توسعه و وكالت
روزگار ازگذشت نامخت كه هر
آموزگار زهيچ ناموزد هيچ
و حقوقي نظامات و ساختار عقبماندگي:اشاره
نوين مقتضيات و جامعه تحولات و تغيير از قانوني
قضائيه قوه توسعه عدم و ناكارآمدي به منجر اجتماعي
.است شده كشور
براساس وكالت و قضاوت و قانون و حقوق به نگرش
و علوم رشد و جديد مقتضيات با متناسب و نوين تفكري
دستگاه براي نو سازماني و ساختار ايجاد نيز
كه است قضائيه قوه جديد رياست اهداف جمله از قضايي
زير مقاله.ميشود ياد "قضايي توسعه" به آن از
و وكالت زمينه در توسعه و تحول اين چگونگي به نگاهي
.ميخوانيم هم با.است شهروندان قانوني حقوق از دفاع
در كشور عمراني سوم توسعه برنامه از بخشي در كه آنگونه
توسعه و تامين جهت در است ، شده اظهارنظر قضايي زمينه
اندك با افراد از برخي كه گرديده اعلام قضايي ، امور
و وكالت دفاتر افتتاح به اقدام ميتوانند شرايطي
اشخاص طرح ، اين روايت به.نمايند حقوقي موءسسات
طي از فارغ و وكلا كانون ورودي كنكور بدون ميتوانند
قضايي سابقه بيآنكه حتي و وكالت كارآموزي دوران
شفاهي و كتبي اختيار امتحان از آسوده و باشند داشته
پروانه اخذ براي هماكنون كه قانوني موارد ساير و
دادگستري وكالت به كرد طي را آنها بايد وكالت
تحليل به اندك مقال و مجال اين در ماورزند اشتغال
چنين احتمالي تصويب از ناشي بازتابهاي و موضوع اين
.ميپردازيم طرحي
توسعه مفهوم به بايد مسئله ، اصل به پرداختن از قبل
دانش و تبحر و تخصص تعميم معناي به توسعه داشت ، توجه
عادلانه توزيع بايد آن دنبال به كه است فني
آنها استعداد و لياقت بنابه افراد بين كشور امتيازات
و بازگشت و عقبگرد و ركود معناي به هرگز و باشد
چنين هرگز توسعه ، لغت تبيين در و نميباشد انجماد
تطور و تاريخي پيشينه.نميكند خطور ذهن به مفاهيمي
نظارت هيچ ابتدا در كه است آن از حاكي وكالت قانوني
.است نداشته وجود حرفه اين به اشتغال خصوص در اجازتي و
خوشايند ، چندان نه تجربههاي و طولاني ساليان طي
از ناشي آفات از گريز براي نمود احساس جامعه
نظارت آنها بر دستگاهي هيچ كه اشخاص اين اقدامات
مستقل كانون تشكيل و قانوني نظارت به اقدام نداشت ،
.بنمايد
و قانونگذاري مختلف ادوار طي در وكالت فعلي نظام
وكلا كانون استقلال قانون و عدليه وكلاء قانون تصويب
قانون خدشهناپذير 35 و ممتاز اصول بالاخره و
جامعه طولاني تجربههاي از ناشي همه و همه كه اساسي
كدامين به اكنون.است گرديده پرداخته و پخته است ، بوده
كه بنمائيم طرحي تصويب به مبادرت بايد دليل
را جديدي منازعه و انگارد ناديده را گذشته تجربههاي
فعلي قانونمند روند به و كند ايجاد قضايي جامعه در
نمايد؟ وارد خدشه
كانونهاي وكالت ، تعميم جهت در كه است آن معقول تدبير
آنها قانوني ، وظايف اجراي در و نمائيم تقويت را وكلا
اين با و كنيم برطرف را موجود مشكلات.سازيم پرتوان را
گام ارزشهاست بالاترين كه عدالت توسعه جهت در اقدام
نه و ديدهاند دادگاه نه كه اشخاصي به آنكه نه نهيم ،
تا نمودهاند وكالت كارآموزي نه و دارند قضا تجربه
و راهها و نبايدها و بايدها استادي ، به سرپرست وكيل
.دهيم وكالت اجازه شناساند ، باز بدانها را چاهها
ابتكار به طرحي نه ميشود ، تلقي عقب به گامي اقدام اين
.توسعه و
پزشكي ، نظام تشكيل به مبادرت قانونگذار كه ميدانيم
.است نموده دادگستري كارشناسان كانون و مهندسي نظام
چنين وكلا بر نظارت دستگاه كه است عميق نگراني جاي
حكيم بزرگمهر.شود قانون طريق از بياعتنايي دچار
ديگران نياموزد ، پند ديگران سرگذشت از هركس":ميگويد
".ميآموزند پند او سرنوشت از
گذشته تجربيات از كه هستند آنهايي پيشرو و متمدن ملل
ما طرح اين تصويب با كه اينجاست فاجعه ميآموزند ، پند
نظارت عدم از ناشي مصائب و ساله گذشته 60 تجربه از
كه گفتهاند حقيقت به كه نياموختهايم پند وكلا به
او بر پشيماني و ندامت بيازمايد ، را كرده تجربه هركس
.است مبارك
و تدوين شتابزده موضوع اين كه باوريم ، اين بر ما
قانون" تصويب تلخ تجربه از كم دست.است شده ارائه
وكالت" طرح تصويب به و بگيريم درس "عام دادگاههاي
.نپردازيم "عام
متعدد موانع چنان وكالت ، پروانه اخذ براي كه اكنون
و شدهاند قائل وكيل اخلاق و علم منش ، و شخصيت جهت در
و ايراد آن بر و نميآيد مطلوب وكلا جامعه نظرشان به
دفاع منطق اين از چگونه ميكنند ، بار اشكال
بدون و تجربه فاقد و نظارت بدون گروهي كه ميفرمايند
سرنوشت عهدهدار بتوانند يكباره به كارآموزي دوره طي
منطق بر استوار انديشه كدام بشوند؟ مردم مال و جان
در ما پذيراست؟ را استدلال از خالي روال اين صحيح ،
.نداشتهايم كم ناخوشايند تجربههاي قانونگذاري زمينه
منطق.نكنيم افسد به فاسد دفع بار اين دهيد اجازه
پيشينههاي به توجه با ميكند ايجاب قانونگذاري
طرح نيست اندك وكالت و وكلا زمينه در كه امر هر قانوني
ايجاد نهادهاي و موازين از بايد.دهيم ارائه جديدي
ميبايد دولت ميرسد نظر به.جست بهره قانوني شده
ارائه را وكلا كانونهاي بر طرحي چنين ارائه موجب معضل
محترم كميسيون عهده به امر اين حاضر شرايط در.نمايد
وكلا نظرات از بهرهجويي با تا است مجلس قضايي
اجرا و دفاع قابل كه نمايند طرحي ايجاد به مبادرت
مغاير كه طرح اين اجرا و تصويب صورت در باشد ، زيرا
خود آنها رفع و نسخ كه بود خواهد بسياري مدونههاي
ديگر طرحي چنين با آورد ، خواهد بار را عديدهاي مشكلات
وكالت از محروم اشخاص كليه.ندارد مفهومي متخلف وكيل
نوين تشكيلات ايجاد به مبادرت طرح ، اين دستآويز به
و مراحل طي از پس كه است فاجعهآميز چه و ميكنند
سخره به را محاكم آراء گروهي قضايي ، رسيدگيهاي
.بگيرند
طرحي چنين و انديشيدهاند ناگوار عواقب اين به آيا
را وكلا كانونهاي حتي مترقي ممالك !نمودهاند؟ ارائه
از خاص نوعي "اختصاصا وكيل هر تا ساختهاند موظف
اين بر ما.نمايد تعقيب و مشاوره و بپذيرد را دعاوي
.است شده ارائه و تدوين شتابزده طرح ، اين كه باوريم
در تامل اندكي با دلسوز انديشمندان و مجلس خردمندان
موافقت پيشنهادي چنين با طرحي چنين تصويب فرآيندهاي
فرمائيد تصميم اتخاذ نحوي به بياييد.ورزيد نخواهند
نه شود جلوگيري بديهي امر يك در تشاجر و تنازع از كه
بدست بيحاصل و پوچ بحثهاي براي دستآويزي آنكه
ندامت با چند ، سالي از پس نهايت در و بدهيم افراد
است فاحش مغالطه يك اين.داريم ابطال را خود مصوبه
گستردگي درپي عدالت تامين و توسعه عنوان مابه كه
نظارتي هيچ كه افرادي به و داريم تصويب را طرحي وكالت
و تجربه بدون كه دهيم وكالت رخصت نداريم آنها بر
آنها ، كار پيشينه و سابقه از اطلاع بدون و كارآموزي
پاسخگويي و دعاوي تعقيب و طرح و محاكم به مراجعه حق
عدم ميدانيد هيچ.باشند دارا را مردم حقوق به نسبت
است؟ جامعه بر عظيمي ظلم چه افراد اين بركار نظارت
توسعه ضد "دقيقا قانوني چنين تصويب از ناشي عواقب
اين همه در كه ميفرمائيد اعلام پاسخ در اگر و است
خود اين كه هست قانوني رعايتهاي و دقتها و نظارتها
به نيازي چه وكلا كانونهاي وجود با.است حاصل تحصيل
بازتابهاي در تامل اندكي است؟ مراكزي و مراجع چنين
اقدام چنين از كه ميدارد آن بر را ما طرحي چنين تصويب
اقدام انديشناك شما آيا.ورزيم خودداري شتابزدهاي
ميتواند قانون اين مطابق كه سالهاي دو و بيست جوان
هيچ و كند خانواده چندين دعاوي پذيرش به اقدام
هيچ به پاسخگويي به مكلف و نيست وي بر هم نظارتي
!نيستيد؟ نيست ، نظارتي دستگاه
جامعه بشود ، طرحي چنين تصويب به اقدام اگر
توان كه است كرده واگذار كساني به را خود امتيازات
.فاقدند را معين حرفهاي به اشتغال براي لازم علمي
تجربه و تعقل تخصصو دنياي در كه است بزرگي خبط اين
بيجهت هستند ، اينها همه فاقد كه گروهي به ما
اقدامي چنين حاصل.كنيم واگذار را بزرگي امتيازات
گروهي بر نظارت و كنترل امكان عدم و مردم امور آشفتگي
جامعه مشاغل مشكلترين و حساسترين از يكي كه است
و نظم قانون ، به كه آنانگرفتهاند عهده به را
علاقهمندند اسلام و ايران به و ميورزند عشق عدالت
كار در چنين آشفتهبازاري كه پذيرفت نخواهند هرگز
و زحمت حاصل كنوني وكلاي از بسياري.شود ايجاد مردم
حال.دارند سر پشت را قضاوت طولاني سالهاي تجربه
نه كه جواني ميدهد ، اجازه كه است عدالتي چه اين
دفاع عهدهدار است ، كرده كارآموزي نه و ديده دادگاه
وظيفه انجام وكيلي مقابل طرف در كه شود اشخاصي از
تا بدوي دادگاههاي رياست سال سي الي بيست كه ميكند
اجازه اين آيا است؟ داشته عهده به را كشور ديوانعالي
رجوع ارباب و جامعه حقوق نمودن پايمال قانوني ،
داشت؟ خواهد حاصلي چه نابرابر مناظره اين نيست ،
محاكم راه چراغ وكلا پيوسته كه است اين بر قاعده
بررسي و غور به پرونده اطراف در فراغت با زيرا باشند ،
تا ميجويند بهره هنرخويش و تجربه از و ميپردازند
آيا.سازند دادگاههاروشن براي را مسئله هر زواياي
حسنهاي طريقه چنين راه سد طرح اين كه نميكنيد فكر
كارآموزي نه و داده امتحاني نه كه وكيلي زيرا است؟
را موضوعي ميتواند چگونه است ، شده گزينش نه و نموده
دارد ، راهبري و هدايت به نياز خود نيز او سازد؟ روشن
.نمايد روشن را دادگاهي ذهن آنكه به رسد چه
داشت خواهد ناگواري عواقب طرحي چنين تصويب بيگمان
.دارد هراس آن ترسيم از دلسوزي انديشمند انسان هر كه
و لياقتها ارتقاء معني به توسعه كه گفتيم زيرا
.قابليتهاست
كس هر و شود بيشتر وكلا بر نظارت بايد معتقدم هم من
مقدس پروانه و است پيوسته خيل اين به ناروا به كه
اين از است ، آورده دست به لياقت بدون را وكالت
و شرافتمند وكلاي به مقابل در و بربندد رخت جامعه
پاي قانون و عدالت اجراي راه در كه ايثارگر و فاضل
.شود داده بها پانميشناسند از
يكباره به كه نيست اين اشكالات دفع راهحل هرگز اما
از گذشتن و قانوني مراتب طي بدون كثيري گروه به
اجازه ميكند ، تاييد را آنها صلاحيت كه مراحلي
به كه است آن از حاكي برخورد نحو اين.دهيم اشتغال
متوليان آياپرداختهايم مسئله حذف به مسئله حل جاي
طرح اين اگر چند سالي از پس كه انديشيدهاند امور
راه چه اشتباهات اين رفع براي شد ، ناكامي با مواجه
به را امتيازي بيسبب كه كساني و داشت؟ خواهند حلي
خواهندساخت؟ پا به سالاري غوغا چه آوردهاند دست
معناي به اوقات ، دادن هدر و نيرو صرف همه اين وقت آن
ساده انداختن راه در سنگ ميدانيم همه است؟ توسعه
بر حاكم قانوني نظام در.مشكل آن برداشتن و است
كه است استوار پايه اين بر كانون ايجاد وكلا ،
.بشود آنها مراجعين حقوق حفظ و وكلا بر مستمر نظارت
برنامه در موضوعي چنين طرح ضرورت مبناي نيست مشخص
است؟ شده كشيده تصوير به ديدگاه كدام از توسعه سوم
رسيدهاند نتيجه اين به توسعه برنامهريزان اگر زيرا ،
وكيل خلا با مردم خود ، حقوق احقاق زمينه در كه
كانون الزام و كوتاه تبصره يك با امر اين كه مواجهند
.است امكانپذير وكيل بيشتر پذيرش به وكلا
دستيابي و ميباشد شغل ايجاد طرح اين مبناي اگر
بازي اين كه حرفه ، فاقد فارغالتحصيلان براي
از عظيمي خيل طريقي چنين با ما.است خطرناكي
نظارت بدون كه ميدهيم اجازه را حقوق فارغالتحصيلان
با و نمايند دفاتر گشايش به مبادرت قانوني ، مراجع
را افرادي وكلا ، كانونهاي مقابل در موازي حركت يك
نظارت و قانون به پايبندي بدون كه پرورشميدهيم
حيثيت و مال و جان بر باشند قادر آنها اعمال بر
كه دارند اعلام پاسخ در شايد.ورزند دخالت افراد
عدم موضوع اين طرح علت.نيست موارد اين از هيچيك علت
امر اين جواب در كه است فعلي وكلاء رفتار از رضايت
زيرا.داد خواهد عكس نتيجه اقدام اين داشت اعلام بايد
استقلال قانون ده 15 ما صراحت به كه فعلي شرايط در
وكلا كانون اعمال بر ناظر قضات همه وكلا ، كانون
دادگاه و وكلا انتظامي دادگاه و دادسرا و هستند
رفتار اعمالو "منجزا و "دقيقا قضات انتظامي
به مورد اين به دستيابي توان دارند ، نظر تحت را وكلا
بندها و قيد اين اگر حال.است مشكل برنامهريزان نظر
دخالت مجوز را ، تضمينات اين فاقد گروهي و برداريم را
بدهيم ، را حقوقيشان امور فيصل و مردم ترافع امر در
بر را ما معقول منش و خرد ميدهد؟ رخ عظيمي فاجعه چه
راهكار و است كدام معضل كه بينديشيم تا ميدارد وا آن
چيست؟ آن
ادارات و قضايي بامراجع بيش و كم كه انقلاب بدو از
و متوليان گلايه همواره داشتهام كار و سر حقوقي
تاسيسات ايجاد و دستگاهها موازي حركات از مسئولين
بر.بودهام شاهد را واحد رشته دو همكار نهادهاي و
اين تلخ ، تجربههاي از پس شد ناچار دولت مبنا همين
قانوني نظم به مختلفي شكلهاي به را نهادهايموازي
وزارتخانه شكل به را نهادها اين از برخي.بيارايد
به را موازي موءسسات اين از بسياري و درآوردند
ادغام دولتي نهادهاي و موءسسات ساير در ناچار
.است بسيار مثال زمينه اين در كه كردند
و گذشته تجربيات از پيوسته خردمند ، و بارور جوامع
در رهاورد ، اين از تا ميجويند بهره خود ارزشمند
به كوتاهي نگرش.كنند استفاده خود توسعه و شكوفايي
نشانگر آن تكويني سير و ايران در وكالت تطور تاريخ
در "بدوا منطقي ، توجيه از خالي طرح همين كه است آن
مبنا ، اين بر و بود يافته راه افراد از بسياري ذهن
و نهادها همه از مستقل و آزاد حرفهاي را وكالت
پيشرفته آنجا تا انديشه اين و ميدانستند سازمانها
مبين عنوان به مغلطهگر و حراف افراد از بعضي كه بود
ضمن و مييافتند حضور محاكم در دعوا اصحاب همراه
كينهورزي دادرسي ، تطويل عامل يابسها ، و رطب بافتن
شكل به دادرسي منطقي نظام تغيير و دعوا طرفين
از پس است ، نگراني جايميشدند بياعتبار و ناموزون
به توجه و كشور در قانونگذاري ارزشمند اندوخته
كه برگرديم موضعي به قانوني نبايدهاي و بايدها
و ناكامي سردرگمي ، جز حاصلي است آموخته ما به گذشته
تجربه از حقوقي جامعه اگر.آورد نخواهد بار به افساد
و نميپويد را توسعه راه هرگز نياموزد ، پند خود گذشته
حرفه ، و فن هر ترقي.مييابد دست پيشرفت زوال به
مبناي كه بود آن حق.دارد راهكاري و نردبان
ميشد مشخص توسعه سوم برنامه در طرحي چنين پيشنهاد
با بتوانند جامعه حقوقدانان و دلسوزان تا
.بردارند ميان از را متصور مشكل سازنده پيشنهادهاي
.نسازيم وارد خدشه فعلي ، منطقي و منظم روال در بياييد
و كافي دانش واز هستند صلاحيت واجد افراد اين اگر
به حاجت چه برخوردارند ، حكم قانون نظر مورد لياقت
به قانوني طريق از شود اعلام آنان به است؟ طرحي چنين
.است مبارك مقدمشان.نهند گام حرفه اين
دادخواه سيدمحمدعلي
|