ميشود؟ "بينالمللي" شهر يك چگونه
منتهي پاريس به راهها همه كه كردند كاري فرانسويها
!شود
جملهاي است ، شده گفته پاريس درباره كه جملاتي ميان در
.ميسازد متاثر مرا آن معناي سادگي و عمق كه دارد وجود
مشاهده ويكتورهوگو ، اثر ،"بينوايان" كتاب در جمله اين
هرآنچه" كه است اين گستاخ اندكي و عجيب جمله اين.ميشود
طريق بدين و "دارد وجود پاريس در باشد ديگر جاهاي در كه
.ميدهد قرار بيقيد دنيايي مركز در را فرانسه پايتخت
جمله اين نميتوانم اما ، هستم شهردار و پاريسي گرچه من ،
نظر در سياسي اعتقادي مثابه به تكبري هرگونه از دور را
كلمات ابهام و صلابت كه ميكنم اذعان وصف ، اين با.گيرم
آن از درستي "نسبتا تصور جمله اين در ويكتورهوگو
نشان هستيم قائل خود شهر براي ما كه بينالمللي جاهطلبي
.ميدهند
اين ".دارد وجود پاريس در باشد ديگر جاهاي در كه هرآنچه"
را پاريس تمايز و هويت همزمان كه "ديگر جاهاي"
كه كرد تصور ميشد كه بود زماني كدامند؟ پيميريزند
فرانسه "بيابان" يا استانها همان "جاها" اين از منظور
زمان آن ديگر اكنون اما.بود پاريس با تضاد در كه است
پاريس اكنون.است گشته منسوخ تصور آن و شده سپري
خود يكدست رشدي و انسجام از روحيهاي چارچوب در ميخواهد
پايتخت آنرا كه فرانسه كشور با هماهنگ شهري صورت به را
براي تاكنون كه اساسي اقدامات.كند معرفي ميداند خود
فرانسه خاك سراسر در منسجم مديريت و فرهنگي تمركززدايي
.است شده پاريس به فرانسه نزديكي موجب است گرفته صورت
ديپلماتيك اقدامات عرصه كه اروپا معني به "ديگر جاهاي"
ميان سالم رقابتي چارچوب در پاريس.ميباشد نيز ماست
آنرا فرد به منحصر بازاري كه اروپا ، اتحاديه پايتختهاي
برخوردار استثنايي جغرافيايي موقعيت از است ، كرده احياء
پاريس براي اروپا پير قاره خواهران همه به نزديكي.است
.رقابتهاست در ارزشمند امتيازي
كه است زمين كره بقيه معني به "ديگر جاهاي" سرانجام ، و
لحظه هر در ميتوان مخابراتي شبكه پيشرفت و مبادلات با
اين اهميت از خود سهم به من.كرد برقرار ارتباط آن با
هنوز ما كه دانم مي و آگاهم "كاملا تكنولوژي جهشهاي
وسيع بهطور جهان از خود درك بر را جهشها اين تاثير
حكومتي نهادهاي كه اميدوارم من و نكردهايم ارزيابي
اختيار در باشد ما شهر شايسته كه را كارآمدي تجهيزات
.بگيرند
پايتخت بينالمللي نقش بايد كه معتقدند فرانسويان اكثر
قصد به و اعتقاد اين از آگاهي با من ، .شود تقويت آنها
خود وظايف صدر در را مهم اين خود ، هموطنان خواسته تامين
همكاري يك دهد نشان كه است آن پاريس وظيفه.دادهام قرار
.بياورد امروز دنياي براي ميتواند ارمغاني چه غيرمتمركز
زيرا ".دارد وجود پاريس در است ديگر جاهاي در كه هرآنچه"
آنها از چگونه و كند برقرار ارتباط چگونه داند مي پاريس
بينالمللي متروپل يك عنوان به پاريس ، شهركند استقبال
قبل سال هزار از جهان ، ديپلماتيك فعاليت بلامنازع مركز و
چندين مقر امروزه و است بوده فرانسه حكومت مقر تاكنون
و همكاري سازمان و يونسكو قبيل از بينالدولي ، سازمان
قراردادهايي امضاي با پاريس نام.ميباشد اقتصادي ، توسعه
.ساختند دگرگون "عميقا را ما عصر تاريخ كه است ملازم
و بود ، ويتنام جنگ دهنده خاتمه پاريس ، كنفرانس
اين جمله از بوسني ، در جنگ خاتمه درباره اخير قراردادهاي
شهر در خارجي شخصيتهاي از استقبال.ميباشند قراردادها
از هيچكس ديگر امروز كه است شده طبيعي آنقدر ما محبوب
.نميكند تعجب آن در ميهمانان از كثيري انبوه وجود
و سياسي عرصه در را پاريس جاذبه نيروي دارم قصد من
تجاري روابط با ديپلماتيك درخشش.كنم تقويت اقتصادي
در خارجي سرمايهگذاريهاي اهميت از همه.است هماهنگ
موجب سرمايهگذاريها اين.هستند آگاه آن منطقه و پاريس
شركتهاي ترغيب اين ، بنابرشدهاند مشاغل حفظ يا پيدايش
است امري ما كشور در خود اروپايي دفاتر تاسيس در خارجي
متقاعد بحث در را آنها بايد تنها كار اين براي.ضروري
كنگرهها سازماندهي در جهان شهر اولين كه پاريس.كرد
چالشهاي با مواجهه در بيشتري توان روز به روز است ، بوده
روابط.ميدهد نشان عصر اين تكنولوژيك و اقتصادي
مشاركت براساس آن ، گوناگون جنبههاي تحت بينالمللي
.ميگيرند شكل آنها متعدد و منسجم اتحاد و خارجي شهرهاي
اروپايي ، شهرهاي متعدد تشكلهاي از عضوي عنوان به پاريس
با ما روابط البته.ميكند شركت متعدد اجلاسهاي در
محدود فوقالذكر مسائل به تنها اروپا بزرگ شهرهاي
از يكي اتحاديهاروپا پايتختهاي با همكاري.نميشود
از.ميدهد تشكيل را ما بينالمللي فعاليت سنتي جنبههاي
خواهر چهارچوب در رم با نزديكي روابط تاكنون سال 1956
دوستي قرارداد يك سال 1987 در و است شده برقرار خواندگي
تاكنون زمان آن از و شد امضاء برلين و ما همكاريميان و
فعالي فوقالعاده مركز به را برلين گوناگون پروتكلهاي
نقشي پاريس كل ، طور بهساخت مبدل ما همكاري سياست از
ايفا جوامع توسعه گوناگون برنامههاي در كننده تعيين
.ميكند
را جديدي تعهدات بيستم قرن اواخر در سياسي دگرگونيهاي
شرقي كشورهاي با مبادلات.ميكنند طلب ما پايتخت از
.شد نهادينه و تقويت آهنين پرده فروپاشي از پس اروپا
روابط شد امضاء پترزبورگ سنت و مسكو با كه قراردادهايي
.كرد احياء دوباره را روسيه و پاريس ميان ديرينه
بزرگ شهرهاي از اروپا ، بر علاوه را خود حمايت پاريس
كرده تجديد تاكنون قبل دهه چند از توسعه حال در كشورهاي
اجتنابناپذيرتر حاضر حال در كه اتحادي ، چنين ضرورت.است
بينالمللي مبادلات مانع ميباشد ، ديگر زمان هر از
شهر.نميشود جديد عرصههاي در آنها گسترش و گوناگون
شرقي جنوب كشورهاي با خود روابط بر اخير سالهاي در پاريس
با دوستي قرارداد يك سال 1982 در.است كرده تاكيد آسيا
و شد امضاء سئول با مشابه قراردادي سال 1991 در و توكيو
اقتصادي و فرهنگي عرصههاي در ثمربخشي مبادلات طريق بدين
.يافت گسترش
آن دگرگونيهاي و جهان از كه پايتختي عنوان به پاريس
خود تاريخي مسئوليتهاي كه است آن پي در ميكند استقبال
از داريم قصد قرن 21 آستانه در ما.دهد انجام را
آينده.بسازيم آينده براي اميدهايي خود گذشته پيروزيهاي
از بتوانيم كه دارد بستگي امر اين به "عمدتا شهرما
در و كرده بهرهبرداري اطلاعاتي و ارتباطي تكنولوژيهاي
به نسبت زمينه اين در ما شايد.شويم سرآمد آنها
عقب اندكي توكيو يا نيويورك لندن ، چون بزرگي متروپلهاي
كه باشد دليل اين به است ممكن ماندگي عقب اين اما ;باشيم
وحشي ، و خشن "بعضا تبعات ، مقابل در نخواستهايم ما
از كامل آگاهي با ما.شويم تسليم احتياط بدون مدرنگرايي
عقب اين كه گرفتهايم تصميم اطلاعاتي جامعه پيامدهاي
پويايي مقابل در پاريس شهر.كنيم جبران را ماندگي
عطف نقطه همچون دارد قصد جهان جغرافياي ارتباطي شبكههاي
.كند جلوه انعطافپذير
ميكند حس را خود زمانه آهنگ كه پايتختي مثابه به پاريس
"بنيامين والتر".شود آوا هم عصري هر نواي با ميتواند
مبدل نوزدهم قرن پايتخت به را پاريس كه آنچه است گفته
متمايز آينده قرن پايتختهاي ميان در آنرا ميتواند ساخت
سن رودخانه سواحل در بيبديل جذابيت و تعادل اين.سازد
،(لاربو والري) پاريس خيابان معنوي فضاي لطف.دارد ريشه
افزايش عيني تجارب و جابجايي امكانات كه زماني در
ما شهر حساس و زنده واقعيت ارگانيك كيفيت به مييابد ،
بسياري ميهمانان ديرباز از كه كيمياگري اين.دارد بستگي
كه است شهرداري دانش و كار ثمره نموده ، جلب خود به را
آن از گرفتن الهام پي در خارجي متروپلهاي از بسياري
وجود درپاريس باشد ديگر جاهاي در كه آنچه هر" اگر.هستند
و بوده بخشنده ما پايتخت كه است دليل اين به "دارد
و داده ديگران به است كرده كسب زمان طول در كه را تجاربي
.است آورده دست به زيادي چيزهاي مقابل در
.ميشود محسوب پاريس ثروتهاي از يكي تنها شهرسازي سنت
جا همه در آمد وجود به چهارم هنري عصر در كه سنت اين
در آراسته فضايي انديشه.است گرفته قرار تقليد مورد
عين در و بوده قرينه بناها طراحي نظر از كه شهر محورهاي
تمام در باشد برخوردار انعطاف و تنوع از محله هر در حال
جمله با انديشه اين.ميشود داده نسبت پاريس به دنيا
چهره اين من.ميشود بيان "انساني چهره با شهرسازي"
هرگونه از مادهاي به است پاريس ويژه كه را انساني
.كردهام تبديل ميشود پيشنهاد پاريسيها به كه قراردادي
شهرداري سياست مركز در نميتواند دلمشغولي اين واقع در
سرشار كه پايتختي ، همچنان بايد پاريس.باشد نداشته وجود
آن بازرگانان و صنعتگران فعاليت از هوشيار و زندگي از
فعاليت اين از ديرباز از شهر اينبماند باقي است ،
كه است چيزي همان امروز ما شهر اگر.است شده بهرهمند
از يكي پاريس" يعني بود ، گفته (Montaigne) مونتني
اين كه است دليل اين به ،"است جهان زيورهاي اصيلترين
پيروزي از سرمست عظيمي موزه به را خود است ميدانسته شهر
.نسازد مبدل خود وجهه
است نوشته نيز "مونتني" از پس قرن چند "بنيامين والتر"
را پاريس كه هستند خارجيان نه و پارسيها ، خود اين" كه
".ساختند مبدل سياحت و سير موعود سرزمين به
كليه با بايد ما جوش و جنب پر پايتخت وصف ، اين با
خود اينكه كما ;شود مواجه است جوشش اين ذاتي كه مشكلاتي
در ماميسازد مطرح جهان سراسر بزرگ شهرهاي در را
پيچيدگي با مقابله يا اشتغال براي مبارزه مشكل با مقابله
صلاحيتهاي توانستهايم زيست محيط حفظ به مربوط اقدامات
نقل و حمل كيفيت ،"مثلا.آوريم وجود به را بسياري فني
ميتواند و است يافته شهرت عمده شهري عامل مثابه به شهري
منتقل را انكارناپذيري كارداني و تخصص زمينه اين در
تحقيقات به هوا كيفيت مورد در من نگراني "مثلا يا.نمايد
ثمرات از همه كه ميشود نوآوريهايي به منجر و زده دامن
براي من خارجي همكاران وانگهي ، .شد خواهيم بهرهمند آن
.ميدهند نشان وافر علاقه پيوسته نوآوريها و تحقيقات اين
كارگاه و شهرداري فنون نشر انجمن توسط كه اقداماتي
صميم از ما كه ميدهد نشان است شده انجام پاريس شهرسازي
برآورده را خود خارجي همكاران انتظار كه آمادهايم قلب
فنون مبادله و آموزش براي طرحهايي نهادها اين.سازيم
مسكو ، از كادرهايي اخير سالهاي در و كردهاند پيشنهاد
و شوند بهرهمند طرحها اين از توانستند پن پنوم يا ورشو
وظيفه زبان فرانسه شهرداران بينالمللي انجمن سرانجام ،
سال از صوفيه و بخارستميدهد انجام را پاريس تجربه نشر
.درآمدند انجمن اين عضويت به 1992
براي موردي عمليات توسط مدت دراز برنامههاي اين البته
ايران ، لبنان ، در ماميشود تكميل اضطراري وضعيتهاي
در را شهرداري كمكهاي بوسني و كرواسي سومالي ، ارمنستان ،
ديدهاند خسارت طبيعي بلاياي يا جنگ از كه مناطقي اختيار
را غيرمتمركز همكاري گوناگون جنبههاي اين ما.ميگذاريم
پاريس بينالمللي توسعه كه ميدهيم ارائه اعتقاد اين با
نخبگان تحول.است تفكيكناپذير آن خود شكوفايي از
تاسيس تا قرن 13 در سوربن تاسيس زمان از پاريس روشنفكر
دليل همين به و است بوده چشمگير بسيار ما مدارس تدريجي
شكوفايي ايندارد قرار جهاني تحقيقات راس در ما پايتخت
مدارس خارجي شاگردان زيرا است برخوردار نيز بخشندگي از
مقام صاحب و بازميگردند خود كشورهاي به كه هنگامي ما
بيدار دلها در را عادلانهتري پيشرفت شوق ميشوند
.ميكنند
آينده ، آزمايشگاه و گذشته شاهد عنوان به فرانسه ، پايتخت
تعلق در شهر اين آگاهي.است داشته وطني جهان شوق پيوسته
را خود سهم كه ميسازد مجبور آنرا جهاني ميهني به خاطر
سياست هرگونه اساس آگاهي ، اين.بپذيرد جهان اين تحول در
از سياست اين.ميشود محسوب بينالمللي عرصه در فعال
از نيز و انسانهاست ابرام و اراده ثمره كه تاريخي منابع
همانند كه اسطورهايست شهري پاريس.است گرفته نشات روءيا
روءيا دست به را انسان خاكي كره اين ديگر شهرهاي معدود
اين بينالمللي شكوفايي كه است دليل همين به.ميسپارد
هرگونه كه شاعرانه حقيقتي آن از و بوده چشمگير شهر
با حاضر گزارش.ميشود احساس ميگيرد سخره به را استدلال
آن در و روءياست اين ثمره "بينالمللي سياست" عنوان
حال عين در و حاضر كه پاريس شهر گوناگون جنبههاي
به سال 1856 در گوتيه تئوفيل.است شده ارائه است نامحسوس
با روءيايي يا نمايش كتاب ، هر" كه ساخت خاطرنشان درستي
."بود خواهد موفق هميشه پاريس جادويي عنوان
تيبري ژان :نويسنده
"جهان شهرهاي" مجله :منبع
|