تمدنها گفتوگوي و اسلام
قراگوزلو محمد دكتر
و مانع و صريح جامع ، تعريف تاكنون اگرچه :جستارگشايي
و است نشده ارائه "مدنيت" و "تمدن" مقوله دو از رادعي
چالشي به يكسره را موضوع متخالف گاه و مختلف قرائتهاي
حدود واژهها ، خوانش در يكسانگي فقدان و كشانده بينتيجه
كه آنجا تا است رسانده منازعه به سوءتفاهم از را كار
:است شده گفته فيالمثل
نه؟ يا داريم اسلام در مدني جامعه آيا -
مدني جامعه" بگوييم "مدني جامعه" جاي به است بهتر -
"...اسلامي
با كه است غرب سوي از شرارتآميز طرحي مدني جامعه -
!!است شده پرتاب "ما" سوي به فرهنگي تهاجم فلاخن
را دين از خوانش كدام شما چيست؟ دين از شما منظور -
فقه يا داريد قبول را سنتي فقه شما راستي ميپذيريد؟
؟...و پويا
مهمترين به كه ميكوشد زير مبسوط مقاله در نويسنده
سپاس ضمندهد كننده قانع پاسخي مزبور مباحث دغدغههاي
را معارف گروه با خود مستمر همكاريهاي كه ايشان از
را مقام عالي خوانندگان شما توجه ميدهند تداوم همچنان
.مينماييم جلب نوشتار اين به
معارف گروه
بعد از عمده تمدنهاي زيستگاه و خاستگاه كه وجودي با
چنانكه حال اين با است برخوردار خاصي مكاني و زماني
مانا تمدنهاي اساسي اصول ميان ميشود ملاحظه
اشتراكات از نظر صرف.ميآيد چشم به مهمي مانستگيهاي
برجسته مذهب سه نظري و اخلاقي اصول از بسياري توجه قابل
منشا يكسانگي به توجه با كه -اسلاميت و مسيحيت يهوديت ،
قابل نكته اين - ميرسد نظر به طبيعي (الهي وحي) آنها
اصلي و اساسي انديشههاي ميان در حتي كه است توجه
تمدن با كنفوسيوسي تمدن و مزديسنايي تمدن چون تمدنهايي
دليل منطقيترين.ميشود ديده چشمگيري مشابهتهاي اسلامي
وگوي گفت از ناشي برهمكنشي و تعاملي برآيند پديده اين
تاريخ و كريم قرآن در.است فكري مختلف مكاتب و اديان
گوناگون مناظر از و مختلف صور به گفتوگو مقوله اسلام
با موسي مكرر گفتوگوهاي.است گرفته قرار توجه مورد
دومي و است رستگاري و خير مطلق نماد اولي كه فرعون ،
بارز نمونه دارد ، عهده به را پلشتي و شر نمايندگي
در ميتواند كه جرياني دو.است فكري جريان دو گفتوگوي
.شود تبيين و تعريف نيز نو و سنتي انديشههاي تعارض قالب
دو برخورد از است ظريفي نوع شبان و موسي وگوي گفت همچنين
و گفتوگو اين نتيجه.ودين خدا از مختلف قرائت دو و تفكر
اين به را ما ميشود داده موسي خداوندبه سوي از كه تذكري
را دين از خود قرائت نبايد كه ميسازد رهنمون نتيجه
انديشههاي و قرائات بطالت بر و بدانيم صحيح قرائت يگانه
و موسي وگوي گفت در ديگر جالب موضوع.كنيم پافشاري ديگر
انديشه براي تنها نه وحي نداي كه است اين شبان
-است شهودي و كشفي معرفت نوعي كه -شبان سادهلوحانه
آن به كه ميخواهد نيز موسي از بلكه است قائل احترام
خوش روي و مدارا با را ابرازش و بيان و بگذارد احترام
قرائت داشتن فقط وگو گفت فرايند در اعتبار بدين.بپذيرد
بيان بلكه باشد ، برخوردار مصونيت از نبايد دين از شخصي
.شود تحمل و پذيرفته تساهل و تسامح موضع از بايد نيز آن
اختلاف" داستان در واحد پديده يك از بينش و قرائت اختلاف
به محمد جلالالدين مثنوي از "پيل شكل چگونگي در كردن
در اختلاف اصلي زمينه مولانا تا است شده بيان شيوايي
:كند تحليل چنين را فردي قرائتهاي و برداشت
بدي شمعي اگر كس هر كف در
شدي بيرون گفتشان از اختلاف
بس و دستست كف همچون حس چشم
رس دست او همه بر را كف نيست
دگر كف و ديگرست دريا چشم
نگر دريا وزديده بهل كف
شب و روز زدريا كفها جنبش
عجب ني دريا و بيني همي كف
برميزنيم هم به كشتيها چو ما
روشنيم آب در و چشميم تيره
خواب به رفته تن كشتي در تو اي
آب آب در نگر ديدي را آب
ميراندش كو آبيست را آب
ميخواندش كو راحيست را روح
بدكافتاب كجا عيسي و موسي
آب ميداد را موجودات كشت
زمان آن بود كجا حوا و آدم
(1) كمان در زه اين افكند خدا كي
پادشاهان به (ص)اكرم پيامبر كتبي پيام ابلاغ ديگر سوي از
كتبي وگوي گفت نوعي -حضرت آن بعثت از پس-روم و ايران
اينكه كماميرود شمار به بالنده و ميرا دوتمدن ميان
تمدن دو گفتوگوي از ديگر گونهاي نيز حديبيه صلح ماجراي
بدو در مسلمانان فيالواقع.ميشود قلمداد نو و سنتي
به وگو ، گفت منطق از بهرهگيري دليل به اسلام طلوع
از يكي.يافتند دست درخشاني پيروزيهاي و مصونيت
پيشبرد براي ثبات و امنيت ايجاد اين بارز نمونههاي
شكل نجاشي دربار به مسلمانان پناهجويي جريان در اسلام
سالم وگوي گفت يك جريان در است دانسته چنانكهاست گرفته
مسيحي ، و اسلامي تمدن دو ميان هياهو و تنش از دور به و
ودست شد مسلمانان تقاضاي تسليم گشادهرويي با حبشه حاكم
به ماجرا اين از است مايل نگارنده.زد كفار سينه بر رد
در مذاهب وگوي گفت مصداق مباركترين و درخشانترين عنوان
در مطروحه مباحث كلان منظري واز كند ياد تمدنها تاريخ
تمدنهاي گوي و گفت فرايند به ديگر يكبار را فوق رخنمود
حتي اسلام ، تاريخ طول تمام در.سازد وارد مسيحي و اسلامي
گفت از ديني اكابر كه گرفت سراغ نميتوان نيز مورد يك
،(ع)امامعلي.باشند رفته طفره خود فكري مخالفان با وگو
به و كرده امتناع حضرت دستور از معاويه كه شرايطي در
رويارويي از قبل بود ، برخاسته امام حكومت عليه طغيان
ضمن و نوشت معاويه براي متعددي نامههاي صفين ، ناگزير
گذارد حق فرمان به گردن كه خواست وي از (كتبي) وگوي گفت
با برخورد در امام سيره اين.آيد فرود ظلم ازتختگاه و
كار به نيز نهروان و جمل آفرينان حادثه و پيمانشكنان
مسدود وگو گفت و صلح راههاي كه زماني تا و شد بسته
وگوها گفت شرح نبرد ، شمشير به دست اميرالموءمنين نگرديد ،
امام ،(ع)صادق جعفر امام ،(ع)محمدباقر امام علمي مجالس و
هرحال به اما نميگنجد ، مجمل مجال اين در چه اگر (ع)رضا
تضارب مقوله از اسلام دفاع مويد درخشان ، صحنههاي آن همه
و مذاهب ميان گفتوگو اعتبار بدين.انديشههاست و آرا
اسلام صدر قطعي و مسلم سازوكارهاي و مناسبات از تمدنها
.است گرفته ريشه
مدني وجامعه اسلام
و مباني با مدني جامعه انديشگي مرزبنديهاي اينكه براي
يا اختلافات اشتراكات ، و آيد دانسته بدرستي اسلامي اصول
خط منظور به "احتمالا -نحله دو اين حدودي درهمرفتگيهاي
تدقيق و تعريف جز چارهاي شود مشخص -احتياطي كشيهاي
.نداريم مقوله دو اين از كدام هر اصيل و اصلي آرمان
مدني جامعه چيستي
ويژگيهاي ترسيم ضمن مقالهاي ،[سخنراني] در نگارنده
كلي طور به مدني جامعه" نوشت جمله از مدني جامعه
راهبردهاي و قوانين سازهها ، ساختارها ، از مجموعهاي
سنتي ، بينشهاي با مغاير مبناياهداف بر كه است مدوني
چه اگر انسان مدني جامعه در.است گرفته شكل بسته و خرافي
ديگر با ارتباط در اما ميباشد هستي كل از ممتاز موجودي
مدني جامعه انسان.ميشود تعريف جامعه اجزاي
آزاد و آگاه است ، عمل پاسخگوي و صاحبنظر مسئوليتپذير ،
و اراده از جامعه از مرزجمع عنوان به پديدهها اين و است
(2)".ميگيرد نشات او اختيار
مبحث اين تاريخي ريشههاي شتابزده بررسي دريچه از
افلاطون ، سياسي انديشه در مدني جامعه:كه گفت ميتوان
هيچ مدني جامعه ارسطو ، نظر از.است طبقاتي جامعهاي
بر حاكم قانونمنديهاي سيسرون.ندارد دولت با تمايزي
و دانسته كبير ربالنوع سرچشمه از ناشي را مدني جامعه
از و برده ديگري منظر به را ديد زاويه همين نيز اگوستين
اجتماعي نظم و الهي آرامش تحقق در انسانها تمام مشاركت
از برآيندي آكويناس ديدگاه.است گفته سخن مدني جامعه در
.است نظريه دو اين
محور بر آزاد حوزهاي مدني ، جامعه هابزولاك عقيده به
و شهروند فاصل حد در كه است اجتماعي اقتصادي فعاليتهاي
داراي مقام در حكام برتري از هابز.است شده واقع دولت
موافقت عمومي رضايت از لاك و گفته سخن نامحدود قدرت
نظر ازاست كرده ياد مدني جامعه در قوا تفكيك و مردمي
و قانونمنديها و است سياسي آزادگي نماد مدني جامعه روسو
حقوق تساوي از صيانت منظور به آن اجتماعي قراردادهاي
حاكميت مقابل در فردي آزاديهاي حفظ و شهروندان كليه
جامعه قانون اصحاب سان به نيز هگل.است شده تدوين دولت
ملت و دولت ميان واسط حد در مستقل تشكيلات نوعي را مدني
تعبيه عمومي ، كارهاي در دولت دخالت تقليل هدف با
كارل.است دانسته مردم آحاد حقوقي تساوي و آزاد انتخابات
فكري اصول در و نداشت اعتقاد مدني جامعه به "اساسا ماركس
به اجتماعي طبقات تقابل كننده تعيين و موءثر نقش بر خود
جامعه يكسويه و نهايي شكلگيري در گونيستي آنتا شيوه
سود به نهايت در كه تقابلي.ميورزيد تاكيد انساني
گرامشي آنتونيو گمان به.رسيد خواهد اتمام به پرولتاريا
هژموني يا ايدئولوژيك قدرت شكلگيري مركز مدني جامعه
مباحث همه ميتوان كلام يك در.. و است حاكمه طبقه فكري
و خلاصه ذيل محدود طيف در را مدني جامعه به مربوط مدرن
:نمود تدوين
و يافته سازمان ارتباط از حوزهاي در مدني جامعه -1
شكل داوطلبانه شيوه به اعضاء ، و دولت ميان هدفمند
.ميگيرد
دو اين از يك هر اختيارات و حدود مدني جامعه در -2
.است علني و شفاف شده ، شناخته (شهروند ;عضو -دولت) قطب
حمايت و افراد مثبت توانمنديهاي تقويت مدني جامعه در -3
هرگونه بروز يا و احتمالي تهديدهاي مقابل در ايشان از
.است اصل يك فشار ، گروههاي يا دولت سوي از اجحافي
و تفكيك ترازمند"كاملا شيوهاي به قدرت مدني جامعه در -4
تضعيف باعث امر اين در خدشهاي هرگونهاست شده مرزبندي
.ميشود مدني جامعه
لوازم از اجتماعي انضباط و تعهدكاري و وجدان وجود -5
كه داشت توجه بايد راستا اين در.است مدني جامعه تحقق
و كاري وجدان تقويت باعث گزيني شايسته و سالاري مردم
.ميگردد اجتماعي انضباط
نضج دولتي قدرت كسب براي سياسي جامعه كه آنجا از -6
جامعه از بخشي مدني جامعه كه داشت توجه بايد ميگيرد ،
برآيندهاي از مدني جامعه رشد چه اگر.نميشود تلقي سياسي
:عنصر اما 3 بود تواند سياسي توسعه
دولت به نسبت مردم اعتماد ميزانI
سياسي فرهنگ تحول II.
عوامل از جامعه ، نمودن قانونمند در دولت توانايي III.
.ميآيد حساب به مدني جامعه ثبات در موءثر
آن ، شده مرزبندي و بيطرف روشن ، ابزارهاي و قانون مبحث -7
.است مدني جامعه انديشه طرح در موضوع اساسيترين
-استثنا بدون -شهروندان و اعضاء همه مدني جامعه در -17
همگان و قانونند برابر در محض تسليم و مادون نفوذ ، تحت
موقعيتي و حقوق از قانون بخشهاي مواد همه برابر در
.برخوردارند يكسان
نصب و طراحي بهگونهاي بايد مدني جامعه در قانون -27
از استفاده سوء و راي به تفسير قدرت المقدور حتي كه شود
.يابد تقليل ميزان پايينترين به آن
.است اصل يك گزندي هر از قانون ايمني مدني جامعه در -37
نظامهاي و مدني جامعه در امتيازقانونمندي و تفاوت -47
بينشي و تربيتي شيوههاي و شهروندان آگاهي در اجتماعي
.ميشكند درهم را قانون حاكميت سدهاي تمامي كه است مشخصي
با متناسب پديداري از دقيق طرحي مدني ، جامعه لذا و -57
برآيندهاي از كه است بشري محيطي زيست حالات و شرايط ،
ارادهاي براساس تمدنها ، گفتگوي و تعامل علمي و تجربي
.است آمده بوجود جمعي و فردي آگاهيهاي از منبعث تاريخي ،
براساس نه اجتماعي نظامهاي مختلف گونههاي كه حالي در
واقعيات و نيازها بعضي از ناشي بلكه معين طراحي يك
.است گرفته شكل ناپذير و اجتنابپذير
از استبداد و جهل انكار و مواجهه در آزادي و آگاهي -8
.است مدني جامعه تشكيل ضروريات
استيفاي براي كه بدانند بايد شهروندان مدني درجامعه -18
رفتار چگونه ديگران ، حرمت حريم رعايت و خود شخصي حقوق
بدانند بايد مدني جامعه اعضاي و آحاد همه همچنينكنند
مواقع ودر كنند برخورد قانونشكن افراد با چگونه كه
رانش و ;قانون از فرصتطلب گروههاي و افراد سوءاستفاده
.شوند متوسل مرجعي چه به فردي آگاهيهاي
قانوني و حقوقي مجراهاي مدني جامعه در اعتبار بدين -28
اين از كافي آگاهي با اعضا عموم و است باز مردم همه براي
استفاده است شده تعبيه شفاف قوانين مسير بر كه مجراها
.ميكنند
شده تعبيه بدرستي اطلاعاتي منابع مدني جامعه در -128
.است
مدني جامعه در بخشي آگاهي يا اطلاعاتي منابع -228
اجتماع انسان ، از كافي شناخت و واقعگرايانه نگرش براساس
.است گرفته شكل قطب اين 3 مناسبات و طبيعت و
ارشد مديران آگاهي اين روشمند اعمال نتيجه در -328
و كرد خواهند عمل صحيح خويش وظايف به نيز جامعه
اساس بر را همكار سازماني افراد و خود مديريتي رويكردهاي
و سنجش بررسي ، نقد ، محك به مردم طبيعي حقوق استيفاي
.گذارد خواهند پيمايش
اين ابزاراساسي عنوان به قضايي نهادهاي مدني جامعه در -9
;سياسي قدرت از مستقل ;بيطرف"كاملا سياسي لحاظ به -جامعه
.هستند حزبي كانونهاي به غيروابسته و
روحي ، فشارهاي هرگونه از بري اعضا ;چارچوب همين در -19
.ميباشند رواني
.است شده تضمين اعضا همه وجاني شغلي مالي ، امنيت -29
تا متهمين و است ممتاز جرم وارتكاب اتهام مرزهاي -39
(3).برخوردارند قانوني ايمني از جرم قطعي اثبات زمان
دارد ادامه
|