سرايي مرثيه در عظيم موجي
هنر در حركت موجب جامعه از هنرمند تاثير
ميشود
در انقلاب نقاشان آثار نمايشگاه نخستين
ميشود
برگزار تهران
سرايي مرثيه در عظيم موجي
فصلي ايجاد و مرثيهسرائي به نامدار شعراي توجه از پس
از مردم عامه حيرتانگيز اقبال و مورد اين در پرهيجان
و مذهبي مراسم در آنها مستمر بهكارگيري و اشعار آنگونه
و تبعيت به گمنام شعراي از عظيم موجي سوگواري ، خاصه
روي نوحهپردازي و مرثيهسرائي به نامداران از تقليد
.است بيرون شمار حد از تعدادشان كه گويندگاني.كردند
ميزيستند ، خود اعتقادات با "صرفا كه سرايندگان اينگونه
بالجمله كه قبيل آن از احاديثي هواي در نيز را جهان و دل
به متخلص قمي حسين عباس به منسوب خزائنالاشعار كتاب در
مرويست خزاعي دعبل از عوالم كتاب در":داشتند آمده ذاكر
عليبن خود مولاي خدمت رسيدم عاشورا ايام در كه
اصحاب ميان در حضرت آن ديدم.عليهماالسلام موسيالرضا
.داد جلوس خود نزديك ديد را ما چون محزون نشسته خود
جدم مرثيه در شعري انشاء كه دارم دوست دعبل اي فرمود ،
كه كسي دعبل اي حزنست ، ايام كه ايام اين در.كني (ع)حسين
فرود ما اعداي از كه مصائبي و مصيبت در بگرياند و بگريد
ما زمره در و ما با را او برميانگيزاند خداوند آمده ،
من جد مصائب در بگريد كه كسي دعبل اي.ميفرمايد مبعوث
اورا و ميدارد معفو را او گناهان خداوند البته حسين
چند تو چه را سبحين كن مرثيه دعبل اي فرمود و ميآمرزد
ما تعزيت از مكن تقصير هرگز مائي ، اوج و ناصر باشي زنده
منوال همين بر ديگر رواياتي نيز و "باشيد توانا كه چندان
.سياق و
در و مختلف زمينههاي در مذهبي اشعار سرودن علت همين به
از يك هر و گرفت قرار شعرا نظر مطمح گوناگون شيوههاي
مجردي و خاص مضمون گمنام ، "اكثرا گويندگان عظيم خيل اين
بهعنوان و اشعار اين عناوين از.ميكرد بيان شعر به را
زبان" ،"رضا امام شهادت" ،"مسلم شهادت" ميتوان نمونه
،"كوفه در زينب حال زبان" ،"حارث با مسلم طفلان حال
حال زبان" ،"برادر كشته سر بر تشنهلب شاه حال زبان"
"مدينه در صغري فاطمه حال زبان" ،"پدر نعش سر خاتون سكينه
.كرد ذكر را..و
چه بود ، مضمون گستردگي و تنوع اشعار اين ويژگيهاي از
را كربلا مهم واقعه از كوچكي بسيار زواياي گاه
رفته بيت اهل خاندان بر كه را مصائبي گاه دربرميگرفت ،
گاه روايات ، و احاديث گاه مذهبي ، تاريخي نكات گاه و بود
.خالص نوحه گاه و مرثيه
پهنه در خاصه را وسيعي بسيار جاي بود هرچه بههرحال و
گاه كه اين جالب بسيار نكته.كرد اشغال عامه ايمان و ذوق
آشكار و پنهان رقابتهاي به مرثيهسرايان اين كار
آزمائي طبع به ديگري كه را موضوعي شخصي بسا چه و ميكشيد
خود هم گاه.گيرد پيشي او از كه ميسرود نو از بود گرفته
موفق نبود هم معلوم كه) مضمون بهتر پرداخت براي سراينده
ميسرود ديگر بياني و شعري با را آن دوباره خود (شود
:نمونه بهعنوان
"كربلا مصيبت به گريز و بلبل با جغد گفتگوي"
باشد بلا و كرب غم و درد بگذري جا هر ز
باشد كربلا گفتگوي ويران و بستان هر به
مجنون ديوانه كاي پرسيد بلبلي جغدي ز
باشد؟ ويرانهها در تو جاي چرا ، من با بگو
بستان از تو گريزاني دوران در چيست براي
باشد؟ مسا و صبح هر به ويران گوشه مكانت
گلشن ساحت در بيا من با و بگذر ويران ز
باشد جابهجا آنجا در سنبل و گل و سرو ببين
بلبل اي تو فرق بر خاك بيدل جغد بگفتا
باشد وفا و مهر شيوه اين كي انصاف بده
بنشينم باغ در گل شاخ بر دل آسوده من كه
باشد شهرها بدور عريان سر زينب ولي
ليلا ولي باشم شادمان گلشن صحن اندر من
باشد نوا و شور در ناكام اكبر زمرگ
گيرم آشيان گلها شاخ در گلستان اندر من
باشد جدا تن از جوان عباس دست وليكن
بستان آن و سرو آن و تو نالان بلبل اي برو
باشد جاودان بهشت ويران گوشه اين مرا
ويرانه جاي را نبي آل شد كه روزي آن از
باشد ماجرا آن از ويرانه مكان و جا مرا
خوشحالم ويرانه از من و بستان به مشتاقي تو
باشد خدا شير دختر جاي ويرانه در كه
محزون ذاكر از بپرس دلخون ، من احوال ز
باشد مصطفي خاندان از چاكري ذاكر كه
: مقوله همان در نيز و
دارم آن از رو بويران خونست دلم آبادي ز
دارم دوستان از داستان اين مختصر بخاطر
داري جا ويرانه در تو گفتا بلبلي جغدي به
دارم آشيان سرو شاخه بر گل باغ اندر من
بستان سوي من با بيا ويران ، اين از روي بگردان
دارم ارغوان و كاج و سرو هزاران چندين ببين
گلشن ترا ارزاني بلبل ، اي گفت بپاسخ
دارم مكان و ماوي ويرانه در كه بس اين مرا
زهرا دختر پس چرا بودي بد ويرانه اگر
دارم بجان آتش غمش كز مينشستي بويران
زينب چادر بي سر فراموشم ، شد نخواهد
دارم الامان غم اين از صدباره لحظه هر در كه
علياكبر مرگ از پس احمر ، گل از گذشته
دارم نوجوان آن ناكامي غم داغ بدل
بلبل اي داري گلستان و عروسان با شادي تو
دارم خونفشان چشم دو قاسم ، دامادي از من
داري ارغوان و ياس و شمشاد شورش سر بر تو
دارم جوان عباس داغ دل ، لاله اندر من
ليكن شكوهها غم از دارم خولي و شمر جور ز
دارم ساربان دست ز پيدرپي شكايتهاي
اما كوفيان از ظلمها شد حسين بطفلان
دارم شاميان دختران جور ز خون پر دلي
مضمر جگر اندر زمان هر خنجر نيش هزاران
دارم شيرينزبان اصغر گلوي پيكان ز
مذهبي بار كه آن بر علاوه ايام آن در مرثيهسرائي
حال عين در كه داشت مصيبتزدهاي و اندوهگينانه
از نبود تيره دوران آن اجتماعي و سياسي وضع با بيارتباط
يكنواخت و خشك كليشهاي غزلپردازيهاي و عاشقانه شعر
.مينمود تروتازه سخت ، و ميگرفت فاصله روزگار باب
بپذيريم چه و نخواهيم چه و بخواهيم چه تحولي هرحال به و
هم فارسي ، شعر در آشكارا و محسوس بسيار بود نپذيريم چه و
مرسوم كه چهارپاره بهصورت پرداخت ، شيوه هم بافت ، حيث از
بزرگ شاعر آن وسيله نيما "افسانه" در بعدها و نبود زمان
هم و بيان سادگي هم مضمون ، هم.گرفت قرار استفاده مورد
و اوزان تلفيق و تجزيه و تركيب هم و قافيه ، هم و وزن
را آنها از نمونههايي كه شعر يك براي واحد مضمون گزينش
(خزائنالاشعار از بهنقل) ميآوريم
گذري كن بلا و كرب سوي به رو صبا اي
خبري بابم خدمت ببر زار من از
سحري مرغ چو ميگفت تو صغراي كه گو
بيپدري غم و جدائي درد از داد
*
شدم گرفتار تو هجر به كه آندم از من
شدم خوار جهان اهل نظر در بخدا
شدم ابرار شه اي تو بر از دور كه تا
شدم بيمار و خسته تو دوري غم ز
*
دارم ياور نه و غمخوار نه بيمار من
دارم برادر حال از نه تو ، از خبر نه
دارم اكبر وعده پي راه در چشم
دارم دلاور عباس و تو انتظار
*
شده شاد كربوبلا صف به قاسم گفت
شده داماد و كرده بپا عيش حجله
شده آزاد غم و درد همه ز نوعروسش
شده سجاد سيد دل عيش اين از شاد
*
ببرم آيد علياكبرم كه دادي وعده
منتظرم بوطن داد كه وعده بان من
سيرم نيكو اكبر نه و ميآئي تو نه
بسرم يتيمي خاك فلك است كرده بلكه
*
من سر تاج و من عموي عباس به گو
من مضطر دل حال از خبر دادي خوب
من تر چشم دو نور اي بگو سكينه به
من علياصغر جان تو جان خواهرا ،
*
شهيد شاه اي تو فرزند و چاكر سالها
سفيد كرده سيه موي چاكريت بره
اميد چشم بكسي ندارد حشر صف در
مجيد خداوند لطف و تو احسان به جز
*
"علياكبر نعش با سيدالشهدا حال زبان"
ترم چشم نور اي علياكبر
احمرم نوگل اي علياكبر
پيغمبرم شبه اي علياكبر
علياكبرم اي من جوانمرگ
*
كباب شد دلم غم اين از جوانا
شباب بعهد مردي ناكام كه
خضاب پايت و دست زخون نمودي
علياكبرم اي من جوانمرگ
*
علي يا علي شهيدم ، چراغ
علي يا علي رشيدم نهال
علي يا علي اميدم چراغ
علياكبرم اي من جوانمرگ
همايوني صادق
هنر در حركت موجب جامعه از هنرمند تاثير
ميشود
حبيبيان مهدخت سفال آثار نمايشگاه برپايي مناسبت به
تا 12 دوم از حبيبيان مهدخت سفال آثار از نمايشگاهي
.شد برگزار برگ نگارخانه در خرداد
دوره اتمام از پس را هنري كارهاي انجام حبيبيان مهدخت
صنايع رشته در فارغالتحصيل وي.است كرده شروع دبيرستان
در نهايياش پروژه كه است (سراميك و سفال تخصصي) دستي
و سفال كار وي.ميباشد سراميك و سفال تزئيني نقوش زمينه
و الحكمايي شيخ چون اساتيدي تعليم تحت را حجمسازي
حسيني مهدي چون افرادي از متاثر و گرفته فرا ابراهيمي
.است
مشاهده ايراني نمادهاي از استفاده حبيبيان ، آثار در
نمادها اين از استفاده":ميگويد اينباره در ويميشود
شما كارها تمام در زيرااست بوده همراه مشخصي قصه با
از شده سعي بيشتر و ميبينيد را قديمي موتيفهاي اين
فرم تغيير كمي با البته ايران هزارساله چند طرحهاي
تپه و گيان تپه سفالهاي از طرحهايي بخصوص.شود استفاده
هزار چند در كه شده تكرار خورشيد نقش اغلب و هستند سيلك
داده نشان آن دور به دايره يك و (+) علامت يك با پيش سال
نام به كه ميشود ضدصليب يك شبيه بعد هزاره در و شده
نقش اينميشود ناميده "سواستيكا" يا و خورشيد گردونه
تبديل كاشيها در خانم خورشيد نقش به قاجاريه دوره در
ميلاد از قبل صليب طرح كه ميبينيم اينجا در ما و ميشود
از هيتلر كه ضدصليب همچنين و داشته رواج ايران در مسيح
از شده گرفته نازيها علامت عنوان به ميكند استفاده آن
كه مقدسي هاله حتي.است ايران ساله چندهزار طرحهاي
بيزانس دوره از ميبينيم كليساها در مسيحي درنقاشيهاي
".است ساساني حجاريهاي از برگرفته و ميكند پيدا رواج
عقيده اظهار چنين هنري نوآوريدركارهاي مورد در حبيبيان
خلاقيت و بدعت نوآوري ، يعني هنر ميكنم فكر من":ميكند
كه چيزي تنها بگيريد هنري كار از را نوآوري اگر كه
گذشته كارهاي از كپي "صرفا و است تبحر و تكنيك ميماند
ارزشهنري كاري به زماني ما و ندارد ارزشي ديگر كه
از سلجوقي دوره كارهاي چرا.باشد آن پشت فكري كه ميدهيم
دوران اين در ما اينكه براي است؟ ما هنري كارهاي بهترين
در مينياتور ، در خلاقيت.ميبينيم هنري كارهاي در بدعت
ما"مثلا اگر..سراميك و سفالگري در فلزكاري ، در معماري ،
كه را بهزاد كمالالدين كارهاي "عينا ايراني نقاشي در
نكردهايم هنري كار ديگر كنيم كپي بوده هرات مكتب سرآمد
ارزشهاي ما اگر ولي كردهايم پيدا كپي در تبحر "صرفا
كنيم ، ايجاد آن در نوآوري و كنيم استفاده را كشورمان سنتي
ايران معاصر نقاشي در دورهاي مثلاست باارزش كار آن
".داشتيم را سقاخانه مكتب كه
خاصي سبك تابع را خود":ميگويد خود كار سبك زمينه در وي
هنر تاريخ در را "ايسمها" ميدهم ترجيح و نميدانم
ما كه كردهاند كاري "ايسمها" ميكنم فكر و بخوانم
عقيدهدارند برخي.كجاست هنر خود كردهايم فراموش
اين شايد.ميشود ديده آثارم در پستمدرن از نشانههايي
يعني خواندهام ، ليسانس دوره در كه است رشتهاي خاطر به
از بايد كه يادگرفتيم ايران ، در دانشگاه دوران در ما
چند طرحهاي بخصوصكنيم كشورماناستفاده سنتي نشانههاي
به خاص علاقه خاطر به من و است غني بسيار كه ساله هزار
روي بر تحقيقاتي كشورم ، ساله هزار چند تاريخ
دفرمه كمي را آنها كار ، در ولي داشتهام موتيفهايقديمي
كارهاي در همچنين.گرفتهام روز از تاثيري يا و كردهام
علاقهمند ميبينيد ، كتيبهها از تعدادي در كه كولاژي
".نديدهام "قبلا كه دهم انجام جديدي كار بودم
ميكند زندگي جامعه يك در هنرمند حبيبيان ، مهدخت نظر از
كه سال 2000 از پس بخصوص است ، اجتماعي زندگي داراي و
كه است قوي چنان ارتباطات و ميشويم جهاني دهكده وارد
:ميگويد وي.كند زندگي منزوي بتواند هنرمند يك نيست ممكن
همگي روحي ، و حسي سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ، مسائل"
اثر هنرمند يك تفكر روي به درجامعه فردي هر از بيشتر
انقلاب از بعد نقاشي كارهاي شما مثال برايميگذارد
روسيه زمان صورت به طور همان آيا ببينيد را شوروي 1917
فكر من "اتفاقا شده؟ تحول دچار يا مانده باقي تزاري
ادبي زمينههاي در را تحول بيشترين سياسي تغييرات ميكنم
آيا نيز ، انقلاب از پس ايران درميكند ايجاد هنري و
ميبينيم پس داشتهايم؟ هنر در را سابق روند همان همچنان
دارد جامعهاش مسايل از اجتناب غيرقابل تاثير هنرمند كه
".ميشود هنر در حركت موجب همين "اتفاقا كه
در انقلاب نقاشان آثار نمايشگاه نخستين
برگزارميشود تهران
با انقلاب نقاشان آثار نمايشگاه نخستين :هنر و ادب گروه
خرداد از 17 "ايران معاصر نقاشي در اسلامي انقلاب" عنوان
خواهد برگزار تهران معاصر هنرهاي موزه درمحل تير تا 10
.شد
اين اعلام ضمن نمايشگاه اين برگزاري دبير گودرزي مصطفي
دهه سومين آغاز با همزمان نمايشگاه اين:افزود خبر
امام سال بزرگداشت همچنين و اسلامي انقلاب پيروزي
در اسلامي فرهنگ احياگر بزرگترين عنوان به (ره)خميني
ارشاد و فرهنگ وزارت تجسمي هنرهاي مركز سوي از كشور
امام آثار تنظيم و نشر موءسسه همكاري با و اسلامي
ديگر شهر در 4 آينده روزهاي در و تهران در (ره)خميني
.شد خواهد داير كشور
متعهدي هنرمندان ارزشمند آثار از منتخبي نمايشگاه دراين
شتافتند آن معنويات ترسيم به انقلاب كاروان با همگام كه
خاطرات يادآوري با جستجوگر ، و مدام خلاقيت سال ازبيست پس
از دفاع و شهادت پايداري ، سالهاي پيروزي ، روزهاي پرشور
.گرفت خواهد قرار عموم ديد معرض در اسلامي سرزمين
در:گفت همچنين انقلاب نقاشان آثار نمايشگاه دبيربرگزاري
و محققين حضور با همايشي نمايشگاه ، برگزاري حاشيه
نقاشي ويژگيهاي آن در كه شد خواهد برگزار صاحبنظران
و بحث مورد آن هنري و موضوعي گوناگونيهاي و انقلاب
.ميگيرد قرار تبادلنظر
هنرمندان ، و اساتيد نفراز از 7 مركب نمايشگاه انتخاب هيات
موزه هنري ، حوزه به متعلق نقاشي آثار از مجموعهاي
شهدا ، موزه ،(ره)امام حضرت نگارستان تهران ، معاصر هنرهاي
مورد را كشور هنري -فرهنگي مراكز ساير و مقدس دفاع موزه
.كردند انتخاب نمايشگاه در حضور براي و قرارداده بازبيني
از برگزيدهاي نمايشگاه برگزاري با همزمان است گفتني
در كارشناسان و هنرمندان مقالات و مطالب و نظريات آراء ،
كتاب جلد قالب 2 در انقلاب پيروزي از پس متعهد هنر خصوص
.گرفت خواهد قرار مندان علاقه دسترس در
|