نمايش گسترده هنر از ديگر جلوهاي
روحي طوفانهاي بصري بيان
نمايش گسترده هنر از ديگر جلوهاي
ويني داستانهاي روخواني اجراي انگيزه به
هستيم بازيگران هنرنمايي شاهد ما "ويني داستانهاي" در *
يا كلاهگيس كلاه ، يك بهوسيله خود وضعيت تغيير با كه
در و ميسازند متبلور را قصهها كاراكترهاي خوبي به عينك
شيوه و لحن صدا ، تغيير با ممكن زمان كوتاهترين
.ميشوند ديگر نقشي جلوهگر بيانيشان ،
يك پنهان و آشكار انديشههاي انتقال براي تئاتر بازيگر
مدد مختلفي حربههاي از تئاتري مختلف شيوههاي در اثر
در كه اتفاقي از شفاف و زنده تصويري بتواند تا ميجويد
در كه عنصري دو اما.بنماياند تماشاگرش به است جاري صحنه
بياني ابزار مهمترين و اساسيترين نمايشي قالبهاي همه
به بدن ، .است نقشپرداز "بيان" و "بدن" ميشود ، محسوب
بيان ، و صحنهاي كنش نتيجه در و حركت وجودآورنده
قالب در بازيگر يك دروني احساسات و حالات همه بازگوكننده
و تكيه ميزان البته.است رفته فرو آن به كه شخصيتي
گونه تناسب به عامل دو اين از نقشپرداز يك استفاده
بر يكي از استفاده گاه و ميكند تغيير "كاملا نمايشي
از گفتار و بيان هميشه حال هر به اما.ميشود ارجح ديگري
بوده نمايشي اثر يك شكست يا موفقيت در تعيينكننده عوامل
يك سر بر توافق از بعد تئاتري گروه يك جهت همين به.است
و حالات دقيق وتعبيه متن "روخواني" به همه از پيش متن
تحليل از پس و ميپردازد كارگردان ، توسط كلمات شكلگيري
نمايشي گروه دغدغههاي اصليترين از يكي مساله اين متن
هنري اثر يك شالوده نشود ، پرداخته آن به درست اگر كه است
.ريخت خواهد هم به
بازيگر و "مرواريد" تئاتري گروه سرپرست آدينه گلاب
-صحنهاي نوعي به و -عمومي تجربه به بار اين كشور سرشناس
بابك كارگرداني و نويسندگي به ويني داستانهاي از روخواني
اين در البته كه است زده دست نياوران فرهنگسراي در محمدي
.ميكنند همراهي را او صادقي مهنوش و تيرانداز سيما راه
در كه است نمايشي كوتاه قصههاي مجموعه ويني ، داستانهاي
بعضي به نسبت طنز صورت به آن در و شده گردآوري بخش 12
واين ميشود انتقاد اتريش اجتماعي مناسبات و مشكلات
مفهوم اين به.است نوشته اين خصيصه بارزترين شايد موضوع
و مشكلات بيان كه كلمه واقعي معني به طنز طرف يك از كه
به نهايت در كه است خندهدار و زيبا شكل به نارساييها
چندان دو تاثير و مينشيند دل بر لحن شيريني همين خاطر
نمودي ميگذارد ، مخاطب بر تند و مستقيم اشارههاي از
با نويسنده ديگر سويي از و مييابد بيروني و عيني
آن به نسبت كمتري توجه جامعه در شايد كه را آنچه هوشمندي
نظر از آن قبح رسيدن نظر به معمولي خاطر به يا ميشود
ميشود ، گم زندگي ديگر اتفاقهاي درميان و ميشود دور
را آن از جنبههايي موشكاف ديدي با و ميكند مطرح
اين داشتن بستگي وجود با اينكه مهمتر.ميسازد جلوهگر
فردي به منحصر ويژگيهاي كه خاص مكان و زمان يك به قصهها
اما.ميسازد جلوهگر را مشخصي فرهنگ ميگيرد ، خود به
سراغ به قصهها اين.است همهپذير و شمول جهان حرفش
برخوردهاي و رفتارها بردن زيرذرهبين و عام طور به جامعه
غيرمعمول طريقههاي از و ميرود آن مختلف قشرهاي
گرفته سالمندان خانه به كهنسال افراد فرستادن و شوهريابي
نژادپرستي ، و خارجيها به نسبت مناسب نهچندان برخورد تا
اجتماع در برخوردهايش به نسبت را بيننده و ميكند صحبت
.ميسازد آگاه
قابل را "ويني داستانهاي" كه ديگري توجه قابل خصوصيت
خاطر همين به كه است آن بودن روزمره و ساده ميسازد تامل
و ميبرد بالا را تماشاگر بر تاثيرگذاري و انتقال سرعت
در ميآورد ، فراهم بيننده براي خوب لحظاتي اينكه ضمن
و مينماياند او به را مفاهيم بيشترين زمان كوتاهترين
.است اجراها گونه اين ويژگي اساسيترين مطلب ، اين
به كه ميشوند نوشته نمايشنامههايي اروپا در "اصولا
براي و ندارند را عمومي اجراي قابليت بودن ، كوتاه خاطر
در تعطيلي اوقات در بيشتر و ميشوند نوشته روخواني
و هتلها در يا و دريا كنار و پاركها مانند باز مكانهاي
مهمانها خاطر انبساط و سرگرمي براي خصوصي ميهمانيهاي
در تا باشد برخوردار جذابيتي چنان از بايد و ميشود اجرا
است ممكن محلهايي چنين در كه جالبي اتفاقهاي همه ميان
اين البته.كند جذب را بيننده سرعت به باشد ، داشته وجود
صورت به كه دارد بستگي بازيگران اجرايي قدرت به مهم
در زيرا ميكنند ، اجرا را آن ايستاده يا و نشسته
صحنه روي حركت با بازيگران متداول ، صحنهاي نمايشهاي
و پوش تن البته كه كنند جلب را خود مخاطب نظر ميتوانند
آنها كمك به -شود استفاده خوب كه صورتي در -نيز صحنه
است ممكن همچنينميكند تقويت را آنها حس و ميآيد
در اما نيايد ، چشم به حتي نيز آنها احتمالي اشتباههاي
بازيگر چهره و صدا با تنها تماشاگر كه روخواني اجراهاي
در ميتواند صورت ميميك يا سر حركت يك حتي است ، روبهرو
خطاي كوچكترين و باشد موءثر "كاملا مفهوم يك القاي
در اين از جداي.نميماند دور تماشاگر چشم از بازيگران
قالب بر كوتاه بسيار فرصتي در بازيگر قصهها اين بيان
گونهاي به مساله اين بايد كه ميرود فرو مختلف شخصيتهاي
زيرا نزند لطمه تماشاگر پنداري همذات حس به كه باشد
زحمات رفتن دست از باعث اثر از تماشاگر جدايي لحظهاي
.ميشود بازيگران
كه هستيم بازيگران هنرنمايي شاهد ما "ويني داستانهاي" در
عينك يا كلاهگيس كلاه ، يك بهوسيله خود وضعيت تغيير با
در و ميسازند متبلور را قصهها كاراكترهاي خوبي به
شيوه و لحن صدا ، تغيير با ممكن زمان كوتاهترين
اين از بخش هر.ميشوند ديگر نقشي جلوهگر بيانيشان ،
نفره سه يا دو صورت به بازيگران را دوازدهگانه قصههاي
بين تقابل ميتوانستيم ، خوبي به ما و ميكردند اجرا
.باشيم شاهد را بازيگران
باشناختي كنند ، تلف را زماني بيآنكه نقشپردازان اين
جلوهگر را پرسوناژها فرد به منحصر پوزيشنهاي خوب ،
شيطان بچه پسر يا مرد يك نقش به كه زمانيميساختند
قصه در قبل لحظه چند كه نقشي از اثري هيچ درميآمدند ،
ما نمونه براي.نميماند باقي بودند ، كرده ايفا قبلي
"كاملا صداهايي با را پيرزن چند نقش آدينه كه ميبينيم
بروز با تيرانداز يا ميآورد در اجرا به متفاوت
يك هيات به جوان مرد يك نقش از بعد متفاوت ويژگيهايي
آنچنان نشسته صورت به كه صادقي يا و ميآيد در پيرزن
هم صحنه روي در شايد كه ميدهد بروز خود از نشاطي و تحرك
.بود بتوان شوري چنين شاهد كمتر
كه سرگرمكنندگياي از جداي "ويني داستانهاي" روخواني
و دانشجويان براي خوبي بسيار الگوي ميتواند دارد ،
اين اجراي در دقت با كه جهت اين ازباشد نمايش پويندگان
بيان بوسيله وفضاسازي حس انتقال كه برد پي ميتوان اثر
در خصوص به ويژگي اين و است ميسر نيز حركت بدون
اهميت است ، استوار كلام بر كه ايراني نمايشنامههاي
در كه آنچه به توجه با اينكه ديگر.مييابد ويژهاي
در متن درست اجراي و فهم شد ، گفته مقال اين ابتداي
محسوب شنيداري -ديداري اثر يك اجراي بناي سنگ كه روخواني
مستقيم تاثير متن يك مناسب و خوب آمادهسازي بر ميشود ،
دراين البته.ميگذارد مثبت -شود درستاجرا اگر البته -و
اين منطقي و صحيح پيشبرد در كارگردان تاثير از بين
.شد غافل نبايد روخواني
در شدهاي حساب و دقيق تعريف متاسفانه هنوز كه كارگردان
نمايش عناصر و عوامل همه بر بايد نميشود ، آن از تئاتر
همه از نسبي آگاهي داشتن با و باشد داشته تسلط و نظارت
برابر را عوامل همه -.. و نور موسيقي ، رنگ ، مانند -آنها
روخواني در كه ببرد پيش مفهوم القاي خدمت در و
مشاهده را مهارت اين خوبي به ما "ويني داستانهاي"
.ميكنيم
و اتريش دانشگاههاي از سينما رشته ليسانس فوق كه محمدي
خوبي به دارد ، تسلط اجرايي مقوله اين بر و است ايتاليا
بهوجود با و ميدهد نشان را تصوير خلق توانايي و شناخت
-بازي وسايل با ميز يك كه -صحنه شكل از خوبي سطح آوردن
از خود كه وعنصري گريم همراه به است ، سكو يك روي بر
پيش در ديدني و زيبا مجموعهاي كرده ، ياد داخلي ميزانسن
.است گسترده بيننده روي
كشور تئاتر عرصه در توجه قابل تجربهاي "ويني داستانهاي"
اجراي كه مساله اين دهنده نشان و است گذشته سال چند طي
چه هر رشد براي كه است گستردهاي پهنه چنان نمايشي ،
.گرفت بهره آنها از بايد عامه بين در تئاتر بيشتر
روحي طوفانهاي بصري بيان
150x 130:اندازه - "وحشي گاو"
تا 31 از 18 رضايي ميرزا عليرضا نقاشي آثار از نمايشگاهي
.شد برگزار (شماره 3 گالري) برگ نگارخانه در مرداد
را خاصي دروني حالت نامانوس گونهاي به نقاش ، اين آثار
خطوط رنگها ، قالب در است ، سايهافكنده هنرمند روح بر كه
فيگورهاي.ميگذارد نمايش به ناهمگون تركيببنديهاي و
به و شبحوار كه حيواني پيكرههاي و انساني مغموم
پرتو در و گاوها و اسبها خيزش با همراه ارتعاشي گونهاي
نهفته خود در "تواما را تيرهگي و درخشش كه رنگهائي
اندوه و پريشاني هراس ، نوعي بيانگر همگي دارند ،
معطوف خود به را تماشاگر ذهن كه هستند اكسپرسيوني
.ميدارند
آثار اغلب در انتزاعي اكسپرسيونيسم به هنرمند گرايش
شديد ، دروننگري احساس با كه تابلوهائي.است مشهود "كاملا
رنگهاي گرفتن قرار و ضخيم خطوط قلم ، جسورانه حركتهاي
كشيده تصوير به تيره و سرد رنگهاي كنار در درخشان و گرم
هستند دروني معنوي نيروي همان از منبعث واقع به شدهاند ،
به آن از هنر در معنويت كتاب در "كاندينسكي واسيلي" كه
نيروي.است كرده ياد اكسپرسيونيستي نگرش جوهر عنوان
توسط و ميگيرد نشات ناخودآگاه ضمير از كه معنوياي
.ميبندد نقش سفيد بوم بر نقاش هنرمند
از كه دارند وجود آثار از برخي در ارتعاشاتي و حركتها
خود نوع در و گرفتهاند شكل فيگورها و اندامها تكرار
چالش به را مخاطب ذهن حالتها اين ميرسند ، بهنظر تازه
تابلوهاي در ميخوانند فرا برانگيز تامل و پرمخاطره
خود شناخت و مهارت نقاش وحشي گاوهاي نزاع و چموش اسبهاي
رنگهاي از استفاده با و است داده نشان بصري هنرهاي از را
زمينه ، پس در ملايمتر رنگهاي و پيكرهها در درخشان
به.است گذاشته نمايش به را تصوير فضائي عمق و برجستگي
كه است ضعفهائي دچار هنوز نقاش فيگورها تصويرگري در عكس
.ميشود احساس زمينه اين در بيشتري ممارست
ناخودآگاه تاثير تحت هنرمند حيوانات پيكره تصويرگري در
در "مارك".است آلمان اكسپرسيونيست نقاش "مارك فرانتس"
تسلط آبي ، اسبهاي تابلوي در ويژه به و خود انتزاعي آثار
كشيدن تصوير به و رنگها بكارگيري در را خود مهارت و
زمينه اين در و است داده نشان خوبي به حيواني اندامهاي
.ميرود شمار به اكسپرسيونيسم بزرگان از
بصري بيان آثار اين آفرينش از نقاش اصلي انگيزه بيترديد
نور تضادهاي از پرتوي در تا است بوده درون روحي طوفانهاي
از گوشهاي شكل ، منحني پيچان خطوط و فرم و رنگ سايه ، و
.بكشد تصوير به اكسپرسيوني طراحي با را خود ذهني تخيلات
"مونش ادوارد" توسط جيغ تابلوي خلق زمان از واقع در
نوعي به و بود بشري دردآلود فرياد از حاكي كه نروژي
گذشته زيادي مدت ميشود ، شمرده اكسپرسيونيسم مكتب سرآغاز
هنرمندان بين در زيادي طرفداران همچنان شيوه اين اما است
از نيز رضائي ميرزا و دارد انديشهها بيان براي گوناگون
كه داشت اذعان بايد همه اين با.ميآيد حساب به گروه اين
اغلب مثل نهان و ظاهر جذابيتهاي همه با شده ارائه آثار
تازگي و اصالت فاقد سال ، طول در درآمده نمايش به آثار
.ندارد همراه به معاصر نقاشي براي جديدي مطلب و بوده لازم
به كاري هر از قبل جوان نقاشان كه است ضروري بنابراين
تا بپردازند معاصر نقاشي تكاملي سير در نظر دقت و تحقيق
كرده پرهيز شده كهنه سبكهاي و مضامين تكرار از بدينگونه
.شوند نائل تجسمي هنرهاي جهان از نويني درك به و
:برگ نگارخانه
ساعت 9 از.شهريور تا 14 چهارم از گروهي عكاسي نمايشگاه
دامن كوچه وليعصر ، خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12
.تلفن8886659.شماره 1/12 افشار ،
:كمالالملك گالري
از هنرمندان ، از گروهي آثار سفال ، روي نقاشي نمايشگاه
خيابان:نشاني.تا 21 ساعت 17 ازشهريور تا 14 چهارم
.تلفن2580053.پلاك 31 ششم ، بوستان پاسداران ،
:بنفشه نگارخانه
نازنين آثار كولاژ و سفال سراميك ، روي نقاشي نمايشگاه
:نشاني.تا 20 ساعت 17 از.شهريور سوم تا.پوينده
:تلفن.پلاك 50 بهار ، كوچه جنوبي ، شيراز ملاصدرا ،
.8034247
|
|