ميشويد؟ عصباني هم شما آيا
چه شما ذهن در بداند است مايل كسي چه
ميگذرد؟
ناسازگاري؟ يا سازگاري ،"انكار"
گذشته از تصويري
ميشويد؟ عصباني هم شما آيا
وقتي اوقات بيشتر.ميشويم عصباني گاهي حداقل ما همه
ميكنيم كنترل را آن موقعيت درك دليل به ميشويم عصباني
آشكار چه پنهاني ، چه عصبانيتميكند فروكش عصبانيتمان و
را مشكلاتي آشكارسازي و پنهانكاري اين.است مشكلساز
.ميآورد بوجود اطرافيانشان و عصباني افراد براي
انديشيد؟ چارهاي عصبانيت براي بايد وقت چه
موقعيتهاي بعضي مقابل در عادي عكسالعملي عصبانيت
كه است اين نشاندهنده همچنين و ميباشد كنترل غيرقابل
مطلب اين دانستن و هستيد عصبي فشار زير "شديدا شما
كه بگذاريد بايد شما آيا كه باشد مشكل ميتواند
خلاص شرش از تا كنيد كاري اينكه يا كند فروكش عصبانيتتان
.شويد
:شما عصبانيت اگر
خود به را شما ذهن (متوالي) هفته چند براي "دائما -1
مطلوبتان زندگي براي جدي تهديد آستانه در ميسازد مشغول
ميباشد ،
افتاده اتفاق برايتان پيش مدتها كه مسئلهاي دليل به -2
ميآيد ، بوجود
بزند ، سر كينهجويانه اعمالي شما از كه شود باعث -3
خشونت با خودتان و ديگران با كه ميكند مجبورتان -4
كنيد ، رفتار
ميسازد ، وارد خلل كارها انجام در توانائيهايتان به -5
دوستانتان و خانواده با شما روابط شدن مخدوش باعث -6
ميشود ،
معضلي شما عصبانيت كه است مطلب اين پذيرفتن زمان حالا
.باشيم آن رفع براي راهحلهايي دنبال به بايد كه است
عصبانيت رفع
باعث اينكه از قبل را عصبانيتتان كه است مهم مطلب اين
كه است داده نشان مطالعات.كنيد رفع شود ناراحتي و رنج
گوارش دستگاه زخمهاي مانند بيماريهايي بروز باعث عصبانيت
رفتار طوري ميشود باعث همچنين و ميشود قلبي ناراحتي و
زندگيتان و بدهيد دست از را شغلتان يا و دوستان كه كنيد
وجود عصبانيت رفع براي زيادي راههاي.شود پاشيده هم از
و جديد نگرشهاي كسب توسط زندگي روش تغيير جمله از دارد ،
.عملي راهحلهاي
مدت كوتاه حلهاي راه
كنيد ، پنهان را عصبانيتتان اگر.هستيد عصبي كه بپذيريد -1
.داد خواهد عذاب را شما مدام و شد نخواهد دور شما از
كه موقعيتي به.ندهيد نشان واكنش حد از بيش كنيد سعي -2
فلاني اگر" بپرسيد خود از برگشته شده ، عصبانيتتان موجب
يا "ميكردم؟ فكري چه من ميشد عصباني موقعيتي چنين در
"بود؟ بد كردم تظاهر من كه آنقدر "واقعا موقعيت آن آيا"
فكر ديگري چيز به كه كنيد مجبور را خودتان كنيد سعي -3
راه كارها ، كردن راستوريست به كردن فكر جاي به.كنيد
به ميشود ، شدنتان عصبي باعث كه ديگري چيز هر يا و بندان
.كنيد فكر خوبتان خاطرات
حرفهاي يا كارها اگر.كنيد پيدا را عصبانيتتان منشا -4
بدون "مستقيما كنيد سعي ميشود شما آزردن باعث ديگران
.بنشينيد بحث به او با مثمرثمر صورت به و جنگ
گوش دقت با ميزنند شما درباره ديگران كه حرفهايي به -5
از بعد اگر "غالبانكنيد قطع را آنها حرف مدام و كنيد
نخواهيد را اصليشان منظور بپريد آنها حرف وسط كلمه چند
بيان را منظورشان كه بدهيد را فرصت اين ديگران به.فهميد
.كنند
مدت دراز حلهاي راه
نظير كنترل ، غيرقابل مسائلي خاطر به شما عصبانيت اگر -1
ديگرانچطور كه باشيد اين دنبال است ، كارتان يافتن پايان
راه كنيد سعي و شدهاند موفق و آمده كنار مشكل همان با
.بگيريد پيش را آنها
مشكل بروز باعث اشتباهتان اگر حتي دانستن ، مقصر از -2
تجربياتتان از كه است اين راه بهترين.كنيد خودداري شده
.نكنيد تكرار دوباره را اشتباهاتتان و گرفته درس
فعاليتهاي انجام به را زماني عصبي فشار كاهش براي -4
"مثلا.يابد كاهش شما در اعصاب جنگ تا دهيد اختصاص بدني
يا كنيد ، بازي تنيس دوستتان با يا برويد ، پيادهروي به
.كنيد تميز را خانه يا و شويد مشغول باغباني به باغ در
اعصاب تنظيم روش چند.دهيد كاهش را عصبانيتتان ميزان -4
بيشتر و بياموزيد عميق تنفس و خاطر انبساط تمرينهاي نظير
.ميبريد لذت آنها از كه بپردازيد كارهايي انجام به
كنيد تمرين هستيد تنها وقتي.بگيريد تمركز كنيد سعي -5
.برداريد دست ميشود نگرانيتان باعث روزانه كه افكاري از
.آيد كار به نيز عصبانيت موقع در است ممكن تمرين اين
ياد بتوانيد اگر.بخنديد خودتان به كه بگيريد ياد -6
جاي به ميتوانيد ببينيد را چيزها مضحك جنبه كه بگيريد
.بخنديد آنها به گرفتنشان انتقاد باد به
ممكن.كنيد اعتماد ديگران توانايي به كه بگيريد ياد -7
به اطمينانتان عدم دليل به شما عصبانيت اوقات بعضي است
.باشد ديگران تواناييهاي
از يكي) داريد ايمان و اعتقاد آنها به كه كساني با -8
مسائل براي روحانيون از يكي يا صميمي دوست فاميل ، اعضاي
واضحتر خيلي را مسائل بتواند است ممكن كه كسي (مذهبيتان
.كنيد صحبت ببيند ، شما از
است جدي مشكلاتتان اگر.باشيد متخصص افراد دنبال به -9
روانكاو ، نظير روان و روح متخصص كمك به است ممكن
دكتر.باشيد داشته احتياج اجتماعي مددكار يا روانشناس
كمك متخصصين اين يافتن براي شما به ميتواند خانوادگيتان
.كند
نقيئي ميترا :ترجمه
چه شما ذهن در بداند است مايل كسي چه
ميگذرد؟
از و ميشوند تلقي محرمانه كه مسائلي هستند كم امروزه
براي فضولي و وراجي از خودداري كه ميرسد نظر به هم طرفي
كه ، باورند براين هم افرادي.است ممكن غير بعضيها
يا و دارند احساسي چه آنها كه بدانند مايلند ديگران
باوري چنين داشتن به و !ميگذرد چه ذهنشان در اينكه
بيان كه معتقدند افرادي اينچنين !ميكنند هم افتخار
البته !است مفيدتر آنها سركوبي و ندادن بروز از احساسات
تحقيقاتي افراد ، اينگونه كه ميرسد نظر به بعيد
مطالعات اينكه يا و كردهاند نظرخواهي يا داشتهاند
اطمينان با اينچنين كه دادهاند انجام را دامنهداري
چه فكرشان در بدانند دارند دوست ديگران كه ميگويند
!ميگذرد؟
اما هستم ، مطلوب شيوههاي به بيان آزادي مدافع من البته
اينگونه آوردن زبان به با و احساسات بيان با حداقل ،
باشگاه به شنا براي كه سالهاست.مخالفم شدت به مسائل
و سلام.ميبينم آنجا هم را فردي اوقات اغلب و ميروم
هم صحبتي اگر و ميپرسيم احوالي و حال ميكنيم ، تعارفي
بين چيزي اين از غير هواست ، مورد در باشيم داشته هم با
و شكست را عادت اين او پيش چندي اما.نميشود بدل ردو ما
;گفت من به را زندگيش به مربوط خصوصي مسائل از بعضي
يا است مشكل برايش شدن بلند خواب از صبحها اينكه ، "مثلا
چيزي چه من....دارد اضافي هورمون ترشح بدنش اينكه
شنيدنش از كه بگويم ميتوانستم بگويم؟ او به ميتوانستم
براي كه كردم زمزمه چيزهايي زيرلب حال هر به !خوشوقتم؟
هر.گرفت خندهاش آن از نيز طرف و بود نامفهوم هم خودم
شنا سراغ بوديم غريبه هم به نسبت "واقعا كه دويمان
دوي هر اينكه آيا:پرسيدم خودم از من امارفتيم كردنمان
از من كه است موجهاي دليل ميكنيم ورزش باشگاه يك در ما
شوم؟ باخبر او خصوصي زندگي
در آرايشگر با بودم ، آرايشگاه در اتفاق آن از پس هفته يك
...و بچهها جنايت ، و جرم غذا ، مانند ، عادي مسائل مورد
را رستوراني آدرس او از رفتن ، بيرون موقع.كرديم صحبت
و داد نشان را رستوران دست با خواستم ، حوالي درهمان
كار اين خودش چون نخورم ، سرد غذاي آنجا در كه گفت "ضمنا
بسيار يعني...و بود شده مريض شدت به و بود كرده را
نميدانم بود ، داده تحويلم بودم خواسته كه آنچه از بيشتر
شدهاند؟ عمومي اينچنين خصوصي موضوعهاي زماني چه از
امكان محجوب فرد يك به كه را معيارهايي ميكنم سعي من
از بسياري.كنم رعايت ميدهند را جامعه با شدن همگون
خياباني خيره نگاههاي از ميگيرم ، ناديده را مسائل
بيپرده و زننده جكهاي فردي كه زماني حتي ميگريزم ،
هستند هم مسائلي اما ، .ميشود عوض رنگم شرم از ميگويد ،
تنها نه كه مشكلاتي كرد ، دوري آنها از ميشود سختي به كه
نميكنيد ، هم را فكرش "اصولا بلكه نيستيد دنبالشان به
گوش كه مطالبي سيل ،"مثلاگستردهاند هميشه كه دامهايي
رستوراني در خانوادهام با شبي ميشنود ، را آنها "ناچارا
نشسته جوان زوج دو ما ، كناري ميز درميخورديم شام
و زندگي مورد در بلند صداي با خوردن غذا ضمن كه بودند
غافل نيز جزئيات بيان از و ميكردند صحبت زناشويي مسائل
داخل فردي پيش چندي ديگر ، مورد يك در يا و !نبودند
ميخواندم كه مجلهاي آگهي به و بود نشسته كنارم اتوبوس
رشد اصلاح از پس كه موهايي از من:گفت و انداخت نگاهي
نظرم در را او بيمورد گفته اين !نميآيد خوشم ميكنند
حرف اين با وي ابهت عبارتي به داد ، جلوه حقير بسيار
من را مساله اين كه است لازم:گفتم جوابش درشد شكسته
را حرف اين او كه داشت ضرورتي چه "واقعا آيا و بدانم؟
آشغالي مانده ازپس گويي گرفتم ، فاصله وي از بزند؟
!ميگريزم
غضبناك و تند نگاه يك باشيم ، اقبال خوش اگر حال ، هر در
بيشتري عمل شدت اوقات گاهي اما ميدهد ، فيصله را قضيه
.است لازم
پاكنژاد حسين :مترجم
اراك دانشگاه
ريدرزدايجست :منبع
ناسازگاري؟ يا سازگاري ،"انكار"
آنچه تمام دانستن آيا كنيم؟ اجتناب خودفريبي از بايد آيا
است اين بر روانكاوي فرض است؟ سلامت علامت است ، دانستني
اما مفيدند ، اضطراب كاهش در دفاعي مكانيسمهاي چه اگر كه
شمار به ناسازگار واقعيت از انسان كردن دور دليل به
توجه انكار بالقوه زيانبار اثرات به مثال براي ميآيند ،
در "احتمالا ميكند ، انكار را تهديد علايم كه شخصي.كنيد
بنابراين ، .دهد نشان ناسازگار واكنش كه نيست موقعيتي
به مراجعه در كرده پيدا خود سينه در را تودهاي كه زناني
تاخير توده ، اين احتمالي وخامت انكار دليل به پزشك ،
جدي طور به را جراحي موفقيت امكان است ممكن ميكنند ،
انكار را قلبي حمله نشانههاي كه مرداني يا.دهند كاهش
ممكن ميورزند ، مبادرت پله از رفتن بالا يا ورزش به كرده
.شوند مرتكب را مرگباري اشتباه است
ميتواند خودفريبي و انكار كه ميدهد نشان شواهدي البته
نظر در را فردي مثال ، براي.باشد هم سازنده و سازگار
اطفال فلج مانند كنندهاي ناتوان و سخت بيماري كه بگيريد
از را فرد ميتواند خودفريبي و انكار دارد ، سرطان يا
از تا كند كمك او به و برساند موقت تسكين به عاطفي آسيب
.نمايد اجتناب خشم يا افسردگي اضطراب ، در شدن غرق
را خوشبيني موجبات ميتوانند دفاعي فرآيندهاي بنابراين
تلاشهاي در سازنده مشاركت نتيجه ، در و كنند فراهم
ميتواند انكار مورد اين در.نمايند تسهيل را توانبخشي
براي و شود سازگاري موجب مقابلهاي فرآيندي عنوان به
!افتد مفيد سلامتي
انكار كه ميشود گفته چيست؟ متضاد شواهد اين نتيجه
شرايطي تحت كه عملي با كه است ناسازگار وقتي "معمولا
انكار البته.كند تداخل ميداد ، بهبود را فرد وضعيت ديگر
و است غيرعملي يا ممكن غير آنها حل كه مواردي در "معمولا
تداخل شفابخش كوششهاي در حدي از بيش هيجان كه جايي در
را موارد اين همه ميتواند پزشك آيا.است سازگارانه كند ،
آنچه بر تنها نه نكته اين كه است بديهي بخواند؟ بيمار
بعضي.دارد بستگي نيز بيمار شخصيت به بلكه شد ، گفته
عملكرد بهترين وقتي و هستند اطلاعات كسب جستجوي در افراد
از افراد گاهي طرفي ، از.شوند مطلع "كاملا كه دارند را
را عملكرد بهترين وقتي و ميكنند اجتناب اطلاعات كسب
است ممكن ديگر ، عبارت به بدانند ، را اصول فقط كه دارند
عمل ناسازگارانه يا سازگارانه موقعيت ، به بسته اطلاعات ،
.نباشد يا باشد مفيد فرد ، آمدن كنار سبك به بسته و كند
ميلرومنگان ، 1983 ;لازاروس ، 1983 :منبع
"اسماعيلي غلامعلي"
وطن مادر
ملت جارچي روزنامه
ميشد چاپ تهران در هفتگي صورت به ملت جارچي روزنامه
در.داشت نام "حسن سيد آقا" آن مسئول مدير و (شمسي 1287)
بعضي در كه ميرسيد ، چاپ به تصاويري چهارم و اول صفحات
.مييافت اختصاص مغازه يا تجارتخانه يك تبليغ به شمارهها
:ميآمد زير بيت روزنامه كليشه سر در
نكوست مشروطه كه نگهدار مشروطه
دوست لايق هم و دشمنست لايق هم
زارع رويا :تهيهكننده
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
قال و قيل و نزاع.. كه ببين كن نگاه فرزند ، -وطن مادر
چگونه تو متعصب ولي بيحميت برادران و ناخلف فرزندان اين
ساخته ، همسايگان و اجانب نمايشگاه و نامحرمان منظر مرا
پرورش من دامن در و نيستند من اولاد اينها گويا
.نيافتهاند
كنم چه جان از عزيزتر مهد اي و مهربان مادر اي -پرست وطن
نمود ، انسانيت جاده در داخل نميتوانم را اينبرادران كه
با كنيم نهي اخلاق سوء و اعمال مفاسد از را آنها گاه هر
.كردند يوسف با يوسف برادران كه كنند همان ما
|