند گذاشته كنار سئوالي هيچگونه بدون
.ميكنيم ارزيابي روحي رضايت و آرامش به دستيابي با را
به نكردن ملامت را خود و داشتن راحتي وجدان هميشه براي
افسانهاي ثروتهاي همه از دوستان ، با روابطمان همه خاطر
.است باارزشتر
مشكلات از پارهاي بشناسند ، را خود اينكه براي مردم اگر
برسند روحي روشنفكري به طريق اين از و بگيرند نظر در را
غيرضروري ثروتهاي اندوختن صرف را خود وقت اينكه جاي به
كه يافت خواهند دست حصري و بيحد آرامش به كنند ، وبيهوده
هدف همان كه ميدهد تشكيل را واقعي خوشبختي واقع در
را اين آنها متاسفانه چه اگر انسانهاست همه نهايي
و خود براي خوشبختي كسب زندگي در انسان هدف.نميدانند
نيستند جداشدني هم از دو اين.است ديگران خوشبختي "لزوما
آخرين طبع به كه شك و بيماري مرگ ، رنج ، غم ، از آزادي مثل
.ميرود شمار به نيز مهمترين و مورد
قدرت ، و ثروت به دستيابي براي انسان شيفتگي و ديوانگي
جستجوي نتيجه بيمقدار ، و پست چند هر وسيلهاي هر توسط
ثروت ميكند فكر او كه است لذت و ثروت براي او مداوم
است راهي تنها رياكاري و دروغگويي.ميپردازد را آن بهاي
يكي كه ميكشاند نكبتبار سرنوشتي سوي به را انسان كه
بخواهيم اگر "آني نقصاني":بنامد اينگونه را آن است ممكن
بدست شرافتمندانه راههاي و كامل صداقت طريق از را ثروت
كند آنقدر دادهايم ، انجام پرزحمت و كند بس كاري بياوريم
آنها نتيجه در نميشوند ، اغنا آن از مردم بيشتر كه
به اعتنا عدم از حاكي كه گفتهاي و دروغگويي رياكاري ،
خود كار پيشه ميباشد ، را هموطنانشان احساسات و حقوق
خيليها.برود پيش زودتر كارشان شود باعث كه ميكنند
.ميآورند بدست اينگونه را ثروت
ميبرند؟ لذت آن از چگونه آمد ، بدست شكل بدين ثروت وقتي
ثروت به دستيابي و فساد شهواني ، اميال ارضاي طريق از
از كه افرادي كردن بيچاره قيمت به بياندازه و بيفايده
اصطلاح به اين توسط زود خيلي آنان.بيچارهترند خودشان
بيحساب روي زياده اين در كه لذتي.ميشوند ارضا لذتها
و نارضايتي را آن جاي و ميكند زودفروكش است نهفته
از آنها.ميگيرد است ، بدتر فقر از كه عذابآوري پشيماني
ديگران با است جهان اين در كه خوبي چيزهاي تقسيم لذت
و بيشتر ثروت آوردن بدست همان آنها ذهني مشغله.بيخبرند
و بذل حس كه سخاوتمندانهاي انگيزش آن نه ميباشد بيشتر
ديگران شادي باعث "نهايتا و كرده تحريك ما در را بخشش
عزت تدريج به رفتارشان و اعمال در رياكاري.ميشود
براي مفهومي هيچ روحي آرامش.ميكند ضعيف هم را نفسشان
در را وجدان نداي ميكنند سعي آنها.ندارد آنان
هيچ ديگر زندگي كه آنجا تا كنند غرق بيشتري سرگرميهاي
.ندهد آنها به بخشي لذت احساس
درك را آن اينكه يا بفهمند را حقيقت اين است ممكن آنها
انگيزههاي براي ثروت كسب راه در را زندگيشان ولي نكنند
در افراط صورت به هم آن كردهاند تلف خودخواهانهشان
هرگز آنان.ديگران به نداشتن توجه و رياكاري دروغگويي ،
كمترين واقع به زيرا نرسيدهاند واقعي خوشبختي مفهوم به
خوشبختي.ندارند چيست ، حقيقي خوشبختي اينكه از دركي
چه و است درست چيز چه بهاينكه نسبت ما معرفت در واقعي
حرف چيز درچه و است محض حقيقت چيز چه اشتباه ، چيز
برويم حقيقت دنبال به فقط اينكه دراست نهفته بيارزش
يا ثروت در كه موقتي سود خاطر به نه حقيقت نقش خاطر به
خوشبختي دنبال به تنها بايداست پنهان دنيوي مقام و جاه
ايشان نتيجه كه باشيم خصايص آن كسب و كردن تقويت خاطر به
ارتقا به كمك به منجر كل در و ميماند باقي هميشه براي
.ميشود دنيا معنوي
اراده "واقعا اگر.است پاك نيت داشتن مستلزم خود صداقت
خودخواهي روي از دادهايم انجام كه كاري بدانيم كه كنيم
.دادهايم نشان را خود بزرگمنشي است ، نبوده ناكامي و
گرايشات و خود به صداقت داشتن به هم اشارهاي مسئله اين
كه است ممكن وسيله هر به كه اشتياقي و دارد خوبتان
راه تنها.برسانيد كمال به را خود شماست ، اختيار درحيطه
نرسيم مرحله اين به ما اگر كه است خودشناسي تكامل سوي به
.ميشود تلقي بيارزش آموختهايم كه را آنچه تمام واقع در
هم را بشريت و خود خلق از هدف بشناسيد ، را خود وقتي
بكنيد ميخواهيد كار چه كه نداريد هم شكي و شناختهايد
و صداقت.دهيد انجام ميخواهيد را كار آن چگونه يا
نيست لازمخواهدشد شما زندگي و وجود از جزئي درستكاري
تمامي واقع به كه كنيد چيزي يافتن سرگرم را خود بيهوده
آن خوشبختي برترين شدهاند آفريده شما خود براي اينها
ديگران با را آن و باشيد قانع داريد آنچه به كه است
.كنيد تقسيم
و است خوب و قوي اصل در خطرات همان يا انسان دروني طبيعت
با كه روحاني قدرت همان است ، گرفته سرچشمه معنوي قدرت از
نظر ازرسيدهاند درجات عاليترين به فرهيختگان همه آن
سري.بودهاند بيسواد انسانهاي آنها از خيلي ما
حاضر عصر انسانهاي خردمندترين از يكي شايد راماكريشنا ،
او شك بدون كند ، امضا را خود نام نميتوانست حتي كه باشد
از پساست نياورده دست به كتابها ميان از را خود معرفت
نه داشتند علمي نه آنان است؟ كرده كسب را معرفت اين كجا
را معرفت واقع در بلكه.است كرده راهنمايي را آنها كسي
انسان نشدني ارضا عطش واسطه به و كردهاند جستجو خود در
اراده توسط اما رسيدهاند آن به روحي ، روشنفكري براي
موانع و نااميديها از خيلي همراه كه شكيبايي و راسخ
آنان ضعف ، نقاط و نااميديها اين تمام عليرغماست بوده
.بودند دروني نوري جستجوي در
هم شما شدند ، پيروز و دادند نشان استقامت خود از آنها
خوبيايي و قدرت انساني ، هر فطرت در خداوند.ميتوانيد
روح مقرب انسان روح آن واسطه به كه است داده قرار
داشته پاك نيتي و راسخ عزمي راه اين در اگر شود پروردگار
.باشد
است انسان توسط شيطاني غريزههاي و عادات فراگيري اين
خيانت و وجدان نداي خفقان شخصيت ، محض ضعف طريق از كه
بدان او كه را زندگي كه ميشود حاصل خوددروني بهتربيت
ميداند اصيل خوبي آن از مضحكه مايه يك است ورزيده اصرار
و رياكاري دروغگويي ، .پايبنديم آن به ما همه كه
از ناشي خود كه هستند بدي صفات قيبل اين از شرارتهايي
شخصيتي ثبات نداشتناست مان برتر خود برابر در ما ، ضعف
برابر در نباشيم قادر ما ميشود باعث كه است عاملي
.بايستيم زندگي هوسهاي و هوي و شيطاني نيروهاي
چشماني با عادت روي از ميشناسد ، را خوبي كه انساني
اي خوبي وجود شكل بدين و ميكند انتخاب را بدي هوشيار ،
كرده تقويت را بد عادات و ميگيرد ناديده اوست در كه را
ميدهد ، دست از را شيطان مقابل در ايستادگي قدرت و
اعمالش و زندگي بر قويتري و قوي تسلط حالا كه است شيطاني
.است كرده پيدا
بد ، عادات جاي به.كنيد انتخاب را خوبي بدي ، جاي به
شما در كه را خود برتر منيت.فرابگيريد را خوب رفتارهاي
را انسانيت كه باشيد اين خواستار و بشناسيد است نهفته
گامهايتان هنگام آن در و كنيد خود زندگي اصلي بخش
رشد سوي به را شما ميگيردو قرار سنگفرشي روي قاطعانه
.ميكند هدايت معنوي روشنفكري و شخصيت
علياكبر رمضانعلي نسرين:ترجمه
باشيم؟ داشته سالم نگرشي چگونه
بگذاريم درميان ديگران با را خود احساس
چيره آدمي بر كه را عاطفي اندوه يا رنج و درد ديگران اگر
.ميكند وحشت و تنهايي احساس انسان نكنند ، درك ميشود ،
و نميبرند پي ما مشكلات به ديگران كه اين از است ممكن
ما كه بهنحوي يا نميدهند ، گوش ما سخنان به همدردي با
به زيرا آئيم خشم به نميدهند ، نشان واكنش داريم انتظار
.ميبريم رنج چيزي از كه دادهايم هشدار آنها به كافي قدر
با را خود احساسهاي "مستقيما آنكه بهجاي ما از بسياري
.ميرويم طفره آنها بيان از گذاريم ، درميان ديگران
را ما فكر كه باشيم متوقع خود عزيزان از نميتوانيم
كه باشيم داشته انتظار آنها از نميتوانيم.بخوانند
بگويند سخني يا بكنند ياكاري كنند احساس ما مانند "دقيقا
اندوه و درد آنكه بهمحض.كند كمك ما دشواري گشودن به كه
گذاريم ، درميان عزيزانمان با توقعي بيهيچ آشكارا را خود
آنها كه است اين باشيم داشته ميتوانيم كه اميدي حداكثر
موهبتي چه.كنند حمايت ما از و فرادهند گوش ما سخنان به
است؟ عشق از بالاتر
به كه كساني با را خود احساسهاي صراحت با آنكه بهمحض
كه اميدي بيشترين گذاريم ، درميان داريم ، اعتماد آنها
گوش ما سخنان به آنها كه است اين باشيم داشته ميتوانيم
انتظار نميتوانيم هرگز اما كنند ، حمايت ما از و فرادهند
.كنند حل ما براي را ما مسايل آنها كه باشيم داشته
سازيم ترس جايگزين را عشق
شمار به كسي هر زندگي از بخشي گوناگون ترسهاي "ظاهرا
قحطي و زمين كره شدن گرم جنگها ، جنايات ، افزايش.ميروند
ما ترسهاي بر رويدادها اين خبري گزارشهاي با همراه
ديگر حالا نميترسيديم ، ديگران از "قبلا اگر.ميافزايد
خود دروني هيجانهاي بر را راه تدريج به و ميترسيم
دلهرهآور روءياهاي صورت به حتي است ممكن ترس.ميبنديم
ما ترسهاي كه جهاني در زندگي.كند هجوم ما خواب به
دارد؟ امكان چگونه ميكنند ، بمباران را آن "دائما
چنين رشد اين تمرين و معنوي رشد كه است دليل همين به
مايه ميتواند دروني نيروي اين توسعه.است يافته ضرورتي
سرچشمه وجودمان معنوي بخش از كه را عشقي ما.باشد آرامش
انسان عنوان به ما حقيقي ماهيت مظهر كه عشقي ميگيرد ،
آنها با فيزيكي جهان در كه ميسازيم ترسهايي جايگزين است
از كه ميدهد ياري را ما جايگزيني همين شدهايم ، آشنا
وجود وارد را آنها كه آن بدون خود ، روزمره ترسهاي كنار
ما ميتواند ترسها اين دادن درون زيرا بگذريم كنيم ، خود
.كند فلج را
آشنا آنها با فيزيكي جهان در كه ترسهايي كردن جايگزين
را ما ماست ، حقيقي ماهيت مظهر كه محبت و عشق با شدهايم
دلهرهآور موقعيتهاي ميان از آرامش با كه ميدهد ياري
.كنيم گذر
رابينسن ب دكتر:نوشته
غيبي منوچهر دكتر:ترجمه
آمريكايي جوانان در بزهكاري عوامل
در "بزهكاري" و "ناسازگاري" ،"تحصيلي افت" -اجتماعي گروه
خانواده در كه آمريكايي دانشآموزان از دسته آن ميان
برخوردار خانواده حمايت از يا و ميكنند زندگي آلوده
.است عادي دانشآموزان از بيشتر برابر پنج نبودهاند
از آمريكا دولتي راديو اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
دانشآموزان روي بر شده انجام تحقيقات:كرد اعلام سياتل
مصرف الكلي مشروبات كه دانشآموزاني ميدهد نشان بزهكار
مينمايند استعمال ياموادمخدر و ميكشند سيگار ميكنند ،
ناموفق و ديگر افراد به حمله اسلحه ، حمل امكان برابر پنج
.است عادي دانشآموزان از بيشتر آنها دروس در بودن
مواد به اعتياد علت به كه جواناني است داده نشان تحقيقات
از قبل به نسبت دستگيريشان درصد ميشوند معالجه شيميايي
.ميكند پيدا كاهش شدت به درمان
و واشنگتن در كودكان شمارش كميته توسط كه تحقيقات اين
گرفته صورت موادمخدر از استفاده و الكلي مشروبات مركز
معتاد نوجوانان درصد هشتاد الگوي ميدهد ، نشان است
سيگار ، به كه است بوده آنان مادر يا پدر آمريكايي
.بودهاند آلوده موادمخدر يا و الكلي مشروبات
ايالت به مربوط فقط مشكل اين مركز دو اين گزارش به
مشكل با جوانان آمريكا ، سراسر در بلكه نميباشد واشنگتن
.هستند روبرو مشابه
جوانان درصد بزهكاري 92 عامل است حاكي تحقيق اين نتيجه
مشكلات ايجاد باعث كه بودهاند خانوادههايشان آمريكايي
.شدهاند فرزندانشان براي روحي
كساني از "عمدتا جوان بزهكاران است حاكي گزارش اين
مورد ميخوردند ، كتك مادرانشان يا پدر از كه بودهاند
مشروب آنها والدين يا و گرفتهاند قرار جنسي سوءاستفاده
.ميخوردهاند
سنين در كه بودهاند كساني بزهكار جوانان از درصد 40
كند حمايت آنها از كه نداشتهاند را فردي زندگيشان بلوغ
بسيار مشكلات دچار و مواجه شديد افسردگي با ناچار به و
مرتب بطور كه جوانانيشدهاند بلوغ سنين در روحي شديد
و كرده تحصيل ترك "معمولا ميكنند استفاده موادمخدر از
اين از درصد ميكنند320 شركت ورزشي فعاليتهاي در كمتر
درصد ميكنند270 حمل اسلحه خود همراه مرتب بطور جوانان
آنها از درصد شدهاند330 دستگير بار چند گذشته سال
مادران از زيادي تعداد و ميكنند شركت درگيري در "مرتبا
حاملگي دوران طول در موادمخدر از استفاده به حامله جوان
.ميدهند ادامه خود
و است آسان بسيار مدارس در موادمخدر به نوجوانان دسترسي
ميكند تهديد را فرزندانشان كه خطري از مادران و پدر
.هستند بياطلاع "كاملا
ما كه است كرده اعلام واشنگتن در كودكان شمارش كميته
به الكل و موادمخدر ضررهاي آموزش از بعد نميتوانيم
را آنها و كرده تلقي يافته پايان را امر اين كودكانمان
.سازيم رها جامعه در خود حال به
حمايت دارد نظر در اجراست حال در واشنگتن در كه طرحي
استفاده از جلوگيري با و باشد داشته جامعه از كافي مادي
به آلوده جوانان اعتياد ترك و درمان و موادمخدر از نابجا
.كند كمك جامعه
ميدهد نشان طرح اين آغاز از پس شده انجام بررسيهاي
.است يافته كاهش هستند معتاد كه واشنگتن جوانان تعداد
در مدارك جعل و مهاجرت به مربوط جرايم
است يافته
افزايش كانادا
از استفاده و كانادا تابعيت كارتهاي جعل -اجتماعي گروه
شناسنامه و رانندگي گواهينامههاي و جعلي گذرنامههاي
.است يافته افزايش كانادا در تقلبي
سلطنتي سواره پليس" اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
تجارت پيرامون تحقيقات درصدد كه كرد اعلام "كانادا
چگونه كه بداند دارد قصد و است جعلي تابعيت كارت هزاران
فرد يك زندگي محل از نانوشته سياسي گذرنامه يك
.است سردرآورده مونترال شهر در غيرديپلمات
جرايم افزايش زمينه در پليس پيگيري دنبال به كشف اين
اصلي مراكز در شهروندي و تابعيت مدارك طريق از مهاجرتي
واقعيت اين به توجه با آنها نگراني و گرفت صورت كانادا
ساير ارتكاب در گستردهاي حد در ميتواند مدارك اين كه
ياد پاسپورت.است كرده پيدا افزايش باشد ، داشته نقش جرايم
مرد 37 يك آپارتمان از ديگر جعلي مدرك صدها ميان در شده
(خورشيدي 67-1366) ميلادي سال 1988 در كه آمد بدست ساله
.بود شده كانادا وارد سريلانكا از پناهنده عنوان به
|