اديان فهم براي پاسخ سه
آراء در ديني پلوراليسم گيري شكل چگونگي
(دوم بخش)متكلمانمسيحي
اكرمي امير دكتر
در پاسخ عمده دسته سه به ديني سنتهاي و اديان همه در
تحت آن از كه است پاسخي اول پاسخبرميخوريم پرسش برابر
مدعاي لپ و خلاصهميشود برده نام انحصارگرايي عنوان
و هستند حق مسير بر دين يك پيروان كه است آن نظريه اين
رستگاري و صلاح حق از كلي بطور ديگر اديان پيروان
براي را رستگاري و فلاح امكان بينش اين براساس محرومند
.ميدانيم منتفي اديان ديگر پيروان
همينطور و اديان تنوع يعني بحث اين آنكه جهت به اما
است ، يافته مسيحيت دين در بهتري تدوين ديني پلوراليزم
.برميگيرم مسيحيت دين از را نكاتي و مثالها
و برونه اميلي بارتس ، كارل همچون مسيحي متفكران از برخي
تئوري از هستند پروتستان دين از كه كرامر هنريك
در "اتفاقا كه آنچه.ميكنند و كردهاند دفاع انحصارگرايي
با مسيحيها چرا اينكه بدانيم است مهم بسيار مسيحيت مورد
"كاملا خداوند معتقدند آنان.هستند انحصارگرا بيشتري شدت
براساس.است شده متبلور و متجسد مسيح نام به شخصي در
خداوند ، زميني تجسد جز نيست چيزي (ع)مسيح تثليث ، آموزه
شدن ، كشيده صليب به رنج قبول و تحمل با تا است آمده او
و مصايب از را بشر و دهد نجات خود گناهان از را بشر
.كند خلاص روبهروست آن با كه دشواريهايي
متقاعد را ما مسيح شخص در خداوند شدن متجسد به اعتقاد
است عمدهاي مشكل اين.هستند باطل ديگر اديان كه ميسازد
در نه اسلام ، در نه مشكل اين.دارد وجود مسيحيت در كه
اين تا ديگر اديان از هيچكدام در يهوديت ، نه و بوديسم
كامل و جامع و سخت چنين وتعليمي آموزه يك با اندازه
متفكران انحصارگرايي سر اين و نيستند ، روبهرو
.مسيحياست
مقولهاي و وحي نام به مقولهاي ما است معتقد بارتس كارل
براي را خود خداوند كه است راهي آن وحي داريم دين نام به
بشر و است فعال و فاعل خداوند يعني ميكند ، آشكار بشر
وجود دين نام به مقولهاي مقابل در.اثرپذير و منفعل
به و است خداوند شناخت براي آدمي كوشش آن هدف كه دارد
و دين از نوعي نيز مسيحيت بارتس نظر از حتي ترتيب اين
همه متفكر اين نظر از.خداوند شناخت براي است آدمي كوشش
اسلام مسيحيت ، از اعم ميگيرد نام دين چتر تحت كه آنچه
انسان كوشش چون و است آدمي كوششهاي همه ديگر اديان يا
را آن ميشود و است ناقص و محكوم خداوند ، تجلي نه و است
و است خداوندي وحي كه آنچه ديگر طرف از اما.كرد رد
از رابطهاي است ، انسان بر خداوند شدن آشكار و شدن منكشف
دفاع قابل رابطهاي رابطه ، اين و است سو اين به سو آن
.است
در شده متجلي مسيحيت بر كه آنچنان خداوند او ، نظر از
.است شده متجلي مسيح شخص در و است نشده ديگر اديان
از ديگر اديان همه و است كامل حق مظهر مسيحيت بنابراين
.هستند محروم جهت اين
است ، بزرگ شناسان دين از كه برونه اميلي ديگر متفكر
:وي گفته به.است مطرح قوت به او انحصارگرايانه ديدگاه
جهت از.آنها داور هم و است اديان كمال نهايت هم مسيح"
آن دنبال به بيهوده ديگر اديان كه است حقيقتي او كمال
او سوي به كه نيست دين تاريخ در پديدهاي.هستند روان
اين از هست نيز اديان بين داور همچنين وي.نباشد متوجه
و بياعتقادي مظاهر و هستند نادرست دينها همه جهت
دين تاريخ حقايق درباره دقيقتر تامل ".هستند بيخدايي
وحي درباره مسيحيت ادعاي كه رايج فرض اين كه ميدهد نشان
مسلمانان ادعاي مثل آن مشابه ادعاهاي با برابري ارزش از
.است دفاع غيرقابل "كاملا است برخوردار يهوديان يا
دين بخواهيم اگر":ميگويد كرامر هنريك مسيحي ديگر متفكر
توجه طريق از تنها كار اين بشناسيم را خداوند مراد و حق
".آن غير نه و است ميسر مسيح در خداوند تجلي به
ما عايد انحصارگرايي جز چيزي فوق ، جملات به توجه با
محروم حقانيت حق داشتن از ديگر اديان همه و نميشود
.است بيهوده آنها تلاشهاي و هستند
به است وارد ديدگاه اين به كه اشكالاتي مهمترين از يكي
بين تفكيك در نظريه اين مهم اشكال.ميكنم ذكر خلاصه طور
و است وحي تجلي مسيحيت نظريه اين براساس است ، دين و وحي
.هستند دين يعني انساني كوششهاي مظاهر ديگر اديان بقيه
قرار توجه مورد مسيحي متفكران ديد از كه مهمي نكته
حكم يك مشمول نظر اين از نيز مسيحيت كه است اين نگرفته
هستند بشر تلاشهاي اديان همه كه اين بر مبني است واحد
محصول دين بنابراين.متعالي امر يا خداوند شناخت براي
ديني تفكر تاريخ در متاسفانه.است بشر و خداوند مشترك
از و نمودهاند توجه قضيه اين سوي دو از يكي به كساني
دين گفتهاند بعضي.بودهاند غافل آن ديگر سوي و وجه
عصايي جز نيست چيزي و است انسان ذهن ساخته تنها و تنها
مشكلاتي از تا ميگيريم دست بر مشكلات بروز مواقع در كه
از يابيم ، رهايي رواني روحي ، مشكلات و طبيعي مسائل امثال
كه چراندارند الطبيعه ماوراء با ارتباطي كمترين اينرو
از عده اين.نيست كار در ماوراءالطبيعهاي "اصلا
مقابل در.كردهاند غفلت متعال خداوند و ماوراءالطبيعت
چيزي دين كه كنند تاكيد جنبه براين خواستهاند كساني
در خود كردن متجلي براي او كوشش و خداوند تلاش جز نيست
يك عنوان به انسان كه نقشي از و طبيعت در يا بشر تاريخ
غفلت دارد ديني تفكر تكوين و تحول در شناسا فاعل
"صرفا داريم اديان در كه آنچه كه پنداشتهاند كردهاند ،
قابل بشر تلاش بدون وحي اين و است خداوندي وحي و تجلي
محصول دين كه است آن درست ديدگاه كه حالي در.است حصول
به را خود خداوند.است انسان و متعال خداوند مشترك تلاش
و زبانها فرهنگها ، قالب در بشر بر مقدس امر عنوان
است كوشيده نيز بشر همچنين.است كرده متجلي مختلف تجليات
زده كوشش آن به بشري و زميني رنگ و بفهمد را تجلي اين
به ما وقتي.است عامل دو اين محصول دين بنابراين.است
وحياني تلاش "صرفا را دين و باشيم نداشته توجه نكته اين
تكوين در بشر فكر سهم و كوششها از صورت آن در بدانيم
ديگر و مسيحيت مانند بنابراين و ماند خواهيم غافل دين
ديگر و است وحياني مظهر كه داريم ديني گفت خواهيم اديان
در.هستند خوابآلوده و جايزالخطا و ناقص بشر كوششهاي
دين ما اگر و هستند مشترك تلاش محصول اديان همه كه صورتي
تحول مورد در ما ديدگاه بدانيم ، مشترك تلاش محصول را
.كرد خواهد تغيير اديان
طول در كه نكته اين از برده نام متفكران اينها بر علاوه
و فرضها خداوند تجسم ايده يا آميزه از مسيحيت تاريخ
.كردهاند غفلت است ، شده انجام مختلف قرائتهاي و تفسيرها
تجسد تنها مسيح در تجسدخداوند كه پنداشتهاند برخي
و دهه چند حتي و كنوني مسيحيت در اما است بوده خداوند
را تعليم يا آموزه اين كه بودهاند متفكراني اخير ، سده
اديان حقانيت براي را راه و فهميدهاند ديگري گونه به
معتقد "هيك جان" مانند متفكري.نمودهاند باز نيز ديگر
تجسم تنها مسيحيت اما است شده متجسد مسيح در خداوند است
است شده متجسد مسيح در خداوند كه است درست.نيست خداوند
تجلي اين ابتدا از اگر.نيست خداوند تجلي تنها مسيح اما
تنها كه است اين طبيعي نتيجه كرديد منحصر او در را
كجا از را اوليه فرض اين شما اما است ، حق مسيحيت
مسيح در تنها خداوند كه آوردهايد كجا از آوردهايد؟
مكاني ديگر انحصارگرايي تفسير اين براساس است؟ كرده تجلي
متبلور ديگر نوعي به انحصارگرايي يهوديت در اماندارد
تورات در كه آنچه براساس را خود "اساسا يهوديان ميشود ،
برگزيده ملت و ميدانند خداوند برگزيده ملت آمده
خداوند برگزيده ملت ديگران كه باشد معنا اين به ميتواند
پنداشتهاند برخي كه كنم اضافه من را نكته اين.نيستند
با كه كساني اما است آمده تورات در تنها كه است چيزي دين
مورد سه الي دو نيز قرآن در كه ميدانند هستند آشنا قرآن
علي فضلتكم واني":كه است شده خطاب بنياسراييل به
.دادم ترجيح آدميان همه بر را شما من يعني "العالمين
خواستم.است ديگري بحث اين باشد ميتواند چه اين تفسير
.است نيامده تورات در تنها نكته اين كه بگويم
(Inclusionism) شمولگرايي عنوان تحت آن از كه دوم ديدگاه
نيستيم اين به قايل ما كه معناست اين به ميشود ياد
از ديگر اديان پيروان و برحقند دين يك پيروان تنها
بر دين يك كه معتقديم حال عين در اما محرومند ، رستگاري
معيار دين يك در اساسي و محوري عنصر يك يا.است حقتر
ديگر اديان كه تاحدي و است حقانيت تعيينكننده
باشد نزديك عنصر اين به عمليشان التزامات و اعتقاداتشان
مركزي عنصر اين از كه نسبتي به و هستند نزديك حق به
عنصر آن مسيحيت در.محرومند نيز رستگاري و حق از دورند ،
خداوند تجسد آموزه با موضوع ايناست مسيح شخص اساسي
و ابزار اين درنتيجه باشد ، كامل تجسد وقتياست مرتبط
به او.بود خواهد كامل نيز بشر حركت اساسي عنصر و محور
راه هيچ بنابراين دهد نجات را بشر تا است آمده زمين
طريق اين از مگر نميشود ختم رستگاري و فلاح به ديگري
فصل يوحنا انجيل) من طريق از مگر نميرسد پدر به كس هيچ"
مسيح خود نيست حق تمام مسيحيت اگر بنابراين "(آيه 6 14
اين مسيحيت عالم در كه مهمي متفكران از يكي.است حق تمام
.است بوده شهيد جوستين كرده مطرح بار اولين براي را تفكر
كه است آن ما اعتقاد":است گفته كه (مسيحيت اول قرن)
آن به ما كه دهند انجام نيك كارهاي ميكوشند كه كساني
مشمول آنها و هستند شريك خداوند در ما با شدهايم امر
صادق آدميان تمام مورد در "اصولا اين و هستند خداوند لطف
سهيم آن در بشر نژاد كل كه است خداوند كلمه مسيح.است
مسيحي ميكنند زندگي خود نور با مطابق كه آنان وهستند
".نباشند (مسيح) خداوند به معتقد اگر حتي هستند
شمولگرايي تفكر و داده رخ مسيحيت عالم در ديگري تحولات
-سال 65 در واتيكان دوم شوراي.است كرده برجستهتر را
از مسيحيت تفكر تاريخ در كه كرد منتشر مهمي اطلاعيه 1863
هست جملهاي اطلاعيه اين در.است برخوردار زيادي اهميت
هيچ كاتوليك كليساي":ميرساند را شمولگرايي معناي كه
و نميكند رد هست ديگر اديان در كه را حقي و مقدس امر
"غالبا كه آنان نظريات و قوانين رفتار و زندگي شيوه براي
است ، قايل زيادي احترام ميكنند منعكس را حق نور از شمايي
".ببيند متفاوت خود تعاليم با را آنان تعاليم هرچند
داد بسط را شمولگرايي ديدگاه كه مسيحي متفكر مهمترين
در اساسي نظريه چهار كارلرانر نام به است آلماني متفكر
گذرا بهنحو كه دارد وجود شمولگرايي مورد در او تئوري
.ميكنم اشاره آن به
همه براي و است حق دين مسيحيت كه است اين اول ، نكته
دوم ، نكته.است شده فرستاده خداوند جانب از آدميان
اديان اما است مسيح شخص به منحصر جا همه رستگاري
سوم ، نكته.معتبر و باشند مشروع ميتوانند نيز غيرمسيحي
مسيحي باشند نزديك مسيح تعاليم به كه جايي تا ديگران
مسيحيان آنها.باشند بيخبر آنها خود اگر حتي هستند
و صميمي صادق ، مسلمان يك آنان ديدگاه از.هستند گمنام
مشمول بنابراين.است مسيحي يك خدا ، به معتقد درستكار
.شد خواهد هدايت و رستگاري
و حقانيت مسيحيت كه است اين رانر نظريه در نكته چهارمين
اين اما ميكند بيان آشكار نحو به و كامل را رستگاري
و پارهپاره و مشوش شكل به ديگر اديان در آشكار حقيقت
مسيحيت بنابراين.است كرده متجلي را خود آشكار نيمه
دارند حقانيت از حقي نيز ديگر اديان اما.است حقترين
بر كه اشكالي.مسيحيت به نسبت پايينتر مناطقي در اما
مسيح در خداوند تجلي فرض اشكال همان است مطرح شمولگرايي
اگر كه است اين مهم نكته اما.گرديد مطرح كه است
از نيز ديگر اديان پيروان كه دارند اعتقاد شمولگرايان
ميآيد؟ دست به كجا از رستگاري اين برخوردارند رستگاري
آنان اعتقادات پس دارند كه است اعتقاداتي طريق از اگر
بنابراين.ميكند رستگاري به منتهي را آنها و است حق نيز
نيز ديگر اديان در اگر.شد متوقف شمولگرايي در نميتوان
پلوراليزم جز امر اين كه پذيرفت بايد دارد وجود حقانيت
اعتقادات كه هستيد معتقد اگر اما.نيست كثرتگرايي يا
اين باشد ، رستگاري ميتواند آنان سرنوشت و دارند باطلي
بين تمايز و تباين ميتوان چگونه كه ميشود مطرح پرسش
اعتقادات با فرد چگونه كرد؟ ايجاد اعتقادات و رستگاري
در آورد؟ بيرون رستگاري و فلاح از سر ميتواند باطل
اما.است پيش به قدمي شمولگرايي انحصارگرايي ، با مقايسه
پيش كافي بهقدر و ميشود متوقف راه وسط حال عين در
روشني به هست كه آنچنان را مساله حقيقت تا نميآيد
.دريابد
پلوراليزم يا كثرتگرايي *
در بيش يا كم گوناگون اديان كه است اين نظريه اين مفاد
را خود صادق پيروان و برخوردارند حقانيت از مساوي سطح يك
را دين يك تنها كه نيست چنين اين و ميرسانند رستگاري به
يا.بدانيم محروم حقانيت از را ديگر اديان و بدانيم حق
.نه را ديگران و بدانيم حقتر "صرفا را دين يك اينكه
و پتانسيل جهت از هم و حقانيت داشتن لحاظ از هم اديان
سطح يك در برسانند رستگاري به را خود پيروان اينكه امكان
به اديان همه كه نيست اين ادعا پلوراليزم در.هستند
قرار موردتوجه را امكان صرف بلكه مييابند ، دست رستگاري
فرض كه نيست اينچنين انحصارگرايي ديدگاه در ميدهد ،
بر مسلمان نام "صرفا كه كس هر باشد معتقد مسلمان يك كنيم
در رستگاري امكان بلكه مييابد دست رستگاري به اوست روي
پلوراليزم در.ميگيريم درنظر را اسلام صادق پيروان مورد
اديان همه صميمي پيروان براي رستگاري به دسترسي امكان
براي شايد مسيحي تفكر در ميشود ، تلقي مسلم و مفروض
نام به مسيحي معروف عارف و متكلم قرن 15 در بار اولين
بيان خود انديشههاي در را كثرتگرايي نوعي "نيكولاس"
.است كرده
مسيحي ممالك از مذهبي ميسيونرهاي وقتي مسيحيت تاريخ در
پيروان صداقت و ميرفتهاند هندو و مسلمان ممالك درون به
خود خاص دينورزيهاي در را آنها خلوص و ديگر اديان
سهمي گويي كه ميكردهاند توجه نكته اين به ميديدهاند ،
از عدهاي ميان اين در.هست هم ديگر اديان در حقانيت از
آيين به بايد ديگران كه رسيدند نتيجه اين به ميسيونرها
آنها كار و سر الا و بگروند است بوده مسيحيت كه آنان حق
.بود خواهد جهنم با
دارد ادامه
|