حاصل چگونه مطبوعاتي جرايم در قاضي علم
ميشود؟
نوجوانان آينده براي خطري بيرويه اشتغال
امريكايي
پيام تاثير نخست شرط مخاطبشناسي ،
سابق مديركل اتهام به رسيدگي دادگاه در
شد عنوان داخلي مطبوعات
است متناقض سحرخيز عليه اتهامات
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
از برخي اقدامات
:كرد اعلام بيانيهاي
مطبوعاتي جامعه نگراني موجب قضايي مراجع
است شده كشور
حاصل چگونه مطبوعاتي جرايم در قاضي علم
ميشود؟
مطبوعات دادگاه رئيس مصاحبه بر نظري و نقد
نظر كه متعارف طريقه براساس مطبوعاتي جرايم در قاضي علم
اگر و !ولاغير ميشود حاصل است عمومي وجدان نمايندگان
عمل است منصفه هيات اعضاء نظر همان كه خود علم خلاف قاضي
.ميشود ننمايد ، منعزل
ابهامات بر تاكيد با مطبوعات دادگاه قاضي مرتضوي ، آقاي
كه فرمودند استنتاجاتي خبرنگاران جمع در فعلي ، قانون
البته !مينمود مشخص را اشاره مورد ابهامات تكليف
بهانه است ، احترام قابل خود جاي به كه ايشان تحليلهاي
!شد مطبوعات قانون ابهامات اصطلاح به پرداختن براي مجددي
تحليل استنباط ، با ماندنش هواي كه است زندهاي علم حقوق
مشخص را جامعه نيازهاي حقوقدان.ميشود فراهم نقد و
آن و نيازها انطباق در سعي و مييابد را قواعد مينمايد ،
بر كه است هنري حقوق ميگويند كه آنجا تا ميكند ، قواعد
كه آنجا از بنابراين (1).شدهاست استوار علم مبناي
ابهامات همين با عمومي افكار مقدس نماينده مطبوعات ،
حقوق هنر از استفاده با است ، گرفته قرار تعرض مورد بارها
ابهامات ساختن روشن در سعي علمي واقعيات به توسل با و
:داشت خواهيم
داراي را منصفه هيات نظر براساس راي صدور مرتضوي آقاي -1
هيات است ممكن ايشان تعبير به.دانستهاند شرعي ايراد
مجازات اينگونه و باشد داشته گناهكاري به نظر منصفه
(2)!ميشود اسلام خلاف نيست ، گناهكار قاضي نظر از كه فردي
قاضي عنوان به مرتضوي آقاي شان از دور مذكور ايراد طرح
موظف قاضي شرع ، مطابق كه بدانند بايد ايشان كه چرا.بود
در علم از منظور.ميباشد خويش علم براساس راي انشاء به
مشخص و ايجاد عقل نزد اشياء صورت كه است اين اصول و منطق
اين در علم.كند فراهم را يقيني اعتقادات موجبات و گردد
حاصل پرونده در موجود قرائن و شواهد و ادله براساس تعريف
.ميشود
عقلي و متعارف طرق از علم كه آنست اكثريت نظر هم فقه در
با قاضي راي مطابقت و منصفه هيات خصوص در.ميآيد دست به
از مستقل عمومي ، افكار نمايندگان كه گفت بايد ايشان نظر
گناهكاري انصاف ، براساس و اكثريت طور به حاكم قدرت مواضع
منصفه ، هيات اعضاء حقيقت در.ميدهند تشخيص را متهم
عموم داوري در خطا احتمال و هستند عمومي وجدان داوران
تجمع لا:فرمود خدا رسول كه آنچنان.نيست صحت به مقرون
(.نميكند اجماع خطا بر من امت) عليالخطا امتي
طريقه براساس مطبوعاتي جرائم در قاضي علم بنابراين
و ميشود حاصل است ، عمومي وجدان نمايندگان نظر كه متعارف
هيات اعضاء نظر همان كه خود علم خلاف قاضي اگر و !لاغير
!ميشود منعزل ننمايد ، عمل است منصفه
مصوب مطبوعات قانون لايحه ماده 38 مطابق كه آنجا از -2
:مطلب دو درباره منصفه هيات 31/5/1358
است؟ بزهكار متهم آيا -1
خير؟ يا است تخفيف مستحق آيا بودن بزهكار صورت در -2
الله حق جهت از را دوم بند مرتضوي آقاي.ميگيرند تصميم
به پاسخ در.دانستهاند اشكال قابل باشند ، حدود همان كه
اسلامي مجازات قانون در حدود داشت ، اظهار بايد ايراد اين
مشمول جرائم از بسياري مادي عنصر !جرم هشت به است محصور
نميتوان مثال عنوان به.نيست تحقق قابل مطبوعات توسط حد
بطور را ديگري مال و شد مسكر شرب جرم مرتكب مطبوعات با
مطلب درج با نشريه فلان جرم گفت بتوان كه ربود پنهاني
!است بوده سرقت خاص
قذف ميماند اسلامي مجازات قانون در مندرج جرائم از تنها
نظر به ذهن از دور ما ، جامعه مطبوعات در آنهم تحقق كه
و "مسلما مطبوعات توسط جرمي چنين ارتكاب صورت در !ميرسد
چرا.كرد خواهند حمايت شونده ، قذف از عمومي وجدان "قطعا
كه حرامي فعل به را كسي شدن متهم سليمي وجدان هيچ كه
قاضي گويا آن از گذشتهنميپسندد است ، نداده انجام
هستند مسلمان منصفه هيات اعضاء كه كردهاند فراموش محترم
از هستند نفر ميليونها نماينده كه نفر وجدان 14 تبع به و
!ميشود قويتر و برتر قاضي وجدان
نيز را نويسندگان و مسئول مدير مسئوليت مرتضوي آقاي -3
ايشان ذهن ابهام ساختن روشن جهت دانستهاند ، ابهام داراي
مطبوعات ، قانون ماده 9 تبصره 4 مطابق كه داشت تصريح بايد
و است مسئول نشريه كلي مشي خط قبال در امتياز صاحب
ديگر و ميرسد چاپ به نشريه در كه مطالبي يكايك مسئوليت
.بود خواهد مسئول مدير بهعهده نشريه با رابطه در امور
را مطالب انتشار مسئوليت كه است كسي مسئول مدير بنابراين
مدير كه چرا.بود خواهد پاسخگو رو اين از و دارد بهعهده
از جلوگيري براي آنرا حذف يا مطلب چاپ اجازه حق مسئول
.داراست مسئوليتش شدن خدشهدار
مسئول مدير نبود شرايط قانونگذار كه است دليل همين به و
در):ميخوانيم ماده 14 در.است كرده پيشبيني هم را
گردد ، فاقد را ماده 9 در مندرج شرايط مسئول مدير صورتيكه
است موظف امتياز صاحب دهد ، استعفا يا و شود فوت يا
به باشد شرايط واجد كه را ديگري شخص ماه ظرف 3 حداكثر
از صورت اين غير در كند ، معرفي اسلامي ارشاد وزارت
مدير صلاحيت كه تازماني ميشود ، جلوگيري او نشريه انتشار
صاحب عهده به مدير مسئوليتهاي است ، نرسيده تاييد به
(.است امتياز
با آنان تنافي و طراحان و نويسندگان مسئوليت خصوص در
دلالت امر براين مطبوعات قانون مواد مسئول ، مدير مسئوليت
...و و 29 مواد 28 در مندرج جرائم ارتكاب كه دارند
بنابراين.است دانسته تعقيب قابل را نشريه قانونگذار
.است مسئول مدير نشريه ، از منظور
و كس هر" لفظ از قانونگذار كه...و و 32 مواد 27 در
توسل با كه بود خواهد كسي مجرم است ، كرده استفاده "هرگاه
مطابق مثال عنوان به !است داده انجام را جرم مطبوعات به
ارتكاب به "صريحا را مردم مطبوعات بوسيله كس هر" ماده 25
كه كشور خارجي سياست يا داخلي امنيت ضد بر جنايتي يا جرم
يا تحريص است ، شده پيشبيني اسلامي مجازات قانون در
به شود ، مترتب آن بر اثري كه صورتي در نمايد ، تشويق
برآن اثري كه صورتي در و محكوم جرم همان معاونت مجازات
با تعزيرات ، قانون براساس شرع حاكم نظر طبق نشود ، مترتب
.شد خواهد ويرفتار
مدير و جرم مباشر نويسنده مواد اين خصوص در بنابراين
مدير تنها مواد ساير در و بود خواهد جرم معاون مسئول
.است پاسخگو مسئول
!است كرده مشخص قانون را تكليف هم امتياز صاحب مورد در
در:ميگويد "صريحا آمد ، بالا در تفصيل به كه ماده 14
كه زماني تا و ميشود..و فوت مسئول مدير كه مواردي
به مدير مسئوليتهاي است ، نرسيده تاييد به مدير صلاحيت
.است امتياز صاحب عهده
وظيفه انجام خود سمت در مسئول مدير كه مواردي وگرنه
چطور حال.داشت نخواهد مسئوليتي هيچ امتياز صاحب ميكند ،
نيست ، چيزي چنين قانون در داشتهاند بيان مرتضوي آقاي
!ميداند خدا
براين حقوق علماي.هستند مشخص "كاملا مطبوعاتي جرائم -4
صورتپذيرد ، مطبوعات توسط جرمي هر كه دارند اجماع امر
!است ممكن تعريف جامعترين اين و ميشود مطبوعاتي جرم
جرائم به رسيدگي براي انقلاب دادگاه صلاحيت مورد در -5
موضوعه قواعد و قانون به تكيه با گذشته چون مطبوعاتي ،
جرائم به رسيدگي صلاحيت انقلاب دادگاه كرد ، تصريح بايد
.ندارد را مطبوعاتي
به رسيدگي "صراحتا اساسي قانون هشتم و شصت و يكصد اصل
حضور با دادگستري محاكم صلاحيت در را مطبوعاتي جرائم
قانون چون عادي قوانين پساست كرده محول منصفه هيات
صريح حكم اين تغيير به قادر انقلاب و عمومي دادگاههاي
دادگاههاي واژه از هيچگاه حقوق علماء كه آن ديگر.نيست
.نكردهاند اختيار را اختصاصي محاكم دادگستري
قانون اصل 172 به ميتوان هم استدلال اين اثبات جهت
بودن اختصاصي عين در را نظامي دادگاه كه كرد اشاره اساسي
قوه كه اساسي نكته ذكر با.است دانسته قضائيه قوه جزو
دادگاههاي از منظور است دادگستري دادگاههاي غير قضائيه
دادگاه است ، نه عمومي دادگاههاي حاضر زمان در دادگستري
صلاحيت ، قواعد لحاظ از و است اختصاصي دادگاهي كه انقلاب
.ميباشد ذاتي صلاحيت فاقد
و مطبوعات قانوني لايحه به مرتضوي آقاي استناد مورد در
از.است مشخص قانون پاسخ نيز انقلاب و عمومي دادگاههاي
دادرسي آئين به اشارهاي مطبوعات 1364 قانون كه آنجا
اجراء و تسري قابليت مطبوعات قانون لايحه مقررات ندارد ،
.داشت خواهد
به رسيدگي مصوب 1373 انقلاب و عمومي دادگاههاي قانون
افساد يا محاربه و خارجي و داخلي امنيت عليه جرائم كليه
لايحه.است دانسته انقلاب دادگاه صلاحيت در را فيالارض
در خاصي حكم مطبوعات 1364 قانون و مطبوعات 1358 قانوني
با مطبوعات دادگاه در مطبوعاتي جرائم به رسيدگي خصوص
عمل اسلام خلاف از كه مرتضوي آقاي.دارد منصفه هيات حضور
علم علماي كه باشند داشته توجه بايد دارند ، هراس كردن
مقدم خاص حكم توسط موءخر عام حكم تخصيص بر اعتقاد اصول
.دارند
كه مطبوعات قانون و مطبوعات قانوني لايحه عبارتي به
انقلاب و عمومي دادگاههاي قانون هستند خاص حكمي داراي
.ميشود اعتبار داراي بنابراينميزند تخصيص را
مرانلو زهرا
:پانويسها
نقل به صفحه 66 كاتوزيان ، ناصر دكتر حقوق ، علم مقدمه -1
صفحه 23 خصوصي ، جلد 1 حقوق در فن و ازژني ، علم
كيهان نشريه در مندرج مرتضوي آقاي از نقل به -2
شماره 16505 ارديبهشت ، مورخ22
نوجوانان آينده براي خطري بيرويه اشتغال
امريكايي
هشدار محققان و دانشمندان از گروهي -اجتماعي گروه
ولخرجي و درهفته ساعت از 20 بيش بهكار اشتغال:دادهاند
با درگيري تحصيل ، ترك در موءثري عامل امريكايي نوجوانان
.است مخدر داروهاي از آنان استفاده و قانون
از گروه اين گزارش در اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
براي جسمي خطرات ميتواند زياد كار است ، آمده محققان
.آورد بهارمغان نوجوانان
دو كار محل در نوجوانان:گزارش اين در ذكرشده آمار برطبق
و ميشوند جسمي صدمات دچار بالغ افراد ميزان برابر
مسايل با رابطه در امريكايي صدهزارجوان حدود هرساله
مسئله اين اصلي دليل.ميشوند بيمارستانها راهي كاري
كه است كاري وسايل به آشنايي عدم و لازم آموزش فقدان
.است شده ساخته بزرگسالان براي
گزارش در امريكا پزشكي موءسسه تحقيقات ملي شوراي كميته
براي تنها كار به كنوني نوجوان نسل اشتياق:مينويسد خود
ايجاد هدف با اغلب نيز آنها والدين بلكه نيست درآمد كسب
.ميكنند بهكار تشويق را آنها خود فرزندان در مسئوليت حس
جنبههاي ميتواند كاركردن كه است آمده گزارش اين در
را مسئوليتشناسي و مالي مديريت وقتشناسي ، نظير مثبتي
بيش كه جواناني ديگر ازطرف.آورد بهارمغان جوانان براي
ورزش ، خواب ، وقت از ميكنند كار هفته در ساعت از 20
خود درسي تكاليف انجام و خانواده با فراغت اوقات گذران
.ميكنند كم
پيام تاثير نخست شرط مخاطبشناسي ،
بهعنوان كه آن پيشاز آن ، به مربوط مباحث و فرهنگ :اشاره
مطرح دانشگاهي و درسي متون در طرح قابل موضوعات از يكي
زندگي و انديشهها و افكار در هميشگي است جرياني باشد
.ميدهد پيوند بههم را آنها حال و گذشته كه مردم روزمره
از و برخوردارند بسزايي اهميت از رسانهها راستا اين در
مخاطبان شناسايي مستلزم نيز رسانهها تاثيرگذاري طرفي
با خصوص اين در كه است گفتگويي ذيل متن.است رسانه
سابق ومطبوعاتومديركل ارتباطات كارشناس رضايي عبدالعلي
.ميگذرد نظرتان از كه شده انجام رسانهها تحقيقات مركز
فرهنگي تاثيرپذيري در رسانهها نقش مورد در ابتدا *
دهيد؟ توضيح جامعه
تولد از پس كودك كه كنم شروع اينگونه را كلامم بگذاريد -
وارد بعد.ميشود تربيت يافته ، پرورش خانواده دامان در
شهري اجتماعي فضاي در آن با همزمان شده ، آموزشي نهادهاي
وارد نيز آموزشي دوره طي از پس ميكند ، زندگي روستايي يا
را فرهنگي تاثيرپذيري مرحله آخرين و ميشود كار محيط
شكل وي اجتماعي شخصيت ترتيب بهاين.ميگذارد پشتسر
.دارند حضور رسانهها دورهها اين تمام در و ميگيرد
انسان شخصيت اساس كه ميگويد ما به روانشناسي تئوريهاي
تاثيرات بعد به آنجا از و ميگيرد شكل او كودكي دوره در
.ميرسد تعامل به محيط با فرد نداشته زيادي كارايي بيروني
بيشترين كودك زندگي در رسانه كدام كه ديد بايد بنابراين
را كودك بر رسانه آن تاثير آنگاه.دارد را نقش و تاثير
.بسنجيم
افراد كه است واقعيت اين بيانگر شده انجام نظرسنجيهاي
خيلي را مطبوعات و كتاب "معمولا سال از 18 كمتر
تلويزيون آنان شخصيت شكلگيري مهم رسانه و نميخوانند
وجود مدرن و سنتي زندگي بين كه است تفاوتي ديگر بحثاست
شغلي ردهبندي بهلحاظ افراد جايگاه سنتي دنياي در.دارد
خيلي تغييرات و است شده پيشتعيين از معنوي و مادي و
همان.نميافتد اتفاق جايگاه بهلحاظ زمان طول در زيادي
به قبل نسل از زندگي شيوههاي و مصرف الگوهاي و مشاغل
جايگاه اين سنتي ، دنياي درميشود منتقل بعد نسل
.ميكند تعيين را فرهنگي مصرف كه است افراد اجتماعي
از يكي كه است فرهنگي مصرف اين مدرن دنياي در كه درحالي
با يعني ميباشد ، فرد اجتماعي جايگاه تعيينكننده عناصر
كه تفريحاتي و موسيقي نوع مو ، آرايش لباس ، نوع انتخاب
.ميسازيم اجتماعي هويت خودمان براي ميدهيم انجام
پر را بيكاري اوقات كه نيست اين رسانهاي مصرف بنابراين
كسب يا يگانهانگاري بهدنبال بلكه شويم سرگرم و كنيم
"مثلا.ميكنيم پيدا اجتماعي هويت خاص گروه يك با تمايز
كه ميپوشند دوره يك در را خاصي جوانانكفش كنيد فرض
يگانه ديگر گروه با ولي متمايز گروهي از وسيله بدين
به بستگي ميكنند انتخاب را چيزي چه اينكهميشوند
در مهم نكته دارد ، آنان فرهنگي ذائقههاي و سليقهها
و سلايق كه هستند رسانهها اين كه است اين امروز دنياي
اين نوع ميسازند ، زيادي حدود تا را فرهنگي ذائقههاي
كنترل كه دارد بستگي كساني ديدگاه به نيز سليقهسازي
جامعه ، در قدرت كلي مناسبات بر داشته ، دست در را رسانهها
يك از رسانهها نقش ميبينيم بنابراين.هستند حاكم
نقش رفته ، فراتر فراغت اوقات پركردن براي سرگرمي وسيله
.ميكنند پيدا هويتسازي و الگودهي
اهميت رسانهچقدر فرهنگسازي در مخاطبان به نگرش نوع *
دارد؟
مقوله خود هستند كساني چه رسانهها مخاطبان اينكه -
بازار اهميت اهميتش "صرفا مخاطب وقت يك.است مهمي بسيار
مطبوعات تلويزيون ، از اعم رسانهاي دستگاههاي يعني.است
آگهي ، عرضهكننده خدمات و صنايع از كه هستند اين بهدنبال
بگردانند را رسانهشان اقتصادي امور تا كنند جذب آگهي
مخاطباني كه كنند ثابت دهنده آگهي به بايد بنابراين
از آگهي ارائه كه ميكند نگاه آگهي عرضهكننده.دارند
اين از.دارد تاثير توليداتش و فروش در چقدر رسانه طريق
انگيزه و دارند تاثير مصرفكننده رفتار بر رسانهها نظر ،
.است مصرفكننده رفتار كنترل هم نهايي
كار پيام ، تاثيرات روي كه است نگرشي مخاطب ، به ديگر نگرش
سينمايي تلويزيوني ، برنامههاي تاثيرات روي بخصوص ميكند
برنامههاي تاثيرگذاري شدت نظر از "مثلا جوان گروههاي بر
بخصوص زمينه اين در نوجوانان و كودكان رفتار روي خشن
و فعالند خيلي يونيسف و يونسكو مثل جهاني سازمانهاي
مخاطب حالت اين در.ميدهند انجام مخاطبشناسي مطالعات
اين و است مهم بعدياش رفتار روي پيامها تاثير جهت از
اجتماعي روابط از حوزههايي در فرهنگي الگوسازي بر تاثير
.است مهم
آن و شده مطرح خيلي دهه دو اين در كه هست هم سومي نگرش
مصرف الگوهاي ذائقهها ، سليقهها ، شناسايي به كه است اين
مطالعه جهت اين از را مخاطب كرده ، توجه مخاطب فرهنگي
شكل فرهنگي الگوهاي چه رسانهاي ، مصرف با كه ميكند
اين و ميشوند ساخته اجتماعي هويتهاي چه و ميگيرد
اجتماعي جنبشهاي روي تاثيري چه و پايدارند چقدر هويتها
.دارند
.ميگويند فرهنگي مطالعات سنت آن به كه است سنتي هم اين
مورد فرهنگي عمل يك عنوان به رسانهاي مصرف اينجا در
.است توجه
آموزشي ، تربيتي ، رسمي ، الگوهاي را ، فرهنگي سليقههاي اگر
عوامل كه ميرسيم اين به نكنند تاييد ايدئولوژيك و سياسي
انتقال در رسانههاست آنها از يكي كه اجتماعيكننده
مطرح بحث اين حتي. اند نبوده موفق موردنظر ارزشهاي
به ميتواند فرهنگي مصرف الگوهاي اين خود كه ميشود
.شود تبديل رفتاري رسمي الگوهاي برابر در مقاومت الگوهاي
شرط مخاطبشناسي اينكه به كرديد اشاره صحبتهايتان در *
علم ميتوانيم چطور بفرماييد است رسانهاي كار اول
جامعه به فرهنگ انتقال در تا بياموزيم را مخاطبشناسي
كنيم؟ عمل موفق
كساني چه ما هدف گروه كه دارد اين به بستگي امر اين -
شما يعني.بگذاريم تاثير ميخواهيم كساني چه روي و هستند
سلايق ، زبانش ، و مخاطب اگر باشد خوب پيامتان هم قدر هر
را پيامتان نميتوانيد نشناسيد را او علايق و گرايشات
.برسانيد
جامعه كه بدانيم بايد "اولااست علم يك مخاطبشناسي
زندگي آن در متنوع علايق با متنوع گروههاي و دارد كثرت
همه كه هست بزرگي اكثريت كه بگوييم نميتوانيم ميكنند ،
موضوعات شغل ، اجتماعي ، زندگي.دارند فرهنگي مصرف جور يك
عملي "اصلا كه است متنوع قدري به جامعه افراد علاقه مورد
.باشند داشته عملي وحدت موضوعاتي سر بر همه كه نيست
جامعه بنياد كه چيزهايي دارند وحدت كه هست چيزهايي البته
بعضي و ديني اخلاقي ، ارزشهاي بعضي مثل ميسازد را
.دارند توافق اينها در جامعه اكثريت كه ملي اعتقادات
تماميت كه معتقدند ايرانيها از بزرگي بسيار اكثريت "مثلا
امنيت و ثبات بايد ايراني جامعه شود حفظ بايد ايران ارضي
از است مشترك كه است اعتقاداتي اينها باشد داشته رفاه و
زيادي تفاوتهاي سلايق در بياييم پايينتر كه حد اين
به را واقعيت اين بايد نخست مخاطبشناسي در پسميبينيد
اينكه دوم مواجهيم تنوع و كثرت با ما كه شناخت رسميت
آنها به را پيام ميخواهيم كه را اجتماعي گروههاي بايد
و اجتماعي پايگاه علايق ، نوع سواد ، سطح نظر از برسانيم
كه ارتباطي وسيله معناي به زبان.بشناسيم مسلط سليقههاي
كه زباني يعني ميكند فراهم را اذهان بين ديالوگ امكان
حوزههاي كرده پيدا راه هم ذهن درون به ميكند كمك ما به
علم و تحقيق و مطالعه با فقط.كنيم باز را ذهن نامكشوف
رسميت به هم را اجتماعي علم بايد پس است ممكن اجتماعي
.بشناسيم
كرد بستهبندي درست را پيام بايد كارها اين همه از بعد
قابل زبان با و كرد اولويتبندي زد ، را پيام زوايد يعني
.نمود برقرار طرفه دو ارتباط مخاطب با و كرد بيان فهم
و رسانه در كه كند احساس مخاطب كه است اين امر مهمترين
ستونهاي آن نمونه.دارد مشاركت و حضور پيام ساختن در
از اين و دارد حضور آنها در مخاطب كه است مردمي ارتباطات
بحثها اين تمام به كه است مهم بسيار رسانهاي فرهنگ نظر
.ميگويند "پيام انتقال كردن موءثر مكانيزمهاي"
غفاري مريم:از گفتگو
سابق مديركل اتهام به رسيدگي دادگاه در
شد عنوان داخلي مطبوعات
است متناقض سحرخيز عليه اتهامات
وكيل سحرخيز اتهام به رسيدگي دادگاه در:اجتماعي گروه
تناقض داراي سحرخيز عليه وارده اتهامات:گفت او مدافع
صلاحيتدار مرجع حكم وجه هيچ به وي كه چرا است ، دروني
زن روزنامه ويژهنامه انتشار و نگذاشته معطل را قضايي
.است نداشته دادگاه حكم با مغايرتي نيز
عيسي اتهام شعبه 1410 رئيس مرتضوي دادگاه ابتداي در
ويژهنامه نتشار ا و چاپ مجوز صدور بر مبني را سحرخيز
مجرمانه عنوان با قضايي دستور برخلاف زن روزنامه
سحرخيز از و كرد تفهيم موقعيت و مقام از سوءاستفاده
.كند دفاع خود از خواست
ارشاد وزارت كه اصلي بحث:گفت خود از دفاع در سحرخيز
مطبوعات دادگاه در بايد مطبوعاتي جرم كه است اين داشته
مورد درشود بررسي منصفه هيات حضور با و علني صورت به
در كه است شده حيطهاي وارد انقلاب دادگاه زن روزنامه
.نبود اختياراتش حوزه
دستور عنوان به كه مذكور نامه ديگر طرف از:افزود وي
قرار اگر و است نبوده بنده به خطاب شد ذكر آن از قضايي
ميبايد اداري عرف براساس ميكردم اجرا آنرا بنده بود
بنده و.ارشاد وزير به نه و مينوشتند بنده به را نامه
و نميداند را اداري قوانين انقلاب دادگاه كه نيستم مقصر
به كه نامهاي اين در.است نوشته ارشاد وزير به را نامه
جرايم پيگيري عدم تصور با" است آمده نوشتهاند وزير
ثانوي اطلاع تا فرمائيد مقرر متهم تجري بيم و مطبوعاتي
".نمايند جلوگيري روزنامه انتشار و چاپ از
عضو و 7 نيست تعطيل مطبوعات دادگاه كه است حالي در اين
دادگاه اگر شود ، تشكيل ميتواند و دارد منصفه هيات
در چرا نيست تعطيل مطبوعات دادگاه كه ميدانست انقلاب
.است كرده دخالت دادگاه اين كار
به رسيدگي هنوز كه حالي در انقلاب دادگاه اين بر علاوه
عليه شكايت به اقدام مانده ناتمام زن روزنامه پرونده
ديگر توس روزنامه يك هم زن روزنامه آيااست كرده بنده
زنداني و دستگير را افرادي يكسال از بعد كه بود خواهد
زن روزنامه جرم.كنند آزاد قضايي رسيدگي بدون بعد و كنند
هيات در سو يك از زن روزنامه پرونده نشده ، محرز هنوز
اين با است مفتوح انقلاب دادگاه در ديگر سوي از و نظارت
كه نه يا بوده جرم شده انجام اقدام كه نيست معلوم وجود
پرونده آن تكليف نبايد اول آيا.ميشود شكايت بنده عليه
.شود روشن
اداري اقدامات بنده تعابير اين تمام با:افزود سحرخيز
اين البته دادهام انجام نامه اين با رابطه در را لازم
قوه و نيست قضائيه قوه ضابط ارشاد وزارت كه بگويم راهم
نامه اين از قبل اقدامات كه همانطور دارد ضابط قضائيه
با دادگاه ضابطين كه معنا اين به است امر اين نشانگر
را زن روزنامه انتشار جلوي چاپخانه دو به مراجعه
اين اگر و منتشر نه و شده چاپ نه زن روزنامه و گرفتهاند
دادگاه.ميكرد عمل بايد ارشاد وزارت ميافتاد اتفاق
نوشته نامه ارشاد براي بعد كرده تعطيل را روزنامه انقلاب
زن روزنامه وقتي.كنيم جلوگيري چيز چه انتشار از ما كه
ضابطين عملي اقدام با انقلاب دادگاه نامه وصول از قبل
وصولنامه با ديگر شده ممنوعالانتشار "عملا دادگاه اين
دستور البته.بكند كه نداشت ديگري اقدام ارشاد وزارت
.رسيد زن روزنامه مسئول مدير اطلاع به قضايي مقام
:گفت جشنواره ايام در زن روزنامه ويژهنامه مورد در وي
ويژهنامه است ويژهنامه اجازه صدور مسئول ارشاد وزارت
تاكنون كه همانطور نميخواهد دائمي مجوز قوانين اساس بر
كل اداره توسط مختلف ويژهنامههاي براي مجوز مورد تا صد
.است شده صادر داخلي مطبوعات
هيچ به هم جشنواره ايام در ويژهنامه چاپ براي مجوز صدور
جداگانه امري و نيست دائم انتشار براي مجوز عنوان به وجه
روزنامه اين براي قبلي جشنوارههاي براي كه همانطور است ،
.شد صادر ويژهنامه انتشار مجوز
دفاع به سحرخيز عيسي وكيل رياحي غلامعلي دادگاه ادامه در
از تمرد بنده موكل اتهام عنوان در:گفت و پرداخت وي از
من موكل به عنوان اين اطلاق كه شده ذكر قضايي دستور
مجازات قانون ماده 607 يك بند موجب به زيرا نيست قانوني
حتي فعلي و عملي مقاومت بر مشتمل است عملي تمرد اسلامي
بپذيريم اگر محال فرض بر بنابراين اسلحه ، به توسل با گاه
نشده تمرد مرتكب نكرده اجرا را انقلاب دادگاه دستور موكل
.است
دروني تناقض داراي من موكل به وارده اتهامات:افزود وي
دستورش سحرخيز آقاي چون ميگويد انقلاب دادگاه زيرا است ،
عدم منظور اگر گيرد ، قرار تعقيب تحت بايد نكرده اجرا را
"عملا خود انقلاب دادگاه كه است زن روزنامه يوميه انتشار
ارشاد وزارت اقدام به نيازي و داده انجام را كار اين
انتشار اجازه صدور موكل ازتعقيب فرض اگر و نبوده
مغايرتي موكل توضيح با امر اين كه است مطبوعات ويژهنامه
بنابراين.باشد داشته نميتواند انقلاب دادگاه دستور با
انتشار دستور يا دستور لغو يا تمرد عنوان به كه آنچه
ست ا واحد ماهيت و ذات در شده قرائت موكل براي ويژهنامه
مدلول آيا ديد بايد كه ماده 576 مندرجات به برميگردد و
.نه يا افتاده اتفاق "مصداقا و "حكما ماده اين
ماده 576 در مذكور اعمال و افعال تحقق ضرورت:گفت رياحي
كند ، سوءاستفاده خود مقام از دولت مامور -الف كه است اين
قضايي مقامات سوي از كه حكمي يا نشود اجرا قانوني كه
اين در.بماند بلااجرا قضايي امريه همچنين و شده صادر
جرايم تحقق براي لازم سهگانه شرايط بر علاوه پرونده
دليلي متهم مورد در هرگز ست ا جرم تحقق لازمه كه عمومي
مامور اينكه ديگر مطلب.است نشده ابراز سوءاستفاده براي
بگذارد اجرا موقع به را دستوراتي كه است موظف فقط دولت
مراجع از عمل مورد قوانين و قانوني موازين براساس كه
انقلاب دادگاه دخالت كه آنجا از باشد ، شده صادر صالحه
قانوني مجوزهاي فاقد "اصولا مطبوعاتي جرايم در اسلامي
را دستوري چنين محال فرض بر موكل اگر حتي بنابراين است ،
.باشد مجازات قابل تا نكرده اولي ترك نكرده اجرا
-شده 1 ذكر مراتب به عنايت با:گفت دفاعيات پايان در وي
يافته قطعيت احكام اجراي ارشاد وزارت عمومي سياست چون
به توجه با نيز موكل است قضايي صالح مراجع
مشخصي دستور مافوق مقام طرف از نامه متن حاشيهنويسيهاي
.است نبوده تكليفي با مواجه بنابراين نگرفته
استنباط برخلاف ويژهنامه براي انتشار اجازه صدور -2
ايجاد و سابق دستور با مقابله منزله به انقلاب دادگاه
.نميشود تلقي روزنامه يوميه انتشار
قضايي امر يا صالح مرجع قضايي حكم هيچگونه موكل چون -3
تعقيب قابل نگذاشته معطل را صلاحيتدار مرجع قانوني
.نيست كيفري
هفته يك ظرف كرد اعلام دادگاه رئيس دفاعيات اتمام از پس
.ميكند اعلام و صادر را مقتضي حكم
دادگاه حاشيه در
ريال ميليارد مبلغ 5:گفت سحرخيز دادگاه پايان از پس *
دادگاه طرف از كه مسئولي مديران براي غيردولتي اموال از
در ندارند پرداخت امكان و شده صادر وثيقه قرار آنان براي
.است شده گرفته نظر
مدير زهدي وثيقه مبلغ كرد اعلام قاضي دادگاه ميانه در *
(ديروز) امروز او و است شده آماده آريا روزنامه مسئول
.ميشود آزاد
را عكاسان و امروز صبح خبرنگار حضور اجازه دادگاه قاضي *
.نداد دادگاه در
تعديل دادگاه قبلي سرسختانه موضع اشت د اعتقاد سحرخيز *
.است شده
ثبت سازمان سوي از كه را اكاذيب نشر اتهام دادگاه *
.نكرد مطرح و ندانست وارد بود شده مطرح اسناد
قضائي مجتمع محوطه به همراه تلفن ورود ممنوعيت رغم علي *
.داشت همراه ، تلفن قدس روزنامه خبرنگار
شده صادر قرارهاي سنگيني مورد در مطبوعات دادگاه رئيس *
در ماهه تاخير 3 به توجه با:گفت مسئول مديران براي
جرم تكرار و تجري بيم و منصفه هيات جايگزين اعضاي معرفي
دادگاه دارد وجود مطبوعات در كه قانوني بازخواست عدم و
سنگينتري تامين قرار جرم تكرار و تجري از جلوگيري براي
.مينمايد اخذ متهم از سابق به نسبت
كيهان روزنامه تامين قرار مورد در مطبوعات دادگاه رئيس *
.دارد خصوصي شاكي و ندارد عمومي جرم كيهان روزنامه گفت
صبح و نشاط روزنامه اتهامات (امروز) فردا:گفت مرتضوي *
از و ميشود تفهيم حجاريان سعيد و صفري لطيف به امروز
صادره قرار ميزان مورد در وي ميشود خواسته توضيح آنان
.ميگيرد تصميم مورد اين در (امروز) فردا گفت دو اين براي
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
از برخي اقدامات
:كرد اعلام بيانيهاي
مطبوعاتي
جامعه نگراني موجب قضايي مراجع
است شده كشور
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
روزنامهنگاران با اخير برخوردهاي به نسبت بيانيهاي
از قضائيهخواست قوه رئيس از و كرد نگراني اظهار
جلوگيري است كرده ملتهب را مطبوعات فضاي كه اقداماتي
تلاش سايه در:است زير شرح به بيانيه اين متن.آورد بعمل
و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت كشور ، مطبوعاتي جامعه جمعي
سوي به اميدبخشي حركت اخير سالهاي طي قضائيه قوه
و اتهامات به رسيدگي و مطبوعاتي فعاليتهاي شدن قانونمند
و منصفه هيات تشكيل.است يافته سامان مطبوعاتي جرايم
با برخورد در قضايي واحد رويه شفافيت و مطبوعات دادگاه
امنيت بيشتر چه هر تضمين به اميد مطبوعاتي تخلفات
طي متاسفانه.است بخشنده قوت را مطبوعات اصحاب حرفهاي
قضايي مراجع از برخي سوي از اقداماتي شاهد اخير ماههاي
نگراني موجبات و ساخته مخدوش را مبارك روند اين كه هستيم
لغو جمله از.است آورده فراهم را كشور مطبوعاتي جامعه
قاضي سوي از مطبوعاتي منصفه هيات اعضاي از برخي عضويت
مطبوعاتي شكايات و اتهامات به رسيدگي امر مطبوعات دادگاه
بر تاكيد و تلاش جاي به قضائيه قوه و است كرده مختل را
جرم ، ارتكاب در تجري از ممانعت بهانه به معضل اين حل
عليه متعارف غير و سنگين قرارهاي صدور را چاره راه تنها
اينگونه بيترديد.است ديده مطبوعات مسئول مديران
قرار تاثير تحت را روزنامهنگاران شغلي امنيت اقدامات
حين در كه روزنامهنگاراني بعضا حال همين در.ميدهد
حمايت عوض در ميگيرند قرار شتم و ضرب مورد وظيفه انجام
اخير دستگيري.ميشوند بازداشت قضائيه قوه سوي از
تجمع از گزارش تهيه هنگام به اسلام جهان روزنامه خبرنگار
مدت به وي بازداشت و آزاد دانشگاه دانشجويان اعتراضآميز
صنفي انجمن.است دست اين از نمونه جديدترين ساعت 20
مصرانه قضائيه قوه محترم رياست از ايران روزنامهنگاران
براي مناسب فضاي حفظ و تامين در موءكد اقدام ضمن ميخواهد
كه اقداماتي از روزنامهنگاران حرفهاي و شغلي امنيت
است كرده ملتهب را مطبوعاتي فعاليتهاي سالم و آرام فضاي
.آورند بعمل جلوگيري
|