... شنيدن دهل آواز
كنيد اجرا را گلزار خانهسازي طرح
خرد عصر
رانندگي و راهنمايي توجه براي
جنگلها نابودي پيآمد نكا ، سيل
خاقاني چهارراه ترافيك
!...من ابريشم جاده ديلم ،
تكرار "..جواهر از پر صندوق يك"
!آزمايي بخت تبليغاتي برنامههاي
معلم آموزشي مجتمع مسئولان از ياري طلب
... شنيدن دهل آواز
روزنامه راهنماي صفحه 26 ستونهاي از يكي در قبل روز چند
در گلابگيري مراسم عنوان تحت مطلبي تاريخ 9/3/78 همشهري
مطالعه زمينه اين در تمجيدهايي و محاسن و كاشان قمصر
برآن لذا شد آزرده مشكلات و مسائل بعضي از خاطرم و كردم
داشته محصولات اين توليدكنندگان با اندكي همدردي تا شدم
.باشم
فضاي و گلابگيري مراسم از زيادي توصيف اينكه به باتوجه
صحبتهاي پاي وقتي اما ميشنويم قمصر شهر روحاني و سنتي
مايوس و متاثر مينشينيم گلابگير صنف و زحمتكش مردم
قبيل از مصرفي لوازم تهيه مشكلات يكطرف از ميشويم ،
هزينههاي ساير و فصل اين در برابر دو قيمت به سوخت
برخي سرسختانه برخوردهاي طرفي از و توليد جهت سنگين
اين از دست بسياري شده موجب زحمتكش مردم اين با ادارات
تلاش و كار با ميتوانند كه جواناني و كشيده روحنواز كار
به كاذب شغلهاي پي از كنند حفظ را سنتي محصول اين خود
اين ساكنان از كلي آمار اگر و كنند مهاجرت بزرگ شهرهاي
سالخورده و قديمي افراد از اندك عدهاي فقط بگيريم شهر
بهداشت اداره مثال بطور.هستند توليد مشغول آنجا در
توليد مجوز صنف اين از سنگين عوارض گرفتن با كاشان
با محصول اين بودن بهداشتي است قرار اگر حال ميدهد
اين دارد لزومي چه پس شود تائيد گزاف وجوه پرداختن
بهداشتي كارگاههاي محصول توليد ماه دو يا يك براي عزيزان
بودن بهداشتي به توجه با آنكه حال و نمايند بنا وآنچناني
گلاب ، ) محصول اين خود كه آنجا از و كارگاهها اين اكثر
سيستمي در و درجه بالاي 130 دماي در كه (..عرقيات
هر از عاري و بهداشتي "كاملا ميشود تهيه بسته "كاملا
.ميباشد خارجي مواد نوع
يا و ميكند بهداشتي را چيزي چه سنگين وجوه و عوارض اين
هيچ قمصر در كه صورتي در ميشود؟ اخذ حسابي چه بابت
و است نشده گرفته نظر در بهداشت خانه يا بهداشتي امكانات
و ماليات و شهرداري عوارض قبيل از وجوهي ديگر سوي از
تجارت و سنتي فعاليت يك ميان دوگانگي باعث هزينهها ساير
و پرزحمت شغل اين روزبهروز ركود موجب نيز اين و ميگردد
.است شده روحنواز
...و دولت حقه حقوق پرداخت اينكه به باتوجه حال هر به
توليد از حمايت لكن ميباشد جامعه اقتصادي قوانين جزء
نيز دولتي ادارات و موءسسات سوي از سنتي صنايع كنندگان
.است ضروري امري
علاقهمند ايرانگرد يك
كنيد اجرا را گلزار خانهسازي طرح
بابائي شهيد اتوبان در گلزار نام به طرحي سال 75 در
اجرا به دفاع صنايع سازمان اداري مسكن تامين وسيله
.گردد انجام جوادنيا شهيد مسكن تعاوني وسيله كه شد گذاشته
در اشكالاتي البته باشد ماه ساخت 24 مدت طول بود قرار
تمام با تعاوني گذشته سال در.شد تاخير كمي كه بود طرح
طبقات ، اسكلت نصب از پس بلافاصله و بود كار مشغول جديت
شده اميدوار هم ما و ميشد بتونريزي و آجرچيني سقف ،
هستند مشغول اسكلت نصب به فقط اكنون متاسفانه ولي بوديم
ممكن ترتيب اين با و كردهاند پيدا تقليل نيز كارگرها و
هم و تعاوني ضرر به هم كه انجامد بهطول سالها طرح است
ساليانه تورم علت به مستاجرين "مخصوصا كارمندان ضرر به
با را خود اقساط بيشترين تاكنون تعاوني اعضاي البته.است
مسئولين داريم استدعاكردهاند پرداخت قرض و وسايل فروش
سريع اتمام به نسبت ما دل درد به توجه با پروژه محترم
سايه در بتوانيم هم ما تا كنند اقدام ساختماني عمليات
چهارديواري يك صاحب محترم مسئولين توجه و خداوند لطف
.باشيم
ملي دفاع صنايع كارمند
خرد عصر
جلد چند از يكي عنوان تاريخ معروف پژوهشگر دورانت ويل
شرحي آن و است ناميده "خرد عصر" را خود تمدن تاريخ كتاب
به وتعصب جهل تار و تيره ابرهاي كه دورهاي به مفصل است
و شد زدوده عقل و تدبير روحنواز نسيم با تدريج
آثار آفرينش با انديشهها كندوكاو اثر در بشر خلاقيتهاي
و شكوفا عصري نوعي به عرفاني ژرف نگاه و هنري -علمي
افكار آزادي و تحولات اين اثر در.شدند موجب را متحول
آغاز را خويش جامعه نوسازي هم دوران آن جوامع نسبي بطور
همه جاويدان آثار هم و داده بسط را علمي مراكز.كردند
سيماي از تحجر و ناداني زنگهاي.آوردند بوجود را اعصار
.گرديد تشكيل مدنيتر جوامع و باخت رنگ جهان
ميتوانند كشوري هر روي را تاثير همان نيز انقلابات
.است مفيد تغييرات اين موجب خود مثبت حوادث و باشند داشته
فرصت اين گرديداو مطرح ارشاد وزير استيضاح از صحبت وقتي
و ناميد مردم و مجلس افكار تنوير براي طلايي زمان يك را
حوصله با ماه ارديبهشت روز 11 كه شنوندگاني "انصافا
صرفنظر ميكردند دنبال را مهاجراني دكتر استيضاح جريان
اميدي و تازه نگاهي مستقل صورت به و جناحبنديها از
اوج شايد نمودند ، احساس خود در جامعه شدن بهتر به مضاعف
آن بيان به متعدد موارد در ارشاد وزير كه گوناگون صور
كه آئيني بود ، دين از غرورآميز و منطقي تصويري پرداخت
براي ميتواند آن فرهنگي غناي ولي رفته او بر بسيار جفاي
.باشد كننده تمام و اميدآفرين رهگشا ، تاريخ فصول تمام
كه آنست تحليل سادهترين در ما آسماني كتاب اعجاز "واقعا
همه مشكلگشاي و دارد بشر سعادت براي عيار تمام كاربردي
.است مسائل
انديشهاي اهل هر هيجان با توام و باشكوه روز آن در
و نمود مشاهده خود فراسوي در اسلام رااز تازهاي افقهاي
بدل است اسلامي انقلاب يافته پرورش خود كه مهاجراني دكتر
.بود گرديده انقلاب درخت از ارزشمند ثمري به
در جانفشانيها و فداكاريها همه آن از پس اسلامي انقلاب
ارزشها و ميگذارد پا خرد عصر به اكنون خود حيات دوران
ما امروز جهان در كه دورهايميدارد پاس پيش از بيش را
درخشان تمدن سيماي از غبار و يافت خواهيم بهتري هويت
تحمل و آزادي تمرين در كه برماست.گرفت برخواهيم گذشته
افترا و تهمت و تعصبات همه از دور به مختلف انديشههاي
ملي وفاق چارچوب در مدني جامعه به دادن شكل براي را عرصه
.دهيم گسترش
پديد و نيكو خلقهاي خالق و است خردآفرين دانا پروردگار
انديشههاي و خصائل بيائيد پسپاك وجدان و دانش آورنده
و بداريم دور خود مغز از را كننده نوميد تصورات و ناروا
.سازيم آكنده بلند و تابناك احساسات و خوبيها به را قلبها
توحيد ميوه از پر و درختيم شاخ ما
نداريم عار رهگذري زند سنگ گر
عظيمي مهرداد مير
رانندگي و راهنمايي توجه براي
زمينه در مردم كه است بار چندين اين نميدانم
در اتومبيل مالكان و رانندگان از بعضي خلافكاريهاي
تاثيري البته كه ميدهند تذكر و هشدار جمعي ارتباط وسايل
دوباره را مكرر تكرار اين نيز بنده اما است نداشته هم
راهنمايي اداره مسئولان توجه مورد شايد تا ميشوم يادآور
با برخورد از پيشگيري براي و گيرد قرار رانندگي و
:كنند برخورد جدي آن با تخلفات اينگونه
پلاك از قسمتي ميشود ديده مجازات از فرار براي اغلب -1
.شكستهاند را اتومبيل شماره
قابل تا ميكنند پاك را اتومبيل نمره دو يكي بعضيها -2
.نباشد رويت
فلزي ضخيم لولههاي از استفاده با اتومبيلها از بعضي -3
ميكنند نصب اتومبيل به استاندارد غير و مضاعف سپر
(وانت استيشن ، )
پنهان سپر زير را اتومبيل پلاك شماره نيز بعضيها و -4
!نشوند قانون گرفتار تا ميكنند
شعبانيپور علي
جنگلها نابودي پيآمد نكا ، سيل
از جانكاه حادثه اين از خود روحي رنج و غم اعلام با
و صادقانه را بلايا اينگونه علتالعلل ميخواهيم مسئولان
برنامهريزيهاي تاوان بايستي چقدر.نمايند اعلام صريح
.آئيم خود به تا بپردازيم را عمراني اصطلاح به مدت كوتاه
جزء ميتوانيم را مازندران و گيلان منطقه در سيل آيا
قابل پديدهاي چنين آيا بياوريم؟ حساب به طبيعي بلاياي
زيست محيط دلسوختگان و كارشناسان آيا و نبود پيشبيني
بودند؟ نداده هشدار را حوادثي چنين وقوع بارها و بارها
تخريب به بيمحابا كه دستاندركاران و مسئولان براي آيا
سيل از شده برآورد خسارات ميزان ميپردازند طبيعي منابع
و گيلان در شده اجرا طرحهاي از بهرهبرداري با خشكسالي و
نميكند؟ برابري مازندران
مسئولان از زيست محيط آلودگي با مبارزه زنان جمعيت
و راه جهادسازندگي ، نيرو ، وزارت زيست ، محيط حفاظت سازمان
از ميخواهد مصرانه مراتع و جنگلها سازمان و صنايع
بيش و بردارند دست زيستمحيطي ارزيابي فاقد طرحهاي انجام
قرباني را معصوم انسانهاي و ملي سرمايههاي اين از
.ننمايند مخرب و زيستي محيط ضد طرحهاي
زيست محيط آلودگي با مبارزه زنان جمعيت
خاقاني چهارراه ترافيك
خيابان تقاطع) خاقاني چهارراه تا تهرانپارس چهارراه از
سنگين ترافيك شاهد همواره تقاطع فقدان بهدليل (دماوند
در طولاني توقفهاي و رانندگان عصبانيت موجب كه هستيم
و منطقه شهرداري مسئولان از.است شده خاقاني چهارراه
محل از بازديد ضمن ميشود تقاضا رانندگي و راهنمايي
و شود گشوده سردرگم كلاف اين كه برگزينند را شيوهاي
شاهد را رواني ترافيك مسير ، اين در بتوانند رانندگان
.شوند
خاقاني ساكن
!...من ابريشم جاده ديلم ،
بهعلت راهنمايي دوره تحصيلات پايان از پس سال 1355 در
بهاتفاق تحصيل ادامه جهت !!ديلم درشهرمان دبيرستان نبود
دوستداشتني شهر بهبهانشديم بهبهان عازم دوستان از جمعي
قوي بافتمذهبي با شهري زحمتكش ، و متواضع نجيب ، مردمي با
به بهبهان در.بزرگ روحانيون و عالمان شهر بگويم بهتر و
اين.شديم واقف پيش از بيش بوشهر استان و ديلم محروميت
بهبهان نداشت ، ديلم ولي داشت ودانشسرا دبيرستان شهر
بهبهان نداشت ، وليديلم داشت سينما و پاركشهر كتابخانه ،
.نداشت من ديلم ولي داشت قاضي و دبير دكتر ، بيمارستان ،
ديلم راستي" كه بست نقش ما ذهن در سوءال اين دوران آن در
جواب پي در مدام و "است محروم اينقدر چرا ما
است خوزستان استان اينجا ميگفت يكي.بودم قانعكنندهاي
ديگري.است خوزستان در نفت چاههاي از كشور درآمد عمده و
و شود مقايسه ديلم با نبايد است قديمي شهر بهبهان ميگفت
همچنان روزها.است دولت تبعيض اين مسبب ميگفت ديگر يكي
يكي درس كلاس در خدا خوب روزهاي از يكي در كه ميشد سپري
چه سيمان كارخانه احداث كرد سوءال دبير از بچهها از
تازه سيمان كارخانه) دارد؟ بهبهان براي مزايايي
اطلاعات و بود بومي كه محترم دبير (بود شده راهاندازي
بسياري مزاياي:گفت ما همكلاسي جواب در داشت وسيعي بسيار
شهرهاي و خوزستان استان شهر ، مصالح تامين ازجمله دارد
سيمان صدور مهمتر همه از و انساني نيروي اشتغال همجوار ،
ادامه در و ديلم بندر ازطريق فارس خليج حاشيه كشورهاي به
مسير در شهر اين بهبهان -اصفهان جاده احداث با داد توضيح
شهرهاي رونق باعث ازجمله و گرفته قرار بيشتر پيشرفت
كه ديلم ازطريق چون ميشود ، ديلم بندر بخصوص همسايه
واردات و صادرات زمينه در است اصفهان به بندر نزديكترين
.خواهدداد رخ مهمي تحولات
در دبير سخنان با و كردم غرور احساس ديلم نام شنيدن با
.كشيدم تصوير به ديگر ابريشم جاده يك خود نوجواني روءياي
محروميت غبار كه خواهدبود من ابريشم جاده همان اين آيا
خود به زنگ صداي با زدود؟ خواهد من مظلوم شهر چهره از را
اميدوار آينده به و داشتم خوشايندي احساس درحاليكه آمدم
ايران مسلمان مردم نهضت و رسيد بهمن 57 اينكه تابودم
از مردم فداكاريهاي و (ره)امام حضرت پيامبرگونه رهبري به
سرمنشاء كه اربابانش و شاه دست و نشست بهثمر جانگذشته
با.گرديد كوتاه ايران از بود بدبختيها و فسادها تمام
محروميت چهره زدودن انتظار در اسلامي انقلاب پيروزي
شهر مردم و شد شروع تحميلي جنگ كه بوديم ستمشاهي دوران
وطن و اسلام عشق به جامعه ، مختلف اقشار ديگر پابهپاي ما
بهنمايش خود از جنگ مختلف صحنههاي در زيادي فداكاريهاي
از تعدادي.كردند اسلام تقديم زيادي شهيدان.گذاشتند
نائل جانبازي درجه به اسلامي ميهن از خطه اين فرزندان
رژيم زندانهاي در را زيادي سالهاي ديگر تعدادي و آمدند
طول در.ايستادند مردانه خود همرزمان ديگر مانند بعث
از بعضي در آباداني و عمران شاهد نيز مقدس دفاع دوران
مورد همچنان ديلم متاسفانه ولي بوديم استان شهرهاي
بيتوجهي اين علت وقتي.بود استان وقت مسئولين بيمهري
قانع هم ما و !!است جنگ آقا:ميگفتند ميخواستيم را
ميگذشت منوال همان به هم جنگ از پس اما !ميشديم
و !هستيد بخش شما كه ميگفتند ميكرديم سوءال كه اينبار
اين به كه چه يعني بودن بخش مگر راستي !شهرستان آنان
ما شهر مگر گيرد؟ قرار تحقير و تبعيض مورد بايد بهانه
شهرستان استحقاق استان ديگر شهرهاي از بسياري از قبل
انزوا به بهاينصورت امروز بايستي كه نداشته را بودن
چه !شود برده همجوار شهر به آن امكانات و شود كشيده
شهر بر محروميتزدايي با رابطه در كه ظلمهايي و اجحافها
ميديديم كه بود تحمل غيرقابل ما براي اين و نرفت من
روزبهروز اسلامي انقلاب بركت به همجوار شهرهاي تمامي
....ذلت حضيض به عزت اوج از من شهر ولي ميشوند آبادتر
هرچند نمينشستند بيكار مدت اين در من شهر اصالت با مردم
را آنان تا نداشتند اميدي چشم ديگر استان مسئولين از كه
دلسوز مسئولين دامان به دست.دهند نجات سقوط ورطه اين از
مضايقه كمكي هرگونه از "حقيقتا كه هم آنان و شدند نظام
ياري بحقشان خواسته به رساندن در را مردم و نكردند
به ديلم آذر 74 روز 22 رسيد فرا روز آن بالاخره و نمودند
مردم قلب در اميدها دوباره و يافت ارتقاء شهرستان
براي عدد 22 اين چقدر خداشكر خدايا.شد زنده رنجديده
جاي ديگر.آذر و 22 بهمن است 22 دوستداشتني و عزيز ما
از محروميتها شوم سايه پس اين از كه نبود شكي هيچگونه
رياست سفر با.بست خواهد رخت خليجفارس كوچك مرواريد
رفسنجاني ، هاشمي حجتالاسلام حضرت وقت جمهوري محترم
تاريخ بر فراوان حق داراي و قانع را ديلم مردم ايشان
از خطه اين به را منطقه دارالموءمنين لقب و دانست ايران
كه اكنون اما شد پررنگ اميدها ديگر بار.داد اسلامي ميهن
از سال از 22 بيش و ميگذرد تاريخ آن از دوسال "تقريبا
.كوچهايم يك خم اندر هنوز من ، نوجواني دوران شيرين روءياي
برگردانده ديلم مستقل گمرك بهسرقترفته امتياز هنوز
آب انتظار در ما روستايي غيور زنان و مردان هنوز نشده ،
و جاشوان هنوز هستند ، زادگاهشان رونق براي چمشير سد
هنوز هستند ، تجارت و صيادي رونق انتظار در ناخدايان
گاز و نفت شركت روشن مشعلهاي كه روستايي محروم كودكان
در كرده سلب آنان از را شب آسايش سياهمكان گره ، بهرگان ،
سخت روزهاي نفت شركت مسئولين و مهندسان عنايت بذل انتظار
.ميكنند سپري را خود
ميرجهانمردي حسين سيد
تكرار "..جواهر از پر صندوق يك"
!آزمايي بخت
تبليغاتي برنامههاي
بليتهاي كمرنگ رونوشت "بهزيستي ارمغان" تبليغات
جوايز قرعهكشي در كه شد اعلام "اخيرا.است بختآزمايي
بليتهاي شماره به قرعه سوم ، نوبت فصلي جايزه و آپارتمان
با همراه تا ميماند جايزه اين و كرده اصابت نرفته فروش
قرعهكشي چهارم دوره پايان در "جواهر از پر صندوق يك"
!شود
داشت را صداقت اين حداقل بختآزمايي ، بليتهاي بگويم بايد
صورت شده فروخته شمارههاي بين فقط را جوايز قرعهكشي كه
را خود تكليف بايد امر ، متوليان ميرسد ، نظر به.ميداد
كه انداختهاند ، راه بختآزمايي و لاتاري اگر:كنند روشن
كه است آن حق است ، اسلامي جمهوري شئون از دور صدالبته
كنند اجرا بختآزمايي اصول مطابق را جوايز تقسيم روشهاي
تبليغ شيوه در است ، آموزشي و فرهنگي "واقعا مسئله اگر و
قابل كبك ، رفتن راه و كلاغ شكل كه چرا كنند نظر تجديد
!نيست توصيه
ميكرد ، اعلام جايزه اگر بختآزمايي كه باشد يادمان
فارغ.بود رفته فروش شمارههاي روي "حتما جوايز قرعهكشي
درباره قانوني يا شرعي نظر "اصولا كه مقوله اين از
را راه همين بهزيستي ارمغان بناست اگر چيست ، بختآزمايي
فروخته شمارههاي روي فقط كه بود خواهد منطقيتر برود ،
.كند قرعهكشي شده
اشكال آيااست جوايز بودن واقعي بر تاكيد نهايي ، نكته
شود ، مشخص است ، جوايز جزو ميشود ادعا كه آپارتماني دارد
چاپ به جرايد در مالكيت سند تصوير و گردد اعلام آن آدرس
برسد؟
محفوظ امضاء
معلم آموزشي مجتمع مسئولان از ياري طلب
فرزندمان تحصيلي پرونده در موجود مدارك و سوابق طبق
راهنمايي دوره پايان تا دبستان از كه معصومي احسان
توفيق همواره است بوده معلم آموزشي مجتمع دانشآموز
داشته انضباط در چه و درسي مواد در چه بالا نمرات دريافت
راهنمايي مقطع از معدل 37/17 با هم جاري سال در و است
نداشتيم شك همسرم و من ترتيب بدين.است شده فارغالتحصيل
ارزنده مجتمع آن در تحصيل ادامه افتخار بازهم احسان كه
ورود براي كه شد گفته ما به متاسفانه وليداشت خواهد را
"متعاقبا باز كه كند شركت آزمون در بايد وي دبيرستان ، در
است نشده قبول آزمون در كه شد ابلاغ بهما تاسف كمال با
اين دانشآموز كه عدهاي ديگر آزمون يك در است قرار ولي
تحصيل ادامه معلم مجتمع در و كرده شركت نيستند هم مجتمع
طبق كه ما بيمار فرزند بهجاي آنان از يكنفر و دهند
.!شود پذيرفته دارد قلبي بيماري موجود پزشكي مدارك
موازين چه طبق كه ايناست شهروند يك بهعنوان ما سوءال
ساعي و بيمار دانشآموز يك انصاف ، و منطقي قانوني ، شرعي ،
بوده بهرهمند هم بالايي نمرات از همواره هرحال به كه را
اينگونه براثر تا كرد رها بلاتكليف و سرگردان بايد است
بيماريهاي و افسردگي به مبتلا غيرمنصفانه گرفتاريهاي
چه نيست معلوم كه ديگري دانشآموز تا بشود هم رواني ديگر
تامين مجتمع آن براي ميتواند ارتباطي يا مادي مزاياي
!بشود؟ ما فرزند جانشين ناحق به نمايد
معصومي جواد و زهرا
|