آريا روزنامه كاركنان بيانيه يك صدور با
كردند محكوم را "شكري" بازداشت
روحانيت ويژه دادگاه منصفه هيات نظر
سلام روزنامه مديرمسئول درباره
مساله درباره شناختي جامعه مفروضات
اجتماعي
گذشته از تصويري
سلام ; بود مستدل خوئينيها موسوي دفاع
ميشود؟ تبرئه

آريا روزنامه كاركنان
بيانيه يك صدور با
كردند محكوم را "شكري" بازداشت
بيانيهاي صدور با آريا روزنامه كاركنان :اجتماعي گروه
حرمت حفظ خواستار شكري كاظم بازداشت از نگراني اظهار ضمن
بازداشت و احضار:است آمده بيانيه اين درشدند قلم اهل
امروز صبح روزنامه در ما همكاران از يكي شكري كاظم
جامعه ميان در فراوان دلنگرانيهاي باعث نهتنها
با برخورد كه داد نشان شدبلكه كشور روزنامهنگاري
آن سوء عواقب كه است شده جديدي مرحله وارد مطبوعات
در.شود مطبوعات شريف كاركنان فرد فرد دامنگير ميتواند
ضمن آريا روزنامه كاركنان ما:است آمده بيانيه اين ادامه
كه قلم اهالي با ناپسند برخوردهاي چنين از انزجار ابراز
اين نباشد ، هم آخرينش شايد و نبوده آن اولين متاسفانه
صورت قانون از موسع تفسير با كه را فراقانوني اقدام
و قانوني حقوق حفظ خواهان و كرده محكوم شدت به است گرفته
و منصب و مقام هر سوي از شهروندان فرد فرد انساني
جامعه در عدالت مجريان عنوان به قضا صاحبمنصبان بهويژه
.هستيم
روحانيت ويژه دادگاه منصفه هيات نظر
سلام روزنامه مديرمسئول درباره
داد گزارش اسلامي جمهوري خبرگزاري ديشب ساعات آخرين در *
خوئينيها موسوي ، آقاي روحانيت ويژه دادگاه منصفه هيات
شناخت مجرم اتهام مورد سه هر در را
شد خواهد اعلام و صادر قانوني مهلت ظرف دادگاه حكم *
ديشب ساعات آخرين در روحانيت ويژه دادسراي عمومي روابط
موسوي محمد حجتالاسلام دادگاه:كرد اعلام اطلاعيهاي طي
حجتالاسلام بهرياست سلام روزنامه مسئول مدير خوئينيها
ونمايندگان منصفه هيات حضور با و علني صورت به سليمي
.شد تشكيل يكشنبه 3/5/78 روز در عمومي رسانههاي
ختم از پس منصفه اسلاميهيات جمهوري خبرگزاري گزارش به
:نمود اعلام زير بهشرح را خود نظر و شد شور وارد دادگاه
نشر بر مبني اردبيل سابق استاندار شكايت درخصوص -1
.داد نظر خوئينيها آقاي مجرميت به اكثريتآراء با اكاذيب
شوراي مجلس نمايندگان از تن هفت شكايت با رابطه در -2
با عمومي اذهان تشويش و حرمت هتك و برتوهين مبني اسلامي
.شناخت مجرم را متهم آراء اكثريت
اطلاعات وزارت شده طبقهبندي نامه انتشار درخصوص -3
.داد خوئينيها آقاي مجرميت نظربه آراء بهاتفاق
.ندانستند تخفيف مستحق را متهم منصفه هيات اكثريت -4
مهلت ظرف را پرونده حكم روحانيت ويژه دادگاه "ضمنا
.كرد اعلامخواهد و صادر قانوني
مساله درباره شناختي جامعه مفروضات
اجتماعي
(پاياني بخش) چيست؟ اجتماعي مساله
گرا تعامل چشمانداز
آنكه حال ميآورند ، رو جنايي انحراف به افراد برخي چرا
قانوني شيوههاي جستجوي در (افراد از) وسيعي اكثريت
ارزشهاي كه افرادي:گفت خواهد گرا كاركرد يك زندگياند؟
تغيير واسطه به كه آنهايي و نپذيرند را جامعه اساسي
بيشتري احتمال (Uprooted) بريدهاند خود اصل از اجتماعي
پس افراد اينگونه مجازات.شوند جنايت مرتكب كه دارد وجود
تقويت افراد همه در را هماهنگي انگيزه دستگيريشان ، از
گروه يا فرد چرا اينكه فهم در تبيين اين اما.ميكند
.نميرساند مدد ما به ميشود انحراف دچار خاصي
بر تضاد نتيجه را انحراف تضادگرا ، نظريهپرداز يك
تضاد يا و (ماركسي تعبير در) ثروت و قدرت به سردستيابي
چگونه اماميداند (غيرماركسي تعبير در) ارزشها سر بر
برخي چرا ميشود؟ منجر انحرافي رفتار به تضاد كه است
مخالف جهت در ميشوند ، مواجه ارزشي تضاد با كه گروهها
چنين گروهها ديگر آنكه حال ميكنند عمل بزرگتر جامعه
انظار در همجنسبازان ، بعضي چرا مثال عنوان به نيستند؟
ديگر آنكه حال ميپردازند ، بازي همجنس به عمومي
جرات به ميسازند؟ پنهان را خود همجنسبازي همجنسبازان ،
جنسيشان ارزشهاي كه ميدانند گروه دو هر كه گفت ميتوان
اين چيزي چه پس.است تضاد در بزرگتر جامعه ارزشهاي با
از تضادگرا چشمانداز ميكند؟ تبيين را رفتار در تفاوت
.است عاجز سوءالات اينگونه براي مناسبي پاسخ ارائه
به را ما كه ميكند پيشنهاد تبييني تعاملگرا ، انداز چشم
اين بر مبتني تحقيق.ميسازد نزديكتر رفتار فردي سطح
افراد موجبشان ، به كه است فرايندهايي بر ناظر چشمانداز ،
به را آن بزرگتر جامعه كه هستند وضعيتي از جزيي گوناگون
تعاملگرا رويكرد.ميكند تعريف اجتماعي مساله يك عنوان
مورد در "عملا افراد ، كه ميكند تاكيد شيوههايي بر
.ميكنند اتخاذ دارند تعلق بدان كه گروهي ارزشهاي
گروههاي چگونه كه ميكند كاوش همچنين مذكور ، چشمانداز
تعبيري تعريف ، اين در و كرده تعريف را خود وضعيت مختلف ،
را رفتارها و ارزشها برخي كه ميدهند ارائه زندگي از
.ميكند تضعيف را رفتارها و ارزشها ديگر و ترويج
تحقيق از تعاملگرا جامعهشناسي در اساسي ديدگاه يك
دهههاي در همكارانش و ( Thomas.I.W) توماس.اي.دبليو
جامعهشناسان اين.ميگيرد سرچشمه قرن ، اين نخستين
مهاجران مسائل مورد در كلاسيكشان مطالعه در پيشكسوت
نتيجه اين به شيكاگو سريعالتغيير و رشد به رو شهري
كه معتقدند لهستاني مهاجر گروههاي از برخي كه رسيدند
معيشت تامين از راحتتر بانكها ، زدن طريق از معاش امرار
.است خطرناك شرايط تحت كار طولاني ساعات طريق از
جوان مهاجران اين كه ساختند روشن مذكور جامعهشناسان
سرقت يك انجام براي كه نميدانستند اغلب بيسواد ،
خودشان وضعيت آنها.دارند ناچيزي مجال چه موفقيتآميز ،
عمل به آن اساس بر و كرده تعريف خاصي شيوه به را
را آنها مردم كه وضعيتهايي توماس قول به.پرداختند
.درميآيند آب از واقعي نهايت در ميكنند تلقي واقعي
گروه يا فرد يك تعريف تعاملگرا ، چشمانداز از اين بنابر
محوريت از فرد يا گروه آن اعمال فهم در وضعيتشان از
.است برخوردار
چارلز به مربوط تعاملگرا ، تحقيق در قديمي رويه ديگر
جورجهربرتميد و( Charles Horton Cooley) كولي هورتون
ديگران و ميد كولي ، .بود ي(eorgeHerbertيMead)
را رفتار شيوههاي و اساسي ارزشهاي گرچه ما كه دريافتند
معهذا ميگيريم ، فرا خانواده در "خصوصا زندگي اوايل در
معروف خودمان شبيه افراد از گروههايي در حياتمان طي در
هويتمان عمده قسمت ما.ميكنيم شركت همسالان ، گروههاي به
و رفتارها از بسياري و گرفته همسالان گروههاي از را
رهگذر از ما.ميآموزيم گروهها آن از را ارزشهايمان
دوستانه ، گروههاي تيمها ، كه) گروهها ، اين با تعامل
به عمل است ممكن (باشند كاري گروههاي يا و جوانان
كه باشد شيوههايي از متفاوت كه بياموزيم را شيوههايي
هنگام تعاملگرايان اين بنابر.آموختهاند ما به والدين
تاكيد شيوههايي بر جنايت قبيل از اجتماعي مسائل مطالعه
اعضاي آنها ، از استفاده با جنايتكار گروههاي كه ميكنند
بدانها را گروهها آن قواعد با هماهنگي و گرفته جديد
.ميآموزند
انحراف به تعاملگرايانه نگاهي:برچسبزني
تعاملگرا چشمانداز كاربرد از موردي برچسبزني ، نظريه
ارائه تبييني اجتماعي ، انحراف خاص انواع مورد در كه است
به كه فردي زني ، برچسب پردازان نظريه عقيده به.ميدهد
جامعه شناساننده مصوف بيشتر ميخورد ، برچسب منحرف عنوان
به.خورده برچسب فرد يا عمل تا است برچسب آن كاربرنده به
ايالات از بيش را همجنسبازي جوامع ، برخي مثال عنوان
در برچسبزني ، نظريهپردازان نظر به .ميپذيرند متحده
نهادهاي قبيل از سازمانهايي و گروهها آمريكا ، جامعه
همجنسبازان خوردن برچسب از كه دارند وجود نظامي و مذهبي
به هميشه نيز انحرافي اعمال.ميبرند سود منحرف عنوان به
مثال ، عنوان به) نميگيرند قرار قضاوت مورد يكساني شيوه
از شديدتر سياهپوست ، جنايتكاران مورد در زندان مجازاتهاي
مشابه جناياتشان كه است سفيدپوستي -جنايتكاران مجازاتهاي
پردازان نظريه عقيده به.(است سياهپوستان جنايات
در قدرت توزيع شيوه به بايد را تفاوت اين برچسبزني
منحرفين برچسبزني ، نظريه خلاصه طور بهداد نسبت جامعه
ميدهند انجام افراد آنچه اساس بر نه را منحرفين غير و
ميدهند انجام بدانچه جامعه واكنش چگونگي اساس بر بلكه
.ميكند متمايز
اجتماعي ، مسائل برچسبزني ، نظريهپردازان ديدگاه برحسب
آن تحت خاصي ، وضعيتهاي يا رفتارها كه هستند شرايطي
يك علتميشوند تعريف اجتماعي مسائل عنوان به شرايط
يك اينكه به است جامعه آگاهي ساده ، طور به اجتماعي مساله
زماني وضعيت ، يا رفتار يك.دارد وجود خاص وضعيت يا رفتار
برچسب كاربرد با بتواند كسي كه ميشود اجتماعي مسالهاي
به آن ، مورد در (Problematic) بودن مساله يا انحراف
طريق ، دو به برچسبزني گونه اين.گردد منتفع آن از طريقي
صورت به گروهي اينكه نخست:ميرساند آسيب را جامعه
.مييابد (سلطه) سيطره گروهها ، ديگر بر ;غيرعادلانه
فشار تحت زور ، اعمال يا تعصب تبعيض ، واسطه به منحرفين)
منحرف عنوان به كه افرادي اينكه دوم ،(ميگيرند قرار
خودشان مورد در را تعريف اين است ممكن ميخورند ، برچسب
ميگردد پيشگويي به تبديل "احتمالا برچسب اين و بپذيرند
آن (ميگيرد قرار پيشگويي مورد عملش كه فردي) فرد خود كه
(Self - (Fulfiliny Prophecy).ميسازد محقق را
ممكن ميخورد ، برچسب معتاد عنوان به كه شخصي اين بنابر
تلقي معتاد يك زندگي شيوه "عموما كه را آنچه عناصر است
به پرداختن اشتغال ، يا معالجه از خودداري همچون) ميشود
به تمايل توضيح براي جامعهشناسان.بپذيرد (غيره و جنايت
نقش تحكيم راستاي در انحرافي اعمال تنوع و تعداد افزايش
(Secondary deviance) ثانويه انحراف اصطلاح از منحرف
.ميكنند استفاده
اجتماعي ، مسائل حل راه برچسبزني ، نظريهپردازان عقيده به
.ميشود تلقي انحراف كه است چيزي آن تعريف دگرگوني
تعداد پذيرش آنها ، نظر به(Rubington & Weinbery 1971)
وضعيتهاي و اعمال عنوان به وضعيتها و اعمال از بيشتري
اعمال (به بيتوجهي) از نظر قطع سبب خود ، به خود طبيعي ،
.ميگردد انحرافي وضعيتهاي و
رغم به را ماريجوانا مصرف زيادي ، امريكائيان
يك (LtWereيdecriminalized) آن از جنايتزدايي
تمايل تقبيح حال ، عين دركردهاند تلقي اجتماعي مساله
عمل اين از بردن سود مترصد كه كساني توسط زدن برچسب به
اهميتتر كم موجب و داده كاهش را برچسبزني شيوع هستند ،
دهه در كمونيسم مثال ، عنوان بهميگردد مسائل برخي شدن
افراد.بود مهمي بسيار موضوع امريكاييان ، براي 1950
مورد در "كمونيست" برچسب بردن كار به طريق از زيادي
معلوم كه هنگامييافتند دست محبوبيت و قدرت به ديگران
ناشي ترس و گرفته قرار سوءاستفاده مورد برچسب اين كه شد
در و افتاد اهميت از كمونيست برچسب است ، ناموجه آن ، از
نظريه.رفت ميان از كمونيسم ذاتي اثر اجتماعي مساله واقع
چشمانداز كاربرد فراوان موارد از يكي برچسبزني ،
بر متداول ، رويكرد ديگر.است اجتماعي مسائل به تعاملگرا
تاكيد ميگيرد صورت گروهها در كه شدن اجتماعي فرايندهاي
از (Resocialization) مجدد شدن اجتماعي امكان و كرده
از گروههايي در همچنانكه فيالمثل) گروهي تعامل طريق
كندوكاو مورد را (ميگيرد صورت گمنام الكليهاي قبيل
.ميدهد قرار
اجتماعي مسائل درباره مفروضاتي
مفروضات داراي دارند ، كه ديدگاهي از صرفنظر شناسان جامعه
اين.هستند امور دادن رخ چگونگي و چرايي درباره خاصي
آغازي نقطه ،(premises) قضايا يا (assumptions) مفروضات
قسمت ، اين در.هستند بغرنج بسيار مسائل برخي مطالعه براي
بحث مورد شناختي ، جامعه قضاياي مهمترين از نمونه چهار
:ميگيرند قرار
و مستقيم غير اثرات نتيجه حدودي ، تا اجتماعي ، مسائل -1
.هستند رفتار شده پذيرفته الگوهاي منتظره غير
[مثال بعنوان].دارد وجود مورد اين در متعددي نمونههاي
.بگيريد نظر در را (population explosion) جمعيت انفجار
طولاني ، دوره يك در زياد بچه داشتن جوامع ، بسياري در
بوده ضرورت يك دوره ، آن در نيز ارزش اين و ارزش داراي
امروزه ، .طفوليتميمردند در بچهها اكثر زيرا است ،
كشورها بسياري پيشرفته ، بهداشتي مراقبتهاي و اصول بواسطه
متكفل مناسب بطور ميتوانند آنچه از بيش جمعيتي داراي
كشورهاي در شديد شيوعسوءتغذيه بهرغم ميباشند ، شوند ،
مسكن سالم ، هواي.غذاست موجودي از بيش جمعيت پرجمعيت ،
مساله) آن از متاثر زندگي ، كيفيت و اشتغال آموزش ، مناسب ،
يك "قبلا كه زياد بچههاي داشتن نتيجه ، درهستند (جمعيت
.است شده اجتماعي مساله يك به تبديل بود ، اساسي ارزش
را (insecticides) حشرهكشها استعمال قبل مثال بر علاوه
رفاهي وسيله يك "قبلا شيميايي ، مواد اين.بگيريد نظر در
را حشرات زيرا ميشد ، تلقي كنندگان مصرف و كشاورزان براي
كشاورزان و بود مفيد محصولات نگهداري در و ميبرد بين از
كمتر هزينه با بيشتر ، افراد براي بيشتر غذاي توليد به را
(ecologosts) شناسان بوم:اين وجود با.ميساخت قادر
شده ، خاك تباهي موجب حشرهكشها برخي كه دادهاند نشان
كه افرادي براي است ممكن و رسانيده صدمه را گياهان
.باشند مضر ميخورند را گياهان آن از شده تهيه غذاهاي
بدين.شدهاند جديدي مسائل باعث حشرهكشها ، بنابراين ،
ميشدند تلقي سودمند ابداعي "قبلا كه حشرهكشها ترتيب ،
.شدهاند منتظرهاي غير و جديد مسائل موجب
مسائل از برخي چگونه كه ميدهند نشان خوبي به مثالها اين
بد اقبال يا بد افراد بد ، كردارهاي واسطه به نه) اجتماعي
شده پذيرفته شيوههاي ناخواسته پيامدهاي مثابه به بلكه
دگرگونيهاي پرتو در زمانيكه بويژه (امور انجام
چند هرميآورند سربر شوند نگريسته جديد تكنولوژيكي
همچون وضعيتهايي كه برآنند فلسفهها و مذاهب بسياري
ميشوند ناشي بشر سرشتي بد و اخلاقي ضعف از فقر ، و جنايت
.نيست مقصود به وافي ديگر ، تبيين ، اين [اما]
اغراض داراي افراد معلول هيچوجه به اجتماعي ، مسائل برخي
اعمال از ناشي ميتوانند بلكه نيستند شرارتآميز
.باشند خيرخواهانه
"غالبا (well-intentioned people) خيرخواه افراد چرا
مستقيم غير بطور يا شده اجتماعي مسائل ايجاد سبب اينچنين
دوم ، قضيه ديگرانميگردند؟ توسط مسائلي چنين ايجاد سبب
دربردارد؟ را سئوال اين جواب
به را افراد بيشتر خاص ، اجتماعي ساخت يا فرهنگ يك -2
انحراف موجب ميتواند حال عين در ولي واميدارد همنوايي
.بشود [هم] افراد برخي
عنصر كه مالكيت برحقوق نظري با ميتوان را قضيه اين
.ساخت روشن است ، متحده ايالات اجتماعي ساخت در عمدهاي
كالاهاي ديگر يا پول زمين ، مالكيت [مالكيت از] ما منظور
واگذاري يا حفظ حق كه مالكيت ما ، عقيده به.است مشروع
معين محدوديتهاي برخي درمعرض ميدهد ما به را دارايي
همچون) دارايي تحصيل گوناگون طرق.دارد قرار اجتماعي
دلال ، يك از ماشين خريد پول ، آوردن بدست براي كاركردن
بدست و كتاب نوشتن خود ، شخصي زمين در سبزيجات كاشتن
شده ، پذيرفته اجتماعي نظر از (غيره و آن تاليف حق آوردن
دزدي همچون مال تحصيل شيوههاي ديگر [مقابل در].هستند
.ميشوند تلقي انحرافي شيوههاي كلاهبرداري ، يا
مالكيت ، حقوق به مربوط رايج الگوهاي با امريكائيان بيشتر
تقلب يك با) است ممكن اوقات گاهي آنها.دارند همنوايي
كنارشان در كه فردي از چيزي ناگهاني رفتن كش يا جزئي ،
جامعه كه حدي به نه اما بگذارند ، زيرپا را قوانين (است
صاحب ميخواهد معمولي ، حقوقبگير نفر يك.نكند تحمل
و باشد داشته دائمي شغل يك كه دارد تمايل شود ، خانهاي
[هم] خانه خريدن از پس و بگذارد رهن به را سرمايهاش
.است خانهاش فروختن يا كردن بزرگ بازسازي ، حق مدعي
با دارايي تحصيل به مايل يا قادر افراد ، برخي حال هر به
است ممكن آنها.نيستند جامعه قبول مورد وسايل از استفاده
است ممكن يا نباشند مناسب حقوق با شغلي يافتن به قادر
مبلغ با] بالا پزشكي صورتحسابهاي زياد ، بچههاي داراي
كه ديگري هزينههاي يا و نامعقول خرجهاي [كلان
براي است ممكن افراد اينباشند ببلعد را دريافتهايشان
از.شوند متوسل انحرافي وسايل به مال و پول آوردن بهدست
مختلس ، مشترينما ، دزد داراي [امريكا جامعه] اينرو ،
فرهنگي هنجارهاي از همگي كه) مسلح سارق جيببرو دزدشبرو ،
توسط جهت ، يك از همگي حال ، عين در و شدهاند منحرف
.است (شدهاند ايجاد فرهنگي الگوهاي
كه رفتاري جامعه ، يك در كه است اهميت حائز نكته اين ذكر
پذيرش مورد است ممكن ميشود ، تلقي انحراف گروه يك نظر از
تاجران كه را آنچه.گيرد قرار ديگر گروه تسامح حداقل يا
نزد به است ممكن ميدانند ، دزدي متوسط ، طبقه
تاجران از بيش ميكنند استدلال كه پايين ، بچههايطبقه
برداشتن دارند ، نياز [رفته سرقت به كه] چيز آن به
.ميشود رهنمون سوم قضيه به را ما اين ، .باشد (taking)
از كه است افرادي گوناگون دستههاي از مركب جامعه ، هر -3
گروههاي اينهستند همانند شغل و تحصيلات درآمد ، لحاظ
افراد ميدهند ، تشكيل را لايهها يا قشرها گوناگون ،
كرده تجربه متفاوتي نحو به را يكسان مسائل مختلف ، قشرهاي
ادراك متفاوتي نحو به را آنها "احتمالا بنابراين و
.ميكنند
شغل درآمد ، تحصيلات ، خاستگاه ، از (attitude) افراد نگرش
شخص يك اينكه به باتوجهميپذيرد اثر شخصيشان ، تجربه و
جامعه در (position) موقعيت يك از بيش داراي است ممكن
مدير يك يا متوسط طبقه از كاتوليك قاضي يك "مثلا) باشد
عامل يك توسط ندرت به نگرشها ;(بالا طبقه از پروتستان
از بيش سالانه كه شخصي "احتمالاميشوند تعيين واحد
(offluent مرفه حومه يك در و دارد درآمد دلار صدهزار
محله يك در زندگي مشكلات به نسبت ميكند ، زندگي suburb)
.ميدهد نشان واكنش متفاوت نحوي به ،(ghetto) فقيرنشين
در است ممكن است ، يهودي كه شركت يك رئيس ديگر ، طرف از
منشي يك كه باشد داشته را نظرات همان اسرائيل ، مورد
.دارد يهودي
به است ممكن خاص اجتماعي مساله يك به نسبت خود نگرش
اجتماعي پايگاه به اجتماعي پايگاه يك از تحركش هنگام
توماس.آي.دبليو مثال ، بعنوان.شود تغيير دچار ديگر
در (Florian znanieci) زنانيكي فلورين و (W.I.thomas)
(سال 1922 به) شيكاگو در لهستانيها درباره مطالعهشان
را لهستانيها شيكاگو ، ساكنان بيشتر كه ساختند خاطرنشان
پرداخت آنها به كمي مبلغ كه بودند مهاجراني بيشتر كه)
متوسط طبقه اخلاق و نظم قانون ، براي تهديدي (ميشد
ميزانهاي داراي لهستانيها زيرا ميكردند قلمداد
كه وقتي بعدها.بودند جنايت و جرم بالاي فوقالعاده
در خانههايي مناسب ، درآمد داراي شغلهاي به لهستانيها
نوبه به نيز آنها يافتند ، دست اجتماعي احترام و شهر حومه
فقيرنشين ، محلههاي همان در كه فقيري سياهان با خود ،
امر اين.ورزيدند خصومت بودند ، شده لهستانيها جايگزين
و ايرلنديها ايتاليائيها ، ) قومي گروههاي ديگر مورد در
نسبت گروهها ، اين اعضاء از برخي.افتاد اتفاق نيز (روسها
واكنش فقيرنشين محلات ساكن اسپانيائيهاي و سياهان به
به زبان انگليسي پروتستانهاي "قبلا چند هر دادند ، نشان
.[اسپانيائيها نه] بودند داده نشان واكنش والدينشان و آنها
مسائل به نسبت افراد نگرشهاي ارزيابي براي بنابراين
را قبليشان تجربههاي و اجتماعي خاستگاه بايد اجتماعي ،
مساله يك از افراد فهم تنها نه عوامل اين.گرفت نظر در
تحت هم را پيشنهاديشان راهحلهاي بلكه خاص اجتماعي
عمده قضيه چهارمين به را ما اين ، .ميدهد قرار تاثير
.ميشود رهنمون
را گوناگوني راهحلهاي گوناگون ، اجتماعي قشرهاي افراد -4
اينكه به توجه با.ميكنند پيشنهاد اجتماعي مسائل براي
آنان ارزشهاي و منافع بر ناظر "معمولا افراد راهحلهاي
يا معين مساله يك حل راه مورد در توافق به دستيابي است ،
.است دشوار "غالبا توافق ، مورد راهحلهاي اعمال نحوه
اين ساختن روشن براي ميتوان را زيادي عمومي وضعيتهاي
نظر در را فقرا براي پيشرفته سازي خانه.كاربرد به قضيه
پراكندگي و دولتي كمكهاي با "معمولا خودشان فقرا.بگيريد
.هستند موافق متوسط ، طبقه همسايگي در دولتي خانههاي
و جديد مالياتهاي زياد ، جنايت از كه محلهها آن ساكنان
از طرفداري به مايل هراسند ، در ملكشان ارزش آمدن پايين
.هستند فقيرنشين مناطق بازسازي و خصوصي سرمايهگذاري
شرط و بيقيد ورود متقاضي "غالبا اقليت گروههاي همچنين
به دانشگاه به (علمي ارزيابيهاي به توجه بدون يعني)
.هستند اجتماعيشان پايگاه ارتقاي براي وسيلهاي مثابه
كه معتقدند همواره علمي مراكز روءساي ديگر ، طرف از
كه معيارهايي همان رعايت با بايد اقليت گروه دانشجويان
به ورود) مذكور هدف به ميكنند ، رعايت افراد ديگر
.يابند دست (دانشگاه
برخي كه دهد ترجيح حتي است ممكن گروه يك اوقات ، گاهي
مسائل آن وجود از گروه ، آن اعضاي كه چرا نشوند حل مسائل
از صاحبخانهها بسياري مثال ، بعنوان.ميگردند منتفع
زيرا ميبرند سود متوسط طبقه و فقرا ميان در خانه كمبود
فراهم بدون سنگين اجارههاي تحميل به را آنها خانه كمبود
.ميگرداند قادر لازم امكانات آوردن
نخست.هستند مهم نكته دو بيانگر "تلويحا قضيه ، چهار اين
مسائل پيدايش سبب ميتواند اجتماعي ساخت هر اينكه
انحراف از جديدي اشكال نيز ، طريق اين از و شده اجتماعي
افراد ادراك و رفتارها نگرشها ، اينكه ، دومآورد پديد را
بنابراين.ميپذيرد اثر اجتماعيشان پايگاه از "عمدتا
در مهم عاملي موردنظر ، گروههاي اجتماعي محيط و خاستگاه
.است اجتماعي مسائل حل نيز و ايجاد
اجتماعي مساله:كتاب از برگرفته
موسينژاد علي :ترجمه
سيزده نحوست
حشراتالارض روزنامه
شماره اولين صفر در 18 ،(ش.-ه 1287) ق. هـ سال 1326 در
منتشر تبريز در حشراتالارض انتقادي مصور -فكاهي روزنامه
تعطيل از پس كه بود بلوري آقا ميرزا حاج آن ناشر.گرديد
حشراتالارض از پيش را آن وي خود كه) آذربايجان روزنامه
انتشار به دست.ق شوال 1325 در (ميكرد منتشر تبريز در
منتشر هفتگي روزنامه اين از شماره پانزده "جمعا.زد آن
و رسيد بهچاپ.محرم 1329ق در 21 آن شماره آخرين كه شد ،
.بود تعطيل سال سه حدود در آن چهارده و سيزده شماره بين
از انتقادي و اجتماعي و سياسي مطالب نيز روزنامه اين در
شخص اين كه ميشود ارائه "وكيل غفار" نام به راوي يك قول
تبريز در كه بود عاقلي درواقع نماهاي ديوانه آن از يكي
نقاش.بود شده انتخاب روزنامه سمبل بهعنوان و ميزيست
محمدزاده حسن يعني آذربايجان روزنامه نقاش همان روزنامه ،
.بود
(ميشد چاپ صفحه چهار در جلد با كه) روزنامه اول صفحه در
:ميشد نوشته صفحه بالاي
سياسي در كه مقيد و مصور روزنامهايست "الارض حشرات"
"عجالتا هفته ايام غيراز ماهي ميگويد سخن حيوانات عالم
...شد خواهد طبع نسخه چهار
اين ساله سه تعطيلي به كه سيزدهم شماره از مطلبي
توضيحي درواقع كه ميشود آورده زير در انجاميد روزنامه
:بالا كاريكاتور براي است
"سيزده"
كرده ، ترك را خود اجداد و پيرويآبا بعضيها حالا بله ،
.درميآورند تازه كار يك روز هر
مادر و خاله و برادر و پدر از قديمالايام از بنده "مثلا
آشنا و دوست و همسايگان همه از و جده و جد و عمو و عمه و
دلايل به و شنيده جهانديده مردان و سالخورده پيران و
و فلسفيه و طبيه و حكميه مسائل و رمليه و لميه و علميه
و بسطاميه مباحث و نجميه و قمريه و شمسيه و فلكيه اثرات
:كه گرديده مبرهن و ثابت سوفسطائيه و شطاحيه
كرات به "مثلا سيزده ، لفظ حتي) ميشود نحس سيزده هميشه
"خصوصا (ميافتد بدرج سيزده عدد شماره در كه شده ديده
نميتوانم كه هم بنده و است نحس اندر نحس كه امروزها
نمره اين در پس نمايم ، ترك را خود اجداد و آبا اعتقاد
.شدم خاموش خورده خون و زده لب بر مهر و دهن بر قفل سيزده
"وكيل غفار"
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
زارع روءيا :كننده تهيه
سلام ; بود مستدل خوئينيها موسوي دفاع
ميشود؟ تبرئه
شد تشكيل سلام روزنامه مسئول مدير دادگاه
خود ، شكايت طرح زمان در موءتلفه جمعيت عضو ترقي حميدرضا *
اخير آشوبهاي زمينهچيني به را سلام و خوئينيها موسوي
از بخش اين قاضي.كرد متهم مطبوعات به بيگانگان نفوذ و
ارائه بجاي :داد تذكر وي به و كرد قطع را ترقي سخنان
بگوييد را خود شكايت موارد تحليل ،
حجتالاسلام اتهامات به رسيدگي دادگاه :اجتماعي گروه
صبح سلام روزنامه مسئول مدير خوئينيها موسوي والمسلمين
.شد برگزار روحانيت ويژه دادگاه محل در ديروز
و علني بصورت كه دادگاه اين در همشهري خبرنگار گزارش به
شكايت سه شد برگزار دادگاه منتخب منصفه هيات حضور با
و مجلس نمايندگان از نفر اردبيل ، 7 سابق استاندار
.شد رسيدگي و مطرح مدعيالعموم
حسينيان ، دعاگو ، پورمحمدي ، اسلام حجج دادگاه اين در
بهعنوان محمديعراقي و شبيري مهاجري ، مسيح نواب ، صديقي ،
و دادستان بعنوان نكونام وحجتالاسلام منصفه هيات اعضاي
.داشتند حضور دادگاه رئيس بعنوان سليمي حجتالاسلام
خصوص در دادستان بعنوان نكونام دادگاه اين ابتداي در
تاريخ در سلام روزنامه:گفت اردبيل سابق استاندار شكايت
اردبيل در رياستجمهوري انتخابات تحليل در گزارشي 9/5/76
نشر و حيثيت هتك به اقدام آن در كه رسانيده چاپ به
اسلامي مجازات قانون ماده 698 مطابق و است نموده اكاذيب
.هستم سلام روزنامه مسئول مدير محكوميت خواستار
شكايت با ارتباط در اردبيل سابق استاندار نژاد احمدي سپس
و توهين و افترا مورد سلام 21 روزنامه مقاله در:گفت خود
در:گفت اتهامات مورد در وي.است گرفته انجام اكاذيب نشر
داراي تشكيل از پس اردبيل استان است شده نوشته مقاله اين
است نوشته همچنين و بوده دستگاهها اكثر در سوءمديريت
خاص جناح يك به وابسته و يكدست استان اين مديران چهره
وادار را كاركنان مديران برخي نوشته همچنين و است
.كنند امضا طومار خاص كانديداي يك از دفاع در كردهاند
مردم به بيپايه و رنگي وعيد و وعده دادن نوشته همچنين
از را موارد اين ويدهند راي كانديدا يك به كه صورتي در
خوئينيها موسوي.دانست اكاذيب نشر و افترا تهمت ، مصاديق
به جوابيهاي گزارش اين چاپ از بعد:گفت خود دفاعيه در
آقاي حال اين با اما گرديد ، منتشر كه شد ارسال روزنامه
اما كردهاند شكايت خصوصي شاكي عنوان با احمدينژاد
در.است شده توهين ايشان به گزارش اين كجاي در نفرمودند
ايشان آيا "استان مديران از برخي":است آمده گزارش اين
كردهاند؟ شكايت آنها از طرفيت به كه هستند مديران وكيل
يا ايشان از نامي گزارش اين موارد از هيچكدام در ضمن در
.است نشده قيد استاندار
اردبيل محترم جمعه امام هم سوءمديريت مورد در:افزود وي
مطرح را انتقادات همين جلسه23/5/76 در
.كردهاند
طرفدار احمدينژاد آقاي نداند كه كيست:افزود خوئينيها
بگويند اگر هستم ديگري جناح طرفدار هم بنده است جناح يك
افتراست؟ و توهين اين است جناح يك طرفدار كسي
مجلس نمايندگان از تن نامه 7 شكايت پرونده اين از بعد
زادسر ، ميرخليلي ، خدابنده ، درويشزاده ، موسوي ترقي ، )
نامه چاپ با ارتباط در (دستجردي وحيد و طرف بي اخوان
.شد مطرح سلام روزنامه در اسلامي سعيد
نمايندگي به مشهد نماينده ترقي دادستان ، توضيحات از بعد
از طرفداري با وي كرد ، مطرح را شكايت نمايندگان بقيه از
كه ديدند نمايندگان:گفت مطبوعات قانون اصلاحيه طرح
درون به سلطنتطلب و ضدانقلاب افراد از زيادي تعداد
نميتوان فعلي قانون با و شدند دعوت يا و وارد مطبوعات
روزنامه و كردند تهيه را طرح.گرفت را هجمهها اين جلوي
سعيد نامه چاپ با اخلاق از بدور و زشت حركت يك در سلام
نمايندگان به است ، شخصي چگونه ميدانند همه كه اسلامي
طرح كه برآمد امر اين القاي صدد در و كردند توهين مجلس
نمايندگان و است بوده اسلامي سعيد سياست راستاي در فوق
.هستند اسلامي سعيد منويات اجراي صدد در
:گفت و دانست انقلاب و نظام مباني در اخلال را امر اين وي
باز مطبوعات به اجانب نفوذ جلوي است ميخواسته سلام
.بماند
چاپ رابطه:گفت و كرد متهم دانشجوها تحريك به را سلام وي
.كرد انكار نميتوان را اخير آشوبهاي با اسلامي سعيد نامه
بجاي كه داد تذكر وي به ترقي سخنان اواسط در دادگاه رئيس
.بگويد را شكايت موارد تحليل ارائه
بايد متهم بعنوان من:گفت خود از دفاع در خوئينيها سپس
شعارها به پاسخ از و دهم جواب كيفرخواست موارد به
.ميكنم خودداري
به توهين نامه اين چاپ كه كردهاند اعلام شكات:افزود وي
و مواد 609 استناد به بنده مجازات خواستار و بوده آنان
مصاديق قوانين اين درشدهاند اسلامي مجازات قانون 698
كه دانسته ركيك الفاظ از استفاده را فحاشي و توهين
از.است نيفتاده اتفاق روزنامه در مصاديق اين از هيچكدام
مصاديق از مطلب اين كه گفتهاند محترم دادستان ديگر سوي
كه ديد بايد اول.است غير به اضرار قصد به اكاذيب نشر
.نه يا دادهايم نشر آنرا ما كه هستند اكاذيب مطلب اين
است شده گفته ديگري دادنامه در:گفت امر اين توضيح در وي
از و كرديم چاپ ما كه است بوده محرمانه خيلي نامه اين كه
اكاذيب نشر مصاديق از را نامه همين چاپ ديگر سوي
نامهاي اگر دارد امكان همزمان دو اين چطور دانستهاند
.نيست اكاذيب ديگر كه است محرمانه ميگويند كه بوده
ما:گفت است شده منتشر چرا نامه اين اينكه مورد در وي
قرار مجلس در آنچه كه بفهمانيم نمايندگان به ميخواستيم
و ميخواسته اسلامي سعيد كه است چيزي آن شود انجام است
سعي و بوده بيگانه خدمت در و بوده جاسوس اسلامي اگر
اعلام آدمي چنين اين بزند ضربه اسلامي نظام به داشته
در بايد و نيست نظام نفع به مطبوعات فعلي قانون كه كرده
چيزي همان اين و كند پيدا تغيير لايحه يا طرح يك قالب
با نمايندگان بيداركردن قصد به و آمده نامه در كه است
مطبوعات كردن محدود كه راگفتيم اين ممكن فرياد بلندترين
تحكيم باعث مشروع آزاديهاي حداكثر و است نظام ضرر به
مشكوكي عنصر چنين كه داديم هشداري ما:افزود وي.است نظام
.باشد نظام خيرخواه نميتواند
با ارتباط در مدعيالعموم شكايت شده مطرح پرونده آخرين
نكونام.بود اطلاعات وزارت محرمانه خيلي نامه چاپ
استرداد عليرغم:گفت باره اين در روحانيت ويژه دادستان
مورد در 5 كه است عمومي جرم يك اين اطلاعات وزارت شكايت
تيتر انتخاب محرمانه ، خيلي طبقهبندي داراي سند انتشار
اثرگذاري ، براي نامه درج نامه ، ذيل و صدر حذف و واقع خلاف
بزه مسئول ، مدير غيرموجه توضيحات و نامه كردن پنهان
.ميباشد متهم مجازات خواستار و است محرز ارتكابي
و مجازات قانون ماده 4 در:گفت دفاع در خوئينيها موسوي
از يك هر كيفري تعقيب:است آمده محرمانه اسناد انتشار
وزارتخانه ، شكايت به موكول فوق موارد در مذكور جرايم
چون ماده اين به توجه با.است مربوطه موسسه و سازمان
طرح قابليت است ، گرفته پس را خود شكايت اطلاعات وزارت
.ندارد
شكايت صحت فرض بر:گفت ادامه در سلام روزنامه مسئول مدير
مهر فاقد و است نبوده محرمانه سند اين كه ميكنم اعلام
احتمال محترم دادستان و است نامه ذيل و صدر در محرمانه
مهر سند اين كه بوده اين شكايت پسگيري دليل نميدهند
طرف از نامه اين تاكنون ضمن در.است نداشته محرمانه
است محرمانه آيا بدانيم كه است نشده ارائه اطلاعات وزارت
.نه يا
طبقهبندي اسناد تمام دولت آئيننامه براساس:افزود وي
و باشد محرمانه مهر آن صفحات تمام ذيل و صدر در بايد شده
محرمانه خيلي دليل نامه در "خ" حرف ميشود گفته اينكه
را اسناد حروف با اطلاعات وزارت آيا نيست درست است بودن
ميكند؟ طبقهبندي
گفتم كه همانطور:گفت دادستان اتهام مورد 5 در خوئينيها
هم نامه ذيل و صدر حذف مورد در است نبوده محرمانه نامه
حذف اساسا آيا و كرديم حذف ما كه بوده چه كه كنند اعلام
مگر است؟ جرم روزنامه در آنهم نامه يك از بخشي كردن
ميكنند؟ چاپ كامل ميرسد بدستشان كه آنچه هر مطبوعات
بديهي:گفت اثرگذاري براي نامه چاپ به اعتراف مورد در وي
كه باشيد بهوش بگوييم نمايندگان به ميخواستيم ما كه است
و است بوده مطبوعات قانون تغيير خواستار هم اسلامي سعيد
.نيست نظام براي خيري فردي چنين پليد افكار در بدانيد
تيتر:گفت تيتر انتخاب مورد در سلام مسئول مدير
اين بنده برداشت و مطلب يك از فردي برداشت به برميگردد
را تيتر محترم دادستان اگر است مناسب تيتر آن كه بوده
.نيست جرم اين نميپسندد
چه نامه كردن پنهان:گفت نامه كردن پنهان مورد در وي
بود نامه اگر و كنم پنهان آنرا كه دارد من براي نفعي
در ندارد محرمانه مهر نامه كه كنم اثبات ميتوانستم
موجود اطلاعات وزارت در سند اصل كنيم پنهان كه هم صورتي
.شود ارائه ميتواند و است
نامه:گفت اسلامي سعيد به نامه انتساب مورد در خوئينيها
ما نبوده هم طور اين اگر و داشت را اسلامي سعيد امضاي
.كنيم جعل كه نبوده ما دست سند چون نكرديم جعل را سندي
اسلامي سعيداست مشاوران حوزه به مربوط نامه گفتهاند
به ميشود گذاشته كنار امنيتي معاونت از اينكه از بعد
به مربوط بخشي آنجا در كه ميرود بررسي معاونت حوزه
.است مطبوعات بررسي
رئيس و شد اعلام دادرسي ختم خوئينيها دفاعيات از پس
قانوني زمان در منصفه هيات راي از بعد كرد اعلام دادگاه
.ميكند راي انشاء
"سلام" دادگاه حاشيه در
خواستار دادستان سلام روزنامه مديرمسئول دادگاه در *
سال در حكم اين.شد سلام روزنامه عليه تعليقي حكم اجراي
خوئينيها.است سال آن 5 اعتبار مدت و است شده صادر 72
اجرا تاريخ چون گفت اسلامي مجازات قانون به استناد با
قانون اساس بر و است آمده سر مدت اين بوده ساله تعليق 5
حكم ميشد اثبات بنده براي جرمي سال اين 5 طي در اگر
.است بلااثر اكنون حكم آن پس ميشد اجرا تعليق
سياسي بيانيه را ترقي حميدرضا شكايت خبرنگاران از برخي *
مبارز روحانيون مجمع و سلام روزنامه عليه موءتلفه جمعيت
غيرقانوني حركتي دادگاه در را آن طرح و كردند ارزيابي
.خواندند
را دادگاه بحثهاي خواست مطبوعات از دادگاه رئيس *
.ننويسند يكجانبه
تذكر ترقي به بار يك و دادستان به يكبار دادگاه رئيس *
.كنند صحبت حقوقي و ندهند شعار كه داد
او به ديد را خوئينيها موسوي خستگي وقتي دادگاه رئيس *
كه همينطوري من":گفت خوئينيها اما بنشيند داد اجازه
."بنشينم اينكه به برسد چه نميبيند مرا كسي ايستادهام
|