كنيم كم را قديم و جديد نسل بين فاصله
نيست جواني هاي چشم كه چشمهايي
هفتهنامه مسئول مديران مطبوعات دادگاه
شناخت مجرم را شبكه ماهنامه و پنجشنبهها
كردند دريافت انتشار مجوز نشريه 20
كنيم كم را قديم و جديد نسل بين فاصله
كنيم؟ برقرار ارتباط پيران و جوانان بين بايد چرا
اشاره
سنتي ، جامعه يك از گذر از ناشي اجتماعي تحولات و تغيير
فرهنگ ، شدن جهاني و ارتباطي نوين تكنولوژيهاي در تحول
كه زده رقم چنان را نو نسل نيازهاي و نگرشها علائق ،
برقراري امكان و بيشتر روز هر نسل دو بين شكاف و فاصله
چگونگي.است رسيده حداقل به همدلي و همفكري رابطه ،
دو موضوع متفاوت ، منظر دو از فاصله و گسست اين با مواجهه
.ميگذرد نظرتان از ادامه در كه است اي مقاله
را خود اوقات آمريكاييها از بسياري قرن ، همين اواخر تا
اما ميگذراندند مختلف سني گروههاي از افرادي با
ارتباطشان نشوند ، پير خودشان كه زماني تا بچههايامروزي
اين به مسئله اين.نيست قوي اندازه آن به سالمندان با
.ميكنيم سنشاندستهبندي روي از را افراد ما كه است خاطر
ميداريم ، نگه مهدكودك در را ساله بچههاي 3 همه "مثلا
ورزشي فعاليتهاي و مدرسه به را سالههايمان اوقات 13
اما.سالمندان خانه در هم را سالهها و 80 ميكنيم مشغول
چرا؟ راستي به
:ميكنيم جدا خود از را سالمندان زيادي دلايل به ما
اوقات بعضي ".بهتر چارهاي ناداني ، نداشتن تعصب ، "
پرهيز باشند داشته برخورد پيران با اينكه از جوانترها
كهنسالي و مرگ نميخواهند اينكه خاطر به "صرفا ميكنند
و بيروح زندگي تحمل از راحتتر مرگ.كنند باور را
شدن پژمرده مشاهدهگر كه است سخت خيلياست كسلكننده
هم اوقات بعضي.است عزيز برايمان هم خيلي كه باشيم شخصي
دارند ، احتياج بيشتر ما به كه افرادي از است مشكل"واقعا
و پير) سني گروههاي بين ارتباط عدم اما.كنيم كنارهگيري
.است آورده وجود به را مشكلات و مسائل از پارهاي (جوان
خودشان خاص دنياي باشند هم دور كه ساله چهارده نوجوان 10
سلسله داراي كه كنيد فرض را نفري گروه 10 اما دارند را
اين "مطمئنا باشند ، ساله تا 80 بين 2 طبيعي سني مراتب
و اجتماعي سلامتي اين بنابراثرگذارند هم روي افراد
.است سني گروههاي ساير با ارتباط درگرو ما روحي
مسن افراد به "نزديكي" راه آدمها ، ما از بعضي خوشبختانه
پيران كه بردهايم پي نتيجه اين به و كردهايم پيدا را
به خانوادهاش با گزارشگري.ميدهند نجات را جوانان اغلب
.ميداد تشكيل مسن افراد را ساكنان اغلب كه رفت محلي
آن اما بودند نااميد و غمگين خيلي فرزندانش ابتدا
بچههايش به و ميپخت موزي كيك همسايهها براي گزارشگر
.كنند ملاقات را آنها و بدهند همسايهها به تا ميداد
با كه كردند پيدا زيادي جديد دوستان بچهها زود خيلي
را كارهايشان و ميكردند تعريف قصه ميخوردند ، غذا آنها
اين در هرگز فرزندانم":ميگويد گزارشگر.ميدادند انجام
پيران از سن هر در هم جوانان ".نكردند تنهايي احساس مدت
.ميكنند نگهداري
با ملاقاتكنندهاي كه بودم آسايشگاه يك در بار يك" -
آسايشگاه آن در كه افرادي بلافاصله رسيد راه از فرزندش
هفته يك مدت به كه افرادي.شدند جمع خانم آن دور بودند
درخواست "فورا بودند نيامده بيرون رختخوابشان از حتي
حالت به ميآمد نظر به كه آنهايي حتي كردند چرخدار صندلي
بچه از مراقبت تا شدند بلند خود جاي از نيز رفتهاند كما
بخشيدن آرامش براي كودكان قدرت اما و بگيرند عهده به را
!است شگفتآور بسيار پيران حال بهبودي و
آنها هستند خاص دسته اين جزء نيز پدربزرگها و مادربزرگها
پايداري و امنيت احساس نوههايشان كه ميشوند باعث
:ميگويد همسرم كه است چيزي همان درست اين و كنند بيشتري
كه ميدهند من به را عميق حس اين مادربزرگم و پدربزرگ"
".شد خواهد درست "نهايتا كارها همه
والدين از كه ميكنند صحبت "توجهاتي" از هم نوهها
مادرم و پدر":ميگفت دوستي.نميبينند خود پرمشغله
من از بزرگم مامان اما كنم عجله كارم تو كه ميگن هميشه
".بدم انجام را كارم يواش يواش كه ميخواد
بچهها از يك كدام بگويد ميتواند كه ميگفت من به معلمي
بچهها گونه اين:درارتباطند مادربزرگشان و پدربزرگ با
.امانتدارند هم خيلي و صداتر بيسرو آرامتر ، "معمولا
را حقيقت هميشه بود ، "ماو" اسمش كه ميشناختم را هنرمندي
كه وقتي درست -ميكرد جستجو كارش محل در و خانه از دور
مريض مادربزرگش برود اروپا به ميخواست او تابستان يك
سرپرستي تا ميخواهند او از خانوادهاش و ميشود
اما ميكند اعتراض هم ماو.بگيرد عهده به را مادربزرگش
را كار اين مسئوليت نميتوانست او جز به ديگري شخص هيچ
كليه و كرد زندگي مادربزرگش با ماه او 6.بپذيرد
غذا برايش داد ، انجام را مادربزرگش پزشكي مراقبتهاي
تا داشت ادامه كارها اين.ميبرد حمام را او و ميپخت
در بار اولين براي.رفت دنيا از مادربزرگش كه زماني
براي او دلواپسي كه رسيد نتيجه اين به ماو زندگي ،
عمرش طول در كه بود اين نگراني از بيشتر خيلي مادربزرگش
زماني از بيشتر را زندگياش تجربه ، اين.داشت خودش براي
.بود شده خودش اخلاق معلم خود كه داد تغيير
گذراندم خودم از مسنتر افراد با كه اوقاتي خاطر به" -
طول 3 در.است شده پربارتر نيز زندگيام ميكنم احساس
به كردم ، صحبت فاميل مسن افراد از خيلي با گذشته سال
ديدم گذشته از زيادي عكسهاي.دادم گوش فاميلي داستانهاي
اينجا به كه حالا.خوردم زيادي خانگي و سنتي غذاهاي و
را كشورم تاريخ و والدين بهتر خيلي:ميكنم احساس رسيدم
را سالمندان از هنرنگهداري همه ، از مهمتر "ميكنم درك
خيلي و قبولم مورد بيشتر ميكنم فكر حالا.گرفتم ياد هم
چشم با را سالخورده افراد كرامتهاي و فضايل.سپاسگزار هم
داشته برخورد افراد گونه اين با بيشتر هرچهديدم خود
.داري بيشتري تعلقات ميماند كه چيزهايي براي باشي ،
دوست را آنها بايد بياموزيم چيزي پيران از بخواهيم اگر
بايد قلب ته از بلكه بيروح و خشك نه اما باشيم داشته
خود ، كنار در جا همه در را آنها بشماريم ، محترم را آنها
دوست مدارس و مقدس اماكن كارمان ، محل در خانههايمان ، در
مراكزيبسازيم و موءسسات يكديگر همكاري با بايد.بداريم
.كنيم نگهداري خود پير همنوعان از احسن نحو به بتوانيم تا
99 دايجست ريدرز:منبع
نسرينرمضانعليعلياكبر:ترجمه
اراك دانشگاه انگليسي زبان كارشناسي دانشجوي
نيست جواني هاي چشم كه چشمهايي
ميان از بعد سالهاي كه است آفتابگونهاي حرف حرف ، اين
و كودكي شيرين سالهاي همانند انكسار ، و سالمندي سالي ،
و افت زيروبمها ، خودش براي جواني ، بالندگي و سبز دوران
سخت لحظههاي و روزها حتي و دارد كموكاستيهايي و خيزها
به مويشان كه آنان انتظار و نياز نكنيم اشتباه لذتآور ،
آنان به مهرورزي تنها نميمانند كه آنگاه تا است ياس رنگ
مي عمر مرزبندي در را آدميان.سزاوارند كه حرمتي و نيست
روحي جنبه ;شناخت جداگانه مقوله دو يا زاويه دو از بايد
در منجسماني كاستيهاي و نيازها جنبه بعد و رواني و
و كاستيها فهرست از تنها ميخواهم كوتاه گفتار اين
ميماند آنچه و بپردازم مقوله يك به آنان جسماني ضعفهاي
واقعيتها و تجربهها راه از و واگذارم شمايان به را
.بپرهيزم درازگويي آفت از و بزنم را حرفم
هشت هنوز.خودمان وزارتخانه بازنشستگان امور آمدهام *
.نشستهايم نيمكت چند روي انتظار به جمعي با نيست صبح
.ميكنند پر را فرمهايي مداركشان تكميل براي دارند همه
و ريز اعداد يا ندارند كننده ياري و توانا چشمهاي عمده
يكي.نيست خواندن قابل بهسهولت حروف يا است كامپيوتري
عدد اين ببخشيد ميپرسد باشرمساري من پيش ميآيد سهو به
مقابل اعداد و حروف بيحاصل هم من تلاش.بخوانيد را
او به بيشتر شرمساري با هم من.نيست ثابت و واضح ديدگانم
آن در جوانيبخوانم درست را عدد نيستم مطمئن ميگويم
تا.دارند مشتركي درد همه.نيست انتظار سالن در ساعت
ميآورد بيرون ذرهبيني كيفش درون از هوشمندي مسن خانم
باشد بايد ذرهبيني عينك شيشه يك نيست ذرهبين ببخشيد
.ميشود حل معما ترتيب بدين
ميكنم ، مراجعه روزنامهاي غرفه به مطبوعات نمايشگاه در *
پشت ستون اين آقا ميگويم و ميكنم مشكل طرح سادگي به
به كنيد چاپ درشتتر كمي نميشه ريزه خيلي روزنامهتان
توان نيست حيف.مطبوعاتند خوانندگان بهترين سالمندان خدا
دارد منطق حرفتان ميگويند بگيريد؟ آنها از را خواندن
.بله ميگويم بنويسيد؟ دفتر اين توي ميشه
زنگ پسرم به دليليبايد به هستم ، ادارهاي دفتر در *
بيرون آنرا دارم ، كيفم در را تلفنش شماره كارت.بزنم
را آن ميتوانم مگر بخوانم ، را تلفنش شماره تا ميآورم
مشكل با باز كه شده نوشته ريز اعداد آن چنان بخوانم
ميان در كسي با شرمساري با را قضيه باز و شدهام مواجه
همان بعدميخواند ولي نميخواند راحت هم او.ميگذارم
روي مهرباني راه از پاكستان اهالي قول به را تلفن شماره
.مينويسد درشت كارت
بخوانم ، را جوانان مجلات از يكي از شمارهاي ميخواهم *
صفحاتش بعضي بالاتر معضل و است ريز نشريه اين حروف باز
بله.بخوانم را آن نميتوانم من "اصلا.است رنگين هم
اما ندارند مشكل نشريه اين خواندن در جوانان "حتما
چطور؟ سابق جوانان
از.ميشوم كتابفروشي يك وارد كتاب شيفته عنوان به *
.وارسيميكنم برميدارم ، آنرا ميآيد ، خوشم كتابي عنوان
كتاب آن خيرخواندن از بخوانم راحت را حروفش نيستم قادر
.ميگذرم
را كارتش شماره تلفني تاكسي يك به بزنم زنگ ميخواهم *
را شماره تا همسايه پيش ميروم ناچار.بخوانم نميتوانم
ندارد؟ افت قولي به اين.بخواند
ببين بابا:ميگويد ميفهمد ، مرا معضل روزي پسرم *
اگر كن نگاه.كرده حل و ميدانسته را شما مشكل كامپيوتر
خدا گفتم.كني بزرگ را اعدادش و حروف ميتواني خواستي
.بيامرزد را كامپيوترساز پدر
يا پلاك ميخواهد خيابان در سالمندي زن يا مرد باز *
چنانكثيف تابلوها بعضي ماشاءاللهكند پيدا را تابلويي
كه افتاده حروفش يابعضي و ناخوانا رفته ، رو و رنگ و
امر ازمقولات و ندارد امكان آن كردن تميز و شستن انگار
به است ياس رنگ به مويش آنكه بفرمائيد حالا.است محال
اين كند؟ چه ندارد هم درستي چاره و چشم جنوبيها ما قول
.بگوئيد خودتان نيست؟ افشاگر تابلوها جور
باز راست و چپ و مبسوط دوستان بعضي قول به نميخواهم *
حرفها اين شنيدن از بعد ميدانم.كنم رو "عينا موارد
و بگيرند عينك عزيز سالمندان اين بابا گفت خواهيد "حتما
پيله چاپي اوراق و ما به قدر اين بكنند را قضيه قال
بگوئيد شما اما باشد ميتواند درستي حرف حرف اين.نكنند
.دارند عينك ما سالمندان درصد چند
عينكي ما زوده حالا.كنيد گوش هم حرفها اين به تازه -
.بشيم
كن ولش گرونه عينك -
ميكنه پير آدمو نزن عينك ببين -
عينكي:بگه من به يكي مياد بدم -
ببرم عينكمو ميره يادم جا همه -
نميخوره بدرد ديگه عينك اين -
نيست فروشي عينك ما توشهر -
ميكنه خسته منو زود عينك -
نميارزه مفت من نكبت عينك اين -
.ندارم رفتن دنبالش حوصله اما دارم لازم عينك -
نيست آساني اين به شدن عينكدار فرموديد ملاحظه حالا -
وضعيت به توجه با حداقل كه است همان چاره راه پس
تابلو نوع هر يا و اعداد و حروف نوشتن در سالمندان ،
بهانههاي به را آنها و بيانديشيم بهتر خودمان به مربوط
آن از چشمان پرفروغترين.نكنيم آن و اين نيازمند ساده
.باد شمايان
مكوندي علي حسين
هفتهنامه مسئول مديران مطبوعات دادگاه
شناخت مجرم را شبكه ماهنامه
و پنجشنبهها
مديرمسئول اتهامات به رسيدگي جلسه:اجتماعي گروه
حضور با ديروز شبكه ماهنامه و پنجشنبهها هفتهنامه
دادگاه شعبه 1410 در منصفهمطبوعات هيات جديد اعضاي
.برگزارشد تهران عمومي
مزروعي ، فاضلي ، لطفي ، پورنجاتي ، شبيري ، كه جلسه اين در
هياتمنصفه اعضاي عنوان به حسينييگانه و واحدي
اسكوييمديرمسئول ژاله اتهامات به ابتدا.داشتند حضور
استقلال ، موءسسهچيپس جلسه ، اين در.شد رسيدگي پنجشنبهها
ايران ، اسلامي ارتشجمهوري زميني نيروي اديبجو ، حسين
و وزارتبازرگاني مراتع ، و جنگلها سازمان
طرح خصوصي چندشاكي و انقلاب ورزشي باشگاه مديرمسئول
.داد آنهاپاسخ به اسكويي كه كردند شكايت
نشريه از مدعيالعموم اتهام دادگاه اين در همچنين
تبليغ براي موهن تيتر انتخاب مورد در پنجشنبهها
هدفما:گفت پاسخ در اسكويي كه شد طرح موج نمايشنامه
باساير برخورد به مسئولان توجه جلب مطلب اين طرح از
به همچنين اسكويياست بوده اهانت و توهين مصاديق
درج خاطر مطبوعاتبه بر نظارت هيات شكايت
پسران و فريبدختران جزئيات فكري ، توفان مقالههاي
.داد پاسخ موردديگر چند و هنري آموزش كلاسهاي در
دراين.شد رسيدگي شبكه نشريه پرونده به همچنين ديروز
درپاسخ شبكه ماهنامه مديرمسئول پوررستمي هرمز جلسه
از:گفت نظام مسئولان به اهانت و توهين اتهام به
آنعذرخواهي چاپ از و نداشته آگاهي منتشره مطلب محتوي
.ميكند
كه شد شور وارد منصفه هيات متهمان دفاعيات از پس
در را پنجشنبهها هفتهنامه مسئول مدير آن نتيجه در
بر نظارت هيات چيپساستقلال ، شركت شكايت خصوص
مالكي ، شهرام فدايي ، منصور مدعيالعمومو مطبوعات ،
و ورزشگاهانقلاب مسئول سنايي مصطفي سيد و جباري آيت
رامستحق ونامبرده دادند تشخيص مجرم بازرگاني وزارت
مسئول مدير همچنين هيات اينندانستند تخفيفنيز
موسسه شكايات با رابطه در را پنجشنبهها هفتهنامه
ايران ، اسلامي جمهوري ارتش زميني نيروي استاندارد ،
مجرم ديگر شكايات و كشور مراتع و جنگلها سازمان
ماهنامه مديرمسئول همچنين منصفه هيات اعضاي.ندانست
و مطبوعات بر نظارت هيات شكايت درخصوص را شبكه
ندامت اظهار به باتوجه و دادند تشخيص مجرم مدعيالعموم
.دانستند تخفيف مستحق را وي نامبرده اشتباه و
تهران عمومي دادگاه شعبه 1410:ميافزايد گزارش اين
را نهايي راي هفته يك مدت ظرف مذكور نظريه به توجه با
.كرد خواهد صادر فوق نشريات مجازات ميزان با رابطه در
كردند دريافت انتشار مجوز نشريه 20
مطبوعات بر نظارت هيات ديروز جلسه در:اجتماعي گروه
.كردند دريافت انتشار نشريهمجوز داخلي ، 20
وزارت داخلي مطبوعات كل مدير جعفري مهرنوش گفته به
انتشار 10 مجوز با جلسه دراين اسلامي وارشاد فرهنگ
.موافقتشد فصلنامه و 10 ماهنامه
،"جواهر و طلا" ،"موفق مديريت پيام" نشريات:افزود وي
،"كابل صنعت" ،"امروز بانكداري" ،"صنعت و وكشت دام"
،"سوم موج" ،"كشاورزي و دامپروري تازههاي"
منتشر ماهنامه صورت به "مد و طرح" و "وب" ،"الكترونيك"
.شد خواهد
،"امدادايران" ،"آسانسور دنياي" نشريات:گفت جعفري
كنترل" ،"دامپزشكي پژوهان دانش" ،"سرطان دانستنيهاي"
طب" ،"امروز مديريت" ،"داخلي معماري" ،"وابزاردقيق
مجوز "پزشكي تحقيقات مجله" و "پژوهي خراسان" ،"نظامي
.كردند دريافت فصلنامه انتشار
|