تفكر ساخت و اسطوره
موقن يدالله استاد با گفتوگو
نخستين و بشري تفكر مرحله آغازين اسطوره ، :گشايي جستار
.است شده پرداخته جهان شناخت براي كه است جهانبيني
ژرف حقايقي بلكه بشر ، ساخته بر افسانههايي نه اسطورهها
تاريخ موءلفه بنياديترين اسطوره اينرو ، از.نماديناند و
اسطورهشناسان ، سبب بدين و است قوم و جامعه يك فرهنگي
دانش.مينهند نام تاريخ يا فرهنگ را اسطوره
ملتهاي اساطير تحول سير بررسي به كه اسطورهشناسي
ديرينه بس پيشينهاي از غرب در ميپردازد ، گوناگون
از گوناگون اسطورهشناسي دبستانهاي امروزه برخورداراست ،
انساني تفكر خاص شيوه اين بررسي به مختلف چشماندازهاي
روانشناختي ، روانكاوي ، ديدگاههاي ;پرداختهاند
ديدگاهي از هركدام فلسفي و پديدارشناختي جامعهشناختي ،
پژوهشهاي عمر از.زدهاند دست اسطوره در پژوهش به ويژه
در و نميگذرد بيش دههاي سه دو ايران در شناختي اسطوره
استاد شادروان چون بنامي پژوهشگران از بايد زمينه اين
استاد ستاري ، جلال رضي ، استاد هاشم استاد مهردادبهار ،
.برد نام موقن يدالله و كاراتي سر بهمن
يدالله وسيله به كاسيرر ، ارنست "دولت اسطوره" كتاب ترجمه
مقالاتي مجموعه نيز شد ، كتاب بازار روانه گذشته سال موقن
نمايشگاه در وي از "فرهنگ و انديشه زبان ، " عنوان زير
در اكنون هم موقن يدالله.درآمد نشر بازار به امسال كتاب
صورتهاي فلسفه" كاسيرر ارنست گرانسنگ كتاب ترجمه حال
ساخت" درباره كه را آن نخست جلد برگردان كه است "نمادين
نيز و كتاب اين رسانده ، پايان به است ، "اسطورهاي تفكر
به هرمس نشر توسط زودي به وي از "آزادي و عقلانيت" كتاب
.رفت خواهد چاپ زير
معارف گروه
.بگوييد مطالعاتتان و تحصيلات خودتان ، از هرچيز از پيش *
.شدم متولد اصفهان در سال 1327 ماه ارديبهشت در بنده -
حتي گذراندم ، اصفهان در را دبيرستان و دبستان دورههاي
فيزيك رشته در تحصيل به اصفهان دانشگاه در سال حدود 2
هال دانشگاه در و رفتم انگلستان به سپس داشتم ، اشتغال
دانشگاه به بعد و گرفتم ليسانس و خواندم فيزيك (Hull)
علم فلسفه و تاريخ رشته در و رفتم انگلستان (Leads) ليدز
ترم يك و برگشتم ايران به سال 58 در ;گرفتم فوقليسانس
سپس داشتم ، اشتغال فلسفه تدريس به اصفهان دانشگاه در
و شدند سرگردان بنده مثل اشخاصي و شد تعطيل دانشگاهها
تا سال 58 از كه اجباري فراغت اين.ماندند بلاتكليف
مطالعات دامنه بنده كه شده سبب است داشته ادامه امروز
فلسفي مسائل به آغاز در.كنم وسيعتر را خودم
به و بودم علاقهمند كوانتوم مكانيك و نسبيتاينشتين
و نسبيت مباحث با تا خواندم فيزيك نخست نيز منظور همين
.شوم آشنا فيزيكدانان ديدگاه از كوانتوم
شما كه شد چطور ولي ميكنم قطع را شما سخن كه ميبخشيد *
اسطورهشناسي به علم تاريخ يا فيزيك فلسفي مباحث از
شديد؟ كشانده
كتاب اتفاقي طور به روزي دانشگاهها شدن بسته از پس -
.گرفتم دست در مطالعه براي را كاسيرر بشر درباره رسالهاي
فارسياش ترجمه موقع آن در چون آن انگليسي متن البته)
و بردم بسيار حظ كاسيرر كتاب خواندن از.(بود نشده منتشر
به رفتنم از قبل البته.يافتم جامعالعلوم متفكري را او
و جوهر مفهوم عنوانهاي با كاسيرر كتابهاي انگلستان
يك در هم با كه را اينشتين نسبيت نظريه نيز و تابع مفهوم
داده سفارش خارج از بودند ، شده ترجمه انگليسي به مجلد
ليدز دانشگاه در نخست ولي.داشتم خود كتابخانه در و بودم
به كاسيرر از مربوطه استاد كه بود علم تاريخ درس سر
روز همان.برد نام علم تاريخ بنيانگذاران از يكي عنوان
شده ترجمه انگليسي زبان به كه را كاسيرر آثار مجموعه من
بود نگاشته انگليسي به را آنها كاسيرر خود يا بود
به بشر درباره رسالهاي كتاب خواندن از پس.كردم خريداري
كتاب آن ، از پيش ولي.پرداختم دولت اسطوره كتاب مطالعه
نيكوس اثر فاشيسم و ديكتاتوري كتاب و برومر هجدهم ماركس
(زبانانگليسي به را كتابها اين دوي هر البته) پولانتزاس
مطرح آن در كه مباحثي و كاسيرر كتاب اما بودم ، خوانده
.كرد دگرگون "كاملا مرا بود كرده
پاسخهاي من پرسشهاي به ميتوانست كه بود متفكري كاسيرر
و بودم كرده كشف را كاسيرر من.بدهد قانعكنندهاي
.بشناسانم خود ميهنان هم به را او انديشههاي ميخواستم
بين و پرداختم دولت اسطوره كتاب ترجمه به اينرو از
پيش امابردم پايان به را آن ترجمه كار تا 61 سالهاي 59
آقاي.دهم ارائه انتشار براي را ترجمهام من كه آن از
دولت افسانه عنوان با را كتاب از خود ترجمه دريابندري
.كرد منتشر (خوارزمي 1362 انتشارات)
لحاظ از اسطوره و افسانه واژه دو ميان شما نظر از آيا *
دارد؟ وجود فرقي فلسفي بار و معنا
"اسطورهاي انديشه فرم" خودم مقالههاي در كه همچنان -
انتشارات فرهنگ ، و انديشه زبان ، موقن يدالله كتاب در كه)
كردهام نشان خاطر (شدهاند چاپ تجديد هرمس 1378 ،
بلكه تصوير منزله به نه ميدهد ارائه اسطوره كه تصاويري
يا مردم از گروهي يعني.ميشوند واقعيتشناخته منزله به
اما.دارند اعتقاد تصاوير اين حقيقت به قوم يك كل
شناخته تصوير منزله به ميدهد ارائه افسانه كه تصاويري
مطلب تا ميزنم مثالي.حقيقت منزله به نه ميشوند
پس و كرد تعريف شما براي حكايتي كسي چنانچه.شود روشنتر
بگوييد ميتوانيد شما خواست ، نظر شما از دربارهاش آن از
شما با راوي چنانچه.بود بد يا بود خوب حكايت اين كه
است بوده افسانه راوي شخص نظر از حكايت اين نكرد ، مشاجره
را آنچه حقيقت اگر گفت و كشيد خنجر او عكس به اگر ولي
آن حالت اين در ميبرم ، را گلويت نپذيري گفتم برايت
است اين منظورماست بوده اسطوره راوي ، شخص نظر از حكايت
اجباري ميدهد ارائه اسطوره كه تصاويري مرجعيت پذيرش كه
.اختياري نه است
اسطوره برعكس هنر.است واقع هنر قلمرو در افسانه اما
هنر ، يعني ;است قائل تمايز آن تصوير و (ابژه) شيء ميان
ميان اسطوره اما ;ميكند درك تصوير منزله به را تصوير
به را تصوير و نميشود قائل فرقي شيء خود و شيء تصوير
اسطورهاي ، تصاوير اينرو از ;نميكند درك تصوير منزله
.نميشوند شناخته تصوير
شما كنم مطرح كليتري سوءال كه دهيد اجازه موقن ، آقاي *
داشتيد بيان مطالبي افسانه با آن فرق و اسطوره درباره
ميتوان اسطوره از آيا چيست؟ اسطوره نگفتيد بالاخره ولي
وجود متعددي تعاريف اسطوره براي آيا داد؟ دست به تعريفي
دارد؟
پيشتر كه پرسشي با را سوءال اين به پاسخ كه دهيد اجازه -
مطالعه از چگونه كه پرسيديد يعني كنم مرتبط كرديد مطرح
من شدم؟ كشانده اسطورهشناسي به علم تاريخ و علم فلسفه
ميرچا آثار در كه بدانگونه اسطورهشناسي به "شخصا
.ندارم علاقهاي ميشود ارائه اشتراوس -لوي يا الياده
در كه است تفكري ساختار است توجه خور در آنچه من براي
.دارد وجود اسطورهاي اعتقادات
.بگوييد مطالعاتتان و تحصيلات خودتان ، از هرچيز از پيش *
.شدم متولد اصفهان در سال 1327 ماه ارديبهشت در بنده -
حتي گذراندم ، اصفهان در را دبيرستان و دبستان دورههاي
فيزيك رشته در تحصيل به اصفهان دانشگاه در سال حدود 2
هال دانشگاه در و رفتم انگلستان به سپس داشتم ، اشتغال
دانشگاه به بعد و گرفتم ليسانس و خواندم فيزيك (Hull)
علم فلسفه و تاريخ رشته در و رفتم انگلستان (Leads) ليدز
ترم يك و برگشتم ايران به سال 58 در ;گرفتم فوقليسانس
سپس داشتم ، اشتغال فلسفه تدريس به اصفهان دانشگاه در
و شدند سرگردان بنده مثل اشخاصي و شد تعطيل دانشگاهها
تا سال 58 از كه اجباري فراغت اين.ماندند بلاتكليف
مطالعات دامنه بنده كه شده سبب است داشته ادامه امروز
فلسفي مسائل به آغاز در.كنم وسيعتر را خودم
به و بودم علاقهمند كوانتوم مكانيك و نسبيتاينشتين
و نسبيت مباحث با تا خواندم فيزيك نخست نيز منظور همين
.شوم آشنا فيزيكدانان ديدگاه از كوانتوم
شما كه شد چطور ولي ميكنم قطع را شما سخن كه ميبخشيد *
اسطورهشناسي به علم تاريخ يا فيزيك فلسفي مباحث از
شديد؟ كشانده
كتاب اتفاقي طور به روزي دانشگاهها شدن بسته از پس -
.گرفتم دست در مطالعه براي را كاسيرر بشر درباره رسالهاي
فارسياش ترجمه موقع آن در چون آن انگليسي متن البته)
و بردم بسيار حظ كاسيرر كتاب خواندن از.(بود نشده منتشر
به رفتنم از قبل البته.يافتم جامعالعلوم متفكري را او
و جوهر مفهوم عنوانهاي با كاسيرر كتابهاي انگلستان
يك در هم با كه را اينشتين نسبيت نظريه نيز و تابع مفهوم
داده سفارش خارج از بودند ، شده ترجمه انگليسي به مجلد
ليدز دانشگاه در نخست ولي.داشتم خود كتابخانه در و بودم
به كاسيرر از مربوطه استاد كه بود علم تاريخ درس سر
روز همان.برد نام علم تاريخ بنيانگذاران از يكي عنوان
شده ترجمه انگليسي زبان به كه را كاسيرر آثار مجموعه من
بود نگاشته انگليسي به را آنها كاسيرر خود يا بود
به بشر درباره رسالهاي كتاب خواندن از پس.كردم خريداري
كتاب آن ، از پيش ولي.پرداختم دولت اسطوره كتاب مطالعه
نيكوس اثر فاشيسم و ديكتاتوري كتاب ماركسو برومر هجدهم
(زبانانگليسي به را كتابها اين دوي هر البته) پولانتزاس
آن در كه مباحثي و كاسيرر كتاب اما بودم ، خوانده را
.كرد دگرگون "كاملا مرا بود كرده مطرح
پاسخهاي من پرسشهاي به ميتوانست كه بود متفكري كاسيرر
و بودم كرده كشف را كاسيرر من.بدهد قانعكنندهاي
.بشناسانم خود ميهنان هم به را او انديشههاي ميخواستم
بين و پرداختم دولت اسطوره كتاب ترجمه به اينرو از
پيش امابردم پايان به را آن ترجمه كار تا 61 سالهاي 59
آقاي.دهم ارائه انتشار براي را ترجمهام من كه آن از
دولت افسانه عنوان با را كتاب از خود ترجمه دريابندري
.كرد منتشر (خوارزمي 1362 انتشارات)
لحاظ از اسطوره و افسانه واژه دو ميان شما نظر از آيا *
دارد؟ وجود فرقي فلسفي بار و معنا
"اسطورهاي انديشه فرم" خودم مقالههاي در كه همچنان -
انتشارات فرهنگ ، و انديشه زبان ، موقن يدالله كتاب در كه)
كردهام نشان خاطر (شدهاند چاپ تجديد هرمس 1378 ،
بلكه تصوير منزله به نه ميدهد ارائه اسطوره كه تصاويري
يا مردم از گروهي يعني.ميشوند واقعيتشناخته منزله به
اما.دارند اعتقاد تصاوير اين حقيقت به قوم يك كل
شناخته تصوير منزله به ميدهد ارائه افسانه كه تصاويري
مطلب تا ميزنم مثالي.حقيقت منزله به نه ميشوند
پس و كرد تعريف شما براي حكايتي كسي چنانچه.شود روشنتر
بگوييد ميتوانيد شما خواست ، نظر شما از دربارهاش آن از
شما با راوي چنانچه.بود بد يا بود خوب حكايت اين كه
است بوده افسانه راوي شخص نظر از حكايت اين نكرد ، مشاجره
را آنچه حقيقت اگر گفت و كشيد خنجر او عكس به اگر ولي
آن حالت اين در ميبرم ، را گلويت نپذيري گفتم برايت
است اين منظورماست بوده اسطوره راوي ، شخص نظر از حكايت
اجباري ميدهد ارائه اسطوره كه تصاويري مرجعيت پذيرش كه
.اختياري نه است
اسطوره برعكس هنر.است واقع هنر قلمرو در افسانه اما
هنر ، يعني ;است قائل تمايز آن تصوير و (ابژه) شيء ميان
ميان اسطوره اما ;ميكند درك تصوير منزله به را تصوير
به را تصوير و نميشود قائل فرقي شيء خود و شيء تصوير
اسطورهاي ، تصاوير اينرو از ;نميكند درك تصوير منزله
.نميشوند شناخته تصوير
شما كنم مطرح كليتري سوءال كه دهيد اجازه موقن ، آقاي *
داشتيد بيان مطالبي افسانه با آن فرق و اسطوره درباره
ميتوان اسطوره از آيا چيست؟ اسطوره نگفتيد بالاخره ولي
وجود متعددي تعاريف اسطوره براي آيا داد؟ دست به تعريفي
دارد؟
پيشتر كه پرسشي با را سوءال اين به پاسخ كه دهيد اجازه -
مطالعه از چگونه كه پرسيديد يعني كنم مرتبط كرديد مطرح
من شدم؟ كشانده اسطورهشناسي به علم تاريخ و علم فلسفه
ميرچا آثار در كه بدانگونه اسطورهشناسي به "شخصا
.ندارم علاقهاي ميشود ارائه اشتراوس -لوي يا الياده
در كه است تفكري ساختار است توجه خور در آنچه من براي
.دارد وجود اسطورهاي اعتقادات
.ميدانست منطقي -پيش تفكر را اسطورهاي تفكر برول -لوي
رعايتشان ما كه قواعدي آن تفكر ، شيوه اين در او نظر از
به و ندارند وجود ميدانيم ضروري استدلالي تفكر در را
نقض همواره تناقض امتناع اصل تفكر شيوه اين در ويژه
و باشد خودش هم حال عين در ميتواند چيز يك يعني ;ميشود
هم در را چيز همه تفكر شيوه اين.خودش از غير چيزي هم
ديدگاه اين از.ميكند خلط هم در را چيز همه و ميآميزد
است ، يافته بازتاب اساطير در كه تفكري يا اسطورهاي ، تفكر
.است حاكم علم در كه است تفكري با تقابل در
وجود تقابل علمي انديشه و اسطورهاي انديشه ميان يعني
جيمز و تايلور مانند كساني اما.نيست علم جادو ، .دارد
;ندارد وجود شكافي علم و جادو ميان كه معتقدند فريزر
و جادوگر ميان نيست ، بيش نوع يك بشري انديشه ساخت
اما.ندارد وجود فرقي تفكرشان ، ساخت لحاظ از دانشمند ،
و جادو ميان برول -لوي ديدگاه از كردم عرض كه همچنان
ساخت و ابتدايي انسان انديشه ساختدارد وجود تقابل علم
شلينگ نظر از.يكديگرند با تقابل در مدرن دانشمند انديشه
اسطوره مطالعه به مذكور دانشمندان همه بر مقدم كه
.اسطورهاست انسان ، معمولي انديشه ساختار است ، پرداخته
تفكرش ، شيوه باشد ، نديده علمي تربيت كه انساني يعني
تمثيلي تفكر را اسطورهاي تفكر شلينگ.است اسطورهاي
.ميشناسد ذات به قائم تفكري را ، آن بلكه ;نميداند
قائم تفكري را اسطورهاي تفكر شلينگ ، از پيروي به كاسيرر
دوم جلد در اودارد را خود قوانين كه ميداند ذات به
انتشارات كه) اسطورهاي انديشه:سمبليك صورتهاي فلسفه
بزودي دادهام انجام بنده كه را آن فارسي ترجمه هرمس
براي.ميدهد ارائه را قوانين اين (كرد خواهد منتشر
.است شده ارائه زيادي تعاريف اسطوره
يعني بشر اوليه بلاهت حاصل را اسطوره ميتوان آيا *
دانست؟ او ناداني
ميتواند هم واحد آن در بشر ذهن كه گفت بتوان شايد -
در بشر اعتقادات پاي وقتي.علمي هم و بينديشد اسطورهاي
اينجا در و ميشوند چيره عقلش بر او عواطف باشد ، ميان
وقتي ولي ;ميكند پيدا را بالا دست اسطورهاي تفكر
مستقيمي ارتباط بشر احساسات با كه باشند مطرح مسائلي
اسطورهاي انديشه بر ميتواند علمي انديشه باشند ، نداشته
.كند غلبه
عواطف از بيشتر اسطورهها كه باشد درست نظر اين اگر *
پيدا ارتباطي چه روانشناسي با اسطوره ميشوند ناشي بشر
ميكند؟
افكنيم نظر ابتدايي اقوام عاطفي زندگي به چنانچه.موقن -
جاي به خود عواطف بيان براي ابتدايي انسان كه درمييابيم
موزون حركات و رقص از بگيرد ياري واژه و سخن از كه آن
و باشد شده تفنني امري رقص ، امروزه شايد.ميكند استفاده
مناسك نوعي رقص آغاز در ولي.جويند سود تلذذ براي آن از
مناسك ميان تا كوشيد فرويد.است بوده مذهبي مراسم و
نوعي روانپريش افراد رفتار و زندگي با ابتدايي اقوام
نوعي دچار پريشان روان چنانكه هم يعني.كند ايجاد توازي
كساني دارند ، نژندي رفتار آن اثر بر و هستند جنون و توهم
و جنون نوعي دچار نيز شدهاند اسطورهاي باوري مسخر كه
با ابتدايي اقوام كه همچنان ديگر سوي از.ميشوند توهم
و قبيله انسجام گروهي رقصهاي و مراسم و مناسك اجراي
در را خود قبيله از عضوي هر و ميبخشند تحكيم را گروه
نظامهاي در ميكند ، مستحيل قبيلهاي اعتقادات و قبيله
تقويت را خود انسجام شعارها سردادن و راهپيماييها
آماده و مينمايند مستحيل گروه رادر خود فرديت و ميكنند
.كنند قرباني را خود گروه اهداف راه در تا ميشوند
چيست؟ اسطوره تعريف كه نفهميدم بنده بالاخره موقن آقاي *
و ميدهد تشكيل را اسطورهشناسي چيزي چه و چيست اسطوره -
علمي تفكر با اسطورهاي تفكر طريقي چه به مهمتر آن از
قطعي پاسخهاي كه پرسشهايي مييابد ، ارتباط مدرن انسان
همه پذيرش مورد كه قطعي تعريف.يافت نميتوان آنها براي
.نيست دست در اسطوره براي باشد گرفته قرار اسطورهشناسان
دربردارنده اسطوره از نظريهپردازي هر تعريف
اسطورهشناسي (de Vries) دووري "مثلا.است محدوديتهايي
خدايان درباره داستانهايي اساطير" ميكند ، تعريف چنين را
خدايان درباره بايد گويد سخن اساطير درباره هركس.هستند
اساطير جزو را ماركسيسم "مثلا اگر اما ".گويد سخن نيز
تعريف بشناسيم اسطورهاي تفكر نوعي را آن يعني بدانيم
خدا به ماركسيستها "ظاهرا زيرا.نميكند پيدا مصداق فوق
-اسطورهشناسي به بنده.ندارند اعتقاد خدايان به يا
مطالعه به بلكه علاقهمندنيستم ، -گفتم پيشتر كه همچنان
اسطورهاي انديشه من نظر به.علاقهمندم انسان تفكر ساخت
را آن كاسيرر معتقدم كه دارد را خود خاص ساختار نوعي نيز
.است كرده تشريح تمام وضوح با
ساخت داراي يعني تفكر نوعي اسطوره چنانچه موقن آقاي *
ميان رابطه خودش ، خاص ساختار داراي نيز علم و باشد
است؟ نحوي چه به علم و اسطوره
خودم براي اسطورهاي تفكر مطالعه به من شدن كشانده -
ميان كه ميكردند تعجب ديگران ولي نبود ، شگفتآور چندان
چه اسطورهاي تفكر و اسطوره با علم تاريخ و علم فلسفه
(Scientist) ساينتيست مجله در پيش سال سه دو هست؟ ارتباطي
تاريخ و علم فلسفه رشتههاي فارغالتحصيلان كه خواندم
.پرداختهاند استراليا بوميان تفكر ساخت مطالعه به علم
يقين موضوع اين به پيش از بيش مطلب اين خواندن با بنده
"كاملا علمي انديشه ساختار با كه كساني كه كردم حاصل
تحصيل علمي رشتههاي از يكي در خود يعني نباشند آشنا
.شد نخواهند اسطورهاي انديشه شناخت به قادر باشند نكرده
كار به خود فرضيههاي ساختن براي علمي انديشه كه مقولاتي
ميگيرد كار به اسطورهاي انديشه كه مقولاتي و ميبرد
ابژه و سوژه ميان علم "مثلا.دارند فرق مدل لحاظ از فقط
تمايز مطالعه موضوع واقعيت و پژوهشگر ذهنيت ميان يعني
دقيقتر چه هر را دو آن ميان مرز ميكوشد و ميشود قائل
چون نيست كاري چنين انجام به قادر اسطوره اما.كند مشخص
علم جهان.ندارد آشنايي تركيب و تحليل چون ابزارهايي با
عليت علمي ، عليت اما ميشود ، بنا عليت اصل پايه بر
مكانيكي عليتي بلكه نيست شخص يك علمي ، عليت است ، غيرشخصي
مطالعه را موضوع اين علمي انديشه "مثلا.است آماري يا
چه سنتي جامعه يك به غربي تمدن مظاهر ورود با كه ميكند
علتي ميشود ، ايجاد سنتي جامعه ساختار در ناهنجاريهايي
.نيست شخص يك ميكند جستجو ناهنجاريها اين براي علم كه
شخص دنبال به ناهنجاريها اين براي اسطورهاي انديشه اما
به نظام يك و كشور يك تفكر شيوه اين در ميگردد ، يعني
شخص ، اين يا "تو" اين و شده تبديل "تو" يك به شخص ، يك
شناخته اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي ناهنجاريهاي همه علت
.ميشود
فهرستوار ميتوانيد را ديگر مقولات موقن آقاي *
برشماريد؟
.عدد زمان ، فضا ، :از عبارتند ديگر مقولههاي -
.است ريماني هندسه يا اقليدسي هندسه فضاي فيزيك ، فضاي
است جايي از عبارت اسطورهاي مكان يا اسطورهاي فضاي ولي
جدا نوعي به پيرامونش مكان از خود بودن مقدس خاطر به كه
به را خاصي تشريفات بايد محل بدان ورود براي و است شده
.آورد جا
آن و ميپندارد جهان مركز را قبيله استقرار محل قبيله هر
كه درمييابيم اين بنابر.ميداند مكان مقدسترين را
وجود تقابل اقليدسي فضاي "مثلا و اسطورهاي مكان ميان
ميرسانند فضا از را دريافتي و برداشت دو ، هر گرچه.دارد
مقوله.دارند بارزي فرق يكديگر با برداشت دو اين ولي
متفاوتي ساختار علمي تفكر و اسطورهاي تفكر در نيز زمان
ميشود ، گرفته جشن ساله هر كه نوروز عيد "مثلا.دارد
نوروز زيرا.است طبيعت گردش از اسطورهاي برداشت نوعي
دوباره سال تحويل هنگام به طبيعت كه است معني بدين
.ميشود آفريده
ورود اسطوره ميگويد الياده كه نيست چيزي همان اين آيا *
است؟ شدن جاودانه و مقدس زمان به
مفهومي ميان.است عدد ديگر ، مقوله.است همينطور بله ، -
عدد از جادو و اسطوره كه مفهومي با دارد عدد از علم كه
لحاظ از همهاعداد نظرعلم از.دارد وجود مهمي فرق دارند
تشكيل را دستگاه يك اعداددريكسطحاند شناختي هستي
.هستند وجوهر ذات داراي اسطوره ، اعداد نظر از اما.ميدهند
عدد "مثلا.نحساند آنها از بعضي و مقدس اعداد از بعضي
.است نحسي عدد فرهنگها از بسياري در 13
دارد؟ وجود تفاوتي چه شرقي اساطير و يوناني اساطير بين *
معتقدند كاسيرر و شلينگ در ، هر ويكو ، كه چنان هم -
اساطير دراست تفكر شيوه و بيني جهان نوعي اسطوره
تفكر شيوه هندي ، اساطير در و يوناني تفكر شيوه يوناني
.مييابيم را هندي
اين و ميبيند تغيير و ناپايداري فقط جهان در هندي تفكر
يافت ، نجات آن از بايد كه ميپندارد وهم نيز را ناپايداري
.ميبيند پايداري و ثبات فقط جهان در چيني تفكر برعكس
تغيير ، در ميخواهد يوناني تفكر دو ، اين با تقابل در
طبق تغييرات كه يابد دست قانوني به يعني ;بيابد را ثبات
قانون جستجوي در يوناني انديشه.ميدهند روي قانون آن
نه را بينشي چنين.است حاكم تغييرات بر كه است ثابتي
بنابر.ايرانيان ما نه و چينيها نه داشتهاند هنديان
يونان در فقط اساطير دل از علم و فلسفه ظهور اين
انديشه افلاطون و هراكليتوس ظهور با.شد امكانپذير
مفهوم حتيسربركشيد اسطورهاي انديشه درون از فلسفي
.است زمان از افلاطون برداشت پايه بر جديد فيزيك در زمان
ميان كه اختلافياست قوم آن اساطير پيآمد قوم هر تاريخ
خاطر به دارد وجود غربي فرهنگهاي با شرقي فرهنگهاي
و اسطوره ميان رابطه خصوص در است ، اساطيرشان در اختلاف
است تعيينكننده و نخست عامل اسطوره ، كه گفت بايد تاريخ
تاريخ تنها نه قوم ، يك اساطير.تبعي و دوم عامل تاريخ ، و
ميآفريند را قوم آن تاريخ بلكه ميكند ، معين را قوم آن
قوم يك تنهاتاريخ نه قوم يك اساطير بالاتر ، اين از حتي
ومقصدش ميزند قومرارقم آن سرنوشت بلكه معينميكند را
تاريخهنديان ، اين بنابر.ميكند معين آغاز همان از را
تصوراتشان در يعني اساطيرشان در اقوام ديگر و يونانيان
.است بوده مستتر خدايانشان از
مهدويآزاد حامد از گفتوگو
معارف كتابخانه
|
و (ص)رسولخدا اندرزهاي و حكمتآميز سخنان از گلچيني
معصومين ائمه
دفتر :انتشارات /محلاتي رسولي هاشم سيد :ترجمه و تاليف
/جلد شمارگان2000 /اول1378 چاپ /اسلامي فرهنگ نشر
تومان بها1000
نوشته "بحارالانوار روضه" كتاب از برگزيدهاي كتاب اين
به كه بحارالانوار روضه كتاباست مجلسي علامه مرحوم
گرانقدر و ارزشمند كتابهاي از است ، مشهور نيز بحار مواعظ
جامعيت بهخاطر و آمده بهشمار حديث دانش زمينه در شيعه
تاكنون نگارش زمان از دارد ، كه ويژگيهايي ديگر و تنوع و
ديني دانشمندان و علماء رجوع و بهرهبرداري مورد پيوسته
رسولي سيدهاشم والمسلمين حجتالاسلام.است بوده مسلمان و
اندرزهاي و حكمتآميز سخنان" از گلچيني كتاب در محلاتي
اندرزهاي و جالب روايات "معصومين ائمه و (ص)رسولخدا
درخور گزينشي با را (ع)امامان و پيامبر از آموزندهاي
كه گونهاي به است ، گردآورده يادشده كتاب در توجه
كتابهاي به مكرر مراجعه از را حديثپژوهان و علاقهمندان
.ميگرداند بينياز گوناگون
ديني هنر در ساختاري عناصر شناخت در پژوهشي
نامرئي هست
و هنري فرهنگي پژوهشهاي موسسه :ناشر /آفاق مهدي :نويسنده
تومان ، قيمت1600 /اول ، 1377 چاپ جم موليان انتشاراتي
تصاوير همراه به صفحه 372
كه آثاري و است ذهني پيچيده مباحث از ديني هنر مقوله
داراي نسبت همان به شده منتشر زمينه اين در تاكنون
ارتباط تا شده موجب مساله اين و ميباشد نسبي پيچيدگي
.شود برقرار متخصصين از معدودي و خاص خوانندگان با آثار
را تحقيقاتخود نتايج تا كرده سعي اثرمحقق اين در اما
.كند طرح متفاوت شكلي به
براي كه حوادثي و ماجراها جريان در را خود يافتههاي او
ميافتد اتفاق (محقق هنرمند يك يعني) كتاب اصلي شخصيت
شيوه" اين انتخاب علت ميرسد نظر به.است كرده ارائه
نخست ميخورد ، چشم به كمتر متداول پژوهشهاي در كه "بيان
از كاستن جهت به بعدي درجه در و پژوهش موضوع اقتضاي به
يك به تخصصي آكادميك بحث يك از آن تبديل و مبحث پيچيدگي
.باشد غيرتخصصي و تخصصي مختلف سطوح در درك قابل مقوله
هنر مفاهيم بيان براي داستاني شيوه انتخاب در سوم دليل
ديگر قالبهاي در تحقيقات نتايج ارائه قابليت افزايش ديني
براي آموزشي فيلمهاي تهيه يا و نمايشنامه همانند
.است نمايشي هنر بهويژه هنر مختلف گرايشهاي
معرفي دنبال به چيز هر از بيش "نامرئي هست" تحقيقاتي متن
در ساخت عناصر از بعضي شناخت و ديني هنر بهتر و بيشتر
شاخههاي در عناصر اين از استفاده چگونگي و ديني آثار
آرزوي در و جستجو در بهويژه محقق و ميگردد هنر مختلف
و نمايش و صحنه عناصر براي "ديگر صورتي و مكان" يافتن
با آينده در تا است شده ياد عوامل شناخت جهت راهي گشودن
تئوريهاي زمينه دست ، اين از مطالعاتي نتايج از استفاده
خويش ، مطالعاتي حاصل بيان در اثر نويسندهآيد فراهم خودي
تمام ميان در ديني هنر آثار ساختاري عوامل مشترك فصل
عمدهترين خاتمه ، در سپس و داده ارائه را ملل و اقوام
عنوان به را اسلامي - ايراني هنر و ادبيات ويژگيهاي
.ميكند مطرح تحقيق يافتههاي مهمترين
اشاره بايد اثر اين عمده ضعفهاي از يكي به پايان در اما
حتي و است ناشيانه و خامدستانه جلد روي طرح آن و كرد
كتاب محتوي با چندان كه است كتاب عنوان نامناسب انتخاب
پرده در را اثر اين از استقبال امر همين و ندارد همخواني
تمهيدي ناشر دوم ، درچاپ كه اميد.است داده قرار ابهام
انتخاب آن براي مناسبي جلد طرح و عنوان و انديشيده بهتر
.كند
زندگي افسانه
فرهنگ نشر دفتر :انتشارات /صمدي افضل علي دكتر :نويسنده
920:بها /جلد 2000:شمارگان /1377:اول چاپ /اسلامي
تومان
"ادراك نهايت به ارتقاء تا جهاني تحول زندگي افسانه" كتاب
هدفمندي و راز و آفرينش جهان درباره علمي است كتابي
تمايل گويي كه سازمانيافته بهگونهاي عالم نظام.جهان
نهاد در نخستين لحظه از پيچيدگي سوي به گرايش و تنوع به
پيچيدگي به تمايل اين فرجام تاكنوناست شده آفريده ماده
.است جهاني تحولات اين زاده كه اوست و بوده انسان تنوع و
پيروي كلي منطقي از جهان كه ميفهماند ما به علم امروزه
و دانا آفرينندهاي از بلكه نيست تصادف نتيجه و ميكند
نتيجه اين به پژوهشگران و دانشمندان.ميدهد خبر مقتدر
ذاتي بهطور پيدايي آغاز از ماده ذرات كه رسيدهاند
دانستهها ، اين مجموعه.دارند تكامل و پيچيدگي به گرايش
حاضر ، كتاب و ميدهد شكل "زندگي افسانه" از را ما تصور
و ساده "نسبتا علمي زبان به افسانه اين از است روايتي
.همگان براي قابلاستفاده
|
معارف پيك
|
از اسلام در اجتماعي تمدن و سياسي تشكل
بهشتي شهيد ديدگاه
:جستارگشايي
انديشه اصلي طراحان و نظريهپردازان جمله از بهشتي ، دكتر
افكاري كه بزرگ شخصيت اينميآيد شمار به اسلامي نظام
بعد ميكرد ، عرضه جامعه جوان نسل براي را آرماني و بلند
و دانا دشمنان غضب و خشم مورد اسلامي انقلاب پيروزي از
تحقق راه در نيز نهايت در و گرفت قرار نادان دوستان
.گشت پذيرا را شهادت خويش ، بلند آرمانهاي
ارج حقيقت در عزيز ، شهيد اين ياد و خاطره گراميداشت
قلم و انديشه داشت پاس نيز و ايشان والاي افكار به نهادن
.است
و سياسي تشكل درباره ياد زنده آن ديدگاه به زير نوشته
به نهادن ارج با كه ميپردازد اسلام در اجتماعي تمدن
به را خوانندگانگرامي شما توجه ايشان شهادت سالروز
.مينماييم جلب زير نوشته
معارف گروه
عشق زمين روي در خدايي حكومت تشكيل به بهشتي شهيد
انبياء ، بعثت هدف و فلسفه كه بود معتقد اوميورزيد
اجتماعي تمدن يك صورت به اسلام كه شد خواهد تامين زماني
.است نشده حاصل پيروزي هنوز صورت اين غير در.درآيد
و جهل با مصاف در همواره بايد انسانها او نظر از
و الهي ارزشهاي به بخشيدن حاكميت جهت در و ناآگاهيها
به خود او.كنند تلاش زمين روي در ديني تمدن يك ساختن
براي را خستگيناپذير تلاشي دل ، بيدار مصلح يك عنوان
را مبارزه نيز جان پاي تا و كرد شروع اهداف اين به رسيدن
.داد ادامه
و شرك مظاهر همه با جدي و طولاني مبارزه يك به معتقد او
و ظالمانه حكومتهاي همچنين و غفلت و جهل از اعم كفر
.بود ستمگر
و رها ناآگاهي و جهالت از انسانها تا بود معتقد او
به نميتوانند نشوند برپا زمين روي در صالح حكومتهاي
.برسند است خلقت نهايي هدف كه حقيقي كمال
اساس بر جديد تمدني ساختن را اجتماعي مبارزه هدف بهشتي
اسلام تا بود معتقد و ميدانست الهي ارزشهاي و معيارها
پيروزي نشود عرضه اجتماعي زندگي نظام و تمدن يك صورت به
.شد نخواهد حاصل واقعي
عنوان به را اصل چند طولاني مبارزه اين در بهشتي دكتر
:بود داده قرار مبارزه اصول
جهان سياسي شرايط و اسلام دين بنيادين شناختن -1
جهتدار حركت و برنامهريزي ضرورت -2
اجتماعي تشكيلات اداره براي قوي كادر تربيت -3
برنامهريزي بدون اجتماعي حركت هيچ كه است روشن "كاملا
اجتماعي ، حركتهاي در اول شرط.نميرسد مقصد به صحيح
در آنكه براي طرفي از.است دقيق نظمپذيري و برنامهريزي
نشود ، ايجاد انحراف دين اصيل خط در مبارزه ، مراحل تمام
و آشنا ريشهاي صورت به اعتقادي مباني با بايد "ضرورتا
كار دستور در فعال ، و ورزيده كادر تربيت راستا اين در
.گيرد قرار
است داده انجام سال 1358 در كه مصاحبهاي در بهشتي دكتر
:ميگويد چنين مورد اين در
مبارزه و هستم برنامهريزي بر مبتني مبارزه طرفدار من"
".نميدانم كافي را برنامهريزي بدون
كند پيدا ادامه بخواهد مكتبي مبارزه اگر بود معتقد او
مباني بر مسلط و فعال انساني نيروي ابتدا بايستي
بهرهگيري با سپس و شود تربيت مكتب سياسي و ايدئولوژيكي
.شود حاصل پيروزي دقيق برنامهريزي يك از
عدم و شكست عوامل از يكي كه بود دريافته خوبي به بهشتي
برنامهريزي نبود اخير ، سال صد در اسلامي حركتهاي موفقيت
مبارزات اصول به آشنا و قوي تشكيلاتي كادر عدم و منسجم
تمام با مبارزه مختلف سالهاي طول در لذا.است بوده سياسي
ايدئولوژي كردن ريشهدار با همراه ميكوشيد خود توان
مسئوليتپذيري و پذيري تشكل روح جوانان ، ذهن در اسلامي
و مبارزه سخت سالهاي براي تا كند ايجاد آنها در نيز را
از بعد سالهاي براي جامعه كردن اداره همچنين و انقلاب
.باشند آماده پيروزي ،
قانون تدوين جلسات در بهشتي دكتر مديريت بالاي توان
او خاص تيزبيني و درايت از حكايت كه اسلامي جمهوري اساسي
را دين بايد همواره كه بود او تفكر طرز اين مرهون داشت
نيازهاي براي را آن و شناخت اجتماعي تمدن يك عنوان به
.كرد تدوين مختلف زمانهاي
كه ميزد موج حقيقت اين بهشتي شهيد انديشههاي عمق در
دارد شرايط همه در را بشري جوامع كردن اداره قدرت دين
با و دين از خود صحيح فهم و اجتهاد با مسلمين بايد لذا
استخراج را ديني دستورالعملهاي زمان ، هر خاص شرايط درك
.آورند بوجود را ديني تمدن الهي ، تعاليم پرتو در و كنند
از يكي كه ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون متن
كه است پرافتخاري و زنده سند است بهشتي دكتر يادگارهاي
.دارد او آيندهنگر و تيزبين عميق ، جستجوگر ، روح از نشان
حضرت افكار به آشنا و راستين شاگرد عنوان به بهشتي
خود ، بينش و اجتهاد بالاي توان و درايت با (ره)امام
قانون شكل در پرافتخاري سند صورت به را امام انديشههاي
طول در آيندگان الهامبخش كه درآورد اسلامي جمهوري اساسي
.بود خواهد تاريخ
امروز نسل بخواهيم اگر و بشناسيم را بهشتي بخواهيم اگر
(ره)امام حضرت چرا و بود كه بهشتي كه بدانند آيندگان و ما
افكارش آينه در را او بايد ناميد امت يك بسان را او
.ببينيم
بينش.بود او جان آميزه جاويدان ، حقيقتي عنوان به اسلام
در امروز جهان مسائل تحليل در خاصي توانمندي و سياسي
فردي عقيده يك او ، ديدگاه از اسلام.ميشد مشاهده وجودش
به را دين او بلكه نبود صرف عبادي و شخصي برنامه يك يا و
بشر زندگي اداره براي هماهنگ و منسجم برنامه يك عنوان
معيارهاي اساس بر تمدني ساختن را ، مبارزه هدفميشناخت
يك به را مبارزه نيازمندي همواره.ميدانست الهي
براي و ميكرد گوشزد جهتدار ، برنامهريزي و سازماندهي
ضروري را قوي تشكيلاتي كادر وجود پيروزي ، به رسيدن
را اسلامي تشكل و تحزب منظور بدين رسيدن براي و ميدانست
، بيشتر همه از مهمتر و ميكرد تلقي اجتنابناپذير اصل يك
بالنده نسل عنوان به جوانان روي بر را خود حركت و توان
.بود كرده متمركز انقلاب
اللهي فتح ابراهيم :نويسنده
|
|