تمدني ميان جنگ
(آخر بخش) ها تمدن برخورد نظريه در پريشاني
بعيد كه -تمدن يك به متعلق هاي"ملت -دولت" در چالش وجود *
و بهاتحاد پيشبيني قابل آيندهاي در ميرسد نظر به
به را تمدنها برخورد و صفبندي هرگونه -بيانجامد توافق
ميگذارد ترديد بوته
قراگزلو محمد دكتر
تمدني ميان جنگ يا ، تمدنها ميان جنگ
نشان صراحت به آمار هانتينگتون ساموئل نظريه خلاف بر
بيشترين (م 1648) وستفالي صلح قرارداد از پس كه ميدهد
درست ايناست داده رخ تمدنها درون در جنگها و تنشها
آينده دنياي در تمدنها برخورد از هانتينگتون فرضيه كه
برخواهيم كه متعددي دلايل به شواهدي چنين اما ميدهد خبر
:نميشود ديده پيشبيني قابل آيندهاي در حداقل شمرد ،
برخورد"كه كند معين نميتواند هانتينگتون ساموئل -
.ميگيرد صورت كي و دركجا ، چگونه وي ي"تمدنها
مصاف و ;وكنفوسيوسي اسلامي تمدن ازاتحاد وي كه شواهدي -
و سادهلوحانه سخت ميدهد دست به غربي باتمدن آنها
.است غيرواقعبينانه
برخورد و تمدنها پاراديم تحليل در جبرگرايانه ديدگاه -
راي به تفسير و اخير جنگهاي از دلبخواه و گزينشي
وي.است هانتينگتون فرضيه بارز ويژگي تاريخي رخنمودهاي
سال بيست جنگهاي از بخش آن فقط خود نظريه تاييد براي
تمدني برخورد توان و قابليت كه ميگزيند بر را اخير
برخوردهاي از نيست قادر دليل همين به "دقيقا و داشتهاند
سودان ، عراق ، افغانستان ، كشورهاي در امروزه كه تمدني درون
دارد ، جريان شمالي ايرلند و رواندا پاكستان ، تاجيكستان ،
نوعي كه نيز ، آمريكا با عراق جنگ در حتي.بگويد سخن
عاملان و دشمنان بزرگترين ميشود ، تلقي تمدنها برخورد
تمدن يك در "دقيقا كه ديروزي پيمانان هم همان عراق ، شكست
و مصر عربستان ، صفآرايي نبود اگر.بودند دارند ، قرار
مقابل در -خليجفارس حوزه عرب و مسلمان كشورهاي ساير
از عربي دولتهاي جانبه همه پشتيباني نبود اگر و -عراق
ميان مصاف آيا ;خليجفارس در اروپا و آمريكا لشكركشي
انجام به و ميگرفت شكل سادگي همان به آمريكا و عراق
ميرسيد؟
در اروپا و آمريكا كه وجودي با -نيز ، عراق و ايران جنگ
درون جنگي نهايت در -نمودهاند حمايت عراق از جنگ طول
كشتار و بنگريم گذشته به كه كمي و ميآيد حساب به تمدني
خونين تصفيههاي و نازيها توسط يهوديان عام قتل پوت ، پل
هم باز بنشينيم تجزيه و تحليل به نيز را...و استالين
تمدنها برخوردهاي بر تمدني درون نزاعهاي كفه ميبينيم
.است چربيده
اساس بر هم آن تمدنها ، بين مصاف در ديگر سوي از
چشم به ديگر عمده اشكال چند هانتينگتون تقسيمبندي
:اينكه جمله از ميآيد
متشكل ملل كه شد مدعي و كرد كفش يك در را پا نميتوان -
با اتحاد و پيوستن طرح با مشترك فرهنگ يك با و قوم يك از
!باشند موافق واحد تمدن يك در مليتي چند قطبهاي
بيش خام فرضيه يك تمدنها با ملت و دولت واحد جايگزيني -
ميزان همان به آن اساس بر انديشه طرح گونه هر كه نيست
در كروكر چارل و روبنشتاين ريچارد.بود خواهد بنياد سست
مطرح را توجهي جالب نكات موهوم ، فرايند اين به انتقاد
.ماند بيپاسخ هانتينگتون سوي از نظريهشان اما كردند
:نوشتند آنان
تشكيل را جهاني معاصر نظام كه كشوري ميان 180 از"
"ملت" عنوان به را كشور ميتوان 15 حداكثر ميدهند ،
معتقدند آنها مردم گسترده اكثريت كه اعتبار اين به خواند
به بودن چندملتي.دارند واحدي هويت و مشترك نياكان كه
حدود كه طوري به است درآمده كشورها براي قاعده يك صورت
چهار به متعلق افراد از كه هستند جمعيتي آنها از درصد 40
كشورهاي كل سوم يك در.است شده تشكيل مختلف قوم پنچ يا و
هم را كشور آن جمعيت اكثريت حتي ملي گروه بزرگترين فعلي ،
كشورها مختص "صرفا تنوعي چنين وجود اگر.نميدهد تشكيل
چه داراي تمدني چند يا قومي چند امپراتوري يك پس باشد ،
(14)".بود خواهد ديگري ويژگيهاي
:كه -پذيرفت و -گفت ميتوان اساس اين بر هم
رايج تاريخ در تمدني برخورد اندازه به نيز قومي برخورد -
.است
با "ملت -دولت" واحد جايگزيني براي محكمي شاهد هيچ -
.نيست دست در فرهنگ و تمدن
كه -تمدن يك به متعلق هاي"ملت -دولت" در چالش وجود -
بهاتحاد پيشبيني قابل آيندهاي در ميرسد نظر به بعيد
به را تمدنها برخورد و صفبندي هرگونه -بيانجامد توافق و
وجود اسلامي تمدن در فيالمثل.ميگذارد ترديد بوته
حال در مرتب كه مذهبي مختلف شاخههاي و فرق:چون عواملي
كرد ، عرب ، فارس ، گوناگون فرهنگهاي فعاليت /هستند درگيري
/دارند شدهاي تعريف مرزبنديهاي حال هر به كه مالي ترك ،
مخالف مختلف گروههاي و دولت ميان سياسي اختلاف
گسترده و عيني جدي ، بسيار امري كه حاكميت ، برنامههاي
حاكميت درون تضادهاي /همسايگان با دولت منازعات /است
به را يكدست و عمده تمدن يك ايجاد امكان..و سياسي
.مينمايد مبدل خوشبينانه "كاملا فرضيهاي
در تمدن هر معتقديم ما كه است منظر همين از فيالواقع
امروزه.است برگرفته در را متخالف انديشه دهها خود بطن
تمدن و فرهنگ به نسبت توسعه حال در كشورهاي روشنفكران
مسلمان متفكران.نمينگرند بيگانه پديدهاي صورت به غرب
و تئوريها طرح در بارها سكولاريست و مدرنيست اصطلاح به
مسلكان هم از گرفتن فاصله با كوشيدهاند خويش نظرمنديهاي
اصالت به بازگشت نظريه منادي "بعضا كه -خود سنتگراي
مقابل در.شوند نزديك خود غربي همتايان به -هستند خويش
امواج برابر در نيز غربي گراي سنت انديشمندان از بعضي
و -مسلمانان با را خود كوشيدهاند مدرنيسم پست و مدرنيسم
عليه و كنند همساز -محافظهكار مسلمانان خويش زعم به
وحتي مقاومت برخاستهاند ، آن ازمتن كه فرهنگي و تمدن
.نمايند مبارزه
تمدنها برخورد و تافلرها
و مقالات "تمدنها برخورد" تئوري نقد و تحليل و تجزيه در
گراهام جمله از.خورد رقم بسياري نظرهاي اظهار و مطالب
مقالهاي طي راند ، آمريكايي موسسهء برجسته پژوهشگر فولر
ديدگاههاي نقد ضمن "آينده ايدئولوژي" عنوان تحت
با مواجهه در غرب تمدن براي ديگري راهكارهاي هانتينگتون ،
"جهان سه" اصطلاح از وي.كرد پيشنهاد رقيب تمدنهاي
جنبشهاي از رهايي براي را غرب و جست سود تونگ مائوتسه
كشورهاي نوسازي جهت در اقداماتي به تحريك بنيادگرايانه
ياري از ناگزير را غرب تمدن همچنين فولر.نمود سوم جهان
نيستند ، خود جامعه نوسازي به قادر كه دولتهايي به رساندن
خواست غرب رهبران از و (شاه به كندي كمك مانند) دانست
غربي تمدن و نظام ميان برخورد ايجاد از پيشگيري منظور به
انطباق و همسانسازي به دست سريعتر چه هر غيرغربي ، و
.بزنند جهاني جديد تحولات با موجود ارزشهاي
خاطر به كه بود غرب به هشدار نوعي (15)فولر تئوريهاي
تلاشي راستاي در و بيايد خود به رفته ، دست از فرصتهاي
نظر بهبكوشد عاقلانهتر و بيشتر مقابل ، فرهنگي جبهه
سه يافته تكامل نماينده يگانه غرب آمريكايي ، پژوهشگر اين
و دموكراسي بشر ، حقوق /آزاد بازار سرمايهداري جريان
.است ملت و دولت ميان صحيح ارتباط و مدني جامعه /عملگرايي
قلم نيز تمدنها برخورد نظريه تعليل در فولر گراهام
توزيع تمدنها ، برخورد علت نوشت جمله از و فرسود
سياسي ، سلطه اعمال و تاريخي تحقير و ثروت قدرت ، ناعادلانه
به "صرفا تمدن و فرهنگ از فولر.است كوچك ملتهاي نظامي
و برده نام چالشها اين تبيين براي وسيلهاي عنوان
فيالواقع تمدنها برخورد كه است كرده تاكيد اينكه عليرغم
با اما نيست (ص)محمد و مسيح كنفوسيوس ، حقانيت ميان نزاع
سوم جهان كشورهاي كه است گرديده نشان خاطر همه اين
گرانيگاه يك پيرامون غرب تمدن با مقابله براي ميتوانند
هند ، چين ، كشور چند يا يك حول كه تمدن ، و فرهنگ قدرتمند
روسيه مواجهه اين در و آيند گرد بود خواهد مصر و ايران
و الوين) تافلرها عقيده بهسازند همراه خود با نيز را
نه كه است مقولهاي يكم و بيست قرن اصلي درگيري ،(هايدي
.فوكوياما نظريه نه و باشد هانتينگتون نظر موءيد ميتواند
غرب ، و اسلام آتي تعارض نظريه رد با برجسته متفكر دو اين
:معتقدند و ميكنند مطرح را تمدنها برخورد از ديگري گونه
گرفته خود به ديگري شكل جهاني تمدنهاي صفآرايي امروز"
از متفاوت "كاملا ساختاري سوي به تمام شتاب با ما.است
دو ديگر كه ميكند ايجاد را جهاني كه حركتيم در قدرت
تقسيم رقيب و متضاد تمدن ميان 3 وضوح به بلكه.نيست نيمه
بزرگ آنقدر بالقوه برخورد اين تافلرها نظر از ".است شده
ياد "تمدنها ابر" برخورد عنوان به آن از ميتوان كه است
.كرد
كشاورزي ، تمدن:از عبارتند تافلرها نظر مورد تمدن ابر 3
.دانايي تمدن ;صنعتي تمدن
تا و شده آغاز ميلاد از قبل سال هزار هشت كشاورزي تمدن -
بيل كج هنوز تمدن اين نماد.است پاييده هفدهم قرن پايان
شمار به معدني و كشاورزي منابع كننده تامين كه است
.ميرود
بخار نيروي با سالهاي 16501750 فاصل حد در صنعتي تمدن -
كشيده طول سال بيش 300 و كم يعني امروز به تا و شده شروع
ارزان كار نيروي با و است مونتاژ خط تمدن اين نماد.است
.ميشود شناخته انبوه توليد و
خواهد خود سيطره تحت را آينده دنياي كه دانايي تمدن -
:ميگيرد شكل زير پديدههاي با گرفت
خطوط كه توليدي روشهاي ;/احياءپذير و متنوع انرژي منابع
;/ميسازد بيمصرف و منسوخ را كارخانهها اغلب مونتاژ
;/الكترونيك كلبه ;/غيرهستهاي و جديد خانوادههاي
از فراتر ;/جديد رفتاري قواعد ;/ارتباطي شاهراههاي
و همسانسازي از فراتر ;/قدرت و پول انرژي تمركز و تراكم
.../سازي همزمان
را غرب جهان اصلي تنازع اينكه به اعتقاد با تافلرها
سومي موج دانايي تمدن و دومي موج صنعتي تمدن برخورد
كماكان جهان مناطق از بسياري كه حالي در ميدهد ، تشكيل
اين از بود ، خواهند صنعتي و كشاورزي تمدن برخورد شاهد
:ميكنند ياد چنين برخورد
"غالبا و سخت نبردهاي شدن صنعتي حال در كشور هر در"
و دوم موج بازرگاني و صنعتي گروههاي ميان خونيني
متحد كليسا با موارد بسياري در كه اول موج زمينداران
زمين ترك از ناگزير دهقانان تودههاي.داد رخ بودند ،
كه كارخانههايي و "شيطاني آسيابهاي" براي تا ميشدند
".كنند فراهم كارگر ميروييدند زمين سطح بر بيشتر و بيشتر
(16)
تمدن با برخورد در تافلرها عقيده به كه سوم موج تمدن
دكتر قول به -شد خواهد مسلط آينده جهان بر صنعتي
فردوسي توس ، بزرگ حكيم انديشه اين يادآور -ابوترابيان
بود توانا":گفت متفكران اين از پيش سال هزاران كه است ،
".بود دانا كه هر
مقوله از تافلرها تقسيمبندي كه ميرسد نظر به اگرچه
دانايي و صنعتي كشاورزي ، ابرتمدن به 3 شدن قائل و تمدن
نوعي از كه -ماركس تاريخي ديالكتيك نظريه از بيتاثير
سوسياليستي و بورژوايي و فئودالي نظامهاي بالنده برخورد
دانايي عنصر به تكيه صورت هر در اما نباشد ، -ميگفت سخن
نقش و انسانها فرداي و امروز نيازهاي به توجه با
تسهيل در ارتباطي و اطلاعاتي شاهراههاي و رايانهها
پديدههايي انحصار در آينده جهان اينكه پيشبيني و زندگي
مردمي ، فرهنگ و فرهنگ مديريت ، نوآوري ، و اطلاعات:چون
آموزش ، تربيت ، و تعليم نرمافزار ، پيشرفته ، تكنولوژي
تنها نه آمد خواهد در مالي ، خدماتي و پزشكي مراقبت
بهتر آيندهاي نويدبخش بلكه ندارد ، منطقي و عقلي استبعاد
به مختوم پيشرفتهاي اين همه تحقق كه چند هر.هست نيز
تمدن ابر يك متن و بطن در هم نميتواند و نبايد دانايي ،
موج واحد الگوي يك شيوه به را جهان تمام و گرفته جاي
-مشترك تمدنهاي فرضيAllianceاتحاد اگر حتي.درآورد سومي
و جهان رفتن آب و جمعي ارتباط وسائل گسترش اثر در كه
به ميتواند تمدنها ، گفتگوي و تعامل و Conection ارتباط
يك از گفتن سخن هم باز يابد ، تحقق نيز -شود نزديك واقعيت
خوش تمدنها ، اختلاف انگاشتن ناديده و ابرتمدنجهاني
.بود نخواهد بيش موهومانهاي خيالي
:پانوشتها
:به.ك.ن ،(مقاله) ;كروكر چارل و روينشتاين ريچارد -14
.تمدنها برخورد نظريه
.پينوشته ، 35:به.ك.ن -15
.ص 43 ;جديد تمدن بسوي;تافلر -16
|