آرامش و حقيقت راستي جستجوي در
دوست زبان از
آرامش و حقيقت راستي جستجوي در
(دوم بخش) گاندي مهاتما واخلاقي ديني هاي آموزه
"هرتل" روش دوران ، اين در گاندي اقدامات بزرگترين از يكي
.داشت نام (Hartal)
كه بود مغازهها و كارها همه تعطيلي و اعتصاب هرتل ،
بار ، نخستين براي روش ، اين در.داشت اعتراضي خصلتي
در اعتصابات ، اين جريان در.شدند متحد مسلمانان و هندوها
انگليسي سركوبگر قشون فرمانده كه داير ژنرال آوريل 1919 ،
به شليك دستور (Jallianwala)"والا جليان" باغ محل در بود
كشتار اين.شدند زخمي و كشته تن هزار دهها و داد سربازان
و داد تكان نيز را لندن حتي كه هند ، فقط نه بزرگ فاجعه و
و مجامع در حضور با گاندي.نمود عكسالعمل به وادار
در را "همكاري عدم نهضت" هندوها ، و مسلمانان ميتينگهاي
(Swaraj) "سواراج" به موسوم خيزش سپس و كرد آغاز عظيم سطح
حزب.نهاد بنياد را هند خودمختار حكومت براي مبارزه يا
تصميماتش مركز و رهبر عنوان به را وي هند ، ملي كنگره
و احزاب از نفوذش كه حالي در نپذيرفت او ولي برگزيد
رسوخ هنديان همه روح در و رفته فراتر مذاهب و گروهها
هند ، ميليوني صد چند نيروي از گاندي همه اين بابود كرده
.ميگرفت بهره خشونت عدم به دعوت و آرامش براساس همواره
انگليسي يا حكومتي نيروهاي از برخي مردم ، كه هنگامي حتي
وي ميكردند ، مقتول و پايمال طغيانهايشان طي در را
.ميگرفت روزه و ميكرد اعتراض
شش به و بازداشت دولت سوي از ديگر بار فوريه 1922 ، در
زد دست جدي مطالعات به زندان در وي شد ، محكوم زندان سال
مسلمانان نزديكي جهت راهي يافتن براي را خود تلاش همه و
سال 1929 ، پايان در سال پنج از پس.ساخت متمركز هندوان و
گذاشت سياست عرصه به پاي دوباره هند ، استقلال شعار با وي
ششم و بيست روز.بازگرداند آن به را سواراج نهضت رونق و
و شد اعلام خودمختاري روز نام به سال 1930 ، در ژانويه
اعلام "رسما هند جمهوري ژانويه 1948 ، در 26 نيز سرانجام
.گرديد آغاز و
.بود نمك جمعآوري به اقدام گاندي ، فعاليتهاي ديگر از
هند ، سواحل در روز چهار و بيست مدت يارانش ، و گاندي
سوي به هند مردم همه آن پي در و افتادند راه به پياده
به هم باز كه -مساعي همين اثر در.برداشتند گام سواحل
از "رسما انگليس دولت سرانجام -انجاميد گاندي بازداشت
به سال 1931 در گاندي و كرد مذاكره درخواست كنگره حزب
و خواستهها تا شد سبب كشور آن در او حضوررفت لندن
تشريح جهاني سطحي در و انگلستان مردم براي هند ملت وضعيت
مردان و روشنفكران از بسياري با وي كه عليالخصوصشود
.نهاد آنها بر ژرف تاثيري و كرد ملاقات اروپايي متنفذ
جواهر جمله از -يارانش كه فهميد گاندي بازگشت ، هنگام در
و نجابت كمال در سخناني او.شدهاند دستگير -نهرو لعل
ميلاد هديه":گفت جمله از و كرد ابراز واكنش در استواري
."است ذيقيمت هنديان براي مسيحي نايبالسلطنه يك مسيح
كه دانست زندان در گاندي.بردند زندان به نيز را او خود
در مذاهب و فرقهها اختلافات بر افزودن براي انگليس دولت
براي كه دهد تغيير صورت اين به را هند اساسي قانون هند ،
اين مقابل در.كند برقرار جداگانهاي انتخابات مذهب هر
خواهد روزه مرگ پاي تا كه كرد اعلام زندان در وي تصميم ،
دولت روز ، پنجمين در كه بود موءثر چنان تصميم اين.گرفت
نيز آزادي از پس گاندي.كرد عدول تصميم اين از انگليس
حتي و ميكوشيد هندوها و مسلمين وحدت راه در همواره
.ناميد خدا فرزندان را نجسها
آغاز شرق از ژاپن هجوم يكباره جهاني ، دوم جنگ ابتداي در
شعار انگليسيها ، ذمه بر جنگ مسئوليت اعلام با گاندي شد ،
شديدي نطق وي."شويد خارج هند از":ساخت مطرح را معروفي
.شد بازداشت اوت 1942 در و كرد ايراد انگليس دولت عليه
شورش به كه روزهاي شش و بيست روزه از پس بعد سال يك اما
اين در.كردند آزادش ناچار به شد ، كشيده هند در سراسري
اين.گفتند حيات بدرود دوستش نزديكترين و همسر ايام
استقلال پذيرش به وادار را انگليس دولت سرانجام مبارزات ،
طول در كه مبارزهاي سرانجام سال 1947 ، اوت در و كرد هند
نيز و بود يافته استمرار و شده آغاز قبل سده نيم و يك
مهاتما به اينك كه گاندي چند كرم موهندس تلاشهاي قرن نيم
.نشست بار به بود شده معروف
.بود تازه رنجهاي آغاز.نبود راه پايان هند ، استقلال اما
...متفاوت مذاهب و ژرف اختلافات و عميق زخمهاي با كشوري
-مسلمين و هندوان خاصه -مردمان اختلافهاي رفع براي گاندي
شهر به شهري از پياده او.كرد آغاز دوباره را خود راه
روزه ميشد روبهرو مشكلي با كجا هر و ميرفت ديگر
اختلافات از دست داشتند دوستش صميمانه كه مردم.ميگرفت
.مينهادند آغاز را مودت از تازهاي بناي و برميداشتند
اينكه ويژه به.نبود صادق همه مورد در مسئله اين اما
در از گاندي مذهبي ابتكارات با سخت متعصب ، هندوهاي
صوتي بمب يك يكبار متعصبان ، از يكي.درميآمدند مخالفت
ژانويه 1948 ، سيام در سرانجام و كرد پرتاب او سوي به
بيرلاهاوس نام به محلي در عبادتگاه ، از مراجعت هنگام
اداي به تظاهر با خشمگين و قشري هندوي يك (Birla House)
به تير كوچك ، 3 طپانچهاي با و شد نزديك وي به احترام
اين كرد ادا گاندي كه كلمهاي آخرين.كرد شليك وي قلب
"خداوندا" يعني "ههرام":بود
گاندي تعليمات جوهر و انديشهها -2
خصلتي گاندي تعليمات و انديشهها كه كرد نبايد ترديد
اصل دو بر ويدربرميگرفت را انسانها همه و داشت جهاني
چه معاصر بشر بحرانهاي همه پاسخ كه ميفشرد پاي اخلاقي
-ميشود1 محسوب اجتماعي جنبه از چه و فردي عرصه در
حركت به دعوت را انسانها همه گاندي.خشونت عدم -راستي 2
با بلكه راهي ، هر از نه هم آن و ميكرد حقيقت تحقق براي
نظر از فضيلت ، يعني نكته ، اين و.فضيلت براساس و آرامش
و دشمنان رفع براي و هدف ، به رسيدن براي كه بود اين او
نبايد نيز و شد خارج راستي راه از نبايد هيچگاه موانع ،
آرامش با تنها راستي گاندي ، گمان به.شد متوسل خشونت به
.مييابد پايان فضيلت شود آغاز خشونت كه آنجا و است دمساز
آموزههاي شناخت برمبناي گاندي ، انساندوستي و اومانيسم
از را آموزهها اين.بود گرفته شكل بزرگ اديان بنيادي
كه بود مدعي لذا و ميشناخت بخوبي ايشان اصيل متون روي
جلوهاي آنها از هريك و دارد وجود اديان تمام در حقيقت
يك با را خود روز هر وي كه بود معروف.هستند خداوند از
رتق به سپس و ميكرد آغاز اديان مقدسه كتب از يكي از آيه
روزه را دوشنبه روزهاي.ميپرداخت بزرگش كشور امور فتق و
آن در و ميگذراند سكوت به را سهشنبه روزهاي و ميگرفت
در ويميپرداخت نفس در تامل و تعمق و مراقبه به روزها
اين همه كرد ، عرضه كه خطابهاي و مقاله صدها و كتاب دهها
اندرز و پند و ادبيات دين ، سياست ، زبانهاي به را اصول
كرده رسوخ جهان سراسر در آثار اين اينككرد عرضه ملت به
.است يافته جهاني معروفيتي و
اخلاقيش ژرف نگرش بر گاندي تعليمات جوهر و انديشهها
آنرو از اخلاقي ، قوانين كه بود معتقد او.بود شده استوار
ميتواند هستند انسانها حيات در علمي نتايج واجد كه
يا دارند ديني تقدسي اينكه صرف به لذا.باشد داشته اهميت
آن به نبايد ميشوند محسوب خداوند طرف از آموزهاي
داعيه كه من عمل هر":بود گفته جايي در او.نگريست
گفت بايد است ، غيرعملي كه رسد ثبوت به اگر دارد ، روحاني
چون ميبخشد ، نظم را ما زندگي اخلاق ، .شد نخواهد موفق كه
سامان و تحقق زماني تنها اخلاقي راستين قوانين.است عملي
و باشند داشته را آن پذيرش آمادگي انسانها كه ميپذيرد
را خود چشمداشت بدون و همت همان با يقيني ، علوم سطح در
".كنند بررسي اين وقف
-پراگماتيك -عملگرايانه ماهيتي آنكه عليرغم نگرش ، اين
تكليف بر مبتني معنا ، يك به و است ديني "عميقا اما دارد ،
اگر حتي موضوعه ، قوانين و قواعد از فراتر تكليفي ;است
قواعد اين گانديباشد شده وضع خداوند سوي از قوانين اين
بردوش رسالتي و انسان سرشت از جزئي را اخلاقي مبناهاي و
فرد خداي و مذهب كه نيست مهم پس.ميدانست انسان فطرت
استوار لامذهبي مذهب و مادي ديانت بر اگر حتي چيست ،
:گاندي گفته به.باشد
معاف عمل آن از را ما قانون اين انكار و خدا انكار"
اقتدارالهي فروتن و خاموش پذيرش كه حالي در داشت ، نخواهد
".ميكند آسانتر را زندگي سير
را دين كه ميرساند جايي به را كار زمينه اين در گاندي
دين" او نظر از و ميكند تعريف اخلاقي وظيفه بر مبتني
مسئله ، اين."اخلاقي قانون از متابعت با است مترادف
و جزنيكي نيست چيزي حقيقت ، كه است تفسير قابل بدينصورت
و آيد پديد جايي در ميبايد نيكي و زيبايي و زيبايي
.هست خدا كه آنجا كند؟ تجلي ميتواند كجا.گردد متحقق
و جا همه در ميشود؟ جلوهگر محملها كدام در و كجاست خدا
و خداوند تجلي يعني زيبايي ، تحقق براي پس چيز همه در
روي نيكي به ميبايد لاجرم مادي ، حيات به بخشيدن قدسيت
نيز اخلاقيات.اخلاقيات به عمل جز نيست چيزي نيكي و آورد
و فكري محدوديتهاي از فراتر و فطري تكليفهاي عالي بستر
همين منظر از گاندي ، .انسانهاست تاريخي و اقليمي و عقيدتي
تفسير "اساسا و مينگريست چيز همه به اخلاقي نگرش
برهمين اجتماعي و فردي زندگي و مقاومت هستي ، از ويژهاش
هنري ، زندگي از والاتر":او تعبير به.بود استوار دقيقه
راستي به":بود گفته ديگر جايي در نيز و ".است زندگي هنر
شما آنچه است ممكن گرچه دارد ، وجود كافي هنر من زندگي در
همه از بايد زندگي.نبينيد آن در ميخوانيد هنري اثر
شك بدون هنرمند بزرگترين من نظر به..گيرد پيشي هنرها
".ميزيد را زندگي منزهترين كه است كسي آن
دارد ادامه
دوست زبان از
در حساس كارهاي كه اشخاصي يك و حاكمه هيات يك صلاحيت
اگر و ميشود عموم در صلاحيتي يك موجب اين هست دستشان
دستشان مملكت مقدرات كه آنهايي همينطور و حاكمه هيات
ارتش روءساي از و ميكنند اداره را ارتش كه آنهايي است ،
به ما روزگار بودند صلاحيتداري مردم اينها اگر هستند ،
شما براي بودم ننشسته اينجا حالا هم من و نميرسيد اينجا
كارها اين صرف را وقتتان اينجا حالا هم شما كنم ، صحبت
طلبگي كه -برداشتم خودم كار از دست من اينكه.نميكرديد
صالح حكومت يك ما كه است اين براي اينجا ، آمدم و -بود
كشاندند را مملكت و نبود كار در صالحه قدرت يك و نداشتيم
پيدا ميشد آن به اميد كه چيزهايي تمام و نيستي به رو
كردند ، تباه را اسلام احكام.كردند تباه اينها بكني
بودند ، خلافكار همه بانكها.بردند بين از را ما زراعت
ميشد ، اداره ناصالح آدمهاي دست وزارتخانهها "اكثرا
نبودند مردم وكيل بود ، فرمايشي قلابي مجلسهاي مجلسها ،
.اينها
آن آراء از را صندوقها اين ميكردند پر و ميكردند درست
ملي آن وكلاي همه كه مجلسي يك.ميخواست دلشان كه را
مصالح و كنند دخالت بخواهند ما مملكت مقدرات در و باشند
از من منتها اول ، از نداشتيم ما بدهند تشخيص را مفاسد و
اطلاع را اخير دورههاي اين شماها دارم ، ياد امر اول
هم را سابق دورههاي اخير دورههاي همين از داريد ،
مجلس ميكنيد ملاحظه شما كه الان.قصه بود همين بفهميد ،
تمام ميشود ، صحبت مسايل اين از دولت ، شورا ، مجلس سنا ،
اول.بشوند بايد محاكمه اينها تمام ياغياند ، اينها
كه ميدانيد كه شما كه است اين هست وكلا بر كه اشكالي
مجلسايد؟ توي چرا ندارد ، انتخابات در دخالت ملت
اين ميكند ملتي يك به خيانت خودش مقام حفظ براي كه كسي
خودش ، اول از اين سلطنت ، براي اول از نداشته ندارد ، لياقت
است بوده سلطنتي كه كنيم تصديق ما اگر كرده خلع را خودش
كه شد بنا وقتي.نداريم تصديق را او كه ما والا كار در
حالا خير ، كه بفرماييد كه ، ميدانيم هم ما و باشد اينطور
انگلستان و شوروي مقابل در و ايشان است شده قدرتمند ديگر
را ليست ديگر حالا و است ايستاده اينها و آمريكا اين و
تهيه خودتان شما را ليست لكن نميآورند سفارتخانهها از
وكلاي اين.ميكنيد تهيه خودتان هم را وكلا و ميكنيد
قانون به خيانت اين نيست؟ مملكت به خيانت اين است؟ ملت
به يا باشد ، اينطوري مجلس كه شد بنا وقتي نيست؟ اساسي
و دار و شاه فرمايش به يا باشد سفارتخانهها فرمايش
.شاه دستههاي
صلحا انتخاب و پهلوي سلسله براندازي در مملكت اساس اصلاح
مملكتي امور اداره براي
سلسله اين تا يعني اول نكته آن تا نشود ، اصلاح اساس تا
بروند كارشان ، سراغ بروند اينها بايد.ندارد فايده نروند
خريدند ، تازه خريده ، كه جزيره آن در كردند كه دزديهايي
و همهدار كردند ، درست همهچيز برايش و خريدند هكتار هشت
خودش هستند ، آنجا عائلهاش يعني هستند ، آنجا هم دستهاش
مردم خيال به زندگي يك و آنجا برود ميخواهد حالا هم
.مرگوار واقع حسب به و اشرافي
دارد ادامه
|