مجيد ساخته خدا رنگ فيلم بر يادداشتي
ميخواند را برگها
كه او ;مجيدي
شجاعت و واقعبيني ;سياوش
رايان سرباز نجات و جنگ
مجيد ساخته خدا رنگ فيلم بر يادداشتي
ميخواند را كهبرگها او ;مجيدي
...دوستان با
خوانندگان سوي از فراواني نوشتههاي و نامهها روز هر
كه ميشود ارسال روزنامه دفتر به ايران سراسر از همشهري
فيلمهاست درباره نظر و نقد و سينما درباره آنها از برخي
پرداخته فيلمها بررسي به خود ديدگاه از نويسنده هر و
در سينما به عشق چيز هر از بيش كه نوشتهها اين در.است
نشان كه خورد مي چشم به استعدادهايي گاه زند ، مي موج آن
با و تر جدي را نويسي نقد ، آن نويسندگان اگر دهد مي
ما آينده اميدهاي از توانند مي كنند دنبال تر دقيق نگاهي
.باشند فيلم نقد زمينه در
اميد به و باور اين بر تاكيد با همشهري سينمايي بخش
اين از تعدادي گهگاه پس اين از استعدادها ، اين شكوفايي
.سپرد خواهد چاپ به را نوشتهها
را تازهاي حركت كوشيم مي كوچك دريچه اين بازگشايي با
اين مندان علاقه و سينما دوستداران براي و كنيم آغاز
فراهم همدلي و همكاري ادامه براي مساعد زمينهاي صفحه ،
.سازيم
همكاري ما با فيلم نقد زمينه در خواهند مي كه دوستاني
.باشند داشته توجه نيز نكته چند اين به است بهتر كنند
به پيشداوري هيچ بدون و بيطرف كهبكوشند آن نخست
سخن خود ديدگاه از نوشتن در و بپردازند فيلمها ارزيابي
محتوايي وجه به پرداختن كه نكنند فراموش و آورند ميان به
ديگر.بود نخواهد كافي اثر ساختاري بحث تنها يا فيلم
چاپ به تعديل و حذف با -لزوم صورت در -نوشتهها اينكه
بازنويسي گاه و خلاصه بودن طولاني صورت در و رسيد خواهد
نقد چاپ و معذوريم ضعيف آثار چاپ از است بديهي.شد خواهد
.نيست آنها تاييد معناي به نيز نظرها و
علمي ، -فني است تخصصي خود ، موقعيت حرفهايترين در كه نقد
دقايق كردن تحليل و شناساندن همان مفهومش سادهترين در
يك عنوان به نيز فيلم.است هنري اثر يك بد و خوب نكات و
ذرهبين زير به همواره عرضه ، از پس هنري -فرهنگي توليد
از منتقدين حديث و حرف حتي گاه و ميشود ، كشيده منتقدين
اما.ميرود فراتر بگويد ، است خواسته اثر صاحب كه آنچه
تمام در زيبايي اين و زيباست فيلمي وقتي ميرسد نظر به
و دليل به رغبتي چندان ديگر ميشود ، حس آن لحظههاي
فني و گفتاري تصويري ، داستاني ، علتهاي يافتن و برهان
كدامين در فيلم اينكه.نيست جزئياتش زيبايي اثبات براي
كجا در دوربين حركت ،"ليريك" كدام در است ، "تراژيك" صحنه
عقلاني -منطقي استدلالات ساير و ضعيف كجا در است خوب
رنگ" و ميرسد نظر به زايد و ملالآور گاه فيلم نقد براي
گويي آن ، پايان از پس كه است فيلمي مجيدي مجيد ي"خدا
و نداريم را سينما صندلي روي از برخاستن توان لحظهاي
غوطهور فيلم زيبايي از ناشي رخوت در همچنان ميخواهيم
چه هر خدا رنگ بازشناسايي از ما حديث و حرف اينك.بمانيم
.بود خواهد فراتر آن از نهايتي خودفيلم يقين به باشد ،
(تيتراژ) اسامي نميبينيم ، هيچ.ميشود آغاز صدا با فيلم
چه به نيست پيدا كه آدمي صداهاي و ميآيند سرهم پشت
چيزي شايد ميكنيم بازتر را چشمها دارند تعلق كساني
صدا و تاريكي اين از پس و نيست چيزي صدا جز اما بيابيم ،
كودكاني.ميشويم پرت كودكانه چهرههايي ميانه به ناگهان
.نابينايند كه درمييابيم نگاه اولين همان در كه
ساختاري پيچيدگيهاي بدون.دارد ساده داستاني فيلم
بيننده عواطف و احساس به "دائما كه داستاني.نو سينماي
زيبايي پس در داستان هدفمند جريان گاه و ميزند تلنگر
.ميشود گم تصاوير
پسر "محمدرمضاني" محوريت با انتها تا ابتدا از داستان
از تابستان تعطيلات براي كه نابينايي ساله هشت -هفت بچه
ميان بيناي پدر و بازميگردد روستا به شهر در مدرسهاش
جريان ميگرداند ، باز روستا به خود با را او كه سالش
كه درمييابيم فيلم ، به پدر ورود ابتداي همان در.دارد
ميدهد ترجيح او و ميكند سنگيني شانههايش بر محمد وجود
اما.بگذارد مدرسه مدير نزد و شهر در همچنان را محمد كه
گرچه ما.ميبرد خود با را محمد ناچار او و نيست عملي
محمد بردن به ترديد با رو چه از پدر نميدانيم هنوز
اولين معمول طبق و ميزنيم حدسهايي اما مينگرد
و است پدر فلاكت و فقر ميرسد ، ذهنمان به كه فرضيهاي
در پدر مادي نداري و فقر با مشابه داستاني انتظار
ديگر به را ما فيلم جريان اما.داريم را "آسمان بچههاي"
.ميكشاند حدسهايمان از عميقتر و متفاوت سويي
آزارمان فيلم ابتداي در بيپناهياش و ناامني كه محمد
و جنگل ميانه در روستايش به پدر همراه به است ، داده
خواهر دو پرشور و گرم استقبال با و ميگردد باز كوهستان
آغاز را شادمانه لحظاتي "عزيز" مادربزرگش و كودكسال
.دارد وحشت چيزي از و است هراس در دائم پدر اما.ميكند
و گندمزار بر محمد كه فيلم از يادماندني به صحنههايي در
صداي و ميخواند ، را آنها و ميكشد دست آب و درخت
در وحشتناك صدايي شنيدن از پدر ميكند ، هجا را داركوبها
قصد كه او.ميكند زخم ريش تراشيدن هنگام را صورتش جنگل ،
و است بيقرار كند ، اختيار همسري همسرش ، مرگ علت به دارد
حضور از كه محمد حضور از نه او اما.ميكند نگرانش محمد
ميشود ، تنها هرگاه كه ناهنجار صداي اين.دارد واهمه خود
ضمير از سمبليك باشد نشانهاي شايد ميآيد سراغش به
به را ما كه زشتي دنيايدرونياش زشت دنياي و نامطلوب
با "عزيز" كه زماني احساس اين و ميكشاند ، زودگذر نفرتي
-است كرده جدا آنها از را محمد كه -پسرش از دلخوري
كه آنجا.ميرسد خود اوج به كند ، ترك را خانه ميخواهد
...ميكند فرياد را طبيعت از بيزاري و قهر پدر
اصغرپور ريتا
شجاعت و واقعبيني ;سياوش
بيننده ذهن به "سياوش" فيلم ديدن از پس كه چيزي اولين
كارگردان واقعبيني و شجاعت -اغراق بدون -مييابد راه
اجراي به مربوط صحنههاي در "مخصوصا كه است فيلم جوان
"كاملا هديه و سياوش بازداشت به مربوط صحنههاي و كنسرت
.مينمايد مشهود
انتظامي نيروهاي عملكرد كه ديدهايم فيلمي كمتر در
انتقاد و بررسي مورد بيطرفانه و واقعبينانه اينگونه
.باشد گرفته قرار
هيچ در تماشاگر و است برخوردار متعادلي ضرباهنگ از فيلم
فيلمبرداري.نميكند خستگي احساس فيلم قسمتهاي از يك
وجود با فيلم موسيقي است ، خوب هميشه مثل كلاري محمود
به زيبا و متناسب "همايونفر كارن" فيلم آهنگساز جواني
تهراني هديه.هستند قبولي قابل حد در بازيها.ميرسد نظر
البته كه ميرسد نظر به پختهتر قبلياش كارهاي به نسبت
درك "طبعا و فيلم كارگردان بودن جوان با شايد مساله اين
يكي هم خود كه جوانان ، مشكلات و احساسات به نسبت او بهتر
كم عين در قربانزاده علي.نباشد بيارتباط آنهاست ، از
را او بازيگري اوج است ، داده ارائه رواني بازي تجربگي ،
بعضي نظر رغم به.ديد ميتوان پدرش با او مواجهه صحنه در
بايد ميدانند ، "زده كيميايي" فيلمي را سياوش كه منتقدين
آثار به فيلم از معدودي صحنههاي است ممكن چند هر گفت
به نسبت سياوش مقايسه ، مقام در ولي باشند ، شبيه كيميايي
به ملموستر و تر رفته شسته "سلطان" و "مرسدس" چون آثاري
...ميرسد نظر
دختر خانواده از كه است اين فيلم ضعف نقاط از يكي شايد
كه است داده ترجيح "مقدم" چرا راستي.نميبينيم اثري هيچ
در دختر مادر و پدر وجود آيا نپردازد؟ هديه خانواده به
.ميشود؟ محسوب هديه و سياوش عشق براي تهديدي داستان روند
...دارد بيشتري تامل جاي بحث اين..
ايجاد كه انتظاراتي با مقدم سامان كه:گفت بايد مجموع در
.دارد پيشرو دشواري راه كرده ،
لاهيجان -آريان ريحانه
رايان سرباز نجات و جنگ
;دارد ملل ميان در بخصوصي و مشترك ويژگيهاي "جنگ سينماي"
و خاص نگاه نوع از برآيندي "عمدتا سينما نوع اين
كه معني بدين است ، بوده آن در ديگر مردمان يكطرفانه
در آمدهاند ، پديد جنگ مورد در كه آثاري غالب همچون
نوع براساس فيلمها ، محتواي اساس و پايه هم جنگ سينماي
فيلمهاي غالب و است گرفته شكل جنگ در درگير طرفهاي نگاه
آنها سازنده كشورهاي ديدگاه نوع و موضوع بيانگر جنگي ،
توسط "عمدتا كه سينما نوع اين آثار بيشتر در.هستند
را خود هرحال در كه كشورهايي يا جنگ در پيروز كشورهاي
ضعيف ، تصويري شدهاند ، ساخته ميپنداشتهاند ، جنگ فاتح
ارائه خورده شكست و مغلوب طرف از ظالم و ناهنجار خشن ،
طرف صحيحتر عبارت به يا پيروز طرف مقابل در و شده
داراي انساني ، حقوق مدافع برحق ، كشوري فيلم ، سازنده
را ويژگي اين.است دست اين از صفاتي و شجاع سربازان
مختلف كشورهاي توسط كه جنگي فيلمهاي تمامي در "تقريبا
به مربوط فيلمهاي در همه از بيشتر و شدهاند ساخته
توليد را آنها متفق دول كه جهاني دوم و اول جنگهاي
تمامي در ديدگاه نوع اين اگرچه.ديد ميتوان كردهاند ،
حتي و است داشته ضعف و شدت و نبوده يكسان فيلمها اين
بسزايي جذابيت تلويزيوني سريالهاي يا فيلمها اين از بعضي
"كازابلانكا" فيلم نظير بودهاند ، ساخت خوش بسيار و داشته
."سري ارتش" سريال يا
و ملي" جنگهاي درگير كمتر كه است كشوري تنها شايد امريكا
جنگهاي داشته شركت آن در كه جنگهايي غالب و بوده "ميهني
شده باعث استثنايي موقعيت اين.است استعماري و برونمرزي
مضمون با فيلمهايي تنها نه كشور اين جنگ ، سينماي در كه
براي فضايي متجاوز ، "دشمن" با قهرمانانه مقابله هميشگي
فيلمهايي آن ، از گذشته بلكه نكنند ، پيدا آمدن بوجود
توليد "غيرملي" فيالواقع و استعماري جنگهاي اين برعليه
اعم بهطور ضدجنگ مضموني تبليغاتي ، مضموني جاي به و شوند
عمليات" فيلم همچون -خاص بهطور جنگها قبيل اين ضد و
.دهند ارائه -"مرداب
مضامين با تبليغاتي فيلمهاي آمريكا سينماي همه اين با
همه گفت ميتوان واقع در و است كرده توليد زياد نيز جنگي
نشدند گفته ملي جنگهاي نبود در كه يكطرفانهاي حرفهاي آن
در (نكردند پيدا شدن گفته براي فرصتي عبارتي به يا)
از يكي ;شدهاند بيان ساختگي سراسر محتواي با فيلمهايي
كه كرد جستجو جنگي وجود در ميبايست را امر اين علل
نظام سردمدار عنوان به آمريكا ، به اختصاص "كاملا
يعني.است داشته جهاني امپرياليستي و سرمايهداري
و تبليغاتي فيلمهاي جنگسرد ، دوران طي در."جنگسرد"
برعليه داشتند ، "جاسوسي" ساختار "عموما كه زيادي ساختگي
توليد شوروي جماهير اتحاد عليه بر خاص بهطور و شرق بلوك
.است "جيمزباند" فيلمهاي آنها مشخص چهره كه شدند
فضاي به مربوط فيلمهاي و جنگسرد دوران بر علاوه همچنين
برون و استعماري جنگهاي همان ستايش و تاييد در دوران ، آن
گسترش با مقابله براي سرد جنگ تبليغات همراه به كه مرزي
بويژه و جهان مختلف نواحي در كمونيستي مبارزات و جنبشها
و جنگي فيلمهاي درگرفتند ، (ويتنام مانند) دور شرق در
محور جيمزباند فيلمهاي همچون كه شدند ساخته تبليغاتياي
مشخص چهره.بود دروغين البته قهرمانپردازيهاي آنها اصلي
جالب نكته و است "رمبو" فيلمهاي نيز ، فيلمها از دسته اين
يك كه واقعي سرباز يك نه فيلمها اين قهرمان اينكه
.است *"سيلوستراستالونه" يعني ويتنام انقلاب "خوشهچين"
تبليغاتي فيلمهاي از گروه اين ماهيتي بررسي از هرحال ، به
استثنايي ويژگي همان به بازگرديم ميبايست بگذريم ، كه
بدون جنگ ، كشيدن تصوير به توانايي در آمريكا سينماي
تجاوز بيطرفانه غير و تكراري داستان در شدن درگير ضرورت
...و آن با قهرمانانه مقابله و "دشمن"
فيلم ميبايست را موقعيت ، اين از برآمده جريان عطف نقطه
با كه اين ضمن فيلم ، اين در ;دانست "رايان سرباز نجات"
گيرودار در عاطفي ، و انساني مسائل تاثيرگذار بياني
در "غالبا كه جنگ واقعيات ميشوند ، بيان جنگ صحنههاي
به نميگيرند ، قرار محور "اصلا تبليغاتي جنگي فيلمهاي
نجات" فيلم در كه اين همه از مهمتر و درميآيد تصوير
نبردبا" هميشگي و تكراري داستان آن از ديگر "رايان سرباز
چنين را يكديگر همواره جنگ در درگير طرف دو هر كه) "دشمن
و نيست خبري ،(ميدهند نشان "غيردشمن" را خود و مينامند
ناشي فضاي از استفاده با بار نخستين براي گفت بتوان شايد
شكست" دادن نشان جاي به ميهني ، و ملي جنگهاي نبود از
در درگير طرفهاي برروي تاكيدي اينكه بدون "اساسا و "دشمن
.درميآيند تصوير به جنگ واقعيات بشود ، جنگ
تهران -طرفداري محمدعلي
و ويتنام جنگ وقوع با كه بود كسي "استالونه سيلوستر" *
خود جان حفظ براي ويتنام ، به امريكايي سربازان اعزام
از بعد و كرد فرار امريكا از خارج به (اعتراض براي ونه)
جنگ قهرمان شد و بازگشت امريكا به ويتنام جنگ پايان
!!ويتنام
|