... نداري آغاز كه توست سرنوشت اين و
جشنواره در فيلم با 3 ايران سينماي
دارد حضور قاهره
به فجر دهه در ،"2 مركزي سينما
ميرسد بهرهبرداري
آينده سينماي در جشنواره برگزيده فيلم 5
شد ساخته قزوين در "بتاكم" فيلم اولين
شد افتتاح كازرون در سينما دو
... نداري آغاز كه توست سرنوشت اين و
حافظ بزرگ راز چيستي بر درآمدي
و شاعران برجستهترين كه بس همين حافظ بلند اقبال در *
تمام ميان در را خود توجه بيشترين نيز غربي متفكران
شاعر گوته اين.كردهاند ما خواجه معطوف شرق ، شاعران
با است ، جنون چه اين !حافظا:ميگويد كه است آلماني بزرگ
.بودن يكسان تو
قراگوزلو محمد دكتر
رسيد نتواني پايان به كه است آن در بزرگيت
...نداري آغاز كه توست سرنوشت اين و
"گوته"
بازنمود و اشعار شرح ;(1)حافظ بزرگ راز چيستي باره در
;اثيري زندگي درباره بويژه ديوانش ، پيچيدگيهاي و مشكلات
لبالب و پرگفتهاند انديشهاش ، بالش و زايش فراشد و شيوه
بزرگداشت كنگره از پس بهخصوص و اخير دهه در.نوشتهاند
تورمي نوشتهها و گفتهها اين حجم ;سال 1367 به حافظ
وارد نيز را تازهاي مدعيان تنها نه يافته ، حيرتانگيز
پژوهشگران بلكه است ، كرده !پژوهي حافظ پيكر و بيدر گود
بدر انگشت" بيهقي ابوالفضل قول به كه آنان و حرفهاي
.ميجويند حافظ ناباب و ناياب و خطي نسخ از نسخهاي "كرده
به نسبت -ژرفتر البته نه و -افزونتر اقبالي نيز..
(2).داشتهاند ابراز شيراز رند معرفتشناسي
مينمايد ، بازاري سخت گاه كه قلمفرساييها ، اين عليرغم
مصحح حافظ مكرر پراكني مقدمه و خوشنويسي و چاپ مانند
،(3)معتبرديگر بياعتناييبهچاپهاي و غني -قزويني
:راهيم ابتداي در هنوز ما كه است اين واقعيت
مقصود راه گشت گم سياهم شب اين در;
هدايت كوكب اي آي برون گوشهاي از
بيراهي ميانه در نه و باشيم راه ابتداي در كه كند خدا و
خواجه بيت اين مصداق روزمان و حال كه مبادا و گمگشتگي و
:فرمود كه باشد
نيفزود وحشتم جز رفتم كه طرف هر از
نهايت بي راه وين بيابان ازين زينهار
و تكراري ،(7767) ما نظر مورد دهه كتابهاي و آثار غالب
اثر دو يكي جز به شده چاپ ديوانهاي اتفاق به قريب اكثريت
غني.قزويني عصر از فروتر "سايه" حافظ جمله از تامل قابل
مصحح حافظ از پستتر و غيرعلمي بار دهها و ،(1320)
اگر خلخالي نسخه ملالآور و خستهكننده چاپ.است خانلري
نان عوض در نداشته ، پژوهي حافظ نهال براي آب قطرهاي
شرح زمينه در.است كرده چاق !!ادبا از جماعتي براي چربي
به و تلاش وجود با -بيت به بيت شرح -حافظ غزلهاي سنتي
نكتهيابيهاي ;فرزاد مسعود مرحوم ستودني ايثار عبارتي
پربرگ شرح دهها انتشار و هروي حسينعلي شادروان او منتقد
زبان ترك شارح پيش سال چهارصد تفسير هنوز -بار كم اما-
پژوهشهاي همه عليرغم و نشده خارج گردونه از بسنوي ، سودي
و وار"بدرالشروح" و صوفيانه درك ;تكبيتي روشنيبخش
نشده ساقط اعتبار از حافظ غزلهاي از گونه "عيني لطيفه"
شاعر زندگي و شعر مشكلات از نمونه دهها اينكه ضمن.است
.است مانده مهر به سر كماكان ما بزرگوار
حافظ؟ چرا
خواه همت گذري چون ما تربت سر بر
شد خواهد جهان رندان زيارتگه كه
پيوسته تحقق به اينك كه شگفتناك ، پيشگويي اين معضل حل
لسان -جامي ، همچون را خواجه كه منظر اين از اگر است ،
اندازيم ساغر در مي و برافشانيم گل تا بيا
دراندازيم نو طرحي و بشكافيم سقف را فلك
بدرقه فرزندش سلامت تعويذ عنوان به را حافظ شعر كه مادري
:ميكند او سفر راه
اوست همره دل قافله صد كه كرده سفر آن
دارش سلامت به خدايا هست كجا هر
همه اين با و نميداند هيچ بياض و سواد از كه درويشي
كوچههاي شب شولاي در و است سپرده سينه اعماق به را حافظ
:كه ميدهد زمزمهساز شهر
بكند كارها تو سوز كه بسوز دلا
بكند بلا صد دفع نيمشبي نياز
:ميگويد دل در كه خستهاي چريك حتي و
شهر همه بر بال گشادهست جور عقاب
نيست تيرآهي و گوشهنشيني كمان
...و
و فلسفي معضلات در آن يك حتي كه مردمي هزار هزاران
شعر وجود تمام با اما نيانديشيدهاند ، خواجه شعر انديشه
:برميخوانند از را او
باد تو بوي برد ارواح نزهتگه به گر
افشانند نثار به هستي گوهر جان و عقل
ابوالعلامعري ، از خط يك حتي نميتوان هم جبر با كه مردمي
...نشاند دلشان خانه در معزي و انوري و خاقاني از بيتي و
است؟ نهفته كجا در حافظ حيرتانگيز بزرگي راز راستي به
:شريعت مظاهر از بيپرده انتقاد همه آن با كه است چگونه
برنميگيرند جامي به فروشان مي كوي به -
نميارزد ساغر يك كه تقوي سجاده زهي
باد ماهرويان گريبان چاك فداي -
پرهيز خرقه و تقوي جامه هزار
:مذهب ظاهر مباني در قلندرانه تاز و تاخت و
ساقي غمزه اسلام ره بزد چنان -
كند صهيب مگر صهبا ز اجتناب كه
خواند امالخبائثش صوفي كه وش تلخ آن -
العذري قبله من واحلي لنا اشهي
:تقوي و دين مناديان به يورش و
ميكنند منبر و محراب در جلوه كاين واعظان ;
ميكنند ديگر كار آن ميروند خلوت به چون
دوش به ميكشيد سجاده كه شهر امام ;
ميبردند دوش به دوشش ميكده كوي به
:مردم روزمره عقايد ساختاري مظاهر گرفتن سخره به و
بازخواست روز نبرد صرفهاي كه ترسم ;
ما حرام آب ز شيخ حلال نان
دهند ما به رضوان روضه نه اگر فردا ;
كشيم بدر جنت ز حور روضه ز غلمان
قول و ميسايد مردم ديانت آسمان بر سر خواجه تقدس هم باز
و مينشيند خلقالله دل به معصومان حديث سان به غزلش و
و عارف مشكلات حلال وحي ، نشانههاي همچون كتابش بيت بيت
يافت ميتوان را خانهاي كمتر رو اين از هم.ميشود عامي
سراغ را كسي كمتر.باشد نشده متبرك عزيزش ديوان به كه
بسيار چه و...باشد نشتافته تربتش زيارت به كه گرفت توان
با درون راز ترديد ، راهي چند بحران در كه نيكوسيرت مردم
مدد او بلند همت از و نهادهاند ميان در راز اهل خواجه
.جستهاند
گفتهاند؟ چه وي عظمت راز و حافظ درباره
و اشتياق":از تلفيقي در را حافظ بزرگي راز هومن دكتر
سنايي ، انديشه وسعت خيام ، انتقاد و شك باباطاهر ، سوختگي
توجه با اما نيست ، دشوار چندان بخوانيم (4)عرفانالغيب
كدام هر كه او ، متشتت غزلهاي و حافظ اجتماعي موقعيت به
بسا چه و بوده دوستانش از گروهي اختيار در نوعي به
مساله تبيين است ، ميرفته نيز آنها تمام نابودي احتمال
رسيدن واقعيت به از صحبت.بود نخواهد آسان هم آنچنان
نيست ، تاريخ ميانه از متفكري شطحيات يا ارجوزه تصادفي
خودآگاهي اعجاز و هنر از درستي به متفكر ، اين چه اگر
:است داشته
نكرد جمع چوبنده كس جهان حافظان ز
قرآني نكات با حكمي لطايف
راز كه دهيم ، رضايت شتابزده و دستي دم پاسخ اين به "فعلا
اسرار اعماق در (5)حافظ شدن رندان زيارتگه و ماندگاري
به اگرچه كه فرهنگي.است نهفته ايراني فرهنگ ماندگاري
بوي" همواره اما بوده ، روزگار گزنده سموم معرض در دفعات
نيز خود عصر شده لگدمال چمنهاي بخش طراوت "ياسمنش و گل
.است بوده
است چگونه انديشيدهايم ، طورجدي به تاكنون آيا راستي به
اجتماعي ، تحولات بروز عليرغم و سال طي 700 از پس كه
شرايط در ريشهاي تغييرات ظهور و فرهنگي ، و سياسي
حافظ شعر هنوز انسانها ، مادي و انديشهاي ، زيستمحيطي ،
شده مسخ زده فلك بدبخت آدم رواني روحي ، نيازهاي آرامبخش
هزار و قسط و روزمرگي گرداب گرفتار و تكنيك مرداب در
زور از برآماسيده نيز "بعضا و -فلاكت و خوردگي توسري
در هم آن تازه است؟ -قلچماقي و شكمبارگي و پرخوري
-بكاوي حتي نه و -بنگري را بوتهاش هر زير كه سرزميني
تمام ميان از و ميزند بيرون قد نيم و قد مدعي شاعر چند
!!ادبي صنعت به دلش ادوار ، تمام در روزگار ، رايج صنايع
همه اين ميان در كه است چگونه راستي به (6)است بوده خوش
از تابناك خورشيد چهار سه ، فقط خاموش ، و روشن ستاره
و ميرسند امروز به درخشش همان با فارسي ، شعر گذشته
است چگونه ميان اين در و ميمانند؟ در ;ميمانند ديگران
است؟ بلندتر غولها اين همه از حافظ اقبال كه
ميريزد سخنم كز شكر و شهد همه اين
دادند نباتم شاخ كزان است صبري اجر
از بيرون جمع از چرا كه بپرسيم گونه اين بگذاريد يا و
"سكندر" و "قلندر" يك فقط "سازان آينه" و "سرتراشان" شمار
ميكند؟ علم قد
دلكش شعر" "سروري آيين" و "طبع لطف" كه ، اين مسلم قدر
و جهانشناسي اصول و صوري مباني از فراتر بايد را "حافظ
توجه همه اين بادريافت او سخن معنوي نكات از خارج حتي
سخنوري ، مختلف عرصههاي در كه است مهم نكته ، اين به
و انسان آميزش ;خيال صور اول دست و بكر برشهاي مانند
طعن آزاديخواهي اجتماعي ، گرايشهاي ;اسطورهسازي ;طبيعت
;بمزدي دين و ريا با مبارزه ;ستيزي حكومت و طنز و
انسجام ;ورزي فلسفه -تعقيد حتي و -ايهام ژرفانديشي ،
و انسانمحوري مضمونسازي ، موسيقي ، شعر ، ساختار
سخن مصاف به تك به تك ما ، بزرگوار خواجه..عشقگرايي
عبيد ، ناصرخسرو ، فردوسي ، منوچهري ، :چون برجستهاي استادان
و بيدل و صائب مولوي ، عطار ، نظامي ، انوري ، خواجو ، سعدي ،
و) گفت لاجرم بايد ديگر منظر از اما رفت ، نتواند..طالب
و غايي شيوه به را ويژگيها اين تمام حافظ كه (پذيرفت
طور به و -كافي قدر و اندازه به البته و -يافته ، تكامل
كه است منظر همين از.است كرده جمع خود سخن در يكجا
كامل آشنايي پيشينيان فكري آثار با تنها نه حافظ گوييم
دقت و وسواس نهايت با ذخاير اين همه از بلكه است ، داشته
شانه از مانند ، كم استعدادهاي و نبوغ پايه بر و جسته سود
به و رفته ، بالا خود از پيش انديشه و هنر اعاظم و اكابر
(7).است درانداخته "نو طرحي" و دوخته چشم تازه افقهاي
و شعرا ديدگاه از حافظ توفيق برهان چند هر پديده اين
تواند -مينگرند او شعر به استدلال محك با كه -منتقدان
گسترده آحاد ميان در خواجه شگفتناك محبوبيت رمز اما بود ،
خيل كه است اين واقعيت.بود نتواند بازار و كوچه مردم
ميدهند تشكيل كساني را شيراز خواجه دوستداران و مشتاقان
شاعري و شعر از انتقادي و جمالشناسي درك كمترين كه
شكسته ، وزن با ايشان نزد را غزلي يا بيتي اگر و ندارند
كه كشاورزي.دريابند را موضوع كه است محال بخوانند بسته
:ميخواند حافظ و ميريزد عرق ميزند ، بيل صحرا در
سليم طبعي از برخاسته سعدي ، شعر شيوايي و مولوي و عطار
و بوده تامل قابل خود كليات در نظر اين "...(8)برشمرده
و ميان از را حافظ كه پژوهشگراني همه براي است روزنهاي
.ع".كاويدهاند مولوي خيام ، سعدي ، :انديشه تجمع برآيند
از تخذير" و ورزيده تاكيد حافظ سخن اخلاقيات بر "هژير
از فرار ;كينهتوزي و مردمآزاري و خودپرستي و غرور
و شفقت و رحم بخشايش ، و بذل به تشويق ناجنسان ، معاشرت
(9).است نموده برجسته حافظ شعر در را "محبت و مهر و وفا
گلستان از گلي عمر ، مجمل مجال عليرغم صهبا مجدزاده جواد
حافظ شهامت اخلاقيو شجاعت":گلبرگهاي و چيده حافظ شعر
دكتر (10).است برگزيده را "حكام و رياكاران با مبارزه در
با قياس در را حافظ شعر ساختمان بختياري ، محمودي.ع
در را خواجه بلنداي و نموده ترسيم كوتاهتر بسيار انوري
و جهانخواهي و جهانبيني و شعر اجتماعي كاربرد بود و آن"
با شاملو احمد (11).است رسيده بر "...آگاهي و انساندوستي
تلاشي و حافظ غزلهاي (روايي ذوقي ، ) شاعرانه تصحيح ادعاي
ابيات توالي بازگرداندن جهت در بحثانگيز سخت اما نستوه
;غزل سنتي نگارش آيين شكستن ;نخستين منطق و نظم به غزلها
تلاش سيسال ماحصل انتشار در ناكام و نقطهگذاري
و تعابير...و "انديشهها و يادداشتها" تحتعنوان
با و داده ارائه خواجه انديشه و شعر از ويژهاي تفاسير
قلندر" را او و برخورده "حيرتزده" خود هشتمي قرن همتاي
و پيامبران صف در حرمت" به كه خوانده "كفرگويي لاقباي يك
مطهري مرتضي شهيد آيتالله(12).ايستادهاست"اولياءالله
بزرگ فيلسوف.است ديدگاه اين اصولي منتقد و مقابل نقطه
است عارفي حافظ":كه است آن بر بسيار تاكيد با معاصر
ابتدا او ، شعر رازهاي و رمز دريافت و فهم براي و مسلمان
دكتر (13)".گماشت همت اسلامي ، عرفان شناخت به بايد
و دانسته مسلمان روشنفكري را حافظ زرينكوب ، عبدالحسين
و گذاشته خرابات كوي به قدم او ، انديشه و شعر جستجوي در
از زرينكوب استاد تصاوير.است شده همپياله رندان با
(14).است جذاب و زيبا كلوها روزگار و بواسحقي شيراز
در -پژوهي حافظ پيشرو -مرتضوي منوچهر دكتر ارجمند استاد
ازجمله كليدي مبحث چند حافظ ، مكتب بر كممانند مقدمهاي
ضمن و نموده باز حافظ غزلهاي در را پير و رندي عشق ،
مباني دقيق تبيين و عابدانه و عاشقانه عرفان اصول بررسي
و ميان اين در حافظ جايگاه تدقيق و تعريف و قلندري مكتب
ايهام بر تصوف و عرفان كهن متون از شواهدي ارائه
(15).است فشرده پاي حافظ مكتب اصلي خصيصه بهعنوان
و خلخالي نسخه مصحح قزويني محمد ديدگاههاي
شعراي تقسيمبندي در كه حافظ چاپي ديوان جاافتادهترين
اين ممتاز شاعر شماره 5 در را شيراز خواجه فارسي كلاسيك
بهاءالدين (16).است توجه قابل هم دانسته بوم و مرز
داده بهدست جامع "نسبتا تفسيري حافظ عظمت سر بر خرمشاهي
سخن بدينترتيب شيراز ، خواجه شعر خاص خصوصيت ده از و
روشنفكرانه ، فرهنگ اسطورهسازي ، رندي ، ":است گفته
غزلسرايي ، سبك سخنوري ، اجتماعي ، انتقادات انديشهمندي ،
حسينعلي دكتر (17)"طربناكي و طنز تاويلپذيري ، موسيقي ،
در حافظانه ، متقن مقالات نويسنده و جلدي چهار شارح هروي ،
ويژگيهاي تفصيل ، به "معني و بياني جاذبههاي" مقوله دو
زمان معارف از است فشردهاي" كه را خواجه انديشه و شعر
صوفيانه نظرات منتقد دستغيب ، عبدالعلي.(18)برشمرده "خود
تفكرات و آرا از مجموعهاي شتابزده تدوين ضمن بدرالشروح ،
دانسته وارستهاي عارف را شيراز خواجه نامي ، پژوهان حافظ
زيبايي ، شيوايي ، رسايي ، ":ازجمله هنر چندين پشتوانه به كه
بر "..و رمزگرايي واژهها ، موسيقي تصوير ، طنز ، ايجاز ،
مير دكتر (19)است نشسته خوش فارسي شعر قاف eذروه
"سخني جادو و فسونكاري دلربايي ، راز" كزازي جلالالدين
را سخن كه وي غزلهاي روشنهاي سايه ژرفاي" در را حافظ
هر از خواننده شدن هنباز" و كردهاند "مهآلود و آبگونه
.است خوانده "خواجه شعر تنگناهاي دريافت در انديشه و منش
:رند از تعبير در را حافظ بزرگي راز پرهام.م دكتر (20)
جوهر كه خويش عصر دانش بالاي سطح در آگاهي با فرزانهاي"
"ميكرده درك كمال به را خود زمان عرفان فلسفه و آيينها
عامل مهمترين كدكني ، شفيعي دكترمحمدرضا (21).است دانسته
وجود متناقض جوانب گرهزدن" هنر در را حافظ شعر توفيق
شده مدعي و يافته "آنها كردن حفظ يكديگر كنار در و انسان
تصوف ميراث كه حافظ پارادوكسيال و شطحي بيان":است
آزادي به معطوف اراده عنوان با طيفي در است خراسان
تامل و قرآنشناسي از برخاسته موسيقايي عامل با آميخته
و قرآن بلاغت اسرار در مكث و تجويد علم در آواشناسي ، در
با آميزش در طنزآلود لحن همراه به خوشخواني و موسيقيداني
اهم ازجمله...ابزاري و فرهنگي مجموعهاي لواي تحت عرفان
...و (22)".رفت توانند بهشمار حافظ موفقيت علل
حافظ بزرگي راز چيستي تبيين در كه مباحثي سرفصل و فشرده
را اخير دهه چند پژوهي حافظ قامت همه تحقيق به شد ، گفته
همصدا نيز ما كه است دليل همين به "دقيقا و ميدهد تشكيل
پربرگ چه اگر ما پژوهي حافظ دفتر كه معتقديم خرمشاهي با
.نيست پربار اما است ،
***
و شاعران برجستهترين كه بس همين حافظ بلند اقبال در
تمام ميان در را خود توجه بيشترين نيز غربي متفكران
شاعر گوته اين.كردهاند ما خواجه معطوف شرق ، شاعران
:ميگويد كه است آلماني بزرگ
.بودن يكسان تو با است ، جنون چه اين !حافظا
فرزانه شاعر شيفتگي و شيدايي شرح "غرب و شرق ديوان"
شاعر به نسبت وي عميق احساس و الهام بازتاب و آلماني
اقيانوس در را خود شعري ، در ولفگانگگوتهاست ايراني
تصوير سرگرداني پاره تخته بسان حافظ غزلهاي بيكران
باشد ، حافظ شاگردان از شاگردي اينكه حسرت ودر ميكند
به را حافظ غزلهاي "پاشايي" موضوعي چند گوته.ميسوزد
خواجه عظمت برهان آنرا و نموده مانند لايتناهي كهكشاني
:سروده "بيانتها" شعر در و دانسته شيراز
رسيد نتواني پايان به كه است آن در بزرگيت
(23)...نداري آغاز كه توست سرنوشت اين و
پيكرتراش و غرب معاصر فلسفه غول نيچه ، "ويلهلم فردريك"
سخن به لب حيرتزده شيراز خواجه عظمت برابر در ،"ابررند"
گران كوهي خرد موشي كه آمده افسانهها در":ميگشايد
اثري فاني بشر طبع از كه توست اعجاز اين نه مگر.بزاد
هم تو !رفتي صدساله ره يكشبه و آوردي پديد جاودانه چنين
ما ، گران كوه هم مايي ، سيمرغ هم ;ما باده هم ما ، ميخانه
از آيتي گرداب هر عمق و تو عظمت از نشاني قله ، هر بلندي
جهان خردمندان مستيبخش شراب خود تو ، سخن.تست كمال
(24)".است
بهشتي پردههاي نقاش و رافائل شخصيت معمار "ژيد آندره"
ميخانه و شيراز ياد به غرب ، غربت در ،(زميني مائدههاي)
است ، شده نامي و جاودانه حافظ بهنام نامش كه آن كوچك
-است شرق اعتبار كه -خواجه هواي و ميسرايد غريبانه غزل
بزرگ توفيق چيستي شرح در آربري (25).برميدارد را دلش
پا":توانسته كه ميكند اشاره مانندي كم بهنبوغ حافظ ،
آربري بهنظر ".بگيرد پيشي وي بر و بگذارد سعدي پاي جاي
گفتار ميان متعالي حد و است متنوع و سرشار حافظ زبان"
(26)".ادب اهل زبان و مردم
"شمس شكوه" ارجمند اثر صاحب و اسلامشناس ،(شيمل ماري آن"
در را حافظ شعر "خوشآهنگي و رسايي شيوايي ، " اصل سه ،
فانوسي" به را خواجه غزلهاي ابيات و ستوده روياها تجلي
(27).است كرده تشبيه "خيال از
كه خود عصر در حافظ بيباكي و جرات از ،"شر يوهانس"
زنجيرههاي در زمين مغرب متفكران اسارت" با است همزمان
تحقير" مولود كه را خواجه انديشه و گفته سخن "ارتدكسي
ارج و مرتاضانه بينشهاي با مبارزه و طعنه تكفير ، و تعصب
.كرده تحسين است ، "عشق و شادي مژده و زندگي لذات به نهادن
چيستي هنوز شنيده و گفته اينهمه با.حافظ است چنين آري
به حافظ ، حديثاست نيامده دانسته ما بر او بزرگي راز
:گفت كه است مانسته "عشق قصه"
عجب وين و عشق غم نيست بيش قصه يك
است نامكرر ميشنوم كه زبان هر كز
پينويسها
احمد روايت به شيراز حافظ احمد ، شاملو:به ك.ن -1
.مرواريد ، 1365 تهران ، سوم ، چاپ مقدمه ، شاملو ،
حافظ بازار رونق] روايت ، چهارده بهاءالدين ، .خرمشاهي -2
.پرواز ، 1367 كتاب تهران ، اول ، چاپ ;[(مقاله)شناسي
ويژه (مقاله) ;شهريار و حافظ محمد ، .قراگوزلو:نيز
اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره ;شهريار بزرگداشت
.شرقي ، 1372 آذربايجان
چاپ ;حافظ غزلهاي تدوين بر مقدمهاي ;سليمنيساري -3
.علمي ، 1367 انتشارات تهران ، اول ،
نفحاتالانس ، در جامي ، عبدالرحمن مولانا "ظاهرا -4
.است خوانده "لسانالغيب" را حافظ كه است كسي نخستين
تعطيلات در حافظ آرامگاه روزنامهها گزارش بنابر -5
.است داشته را بازديدكننده بيشترين (1378) نوروزي
فروردين و 15 و14000 همشهري ايران ، روزنامه:به بنگريد
.1378
چاپ -;(مقدمه) شعر ، موسيقي محمدرضا ، .كدكني شفيعي -6
.آگاه ، 1368 تهران دوم ،
،"حافظ و خواجو" مقالات در را موضوع اين نگارنده -7
و سلمان" ،"حافظ و كمال" ،"حافظ و عبيد" ،"حافظ و نظامي"
.است نموده باز و بررسي..و "حافظ
بيتا ، بينا ، تهران ، ميگويد؟ چه حافظ ;محمود.هومن -8
.[مقدمه 1317 تاريخ]
علمي ، تهران ، اول ، چاپ ;تشريح حافظ عبدالحسين ، .هژير -9
.1368
اشعار و احوال درباره چند سخني ;جواد صهبا ، مجدزاده -10
.بينا ، 1321 ،(اصفهان) اسپاهان حافظ ،
ايران ، عرفان در من.تواو -;عليقلي.بختياري محمودي -11
.كتابسرا ، 1368 تهران ، اول ، چاپ
.مقدمه پيشين ، احمد ، شاملو -12
سوم ، چاپ "راز تماشاگه" حافظ عرفان مرتضي ، .مطهري -13
.مقدمه صدرا ، 1368 ، تهران ،
سوم ، چاپ رندان ، كوچه از عبدالحسين ، .زرينكوب -14
.اميركبير ، 1368 تهران ،
"حافظ مكتب بر مقدمهاي" حافظ مكتب منوچهر ، مرتضوي -15
.توس ، 1368 تهران ، دوم ، چاپ
سوم ، چاپ غني ، قاسم قزويني ، محمد تصحيح حافظ ، ديوان -16
(مقدمه) زوار ، 1357 ، تهران ،
محمد ديدگاه از حافظ اسماعيل ، .صارمي:به ك.ن نيز
.علمي ، 1368 تهران ، اول ، چاپ قزويني ،
تهران ، دوم ، چاپ نامه ، حافظ بهاءالدين ، خرمشاهي -17
.مقدمه ،(جلد دو) سروش ، 1368 ، فرهنگي علمي
تهران ، اول ، چاپ حافظ ، غزلهاي شرح حسينعلي ، .هروي -18
.مقدمه (جلد چهار) نو ، 1369 ، نشر
نشر تهران ، اول ، چاپ شناخت ، حافظ عبدالعلي ، .دستغيب -20
.بيتا علم ،
فارسي سخن زيباييشناسي ;ميرجلالالدين.كزازي -21
.مركز ، 1368 نشر تهران ، اول ، چاپ (بيان -1)
اين" مقاله شعر ، موسيقي محمدرضا ، .كدكني شفيعي -22
.پيشين "هستي كيمياي
(نامه حافظ) شرقي ديوان ولفگانگ ، يوهان.گوته -23
.ابنسينا ، 1343 تهران ، شفا ، شجاعالدين برگردان
درباره رساله سه ;كريستف يوهان.بورگل:به بنگريد نيز
.تهران ، 1369 اول ، چاپ صفوري ، كورش برگردان حافظ ،
;(نويد) لوكس شيراز ، جاويدان ، شهر شيراز علي ، .سامي -24
.1363
تهران ، اول ، چاپ فارسي ، ادبيات و ژيد حسن ، .هنرمندي -25
.مرواريد ، 1353
برگردان ;عرفان و شعر مهد شيراز جان ، .آرتور.آربري -26
.فرهنگي ، 1365.علمي تهران ، سوم ، چاپ كاشف ، منوچهر
يادداشتهاي ميان از را شيمل پروفسور خانم نظريه -27
بهيادم آن دقيق ماخذ اكنون و برداشتهام پراكندهام
!نيست
جشنواره در فيلم با 3 ايران سينماي
دارد حضور قاهره
قاهره فيلم بينالمللي جشنواره سومين و بيست :هنري گروه
برگزار جهان كشور از 12 فيلم شركت 23 آذربا تا 16 از 3
.ميشود
اين دبير فهمي حسين قاهره از آسوشيتدپرس گزارش به
فيلمهاي اصلي درونمايه كمدي ، كه كرد اعلام جشنواره
.بود خواهد جشنواره اين در شركتكننده
سر پشت مشكلاتآن و مصائب همه با را جنگ قرن يك ما
همين براي و داريم خنديدن به اكنوننياز و گذاشتهايم
جشنواره در.قائليم خاصي احترام كمدينها كهبراي است
آثار و سابق شوروي سينماي مرور به خاصي بخش قاهره فيلم
.يافت اختصاص اسپانيايي مطرح كارگردان "مونتخوآرمنداريز"
كفشهاي با دختري فيلم سه جشنواره اين در ايران سينماي از
.دارند شركت عشق براي تابلويي و ساراي كتاني ،
به فجر دهه در ،"2 مركزي سينما
ميرسد بهرهبرداري
سالن فجر فيلم جشنواره هيجدهمين با همزمان :هنري گروه
افتتاح تهران انقلاب ميدان در واقع مركزي سينما شماره 2
.ميشود
اين تجهيز براي:داشت اظهار سينما اين مسئولان از يكي
استفاده (ديجيتال دالبي) صوتي سيستم جديدترين از سينما
چنين كه است بار نخستين براي اين ايران در و ميشود
از يكي همچنين ميشود ، گذاشته كار استريويي سيستم
در سينما اين براي نيز پروژكتوري سامانههاي جديدترين
فيلمهاي بود خواهد قادر سينما اين است ، شده گرفته نظر
.دهد نمايش نيز را ويديوئي
يك شماره سالن كنار در بلااستفاده سال حدود 20 سالن اين
خيريه بنياد مسئولان نظر با كه داشت قرار مركزي سينما
بعد است قرار و شده آغاز سينما اين تجهيز مراحل كامرانيه
سالن) مركزي و تماشا شهر سينما دو سينما ، اين افتتاح از
.شود تجهيز ترتيب همين به نيز (شماره 1
آينده سينماي در جشنواره برگزيده فيلم 5
عنوان پنج آينده ، سينماي برنامه پنجاهمين در :هنري گروه
فيلم بينالمللي جشنواره شانزدهمين برگزيدههاي از فيلم
.درميآيد نمايش به جوان سينماي كوتاه
اين اسامي ايران ، جوانان سينماي انجمن عمومي روابط
وفايي ، اميد - جامپ:كرد اعلام ترتيب بدين را فيلمها
- مترسك زندهنام ، محمود - نقشينه آهولا ، ميلجا - دوقلو
له - داشت خواهي دوست مرا كه روزي و روانگرد ، ايرج
.آندروكاتس
در ماه آبان دهم دوشنبه صبح ميتوانند 10 علاقهمندان
.كنند استفاده آثار اين از فلسطين سينما محل
شد ساخته قزوين در "بتاكم" فيلم اولين
"بتاكم" سيستم طريق به حرفهاي فيلم اولين :هنري گروه
رضا محمد كارگرداني به "كودكيها براي آهنگي" عنوان تحت
.شد ساخته قزوين در تيموري
هر كه قزوين استان فيلم هفته در دقيقهاي فيلم 40 اين
عمومي نمايش به ميشود ، ماهبرگزار آبان اواخر در ساله
سرگذشت "كودكيها براي آهنگي" فيلم داستانميشود گذاشته
.ميكشد تصوير كودكيشانبه زمان در را دونفر
شد افتتاح كازرون در سينما دو
افزايش جهت سينمايي جديد سياستهاي اجراي در :هنري گروه
در سينما سالن دو كشور در موجود سينمايي سالنهاي ظرفيت
انبوه حضور.رسيد بهرهبرداري به و افتتاح كازرون شهرستان
نشانگر شده افتتاح سالن دو در شهرستان اين مشتاق مردم
.است فرهنگي حركت اين از آنها علاقمندي و استقبال
با سالن سه داراي نيزكه مشهد بهمن سينمايي بزرگ مجتمع
با مشهد شهر طلاب كوي در زودي به است ، صندلي ظرفيت 600
بخش سرمايهگذاري و سينمايي معاونت كمكهاي از بهرهگيري
.شد خواهد افتتاح خصوصي
|