...ماست مهرباني آواي سينما جشن
(پاياني بخش)...باشد صادقانه اگر هنر
...ماست مهرباني آواي سينما جشن
:اشاره
ايران سينماي جشن آخرين واقع در و سينما خانه جشن سومين
انتظار در جهان كه شد برگزار شرايطي در بيستم قرن در
.ميكند مرور را گذشته قرن تجربيات سال 2000 به ورود
گامهايي تمام و اقتصادي سياسي ، فرهنگي ، هنري ، تجربيات
برداشته بيشتر هرچه پويايي مسير در گذشته قرن در كه را
يكي تصوير و صدا جادوي با نقرهاي پرده اين سينما و است
دشمنيها ، و دوستيها از تجربياتي.تجربههاست همين از
...و كينهتوزيها و مهرورزيها
براي را خود ايران جمهور رئيس پيشنهاد به جهان كه زماني
را خود بايد ايران سينماي ميكند آماده "تمدنها گفتگوي"
كه چراكند آماده زمينه اين در بهتر هرچه حضور براي
بينالمللي جشنوارههاي كه است سينمايي ايران ، سينماي
دريچه همين از و هستند فيلمهايش ديدن انتظار در همواره
بزرگترين از يكي عنوان به ميتواند ايران سينماي كه است
جهان سطح در را فرهنگي گفتمان سرزمين اين تريبونهاي
راه يك دنيا در خود فرهنگي حضور با همراه و كند مطرح
.كند پيدا كشور از خارج در نيز را خود با متناسب اقتصادي
مملو سينما خانه جشن دوره سومين برگزاري محل وحدت ، تالار
بازيگران ، از اعم سينما خانه اهالي.بود جمعيت از
بقيه و فيلمبرداران تهيهكنندگان ، كارگردانان ،
بقيه و خبرنگاران اصلي ، تالار در سينما دستاندركاران
را تالار ديگر صندليهاي جادويي هنر اين به علاقهمندان
و فرهنگ وزير مهاجراني ، عطاءالله.بودند كرده اشغال
از سينما خانه مديرعامل صمدي يدالله اسلامي ، ارشاد
سمت به را عكاسي دوربينهاي كه بودند چهرههايي
بيش تجمع.ميكردند هدايت اصلي تالار اول رديف صندليهاي
هنري و سينمايي چهرههاي از كه مطبوعاتي عكاسان حد از
شاخصترين از برنامه شروع از ميگرفتند ، قبل عكس
فلاشهاي و كرد جلب خود به را همه توجه كه بود صحنههايي
و دلنشين نورپردازي عكاسي دوربينهاي متعدد و متوالي
.ميزد برهم را تالار جذاب
را سينما خانه شدن دهساله كه حالي در "قاسمي ثريا"
عنوان به تا كرد دعوت "منصوري تورج" از ميكرد اعلام
سومين مراسم مديره هيات بيانيه قرائت با سخنران اولين
از مديره هيات بيانيه در.كند آغاز را سينما جشنخانه
در فعال و فراگير قانوني ، تشكيلات عنوان به سينما خانه
نكته اين به همچنين و شد برده نام كشور سينمايي امور
در فعال حضور هميشه كه ايران سينماي كه شد اشاره
و فرسوده فني لوازم اين با داشته بينالمللي جشنوارههاي
و است ناتوان شدت به جهاني بازارهاي به ورود براي منسوخ
بين بيشتر همسويي و هماهنگي و اساسي تجهيزات به نيازمند
اين در كه است گفتني.است كشور فرهنگي مسئولين و مديران
لحاظ از چه و سودآوري لحاظ از چه امسال سينماي بيانيه
در كه "قاسمي ثريا" آن از پس.شد ارزيابي مثبت تماشاگر
اعلامكننده و مجري عنوان به سينما خانه جشن از دوره اين
به تنديس اولين اهداء براي بود ، شده برگزيده برنامهها
فقيه آتنه" از مكمل مرد و زن نقش بازيگر بهترين برندگان
اعلام از قبل.كرد دعوت "اكبري عبدالرضا" و "نصيري
ميكنم آرزو":كرد آغاز اينگونه اكبري عبدالرضا نامزدها
سقف همين زير و جا همين در سينما خانه جشن سيصدمين كه
".شود برپا ما فرزندان توسط
و زن نقش بازيگر بهترين براي سينما خانه تنديس آن از پس
و "زن دو" فيلم براي "زارعي مريلا" به ترتيب به مكمل مرد
مراسم ادامه در.شد اهدا "خدا رنگ" فيلم براي محجوب حسين
كه امسال فيلمهاي از عكسي نمايشگاه ديدن براي حاضرين از
.آمد عمل به دعوت بود شده جمعآوري فيلمها عكاسان توسط
ماسوله زيبايي و مه ميان در و جنوب خورشيد تند نور در"
داشته را ديدنش شانس اگر ميبينيم كم را او.ديديم را او
در زندگيش كه وارستهاي عاشق.ميدرخشد الماس مثل باشيم
"...و ميشود خلاصه عشق
"تقوايي ناصر" وصف در "قاسمي ثريا" كه بود سخناني اينها
فيلم براي سينما خانه تنديس اهداي براي او از و كرد بيان
"تقوايي ناصر".آورد عمل به دعوت كوتاه و مستند انيميشن ،
دليل به كه موضوع اين به اشاره با حضار از تشكر از پس
سه به فيلمها اين دارد وجود كوتاه فيلمهاي در كه تنوعي
از.است شده تقسيم كوتاه داستاني و مستند انيميشن ، بخش
و كرد ياد ايران سينماي پنهان بخش عنوان به كوتاه فيلم
و شد شروع كوتاه فيلمهاي با ما سينماي رشد":گفت
يك در.دارند ما گردن بر بزرگي حق فيلمها اين سازندگان
جوانان و شد روبهرو بحران با فيلمها اين ساخت موقعيتي
بخش هر در امسال ولي ميدادند نشان رغبت سمت اين به كمتر
".است خوشحالي بسي جاي اين و دارد وجود كانديدا حداقل 5
و ساخت براي را جوانان و مردم تمايل سخناني در "تقوايي"
اشاره نكته اين به و كرد بيان كوتاه داستاني فيلم تماشاي
فيلم بلند ، فيلم ساختن به علاقهمندان نبايد هرگز كه كرد
كوتاه فيلم كه زيرا ببينند خود براي پرش سكوي را كوتاه
.دارد را خود ارزش تنهايي به
بهترين معرفي براي "متوسلاني محمد" از وقتي ادامه در
با "متوسلاني" شد ، دعوت چهرهپردازي و ويژه جلوههاي
آغاز بود داده رخ خودش براي كه اتفاقاتي از يكي به اشاره
من شانه در چاشني بود قرار فيلمها از يكي در":كرد
اين مسئول كه دوستي.شود منفجر شليك با كه شود گذارده
بقيه ببند ، را چشمت شد آغاز كار وقتي گفت من به بود كار
با ولي بستم را چشمم من شد شروع صحنه وقتي.است حل مسائل
اين و كرد برخورد چشمم سفيدي به تراشهها از يكي حال اين
اميدواريم حالاداديم دست از را خود چشم يك ما كه شد
حال مراعات بيشتر.ميدهيم دوستان اين به كه باجايزهاي
همچنين (حاضران خنده) "شود بهتر چاشنيها و بكنند را ما
چهرهپردازي بهترين جايزه كه كرد خشنودي ابراز متوسلاني
خوبي پارتيهاي را آنها كه چرا.بدهد بايد خودش هم را
براي بازيگران چهرههاي كردن تحمل قابل براي كرد معرفي
.تماشاگران
او اينكه محض به.بود "زاده رسول احمد" نوبت آن از پس
شنيدن با را او تازه حاضران اينكه مثل كرد صحبت به شروع
هم او.كردند او مجدد تشويق به شروع باشند نشناخته صدايش
اينكه مثل":گفت بود شده متعجب دوباره تشويق اين از كه
تنديس رسولزاده سپس ".دارد جا خيلي شما ذهن در صدا اين
.كرد اهدا "منصوري روبيك" به را سينما خانه افتخار
بهترين تنديس اهداي براي"خسروسينايي" از مراسم ادامه در
با را خود سخنان "سينايي".آمد عمل به دعوت متن موسيقي
براي سينما حرفه از كه آنهايي و علاقهمندان به سلام
با ويكرد آغاز ميگيرند بهره ايراني فرهنگ ارتقاء
براي فيلم موسيقي نوشتن گذشته در كه مطلب اين يادآوري
فيلم براي كه هست يادم":گفت ميشد محسوب شان كسر افراد
.بنويسد را فيلم موسيقي تا كردم مراجعه دوستي به كوتاهي
ولي ميكنم را كار اين هستم تو دوست چون گفت من به او
ديگران نميخواهم چون بگذار مستعار اسم من كار روي
هم اكنون هم و ميكنم آهنگسازي فيلم براي من كه بدانند
با درادامه او ".هست من كوتاه فيلم روي مستعار اسم اين
موسيقي هم موسيقيدانان همكاري با اينكه از خشنودي ابراز
كرده پيدا زيادي اعتبار ما سينماي موسيقي هم و ما كشور
بابك" به متن موسيقي بهترين براي را سينما خانه تنديس
مراسم ادامه در.كرد اهدا "ساحره" فيلم براي "بيات
بهترين به تنديس اهداء براي كه "آريا معتمد فاطمه"
از خود سخنان آغاز در بود ، شده برگزيده فيلمبردار
پشت ايران سينماي اعتلاي براي كه گفت سخن راهي سختيهاي
.است شده گذاشته سر
عمر يك من نظر به ولي گذشته سال ده ميگويند":گفت وي
كنار نفر سه دو ، فارابي زيرزمينهاي در كه زماني از.است
همه ما كه امروز تا بنويسند را اساسنامه تا نشستند هم
كه گفتند روز آن.است گذشته عمر يك هستيم جمع يكديگر دور
ضوابط و چارچوبها از خارج يعني بنويسيم گرد را اساسنامه
برگشت وقابل باشد انعطاف قابل چيز همه يعني.پاگير و دست
".دايره يك مثل
مهرباني سينماي عنوان به ايران سينماي از "معتمدآريا"
جهان كه ماست مهرباني آواي اين":گفت ادامه در و برد نام
برخوردار بالايي تكنيك از نه ما وگرنهميكند تسخير را
مهر خاطر به ما سينماي.بالايي تجهيزات از نه و هستيم
دنيا به كه است فرزندش به مادري مهر خواهرش ، به بچهاي
".ميشود معرفي
دارد ادامه
(پاياني بخش)...باشد صادقانه اگر هنر
نيست خلق خدمت جز به عبادت
نيست دلق و سجاده و تسبيح به
را او كه است (ملي)راستين شاعر نيز قبادياني ، خسرو ناصر
و كرد بيابان و كوه آواره زمان آن مردمان تعصبات گرچه
به آوردن روي سبب به اما بود ، گريزان و بدوش خانه سالها
پاي از را او دوران محنت جگرخراش نيش نه عادي ، مردم
التماس ، و گدائي دست نه بازگشت ، رفته راه از نه درافكند ،
از جنبه ، كم شاعران چون عمر ، درباقي نه و برد اشراف پيش
زندگي اساسي واقعه عنوان به بود ، رفته او بر كه ستمي اين
را ديگران و ريخت اشك كرد ، ياد "سلمان سعد مسعود" مانند
كه آموخت نامرديها ، اين جمله از او.طلبيد همدردي به
مدح مهرههاي خر همان را حاكمان و شاهان اشراف ، گردن
زبان گرانبهاي گوهر او.است زيبنده جيرهخوار ، شاعران
.نريخت خوكان پاي به را ارجمند فردوسي يادگار پارسي ،
نريزم خوكان پاي در كه آنم من
را دري لفظ در قيمتي اين مر
.زيست "يمكان" دره در محقرانه
يمكان دره در كه بدان منگر
مجانينم كردهاند محبوس
.نپردازند چپاولگران مدح به پس زان تا آموخت ديگران به و
از بعد و نپرداخته مداحان دم به چنين ، كس هيچ او از قبل
غارتگران رنگين سفره از چشم او چون نتوانست كس هيچ او
.برگيرد
آنرا مدحت كني گوهر به و علم به
را بدگوهري و جهل مر مايهاست كه
را طمع و دروغ آري اندر نظم به
را كافري سرمايه دروغست
غارتگران ، جور تشخيص در دورانديشياش سبب به زاكاني عبيد
دراين سخن رساندن و هزلآلود طنز به پايهگذاري نخستين
جزء را او پيچيدگي ، نداشتن استحكام و ايجاز حد به رشته
براي كه آن با زاكاني عبيدميخوانند راستين هنرمندان
چون هيچگاه اما ميفروخت ، و ميساخت قصيده زندگي گذران
بينايي زورمندان ، شوكت تنها نه نفروخت ، را خود ديگران ،
به شدن وارد و نزديك با بلكه نساخت ، كور و خيره را درونش
بود ، حكمفرما كه عميقي دادگري فقدان به ايشان دستگاه
خودش آلود طنز درهزليات را كلامش تيغ تيز نيش و پيبرد
.ساخت آنان متوجه
به بايد هنر شناخت براي شد ، گفته كه همانطور اينرو از
فرهنگ از جزيي عنوان به هنر زيرا آورد ، روي جامعهاي
خواستها ، افشاگر و بشر تفكر و زيست شيوه نمايانگر
است تاريخ از برههاي هر در اجتماعي نيازهاي و ضرورتها
رابطه تا ميكوشد و ميپردازد مهم اين به جامعهشناسي كه
.دهد قرار بررسي مورد را هنر و جامعه متقابل
ماخذ و منابع
و هنر شناسي جامعه محدوده و گستره -شيروانلو فيروز -1
ص 4 -سال 1355 -توس انتشارات -ادبيات
محمد تاليف -"هنر تعريف در تحقيق" كتاب به شود رجوع -2
.سال 1352 -زوار انتشارات -قطبي يوسف
ترجمه -اجتماعي تكامل روند هنردر ضرورت -فيشر ارنست -3
سال 1348 -دوم چاپ -نگين مجله انتشارات -شيروانلو فيروز
ص 84
.هنر فلسفه -الهي رضا محمود -4
ص 72 ترتيب به -همان -هنر ضرورت -فيشر ارنست - و 7 6-5
.و 300 و 299 298-230-و 73
و صفحات 300 ، 301 ، 303 همان -هنر ضرورت -فيشر ارنست -8
.307
ترتيب به -همان -هنر ضرورت -فيشر ارنست - 0111-9
.و 98 و 97 96-87-صفحات 86
هنرنامه -نگارنده نوشته عوام هنر مقاله به شود رجوع -12
سال 1377 -هنر دانشگاه انتشارات -شماره 2
هنرهاي مجله -نگارنده نوشته "ملي هنر" مقاله به رجوع -13
-تهران دانشگاه زيباي هنرهاي دانشكدههاي و5 شماره 4 زيبا
وبهار 1378 زمستان
سال -تهران دانشگاه -اشعارناصرخسرو تحليل -محقق مهدي -14
.ص 326 1363
شود رجوع هنر جامعهشناسي درباره بيشتر مطالعه براي -15
:به
-ديگران و كيتل آرنولد -برگر جان تاليف -جامعه و هنر -
.سال 1354 -شبگير انتشارات -كلجاهي.ج.ترجمه
نشر -توكلي نيره ترجمه -ولف جانت -هنر اجتماعي توليد -
.سال 1367 -اول ج -مركز
... هربرت -هاوزر آرنولد تاليف -هنر اجتماعي خاستگاه -
- ديگران و شيروانلو فيروز -آزاد -م -ترجمه -وديگران
.سال 1357 -نياوران فرهنگسراي انتشارات
|