گفت تبريك كيارستمي به مهاجراني
است نشده نوشته سرگرمي براي نو رمان
جشنواره در ايراني كاريكاتوريست موفقيت
فرانسه ژووينياك
گفت تبريك كيارستمي به مهاجراني
نامهاي ارسال با اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير :هنري گروه
برجستهترين بهعنوان وي انتخاب كيارستمي ، عباس به
.گفت تبريك را ميلادي دهه 90 فيلمساز
اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت عمومي روابط بهگزارش
كيارستمي به خطاب نامه اين مهاجرانيدر الله سيدعطاء
تجارب استفادهاز با ايران سينماي اميدوارم:نوشت
بتواند هنرمند و متعهد سينماگران ديگر و شما ارزشمند
.باشد داشته جهاني عرصههاي در مثبت و حضوريتاثيرانگيز
"اخيرا جهاني معتبر جشنوارههاي برنامهريزان است گفتني
هيچ ، ديگر و زندگي نامهاي به عباسكيارستمي فيلم چهار
آثار بهعنوان گيلاسرا طعم و كلوزاپ زيتون ، درختان زير
.كردند معرفي دهه 90 برتر
است نشده نوشته سرگرمي براي نو رمان
مقدادي بهرام دكتر با گفتوگو
در وارداتي ادبي (genre) گونههاي از يكي رمان ، :اشاره
ما دربرخورد گذشته ، سال ازيكصد رمان.ماست كنوني فرهنگ
و نويسندگان و شده وارد ما فرهنگ به غرب ، فرهنگ با
راستا اين در را فراواني تجربههاي ما رماننويسان
تجربه ، اين شيوههاي و راهها درباره بحث ولي پيمودهاند ،
چشماندازي از منتقدي و نويسنده هر و نيافته پايان هنوز
.است آننگريسته به ويژه
رماننويسي درباره است بحثي ميآيد ، پي از كه گفتوگويي
ادبيات استاد و مترجم ، منتقد نويسنده ، با كنوني ايران در
شما توجه.مقدادي بهرام دكتر ;تهران دانشگاه انگليسي
.ميكنيم جلب گفتوگو اين به را گرامي خوانندگان
ادبيات گروه
ارشاد محمدرضا از گفتوگو
وسيعياز گستره شما كارهاي طيف ميدانم كه آنجا تا *
را...و ترجمه نمايشنامه ، داستان ، رمان ، شعر ، نقد
نقد اصطلاحات فرهنگ نام به هم كتابي "اخيرا دربرميگيرد ،
روانه رسيده ، چاپ به روز فكر انتشارات توسط كه ادبي ،
نخستين خود ، نوع در من نظر به كتاب اين كردهايد ، بازار
و موجز فشرده ، حال عين در و جامع طور به كه است كتابي
آن بر افزون و گرفته قرار علاقهمندان دسترس در آسانياب
.است آمده آن درباره منابع از فهرستي مدخل هر پايان در
ادبي منتقد يك عنوان به شما بدانم كه است جالب من براي
داستان و رمان بويژه ادبيات وضعيت از ارزيابي و تحليل چه
داريد؟ كنوني درايران
به دارم نوشتههايم در چه و كلاسها در چه سالهاست من
كه ميدهم نشان ايران مردم به يا و ميرسانم همگان اطلاع
جايي ديگر ما زمانه در ادبي مكتب يك عنوان به رئاليسم
نوشتن ولي ببرم اسم نويسندهاي از نميخواهم من.ندارد
همين و شده كهنه ديگر ما درزمانه جلدي ده رمانهاي "مثلا
عقب جهان رمان از سال صد حدود در كه شده باعث موضوع
جايي در رمانها نوع اين نويسندگان از يكي "مثلا.بمانيم
دوره من نظر بههستم شولوخوف دنبالهرو من كه است گفته
جنگ كه ازسال 1914.است رسيده پايان به ديگر شولوخوف
پروست جويس ، نامهاي به نويسنده سه آغازگرديد ، اول جهاني
رمان نوشتن به كردند شروع ناگهان ريچاردسن ، دوروتي و
و ذهن سيال جريان پايه بر كه است رماني ذهني رمانذهني
تحولي سال 1914 از بنابراين شود ، نوشته وقايع تسلسل عدم
ايران در بومي پديدهاي رمان.است گرفته صورت رمان در
فرهنگ وارد اخير سال ازيكصد اينرو از -شعر برخلاف -نيست
است ، بوده رئاليسم به رماننويسان اكثر گرايش و شده ايران
.باشد انتقادي رئاليسم همان كه جامعه مسائل از انتقاد با
استالين زمان در و سابق شوروي زمان در رئاليسم نوع اين
كه ميكردند وادار را نويسندگان اينان.كرد رشد وژدانف
.بنويسند سبك اين به
بيانگر آن مايه درون كه سوسياليستي رئاليسم همان يعني *
تسلط سلاحيعليه حكم در و كارگر طبقه ايدئولوژي
.بود سرمايهدار وطبقه بورژوازي
به نظر هميشه متاسفانه هم ما روشنفكران.است درست.بله
نويسندگان به سابق شوروي در.داشتند شمالي همسايگان
شما و است رمان منحط نوع ذهني ، رمان كه ميكردند ديكته
و نوشتهها و كنيد بحث اجتماع مسائل درباره بايد
طبقه در كمونيسم ايدئولوژي اشاعه بايد رمانهايتان
وگرنه بود دستور يك اين شوروي در.باشد پرولتاريا
غربت ديار به و كند رها را مملكتش بود ناچار رماننويس
روسي نويسندگان و منتقدان از بسياري لذا و ببرد پناه
به آنها.رفتند آنجا از و بمانند شوروي در نتوانستند
و بود بيشتري آزادي داراي كه آوردند روي غربي اروپاي
انساني بنيادين مسائل و گفت سخن ميشد چيزي هر به راجع
رماننويسان و روشنفكران آوري روي اصلي علتكشيد پيش را
ملموس مسائل سوم جهان در كه بود اين سبك اين به ما
را آن انتقادي ديد با رماننويس كه دارد وجود اجتماعي
نيست ، درست و است شده كهنه ديگر حرفها اين.ميكند گزارش
و نوشته رماني كه ميشناسم را ايراني نويسنده يك من
جريان او.است مرداد كودتاي 28 درباره داستان ، اين جريان
آن روزنامههاي لابلاي از را مصدق رفتن كنار و كودتا
در ميدهد ترجيح آدم خوب.است كرده رمان و درآورده زمان
رمان اين تا بخواند را روزنامهها آن خود برود مورد اين
اجتماعي واقعيت انعكاس به گرايش نويسنده هم اگر و را
نه كند نگاه واقعيت به هنرمندانه ديد با بايد دارد ،
بنابراين.كند راگزارش آن هست واقعيت كه همينطور اينكه
اثرش باشد ، نداشته هنرمندانه ديد واقعگرا ، رماننويس اگر
.ميكند سقوط ژورناليستي نوشتهاي حد تا
چگونه؟ ولي كند؟ پيدا تحول بايد ما رمان شما ، نظر به پس *
نيما ، شعر با و يافته تحول ما شعر كه همانگونه !بله
كلاسيك شعر صوري و ذهني سنتي ، قالبهاي..و سپهري فروغ ،
همين من البته.بشود كار اين بايد هم رمان در شكست درهم
ذهني رمان كه كردهاند سعي آقايان برخي كه ديدم اواخر
رمان بهترين من عقيده به.نبودهاند موفق ولي بنويسند
بوف" داستان شده ، نوشته فارسي زبان در تاكنون كه ذهني
پست" رمان پيدايش از پيش سالها كه.است هدايت صادق "كور
من نظر به.است شده نوشته سبك همين به جهان ، در "مدرن
.است "مدرنيستي پست" رمان جالب بسيار نمونه هدايت كور بوف
قبيل از داريم مسائلي كنونيمان جامعه در ما !كنيد نگاه
اين بيايد اگر نويسنده يا شاعر يك حالا مسكن ، مشكلگراني
ترجيح آدم بياورد ، رمان قالب در يا و شعر به را مسئله
جاي رمان "اصلا.بخواند مقاله صورت به را آن ميدهد ،
اين ما رماننويسان متاسفانه.نيست خاصي ايدئولوژي تبليغ
هيچ ما رمان دليل همين به و گرفتهاند پيش را غلط راه
جهاني سطح در كه داريم رمان يك فقط مانشد جهاني وقت
و نشده مطرح ديگر رمانهاي ولي كور بوف هم آن و است مطرح
اين چون نميشود ، تدريس آمريكا و اروپا دانشگاههاي در
و بوده واقعيت از كپي و عكسبرداري نوع يك رمانها ،
.است آن ويژگيهاي از سياستزدگي
در واقعگرا ادبيات طرفداران به شما كه ايرادي پاسخ در *
و مكاتب اين كه ميگويند آنها ميسازيد ، وارد ايران
تحولات با همگام اروپا ، در ادبي و هنري گوناگون اشكال
جامعهاي چون غربي جامعه اينرو از است ، بوده غربي جامعه
را گوناگوني هنري مكاتب و تجربهها است ، پيچيده و صنعتي
فرا نمادگرايي ، رمانتيسم ، هنري مكاتب لذا آزموده ،
حاصل جادويي رئاليسم يا و ذهني رمان حتي يا واقعگرايي ،
جامعهاي كه ما ميهن چون دركشوري ولي است جامعه همان
ادبي و هنري "ژانر" است ، نيافته توسعه نوع از و پيراموني
براي زمينه تا باشد داشته واقعگرا ادبيات به گرايش بايد
.آيد فراهم ادبي گوناگون اشكال آن همراه و اجتماعي تحولات
صحبت واقعگرايي فرا از ايران در يكباره نميتوانيم ، ما
ديگر عبارت به باشيم ، آزموده را رئاليسم بيآنكه كنيم ،
جامعهمان اكنوني و اينجايي نياز را رئاليسم اينان
چيست؟ اينان پاسخ برابر در شما نظر ميدانند ،
به شود نوشته رماني كه ميشود اين نتيجهاش كه ميبينيم
.است شده چاپ تجديد چندينبار حالا تا كه خمار بامداد نام
من منظور گفت؟ ادبي اثر يك رمان اين به ميتوان آيا ولي
مجاز استعاره ، مانند ادبي صنايع و نماد كاربرد هنر از
و ادبي جنبه اثر به كه اينهاست.است تصويرسازي و مرسل
روزنامه صورت به را رمان يك اگر شما.ميدهد هنري
از استفاده حتي يا و نمادها ازتكنيكها ، هيچيك بخوانيد ،
را خارجي رمانهاي اكثر شمانمييابيد آن در را اسطوره
ديني و اسطورهاي نماد يا جمله يك ميبينيد ميخوانيد كه
همچنان خورشيد مانند شده ، گرفته انجيل و تورات از
آثار در يا دارد ، تورات به اشاره عنوانش كه ميدرخشد ،
يا داستان يك سراغ به اينان.شكل اين به هم اونيل يوجين
مطرح نمادين صورت به را آن و رفته اسطورهاي روايت
رمان طرفداران افراد اين از برخي به من.ميكنند
ولي ميخوانم را آنها كارهاي و دارم ارادت واقعگرا
قصد به كه ندارد لزومي هيچ و نيست هنر واقعيت صرف گزارش
من.بنويسيم مقاله ميتوانيم بنويسيم ، رمان صرف ، گزارش
اين كه كاري.برود فرو ژورناليسم چاه در رمان نميخواهم
چاه در را رمان كه است اين ميكنند نويسندگان
"مثلا.فرومياندازند ژورناليسم و پاورقينويسي
رمانهاي و غربي آثار اين تمام كه ميشناسم را نويسندهاي
كه هنگامي ولي خوانده ، شده ، باب سال 1914 از كه را ذهني
.است واقعگرايانه مينويسد ، رمان خودش
چرا؟ *
اگر كه ميداند او ميگردد ، تيراژ دنبال او اينكه براي
را آن هيچكس بنويسد ، كافكا سبك به "مثلا رمان يك
تمام از كه اطلاعاتي وجود با است مجبور نميخواند ،
او.بنويسد واقعگرايانه رمان بيايد دارد ، ادبي نظريات
.ميكند معاش امرار راه اين از دارد واقع در
شما كردم ، برداشت سخنانتان از من كه آنگونه دكتر آقاي *
از شكل آن با ولي نيستيد ، رئاليستي ادبيات و رمان مخالف
وجه را واقعيت بازتاب صرف كه هستيد مخالف رئاليستي رمان
در هنرمندانه تصرف و هنري بيان از و داده قرار خود همت
و سياسي تجويزي ، خصلتي نهايت در رمان اين بكاهد ، آن
مكاتب انواع هنري منتقدان از يكي.داشت خواهد ايدئولوژيك
رئاليسم از گوناگوني اشكال واقع در را ادبي و هنري
از بههرصورت رمان يا هنر كه است اين او بحث و ميداند
دارد ، اجتماعي خاستگاه ازاينرو و برخاسته اجتماعي عينيتي
كه بياني مختلف ابزارهاي و دروني امكانات با شاعر ولي
.ميبخشد گستردگي و تنوع آن به دارد اختيار در
نهاد برابر علاوه به (تز) نهاد:داريم فرمولي ما
ببينيد.ميشود (سنتز) نهاد هم نتيجهاش كه (آنتيتز)
با را آن و بگيرد را (واقعيت) تز بايد رماننويس ،
درون صافي از (ميگذرد درونش در كه چيزي آن) آنتيتز
كار به را خود شخصي مسائل فقط آنكه بدون بگذراند خودش
سخن خودش فردي مسائل از كه است كسي نويسنده بدترين.برد
بعد در خويش فردي مسائل از بتواند اگر البته.ميگويد
در شگردي ما است خوب بكند ، صحبت جهاني و اسطورهاي
به (Verisimilitude) ،"راستنمايي" نام به داريم ادبيات
ميبرد گمان انسان كه شود نوشته رمان طوري كه معنا اين
نوع يك اين.است دروغ واقع در ولي است ، حقيقت و راست كه
.است رماننويسي در مكتبي گفت ميتوان حتي يا صنعت
در.خيال اضافه به واقعيت يعني "نمايي راست" بنابراين
.ندارد جايي خيال دارد ، حضور واقعيت فقط ما رمانهاي
جامعه در ميروند هستند ، سادهاي عكاسهاي ما نويسندگان
هزار دو سال به كه هماكنون ولي ميگيرند عكس فقط و
.باشد ايكس اشعه به مجهز نويسنده بايد ميشويم ، نزديك
رمان كه هنگاميبگيرد عكس شخصيتها درون از يعني
رنگ هستيد ، او داستان شخصيت كه شما "مثلا نبايد مينويسد
به واقع در او.باشد مهم او براي لباستان يا مو يا چشم
بنابراين.كند باز را شما ذهنيت تا ميزند نقب شما ذهن
شخصيت يك ذهن به رفته كه شده پيدا ايراني نويسنده كمتر
.كند بيان را مسائل او ديدگاه از تا
آنكه يكي:هستيم روبهرو مساله دو با اينجا ما پس
ديگر و بكند رمان وارد را خود شخصي مسائل نبايد نويسنده
.كند ايجاد فاصله رمان و خود ميان بايد نويسنده اينكه
"لزوما افتاده اتفاق نويسنده خصوصي زندگي در كه آنچه
اتفاق رمان در كه آنچه و شود منعكس رمان در نبايد
.باشد آمده رمان نويسنده سر به نبايد "لزوما ميافتد
Aesthetic) ميگويند زيباييشناختي فاصله اين ، به
بنويسد ميتواند فاصله همين ايجاد با نويسنده (distance
"سنگ" جاي به بايد هنرمند شكلوفسكي گفته به موقع آن در و
.ببرد "سنگ سنگيت" به پي
خواننده ، شدن متولد با بارت ، رولان قول به واقع در و *
و متن و است خواننده اينجا.ميشود اعلام نويسنده مرگ
.دو آن ميان همكنشي
اگر.است داشته مشكلاتي زندگي در هركساست درست بله
اثر شود ، ظاهر رمان در برگردان عكس صورت به مشكلات اين
.تي قول به يا باشد جدا اثرش از بايد نويسنده.نيست هنري
براي كه چيزهايي يعني.كند "شخصيتزدايي" اليوت ، .اس
نويسنده.بيايد رمانش در نبايد "لزوما بوده مهم نويسنده
هم با را خيال و واقعيت.كند تركيب را دو اين بايد
است ، داشته تجربياتي نويسندهاي هر كه است درست بياميزد ،
حتي ميكند ، ديگري چيز به بدل را تجربيات اين جويس "مثلا
زيباييشناختي مسائل و فلسفه وارد هنرمند تصوير رمان در
.نميبينيم ايراني رمان در را مسائل اينگونه ما.ميشود
ايراني رمان براي ساختاري ضعفهاي چه شما بنابراين *
برميشمريد؟
-است1 بنيادين ضعف سه داراي ايراني ، رمان كلي بهطور
ندارد ، نظري نماد و سمبل به -نميبرد ، 2 بهره اسطوره از
بهرهاي نيز استعاره مانند ادبي تمهيدات ساير از -3
.افزود بايد هم را "سياستزدگي" ضعف سه اين بهندارد
سرگرمي و تفنن براي "صرفا ايران در رمان رو اين از
دانشگاهي ادبيات نام به ادبيات نوع يك ما.ميشود خوانده
يك اگر "مثلا كه است اين دانشگاهي ادبيات.داريم
درس را ايران معاصر ادبيات بخواهد ، واقعگرا رماننويس
دانشجو خود كه بگويد رمان اين راجعبه ميخواهد چه بدهد ،
استاد و دانشجو ميان فرقي اينجا در.است نفهميده "قبلا
از "مثلا كه اطلاعاتي از نميتواند استاد يعني.نيست
اين.بدهد انتقال دانشجو به دارد ، ذهن در نمادها انواع
نام به شده منتشر فارسي به كتابي كه بگويم ضمن در هم را
.باشد داشته وجود نبايد كتابي چنين "اصلا "نمادها فرهنگ"
باشد چيزي نماد رمان يك در اگر "درخت" واژه "مثلا چون
از بايد منتقد.نيست چيز همان نماد ديگر رمان در "لزوما
را نماد يك بتواند تا گيرد بهره خود دانش و اطلاعات
.نميشود دوا نمادهادردي فرهنگ به مراجعه با.كند تفسير
دارد ادامه
جشنواره در ايراني كاريكاتوريست موفقيت
فرانسه ژووينياك
جشنواره دوره چهارمين داوران هيات دوم جايزه :هنري گروه
ايران از ديواندري علي به فرانسه ژووينياك بينالمللي
.يافت اختصاص
است بينالمللي نمايشگاههاي معتبرترين از جشنواره ، اين
هنرمندان و ميشود برگزار فرانسه در سال هر كه
روسو ، كاردون ، پلانتو ، ازجمله جهان سراسر از كاريكاتوريست
ديواندري عليميكنند شركت آن در...و ولينسكي وزيناك ،
دريافت براي بهزودي استكه كاريكاتور خانه مدرسان از
فرهنگ وزارت دعوت به خود ، جهاني جايزه بيستودومين
.كرد خواهد سفر كشور اين به فرانسه
|