قصص بيان در طباطبايي علامه شيوه و سبك
نگارش با بيگمان (ره)طباطبايي علامه:جستارگشايي
در تفسير و قرآنپژوهي چهره برجستهترين تفسيرالميزان ،
دقت و وثاقت اين با اثري تشيع ، جهان در لااقل.ماست عصر
اثر اين متفاوت وجوه در كاوش.نداريم سراغ اعتبار و
ماخذ كه قرآن بيپايان ژرفاهاي شناخت به است راهي گرامي ،
نهضت ميتواند الميزان بيترديد.ماست ديني درك اصلي
از ارجمندان و باشد مطمئن مدخلي را قرآن به بازگشت بزرگ
بيپايان عظمت به عظيم كتاب اين مباحث به ورود با موءمنان
ذيل ، مطلب در.ميشوند نزديك خداوند سخن بيكرانه و
در آن انعكاس كيفيت و قرآني قصص در بحث به نويسنده
.است پرداخته تفسيرالميزان
معارف گروه
عراقي فعال حسين:نوشته
بهشمار حاضر عصر ارزشمند تفاسير از يكي "تفسيرالميزان"
علامه خستگيناپذير و مداوم تلاش سالها حاصل و ميرود
(.ش.-ه 12821360) -عليه رحمتالله- طباطبايي حسين سيدمحمد
جهان در خود ماندگار اثر اين در فرزانه استاد.است
روايي ، مختلف ابعاد از را قرآن سوره چهارده و صد اسلام
بسط و شرح ضمن و كاويده فلسفي و كلامي علمي ، تاريخي ،
از اعم قرآن مفسرين ديدگاههاي بررسي به آيات گسترده
اينكه به توجه با راستا اين در و است پرداخته سني و شيعه
تشكيل داستانها و قصهها را قرآن از قابلتوجهي بخش
اهداف به داستانها اين توضيح و تفسير كنار در ميدهد ،
ظريف نكات بررسي ضمن و داشته نظر قرآن در قصهگويي
.است نموده بيان را داستان و قصه هر پيامهاي قصهها ،
داشته مبذول را خاصي شيوه قرآن قصص نقل در علامه حضرت
و مفسران ديگر از ايشان تمايز وجه آن گفت ميتوان كه است
تاريخ و قرآن قصص" كتابهاي از برخي حتي و قرآنپژوهان
:ميگردد اشاره آنها به خلاصه بهطور كه است "انبياء
الميزان در علامه روش كه آنجا از:قرآن ديدگاه از قصص -1
غوص با بزرگ مفسر و قرآنپژوه است "قرآن به قرآن" تفسير
بيرون آن ژرفاي از را آيات گوهر قرآن بيكران درياي در
از دريايي و داده قرار وحي گوهرهاي دگر كنار در و كشيده
كه است "الميزان" خاص سيره اين.است آورده فراهم معارف
پيشينيان تفاسير در عليهمالسلام معصومين روايات در جز
خويش ابتكار به هنوز هم آن از بعد و ميشود ديده بهندرت
است قرآن ريشهاي و كليدي آيات شناسايي همانا است ، باقي
را ديگر آيات از بسياري درهاي كليدي آيات آن پرتو در كه
تغذيه طوبي شجره اين ريشهاي آيات آن شناخت با و گشوده
(1).ميگردد شاخهاي آيات از بسياري
و گرفته كار به قرآن قصص بررسي در نيز را شيوه اين علامه
قرآني قصص به قرآن به قرآن تفسير و قرآني روشي با"
از روشن و زيبا نمايي قرآن نور پرتو در و (2)"ميپردازد
ميكوشد و ميكند ترسيم و ميكشاند تصوير به را قصه يك
مجموع از و بدهد زماني ترتيب قصه يك از حاكي آيات به كه
(3).آورد فراهم را قرآني كامل قصه يك آن به مربوط آيات
نيز را قصص و داستان (ره)علامه:روايات ديدگاه از قصص -2
نقد به روايات بيان ضمن و نموده بررسي روايات ديدگاه از
از صحيح اخبار و احاديث نقل" به و پرداخته نيز آنها
اهتمام و اعتنا (ع)معصومين ائمه و صحابه و (ص)پيامبر
فصلي داستان از فرازي هر ذيل در و (4)"داده نشان تمام
ضمن كه آورده "روايات در قصه" و "روايي بحث عنوان" تحت
نيز آنها نقد از تسنن و تشيع منابع از روايات نقل
وحي معيار سنگ با ژرف نگاهي با او.است ننموده فروگذاري
آيات با كه ميپذيرد را آنهايي و ميسنجد را روايات
نه بپردازد قصه شفافيت بر و باشد نداشته تناقضي و تعارض
خود و گرداند تيره و تاريك مجعول روايات با را قصه اينكه
:مينويسد چنين باره اين در
كه ميدهد ، دست معياري مسلمانان عموم به گرامي پيامبر"
يا و او كلام عنوان به كه معارفي كلي ، محك و معيار آن با
و بشناسند ميشود ، روايت برايشان او اوصياء از يكي
رسول كلام براستي يا و است دشمن دسيسههاي از آيا بفهمند
را حديثي هر كه است اين آن و است او جانشينان و (ص)خدا
خدا كتاب با موافق اگر كنيد ، عرضهاش خدا كتاب به شنيديد
(5)".كنيد رهايش بود مخالف اگر و بپذيريد را آن بود ،
در را قصص كه هنگام همان در علامه:قصص در اسرائيليات -3
نميماند غافل نيز يهود ترفند از مينمايد بررسي روايات
به تيزبينش نگاه از اخبار و روايات در "اسرائيليات" و
پاك دامن از را "اسرائيليات" تامل و درنگ با و نيست دور
از برخي آميختگي از هشيارانه و ميزدايد قرآن داستانهاي
هشدار يهود تحريفات و اسرائيليات با روايات و اخبار
كه ميشود يادآور را نكته اين قرآنپژوهان به و ميدهد
تاريخ و قرآن قصص خواستهاند تاريخ طول در يهود چگونه
چون و آميزند درهم خرافات و افسانه با را پيامبران
.سازند نمايان وارونه پوستيني
چه وسيله به و زماني چه از "اسرائيليات" اينكه بسط و شرح
را ديگر فرصتي يافت رواج اسلامي منابع و متون در كساني
اجمال بهطور ولي نميگنجد بحث اين حوصله در و ميطلبد
روايات ميان در آثار اين نشر آغاز" كه گفت ميتوان
تدوين و تابعين دوره در و ميرسد صحابه دوره به اسلامي
نيز آن نشر و گسترش عوامل از مييابد ، گسترش اسلامي آثار
مردم بيسوادي و ناآگاهي:گفت ميتوان اشاره به
و اسباب شناخت به روز آن عرب گرايش و تمايل جزيرتالعرب ،
داستانهاي شهرت هستي ، حادثههاي و آفرينش مبدا و علل
و قرآن در قصهها اجمال و مردم ميان در پيامبران و ملل
اعراب ، ميان در داستانپردازي و قصهسرايي اهميت
اسلامي منابع ساختن آلوده براي نفوذي يهوديان توطئههاي
در نصرانيات و اسرائيليات نشر و شيوع مهم عوامل از...و
(6)".است اسلامي تفاسير ميان
و اخبار در تامل و ژرفانديشي و نظر دقت با "علامه"
منتقدانه موضع" و ميايستد توطئه اين برابر در روايات
مفسرين اكثر كه ميدهد هشدار و دارد سختگيرانهاي بسيار
در آن علت و افتادهاند ورطه اين در تفسيرهايشان در
و تفاسير در آنها تاثير و داستانپردازي و داستان طبيعت
چراي و بيچون پذيرش و احاديث انواع به تمسك در افراط
مخالف قرآني محكم آيات و عقل صريح با اينكه ولو آنهاست ،
به آنها يافتن راه منشا و اسرائيليات ريشه او.باشند
اين مضامين كار اين براي و ميكاود را اسلامي روايات
تطبيق است آمده انجيل و تورات در آنچه با را روايات گونه
و مينماياند باز را آنها اختلاف و تشابه وجوه و ميدهد
و عليهمالسلام انبياء اقوال با كه را يهوديان جعليات
(7)".ميكند بيان دارد ، مخالفت توحيدي اديان اصيل الهيات
داستان به بقره سوره آيه 13 ذيل در علامه جمله آن از
با و دارد اشاره "ماروت و هاروت" درباره يهود ساختگي
و نقد به ساختگي ، داستان نقل ضمن عالمانه ، و ژرف نگاهي
يهود كه را معصيتي و گناه زشتترين و ميپردازد آن بررسي
موجود دو آن دامن از دادهاند نسبت خدا فرشته دو آن به
ساختگي و خرافي روايات اين درباره و ميپيرايد پاك
روشن خردبين دانشپژوه هر براي اينجا از پس ، ":مينويسد
مطاعن در كه ديگري احاديث مانند احاديث اين كه ميشود
خالي يهود دسيسههاي از شده وارد آنان لغزشهاي و انبياء
خود دقتي چه با و پايه چه تا يهود كه ميكند كشف و نيست
تا زدهاند جا اول صدر در حديث اصحاب ميانه در را
بازي بخواهند كه هرجور به آنان روايات با توانستهاند
(8)".بياندازند آن در شبهه و خلط و نموده ،
و ناسره از سره تشخيص براي است محكي و ميزان الميزان ،
پرتو در" علامه اينرو از و ناخالصيها و خالصيها جدايي
را آثار و اخبار اين جاي جاي خود كارآمد و عظيم آگاهيهاي
(9)".است زده بطلان مهر آنها تمامت بر و كشيده نقد به
از ديگر يكي:انجيل و تورات با قرآن قصص تطبيق -4
و تورات با قرآن قصص تطبيقي بررسي" الميزان در شيوهها
را قرآن قصص و آمده بر مقايسه مقام در علامه است "انجيل
ديگر كفه در انجيلرا و تورات داستانهاي و كفه يك در
دقت و سنجش با تا داده قرار محور را خواننده و گذاشته
را خرافاتي و تحريفات و ببرد پي قرآن قصص حقانيت به نظر ،
.كند نظاره "عينا خود شده وارد انجيل و تورات در كه
براي وگسترده فراخ ميداني كه (ع) آدم داستان در جمله از
اين مقابله با ميباشد گويان بيهوده و افسانهپردازي
داستان چهره از را اساطير غبار تورات و قرآن در داستان
:مينويسد و ميزدايد
ياوران از تا دو طاووس و مار كه:آمده اخبار بعضي در"
كردند كمك همسرش و آدم اغواء در را ابليس چون ابليساند
و نظركرديم صرف آنها ذكر از نبود معتبر روايات اين وچون
تورات از داستان چون باشد ، جعلي روايات از ميكنم خيال
ميآوريم را تورات عبارات عين اينجا در ما و شده گرفته
(10)"...يابد آگهي "كاملا روايات آن وضع به خواننده تا
پايان به گونه اين را مطلب داستان از فراغ از بعد
داستان دو اين مقايسه و تطبيق با عزيز خواننده":ميبرند
از نقل به و كريم قرآن از نقل به آدم داستان يعني هم با
وارد وشيعه عامه طريق از كه رواياتي در دقت سپس و تورات
(11)".ميبرد پي قصه اين حقايق به شده
و قرآن در داستان تطبيق ضمن "قابيل و هابيل" داستان در و
و ميخواند فرا قضاوت و داوري به را خواننده تورات
آنچه در نخست كه ميكنم سفارش را خواننده":مينويسد
كند ، دقت كرديم نقل آدم پسر به راجع كه قرآن آيات و تورات
(12)".كند داوري سپس نموده تطبيق هم با را آنها گاه آن
،(14)لوط ،(13)نوح داستان مطابقت است گونه اين از و
،(19)قارون ،(18)موسي ،(17)شعيب ،(16)يوسف ،(15)ابراهيم
داستان و تورات با ،(22)يونس ،(21)سليمان ،(20)داوود
.انجيل با السلام عليهم (24) مسيح و (23)يحيي و زكريا
در علامه فوق ، موارد بر علاوه:تاريخي و علمي مباحث -5
علمي ، مسائل به داستان اقتضاي به توجه با فرصتي هر
.است پرداخته... و جغرافيايي تاريخي ،
طوفان آيا كه پرسش اين به پاسخ در "نوح طوفان" داستان در
مباحث وارد را؟ آن از بخشي يا گرفت فرا را زمين همه نوح
كهف اصحاب داستان در و (25)شده ژئوفيزيك و زمينشناسي
اصحاب غار هفتگانه ، غارهاي از كداميك اينكه اثبات براي
و (26)پرداخته مهندسي و معماري مسائل به بناچار است كهف
"ذوالقرنين" كه اين بيان براي و داستانذوالقرنين در
مختلف ديدگاههاي و زده ورق را تاريخ كجاست سرش و كيست
(27).است كرده بررسي را زمينه اين در
آيه تفسير و خود قوم با (ع)ابراهيم محاجه داستان در و
افل فلما ربي هذا قال "كوكبا راي الليل عليه جن فلما"
پوشانيد را او شب كه همين پس) (28)"الافلين احب لا قال
كه همين سپس است من پروردگار اين:گفت ديد ، را ستارهاي
(ره)علامه (ندارم دوست را غروبكنندگان من:گفت كرد ، غروب
كه ميكند اثبات شده ، ستارهشناسي و نجومي بحث يك وارد
مريخ ، شمس ، زهره ، عطارد ، قمر ، هفتگانه سيارات بين در
"زهره" كوكب اين بودهاند ، پرستش مورد كه زحل و مشتري
از بعد را قمر و شمس ابراهيم داستان در قرآن زيرا است
از يكي كوكب سياره بنابراين ، است ، كرده ذكر بحث مورد آيه
و دارد تنگتري مدار "عطارد" چون و بوده ديگر سياره پنج
سياره چهار آن بين در "زهره" و ميشود ديده كم بسيار
هفت و چهل از بيش نميتواند مدارش ، تنگي جهت از ديگر ،
از است ، خورشيد همراه وهميشه بگيرد فاصله خورشيد از درجه
است بوده زهره همان مزبور كوكب كه ميرسد ذهن به جهت اين
آن عوام و ميكند طلوع خورشيد از قبل گاهي زهره كه چرا
و گرفته قرار آن دنبال در گاهي و مينامند صبح ستاره را
ظاهر مغرب طرف همان در خورشيد غروب از بعد درنتيجه
اين كه گاهي و ميكند غروب كه نميگذرد چيزي و ميشود
ماه بيستم و نوزدهم هجدهم ، شب يعني ماه ، دوم نيمه در وضع
و خورشيد غروب با "تقريبا زهره ظهور ميافتد ، اتفاق قمري
اين در زيرا ميشود ، مقارن ماه طلوع با "تقريبا آن غروب
هويدا زهره ستاره آن از پس و ميكند غروب آفتاب اول شبها
غروب افق غربي جهت همان در ساعت دو يا يك از پس شده
ماه از مختصري فاصله به يا و بلافاصله آن از پس و نموده
اگر و است زهره ستاره در تنها خصوصيت اين و ميكند طلوع
هم آن و اتفاق صرف بيفتد اتفاق هم زحل و مريخ و مشتري در
.است كم و نادر بسيار
از درخشان ، ستارگان بين در زهره ستاره اينكه بر علاوه
رسيدن فرا از پس كه طوري به است ، روشنتر و زيباتر همه
جلب خود به را بيننده نظر كه است ستارهاي اولين شب ،
اشاره مورد ستاره گفت ميتوان روي اين از و مينمايد
ستاره اساس اين بر شريفه آيه و است ستاره همين ابراهيم ،
طلوع و ستاره غروب ظاهربين برحسب زيرا ميشود منطبق بهتر
كه ميشود استفاده ظهور اين از و است نينداخته فاصله ماه
ما موءيد خود اين و بوده ستاره غروب دنبال به ماه طلوع
(29).است
قرآن داستانهاي در (ره) علامه سياق و سبك اين كلام خلاصه
افزايش و نظرگاه تصحيح براي "دقيقا و موضوع تناسب به"
قرآن روح با شدن آشناتر درجهت و خوانندگان بينش و دانش
اين كنار در حقيقت تشنه و خسته جانهاي تا (30)".است
درياي اين از را خود و گيرند آرام وحي زلال سرچشمه
.سازند سيراب الهي بيكران
مقدار همين ذكر به كه است فراوان زمينه اين در مباحث
بهتفسير را موضوعات اين از يك هر تفصيل و ميشود بسنده
.ميدهيم ارجاع الميزان
:پانوشتها
تفسير بر مقدمه) الميزان عبدالله ، آملي ، جوادي -1
الطباطبايي علي ، الاوسي ، -هجده 2 ص يك ، جلد ،(الميزان
خرمشاهي ، بهاءالدين ترجمه الميزان ، تفسير في منهج و
ص 10 جا ، همان -ص10 3 آبان 68 ، سال 6 ، فرهنگي ، كيهان
نشر مركز تهران ، پژوهي ، قرآن بهاءالدين ، خرمشاهي ، -4
ترجمه ج 1 ، الميزان ، -ص 256 5 مشرق ، 1373 ، فرهنگي
ص ، مدرسين جامعه انتشارات قم ، همداني ، موسوي محمدباقر
ص ، شماره 16 حوزه ، مجله محمدعلي ، راد ، مهدوي -361 6
-ص 360 9 ج1 ، الميزان ، -ص 266 8 پژوهي ، قرآن -74 7
همان ، -ص 213 11 يك ، جلد ;الميزان -همان 10 الاوسي ،
-ص 377 ج 10 ، همان ، -ص 529 13 ج 5 ، همان ، -ص 215 12
-ص 306 ج7 ، همان ، -537 15-ص 532 -ج 10 همان ، -383 14
ص - ج 10 همان ، -ص 35617365 ج11 ، همان ، -16313
-ص 124 ج 16 ، همان ، -ص 621964 ج 16 ، همان ، -18568
ص ج 15 ، همان ، -ص 30221303 ج 17 ، همان ، -20125
ج 14 ، همان ، -ص 25423256 ج 17 ، همان ، -52422525
ص -ج 10 همان ، -ص 48525509 ج 3 ، همان ، -ص 372441
-ج 13 همان ، -ص 40827411 ج 13 ، همان ، -39326401
ص ، ج 7 الميزان ، -آيه 2976 انعام ، -28544-ص 526
ص 260 پژوهي ، قرآن -24530246
|