!هستيم "ستارهها" پيشمرگ ما
فيلمهاي و يونان ي"دراما" جشنواره
ايراني
زن يك رنجهاي
خوانندگان نقد
"ونيز" جشنواره در ايراني فيلمهاي
ايتاليا
!هستيم "ستارهها" پيشمرگ ما
!لشگرند سياهي اما هستند سينما عاشق آنها
:اشاره
ايراني جماعت دل و چشم "تصوير" جادوي كه زمان همان از
پرده" وجود مدد به او برد ، عجايب سرزمين ميهماني به را
همان از و شد آشنا "فيلم" راز و پررمز دنياي با "نقرهاي
و كرد باز مردم زندگي در را خود جاي سينما كه بود زمان
اين به ورود آرزوي.شد آرزو و عشق از مالامال جوانان قلب
.جادويي دنياي
چه و است افسونگر و بيوفا سخت معشوق اين كه افسوس ولي
خويش هويت نقرهاي پرده اين خم و پيچ در كه كساني بسيار
.باختند را زندگيشان و كردند گم را
***
سالهاست كه دردهايي دارم ، "درد" ندارم ، حرف من":ميگويد
را گلويم مدتهاست كه بغضي و كرده جاخوش قلبم گوشه يك در
پيش.هستيم ايران سينماي سوختگان سينه ما.ميدهد فشار
جلو اول نقش هنرپيشه.هستيم "ستارهها آقايان" مرگ
ميگذارم ، دستم كف را جانم دوربين پشت من و است دوربين
تحويل را آنها ميكشند ، هورا آنها براي مردم وقت آن
".ميگيرند
ادامه سپس و ميزند سيگارش به عميقي پك.ميكند مكث كمي
بنده.كشيديم زحمت خيلي ايران سينماي در ما":ميدهد
قرار فيلم يك در يكبارديدم خودم چشم پيش را مردن بارها
قدري به دره عرض ولي.بپرم درهاي روي از موتور با بود
به را اين و بپرم نميتوانم بودم مطمئن من كه بود زياد
زيبايي صحنه اين اينكه براي آقا آن ولي گفتم هم كارگردان
اطمينان من به كند جلوه طبيعيتر و باشد داشته بيشتري
من.ميشوي موفق "حتما ميگيرد موتور كه شتابي با كه داد
به عشق خاطر به نميشوم موفق ميدانستم اينكه وجود با
بود خوابيده بيمارستان در پسرم اينكه خاطر به و كار اين
انگشتهاي از تا دوپريدم پول ، تومان هزار خاطر 60 به
.شكست هم دندههايم از تا سه و پاها از يكي.شد خرد دستم
خيلي گفت كارگردان ميپيچيدم خود به درد از كه حالي در
"!بگير ميپيچد خودش به دارد درد از تا بگير خوبه ،
***
را سردش نگاه بدلكاران انجمن عضو "ذبيحيپور ذبيحالله"
درد به ما حرفهاي":ميگويد بيتفاوت و مياندازد من به
نميكند حساب آدم را ما كس هيچ "اصلا.نميخورد كس هيچ
".بخواند يا بشنود را ما حرفهاي كه
كه است اين زدن حرف فايده حداقل ميدانيد؟ كجا از شما -
.ميشويد سبك قدري خودتان
بنويسم را مشكلاتش تا آمدهام كه ميگويم او به وقتي
بيمقدمه سكوت لحظهاي از پس و ميشود دردناك چهرهاش
:ميگويد
در روز يك.شدم كشور قهرمان كشتيكج رشته در پيش سال "45
يك.ميشد برگزار كشتيكج مسابقه "امروز ايران" باشگاه
.داد را فيلم در بازي پيشنهاد و ديد را ما كار كارگردان
شد "كلا ما زندگي موقع آن ازكرديم كار به شروع و آمديم
".سينما
:ميگويد دوباره كردن تازه نفس و سكوت كمي از بعد
فداكاري هم ميكرديم ، بازي هم سينما در انقلاب از پيش"
مرگ پيش ميگذاشتيم ، مايه جانمان از هم ميكرديم ،
يك در هست يادم.نميداد بها ما به كس هيچ ولي ميشديم
.من سر توي زد صندلي با اشتباهي "وثوق منوچهر" صحنهاي
بوديم سينما عاشق چون شد ، جاري خون صورتم و سر از
صحنه اين" داد دستور كارگردان آقاي.درنيامد صدايمان
كميته رفتم هم انقلاب از بعد ".بگيريد است قشنگ خيلي
نگذاشت سينما به عشق ولي كردم فعاليت به شروع و مركز
كه بود خوش دلمان.برگشتم دوباره و بدهم ادامه را كارم
خيال زهي ولي ميدهند خرج به بيشتري انصاف كارگردانها
".باطل
چطور؟ سينما خانه -
.ندادند من به كار.است سينماچي من مال كه سينما خانه"
.آوردند بهانه مرتب نداشتي ، فيلمي انقلاب از بعد كه گفتند
من ديپلم گفتم.باشي داشته ديپلم بايد گفتند هم آخر دست
".است من تجربه
و نشد داده بها شما به اينكه علت ميكنيد فكر -
بوده چه كنيد طي را ترقي پلههاي ديگران مانند نتوانستيد
است؟
شما به نميتوانيم نداريد ، چهره شما كه ميگفتند آنها"
طوري شما چهره و شما بدني فيزيك ميگفتند بدهيم ، نقشي
".بگيريد را دوم و اول نقش كه نيست
مردمپسند نباشد ، قشنگ چهرهام شايد كه دارم قبول من
را دوم و اول نقش من به چرا كه نيست اين حرفم من نباشد ،
به.ميشوند قائل تبعيض كه است اين حرفم من نميدهند ،
جانم كه من به ميدهند تومان ميليون پنج اول نقش بازيگر
انصاف اين خدا بهتومان هزار دويست مياندازم خطر به را
".نيست
است؟ چگونه شما با تهيهكنندهها و كارگردانها برخورد -
رده از چهرههايتان.هستيد قديمي شما ميگويند الان"
نميتوانيم ديگري نقش است اكشن شما كار چون و شده خارج
عهده از ما كه داديد ما به ديگري نقش مگر.بدهيم شما به
.برنيامديم آن
.كردم بازي خارجي فيلم چند من قسم خدا به !خانم
كارگردانهاي ولي ميكنند تشويق را ما آنها كارگردانهاي
را بلاهايي از يكي بگذاريد.ميگذارند كنار را ما ايراني
مربي من ساوالان فيلم در.كنم تعريف برايتان آمد سرم كه
اسب با پرش و سواركاري آموزش در كارم آنقدر.بودم اكشن
كه خواستند و بردند اروميه و رضاييه به را من كه بود خوب
همان در وقت آن.كنم كار برايشان سواركاري مربي عنوان به
شكست من دندان و 8 برگشت اسلحه شليك ، موقع وقتي فيلم
ولي بود "صمدي يدالله" آمد من ملاقات به كه كسي تنها
من براي كاري هيچ بود جا همان بچه كه فيلم تهيهكننده
.باشند پاسخگو بايد كارگردانها و تهيهكنندههانكرد
آنها به بدي چه ما مگر.دارد شخصيت خودش براي هركسي
روميآورند ما به است خطرناك كارهاي كه هرجايي.كرديم
كسي بدهي دست از هم را جانت آنها فيلم خاطر به اگر حالا
".نيست پاسخگو
كرده؟ اقدام شما بيمه مورد در سينما خانه -
سه حدود الان بوده ، همين داده انجام كه مثبتي كار تنها"
".است كرده بيمه را ما سينما خانه كه است سال
بيكاري؟ كه است وقت چند -
پيش 12 هفته يك حدود فقط بيكارم كه است زيادي خيلي مدت"
فيلم كه "ايمان امپراطور اسلام ، " فيلم در كاشان رفتم روز
مدت 150 اين براي.كردم بازي امريكاست و ايران مشترك
مستاجرم ، كه كردم التماس هرچقدر.گرفتم دستمزد تومان هزار
دختر تا دو افتاده ، عقب كه مدتهاست خانهام كرايه
فرو گوششان به ولي است گران مخارج و خرج دارم ، دانشجو
".كردند بارمان هم حرفهايي يك تازه نرفت ،
او از وقتيدارد زيادي گفتنيهاي هم "غفاري علياكبر"
بعداز و ميكند سكوت.كند درددل برايمان كمي كه ميخواهم
:ميگويد بيمقدمه لحظهاي
دوربين جلوي نميتوانم ولي هستم بازيگر است سال "25
كه كردند تحقيرمان قدر آن كردند ، خردمان قدر آن.بيايم
ما به كه وقت هر.شدهايم اسباببازي يك مثل برايشان
مثل درغيراينصورت ميآيند سراغمان باشند داشته احتياج
و كارگردان آقايان همين.مياندازند دور را ما زباله يك
ميكنند ، انتخاب را ما سينما ، خانه ميآيند تهيهكننده
خبرتان باشيد منتظر ميگويند و ميبندند قرارداد ما با
كه ميبينيم وقت يك ميگذارند كار سر را ما بعدميكنيم
"!هستيم آنها منتظر خانه در هنوز ما و شده اكران فيلم
چرا؟ -
.است گرفته را ضوابط جاي روابط ما سينماي در اينكه براي"
دو را بازيگران آنها.است شده مرزبندي ايران سينماي
.پايين تيره بالا ، تيره:كردهاند دسته
خود عمر ما.بدهند را ما حق بايد.باشد يكي بايد اينها
توهين و تحقير جز ولي كرديم صرف ايران سينماي در را
در من كه است انصاف از دور به اين.نشد نصيبمان هيچچيز
وقت آن بكشند گرسنگي بچههايم و بنشينم بيكار سينما خانه
ما جاي نيستند هم سينما خانه عضو حتي كه تازهكار افراد
".بگيرند را
خانه از بيرون افراد از كارگردانها چرا ميكنيد فكر -
ميكنند؟ استفاده سينما
آشنايان و دوستان از بههرحال كه يكسري كردم عرض"
و بيايند اينكه براي هم افراد از بعضي و ميكنند استفاده
با حاضرند شوند مطرح روزي يك شايد تا كنند بازي سينما در
خودش بهنفع هم تهيهكننده "مسلما كنند بازي كمي دستمزد
".ميكند استفاده آنها از و ميكند كار
است؟ چگونه شما با سينما شاخص چهرههاي برخورد -
خوب باهم همه.بكنند ما براي نميتوانند كاري آنها"
را مرز اين كه افرادي ولينداريم مشكلي و هستيم
.است درد از پر من دل خانم ، .هستند مسئول گذاشتهاند
انجمن بدلكاران ، انجمن دادند ، تشكيل انجمن آمدند اينها
من.است كسي چه هنرمند..و هنرمندان انجمن بازيگران ،
بازي نتوانستيم ما و دادند راه ما به آيا نيستم؟ هنرمند
ثابت من.نتوانستيم و بكشيم نفس دادند اجازه ما به كنيم ،
لشكر سياهي شما ميگويند آنها ولي.هستم سينمايي ميكنم
".است ديگري كس هنرمند هستيد
ستارگان كاروان از شما عقبماندن علت سابقه همه اين با -
چيست؟ سينما
ما به حسابي نقش يك هيچوقت آنها تبعيض ، گفتم كه همين"
".بوديم پرده پشت هميشه.بدهيم نشان را خودمان كه ندادند
نميكنيد؟ رها را سينما چرا -
من سال بعداز 25 درضمن.هستم سينما عاشق من نميتوانم ، "
كه دارم سرمايه آنقدر نه.بكنم ميتوانم ديگري كار چه
بلد كاري نه و كنم كيف و بنشينم خانه در بهبعد اين از
".دهم انجام بتوانم كه هستم
دارد ادامه
فيلمهاي و يونان ي"دراما" جشنواره
ايراني
جشنواره مسابقه بخش به راهيابي براي ايران از فيلم 9
.ميكشند انتظار يونان ي"دراما"
جشنواره مسئولان اين9فيلم ، بر علاوه كه است حالي در اين
.شدهاند ايران از نيز ديگر فيلم سه ارسال خواستار
مرد آوازهاي /امامي فيما -ميبيند چه او/فيلمهاي
-زيارت /سبحاني رضا -راهبان /رضويان شهاب امير -خاكستري
سختي كار تو /حقيقي زندي مونا -نگاه راز /جعفري مهدي
-عروسكم و من /احمد آل مصطفي -شدي زنده كه دادي انجام
كندوان /قاسمي محمد علي -دور اندازه آن تا /نظريه پريوش
كه هستند فيلمهايي جمله از /عرب رضا محمد -آفتاب ديار
ارسال جشنواره اين به ايران جوانان سينماي انجمن سوي از
.شدهاند
مهوش -يوفك /اسكويي مهرداد -حاجيباشي دبستان / فيلمهاي
هستند فيلمهايي از /ذبيحي محمدرضا -عزيز و شيخالاسلامي
.است شده تقاضا آنها ارسال جشنواره دبيرخانه سوي از كه
جشنواره ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط گزارش به
ماه مهر سوم لغايت شهريور هشتم و بيست از يونان ي"دراما"
.ميشود برگزار 1378
خوانندگان نقد
زن يك رنجهاي
و نويسنده ذهن كه آنچه ميرسد نظر به زن دو فيلم ديدن با
اساسي سئوال همان داشته ، مشغول خود به را فيلم كارگردان
و چيست؟ سعادتمندانه و خوب زندگي كه است انسان ديرينه و
اولين رسيده فيلمساز نظر به كه جوابي است مشهود باز
داده سئوال اين به اخلاق فلسفه تاريخ در كه است جوابي
كه داده پرسش اين به افلاطون كه پاسخي همان يعني.شده
آگاهي و معرفت علم ، سعادتمندانه زندگي اساسي و لازم شرط
پيدا دنبال به بيشتر فيلم كه خصوصيت اين با البته.است
.است زنان براي پرسش اين جواب كردن
نماينده و است كتاب و تحقيق اهل و دانشجو دختري "فرشته"
شايسته نقشي كردهاند اراده علم كسب با كه زناني سمبل و
است دانش نهاد كه دانشگاه طرف يك از.كنند پيدا جامعه در
و است تعطيلي حال در اوست آرمانهاي تحققبخشي جايگاه و
را او ميبرند ، رنج ناآگاهي از كه مرداني ديگر سوي از
.كردهاند احاطه
هويت با زندگي يك براي لازم شرط كه آن عليرغم "فرشته"
عقلگرايي جنس از او عقلگرايي اما ميداند علم را
كه ميگويد همسرش به او.نيست منفعتطلبانه و كاسبكارانه
رنج علت و "نشدهايم تربيت زندگي از بردن لذت براي ما"
آن مبتذل معناي به لذت به او البته ميداند همين را خود
از انسان بردن لذت مقوله از لذت اين بلكه ندارد نظر
به خود او زيرا.است خردورزي و آرامش اعتدال ، چون فضايي
با فيلم.است خويش واقعي هويت كردن پيدا و فضايل دنبال
پيش خود با لحظات همه در را بيننده كه خود خوب فيلمنامه
است ، فلاشبك فيلم تمامي "تقريبا آنكه عليرغم و ميبرد
مناسب تعليق با دقيقه در 90 اطلاعات پخش و تقسيم در اما
پرسش به كه جوابي بالاخره است ، بوده موفق قبولش ، قابل و
اراده و آگاهي علم ، فقط كه است اين ميدهد ، شده مطرح
و خانوادگي موانع كه نيست ، چرا كافي آنها سعادت براي زنان
آنكه آخر نكته.دارد قرار آنها پيشروي زيادي اجتماعي
دانستن فرشتهخو "سياه و سفيد" مرزبندي با فيلم چه اگر
و غيرواقعبينانه حدودي تا مردان ، دادن نشان سياه و زنان
خود پيام القاء در حال هر در اما ميكند جلوه شعارگونه
.است موفق زيادي حد تا
انصاريفر محمدرضا
"ونيز" جشنواره در ايراني فيلمهاي
ايتاليا
به ايران جوانان سينماي انجمن توليدات از فيلم ده
اين.است شده ارسال ايتاليا كشور در "ونيز" جشنواره
امسال كه است سينمايي معتبر جشنوارههاي از يكي جشنواره
.ميشود برگزار ماه شهريور بيستم تا دهم تاريخ از
بدين جوان سينماي عمومي روابط گزارش در فيلمها اسامي
روءياي /علايي كيارنگ -جان سرزمين:است آمده ترتيب
او /نظريه پريوش -عروسكم و من /ميرنقيبي مسعود - نقرهاي
-سبز قاب /سبحاني رضا -راهبان /امامي فيما -ميبيند چه
محمد -كيف /زندي محمدرضا -مردم صدهزار /اميني عليرضا
ديار كندوان /قاسمي محمد علي -دور اندازه آن تا /موفق
در جشنواره اين به مربوط ديگر اخبار عرب ، محمدرضا -آفتاب
.ميشود اعلام آينده روزهاي
|