نماز ترجمه كهنترين
را خود نام نماز ترجمه رساله موءلف :جستارگشايي
حالش شرح كه باشد قمي طاهر ملامحمد اگر و نوشته محمدطاهر
الحقايق طرائق اول جلد و الامل امل و الجنات روضات در
او كه زيرا ميشود معلوم "تقريبا او زندگي عصر شده ذكر
و سال 1070 به متوفي اول مجلسي تقي ملامحمد با معاصر
طاهر محمد اگر و بوده سال 1091 به متوفي فيض ملامحسن
"قويا اينها همه با ندارد آگاهي آن از نگارنده ديگريست
يا و دهم قرن حدود در او زندگاني عصر كه ميرود تصور
عهد اوائل با همزمان كه است بوده هجري يازدهم قرن اوايل
كتابهاي ترجمه نهضت تشيع مذهب ترويج سبب به و بوده صفويه
بوده گرديده آغاز فارسي به عربي از شيعي مذهبي و ديني
چهار قريب مترجم با ما زماني فاصله كه چند هر باري است
موجود قراين به اما است ناشناخته هم مترجم و ميباشد قرن
و اخبار كه زيرا بوده مذهب شيعي رساله در مشهود و
و معصومين ائمه از همه كرده نقل رساله طي در كه احاديثي
.است شيعيان پيشوايان
"عينا آن متن در تصرفي هيچگونه بدون را نماز ترجمه رساله
آن بر خود از كلمه سه جا دو در تنها مينمايد ، نقل
.باشد معلوم تا داد قرار خط دو ميان در را آنها و افزوده
معارف گروه
الرحيم الرحمن بسمالله
آله و محمد علي السلام و الصلوه و العالمين رب الحمدلله
.المعصومين
طالب اي و طاعت طريق جوينده اي باش آگاه و بدان -بعد اما
آله و عليه صليالله سيدالمرسلين حضرت از كه عبادت اسرار
اين در كه بايد پس است آخرت مزرعه دنيا كه شده روايت
بسته جان ميان بر سعي كمر و نگذراني خواب و بخورد مزرعه
تا دهي آب اخلاصش چشمه از و افشاني تخم صالحه اعمال از
همه از بهتر كه بدان و نباشي تهيدست و مفلس حساب روز
صادق جعفر امام حضرت از و است نماز عبادتها و طاعتها
-به را بندگان كه چيزي فاضلترين كه پرسيدند عليهالسلام
تعالي خداي نزد باشد دوستتر و سازد نزديك خويش پروردگار
و معرفت از بعد نميدانم گفت جواب در حضرت آن -چيست
محمدباقر امام حضرت از و نماز از افضلتر را چيزي شناخت
حساب بدان را بنده كه چيزي كه شده روايت عليهالسلام
طاعتهاي باقي شد قبول چنانچه اگر است نماز ميشود كرده
.شود قبول وي
يك كه شده روايت عليهم الله صلوات بيت اهل از ديگر و
پراز خانه از است بهتر حج يك و حج بيست از است بهتر نماز
.نمايند تصدق را تمام كه طلا
همين باشد ثواب اين را آن كه نمازي كه نپنداري و
بلكه است كردن سخن طوطي مانند و برخاستن و مخصوصنشستن
روي از خاطر توجه با واجبها آموختن از بعد كه است نمازي
حضرت از -ميگويي چه كه داني و نمايي ادا را آن تعظيم
نماز ركعت دو كه هر كه شده نقل وآله عليه رسولصليالله
تعالي حق نگذراند خاطر به دنيا از چيزي آن در و بگذارد
عليه صليالله پيغمبر بيت اهل از و بيامرزد را او گناهان
درجه به خاطر توجه قدر به نماز كه (است منقول) آله و
نصف بوده متوجه آن نصف قدر به چنانچه اگر ميرسد مقبول
خمس ، خمس و ربع ربع قدر به و ثلث ثلث قدر به و است مقبول
لا و فيها فقد لا عباده في خير لا: كه شده نقل ديگر و
عبادتي در خوبي و خير نيست يعني فيها تدبر لا فيقراءه
القادر رحمهلله محتاج اين و نباشد ، دانايي آن به كه
سورههاي و فاتحه معني فهم از را عاميان چون محمدطاهر
را رساله اين اين بنابر ديدم بيبهره نماز ذكرهاي و ديگر
بيان ضروري معنيهاي از شمهاي آن در و نمودم تاليف
.نفرمايند فراموش خير دعاي از را بنده كه اميد نمودم
آوازبه بارياند حضرت مناديان كه موءذنان چون عزيز اي
بخوانند پروردگار عبادت و بطاعت ترا و نمايند بلند اذان
دست كارها همه از و گشته بيگانه كس همه از كه ميبايد
حضرت بارگاه كه مسجد به تمام اشتياق با عاشقوار كشيده
از بعضي.گردي متوجه است رحمت و فيض منزلگاه و احديت
با حضرت آن كه كردهاند روايت (ص)پيغمبر حضرت صحابه زبان
چون مينموديم گو و گفت وي با ما و ميكرد گو و گفت ما
گويا كه ميشديم مشغول خدا به آنچنان ميرسيد نماز وقت
شده نقل ديگر ،-نميشناسيم را او ما و نميشناسد را ما
اميرالموءمنين حضرت در تزلزل ميشد نماز وقت چون كه
كه ميپرسيدند حضرت آن از چون ميرسيد هم به عليهالسلام
خداي كه امانتي وقت آمد كه ميگفت جواب در چيست؟ را شما
و شوند آن متحمل كه كردند ابا كرد عرض آسمانها بر تعالي
امام حضرت چون كه است نقل ديگرگرديد آن متحمل انسان
.ميگرديد زرد مباركش رنگ ميشد وضو متوجه زينالعابدين
جواب در ميشود عارض چه را شما كه ميپرسيدند وي از
مينمايم؟ قيام كه پيش در كه ميدانيد:كه ميگفت
و ساز بيدار غفلت خواب از را وخود بمال چشم غافل اي پس
در كه ميبايد -بگذار العزه رب طاعت در را خود تن و جان
تصور و بگوئي نيز تو ميگويد موءذن آنچه اذان شنيدن وقت
.نمائي آن معني
گفتن و شنيدن وقت در و -بزرگترست خداوند يعني اكبر الله
چه هر و نمائي ، تعالي حق عظمت و بزرگي تصور كه بايد آن
.حقيرشماري او عظمت جنب در است
بحق معبودي كه ميدهم گواهي يعني الاالله لااله اشهدان
.الله جز نيست
محمد كه ميدهم گواهي يعني رسولالله "محمدا ان اشهد
.خداست فرستاده و رسول
ولي (ع)علي كه ميدهم گواهي يعني الله ولي علي ان اشهد
.خداست
.شو نماز متوجه يعني عليالصلوه حي
.رستگاري بسوي بشتاب يعني الفلاح حيعلي
.عمل و كار بهترين به كن شتاب يعني خيرالعمل علي حي
در كه نمائي تصور نماز به ايستادن وقت در كه ميبايد و
قدرت قبضه در كاينات نيستي و هستي كه عظيم پادشاهي پيش
دل روي چون مبادا كه باشي لرزان و ترسان و ايستاده اوست
كرامتت درگاه از و بگرداند تو از رحمت نظر بگرداني وي از
حضرت كه شده نقل و دورگرداند ، خويشت جناب از و براند
برخاستي نماز به هرگاه عليهالسلام زينالعابدين امام
با مگر نداشتي بر سجده از سر و كردي تغيير مباركش رنگ
ومعني بگوئي احرام تكبير كردي نيت چون كه ميبايد و عرق ،
سهل تعالي حق عظمت جنب در هست چه هر و نمائي تصور را اش
نقل حديثي عليهالسلام صادق جعفر امام از و شماري ، وحقير
...كوچكشماري كه تكبيري هر كه اينست اش معني حاصل و شده
نباشد تكبير حقيقت آن در كه شود مطلع تعالي حق اگر پس
كه جلالم و بعزت قسم مرا ميدهي فريب آيا كاذب اي گويد
ميسازم دور ترا و خود ذكر حلاوت از ترا ميسازم محروم
پنهاني و باهستگي من با اينكه از خود ، نزديكي و قرب از
.ننمائي مناجات
منالشيطان اعوذبالله فاتحه از پيش چون كه ميبايد و
ميبرم پناه كه نمائي تصور روش بدين اش معني گوئي الرجيم
بيكبار را خويش دل هنگام درين و رجيم شيطان از بخدا
اگر و گردي ايمن شيطان وسوسه از تا سازي پروردگار متوجه
نخواهد فايده تو به باشد بوده زبان حركت محض چنانچه
نزديكي آن در و آرد حمله بتو شيري اگر چنانچه بخشيد
خود موضع از درينحال و گريخت تواني كه باشد بوده حصاري
باين شير اين از ميبرم پناه كه همينگوئي و ننمائي حركت
.بود نخواهد تو نجات باعث گفتن اين محض كه ظاهرست حصار ،
معني چه اگر نمائي آن معني تصور كه بايد خواني فاتحه چون
از كه چرا نيست گناهكاران ما حد تفسيرش و است بسيار آن
اگر كه ميفرمودهاند كه شده نقل اميرالموءمنين حضرت
معني از را شتر هفتاد ميكردم بار آينه هر ميخواستم
از كه بروجهي شده بيان آن معني از مختصري ليكن فاتحه
تفسير مفسران بعضي و عليهمالسلام معصومين ائمه كلام
.كردهاند
رحم خداي بنام ميكنم ابتدا يعني الرحيم الرحمن بسمالله
رحمكننده و كافر و موءمن از خلايق همه بر دنيا در كننده
.بس و برموءمن آخرت در
:كه اينست باخر تا ربالعالمين الحمدالله ترجمه
و بخشاينده و عالميانست پروردگار كه را مرخداي شكر
ميكنيم عبادت ترا است قيامت روز صاحب و مالك و مهربانست
براه را ما كن هدايت بس ، و ميخواهيم ياري تو از و بس و
آن راه نه -كردهئي انعام بايشان كه جماعتي آن راه -راست
كه جماعتي آن راه نه و -كردهئي غضب برايشان كه جمعي
صادق جعفر امام حضرت از رحمهلله بابويه ابن و گمراهانند
تا العالمين الحمدللهرب تفسير در حديثي عليهالسلام
:كه اينست معنيش كرده نقل باخر
بفعل توفيق برابر را آن پروردگار كه شكريست اداي الحمد
.ساخته واجب خود بندگان بر خير
و مجد و تعالي حق براي از است يگانگي اثبات ربالعالمين
.غير نه مالكست و خالق او كه اين به است اقرار و اوست كرم
و خلايق جميع بر پروردگارست نعمتهاي ذكر الرحيم الرحمن
.آنحضرت از است عطوفت طلب
و ثواب و حساب در ساختن بزنده است اقرار الدين يوم مالك
از دنيا ملك چنانكه وي براي از است ثابت آخرت ملك و عقاب
.است ثابت وي براي
.بقرب رغبت و است اخلاص اظهار نعبد اياك
نصرتست و نعمت دوام طلب و عبادتست توفيق نستعين اياك و
.فرموده ارزاني بنده به كه
زيادتي طلب و دين در راهنمائي المستقيم اهدناالصراط
.او كبرياء و عظمت و است پروردگار معرفت
نعمتي كردن ياد و طلب در تاكيد عليهم انعمت الذين صراط
و فرموده ارزاني خود دوستان و باولياء پروردگار كه است
.نعمتها آن مثل به است رغبت اظهار
اينكه از است جستن پناه.ولاالضالين عليهم غيرالمغضوب
خوب وميپندارندكه شدهاند گمراه كه جماعتي از باشد
.ميكنند
اول ركعت در بخوانند كه است مستحب گفت بابويه محمدبن شيخ
احد ، هوالله وقل الحمد دوم ركعت در و انزلناه انا الحمدو
نماز پس است پيغمبر سوره انزلناه انا آنكه بواسطه
بركت به كه چرا و ميسازد خويش وسيله را آن گزارنده
بواسطه بخواند احد هوالله قل دوم در و شده خداشناس ايشان
احد هوالله قل تفسير در و شود مستجاب آن پي در دعا آنكه
از حديثي است شيعه علماي بزرگان از كه ابراهيم بن علي
در قريش گفت كه اينست معنيش حاصل كه كرده نقل عباس ابن
از كن وصف كه گفتند آله و عليه صليالله پيغمبر به مكه
كنيم عبادتش و را او بشناسيم تا را خود پروردگار ما براي
:ساخت نازل سوره اين تعالي و سبحانه حق پس
در و او در يعني است احد خداي كه بگو يعني احد هوالله قل
.نيست نقصان و زياده و تعدد و اجزا او اعضاء
وجميع ميشود منتهي باو سروري و بزرگي يعني الصمد الله
.ميبرند باو را خود حاجت زمين و آسمانها اهل
خدا پسر يهودان چنانكه را عزيز -نزايد يعني يلد لم
نه و گفتهاند نصرانيان چنانكه را عيسي و ميخوانند
و گفتهاند (كذا)كيشران چنانكه را ستارگان و ماه و آفتاب
.ميبرند گمان عرب مشركين چنانكه ملائكه نه
و پدري صلب در نشده ساكن و نشده زائيده يعني يولد لم و
بلكه نشده پيدا غيري از و مادري رحم در نگرفته قرار
.بوده هميشه
و مثل و شبيه را او است نبوده يعني احد "كفوا له يكن ولم
. نبوده برابر وي با كسي
عليهم معصومين ائمه كلام از كه وجهي بر قدر سوره تفسير
:نمود استفاده ابراهيم عليبن تفسير و السلام
در را قرآن ساختيم نازل يعني فيليلهلقدر انزلناه انا
به قدر شب در قرآن تمام شد فرستاده كه معني بدين قدر شب
نازل سال سه و بيست مدت بمرور آن از بعد و بيتالمعمور
.شد
چيست داني تا ترا كرد دانا چيز چه ادريكليلهلقدر ما و
.شرف و عزت شب يعني قدر شب
از است بهترين قدر شب يعني شهر الف من خير ليلهلقدر
.باشد نبوده قدر شب آن در كه ماه هزار
فرود يعني امر كل من ربهم باذن فيها الملائكهوالروح تنزل
پروردگار اذن به قدر شب در القدس روح و ملائكه ميآيند
به آنچه از شده تقدير شب آن در هرچه و زمان امام بر
عرض وي بر آن غير و روزيها و اجلها از دارد تعلق انسان
.نمايند
امام بر است ملائكه سلام قدر شب مطلعالفجر حتي هي سلام
باقر محمد امام بحضرت كسي كه است روايت صبح طلوع تا
جواب در آنحضرت پس شناسيد مي را قدر شب گفت عليهالسلام
در ملائكه كه آن حال و را قدر شب نميشناسيم چون گفت
.ميكنند طواف را ما آنشب
پرسيد عليهالسلام اميرالمومنين از شخصي كه است روايت و
جبرئيل كه فرمود جواب در حضرت است جبرئيل غير روح آيا كه
.است غيرجبرئيل روح و است ملائكه از
روح كه است روايت عليهالسلام صادق جعفر امام حضرت از و
.ميكائيل و جبرئيل از است عظيمتر
تواضع نهايت با روي سجود و ركوع به چون كه ميبايد ديگر
.نمائي تصور را ذكر معني و فروتني و شكستگي و
ميسازم منزه و پاك يعني بحمده و ربيالعظيم سبحان
باو كافران كه نقصان و عيب هر از را خود عظيم پروردگار
چون و داده توفيق اين مرا كه ميكنم شكر و دادهاند نسبت
بدين را معنيش گوئي حمده لمن سمعالله شوي راست ركوع از
حمدكنندگان ثناي و حمد نمايد قبول خدا كه نمائي تصور روش
.را
ميسازم منزه و پاك بحمده و الاعلي سبحانربي معني و
را او و است بالاتر همه از مرتبهاش كه را خود پروردگار
.ميآورم بجا شكر
معني و نمائي آن معني تصور كه بايد خواني قنوت چون و
:اينست الفرج كلمات
خداي بجز معبودي نيست يعني الكريم الحليم الاالله لااله
.كرم و بخشش با و بردبار
خداي بجز معبودي نيست يعني الااللهالعليالعظيم لااله
.بزرگ برين
يعني السبع الارضين رب و. السبع السموات رب الله سبحان
هفت پروردگار كه خدائي نقصان و عيب از است منزه و پاك
.است زمين هفت و آسمان
پروردگار يعني العظيم ربالعرش و بينهن ما و فيهن ما و
.است عظيم عرش پروردگار و زمينهاست و آسمانها در چه هر
پروردگار كه را خداي شكر يعني العالمين رب والحمدالله
(ديگر قنوتي).عالميانست
بيامرز را ما خدايا يعني اغفرلنا اللهم
ما بر كن رحم يعني وارحمنا
را ما ده عافيت يعني عافنا و
را ما كن عفو يعني عنا واعف
آخرت و دنيا در يعني والاخره فيالدنيا
قادر چيز همه بر تو كه بدرستي يعني قدير شيء كل علي انك
.توانائي و
باشي تمام خشوع و خضوع با كه بايد آوري بجاي تشهد چون و
.نمائي آن معني تصور و
گواهي يعني له شريك لا وحده الله الا لااله ان اشهد
.نيست شريك را او و تنها الله بجز نيست معبودي كه ميدهم
كه ميدهم گواهي يعني رسوله و عبده "محمدا ان اشهد و
.خداست رسول و بنده محمد
را خود رحمت خدايا بار يعني محمد آل و محمد علي صل اللهم
فاطمه حضرت و (ع)اميرالموءمنين حضرت محمد آل و محمد شامل
.ايشانند فرزندان كه است عليهمالسلام امام يازده و
نمائي قصد گوئي سلام چون كه سزاوارست كه گفتهاند علما
السلام عليهم معصومين ائمه و را پيغمبران خويش مسلم به
بكسي اگر و -را مسلمانان جميع و را ملائكه جميع و را
و نمائي قصد نيز را پيشنماز كه بايد باشي كرده اقتدا
بر باد سلامتي كه اينست "ظاهرا عليكم السلام معني حاصل
علي و علينا السلام معني و وي بركتهاي و خدا رحمت و شما
ما باد سلامتي كه نمود بايد تصور چنين الصالحين عبادالله
.را خدا صالح بندگان و را
الله الرسالهبتوفيق تمت
|