زنان دنياي از واقعي اما تلخ تصاوير
كنيد انتخاب را خود اولويتهاي
خصوصي شركتهاي عربستان در تاجر زنان
ميدهند تشكيل

زنان دنياي از واقعي اما تلخ تصاوير
"زن دو" و "قرمز" زنانه فيلم دو بر نگاهي
"قرمز" فيلم شامل 2 امسال فيلمهاي پرفروشترين ميگويند
اثر "گيشه" بر فيلمها اين ميگويند.ميشود "دوزن" و
بر نيز غيرسازندهاي اثرات ميگويند.است داشته فراواني
بازي به آنها احساسات ميگويند.است گذاشته بينندگان روي
"تربيتي و بارآموزشي" عنوان با كه را آنچه و شده گرفته
يك ميگويند.است نداشته دختران و زنان برروي ميشناسيم
!چرا؟ مرد كارگردان يك ميگويند !چرا؟ زن كارگردان
شنيد خواهيم باز و گفت خواهند باز و ميگويند ، ميگويند ،
.خواند خواهيم نيز و
موقعيت با را زنها اسلامي ، انقلاب وقوع ترديد ، بدون
انقلاب از قبل سالهاي در كه موقعيتي.كرد آشنا جديدشان
خود هويت اينكهنبودند آشنا آن با عملي صورت به چندان
دين كه را قربي و ارج آن و بگيرند جدي "زن" عنوان به را
ديگر.شوند دارا دانسته ، مسلمان زن يك شايسته نيز اسلام
تشكيل را جامعه افراد از نيمي زنها كه ميدانيم همه
انقلاب ، از بعد كه زناني تعداد كه ميدانيم نيز و ميدهند
اينكه نيز و شدند شاغل محيطي ، شده ايجاد شرايط واسطه به
بسيار ميدهند نشان علاقهمندي اجتماع ، در خود حضور به
.است شده
فقط نه ديگر است "سالار مرد" جامعهاي ما ، جامعه اينكه
ديگر.است شده هم خراش گوش ديگر بلكه است تكراري حديثي
را فكري تحجرهاي پوسيده ديوارهاي بايد كه واقفند زنان
انداختن كار در ما جامعه زنان كه سالهاست و ريخت فرو
.برسد هم فلك سقف شكافتن به اگر حتي هستند "نو طرحي"
را چيز همه بايد آموخت ، بايد كه ميدانند ما زنان ديگر
مردان اختيار در ديروز تاكنون كه آنچه پشت پس از آموخت ،
قدر اين چرا فيلم دو اين راستي.آموخت بايد نيز ، بوده
فيلمهاي صورت به آنها تا شد باعث چيز چه شدند؟ "مطرح"
اين تا گشت اين موجب تصويري چه و بيايند؟ در پربيننده
شود؟ مطرح مطبوعات در نظر و نقد فيلم ، دو اين درباره همه
ما مردم در آن بيان و واقعيت كه است اين از غير به آيا
موءثر نباشد واقعي و نباشد آنچه تا و است؟ ناخوشايند هنوز
نيست؟
در "زن" مسئله طرح فقط كه گفت ميتوان واقعبيني كمي با
آنچه بلكه نياورده ، وجود به را انگاري چنين فيلم ، دو اين
موجب است فعلي جامعه در مطرح و موجود واقعيت عنوان به
فيلم در.نباشيم بين واقع چرا.است شده گفتگوهايي چنين
از كه هستيم مواجه پرانرژي و شاداب و جوان دختري با دوزن
با كه ميبيند محكم چنان زيرپايش را دنيا جواني ، قدرت پس
زندگي در تحولي و تغيير دارد قصد ميكند اعلام قدرت
مقابل در كه جواني دختر.بياورد وجود به نيز اطرافيانش
در حتي را ، آنها حل توان كه ميداند و ميايستد مشكلات
زيادي چيز كه اودارد هم خودش زندگي محدود دنياي همان
ميتواند كه آيندهاي در چرا پس نميخواهد ، خودش براي
ميشود؟ وامانده و ضعيف چنين باشد او مال
خانواده مثل خانوادهاي كه ميداند بيني حقيقت هرانسان
چندان كه پدرانيدارند وجود جامعه در هم هنوز فرشته ،
حال مايلند بيشتر و نيستند دخترانشان شدن آموخته به مايل
هنر سه يا دو به و گرفتهاند را خود ديپلم حداقل آنها كه
خانه به را آنها زودتر شدهاند هم آشنا آشپزي و خياطي
در بعدي مشكلات و مسائل "شر" از لااقل كه بفرستند بخت
اين همسرشان ، حمايت كنف در نيز آنها دختران و باشند امان
زمين تا همچنان باطل دور اين و دهند ادامه را بسته دايره
ما ، جامعه در هم هنوز.بگردد ميگردد ، خورشيد دور به
و اند"مردم حرفهاي" شنيدن نگران هميشه كه هستند مادراني
كه ميكنند دعوت مدارا و گذشت و صبر به را خود دختران
ادامه قصه اين كه آنگاه و آيد ظفر نوبت صبر ، پس از شايد
با آشپزخانههايشان ، تاريك كنج در كرد ، پيدا را خود باطل
خشك چشمان از پنهان را خود اشكهاي روسريهايشان ، گوشه
دارند دل در كه فريادي و ميريزند بيصدا دختران ، همين
مثل همسراني نيستند كم و.ميدارند نگه دل در بازهم را
خود خانه به را جوان و شاداب دختري كه فرشته ، همسر
خود را كردنش عمل طاقت كه رنگيني وعدههاي با و ميبرند
از بايد زن.زن زن ، و مرداست مرد ، كه چراندارند نيز ،
كه است زن سر بر سايهاي مرد و باشد داشته حرفشنوي مرد
فردي هويت زن كه بود سنگين چنان سايه اين اوقات گاهي اگر
سخت مشاجرهاي بگريزد ، آن از خواست و ديد خطر در را خويش
فرشته ، همچون زن اگر ، نهايت ، در و داشت خواهد دنبال به
و كرد پشت دارد همسر منزل در كه مواهبي و رفاه تمام به
شد خانواده دادگاه صحنه در حتي خود ، هويت احراز خواستار
هم ، قانون كه چرا.يافت نخواهد پشتيباني و حامي باز هم ،
را خود همسر مادي حوايج كه كرده اين به مكلف را مرد
در كه را خود استقلال و شخصيت زن اگر حتي كند ، برآورده
حقي ديگر باشد ، گذاشته مرد سعادتخواهي مخلصانه طبق
ميگويد كه ندارد اعتراض حق حتي زن.داشت نخواهد
.ندارد شنوايي گوش مرد و بزند حرف من با شوهرم ميخواهم
نبايد را رويش مهتاب ، و آفتاب و زيباست و جوان همسرش چون
چون شود معاشر نبايد تجردش زمان دوستان با.ببينند
آموختن همين با چون بخواند كتاب نبايد.ميآموزد "چيزها"
بايد اينكه و ميآيد سرش بر بلايي چه ميفهمد كه است
.بايستد ديگر بلاهاي و بلا اين جلوي
حتي كه است لمپني و اوباش مرد حادثه ، بد از هم ، او عاشق
كه است خودخواهي مرد نيز او.بگذارد عقب قدمي نيست حاضر
شده ، هم قيمتي هر به و ميخواهد خودش براي را چيز همه
و ميخواهد خودش خواستههاي كنار در فقط را او.ميخواهد
فقط ندارد ، او خصلتهاي و روحيات فهميدن در سعي حتي
.بس و همين.ميخواهد را او "خاطر"
بسيار ما جامعه در فرشتهها ، زندگي شرايط كه "واقعا
ناديده نبايد هست كه را آنچه.هست اما است ، رقتانگيز
و خوب دختر است پدر خانه در تا ميخواهند زن از.گرفت
و خوب همسر رفت ، همسر خانه به وقتي و باشد حرفشنويي
متون در حتي "پارسا فرمانبر خوب زن" كه باشد حرفشنويي
.ندارد توصيفي همچنين كهن
جواني ، عين در "واقعا خشك ، محيطي بر بيتاثيرگذاري كه زني
و آزادي احساس كه بگويم تحسين با بايد و ميشود پژمرده
حس وجود تمام با را شوهر مرگ از پس پرندهوارش ، پرواز حس
به را تيزتان و تند قلمهاي كه هم شما كاشكي و ميكنم
نشانه فيلم كارگردان سوي به نظر ، و نقد بيان عنوان
ميتوانيد وقتي فقط كه ميكرديد درك را حس اين گرفتهايد
و فرشته روحي فشار شرايط در كه كنيد حس را معنا اين
.باشيد گرفته قرار فرشتهها
بيشماري اشكهاي وجود با فيلم ، پاياني بخش در بيترديد
احساسي گفتن با و نبوده فرشته فرشته ، ديگر ريختهايد كه
او داده دست وي به سربهزيري و خوب شوهر چنان مرگ از كه
به منصفانه بياييد ولي.ديدهايد !مجسم ديوي چونان را
را او و كنيم تحسين را كارگردان شهامتكنيم نگاه فيلم
خود چون كه دست اين از فيلمهايي ساختن ادامه به تشويق
.كرد خواهد درك بهتر را زنان مسائل است "زن"
ديگري واقعيت حق ، به كه است "قرمز" دوم افروز آتش فيلم
هم چقدر و ميدهد نشان را خودمان اجتماع همين از بخشي از
عاشق قصه بازگويي كه اول بخش از.محكماند و زيبا تصاوير
و مسلكي لات كلمات سيل با فقط نه كه است مردي بودن
و سيلي با بلكه...و ويلايي خانه و موبايل و اتومبيل
.بنماياند همسرش به را خود عشق ميخواهد توهين و تحقير
اين بسياري كه است؟ زن به توهين و غيرواقعي قصه اين كجاي
زن از حمايت در و بيشمار فرساييهاي قلم با را بخش
امريكا از كه پولدار تيپ خوش جوان مرد اين.گفتهاند
به فعلي اجتماع مشكلات لاي از را فقير دختر تا نيامده
.ببرد خودش طلايي قصر
بسيار تيپ خوش جوان مردان نمونه خوشتيپ جوان مرد اين
با يا كه مرداني.دارند وجود ما جامعه در كه است زيادي
كشورهاي در كاركردن با يا و باباهايشان چلوكبابي بر تكيه
عاشق وقتي كه آنها رسيدهاند ، اولوفي و آلاف به خارجي ،
كم.خريد هم را عشق ميتوان كه ميبرند گمان ميشوند
همين در هم بهتري بيشمار مردان و مرداني چنين نيستند
و ميشناسند خوب را خود جنسهاي هم كه هستند جامعه
همه يكسره ، نميخواهيم.هست هم اين واقعيت كه ميدانند
نشده تمام هنوز كه "زن" قصه اما دهيم نشان منفي را مردان
زني همان.بماند باقي ضعيف نيست حاضر ديگر كه زني همان
همان ميسازد ، او نحس اخلاق با و دارد دوست را شوهرش كه
مرد وجود در تا ميگذارد كنار را خود خواستههاي كه زني
جانش مرد ، زيادهخواهي بالاخره...كه زني همان شود ، حل
همان نيست ، دادن باج به حاضر ديگر و ميآورد لبش به را
زني همان ميشود ، رانده فاميل و خانواده درگاه از كه زني
است ، بيپناه كه زني همان.نميكند حمايتش قانون حتي كه
نيفكنده زيرپا به را خود غرور اما خورده ، كتك شده ، تحقير
بيجاي و كور حسادتهاي و همسر خودخواهانه عشق دام در
بتوان هم افتاده پا از اگر كه همان.نيفتاده شوهر خواهر
طلب زندگي از را خود سهم و برميخيزد باز كرد ، خطابش
همچون بود ، گذاشته كناري به كه را خود "من".ميكند
كه ميداند و ميخيزد پا به و ميكند برتن دوباره لباسي ،
و قصههاست مال فقط پشتيبان ، و حامي ندارد ، را كسي ديگر ،
از و زندگي از.بگيرد بايد ميخواهد ، را خود حق او اگر
نميتوانيد مطمئنم اما نيست خوشايند كه مرگي نيز و مرد
نكرده فكر بعدش عواقب به اگر مردي ، چنين كشتن كنيد باور
نظري صاحب كه خواندم جايي در.است بخش لذت چقدر !باشيد
را شوهرش اينكه ابراز با قرمز فيلم در "زن" بود گفته
اين هم اطرافيان به و ميشود منصرف طلاق از دارد دوست
دوست را مردي چنين ميتوان چگونه ميكند ، تكرار را جمله
آسان عشق:كه است برده ياد از حتي عاشقي پس در چون داشت؟
براي توانا را خود و آمد خواهند پس از مشكلها و اول نمود
گذشت ، و مدارا به همواره كه زني.ميبيند آينده مشكلات حل
انساني و اوليه حقوق از گاهي حتي ميشود ، داده فرمان
الحق ، كه خواستهاي قبال در جان پاي تا و ميگذرد خود
كه بيصدايي فرياد بالاخره و.ميايستد نيست هم ناحق
.ميشود چاقو براق تيغه به تبديل مانده گلويش در هميشه
به را فيلم اين كارگرداني كه مردي بر بيپايان سپاس و
ديار اين مردان از برخي خصلتهاي از خود كه گرفت عهده
مخالفان تند نظرهاي مقابل در ايستادگي ، شجاعت و است آگاه
.دارد را
مهدوي مرضيه
كنيد انتخاب را خود اولويتهاي
شاغل زنان براي نكاتي
و تلخكامي خشم ، گناه ، احساس آنكه بدون نميتواند هيچكس
چيز همه زمان ، همه در همهكس ، براي باشد داشته سرخوردگي
آن انجام در سعي هرگز ميگويد اين از غير كسي اگر.باشد
.است نكرده
سخن ژرفناي
آنها كه گفتند زنان به تمام خوشبيني با دهه 1970 در
و داشتني دوست همسراني بينظير ، مادراني ميتوانند
اينها همه ميتوانيم ما.باشند درخشان آينده با شاغلاني
قناعت اين از كمتر به ناقص افراد تنها و باشيم داشته را
بچهداري ، خانهداري ، حين در ما كه آنچه اما ميكنند
در كه بود اين دريافتيم حساس موقعيتهاي حفظ و همسرداري
متفاوت "كاملا نقش سه همزمان كه است غيرممكن "ذاتا حقيقت
.داد انجام خوب هم را آنها همه و رساند انجام به را
عمل در ايده اين
بزرگ خودش را ودخترش است بيمارستان يك كارمند ارييل
كه حالي در ميتواند كه ميكرد فكر پيشتر.ميكند
بهترين به و ميكند نگهداري وجه بهترين به را فرزندانش
دريافته او.باشد نيز شركت يك رئيس ميكند همسرداري وجه
.نيست كافي كارها اين همه انجام براي روز ساعات كه بود
آنكه از پس.كرد كم را توقعاتش برخي او نتيجه در
مرحلهاول ، در را دخترش كرد تعيين را خود اولويتهاي
قرار سوم درمرحله را خانهاش و مرحلهدوم در را كارش
دلش او كه تميزي آن به او خانه امروزه ميگويد او.داد
از اوميكند فرزندش صرف را زماني او اما نيست ميخواهد
محيط اينكه از و است خوشحال ندارد معيني ساعت كارش اينكه
.ميبرد لذت ميكند خوشايند فرزندش و خود براي را خانه
را زيادي افراد من:ميگويد شغلي ترقي نردبان مورد در او
ميروند بالا ترقي نردبان از سبب بدين تنها كه ديدهام
.نيست هدف ديگر زندگي از جنبه اين شوند زده زمين به كه
سنجش براي
عصبي ، فشارهاي كه كردهايد احساس گذشته ماه در بار چند -
است؟ رسانده فروپاشي نقطه به را شما خستگي و فشار
تا يا ميبينيد عقبتر برنامههايتان از را خود آيا -
ميمانيد؟ بيدار دفتر يا خانه كارهاي انجام براي ديروقت
نماييد فهرست ترتيب به زندگي در خودرا مهم اولويت سه -
اين به رسيدن جهت در درستي به شما برنامههاي آيا
است؟ اولويتها
سيدگرگاني نازلي :ترجمه
كارزنان تاب باز كتاب :منبع
خصوصي شركتهاي عربستان در تاجر زنان
ميدهند تشكيل
براي سعودي عربستان زن بازرگانان -اجتماعي گروه
براي خصوصي شركتهاي دارند تصميم كشور اين در نخستينبار
.دهند تشكيل زنان به منحصر تجارت
اعلام فرانسه خبرگزاري اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
گردشگري به اختصاص كه شركتها اين از شعبه نخستين:كرد
.ميشود تشكيل جده در آينده اكتبر ماه دارد
زنان سرمايه از طرح اين در الاقتصاديه نوشته براساس
.شد خواهد استفاده شده سپرده بانكها در كه سعودي عربستان
سعودي بانكهاي سپردههاي درصد روزنامه 70 اين نوشته به
.است كشور اين زنان به متعلق
زن ولي مجوز به نيازي نوع اين از شركتهايي تاسيس براي
.نيست
|