ديگر نگاهي از سياسي توسعه مخالفان
"پرولتاريا" جايگزين "كاگنتاريا"
ديگر نگاهي از سياسي توسعه مخالفان
بنيجمالي احمد
دولت دوساله ارزيابيعملكرد بهانه به و اخير روزهاي در
پروژه مختلف تريبونهاي از خرداد دوم مخالفان خاتمي ،
توسعه مانع بزرگترين بهعنوان را سياسي توسعه و اصلاحات
را آن و نموده معرفي مردم معيشتي مشكلات حل و اقتصادي
در.دادهاند قرار خود انتقادي حملات شديدترين مورد
اقدامي در نيز اصلاحات طرفدار تريبونهاي و نشريات مقابل
اقتصادي مشكلات اهميت پذيرش ضمن كردهاند سعي "تدافعي"
قرار توجه مورد را توسعه اقتصادي و سياسي جهات موجود ،
توسعه موءيد و مقوم بهعنوان سياسي اصلاحات از و دهند
مطبوعاتي ، مواجهه اين جريان در.نمايند دفاع سياسي
گرفته قرار غفلت مورد مساله وجوه از برخي ميرسد بهنظر
واكنشهاي مبادي و علل بررسي وجوه ، اين از يكي.است
زير بهشرح دولت سياسي توسعه برنامه برابر در انتقادي
:است
روزهاي بويژه و گذشته سال دو در كه حملاتي و انتقادات
هيچوجه به گرفته انجام سياسي توسعه برنامه عليه اخير
نيست ، و نبوده پيشبيني غيرقابل حتي و غيرطبيعي امري
و بحرانها به آسيبشناسانه نگاهي ثمره خود سياسي توسعه
از كه جامعهاي است ، گذار حال در جامعه يك بنبستهاي
نوين شرايط به نيل مسير در و شده جدا خود سنتي وضعيت
اجتماعي عميق تلاطمات و تحولات دستخوش (يافته توسعه)
اجتماعي نيروهاي تعليقگونه ، فرآيند اين در ميگردد ،
اجتماعي نيروهاي اهميت و جايگاه مقابل در و ظاهر نويني
اين ميگيرد ، قرار مخاطره مورد پيشين نظام حافظ و حامل
مواجهه حاصل و جهانشمول و طبيعي "كاملا پديدهاي وضعيت
در زيستي اقتضائات و مدرنيته امواج با نظماجتماعي يك
اتفاق ما ، ميل عليرغم يا رغم به كه است ، جديد دنياي
نحوه و تاريخي شرايط به بسته مختلف ، جوامع.ميافتد
تحولات اين مدار در زود يا دير جهاني ، نظام به خود اتصال
با را گذار دوران اين ناگزيرند و ميگيرند و گرفته قرار
جديدي وضعيت در تا نموده طي آن بحرانهاي و تلاطمات همه
يابند ، استقرار ميشود ياد توسعهيافتگي به آن از كه
اين بتوانند جوامع همه كه ندارد وجود تضميني هيچ البته
كه نيست شكي ولي گذارند ، سر پشت موفقيت با را فرآيند
گرفتهاند قرار گذار دوران در كه جوامع تمامي امروزه ،
(اقيانوسيه و آفريقا در بومي قبايل استثناي به شايد)
يك بطن در كه است تحولاتي به طبيعي پاسخي سياسي توسعه
درحقيقت ميباشد ، زايش و وقوع حال در گذار درحال جامعه
از جامعهاي چنين رهاندن براي تا ميآيد سياسي توسعه
و اجتماعي نظم از جديدي تعريف موجود تعارضات و گرهها
سياسي سازمان و داده ارائه پديد نو طبقات و نيروها نيز
بازنگري ، مورد جديد ، تعريف اين با تناسب در را جامعه
براي سزارين عمل يك همچون) دهد قرار اصلاح و تصحيح
نوك در بدينترتيب (نوزاد و مادر شدن تلف از ممانعت
قدرت ، ساختار از سياسيتمركززدايي توسعه برنامه پيكان
نخبگان ، گردش چرخه در تسهيل مشاركت ، مجاري از انسداد رفع
و مختلف اجتماعي نيروهاي جايگاه و گستره بازشناسايي
با تناسب در سياسي نيروي هر به حاكميت از سهمي واگذاري
قرار (دموكراتيك سازوكارهاي خلال از) آن اجتماعي پايگاه
توزيع باز "مجموعا كه ساختاري اصلاحات اين گرفت ، خواهد
را حاكميت حلقه به جديد سياسي نيروهاي ورود و قدرت
كه محافظهكار سياسي نيروهاي منافع "طبعا دارد ، اقتضاء
مراتب به سهمي خواهان و پنداشته خاص سهامي شركت را حكومت
هستند خود انتخابي آراء و اجتماعي پايگاه وسعت از فراتر
.افكند خواهند بهمخاطره
و سياسي نيروهاي اينگونه بر كه نوستالوژيكي احساس
برابر در واكنش به را آنها "طبعا ميشده ، عارض اجتماعي
آن از حاصل جايگاه و پيشين مطلوب و مالوف نظم كه آنچه هر
تهمتي و دشنام تيرهاي واميدارد ، دهد قرار تهديد مورد را
"دقيقا ميشود ، پرتاب سياسي توسعه بهسوي روزها اين كه
تحركات همچنانكه برميخيزد ، خاستگاهي چنين از
در سنتي اقشار تقابلي واكنش و فشار گروههاي خشونتآميز
نوعي نيز اقتصادي و فرهنگي سياسي ، اصلاحات با مواجهه
محسوب عيني منافع و علائق مبتنيبر البته و رواني واكنش
الگويي بلكه امروز ، ايران مختص نهپديدهاي اين.ميشود
را جديد نظم سوي به گذار دوران كه است جوامعي همه در عام
با مواجهه در اصلاحطلبان برخورد ميكنند ، تجربه
بيش ميشود ، اصلاحات و سياسي توسعه به نسبت كه انتقاداتي
نوستالوژيك احساس درك بر مبتني باشد ، واكنشي آنكه از
است آنها در بيشتر حساسيت ايجاد از پرهيز و سنتي نيروهاي
ميدهد محافظهكاراطمينان سياسي نيروهاي رفتاري ، به چنين
آنها ، مشروع منافع و موجوديت حذف نه ازاصلاحات هدف كه
مشاركت و جذب براي حاكميت حلقه انبساط تنها بلكه
افزايش درنتيجه و جديد اجتماعي نيروهاي سياسي نمايندگان
اينرو از ،(1)است سياسي نظام پاسخگويي توان و انعطاف
منافع حتي و نظام مصلحت ميكنندكه درك راستبتدريج جناح
تماميتطلبي از كشيدن دست با كه است آن در آنان بلندمدت
پايگاه با تناسب در و منطقي معقول ، سهمي حداكثرخواهي ، و
درست و واقعي درك كنند ، حاكميتطلب از خود اجتماعي
اجتماعي بدنه رواني و فرهنگي حساسيتهاي از اصلاحطلبان
ميدهد اطمينان آنها به سنتي اقشار و محافظهكار نيروهاي
اصيل ديني باورهاي و اصلاحات ، ارزشها روند نيست قرار كه
تنها هدف بلكه كند ، متزلزل را جامعه شده پالايش البته و
شبهات و مشكلات انبوه با درمواجهه دين از بيشتر پاسخ كسب
و لوازم با تناسب در ديني حكومت كردن روزآمد و جديد
.است جديد درجهان زيست شرايط
باعث كنترل غيرقابل و شتابان فرهنگي و سياسي نوسازي
نيروهاي به آنها بردن پناه و سنتي اقشار عقبنشيني
در شتابان نوسازي.شد خواهد خشونت توجيهكننده و راديكال
و حاضر قرن دهههاي نخستين در اسپانيا و ايتاليا آلمان ،
جوامع اين سياسي آينده براي كه ناپذيري جبران عوارض
تاريخ از بايد كه است عبرتهايي همگي ،(2)آورد بهوجود
تاريخ يك از ميراثبري دليل به ايران جامعه آموخت ،
و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، نهادهاي و كهن استبدادي
رنج مزمن سياسي توسعهنيافتگي از آن ملازم و مقوم فرهنگي
از و اقتدارگرايانه نوسازي براينكه "مضافا.است برده
در صنعتيتوسعه و اقتصادي وجوه به توجهبيمارگونه و بالا
را توسعه ناموزوني و سياسي فازتوسعه تاخير پهلوي دوران
واكنشي خود اسلامي انقلاب وقوع بود ، بخشيده بيشتري شدت
رفع و اصلاح جهت در حركتي و ناموزون توسعه اين برابر در
دليل به اسلامي جمهوري نظام بود ، سياسي ساختار انسداد
حاكميت در موجود نيروهاي تكثر نيز و خود مردمي ماهيت
درخواستهاي بويژه جامعه ، سياسي مطالبات حدي تا توانست
و جنگ وقوع ولي نمايد ، اجابت را آن مشاركتطلبانه
بر سياسي ثبات به دادن اولويت بويژه) آن طبيعي اقتضائات
اقتصادي وجوه و سازندگي به توجه نيز و (سياسي رقابت
(آن رقابتي وجه بويژه) سياسي توسعه فاز گرديد سبب توسعه ،
جواب اجتماعي نيروهاي سياسي مطالبات و شده تاخر دچار
ديناميسم و پويايي دليل به خوشبختانه.نگيرد را لازم
موجود ، (ناقص هرچند) دموكراتيك كارهاي و ساز و نظام
انتخابي و اصلاحي شكلي به خرداد دوم در توانست جامعه
و دهد نشان واكنش سياسي توسعه در تاخير اين به نسبت
مطالبات اجابت براي و خود از نمايندگي به را خاتمي
ظهور حيث اين از.نشاند مجريه دستگاه صدر بر معوقهاش
گروهي برنامهريزي يك حاصل نه اصلاحطلبي جريان و خاتمي
در كه بود عميقي تحولات بطن از برآمده بلكه تبليغاتي يا
اين بر داشت ، جريان جامعه بطن در انقلاب از پس دهه دو
توسعه عليه انتقادي واكنشهاي برخلاف كه است بديهي اساس
نياز امروز ،(شد اشاره قبل در آنها خاستگاه كه) سياسي
معاصر تاريخ در كه است تاخيري جبران ايران ، جامعه اصلي
اصلاحطلبان است ، آمده بهوجود سياسي توسعه درخصوص ايران
تاكيد و عمومي افكار براي مذكور ملاحظات تشريح با اكنون
اهميت و اقتصادي توسعه سياسي لوازم و مباني اهميت بر
روشن جامعه براي مايلند سياسي اصلاحات پروژه پيشبرد
حد تا نيز آنها معيشتي و اقتصادي مشكلات حل كه سازند
سياسي توسعه بحرانهاي موفقيتآميز گذر به بستگي زيادي
.دارد
:پانوشت
توانا ، 25/5/78 هفتهنامه نقيبزاده ، احمد دكتر با گفتوگو -1
نشر فولادوند ، عزتالله آزادي ، از گريز فروم ، اريك -2
حبيبي ، 1348
"پرولتاريا" جايگزين "كاگنتاريا"
(پاپاني بخش) علم فلسفه
پايا علي دكتر
فلسفه ظهور آن ، و زد لطمه نيز ديگري موضوع ماجرا ، اين به
پنجاه ، و چهل دهههاي در كه بود انگلستان در تازهاي
اذعان فلسفه ، اين متوليهاي.شد ناميده عادي زبان فلسفه
و نمود استفاده منطق ابزار از نبايد "اصلا كه ميداشتند
تحليل را مردم عادي زبان اگر.رفت علم بهسراغ نبايد
گفتند.خواهدشد حل فلسفي ، ابهامات از بسياري كنيم ، دقيقي
و است ابهامات توضيح و تبيين و تحليل فقط فلسفه ، كار كه
.باشد عادي زبان بر ناظر بايد تحليل ، اين
"علم و علم فلسفه" بين ديگري شكاف كه بود هنگام اين در
.شد ايجاد "فلسفه و علم فلسفه" و
خيلي تحولات و كرده طي را درازي راه علم ، فلسفه اكنون ،
جنگ از پس كه علمي فلسفه.است ديده خود به را زيادي
محدود پوزيتيويسم لاچكال حوزه در "منحصرا دوم ، جهاني
كه گرفته خود به قابلتوجهي ابعاد و جنبهها الان ميشد ،
.ميكنم اشاره آنها از بعضي به من ،
به خود ، روش و طبع صرافت برمبناي پوزيتيويستها ، لاچكال
كار غيرزمانمند گزارههاي با هم منطق.داشتند توجه منطق
صادق مكانها ، و زمانها همه براي منطقي ، حقيقت.دارد
فلسفه براي پوزيتيويسم لاچكال كه مشكلاتي از يكي پساست
منع را علم تاريخ به توجه كه بود اين كرد ، ايجاد علم
يك كه داشت وجود علم تاريخ در جرياني حال ، همين درنمود
رهيافت ريشهاش ، كه نگرشي.بود تاريخ به نادرست نگرش نوع
.است علم تاريخ به استقرايي
به توجه كه بود اين شد ، پيدا ترتيب اين به كه مثبتي تحول
پختهتري خيلي نگاه با توجه ، اين و شد جلب علم ، تاريخ
رشد و پختگي يك از علم ، تاريخنگاري يعني.گشت همراه
اتفاق علم فلسفه در كه ديگري مثبت حركت.شد برخوردار
كه بود تلاشي هستيم ، آن شاهد ما الان و افتاد
از نميتوانيم ما گفتند آنها.كردند علم جامعهشناسان
.كنيم غفلت بوده ، حاكم دانشمند زمان جامعه بر كه شرايطي
را شرايط آن ما اگر.است تاثيرگذار بسيار شرايط ، آن خود
.بفهميم را آن ميتوانيم بهتر بشناسيم ،
به توجه است ، علم فلسفه تازه بركتهاي از كه ديگري جنبه
كه بردهاند پي نكته اين به علم ، فيلسوفان.است علم خود
علم ، با را خود آشنايي و بگيرند جدي را علم ميبايست
در علم فلسفه در حاضر حال در كه حوزههايي.كنند بيشتر
كه است فعالي حوزههاي ميشود ، تشكيل امريكا و اروپا
آن.ميبينيد آن در را علما و علم فيلسوفان همزمان حضور
و ميشدند جمع هم دور علم فيلسوفان فقط كه سابق حالت
انگلستان ، درندارد وجود ديگر ميكردند ، منطقي بحثهاي
علما آنها ، در كه ميشود تشكيل هفتگي سمينار زيادي تعداد
نقدهاي را آنها بحثهاي علم ، فيلسوفان و ميگويند سخن
علما ، ميگويند ، سخن فيلسوفان وقتي و ميكنند فيلسوفانه
نزديكتر ارتباط به اينجا در پس.ميكنند عالمانه نقدهاي
غربي ، دانشگاههاي در اينك.ميرسيم علم فلسفه و علم
(Communication رشتهاي بين علوم مانند جديد رشتههايي
سمتي به رشتهها ، اين جهتگيري كه شده تاسيس of Science)
در و آورد پايين خود ، پيشرفته خيلي مرز از را علم كه است
.كرد پخش جامعه ، سطح
كه است جهاني حركتيم ، در آن سوي به ما كه جهاني
زماني.است داده كاگنتاريا به را خود جاي پرولتاريا ،
كاگنتاريا الان.ميسازند را جهان كارگران ، ميگفت ماركس
كه كارگراني يعني كاگنتاريا ، .ميدهد انجام را كار اين
كاگنتاريا از جامعهاي اگر.هستند انديشه سلاح به مجهز
بين علوم وظيفه.خواهدبود فقيري جامعه باشد ، خالي
مرزهاي كه است اين (Communication of Science)رشتهاي
از جامعه تا كند كمك و كند عرضه جامعه به را علمي معرفت
.شود غني انساني ، ثروتهاي حيث
كه است جنبههايي ديگر از علمي ، اكتشافات منطق مهم بحث
كه بود زمانيميشود توجه آن به علم ، درفلسفه امروزه
حوزه به محدود امري علمي ، اكتشافات ميكردند تصور
اين.درنميآيد منطقي ضابطه هيچ تحت و است روانشناسي
اما است ، مفاهيم با رياضيوار انتزاعي برخورد نحوه جنبه ،
هوش) كامپيوتر چارچوب مانند تازه چارچوب يك در بار اين
معتقد كه شده مطرح زيادي بحثهاي چارچوب ، اين در.(مصنوعي
.نيست روانشناسي حوزه به محدود امري علمي ، اكتشافات است
الگوهاي و چارچوب آن ، براي ميتوان كه است امري بلكه
شيميدانها ، بخصوص رهيافت ، همين كمك به.كرد تدوين منطقي
پي آلي شيميايي مواد تركيب جالب بسيار ساختارهاي به
آنها به ميخواست انديشمند يك اگر كه ساختارهايي.بردند
شبيهسازي با آنها.ميكرد صرف را زيادي زمان برسد ،
به را سيستم يك مختلف حالات و طرحها كامپيوتري ،
فضايي هيات يك پيشنهاد در آن از و ميدهند كامپيوتر
در را فضايي هياتهاي اين.ميگيرند كمك مناسب ،
درماني خواص با را آن مناسبترين و كرده آزمايش آزمايشگاه
.ميگيرند بهكار خوب
اكتشاف آيا كه است همين مهم ، بسيار بحث يك حاضر درحال
كرد؟ قانونمند ميتوان را علمي
اما كرده ، پيدا دوباره حيات علم ، فلسفه ترتيب اين به
نيز ديگر حوزههاي در.نميشود علم حوزه به محدود تنها
.است پرورش و آموزش قضيه ، اين از نمونه يك.تاثيرميگذارد
مركز ، آن در كه دارد وجود فعالي بسيار مركز لندن ، در
در تفسير مدلهاي به را مكانيك كوانتوم در تبيين مدلهاي
حوزهها ، اين دوي هر در اينكه برايميدهند تطبيق اقتصاد
حوزه ، دو اين چون و داريد سروكار احتمالات و آمار با شما
ميكنند ، پيدا شباهت هم با خيلي رياضي ، مدلهاي بهلحاظ
در مدلها اين از كه كردند پيشنهاد را علمي پروژه اين
.كنند استفاده بالعكس ، و حوزهها اين
(قبل از بيشتر) زيادي توجه غرب ، در كه است دليل همين به
از بسياري كه ميبينيم حال.ميشود علم فلسفه به
هم در حتي فلسفه دپارتمانهاي و علم فلسفه دپارتمانهاي
.شدهاند ادغام
|