تكنولوژي گناه
جامعهشناسي روش قواعد و دوركيم
تكنولوژي گناه
تمدن كه كرد سپري دوراني در را خود عمر هايدگر :اشاره
ناشي كه تحولاتي بود ، شديد تحولات سلسله يك دستخوش غرب
از بود ، كرده رو و زير را غرب دنياي صنعتي ، انقلاب از
غربت و بيگانگي به نسبت آدميان ميخواهد هايدگر اينرو
او كه فكري كنند ، فكر جهان اين در خود تكنولوژيكي وجود
و زمين يعني عالم ، كه ميدهد اجازه است آن طلب در
نشان خود ، زبان به و هستند كه چنان را خود موجودات ،
فكري مينامد ، حضوري فكر را فكر نوع اين هايدگر.بدهند
و فرضها پيش حقيقت كه است جرات و شجاعت اين كهداراي
تفكر درخور چيز هر از بيش كه امري عنوان به را ما غايات
مك كدل كه است مواردي اينها ميدهد ، قرار پرسش مورد است
چاپ به "غرب بحران و فلسفه" كتاب در زير مقاله در ورنز
منتشر هرمس انتشارات سوي از نزديك آينده در و رسيده
قرار بررسي مورد هايدگر ديدگاه از را غرب بحران ميشود ،
.ميدهد
انديشه و فرهنگ گروه
ورنز مك كدل :نويسنده
جوزي محمدرضا :ترجمه
در كوچكي شهر مسكيرش ، در سال 1889 در هايدگر مارتين
سال 1976 در و آمد دنيا به آلمان سياه جنگلهاي ناحيه
هايدگر فهميد ميتوان تاريخها اين از كه گونه آندرگذشت
يك دستخوش غرب تمدن كه كرد سپري دوراني در را خود عمر
كه ما براي تحولات ، اين فهم و بود شديد تحولات سلسله
.است مشكل و غيرممكن هستيم ، غرب تمدن از دوره اين محصول
حتي تكنولوژيكي انقلاب كه بود روزگاري در هايدگر زندگي
جهان در را بشر زندگي معيارهاي اساسيترين و اصليترين
دربر را زمين كره تمام كلي دامنه و كرده زبر و زير صنعتي
.است گرفته
خود كه عميقي تغييرات به خود نوشتههاي در "غالبا هايدگر
بشر شدن كن ريشه به جمله از ميكند ، اشاره بوده آن شاهد
حال در و هواپيما سپس و اتومبيل اختراع براثر زمين از
مابين سفر امكان كه نقليهاي وسايل اقسام و انواع حاضر ،
فواصل بر آمدن غالب كلي طور به و آورده فراهم را سيارات
راديو ، مانند ارتباطات تكنولوژي دستاورد كه مسافات و
نحوه دگرگوني به اينها همه البته كه سينماست و تلويزيون
ديگر عبارت به ;است شده منجر طبيعت عالم باب در ما تفكر
قواي از آدمي استقلال حاصل عليالظاهر تحولات اين تمامي
آنها استثمار و آن در تصرف و دخل بر او توانايي و طبيعي
"خصوصا -تحولاتي چنين.است بشر اراده و مقاصد جهت در
زندگي در تكنولوژي امكانات از فكر و ذكر بدون سوءاستفاده
حال عين در و شگفتانگيز بسيار هايدگر نظر از -روزانه
در تراكتور از استفاده عدهاي نظر از شايد.است خطرناك
ضبط و ثبت براي كامپيوتر از گرفتن بهره يا زمين زدن شخم
فكر است معتقد هايدگر اما باشد ، نداشته ايرادي هيچ مطالب
از غفلت و ميرود ما دنياي و ما سر بر كه آنچه به نكردن
پديد موجودات گوهر و ذات در تحولات اين كه اختلالي
.است ناميمون و بدشگون بسيار ميآورد
وجود غربت و بيگانگي به كه ميخواهد ما از هايدگر
ديگر عبارت به يا و كنيم فكر جهان اين در خود تكنولوژيكي
ميتوان نظر يك از.دهيم قرار تفكري چنين خدمت در را خود
كه اوست متفكرانه نداي از بازتابي هايدگر آثار تمام گفت
را كردن فكر امكانات كليه اينكه از قبل ميخواهد بشر از
توجه و آمده خود به بدهد دست از جبراني غيرقابل طرز به
معاصر انسان.است ايستاده كجا در و ميكند چه كه كند
او روي به تفكر راههاي پيش از بيش روز هر كه است غافل
اما نميشناسد را آن كه نيروهايي اثر بر و ميشود بسته
دور تفكر از ميكند ، آن بر نظارت و كنترل به تظاهر فقط
فكر بيشتر كه ميخواهد انسان از او جهت بدين و ميشود
.باشد محتاط بيشتر و كند
سال 1955 در.دارد خشني و سخت لحن هايدگر هشدارهاي
جمله از ما ، همه.ندهيم فريب را خود بياييد":مينويسد
فقر به كافي اندازه به اغلب ميكنند ، فكر تخصصي كه آنان
.سهلانگاريم بسيار كردن فكر در ما همه.دچاريم تفكر
همه در امروز جهان در كه است زيرك و مرموز زائري بيفكري
به را چيز همه ما روزگار اين در زيرا.دارد حضور جا
اينكه براي فقط ميكنيم ، تلقي وجه ترين منحط و سريعترين
".كنيم فراموشش "آنا و "فورا
تندو لازمي غير نحو به هايدگر لحن بگويند بعضي است ممكن
به آكادميسينها و دانشگاه اساتيد حضرات حتي و است خشن
تمام در البتهباشند داشته اعتراض اتهامي چنين
اما دارد ، ادامه تفكر جريان "ظاهرا جهان دانشگاههاي
گونه هر يا و تفكر از نحوه اين براي احترامي هيچ هايدگر
ميشود ، شمرده تفكر مشهور به بنا كه خودبيني ، و خودرايي
.نيست قائل
و "تقريبا است اساسي و ضروري هايدگر نظر از كه تفكري آن
ميان در يا و دانشگاهها از يك هيچ در "اصلا متاسفانه يا
نيست اين هايدگر نظر از حقيقي تفكر.ندارد وجود فلاسفه
و كرده تلمبار هم بر را علمي اطلاعات از انبوهي "صرفا كه
ميان كه پيچيدهاي متقابل روابط به يا و كنيم هضم
و قوي بسيار تئوريهاي يا و كنيم پيدا احاطه هست واقعيات
آن هايدگر كه تفكري آننماييم اختراع خود پيش از جامعي
ميكند ، دعوت آن به را ما و ميداند اساسي و لازم را
.باشد چيزي بر استيلا و غلبه آن غايت كه نيست تفكري
و جهان تغيير و فهم و درك انگيزه از گرفته نشات كه تفكري
تفكري.نيست هايدگر نظر مورد هرگز است آن به دادن شكل يا
و زمين يعني عالم ، كه ميدهد اجازه است آن طلب در او كه
.بدهند نشان خود زبان به و هستند كه چنان را خود موجودات ،
حضوري تفكر يعني reflection را تفكر گونه اين هايدگر
.مينامد
اين داراي حضوري تفكر":مينويسد سال 1936 در هايدگر
به را ما غايات و فرضها پيش حقيقت كه است جرات و شجاعت
سوءال مورد است تفكر خور در چيز هر از بيش كه امري عنوان
".ميدهد قرار پرسش و
روي از هرگز كه است تفكري حضوري تفكر ديگر عبارت به
اكتفا آورده دست به گذشته در كه نتايجي به خودرايي
چيز هر نو سر از پيوسته و نميشود قانع آن به و نميكند
هرگز تفكري چنين صاحب.ميدهد قرار پرسش مورد را كس هر و
است كافي ديگر اكنون:كه نميگويد رضايتآميز لبخندي با
همواره برعكس بلكه.يافتهايم دست لازم و درست پاسخ به و
پاياني نقطه هرگز و نميماند باز تعمق از و است راه در
.نميشود قائل خود براي
دارد ادامه
جامعهشناسي روش قواعد و دوركيم
(بخشآخر)
حتيالامكان كه ميدهد ارائه تعاريفي جامعهشناس -3
عيني كه چرا باشد نزديكتر واقعيت يعنيبه باشد ، عيني
عيني تعريف هرچه.ميشود آن بودن مستعدتر موجب آن بودن
حيات اينكه حال.است برخوردار بيشتري ثبات از باشد
تغيير اين كه ميكند تغيير بار هر و لحظه هر اجتماعي
پس.شود ايجاد تغيير اجتماعي واقعيت در كه ميشود باعث
وقايع از دستهاي وقتي مساله اين به توجه با جامعهشناس
از را مذكور وقايع ميبايست ميكند مطالعه را اجتماعي
.شود ظاهر جدا فردي تجليات از كه بگيرد درنظر جنبهاي
مرضي با نابهنجار از بهنجار وقايع تشخيص قواعد *
آنچه براساس اگر كه ميكند عنوان قسمت اين در دوركيم
در وقايع نوع دو نماييد مشاهده را اجتماعي وقايع شد گفته
پديدههاي -بهنجار 2 پديدههاي -ميخورد1 بهچشم جامعه
ميبايست وقايع اين تشخيص براي كه است معتقد.نابهنجار
صورتبندي همينكه نمود صورتبندي را اجتماعي وقايع
در پديده كه صورتي عموميترين بدانيم ميتوانيم نموديم
.است كدام ميگيرد بهخود نوع فلان
داراي زيرا.دارد خود به مخصوص سلامت (جامعه) نوع هر
پستترين سلامت و اوست خود خاص متوسطي ، "نوعي صورت"
بايد نيز جامعهشناس.نيست آنها عاليترين از كمتر انواع
نوع فلان براي اجتماعي واقعه پس.نمايد پيروي اصل اين از
ناميده بهنجار خود ، رشد از معيني دوره به نسبت اجتماعي ،
.ميشود
قرار توجه مورد تحولشان خاص مرحله در بايد را واقعه هر
عموميت كه ميداند بهنجار را پديدهاي دوركيم پس.داد
را آن ميتواند شد مشخص پديدهاي عموميت وقتي باشد داشته
ظاهري "صرفا عموميت اين كه كرد ثابت يعني نمود تعيين
بهنجاري جنبه و ميشود يافت اشياء طبيعت در بلكه نيست
.ميرسد يقين به پديده بودن
اجتماعي انواع تشكيل قواعد *
اجتماعي انواع تشكيل مستلزم ازنابهنجار بهنجار امر تشخيص
نيست اجتماع يك كامل وصف يا توصيف انواع ، تشكيل راه.است
نتيجه به محقق است محال مونوگرافي راه از.(مونوگرافي)
فرد به كه صفات همه برشمردن و صورتبندي كه چرابرسد
بينهايت صفاتي داراي فرد هر زيرا است محال دارد تعلق
تشكيل براي پس.غيرممكن بينهايت به يافتن دست و ميباشد
"بيكن" بهقول كه چرا ميكنيم استفاده تجربي روش از انواع
را است خود از مستقل و "ذاتا كه را شاخص و قاطع وقايع
براي كه باشد بهصورتي بايد طبقهبندي.مينمايد ما به
است مفيد طبقهبندي يك صورتي در و شود واقع مفيد تحقيق
را آنها و نمايد استفاده پديده اساسي صفات از كه
.كند طبقهبندي
اجتماعي وقايع تبيين قواعد *
نموديم صورتبندي را علم زمانيكه دارد عقيده دوركيم
روشهايي آنها تبيين براي حالكنيم تبيين را آنها بايد
اينكه تا نماييم استفاده روشها آن از بايد كه هست
.برسانيم بهنتيجه و تحقيق را اجتماعي پديده بتوانيم
به جداگانه بايد اجتماعي پديده هر تبيين هنگام بنابراين
(كننده ايجاد) موجد (بهوجودآورنده علت) فاعلي علت جستجوي
مذكور پديده كه فونكسيوني يا وظيفه نيز و پديده اين
"عموما اجتماعي پديدههاي چون و پرداخت دارد ، بهعهده
وظيفه استعمال ندارد ، وجود خود مفيد نتايج براي
"هدف" يا "غايت" كلمه از مناسبتر را (فونكسيون)
بايد.وظايف فاعلي ، علت مساله ، در تفكيك با.ميدانيم
.ميباشد دوم مشكل حل بر مقدم اول مشكل حل كه بگوييم
به بعد و نمود جستجو را پديده علت اول ميبايست يعني
.يافت دست نتيجه
باشد پيچيدهتر اجتماعي محيط هرچه داردكه عقيده دوركيم
و ساخته عقايد و سنتها ميدهد ، دست از را خود ثابت صورت
محيط با سازگاري براي فرد و ميشود لرزان و سست پرداخته
فكري قواي اين و ميكند استفاده فكري قواي از جديد
.ميشود جامعه در بيشتر پيچيدگي موجب درنتيجه
حل روش به بايد كرديم ، تفكيك هم از را روش دو اينكه حال
براي:ميگويد دوركيم كنيم ، توجه مسائل اين از يك هر
بايد بيابيم را اجتماعي پديده بهوجودآورنده علت اينكه
روانشناسي اينكه ، يعني ببريم پي مقدم اجتماعي وقايع به
بررسي را فرد رواني -اجتماعي پديدههاي تبيين براي
را فرد پس شده تشكيل فرد از جمع چون ميگويد و ميكند
.برسيم كلي نتيجه به ميتوانيم كنيم بررسي اگر
وقايع موجب و قريب علل بايد.نميباشد چنين درصورتيكه
كه آحادي شخصيت در نه نمود جستجو فرديت طبيعت در را
.ميآورد بهوجود را مذكور فرديت
وقايع درميان بايد را اجتماعي واقعه هر موجبه علت پس
.فرد شعور حالت ميان در نه كرد جستجو مقدم اجتماعي
در هميشه بايد را اجتماعي واقعه هر وظيفه همچنين
.دارد معيني اجتماعي هدف با واقعه اين كه جست رابطهاي
وقايع بيواسطه و نزديك مشاهده براي بايد جامعهشناس
فردشناسي از و گيرد قرار وقايع اين قلب در اجتماعي
و كلي مقدمات تهيه در جز (ميكند مطرح روانشناسي)
.نخواهد سودمند پيشنهادهاي "احيانا
حجتآوري قواعد *
يك از بيش است ديگر پديده علت پديدهاي اينكه اثبات براي
اين آن ، در كه است مواردي مقايسه وآن نيست دست در وسيله
اينكه براي.نماييم مقايسه هم با دورا هر پديده دو
پديدههاي چون و نماييم آزمايش بايد كنيم مقايسه بتوانيم
به گذاشت آزمايش محك به "مصنوعا نميتوان را اجتماعي
استفاده مقايسهاي روش يا غيرمستقيم آزمايش از دليل همين
.مينماييم
:دارد صورت مقايسه 4 روش
بقايا روش -1
توافق روش -2
تمايز روش -3
.متقارن تغييرات روش -4
در نميتوان را روش از 4 روش كه 3 دارد عقيده دوركيم
از جامعهشناس زيرا برد ، بهكار اجتماعي وقايع تبيين
.هستند مبرا آن از علوم ديگر كه است برخوردار پيچيدگي
.است ديگري طور وضع متقارن تغييرات روش چهارم روش اما
آنكه بهشرط باشند موازي ارزشي لحاظ از پديده دو وقتي
مذكور پديده دو بين رابطهاي يك باشد كافي موازي موارد
:عبارتنداز كه است روش اين بر مزيتهايي پسدارد وجود
يعني مييابد دست علي رابطه به درون از روش اين -1
.ميپردازد پديده دو تاثر و تاثير بهاثبات
ميكند جلوگيري اطلاعات انباشت از حقيقت در روش اين -2
ديده بهوفور بقايا و توافق و تمايز روشهاي در كه چيزي)
سطحي مشاهدات ناقص شمارش از كه ميكند كمك و (ميشود
وجود برسيم نتيجه به روش اين از اينكه براي و كنيم پرهيز
.كافيست واقعه چند
جريان ، ) فراشد هر نخستين منشا" كه دارد عقيده دوركيم
دروني اجتماعي محيط ساختمان در بايد را اجتماعي (فرآيند
:دارد خصيصه دو اجتماعي محيط اين.كرد جستجو
اشياء -1
.اشخاص -2
شناسايي را محيط اين خواص كه كند سعي بايد جامعهشناس
:دارد شناسايي امكان راه دو از خواص اين كه نمايد
اجتماعي حجم -1
.تمركز تراكم ، ميزان -2
وابسته اول نوع اتحاد كه است اخلاقي اتحاد:تمركز ميزان
اجتماعي وقايع وقتي نتيجه در.است آن نتيجه "عموما آن به
يا اشياء ما منظور ميكنيم قلمداد اشياء منزله به را
.است اجتماعي امور
:منابع *
عليمحمد ترجمه جامعهشناسي ، روش قواعد اميل ، دوركيم -1
تهران 1368 دانشگاه انتشارات كاردان ،
انتشارات رضي ، هاشم ترجمه جامعهشناسي ، پير ، بوتول -2
.آسيا 1343
|