فيلمدوديدگاه يك
تهران جوان سينماي در كوتاه فيلم 15
تهران در آخر سكه تصويربرداري پايان
ديدگاه دو فيلم يك
(ميلاني تهمينه كارگرداني به) زن دو فيلم به نگاهي
... است ممكن چطور
نام فرشته" نام به دختري زندگي از مقطعي حكايتگر زن دو
و پشتكار با مستعد ، جوان او روايت اين در.است "آور
بهتر ، زندگي يك به رسيدن انديشه در كه است مسئوليتپذيري
ناحيه از كه جبرهايي اما نميكند فروگذار تلاشي هيچ از
انساني او از "نهايتا ميشود ، تحميل او بر پيرامونش محيط
به بالقوهاش استعدادهاي تمامي كه ميسازد خورده شكست
.رفتهاند هدر
حسن" نام به لمپني جوانك فرشته راه سر در را مانع اولين
فرشته خاطرخواه خودش ، قول به كه او.ميسازد فراهم "نجفي
خشونتي هر به علاقهاش مورد دختر به رسيدن براي است شده
بر مردان جسماني برتري از نمادي "حسن".ميشود متوسل
قدرت ، و زور با ميتواند مرد يك چگونه اينكه.است زنان
سايه و كند تحميل غريبه زن يك بر را خود فيزيكي حضور
حتي ميان اين دربگستراند او زندگي بر را تهديدگرش
پس از هايش"آپاچي گروه" ايده با نيز دانا و جسور فرشته
در "نهايتا و برنميآيد حسن اندازه از بيش سماجتهاي
مهمي بخش حسن ، طرف از آمده عمل به خشونتهاي از يكي جريان
.ميخورد رقم فرشته تلخ سرنوشت از
خلاصه جسمانياش كاستيهاي در تنها اما فرشته مشكلات
نقش فرشته آينده شكلگيري در كه ديگري مرد.نميشود
به متعلق پدري.اوست پدر ميكند ايفا را تعيينكنندهاي
تشخص ، موءلفه مهمترين آن در كه سنتي و كهنه ديدگاه يك
طبيعي.ميباشد آشنايان و همسايه و در نزد در آبروداري
عامل اصليترين زندگي ، به نگرش نوع اين با كه است
.ميباشد "مردم حرف" نيز رفتارها سقم و صحت تعيينكننده
در فرشته اينكه از فارغ پدر ، اين نظر از دليل همين به
صرف به بوده ، معلولماجراها يا علت پيرامونش ، مشكلات
تنبيه شايسته و است مقصر فرشته وقايع ، اين در او حضور
مجرد جوان دختر يك حضور تفكر ، اين با است بديهيميباشد
به (!)آبرودارش خانواده براي دردسر جز چيزي فرشته همچون
به را دخترش ميكند سعي نيز پدر لذا و داشت نخواهد همراه
.سازد مجبور مصلحتي ازدواج يك
فرشته راه سر در كه شخصيتي كليديترين و اصليترين اما
دليل به كه مردي است ، "احمد" او شوهر ميگيرد ، قرار
.است ناامني و بدبيني از سرشار خانوادگياش ، خاص تربيت
فرشته ، با رابطه در محدوديتها شديدترين اجراي با احمد
تحصيل ، حق مانند انسانياش نيازهاي اصليترين از را او
محروم پيشرفت كلام يك در و اجتماعي زندگي معاشرت ،
او ولي ميدارد دوست بسيار را همسرش البته احمد.ميسازد
خوشالحان و زيبا پرندهاي همچون بلكه رها و آزاد نه را
محق هم "كاملا را خود مسير اين در و ميخواهد قفس در
رابطه يك نه زناشويي ، زندگي يك از او تلقي.ميبيند
و سلطه بلكه جانبه ، دو درك و اشتراك پايه بر متعادل
براي فرشته.است مقابل طرف روح و جسم بر طرفه يك حكومت
با تضاد در نيز را قضايي قوانين حتي زندان ، اين از رهايي
اعتياد عدم دليل به را احمد دادسرا كه چرا.ميبيند خود
به و ميداند شايسته فردي همسرش ، به خرجي دادن و
.ندارد توجهي آنها زندگي معنوي جنبههاي
اندازههاي در تنها زن دو شده ، ياد نكات تمام وجود با
نميماند ، محدود "ما جامعه زنان از يكي ستمديدگي بر شرحي"
از روبروست آن با فرشته كه مشكلاتي از بسياري در كه چرا
و خود با ناهمگون خانواده مزاحم ، عاشق تحصيلي ، وقفه جمله
كه هست آن امكان دهنده ، همسرآزار و ناموفق ازدواج همچنين
جوان پسر يك زندگي در ديگر ، شكل به حال درگيريها اين همه
زن ، دو فيلم اصلي پيام دليل همين به.باشد داشته حضور نيز
جانب از تحميلي محدوديتهاي با مواجهه در فردي هويت مسخ
چگونه ميبينيم كه جاييميباشد محيطي و عرضي شرايط
حرف به اندازه از بيش دادن اهميت و عقلاني غير تحليلهاي
و كند تبديل واقعي جهنم يك به را زندگي ميتواند مردم ،
.بدهد خراش را زندگي سبز روح
زن ، دو فيلم در اجتماعي پيام و مضمون اهميت به توجه با
اختيار پيچيدگي بدون و ساده "نسبتا فيلم تصويري ساختار
را تصاوير پس انديشههاي اهميت تصويري ، آرايشهاي تا شده
در آن تصاوير خلاف بر فيلم موسيقي ولي.ندهد جلوه كمرنگ
يا و داستان در نجفي حسن حضور لحظات مثل فصول از بسياري
بدوي فرم به و ميكند سنگيني فيلم بر.. و ازدواج صحنه
ساختار.ميپردازد لحظات اين احساسي بار بزرگنمايي به
استوار -گذشته به رجعت -بك فلاش پايه بر نيز فيلم روايتي
داستان پايان بر ابتدا از فيلم تماشاگران تا است شده
عاقبت بر درگيري جاي به را خود ذهن و باشند داشته آگاهي
به.كنند متمركز فرشته روزمره احوالات چگونگي بر داستان ،
فاصله وضوح به كلاسيك ملودرام يك از زن دو سياق ، اين
.ميگيرد
بررسي زن ، دو تحليلي جنبههاي اصليترين از يكي
برپايه فيلم ، چارچوب.است داستان قهرمانان شخصيتپردازي
ولي فرعي شخصيت سه و -فرشته -محوري و اصلي شخصيت يك
.است شده پايهريزي -فرشته پدر احمد ، حسن ، -تاثيرگذار
مردهاي بودن منفي و داستان زن شخصيت بودن مثبت از فارغ
پرداخت و فرشته شخصيت وجهي چند پرداخت اصلي نكته داستان ،
"كاراكتر" يك قامت در فرشتهمردهاست اين شخصيت بعدي يك
در كه است گوناگوني و متفاوت گرايشهاي داراي سينمايي
در "مثلا.ميشوند آشكار بيننده بر تدريج به لحظات گذر
قرار توجه مورد او پشتكار و دانايي فيلم ابتدايي فصول
در "نهايتا و او شجاعت حسن ، با برخورد در سپس و ميگيرند
تماشاگر به او مادري عاطفه و واقعگرايي بعدي ، حوادث
زمان كل در حسن شخصيت نمونه عنوان به اما.ميشوند ارائه
و است تخليص قابل "مزاحم عاشق" عبارت يك در تنها فيلم
دوستان يا و خانواده از نشاني نيز دادگاه صحنه در حتي
شخصيت يك زن دو فيلم در حسننميشود مشاهده او احتمالي
اگر حتي رو اين از و است بيشناسنامه و بيهويت
واقعيت دنياي در وفور به نيز را او مشابه نمونههاي
تعريف و غيرواقعي او فيلم اين در اما كنيم ، پيدا بتوانيم
دليلي بتوان را زمان كمبود شايد.ميرسد نظر به نشده
با رابطه در اما كنيم ، تصور حسن شخصيت پردازش عدم براي
.نميباشد قبول قابل بهانه اين ديگر احمد يعني فرشته همسر
افراطي متعصب شوهر يك قالب در كه زماني تا احمد شخصيت
در "كاملا بلكه نمينمايد عجيب تنها نه است تعريف قابل
عيبجوييهاي ولي.است مصداق قابل و آشنا بينندگان ذهن
سپهري سهراب شعر خواندن مانند سكانسهايي در او بيشمار
سر بر اشكالتراشيهايش يا او كردن نرمش يا و فرشته توسط
را احمد شخصيت ديگر فرشته ، توسط كتاب جلد يك حتي خواندن
بيمار يك به و برده فراتر افراطي غيرتي مرد يك محدوده از
فرد يك كه است واضحاست كرده تبديل -بدبين -پارانوئيد
.نميشود محسوب وجهي وچند نرمال شخصيت يك هيچگاه بيمار
ستمگري به مرداني كه نيست نكته اين بيان "اصلا غرض البته
به افراد بسا چه كه ندارند ، وجود ما جامعه در "اصلا احمد
خويش اجتماع در نيز او از خشنتر سختگيرتر ، مراتب
يك پرداخت اين با احمد كه اينجاست در نكته اما.بيابيم
نميآيد ، حساب به سينمايي كاراكتر يك عنوان هيچ به بعدي
و غيرواقعي جلوه بدليل تيپ ، يك و است شخصيتي تيپ يك بلكه
برد رو اين از.بپذيرد تعميم نميتواند "اصولا شعارياش
نمادين نگاه حتي.ميكند محدود نيز را فيلم رساني پيام
كمي نيز روشنفكري سمبل منزله به كتابخواني ، به كارگردان
فيلم ديدن با.ميگيرد قرار تاكيد مورد اندازه از بيش
يك داراي است فردي روشنفكر كه ميرسد نظر به اينگونه
متفاوت شاخههاي در مختلف كتابهاي از رنگارنگ كتابخانه
خواهد كتابها اين درون از را سئوالاتش همه پاسخ كه علمي
كتابخانهدار يك تنها روشنفكر كه بدانيم بايد اما.يافت
اثر بر او بلكه نيست حرفهاي كتابخوان يك حتي يا و
همين به و است آموخته را انديشيدن نحوه فراوانش مطالعات
رو اين از شكلگرفته ، علمي فرم به ذهنياش ساختار سبب
مرجع ، كتابهاي به مسالهاي كوچكترين براي ندارد نيازي
مفاهيم به كارگردان نگاه حتي كه ميبينيم پس.كند رجوع
.ميرسد نظر به آلود اغراق و عمق كم نيز مطروحهاش
نمايان را خود اندازه از بيش تناقض كه كجا هر "اصولا
خواهد نمايش به پيش از بيش را خود نيز اغراق عنصر سازد
.گذارد
-خود مخاطب بر بيشك كه است اجتماعي منتقد فيلم يك زن دو
.ميگذارد تاثير -مخالف يا موافق خواه
بانوان جامعه مشكلات از گوشههايي بيان در فيلم جسارت
اما.است تقدير شايسته راستا ، اين در آن لهجه صراحت و ما
حال.است انكار غيرقابل فيلم لايههاي دل در موجود اغراق
يا:شد قائل ميتوان شبهه اين رفع براي توجيه دو
"است پيموده را افراط جانب انديشههايش بيان در كارگردان"
در اغراق همين با و شدت همين به واقعيت" اينكه يا و
هستند فيلم تماشاگران اين بيشك"دارد حضور ما مجاورت
را واقعيتر و صحيحتر عبارت گزينه ، دو اين ميان از كه
.كرد خواهند انتخاب
استواري نيما
نيست پيدا آبيات چهره ...
همه
دلم و دست لرزش
بود آن از
عشق كه
گردد ، پناهي
نه پروازي
.گردد گريزگاهي
عشق آي عشق آي
نيست پيدا چهرهآبيات
مشكلات مهمترين از يكي كه زيباست ، و جسور فيلمي زن دو
با زنان رودررويي.ميكشد تصوير به زيبا بسيار را زنان
نقش درآنها متاسفانه كه قانون و سنت جامعه ،
و زن بين برابري و مساوات.نميبينيم حمايتكنندهاي
بايد و چنيننيست عمل در اما است زيبايي جمله مرد
دوباره بايد قوانين و نظرات عقايد ، از بسياري كه بپذيريم
فيلم اين آيا.كنند تغيير و شوند انداخته نظري آنها به
جامعه از دور و جدا مكاني و زمان به مربوط تخيلي فيلم يك
ما پيرامون واقعيت با چنان فيلم اين متاسفانه نه ، ماست؟
ياد به ناخودآگاه آن ديدن با مردم اكثر كه دارد همخواني
.ميافتند پيرامونشان در مشابه اتفاقات از مورد چندين
ما آشنايي اول:كرد تقسيم بخش چهار به ميتوان را فيلم
درس ، در ممتاز شاد ، فعال ، دانشجو ، دختري:فرشته با
از ديگر ويژگيهاي سري يك و روز سياسي مسائل به علاقهمند
اين كل در كه رانندگي انگليسي ، زبان با آشنايي قبيل
او براي را خوبي زندگي نويد و شاخص را او امتيازات
.ميدهد
عاشق و لات جواني نقش در (فروتن محمدرضا) حسن ورود:دوم
:ميدهد خود به را عملي و كار هر اجازه عاشقي صرف به كه
طرفه يك عشقي.اسيدپاشي حتي و تهديد تعقيب ، مزاحمت ، فحش ،
عشق گدايي به كه ميكند شخصي به تبديل را او واقع در كه
و تعقيب.ميخورد شكست مرتبه هر در رو اين از و آمده
سرانجام تا مييابد ادامه اصفهان تا تهران از كه گريزي
و جديد جريان وارد فرشته و زندان راهي حسن تصادفي در
.ميشود ناخواستهاي
شكاك مردي.است داستان به (پسياني آتيلا) احمد ورود:سوم
و فرشته به كمك با ابتدا در او.سوءظن از پر و
فرشته زندگي وارد تصادف و درگيري جريان در خانوادهاش
.ميكند خواستگاري او از سپس ميشود ،
در همفكري و آشنايي تفاهم ، از نشاني هيچ كه خواستگاري
مخالفت حتيميكند مخالفت فرشته.نميبينيم آنها بين
اصرار ولي.ميكند بيان صريح خواستگاري روز در را خود
و ميدانند او كمك بابت احمد به مديون را خود كه خانواده
خاطر به مردم حرف و بيآبرويي خودشان قول به ديگر طرف از
پذيرش بابت احمد مساعد قولهاي همينطور و دادگاه و تصادف
ميلاني.ميكند ازدواج به تسليم را او فرشته ، خواسته هر
خريد تنها:ميدهد نشان را ازدواج اين بودن سطحي زيبا چه
.امضاء يك و عقد سفره طلا ،
دوست موءدب ، جواني:آشناست بسيار احمد تيپ و شخصيت
نامزدي ، يا و ازدواج از قبل دوره در روشنفكر و داشتني
و خوب آيندهاش همسر افكار و ايدهها تمام او براي
با منطبق درست سليقهاش و ذوق حتي.است دلپذير
فكري هيچ بدون او خواسته و نظر هر.است زنش خواستههاي
هنگام تا درست اعمال و افكار اين ولي است پذيرش قابل
.ميكند تغيير چيز همه شبه يك و آن از پس و است ازدواج
و نظر.ميبيند قدرت و پادشاهي مسند بر را خود مردناگهان
امر اين از قانون و عرف جامعه ، متاسفانه و اوست حرف حرف ،
طرف از.ميدهد آن به قانوني پشتوانه حتي ميكندو حمايت
ميتواند مرد يك كه است خصوصياتي بدترين داراي احمد ديگر
صدايي ، هر چيزي ، هر.شك و سوءظن:باشد داشته زنش به نسبت
.است انحرافات و خطاها بزرگترين او براي نگاهي يا و تلفن
است ، عادي و طبيعي ومحدوديتها افكار اين تمام او نظر به
فيلم در همين براي.نميشود بيمارياش متوجه خود زيرا
براي حتي فرشته طرف از اقدامي و حركت گونه هر ميبينيم
ونشانهاي علامت شوهر طرف از شوهرش ، با نزديكي و تفاهم
كه ميبندد ، را ارتباطي گونه هر راه و ميشود تلقي مشكوك
.ندارد نابودي و تباهي جز نتيجهاي سرانجام
درگيري احمد ، و حسن فرشته ، رودررويي حسن ، بازگشت:چهارم
شروعي و شدنفرشته رها و احمد مرگ آخر در و احمد و حسن
.ميبيند ناتوان را خود آن انجام از شايد خود كه نو ،
اندوه ، غم ، شروع او براي ازدواج كه است اين جالب نكته
دوباره شروعي نقطه و آزادي رهايي ، شوهر مرگ و پايان نقطه
.ميبود عكس بر ميبايد عادي درحالت كه امرياست
به موضوع اين و ندارد هموار و عادي شروعي نقطه فيلم
شروع از رويا فرشته ، دوست خاطرات.ميافزايد آن زيبايي
حسن ، ورود سالها ، از پس فرشته با مجدد ديدار آشنايي ،
گذشته به زمان بار چند بين اين در.ازدواج گريز ، و تعقيب
انجام درست بسيار كه جابهجايي اين و برميگردد حال و
و متمايز مشخص پايان و شروع با فيلم يك از را آن گرفته
.ميكند جدا
حق فرشته طرف يك از كه است اين فيلم جالب نكات از يكي
و ميكند انتخاب او براي كه است جامعه اين.ندارد انتخاب
زير در محدوديتها اين و ميشكند هم در را مقاومتي هرگونه
فرو ديگر كلماتي و سنت جامعه ، قانون ، چون كلماتي پوشش
.ميكنند پيدا اجرا مجوز و ميرود
شخص هر و ميخواهد خود براي را چيز همه كه است عاشقي حسن
.ميدهد پاسخ زور و تهديد با را خود خواسته مخالف نظري و
تنها او ولي جداست ، بسيار فرشته دنياي از او دنياي
نابودي و تهديد حتي ميبيند ، امري هر مجوز را خود خواسته
طرف از خواستهها به رسيدن در زور و تهديد اين.فرشته
نمايش به آن جسمي و فيزيكي جنبه از اينجا در زن به مرد
طرف از روحي و فكري يعني ديگر جنبه از ولي شده كشيده
و شكها تمام احمد.ميشود تحميل فرشته به احمد
نام به حسن كه چيزي.ميداند عادي و طبيعي را سوءظنهايش
حق خود به همسر نام به احمد و آن تحميل اجازه خود به عشق
تبديل طرفه يك بازي يك به زندگي و ميدهد دخالت و اجرا
.ميشود
.كند عمل و بپذيرد بايد او.است دريافتكننده تنها فرشته
در انگار تنهاست ، حسن مزاحمتهاي و تهديدها مقابل در او
.ميزند قدم خالي شهري
و آزار مقابل در همينطور و خلوت و خالي خيابانها
حقي هيچ او براي.تنهاست هم شوهرش رواني و روحي اذيتهاي
ميبرد ، پناه مادر و پدر به وقتي نشده ، گرفته نظر در
زندگي عمويش خانه در و ميرود تهران به كه ميكند تهديد
شوهر چون برود نميتواند كجا هيچ ميگويد پدر ميكند ،
به وقتي.برگرداند را او و كند شكايت او از ميتواند
دادگاه جالب ، بسيار صحنهاي در ميكند مراجعه دادگاه
پسند محكمه دلايلي را آن مانند مواردي و مالي مسائل تنها
.را او شعور و شخصيت نه پول ، .ميداند
كه نيست موضوعي آن گذاشتن زيرپا و شعور و شخصيت گويي
آوردن تنها شوهر وظيفه و زندگي صرف و باشد بررسي قابل
موجه شوهر براي كاري هر مقابل در و خانه به پول و غذا
صورت و گريان چشمان به كردن نگاه زحمت حتي قاضي.است
جاي كه !دليل؟ چه به.نميدهد خود به را او رنجديده
آن ميگيريم نتيجه آنچه مجموع در!دارد بسياري سئوال
از عقد موقع كه "بلهاي" بگوييم بهتر يا و ازدواج كه است
نه عاشقانه ، داستانهاي تمام برخلاف ميشود گفته زن طرف
مانند.است اسارت شروع و آزادي پايان نقطه كه شروع يك
غول نميگذاشت كه علاءالدين در جادو چراغ غول دستبندهاي
صاحب آنچه هر و رود فراتر معين محدوده يك از جادو چراغ
انجام به اختيار به نه اجبار به ميبايد ميگفت چراغ
.رساند
ازدواج از قبل طرف اين در.بود مرزي فرشته براي ازدواج
او ازدواج از پس و طرف آن در و شاد و آزاد دختري او
البته.بود آرزوها تمام از دور به و افسرده غمگين ، دختري
داشت خواهند چنيني اين سرانجامي ازدواجها تمام اينكه نه
آوردن با ميلانياست تاريك و تيره امري ازدواج يا و
گذاشته ما براي تقابلي نقطه آنها تفاهم و شوهرش و روءيا
را مناسب و خوب زندگي نميتوان كه همينطور ولي.است
سكه روي اين به چشم نميتوان هم همانطور گرفت ، ناديده
.بست
دايره مسير اين به را فرشته كه عواملي مهمترين از يكي
از او شناخت عدم گفت ميتوان بود؟ چه كشاند وكوچك وار
قرار و قول تعدادي خالي ، و خشك خواستگاري يك.شوهرش
...و بيريشه
از خارج هم حوادث از زيادي تعداد نگرفت تصميم خود فرشته
تصميم شما اگر:ميگويد روانشناسي اصل يك.بود او اراده
"مسلما و گرفت خواهند تصميم شما جاي به ديگران نگيريد ،
.نيست شما ميل و خواسته با منطبق هميشه نتيجه
مراحل از مرحله يك طي جز چيزي فرشته با "احمد" ازدواج
حق است مرد چون و كند ازدواج بايد كه.نبود زندگياش
ديكته زن به را خود غلط معيارهاي و خصوصيات تمام دارد
برنامههاي بايد كه است ماشيني يا و عروسك تنها زن و كند
ما تعريف اين با.كند عمل آن طبق بر و دريافت را تحويلي
را اعمالي همان تنها كه ميافتيم آدمآهني يك ياد به
و انسان از و ميخواهد دستگاه صاحب كه ميدهد انجام
مجسمه يك مثل را فرشته ميخواهد احمد.نيست خبري انسانيت
دوباره ميخواهد كه طور همان را او بار اين و شكند هم در
اما را ، شخصيتش و روح كه را او ظاهر و جسم نه كه بسازد ،
شكل كه است شاخهاي مانند فرشته.ميكند مقاومت فرشته
كند خم خود ميل طبق بر را او ميخواهد احمد وقتي و گرفته
به "هامون" فيلم در.ميشكند هم در تنها بدهد ، شكل و
تو":ميگويد زنش به هامون.ميخوريم بر مشابه صحنهاي
باشم؟ من ميخواهي تو "واقعا كه باشم اوني من ميخواهي
.نيست من من ، ديگه پس ميخواهي ، تو كه باشم اوني اگر
پذيرش عدماينجاست مساله بله."نيست خودم من يعني
البته.انسان يك عنوان به مقابل طرف عقايد و خواستهها
آنجا از ولي است يكسان و مساوي طرف دو هر براي موضوع اين
زور كاري هر انجام راه سادهترين كه پذيرفتهايم ما كه
هم ترازو كفه است ، مردان دست در زور ارتباط اين در و است
شد نخواهد چيزي نتيجه چه اگر.ميكند تغيير آنها نفع به
زير به را آتش زور هميشه حال هر به.ميخواهند آنها كه
سرآغاز يك نه فرشته ازدواج همين براي.ميبرد خاكستر
يك نه بچه آمدن دنيا به و است پاياني نقطه كه جديد
در.است شوهر دست در تهديدكنندهاي عامل كه دنياينو
و است خارج خود طبيعي حالت و توازن از چيز همه اينجا
ما.است تاريك و درهم زشت ، روابط تمام كه است اين براي
شوهر عنوان به احمد با نه و عاشق عنوان به حسن با نه
هيچ بدون را شوهر مرگ حتي و ميكنيم نزديكي واحساس رابطه
كه ميپذيريم ، فرشته با همدردي و شادي با حتي و تاثر
نجات او راستي به آيا ولي.بود او نجات راه تنها شايد
بود؟ خواهد او براي روشن و نو شروعي اين آيا كرد؟ پيدا
هنوز اوبله بگوييم سادگي به اگر بود خواهد سادهلوحانه
.دارد رو پيش در سنتها برخي با را جامعه
افشار مهرداد
تهران جوان سينماي در كوتاه فيلم 15
انجمن در امسال بهار ماهه سه در كوتاه فيلم پانزده
روابط گزارش به.شد ساخته تهران دفتر ايران جوانان سينماي
امسال ، بهار ماهه سه ايران ، جوانان سينماي انجمن عمومي
جوان سينماي آموزشي مركز بزرگترين در كوتاه فيلم پانزده
اسامي.است شده ساخته هنرجويان توسط تهران مركز كشور ،
جواد سيد - خيابان بچههاي از است عبارت فيلمها اين
شهرام -دوم نگاه /ميرزايي عباس علي مرتضي - وسوسه /هاشمي
حميدرضا - ديگر نسل /ليلامرآت - تزريقات /اقدم ميراب
/سجادي كاوه-آخر سكانس /حبيبيفر بابك -زمان /پور صنيعي
فراموش ميراث / كيهان محمد -جوجه /پناهي معصومه -چفيه
/عبديزاده حسن محمد -بخت سياه /سلمانزاده اصغر -شده
-بكشد قلم تا بگذار /اشكاني فتحي عباس -زندگي برگ
.راسخ اكبر -كفش /گرامي عليرضا -روايت دو /گودرزي حميدرضا
تهران در آخر سكه تصويربرداري پايان
انجمن در ميليمتري قطع 16 در آخر سكه داستاني فيلم
آخر سكه.شد توليد و ساخته تهران دفتر جوانان سينماي
كردن خرد براي كه ميكشد تصوير به را بچهاي دختر داستان
...و ميشود مواجه گدا زن يك با توماني پنجاه اسكناس يك
ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط گزارش برپايه
است مدحت حسين ميليمتري فيلم 16 اين كارگردان و نويسنده
.ميسازد تهران دفتر جوان سينماي انجمن سفارش به را آن كه
|