مقصد؟ كدام ستاره ، كدام
ميزنند را اول حرف هم هنوز مكتوب نشريات
مقصد؟ كدام ستاره ، كدام
مشايخي جمشيد
نجفي محمدعلي
"ستاره" بازيگر از بيمحتوا فيلمنامه و بيتفكر كارگردان
ميسازد
ايران سينماي جايگاه تعيين در اساسي موضوعات از يكي
كه است "Supper Star" اصطلاح به يا ها"ستاره" موضوع
حتي و بوده كشور سينمايي محافل بحث موضوع سال ساليان
در و داده قرار خود شعاع تحت را مقوله اين سياستگذاران
.است بوده مطرح همواره نيز مخاطبان بين
سطح و زمان آن فرهنگي شرايط به توجه با انقلاب از قبل
بازيگران حد در ميرفت سينما از كه انتظاري مخاطبين ديد
تشكيل را كساني اندكي تعداد جز به بازيگران اين و بود آن
استفاده ابزاري بطور آنها چهره از يا بيشتر كه ميدادند
كه بودند كساني آنها از خيلي و آنها فيزيك از يا و ميشد
.ميشدند "سوپراستار" به تبديل بهتدريج خوانندگي عرصه از
فيلم محتواي به ميآمدند سينما به كه كساني واقع در
علاقه مورد چهره ديدن بود مهم آنچه و نميدادند اهميتي
.فيلم مضمون و بازي تا بود آنها
سياستهاي كه زماني تا يعني انقلاب اوايل تا روند اين
فارابي بنياد و ارشاد وزارت همكاري با سال 62 در سينما
حذف بر اساس زمان آن در.داشت ادامه شد ، نهاده بنيان
و ميگيرد قرار گذشته سينماي كاذب ستارهسازي و چهرهها
هم آنها روي البته كه جديد تيپهايي كردن وارد با
انقلاب از بعد سينماي بازيگري ميشود اعمال حساسيتهائي
تئاتر از "غالبا كه بازيگراني بدست هم آن و ميگرفت شكل
آن به دهه 60 در كلي بطور.بودند شده سينما عرصه وارد
چون نميكنيم پيدا ايران سينماي در ستارهاي ما شكل
و طبقهبندي كارگردانها و فيلمنامهها براساس فيلمها
.داشت وجود هم استثنا البته و ميشدند ارزشگذاري
آنها روي دهه 60 از كه فيلمسازاني بعد به سال 72 از
چون فيلمسازان اين.دادهاند ثمر بود ، شده سرمايهگذاري
سوي و سمت به كمتر ميانديشيدند بيشتر فيلمها محتواي به
ابراهيم".رفتند ستارهپرور يا ستارهساز سينماي
جمله از "بنياعتماد رخشان" و "مجيدي مجيد"."حاتميكيا
از زيادي حد تا را ايران سينماي كه بودند سينماگراني
فيلمهاي در.دادند نجات آن كاذب شكل به ستارهسازي پديده
هم اگر يا ندارد وجود ستاره "اصولا يا فيلمسازان اين
.بود بازيگرانش توانمند و قوي بازي حاصل دارد
سادهپسندي گرايش و ستارهها
از كه است بازيگراني از آندسته جزو مشايخي جمشيد *
بازيهاي كشور سينماي اول دهه در و شد سينما وارد تئاتر
و كمالالملك چون آثاري.گذاشت بجاي خود از يادماندني به
مشايخي عقيده به.حاتمي علي مرحوم ساخته دستان ، هزار
در مخاطب جلب در عمدهاي نقش هميشه بازيگر فيزيك و چهره
از طويلي فهرست را قضيه اين استناد و است داشته ايران
معتقد اوميداند خارجي و داخلي بازيگران موجود نامهاي
تهيهكننده هر نشود وضع قانوني و قاعده كه زماني تا است
طور هر را خود عوامل و بازيگر كه است مختار كارگرداني و
ارزش چطور كه اين:ميگويد مشايخي.كند انتخاب بخواهد كه
به اين است ماندني كاري چه و ميشود مشخص نهايت در كارها
از بعد و ميآييم وقتي و ميكند قضاوت كه است تاريخ عهده
نامي الباقي انگشتشماري تعداد جز به كه ميبينيم مدتي
.نميماند آنها از هم
و دارند سادهپسندي به زيادي گرايش مردم:ميافزايد او
محتوا ، نظر از ضعيف "غالبا كارهايي ارائه با تلويزيون
كارها ، اين در خاطر همين به و ميكند تقويت را گرايش اين
به بلكه بازي خاطر به نه البته ميشوند ، "ستاره" شخصيتها
.چهرهشان خاطر
باره اين در تئاتر و سينما بازيگر "حاجيان آزيتا" *
بهوجود چگونه "استار سوپر" ببينيم اول بياييد:ميگويد
كه آن شكل يك ميآيد وجود به جور دو استار سوپر ميآيد ،
به كه افرادي دوم و ميشوند ژورناليستي سوپراستار افرادي
در توانايي و قدرت لحاظ به آن عميق و واقعي معناي
يك عنوان به را آنها كه ميكنند مجبور را جو بازيگري
جوسازي اين اول شكل در.كند مطرح جامعه در سوپراستار
دوم شكل در و ميكند سوپراستار را بازيگر يك كه است خبري
به مطبوعات ميشود باعث كه است بازيگري در قوي توانايي
.بپردازند وي از ستارهگونه و موفق چهرهاي ارائه
رسيد نتيجه اين به ميتوان جامعه فرهنگ سطح در تاملي با
مردم.تقاضاست و عرضه قانون تابع ستاره داشتن به نياز كه
مطابق و خوب بازيگر يك بهعنوان را كساني كه ميخواهند
عظيم سيل كه اينجاست و باشند داشته خود سليقههاي با
به جوابگوئي سوي و سمت به كارگردانان و تهيهكنندگان
كنند حفظ را خود مخاطبان تا برميدارد گام تقاضايي چنين
يا چهره لحاظ به ابزاري استفاده افراد از اينجا در و
تمام ميكنم فكر خود كنكاش در منميشود آنها فيزيك
جريان يك در كردند حس دهه دو يكي اين در مردم كه خلائي
تيپگرا اغلب آنها كه شد ختم موضوع اين به كنترل غيرقابل
كه (عوام قشر منظور) آنها جذب در موضوع اين و هستند
.دارد بسزائي تاثير ميدهند تشكيل را جامعه اكثريت
سطح راارتقاي ستارهها آمدن وجود به لازمه "حاجيان"
انتخاب و فيلمنامهها محتوايي بخش در بخصوص سينما كيفي
موفق بازيگران همچنين متخصص ، و متعهد كارگردانهاي
متعالي و فرهيخته سينماي يك لزوم به تعهد با كه ميداند
كه فيلمنامههايي محتواي زمينه در تمام هرچه سختگيري با
.كند هموار را راه ميشود پيشنهاد آنها به
درصحنه كه توانايياي با پرستويي پرويز مثال عنوان به
وارد متعهد بازيگري به پايبندي با و آورد دست به تئاتر
بازي براي كه فيلمهايي نوع به توجه با او.شد سينما
و متعهد سينماي كه كرد اثبات را موضوع اين كرد ، انتخاب
.بسازد ستاره بازيگر يك از ميتواند نيز ارزشي
تلويزيون يا تئاتر ستاره
در او از كمتري كارهاي "اخيرا كه بازيگري عمراني علي
كدام هر در "سوپراستاري" معيار:ميگويد ميبينيم سينما
(راديو تلويزيون ، سينما ، تئاتر ، ) نمايشي شكلهاي از
.است متفاوت
وضع ما كشور در "اخيرا كارگردانها از بسياري اعتقاد به
در بزند حرف و برود راه بتواند هركسي كه شده صورتي به
نمايش ديگر شكلهاي در اما !كند بازي ميتواند تلويزيون
و نيست اينطور (راديويي نمايشهاي) راديو و تئاتر مانند
وقتي شدهاند ستاره سينما عرصه در كه آنهايي از خيلي
ميروند لو و ميشود برملا رازشان ميشوند عرصه اين وارد
قبولاند مخاطب به ترفند و دروغ با نميتوان اينجا در چون
فيزيك و چهره اينجا در و هستم خوبي بازيگر من كه
.باشد دخيل مخاطب جذب و كار كيفيت بهبود در نميتواند
هم آن شدن مطرح در را اول حرف كه است توانمند بازي اينجا
و مونتاژ شگرد با اينجا درميزند آن واقعي معناي به
نميتوان مختلف نماهاي از بازيگر يك چهره از تصوير گرفتن
تشخيص در البته..گفت دروغ آنان به و داد فريب را مردم
نميكنند برخورد قضيه با كارشناسانه خيلي مردم ستارهها
ارتباط بازيگر يك با حسي لحاظ از بتوانند كه همين و
اين كه ميكنم فكر و ميدانند بهترين را او كنند برقرار
تئاتر پدر استانيسلاوسكي كه است مقولهاي خود كردن باور
مفصلي بسيار تئوري خود و نوشته كتاب چندين آن مورد در
كه عواملي از يكي حاضر حال در كلي بطور ولي.است
دهد رشد را آنها و شود واقع موءثر باورها روي ميتواند
توانسته كه اخير دوسال اين در "خصوصا ماست ، فعلي مطبوعات
مقوله به نسبت آنها ديدگاه و مردم فرهنگي سطح ارتقاي در
ثابت مطبوعات چون.كند ايفا را عمدهاي سهم بازيگري
ميتوانند ميشود ديده آنها در كه جسارتي با كه كردهاند
.است صادق هم آن عكس البته شوند ، واقع مثمرثمر
متفكر سينماي و ستاره
مجموعه او كارنامه در كارگردانيكه نجفي محمدعلي
كارهايش بزرگترين از يكي عنوان به را سربداران تلويزيوني
بودن خالي من نظر به "شدن ستاره" علت:ميگويد ميشناسيم
فاقد كارگردان.است تفكر داراي كارگردانان وجود از سينما
تا است گرفته اختيار در را بيمحتوا فيلمنامهاي كه تفكر
را فيلم يك همهچيز بازيگر شرايطي چنين در بسازد ، فيلمي
شدن ستاره.ميشود سوپراستار و ميدهد قرار تحتالشعاع
و ميكند حركت تفكر با آن در كارگردان كه سينمايي در
به.است مشكل بسيار دارد پرمحتوا و غني فيلمنامهاي
نه ميديدند را فيلم همه "مينا دايره" در مثال عنوان
بازيگر از كه بود فيلمسازي تفكر خاطر به اين.را بازيگرش
استفاده نقش يك قالب در (كاراكتر) "شخصيت" يك عنوان به
.كرد
تفكر لحاظ به كارگردان فاقد سينماي موضوع:ميگويد نجفي
وزارت مديريتي ساختار در تغيير و خرداد دوم جريان از بعد
حالت از سينما كه درميآيد شكلي به اسلامي ارشاد و فرهنگ
و درميآيد "محور كارگردان" بصورت "محور بازيگر"
و والا تفكري با تا ميكند تشويق را كارگردانها
هم او بينش و مخاطب روي تا بسازند فيلم انديشمندانه
.باشد داشته تاثير
را بنياعتماد مخملباف ، حاتميكيا ، چون چهرههايي نجفي
قديميتر فيلمسازاني حتي كه ميكند اشاره و برده نام
با تفكر اين از تاثير با هم مهرجويي و كيارستمي مانند
، قبلي دوره در.كردند آغاز را خود كار جديدتر تحولي
خاطر به و فرهنگي تا بود سياسي سينما سياستگذاريهاي
با سينما ارشاد وزارت مديريتي ساختار در فرهنگي ديد نبود
آن در كه فيلمهايي خاطر همين به و ميشد هدايت خاص تفكري
شده پرطرفدار بسيار ميشد ، توجه افراد فيزيك يا چهره به
شده كمرنگ پديده اين خرداد دوم از پس خوشبختانه كه بود
تذكر به لازم و هستيم تفكر اين رفتن بين از آستانه در و
سهم قضيه اين در هم تفكرگرا سينماگران عظيم خيل كه است
.داشتند
تفكرگرا سينماي از بيشماري نمونههاي شاهد مدت اين در
بارز نمونه كه "شيشهاي آژانس" مثل فيلمي و بودهايم
ما سينماي كرد ثابت خود محتواي و فروش به توجه با آنهاست
.نيست "چهره" نيازمند
آزاد- ش
ميزنند را اول حرف هم هنوز مكتوب نشريات
نشريات افزايش و اينترنت روزافزون گسترش كه چند هر
گذاشتن گام آستانه در و ميلادي اخير دهه در الكترونيكي
ولي است محسوس و چشمگير شدت به ميلادي سوم هزاره به
مكتوب نشريات و مطبوعاتي كيوسكهاي است هنوز كه هنوز
انساني جوامع تبادل و ارتباط براي پايگاه اصليترين
.ميشوند محسوب
حرفه اين رونق و مطبوعاتي كيوسكهاي اقتصادي بازدهي
چشمگير گسترش موازات به يافته توسعه جوامع بهويژهدر
كه ميدهد اين از خبر جمعي ارتباط الكترونيكي شبكههاي
به يا و مكتوب جمعي ارتباط رسانههاي وجود حد چه تا
و الزامي بشر براي مجلات و روزنامهها ديگر عبارت
.است گريزناپذير
بزرگترين نيويورك راهآهن مركزي ترمينال ايستگاه كنار در
مربع صدمتر از بيش فضايي وسعت به جهان مطبوعاتي كيوسك
اين نگاه نخستين در.ميسازد خيره را عابرين تمامي چشم
.دارد شباهت جهان مطبوعاتي كيوسكهاي تمامي به هم كيوسك
به دريچهاي ميتوان را كيوسك اين عميقتر نگاهي با ولي
مجله عنوان هزار چهار از بيش وجود.برشمرد امروز جهان
مشبك قفسههاي روي سليقهاي و طيف هر از متنوع و رنگارنگ
جلب بهخود را كنجكاوي علاقهمند هر نظر كيوسك اين
.ميكند
سليقهاي گونه هر براي رنگارنگ و متنوع مجلات اين بين در
زندگي درباره مجلهاي از نمود ، يافت نشريهاي ميتوان
و زناشويي توصيههاي شامل نشريه تا مكزيكي ، خرگوش فلان
از معجوني خلاصه و استقلالطلبانه جنگهاي راهنماي
و سليقه نوع هر ارضاي براي جورواجور و رنگارنگ نشريات
!انديشهاي
هر اينترنت كه درشرايطي و بيستم قرن روزهاي واپسين در
جهاني ارتباطات بر را خود حاكميت پيش روز به نسبت روز
كار رونق و مطبوعاتي كيوسكهاي گونه اين وجود ميگستراند
محصولات از مكتوب ادبيات به علاقهمندان استقبال و آنها
نكته اين يادآور ديگر بار يك ها كيوسك اين در شده عرضه
عصر رسيدن پايان به از صحبت است هنوز كه هنوز كه است
.نيست بيش بيهودهاي حرف مكتوب نشريات
در امروزه كه ميشويم واقعيت اين متوجه آماري نگاه يك در
به مجله عنوان هزار از 10 بيش متحده ايالات سراسر
در مشابه رقم به نسبت رقم واين ميشود عرضه علاقهمندان
.ميدهد نشان را درصد برابربا 30 افزايشي پيش دهه طول 5
راهاندازي شاهد ميلادي سوم هزاره در شايد البته
براي امروزه ولي باشيم شبكهاي ترمينالهاي كيوسكهاي
به تا را درازي فاصله و است زود خيلي مرحله اين به رسيدن
.داريم رو پيش روز آن
نفر ميليون به 47 نزديك ساله هر علمي آمارگيري يك براساس
ترمينال حاشيه در واقع روزنامهفروشي كيوسك مقابل از
بزرگترين خود نوع در كه نيويورك زيرزميني آهن راه مركزي
روز 130 هر يعني ميكنند ، عبور است ، جهان مطبوعاتي كيوسك
روزه هر و.ميكنند گذر كيوسك اين برابر از نفر هزار
نظر مورد كيوسك به نفره هزار جمعيت 130 اين از بخشي
موجود متنوع مجلات بين در جستجو از بعد و ميكنند مراجعه
كه را مجلاتي كه ميشوند متوجه باخوشحالي آن در
در راحتي به كنند پيدا خود زندگي محل در نتوانستهاند
.ميشود يافت مكان اين
و اينترنت است معتقد نشريات فروش امر متخصصان از يكي
نكردهاند كساد را مطبوعات بازار تنها نه كامپيوترها
.افزودهاند آن روزافزون رونق بر بلكه
نشريات از بسياري چاپ منشا كه هستند كامپيوترها اين
با را مطبوعات بازار رونق و شدهاند خود به مربوط تخصصي
.شدهاند موجب خود چشمگير فروش
جاي به ميدهند ترجيح اينترنت علاقهمندان از بسياري
مورد اطلاعات يافتن براي خود دستگاههاي پاي متمادي نشستن
خريداري را نظر مورد موضوع آن به مربوط نشريات نياز ،
تاثير هنوز مكتوب نشريات جادويي كلمات واقع در.كنند
هم هنوز و نداده دست از مخاطبان ذهن بر را خود سحرآميز
ولي ميزنند چاپي نشريات ارتباطات ، بازار در را اول حرف
و سخت كمي ميلادي سوم هزاره در برتري اين تداوم پيشبيني
.ميرسد نظر به ذهن از دور
اينترنت :منبع
ارادتمند سهيل :ترجمه
|