|
عرب جهان در دولت واقعيت و نظريه
اقوام و ملل بين در گذر مناسك گوناگوني
عرب جهان در دولت واقعيت و نظريه
عرويي عبدالله دكتر
بنيطرف عزيزي يوسف :ترجمه
حكومت درباره انديشيدن "اساسا آزادي ، پيرامون انديشيدن
جامعهشناسي به كه علمي يعني سياست علم و.است وجامعه
و مانده مهجور عربي كشورهاي همه در ميپردازد حكومت
خارجي موءسسات در گرفته انجام زمينه اين در كه پژوهشهايي
.است شده انجام
فردي ، آزاديهاي شاخص ضعف آيا كه است اين پرسش روي هر به
است؟ حكومت بودن قوي نشانگر
برپايي كه ميگويد صوري منطق بر تكيه با رسمي تبليغات
حكومت قدر هر و اوست دغدغه مهمترين استوار ، حكومتي
استواري و تحكيم ضرورت بر قدر همان باشد ، جديدالتاسيس
ميشود خواسته كشور افراد ازميكند تاكيد خود پايههاي
مساله در بويژه معنوي و مادي فداكاري گونه هر از تا
.نورزند دريغ آزادي
چيست؟ حقيقت اما است امر ظاهر اين
ضرورت بر مستمر تاكيد كه بگوييم بايد چيز هر از قبل
دليل اين اگر.است آن مستمر ضعف بر دليلي حكومت تقويت
به بايد ناگزير به نميكند قانع را خواننده ديالكتيكي
زيرا برسد نتيجه همين به تا بياندازد نظري خارجي سياست
نهفته آن خارجي روابط در حكومتي هر استحكام واقعي معيار
تونسي پژوهشگر جعيط ، هشام با عينگرا محققان همه (1).است
همچنان عربي دولتهاي":ميگويد كه متفقالقولند
روابط و عصبيتها بر و خشن نتيجه در و سست غيرعقلاني ،
".استوارند شخصيت كهن ساختار و عشايري
را ما دولت نظريه كه كنيم توجه تمايزي به بايد اينجا در
دستگاه با بهطوركلي "State "دولت.ميكند رهنمون آن به
بگيريم ناديده را تمايز اين اگر.نميشود يكي [حكومت]
و نيرومند دستگاهي است ممكن.ميشويم مبحث خلط دچار
دوران.باشد عقبمانده و ضعيف دولت اما باشد پيشرفته
آوريم ياد به را آن دوم مرحله بويژه ، (عثماني) تنظيمات
اين آنان.گرفت قرار بيگانگان دست در حاكميت آن طي كه
از بيش كه طوري به بخشيدند ، بهبود نظر هر از را دستگاه
ميتواند كسي آيا همه اين با.شد نيرومند ديگر وقت هر
مغرب در "ليوتي"دولت يا مصر در "كرومر" دولت كه بگويد
مفهومي طبق آيا:ميآيد پيش پرسش اين بلكه بود نيرومند
امر همين داشت؟ وجود دولتي "اصولا آيا گفتيم پيشتر كه
:ميكند صدق نيز [عرب جهان در] معاصر دولت درباره
كشورها اغلب در كه پيشرفته و نيرومند دستگاهي
همه ، اين با اما ميدهد تشكيل را بخشها پيشرفتهترين
از بسياري در -صحيحش معناي به -دولت عنوان به آن وجود
و توهمآميز موضوعي آنها ، بزرگترين حتي و عربي نظامهاي
.است انگيز پرسش
تاكنون ، سياسي مسائل درباره انديشهپردازي هنگام از
مادي عنصر كنار در اخلاقي عنصر اهميت درباره پژوهشگران
به دادن سمت خواهان افلاطون رو اين از.دادهاند هشدار
و ابنخلدون بودند ، مدني دين ايجاد مشوق روسو و آموزش
نيرويي دينداري ، به دعوت كه بودند باور اين بر ماكياولي
.افزود خواهد دولت عصبيت نيروي بر
به هدف همان براي را ايدئولوژي واژه امروزه ، پژوهشگران ،
بدون واقعي دولت هيچ گفت ميتوان.ميگيرند كار
مبتذلي تبليغات ما منظور.ندارد وجود دولتي ايدئولوژي
و واقعي از اعم -نظام دستاوردهاي روزه همه كه نيست
در ميشوند تحميل بالا از اينها.ميكند مطرح را -ادعايي
ميگيرند را آن شهروندان كه است چيزي ايدئولوژي كه صورتي
سان ، اين به و ميكنند مبدل "تبعيت" به را آن سپس و
.ميكنند ايجاد دولت براي نيرومندي معنوي شالوده
.است [حكومتي] دستگاه معنوي وجه همان ايدئولوژي
اما بخشند تجسم را ايدئولوژي ميتوانند گروهي رسانههاي
پديد براي.آورند وجود به چيز هيچ از را آن نميتوانند
عاطفي ، اجماع از معيني قدر وجود دولتي ، ايدئولوژي آمدن
اجماع ، اين.مينمايد ناگزير شهروندان ميان فكري و وجداني
.است كنوني مصلحت از تبلوري حال ، همان در و تاريخ زاده
در كه ميبينيم را دولت از گستردهتر عرصهاي اينجا در
هر اساس "كنوني اقتصادي" و "موروثي تاريخي" عنصر دو آن
.ميدهد تشكيل را -جمعيتي و حجم هر با -جامعهاي
ايدئولوژي كه است اين ما تاكيد مورد نقطه حال ، هر به
عقيده ايناست عاطفي عقيده يك و نيست شعار فقط دولتي ،
نيز گاهي.است دولت -واقعي وجه نگوييم اگر -معنوي وجه
نقش درك راه.نيست دولت اما هست (حكومتي) دستگاه
به نظريه:است نظريه همانا راه تنها چيست؟ ايدئولوژي
دو داراي نوين دولت بويژه و دولت كه ميدهد توضيح تنهايي
وجه -گرامشي تعبير طبق -و مادي سركوبگر وجه:است وجه
ايدئولوژي را آن ما كه است هماني دوم وجه.تاديبي معنوي
.ميناميم حكومتي
نظريه ، و ايدئولوژي ميان كه بپرسد خواننده است ممكن
واژه ، اين مشخص استعمال در اتوپيا دارد؟ حكمي چه اتوپيا
آن ضد بر موجود حكومت از خارج در بهتر نظامي تخيل همانا
و آزاديبخشي و آزادي ايدئولوژي اتوپيا اين بنابر.است
نميتواند اما بود خواهد آينده حكومت ايدئولوژي نتيجه در
باشد ، داشته وجود كه جا هر و باشد موجود حكومت ايدئولوژي
زمينه در موجود حكومت كه است آن ضمني نشانه آن ، وجود
تا است افراد جذب براي توجيهكننده نقص داراي ايدئولوژي
.بسازند عاطفي قانون خود براي آن از
كه بوديم سركوبگري "صرفا دستگاه شاهد پادشاهي ، حكومت در
بود ، همراه خلافت اتوپياي و فاضله مدينه اتوپياي با
اجماع كه باشد توجيهكننده ايدئولوژي داراي كه بيآن
اين اگروادارد خود از تبعيت به را افراد و كند ايجاد
هماهنگي راههاي ميافتادند تناقض در هم با مساله دو
كه ميدانيم و نميدادند نشان وجه هيچ به را آنها ميان
به يا ايدئولوژي لذا.بود قاعده موءمنان زندگي در تناقض
.نميشد پديدار دولت ، نظريه ديگر عبارت
و سنديكاها و احزاب و باشگاهها اخير بوروكراسيهاي
علم عرصه همان اين.ميكند هدايت را صنفي انجمنهاي
انحاء از نحوي به و عرصه اين در كه تحقيقي هر.است سياست
و خصوصي و عمومي زندگي كردن بوروكراتيزه ميزان پيرامون
و مشاركت عقلانيت ، سياسي ، توسعه -مختلف عناوين زير
ماكس از واسطه به يا "مستقيما همگي گيرد ، صورت -نوآييني
گذاشتيم پرانتز ميان را عرصه اين ما.است شده وبرگرفته
قرار -تعبيروبري طبق -مشروعيت مساله پيرامون را بحث تا
شكل به را آن ابنخلدون كه است مسالهاي همان اين و دهيم
به توجه با را دولت ضعف يا قدرت ما.است كرده مطرح ديگر
ايدئولوژي مورد در را كار اين بلكه نميسنجيم آن دستگاه
دولت آيا كه ميپرسيم ما ديگر عبارت به.ميدهيم انجام
طرح با ما) خير؟ يا است سياسي جامعه پيدايش بيانگر موجود
نميكنيم مقرر را سياسي جامعه ارجحيت پيشاپيش (پرسش اين
براي انحطاطي را سياسي جامعه كه است فرد هر حق اين و
سياسي موضوع يك پيرامون كه زماني تا اما.بداند انسان
.كنيم برخورد نيز درآن نهفته مفهوم با بايد ميكنيم تحقيق
جامعه و نيست معنوي فردي گرايشهاي براي جايي دراينجا
.دارد علماني تعريف سياسي
محوري ، مفهوم دو مستلزم سياسي جامعه مفهوم كه آنجا از
تنها نه يادشده پرسش به پاسخ براي است اجماع و مشروعيت
توجيه دستگاههاي پيرامون بايد بلكه رفتارها و ذهنيات در
براي خشونت) بپردازيم تحقيق به نيز كننده تاديب و كننده
.(است متفاوت هدف اما ميشود استفاده سركوب نيز و تاديب
اين درباره سطحي داوري است سركوبگر دستگاه شيفته كه كسي
دستگاه همان حكومت امروزه:گفت خواهد و كرد خواهد پرسش
تحقيق درد به كه است سطحي آن جز چيز هر و است [حاكم]
سوي از اما است درست اندازهاي تا حكم اين.نميخورد
تامل به دولت وضع درباره آينده يا حال در كه هركس ديگر
به[حاكم] دستگاه كه يافت درخواهد آساني به بنشيند ،
گرايشهاي كه كند تضمين را جهاني ثبات نميتواند تنهايي
با تنها نه جهان اين در دولتها و دارد متعددي عقيدتي
بيش بلكه ميجنگند يكديگر با غيردستگاهها و دستگاهها
ايدئولوژيك نقد و رواني فشار بر گرم ، برجنگ اتكاء از
كه نباشد ايدئولوژيي آن داراي كه دولتي هر.ميكنند اتكا
كند ، تضمين را شهروندان اجماع و سرسپردگي از مناسبي ميزان
.خورد خواهد شكست بيگمان
فرد موضع نتيجه در و رفتار و ذهن پيرامون ما پرسش لذا
پژوهشها نتيجه در.است آن نمودهاي همه و دولت به نسبت
دست به گذشته تجربه از كه است چيزي آن ژرفاي پيرامون
نميتواند مدرن دولت كه شد آشكار ما براي و آوردهايم
دولتي ايدئولوژي يك كه آن مگر باشد سياسي جامعه نماد
.آورد پديد
عرصه به نظري اگر دارد؟ وجود امروزه شرط اين آيا
از بخشي كه يافت درخواهيم بياندازيم سياسي انديشههاي
.هستند مدرن بخشي و موروثي انديشهها
زمينه دو در پادشاهي دولت ميراث همانا ما ميراث
حكومت كه دارند اعتراف همگان.است فكري و نظريهپردازي
حكومت ايناست استثمار و غارت و سركوب حكومت پادشاهي ،
-ميكرد آن جايگزين را عشيره از تبعيت كه -فرد تبعيت به
ذهني نظر از و منزوي عملي نظر از همواره و نداشت نياز
يعني خلافت پيدايش منتظر همگان كه طوري به بود ، مردود
اخلاق و ارزش كردن جدا همانا ميراث لذا.بودند بهتر دولت
نظر ازبود ديگر سوي از سركوب دولت و واقعيت و سو يك از
.نداشت وجود حق و قدرت ميان دوگانگي هيچگونه "مطلقا فرد
غياب در قدرت آيا بازميگردد حكومت به مساله وقتي اما
نظريه انگيزه خود پرسش اين ميكند؟ پيدا تحقق حقي هرنوع
مطرح آن براثر و پادشاهي دولت چهارچوب در و است دولت
هرچيز از قبل دولت ، :ميگويد جدي انديشمند هراست نشده
اين تمايز وجه ببينيم حال.است سركوب دستگاه ديگر ،
با جديد دولت كهبرپايي آن نخست چيست؟ ديگران با ديدگاه
از اخلاق كردن جدا كه آن دوم.دارد ارتباط يادشده نظريه
دست گشودن و است تلاش از قبل شكست به اعتراف دولت ،
خارج فردي راهحل تصور سوم ، .مانعي بيهيچ است سلطهگران
كه تكامل و رشد پيشرفت ، ابتكار ، مفاهيم با دولت از
از كدام هيچ و دارد تناقض است چيره مردم عقول بر امروزه
كه بگوييم پيشاپيش اگر.نميپذيرد تحقق دولت بدون اينها
همينگونه است غريبه اخلاقي ارزشهاي با پيوسته دولت
اين به نوجواني همان از شهروندي اگر و ماند خواهد باقي
اين اگر و كند تبعيت دولت از چگونه كند ، پيدا اعتقاد امر
دست به را خود استحكام و قدرت چگونه دولت نكند ، را كار
آورد؟
مواجه آنها با روزمره زندگي در كه هستند پرسشهايي اينها
به كه هنگامي مگر نميشود متبلور ذهنمان در اما ميشويم
ديدگاه زنداني اگر اما كنيم پيدا دسترسي كامل نظريه يك
طرح كيفيت تصور حتي ما بمانيم سياست و حاكميت از موروث
.نمييابيم نيز را آن
آيا و است؟ رفته ميان از گذشته از موروث ديدگاه آيا
ماركسيسم يا ليبراليسم همانند غرب "وارداتي" انديشههاي
مثبت پاسخ است؟ داده تغيير را آنها اگزيستانسياليسم يا
.است دشوار بسيار پرسشها اين به
بخشهاي توسط كه غربي سياسي گرايشهاي به كه نيست كافي
ديده با شدهاند پذيرفته عرب جامعه از كوچكي يا گسترده
جامعهاي درون در را آن نقش كه برماست.بنگريم نظري خلوص
به وقتي حتي اينها.كنيم كشف داده عاريت به را آنها كه
افراد يا بيگانگان توسط و ميشوند ترجمه تحتاللفظي شكل
وفادار خود اصول به همه اين با ميگردند ، ترويج حاشيهاي
اعراب ويژه مكاني و زماني مقتضيات برحسب و ماند نخواهند
.يافت خواهند شكل
اشاره دولت مساله به مربوط اساسي نقطه به اينجا در
با مقايسه در ايدئولوژي دو هر كه است اين آن و ميكنيم
نوعي بيانگر ريخت را شالودهاش هگل كه گونه آن تئوري
زيرا است آشكار ليبراليسم بودن اتوپيايي.هستند اتوپيا
دولت مشروعيت تا ميدهد قرار پرانتز ميان را خشونت مساله
مجموع بيانگر نظرش به كه -گروهي مصلحت مفهوم طبق را
كه گونه همان ليبرال ، دولت.نمايد مشخص -است فردي مصالح
معناي به دولت و است اقتصاد مديريت فقط گفتيم ، پيشتر
نظر از شده توجيه و منظم خشونت معناي به و تام و كامل
.نيست شهروندان
دارد ادامه
اقوام و ملل بين در گذر مناسك گوناگوني
(پاياني بخش)گذر مناسك شناسي مردم
معارفه آيينهاي و پاگشايي تشريفات آشناسازي ، گذر ، مناسك
و است مختلفي اشكال داراي مذاهب ، و اديان اقوام ، نزد در
يكسري با انسان "مراسمي رفتارهاي" اين برگزاري همواره
در ما كه ميباشد همراه نماديني و اسرارآميز رمزورازهاي
:ميكنيم اشاره آن نمونه چند به زير
بين در كه مراسم اين:هوا در كودكان كردن پرتاب -1
كه ميشود اجرا زماني است ، متداول استراليايي بوميان
مراسم ، اجراي و ميرسند معيني سن به كودكان از گروهي
در.است مردان بخش به زنان بخش از آنان انتقال نمودار
يكي قبيله ، مردان را پسران تحولي و تغيير چنين با ارتباط
پرتاب هوا به چندبار و ميگيرند همديگر دست از يكي
همان در و ميگيرند بغل افتادن ، فرو از قبل و ميكنند
هلهله كوبان پاي و دستافشان گروه گرداگرد زنان حال
روي بر ميرسد ، پايان به مراسم اين كه هنگامي.ميكنند
سرآغاز جابجايي ، اين.ميمالند گل كودكان پشت و سينه
از گذر از پس آنان.است پسران اجتماعي پايگاه دگرگوني
را زنان و دختران با نزديك تماس اجازه ديگر مرحله ، اين
جنگاوري و افكني شكار كارشان "مرد" عنوان به و ندارند
قرار توجه مورد بايد مرحلهگذر اين در كه نكتهاي.است
نيز و مردان مسكوني قسمت به آنان سكونت انتقال گيرد ،
.است غذا نوع در دگرگوني
مردان آفريقايي قبايل از برخي در:شدن همخون و همشير -2
كنند ، آشتي هم با بخواهند و باشند هم دشمن اگر قبيله دو
در زني آن جريان در ميمالند ، همديگر به را خود دست خون
از آنها و ميخواند اورادي و ميريزد شير كوزهاي داخل
آنها كه است مراسم اين انجام از پس و ميخورند كوزه شير
نوع ظهور به امر اين.ميشوند برادر يا و يار هم با
ويژه پديدهاي كه ميگردد منجر "قومي برادري" از تازهاي
.است مردان
مسيحي كليساهاي كه ميشود گفته مراسمي به:تعميد غسل -3
فرد آن ، جريان در و ميكنند برگزار جديد عضو پذيرش هنگام
دين به اعتراف كشيش مقابل در و كليسا در سالگي سن 15 در
و خون منزله به كه شراب و نان وي دست از و ميكند مسيح
.مينوشد ميشود ، پنداشته (ع)عيسي روان و گوشت
(Couvade) كوواد كه رسم اين:مردان دروغين زايمان -4
آفريقايي و استراليايي قبايل از برخي در و ميشود ناميده
زن زايمان از پيش مرحله به مربوط و است بوده مرسوم
بر كه را ممنوعيتها از شماري بايستي آينده پدر و ميباشد
در شيرواني زينالعابدين.باشد پذيرا ميشود تحميل او
ياد نيز هندوستان در رسمي چنين وجود از "السياحه بستان"
جا از سرعت به زن بچه ، تولد از پس رسم ، اين در.ميكند
براي و ميگذارد همسرش تخت روي را نوزاد و ميشود بلند
و ميكشد دراز تخت روي پدر.ميشود خارج خانه از مدتي
از و ميآورد دنيا به را بچه خودش گويي ;ميزند فرياد
.ميكشد جيغ درد
وجود رسم اين استراليايي بوميان بين در:ختنه مراسم -5
يا سن 9 در شود ، مردان گروه وارد بخواهد كودكي اگر.دارد
را او كودك ، پدر سپس ، .ميآيد عمل به ختنه رسم سالگي 10
مرحله به نوجوان كه است آن از پسميسازد موسوم نامي به
بين در دختران و پسران ختنهميرسد مردانگي و بلوغ
يك وسيله به كه است متداول نيز شرقي سنگال مسلمانان
.ميشود اجرا زن آهنگر يك و مرد آهنگر
برگزار مفصل به را ختنه مراسم تركمنچاي مردم گذشته در
را شرعي واجبات از يكي براينكه علاوه زيرا.ميكردند
زندگي مرحله يك از كودك كه بودند معتقد ;ميدادند انجام
در را جديدي پايگاه و ميگذارد قدم جديدي مرحله به
لباسهاي كودك به مراسم اين جريان درميكند كسب اجتماع
شاداب او روحيه تا ميپوشاندند (داماد تازه مانند) فاخر
داشته هميشه براي مراسم اين از را خوشي خاطره و مانده
عروسي يا (Sunnat Toyi) "تويي سنت" را رسم اين.باشد
.ميگفتند كردن ختنه
بلوغ دوره به ورود آيينهاي از:زردشتيان بستن گستي -6
(ايراني و هند) نخستين دورههاي در آريايي اقوام نزد
كشتي رسم هندوان ميان در.است بوده "بستن ميان به كمر"
نام به رشتهاي هم هنوز و داشته رواج بستن (گستي)
مراسم در.ميكنند بر در را (Yajnopavita) "يجنوپويتد"
ميآموزد تطهير آداب و ورد شاگرد به استاد رشته اين بستن
نفوذ از آن ، از پس جوان كالبد كه است براين اعتقادشان و
بزرگترين از يكي بندي گستي مراسم.ميماند ايمن اهريمنان
از پس زيرا ;ميآيد حساب به زردشتي يك عمر پيشامدهاي
به بهدينان جزو (دختر يا پسر) جوان مراسم ، اين اجراي
حقوق داراي و ميگيرد سر از را نويي زندگي و ميآيد شمار
.ميشود ديني و اجتماعي مزاياي و
گذشته در ايران ايالات از برخي ميان در:كردن دزدي -7
در مهارت و ميآمده شمار به دلاوري و شجاعت نوعي "دزدي"
به دزد و دزدي شان.ميدانستند فخر قابل را زمينه اين
علاوه كه فردي به جز دختر صاحبان كه است بوده اجل قدري
برآيد ، خوب راهزني و دزدي عهده از نتواند ديگر شرايط بر
به چگونه":بود گفته كه مردي از نقل به.نميدادند دختر
."بدهم را خودم دختر نميداند ، شبگردي كه جواني
چون 63 كه است براين رسم را تركمن مرد:شيخوخيت مراسم -8
سه و شصت بزرگداشت پاس به جشن اين و بگيرد جشن شد ، ساله
.است اسلام گرامي پيامبر زندگي ساله
توانايي كه اشخاصي سفيد ، گوسفند يا "قويون آق" جشن در
مهمانان ، به مفصل اطعام بر علاوه دارند بيشتري مالي
در.ميكنند برگزار هم كشتي مراسم و اسبسواري مسابقه
(ص)محمد حضرت مدح در كه را قصايدي مراسم ، اين جريان
مراحل و ميكنند تفسير را احاديث و ميخوانند شده ، سروده
مراسم ، اجراي از پس.ميدهند شرح را پيامبر زندگي مختلف
ميشوند ، برخوردار رفيعي اجتماعي پايگاه از مرداني چنين
مورد جمع ميان در آنان پيشنهادهاي و توصيهها سخنان ،
و ميكنند احترام را آنها ميگيرد ، قرار قبول و پذيرش
.نشانند درصدر
ستوده الله هدايت
منابع *
جامعهشناسي ، رشد و مباني (1363) اچ جي ، آبراهام ، -
(چاپخش انتشارات:تهران) پويان حسن ترجمه
و ترجمه اجتماعي ، انديشه تاريخ (1358) بكر و بارنز -
شركت:تهران) مجيدي علياصغر و يوسفيان جواد اقتباس
(جيبي كتابهاي سهامي
تركمنچاي به نگاهي.(1369) حسين قرهآغاج ، چي حسين -
(موءلف ناشر:تبريز)
ترجمه تمدن ، گاهواره زمين مشرق (1367) ويل دورانت ، -
انقلاب آموزش و انتشارات:تهران) ديگران و آرام احمد
(اسلامي
:تهران) انسانشناسي مباني (1368) محمود الاميني ، روح -
(عطار انتشارات
ديماه 1371 سهشنبه 29 شماره 30 همشهري ، روزنامه -
محمود ترجمه توحش ، عصر در انسان (1363) ئولين ريد ، -
(هاشمي انتشارات:تهران) عنايت
اصغر علي ترجمه ايران ، جامع تاريخ (1370) بي جان ناس ، -
(اسلامي انقلاب آموزش و انتشارات:تهران) حكمت
- Bates, D,G and Plog, F(1990) CulturalAnthropology,
new york: Mc Graw- Hill
- Hammond, Peter, B(1969) Cultural and Social Anthro
Pology London: The Macmillan co
Harris,Marvin(1975) Culture, People, Nature, New York:
Thomas,Y, Crowell
|
|