چين مسلمانان مذهبي زبان فارسي
ايرواني محمدرضا :نوشته
به اسلام ورود شرايط به نگرشي زير ، تحقيق -جستارگشايي
كه نويسنده.ميگيرد بر در را چين "عمدتا كه است دور شرق
نقش كه دهد نشان تا كوشيده است ، چيني زبان دانشجويان از
زبان دوش بر زباني لحاظ به چين ، در اسلام پذيرش در اصلي
غرب اسلام ميان واسط حلقه فارسي واقع ، در و بوده فارسي
است ، بوده دور شرق تا خاورميانه شرق سرتاسر و خاورميانه
قابل امروز تا تاثير اين ردپاي تحقيقات ، همين براساس
.ميباشد محرز و مشاهده
معارف گروه
چين به اسلام ورود مكان و زمان
.شد چين وارد دريا و خشكي طريق دو از اسلام كه نيست شكي
نينگشيا و جيانگ شين گانسو ، مسلماننشين استانهاي وجود
طريق از منطقه اين به اسلام ورود از حاكي چين غرب در
يون مسلماننشين استان وجود و است خشكي راه از و ايران
اسلام نشر.درياست بوسيله اسلام ورود از حاكي جنوب در نن
بازرگانان و دريانوردان توسط "عمدتا نيز چين جنوب در
تجارت ساسانيان زمان در زيرا است ميگرفته صورت ايراني
از را ايراني سرسخت ملاحان و ، بازرگانان شرق پرمنفعت
به سپس و سيلان و هند بنادر به خليجفارس در سيراف بندر
دريانوردي قبول از شناسان شرق از بعضي هرچند.كشاند چين
ميزنند سرباز ساسانيان سلسله اواسط از قبل تا ايرانيان
ميلادي هفتم قرن در ايراني كشتيهاي كه معترفند همگي اما
كشف و ميكردند آمد و رفت چين بندرهاي و سواحل به
خط وجود به چين جنوب در كانتون بندر در ساساني سكههاي
.دارد دلالت چين درياي و خليجفارس بين دريايي
نه ايراني ملاحان كه ميدهند نشان بوضوح هم چيني منابع
سواحل بين راني كشتي بلكه ميرفتند چين درياي به تنها
نظر تحت نيز را شرقي جنوب آسياي مناطق و چين جنوبي
در ايراني ملاحان فعال نقش تنها نه اسلام از بعد.داشتند
اعراب مشوق ايرانيان بلكه نشد قطع چين با ارتباط و تجارت
چيني متون در اگرشدند دور خاور با دريايي تجارت امر در
علت به ميكند جلوه پررنگتر ارتباطات اين در اعراب نقش
ظاهري ، شباهتهاي علت به چيني مورخان كه است اين
و باشند داشته اعراب و ايرانيان بين تمايزي نميتوانستند
.ميخواندند "داشي" نام با را مسلمانان تمام
به اسلام ورود زمان با ارتباط در مهم موضوعات از يكي اما
اين و است مبهم چين به اسلام ورود زمان كه است اين چين
چين متاخر تاريخ در تاريك و مبهم بسيار نكات از موضوع
اسلام نشر دقيق زمان كه گفت يقين طور به نميتوان و است
اظهار قطع طور به ميتوان اما است بوده زماني چه چين در
در يزدگرد از سفيري را اسلام پيشرفت خبر نخستين كه كرد
سفير اين است ممكن آورد ، چين دربار به ميلادي سال 638
.باشد يزدگرد پسر فيروز ساساني
اولين براي اسلام دين كه است شايع چين مسلمانان بين در
با.شد تبليغ چين در پيامبر عموهاي از يكي وسيله به بار
چين جنوب در چين مسلمانان رهبران همگي "تقريبا همه اين
شمسالدين سيداجل همت به اسلام كه عقيدهاند هم اتفاق به
آن در مغول زمان در يوننن ايالت فرماندار اولين بخارايي
سيداجل پسر نصرالدين توسط و شد تبليغ جدي طور به ناحيه
مسلمانان بين در هم هنوز ايراني دو اين نام.يافت تداوم
ميان در نه.است برخوردار خاصي محبوبيت و شهرت از نن يون
هيچگونه چيني نوشتههاي و آثار در نه و مسلمانان آثار
.است نشده سيداجل از قبل اعراب وجود به اشارهاي
مذهبي زبان يك عنوان به چين در فارسي زبان نفوذ دلايل
را چين در اسلام آرام گسترش نسبي موفقيت دلايل از يكي
تهاجمي روحيه برخلاف) ايرانيان آرام روحيه به ميتوان
مقاصد منظور به "عموما كه ايرانيان.داد نسبت (اعراب
چين كشور در داشتند ارتباط چينيها با بازرگاني و تجاري
شناخته و معرفي سوداگر و بازرگانان عنوان به اول درجه در
كه چين در آنها سكونت و مذهبي مبلغ عنوان به نه ميشدند
بعد دورههاي و (تا 907م 618) تانگ حكومت دوران به
چينشناسان اكثربرنميانگيخت شديدي سوءظن بازميگردد
ايرانيان خوبي به مبلغي جامعه هيچ كه دارند اذغان
كار اين آنها.است نداده سازمان چين در را خويش تبليغات
دولتهاي تشويق و حمايت آنكه بدون و سروصدا بيهيچ را
خوبي به آنها.ميدادند انجام باشد داشته همراه را خارجي
اين و بپردازند تبليغ به بايد كجا و كي كه ميدانستد
باقي چين مسلمانان بين در حدودي تا معاصر زمان تا روحيه
در كه روسي چينشناس واسيلف پاولويچ واسيلي.است مانده
بالا نظريه تاييد ضمن كرده بازديد چين از دهه 1860
در بالايي سياسي مقام به مسلمانان روزي اگر":ميگويد
خواهند نيز چينيها ساير از بيترديد يابند دست چين
خواست برابر در بتواند كه كيست و بگروند اسلام به خواست
بود شده زياد حد آن تا مسلمانان قدرت "نمايد مقاومت آنان
حل خود در كرده مسلمان را يهوديان جامعه توانست كه
مسيحي مبلغان براي زيادي نگرانيهاي موجب اين كه نمايند
.بود شده
از استفاده مستلزم سروصدا كم و آرام مذهبي تبليغات اين
نمايندگان و ايالتي حكمرانان توجه كه بود خطي و زبان
خط و زبان اين "مسلما و ننمايد جلب خود به را امپراطور
تعاليم از بسياري كه چرا باشد چيني خط و زبان نميتوانست
كه چين جامعه در موجود كنفوسيوسي انديشههاي با اسلام
.نداشت سازگاري ميكوشيدند آن اجراي در هم امپراطوران
ميكردند ، صحبت چيني زبان با چينيها بين در مسلمانان
تا هم چينيها آرمانهاي به و ميپوشيدند چيني لباس
متوجه چينيها كه هنگامي اما ميگذاشتند احترام حدودي
و ندارد مسلمانان براي اهميتي هيچ كنفوسيوس كه ميشدند
و سياسي -اجتماعي عقايد و اصول كليه آن نتيجه در و "طبعا
است ايشان انسجام و اتحاد عامل كه چينيها اخلاقي -مذهبي
رفتارهاي گونه اين است ، بياهميت مسلمانان براي نيز
مسلمانان به نسبت چينيها نادرست قضاوتهاي به كه قالبي
چينيهايي و چين مسلمان گروه دو گزيدن دوري به شد منجر
كردن كم براي مسلمانان و شد منتهي داشتند هان نژاد كه
خود سنتهاي و آداب حفظ همچنين و چينيها با خود اصطكاك
تبادل هنگام در (عربي و) فارسي زبان از استفاده به مجبور
.شدند خود افكار
در نميتوانستند كه چين مسلمانان كه آن ديگر دليل
از و كنند شركت چيني جامعه فعاليتهاي از بسياري
بودند بيبهره هم چين محلي رهبران نفوذ و راهنمايي
كه) آخوند به خود نيازهاي كليه رفع براي ميشدند ناگزير
(دارد فارسي ريشهاي و ميشود ناميده آخونگ چيني زبان در
قادر چيني صومعههاي و معابد برخلاف مساجد.آورند روي
.آورند گرد مالي كمك مسلمان جماعت اعضاي كليه از بودند
كه هدايايي صورت به يا و خمس زكات ، صورت به كمكها اين
ثروتمندترين جزو "اتفاقا كه) اسلامي جماعت متمكن افراد
در كه همانطور و ميشد گردآوري (بودند چينيها گروه
آخوندها شد ، خواهد داده توضيح آن درباره تفصيل به ادامه
ايفا چين مسلمانان بين در فارسي زبان نشر در اساسي نقش
.نمودند
مسلمانان بين در فارسي زبان استفاده بر كه ديگري دليل
شدت به چين مسلمانان چون كه است اين دارد تاكيد چين
دارند تعلق بيگانه و متفاوت بهمردمي كه ميكردند احساس
در هميشه و ميشمردند برتر ميزبانانشان از را خود و
در برگردند ، خود اصلي موطن به روزي كه بودند اين انديشه
برده نام "هوي" يا "هوي هوي" قوم عنوان به چينيها نظر
به چين مسلمانان تمام براي امروزه كه "هوي" لغت.ميشدند
"هوي نژاد" يا "هوي اقليت" را آنان و ميشود برده كار
قبلي مكان به بازگشت يا اصل به بازگشت معني به مينامند
.است
قديم زمانهاي در لغت اين كه معترفند چينشناسان اكثر
به بودهاند ساكن چين در كه مسلماني ايرانيان براي فقط
در كه ايرانياني كه است واضح پساست ميشده برده كار
ميكردند ابراز ايران به را خود خاطر تعلق و بودند چين
دين انتشار با همزمان فارسي زبان انتشار و حفظ در سعي
.نمايند چين در اسلام
چين در فارسي زبان نشر و نفوذ چگونگي
در و آرامي به چين در اسلام دين گسترش و نفوذ كه آنجا از
به نيز فارسي زبان آن موازات به پذيرفت صورت قرنها طي
شد متذكر بايد كه مهمي نكتهيافت گسترش چين در آرامي
عناصر با ايران در اسلام دين اينكه وجود با كه است اين
ايراني و عناصرفارسي با تنها چين در ولي شد وارد عربي
بيان فارسي زبان با اسلامي تعاليم اكثر و يافت گسترش
شد چينيها تقديم عربي زبان به كه بود قرآن تنها.ميشد
هم هنوز و) ميشد بيان فارسي زبان به هم نماز نيت حتي و
فارسي زبان به زيادي تفسيرهاي قرنها طي در (ميشود بيان
فارسي زبان به زيادي دعاي كتابهاي و شد نوشته قرآن بر
.شد خواهد اشاره آنها از بعضي به كه گرديد منتشر و چاپ
جسارت و آرمانگرايي آنها در اينكه علت به كتابها اين
به نوزدهم قرن اواخر تا ميخورد چشم به اسلام حيات تجديد
نيز احكام صحيح اجراي طريقه.ميشد نوشته فارسي زبان
چين در زبان اين نفوذميشد نوشته فارسي زبان به "عمدتا
تاسيس ضرورت مسلمانان يا و حكمرانان كه رفت پيش آنجا تا
نظر در فارسي زبان آموزش و تدريس براي را آموزشگاههايي
يوان دوران رويدادنامه كتاب در مثال عنوان بهبگيرند
(Shizu) شيزو فرمان به.سال 1289م در كه است آمده
براي فارسي زبان آموزش براي ويژهاي مدرسه چين امپراتور
شد تاسيس پكن سلطنتي آكادمي در فارسيدان كارمندان تربيت
چيني زبان به فارسي ادبي و علمي كتابهاي از بسياري و
شمسالدين سيداجل نوادگان از سيديوسف همچنين.شد ترجمه
براي يوننن استان در هويدون در آموزشگاهي بخارايي
.داشت پا به فارسي زبان آموزش
كتابهاي ميدانست را عربي و فارسي و چيني زبانهاي كه وي
فارسي زبان به را (شرع احكام در) بزرگ فوز و مهمات فصل ،
محمديوسف حاج و نورالحق سيدحاج او شاگردان جمله از.نوشت
و ميدانست خوبي به را فارسي زبان كه است يحيي فرزند
رسيده چاپ به يوننن در درسي كتاب صورت به اغلب كتابهايش
چندين فارسي زبان فهم به شديد نياز علت به همچنين.است
به و تاليف چين در فارسي به چيني و فارسي به فارسي فرهنگ
.است شده بودهچاپ رايج زمان آن در كه چوبي چاپ طريق
اين به راجع مفصلي تحقيقات چيني ايرانشناسان اكنون هم
.هستند آن تدريجي انتشار حال در و داده انجام فرهنگها
وفائي حسين فارسي به فارسي فرهنگ فرهنگها اين از يكي
و است شده چاپ و نوشته چين در هجري سال 933 در كه است
قرن چند و است چين در فارسي زبان تاريخ مهم اسناد از يكي
اولين.است بوده چين شناسان ادبيات و زبانان فارسي مرجع
نوشته چين در بار اولين براي نيز فارسي زبان دستور كتاب
توسط دارد نام "الطلب منهاج" كه كتاب اين.شد چاپ و
در "چانگبابا" به مشهور (Zinini) زينيني حكيم محمدبن
خطي نسخههاي تعداد.شد چاپ و نوشته هجري حدود 1070
با مقايسه قابل نيز (سعدي گلستان بويژه) چين در فارسي
.نيست زبانها ساير
ترويج براي مسلمانان گذاشتن آزاد در كه ديگري مهم عامل
به مسلمانان از بسياري راهيابي داشت تاثير خود عقايد
في شيانگ ملكه كه وقتي حتي.بود حكومتي برجسته مقامات
به (بود شده متولد ايراني خانوادهاي در كه)Xiang Fei
امپراطور محبوب ملكه عنوان به و يافت راه چين دربار
مسلمانان بر وارد فشارهاي ناگهان شد برگزيده چيينلونگ
و كتب تفتيش امپراطور دستور به و يافت چشمگيري كاهش
دست كه را ماموراني و ساخت ممنوع را مسلمانان نوشتههاي
نوشته فارسي زبان به كه مسلمانان مذهبي كتابهاي توقيف به
سال در مثال عنوان بهميكرد توبيخ ميزدند بودند شده
خطي كتاب يك و بيست ضبط به كه گوانگسي فرماندار به 1782
بود كرده اقدام بود شده نوشته فارسي زبان به همگي كه
طبق بايد فتنهانگيزند مطالب نشر مسئول كه كساني":نوشت
اين مورد در مساله اين ولي شوند مجازات شدت به قوانين
وجود آنها از غلطي استنباط "عموما كه اسلامي كتب قبيل
اين از كتبي به فرمانداران گاه هر.نميكند صدق دارد
در ".دهند انجام آنها عليه اقدامي نبايد برخوردند قبيل
لونگ چيين امپراطور شد صادر سال همان در كه ديگر فرماني
به تنها كرد توبيخ را ليانگگيانگ ايالت فرماندار كفيل
دست اسلامي كتابهاي نشر به كه را مسلماناني كه علت اين
.بود رسانده مجازات به بودند يازيده
دارد ادامه
|