زنده "انحصار" از پرهيز با فقط شهر ،
ميماند
مكزيك خيابانهاي در هوا تصفيه فيلتر نصب
زنده "انحصار" از پرهيز با فقط شهر ،
ميماند
فرانسوي مشهور معمار "رنزوپيانو" با وگو گفت
(واپسينبخش)
ساده ، تزئيني از فراتر: ژرژپمپيدو بناي از ديگري نماي
عمودي نقل و حمل براي قرمز.كارايي و زيبايي از نمايشي
برق ، براي زرد تهويه ، براي آب ، آبي هاي لوله سبزبراي
زيرزميني محوطههاي تهويه براي رنگ سفيد عظيم مجراهاي
طبيعت ، براي هم جاهايي به ساختمانها بر علاوه شهر ، o
از بايد شهر همچنين ، .دارد احتياج "سكوت" و پرندگان
كند پرهيز تكفرهنگيبودن
"پيانو رنزو" با وگو گفت گزارش از بخش نخستين :اشاره
فرهنگي مركز مشهور بناي سازنده و فرانسوي معاصر معمار
محترم خوانندگان نظر از صفحه همين در پريروز ژرژپمپيدو ،
ضمن "پيانو" آن در كه وگو گفت اين بخش واپسين.گذشت
شهرسازي مسائل از برخي مذكور بناي ويژگيهاي به اشاره
:ميآيد درپي برميشمارد ، را جهان معاصر
.داد رخ ديگري از پس يكي رويدادهاي 1968 زمان آن در *
سرورانگيز ويژگي نهاد ، عليه طغيان معني به رويدادها اين
تبديل مصرفي كالايي به فرهنگ آيا امروز ، .بودند شهر ،
است؟ نشده
وجود دلمردهاي اذهان دهه 1970 از كه دارم خاطر به *
تلقي "فرهنگ سوپرماركت" يك را ژرژپمپيدو مركز كه داشتند
كارخانه يك مثابه به را آن ديگر عده.ميكردند
بلكه نميكرد ناراحت مرا فقط نه اظهارات اين.ميدانستند
كه دادهام ترجيح هميشه من زيرا.ميشد من تفريح موجب
بنايي در كارخانه و نيافتني دست قلعهاي در سوپرماركت
،"اصولا.باشد داشته وجود ومزاحم قلعه آن بر مسلط
آرزوي هميشه من.است رسمي كمتر و شفاف و باز كارخانه
توليد براي مكاني عنوان به كه داشتهام را كارخانهاي
"مصرفي" جنبه درباره اما.گيرد قرار استفاده مورد فرهنگي
دو هر از روزه ، همه.كنيم اغراق نبايد "بوبورگ" بناي در
مطالعه ، براي نفر يك ميكنند بازديد آن از كه نفري
براي افراد بقيه.ميآيد نمايشگاهها ستايش يا خواندن
در.ميكنند بازديد آن از "صرفا و ميآيند عكس گرفتن
اين از بازديد براي نفر هزار تا 14 روز 12 هر مجموع ،
.ميبندند صف مركز
به بلكه "بوبورگ" به فقط نه من ،"هنري مصرف" مورد در *
كه ميكنم فكر نمايشگاهها اين براي موجود علاقه و شور
به نقاشي "مصرف" براي شهر هر از را جمعيت از انبوهي
هنر شدن همگاني اين در "بوبورگ" آيا.كشاندهاند مهاجرت
است؟ نداشته نقش
ژرژپمپيدو مركز كه ديد خواهيم كنيم فكر درست اگر *
با است مكاني مركز اينميباشد نيز شهر از استعارهاي
شهر يك خيابان و ميدان در كه حالي درچندگانه وظايف
روبهرو يكديگر با كار و وكسب تجارت خاطر به مردم
صنعتي ، طرحهاي به موسيقي ، به نقاشي مركز اين در ميشوند ،
شيوه اينميشود منتهي فرهنگ به خلاصه و سينما به
اما بود ، شورانگيز و جديد"نسبتا خود زمان در چندمنظوره
ريچارد" يا من به روش اين افتخار كه كرد اذعان بايد
انديشه اين نيز ديگري افراد و نميشود مربوط "روجرز
.داشتند سر در را خارقالعاده
كه كس آن ميان و معماري و سياست ميان خاصي ارتباط شما *
ميبخشد ، تحقق را آن كه كس آن و ميسازد مطرح را انديشه
عرصه در حاضر حال در كه ميكنيد فكر آيا.ساختهايد مطرح
شكلي به بتوانند كه باشد داشته وجود انديشههايي سياست
.شوند مبدل معماري از
گاه و اجرا نوعي عظيم ، ساختمانهاي تحقق و بنا يك احداث *
كه بودهام معتقد هميشه من اما.است برجسته اقدامي حتي
.است ديگري قاطعتر شجاعت يك نتيجه تنها شجاعت اين
است عبارت كشور ، يك يا شهر يك مورد در خواه كه ، شجاعتي
.است فرهنگي لحظه همان كه جادويي ، لحظهاي يك تدارك از
فلورانس چون شهرهايي كه است فضايي آن فرهنگ از من منظور
منشا دربودند غرق آن در و 17 قرون 16 در آمستردام يا
از كه دارد وجود ناپذيري وصف شور يك فرهنگي ، فضاي اين
نظامي و اقتصادي اقتدار و هنر علم ، حاكم ، تفكر تلفيق
فرايند معني به خود "فرهنگ" اصطلاح اما.است شده زاده
اين اگر اما.است فهم قابل سختي به كه است پيچيدهاي
امكان ما روزگار در معجزهاي چنين آيا كه شود مطرح پرسش
دومينيك" با من ديدار.بله كه داد خواهم پاسخ من دارد ،
است شاهدي برلين در "ادزاررويتر" با و هوستن در "دوميل
باقي آسا معجزه لحظات اين از يكي "بوبورگ".امر اين بر
به و ميكنيد زندگي دهه 60 در كنيد فرض.ماند خواهد
موزه نبايد بنا اين.ميكنيد فكر بنا يك انقلابي ماهيت
.باشد آنها دوي هر همزمان بايد بلكه باشد ، كتابخانه يا
يكي با "شلومبرگر" كارخانههاي بازسازي براي ما وانگهي
.داشتيم همكاري "ريبو ژان" يعني جهان ، برجسته استادان از
حمايت يا است مهمتر خلاق فرد يك شوق و شور شما نظر از *
فرهنگ؟ و علم حامي فرد يك
يك خير نيت حتي ;نيست كافي فرهنگ و علم حامي خير نيت *
در كه شوقي و شور آنندارد چنداني نقش نيز خوب معمار
در كه افرادي كليه ميان در بايد كردم اشاره آن به بالا
از عبارتند افراد اين.باشد داشته وجود دارند نقش كار يك
روشنفكران ، مديران ، سياستمداران ، فرهنگ ، و علم حامي
فرهنگ ، و علم حامي كه ميكنم تكرار.سازندگان و معمار
هنري.دهد انجام كاري تنهايي به نميتواند معمار ، همانند
.است خطرناك باشد مبرا واقعيت با تماس گونه هر از كه
خلا در نميتواند معماري.جداست افراد از هنر اين زيرا
.باشد تماس در زندگي ، با واقعيت ، با بايد هنر ;شود زاده
يك از معمار معتقدند كه هستيد كساني زمره در شما آيا *
و امروز ميان هنرمند ، همچون و بوده برخوردار الهي موهبت
ميكند؟ برقرار ارتباط جهان ، آن و جهان اين ميان فردا ،
به خود روءياي با كه است فردي معمار كه گفت ميتوان *
است معني اين به "پروژه" كلمهميكند فكر مدينهفاضله
را خود بنابراين و افكند ، پيش به را خود كند سعي شخص كه
پنهاني طور به معمار واقع در.مييابد بيثباتي وضعيت در
داشته پيشگوييرا اين و الهي موهبت اين كه دارد آرزو
و فراموشي ميان در خلاقيت كار است گفته بورخس.باشد
شخص كه دارند وجود بسياري چيزهاي.است نوسان در يادآوري
نيز و ;است شنيده يا ديده "قبلا داشته ، نظر در "قبلا
را انسان و ميشوند پيدا كه حفرههايي و خلا و فراموشي
را چيز همه باشد قرار اگر.ميبرد فرو بهت و پيشگويي به
اين زيرا شد ، خواهد نابود "كاملا هنرمند كرد ، پيشگويي
.است غيرممكن خورشيد به كردن نگاه همانند كار
وراي از شما آيا پاريس ، و فرانسه به بازگرديم *
را شوق و شور اين است شده اجرا "اخيرا كه پروژههايي
.ميكنيد احساس
و خود عظيم انرژي با كه جهان در است كشوري فرانسه *
زمينه اين در را تلاش بيشترين خطاهايش ، تمام عليرغم
در است ، نگرفته صورت كاري هيچ لندن در.است داده انجام
با متحده ايالات در اما است ، بهتر وضع "تقريبا ايتاليا
اجراي آنجا در حاكم تجاري "كاملا معيارهاي به توجه
البته ، .است دشوار بسيار مهم بناهاي به مربوط پيمانهاي
توانستيم ژاپن در ما.ميشود مشاهده خوبي سفارشات گاهي
اين ميخواستيم ما.شويم برنده ازاكا فرودگاه مسابقه در
كار اين در فرانسه.باشد غيرمتداول و فضايي فرودگاه
خود ، كار اولين از را پويايي اين من و بود كشور فعالترين
-ژان" فرهنگي مركز يعني اخيرم ، كار تا ،"بوبورگ" يعني
كسب "عميقا جديد كالدوني در "فومهآ" در "ژيبو -ماري
.بودم كرده
"بوبورگ" ميدان به كه را مردم قومي تنوع شما آيا *
آن از نمونه يك ميدان اين گويي كردهايد؟ مشاهده ميآيند
و سياستمداران كه ميكند عرضه را جامعه عمومي فضاهاي
.هستند آن جستجوي در سخت امروزه ما معماران
من براي ديرباز از اقوام گوناگوني بعد اين.است درست *
دهها قارهاي هر در من دفاتر از هريك در.است بوده مطرح
افراد استخدام در كه نيست آن منظور.دارد نمايندگي مليت
به و خود به خود امر اين بلكه ميشود ، اعمال سياستي چنين
است جايي تعريف ، طبق شهر ، زيرا است ، داده رخ عادي صورت
اين از پاريسباشد داشته وجود اقوام گوناگوني آن در كه
آن در قومي گوناگون ويژگي زيرا است ، استثنايي شهري نظر
محله در كه است سال مدت 25 من.است ديگر جاهاي از بارزتر
آيم خيابان به خانه از كه است كافي.ميكنم زندگي "مره"
.شوم غوطهور دنيا اقوام تمام از خوبي مجموعه ميان در تا
همه مشاركت شاديآفرين حضور محل اين در گردش با انسان
بروز برخوردهايي گاه گرچه زيرا ميكند ، احساس را اقوام
.است شده تجربه شادماني با آن در قومي تنوع اما ميكند
ايتاليايي فيلسوف آن آرماني شهر كه گفت ميتوان بنابراين
نظر به دور چندان ديگر (كامپانلا اثر آفتاب ، شهر)
.نميرسد
باروحي چندان شهرهاي فاضله مدينههاي وصف ، اين با *
.نيستند
جنبوجوش پر برج من كه است دليل همين به و است ، درست *
ترجيح است ملالتبار "كاملا محلي كه را فردوس در بابل
مربوط آن ويژگيهاي از مجموعهاي به پاريس افسونميدهم
رودخانه تعادل ، تراكم ، :از عبارتند ويژگيها اين.ميشود
صدر سعه سنت پايتخت اين.فرهنگ نيز و اقوام پديده آرام ،
به من.است ساخته جاودانه قرون طي را فرهنگي مبادله و
اين شهر اين زيرا هستم قدرشناس شهر اين به نسبت خود سهم
رم ، جايزه برنده يك از دعوت جاي به كه داشت را شجاعت
;كرد واگذار ناشناس معمار دو به را بزرگ ساختمان يك پروژه
شد ما شهر معرف (سال 400) طولاني مدتي براي كه ساختماني
مدت اين زمان آن در -Robert Bordaz -"برداز رابرت" و)
من (.بود كرده اعلام ما به اخطار يك مثابه به را طولاني
داشتن نگاه زنده براي شهر يك كه ميكنم تكرار هم باز
"جدا خود عملكرد در انحصار و فرهنگي تك از بايد خود مظهر
سوي به آنها فرار از ممانعت و جمعيت حفظ براي.كند پرهيز
طراحي اگرگيرد صورت شهر براي ممكن اقدام هر بايد طبيعت
حد از بيش ساختمان آن در و باشد گرفته صورت درستي به شهر
باغ ، طبيعت ، به را جايي بتواند بايد باشد ، نشده احداث
بايد شهر همچنين.دهد اختصاص سكوت و پرندگان پارك ،
فراهم تبادل و مادي تماس كه را جذبهاي آن بتواند
"شهرنشيني" واژه.كند ارائه آن طرفداران به ميسازد
نشان دارد تعلق شهر به كه را آنچه هم زيرا زيباست ، بسيار
.است متمدن كه را آنچه هم و ميدهد
آلاحمد جمال :مترجم
مكزيك خيابانهاي در هوا تصفيه فيلتر نصب
تصفيه فيلترهاي نصب با دارد قصد جهان شهر آلودهترين
.سازد آسانتر مردم براي را خيابانهاتنفس در هوا
نصب با مكزيك ساينسمانيتور كريستين روزنامه گزارش به
درصدد مكزيكوسيتي ، خيابانهاي در هوا تصفيه فيلتر 20هزار
.ميباشد شهر اين آلودگيهواي كاهش
اندازه به كه فيلترها ، اين از فقره هزار بر 20 بالغ
نخست شدهاند ساخته راهنمايي چراغهاي بهشكل و قرمز چراغ
.شد خواهند نصب شهر مركزي بخش در
ساخته مكزيك در كه فيلترها اين توليدكننده گفته به
مورد جهان سطح در ميتوانند مزبور فيلترهاي"شدهاند
جهان بزرگ شهرهاي از كهبسياري زيرا گيرند قرار استفاده
آنها مزبورمختص فيلتر كه هستند آلودگيهايي به مبتلا
."است شده ساخته
ميتوانند فيلترها":كه ميدارند اظهار طرح اين حاميان
آن از انسانها كه هوا سطح پائينترين رادر هوا آلودگي
".دهند كاهش حدود 60درصد تا ميكنند استنشاق
"صرفا مزبور طرح كه ميدارند اظهار طرح اين منتقدان لكن
هواي آلودگي حل براي مقطعي و گمراهكننده اقدام يك
آلودگي ريشهاصلي و ميباشد دنيا شهر آلودهترين
ازميان و جنگلها نابودسازي سياستهاي در مكزيكوسيتي
اينكه ضمناست نهفته دولت توسط شهر ، سبز برداشتنفضاي
ميتواند خود است فيلترها اين كار مستلزم كه انرژي سوخت
.بيافزايد هوا برآلودگي
|