تبليغاتي و مطبوعاتي امور معاون شهيدي
با ارشاد وزارت :ارشاداسلامي و فرهنگ وزارت
مطبوعات قانون اصلاح طرح ماندن مسكوت
است موافق
را حقايق مطبوعات :لنكراني فاضل آيتالله
كنند بيان مردم براي هست كه همانگونه
الاتباع لازم جرم تشخيص در منصفه هيات نظر
است
كنيم؟ فراموش را گذشته بد خاطرات چگونه
گذشته از تصويري
هرمزگان نداي روزنامه دادگاه جلسه دومين
ميشود برگزار امروز
انقلاب دادگاه به جنوب آيينه مديرمسئول
شد فراخوانده
كرد خواهد تغيير شناسنامه صدور روش
تبليغاتي و مطبوعاتي امور معاون شهيدي
با ارشاد وزارت :وارشاداسلامي فرهنگ وزارت
مطبوعات اصلاحقانون طرح ماندن مسكوت
است موافق
مطبوعات قانون اصلاح طرح ماندن مسكوت با :اجتماعي گروه
.موافقيم
گفتگو در ديروز ارشاد وزارت مطبوعاتي معاونت شهيدي شعبان
ما دلايل از يكي:گفت مطلب اين اعلام با ما خبرنگار با
بررسي براي كافي زمان كه است اين طرح مسكوتماندن براي
توجه با و كامل قانوني تا باشيم داشته جامعتر و كاملتر
.شود تدوين حساسيتها و ظرافتها به
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي امور معاون شهيدي شعبان
:گفت قضائيه قوه رئيس با منصفه هيات ديدار مورد در اسلامي
ايشان كه بود اين شاهرودي آيتالله سخنان از من برداشت
رسيدگي مطبوعاتي تخلفات به كه ارشاد وزارت معتقدند
و دهند ارجاع ارشاد به را خود شكايات نيز شكات ميكند
ما همچنين.كند رسيدگي شكايتها اين به نظارت هيات
صنفي انجمنهاي به بايد تخلفات به رسيدگي در معتقديم
دنيا كشورهاي از بسياري مانند و شود داده بيشتري اهميت
با آورد فراهم را شاكي رضايت نتوانست صنفي انجمن اگر
:گفت شهيدي.شود ارجاع قضائيه قوه به پرونده شاكي اصرار
شود مشاهده تخلفي اگر است ، روشن ما عملكرد نظارت خصوص در
بولتنهاي صورت به هم را تذكرات و ميشود داده تذكر
و مسئولين برخي براي و ميكنيم تنظيم ماهه دو يا ماهانه
در ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون.ميفرستيم دستاندركاران
برخي در است شده ديده كه ما خبرنگار سئوال اين به پاسخ
تخلف كه نشريهاي به نظارت هيات يا و ارشاد وزارت موارد
و شده قضيه وارد "راسا قضائيه قوه اما داده ، تذكر كرده
ابزار:گفت است كرده صادر شديد احكام روزنامه براي
قانون ببينيم كه مواردي استدر مطبوعات قانون ما اجرايي
هيات به يا و ميدهيم تذكر است شده نقض مطبوعات توسط
ارجاع دادگاه به داد تشخيص هيات اگر و ميفرستيم نظارت
قوه نمايندگان نظارت هيات در اينكه به باتوجه.ميدهد
براي بايد دارند ، حضور مطبوعات نماينده و مجلس - قضاييه
آقاي منويات با منطبق كه مناسب راهكارهاي كردن پيدا
فوق نمايندگان متبوع دستگاههاي همه از باشد شاهرودي
به منوط راهكارها كردن پيدا واقع در.كرد الذكراستمداد
.است مطبوعاتي جامعه و مجلس - قضايي دستگاه موثر همكاري
در اينكه بر مبني ما خبرنگار ديگر سئوال به پاسخ در وي
به رسيدگي به مكلف نظارت هيات مطبوعات قانون ماده 12
دادستان كه ميشود ديده اما است شده مطبوعات تخلفات
خود اين "عملا و ميكند مطبوعات از شكايت به اقدام "راسا
ميدهد قرار مطبوعات مقابل در را خود كه است قضائيه قوه
برابر در نبايد قوه سه از يك هيچ كه معتقديم ما:گفت
است قرار اگر كه گفتهايم بارها و بگيرند قرار مطبوعات
.شود شكسته قضائيه قوه قداست نبايد شود رسيدگي تخلفي به
تصريح ايشان داشتيم قضائيه قوه رئيس با كه جلسهاي در
امتياز نظارت هيات كه همچنان هستند علاقمند كه كردند
كه كرديم عرض ما و كند رسيدگي هم تخلف موقع در ميدهد
قانون در كننده رسيدگي مرجع و تخلف نوع قانون طبق
ممكن كه جايي تا علاقهمنديم ما و است شده تصريح مطبوعات
پاي چهارم ركن عنوان به مطبوعات شان به توجه با است
از قبل تخلف است بهتر و نشود كشيده دادگاه به مطبوعات
وزن صنفي انجمن به بايد زمينه اين در و شود حل دادگاه
حال در كه بدهيم هم را توضيح اين بايد اما.دهيم بيشتري
لغو حق ما است رهبري به اهانت كه ماده 27 طبق فقط حاضر
سخنان با ارتباط در وي.موارد ساير در نه و داريم امتياز
رضايت كه ماست eهمه وظيفه:گفت مطبوعات مورد در رهبري
رفتار گونهاي به و آوريم فراهم را رهبري معظم مقام
وزارت در ما.شود مطبوعات مشغول ايشان ذهن كه نكنيم
راهكارهاي تا هستيم اين مترصد مطبوعاتي معاونت و ارشاد
هم و باشد مطبوعات استقلال حافظ هم كه كنيم پيدا اجرايي
.شود برطرف معظمله خاطر دغدغه قانوني محدوده و چارچوب در
فرمايشات و تذكرات به كه ميكنيم تلاش ما:افزود وي
سخنان به بيتوجهي ما نظر به اما كنيم عمل دقت به ايشان
سوءاستفاده كه است ناپسند و زشت همانقدر رهبري معظم مقام
.ايشان فرمايشات از
را حقايق مطبوعات :لنكراني فاضل آيتالله
كنند بيان مردم براي كههست همانگونه
اجتماعي و سياسي امور در بايد مطبوعات :اجتماعي گروه
.كنند روشن را آنها ذهن و راهنمايي را مردم كشور
از لنكراني فاضل آيتالله قم از همشهري خبرنگار گزارش به
اسلامي ارشاد و فرهنگ مديركل ديدار در ديروز تقليد مراجع
مطبوعات نقش:گفت قم مطبوعات خانه مركزي شوراي اعضاي و
خطير بسيار روحانيون نقش همچون جامعه هدايت و روشنگري در
كه همانگونه را حقايق بايد مطبوعات:كرد تصريح وي.است
آنها نفع به آن از بخشي اگر حتي كنند بيان مردم براي هست
پيدا اعتبار مطبوعات صورت اين در تنها چون نباشد ،
.ميشود جلب آنها به مردم اعتماد و ميكنند
كه را خبرهايي يا دروغ خبرهاي نبايد مطبوعات:افزود وي
فاضل آيتالله.كنند منتشر دارد وجود آن كذب احتمال
معلم يك همچون بايد مطبوعات اينكه به اشاره با لنكراني
مردم كه نكنند فكر و كنند تربيت و ارشاد را خود مخاطبان
بيان مردم براي كه را چيزي:گفت ميدانند را چيز همه
اگر چون.است شده حل خودتان براي كه باشد مسائلي ميكنيد
مردم بياعتمادي باعث خبر اين نشر باشيد داشته ترديد خود
.شد خواهد
الاتباع لازم جرم تشخيص در منصفه هيات نظر
است
ماده 38 و اساسي قانون اصل 168 به توجه با :اجتماعي گروه
جرم تشخيص در منصفه هيات اعضاي نظر مطبوعات قانون
.است لازمالاتباع
صنفي انجمن حقوقي كميته دبير نوروزي كامبيز
صنفي انجمن محل در گذشته روز كه روزنامهنگاران
در منصفه هيات جايگاه زمينه در كشور روزنامهنگاران
:افزود مطلب اين اعلام ضمن ميگفت سخن مطبوعاتي دادرسيهاي
در منصفه هيات نهاد تاسيس از اساسي قانون اصل 168 غرض
براي قطعي اثرگذاري قدرت ايجاد مطبوعاتي جرايم به رسيدگي
مطبوعاتي و سياسي جرايم به رسيدگي جريان در عمومي افكار
كننده رسيدگي قاضي براي منصفه هيات تصميمات هرگاه.است
منصفه هيات حضور نباشد لازمالاتباع مطبوعاتي جرم يك به
ديگر تعبير به و بود خواهد بيفايده و اثر بلا دادگاه در
به ميشودو تبديل لغو نهادي به موءثر غير منصفه هيات
لغو منصفه هيات حضور بر مبني اصل 168 دستور ترتيب اين
.بود خواهد
كنيم؟ فراموش را گذشته بد خاطرات چگونه
شاد باشيم ، حال فكر به پس كرد عوض نميتوان را گذشته
.آزمود نخواهيم را تجربهها همين بار ديگر اينكه از باشيم
درهم براي زماني -خنديدن براي زماني و گريستن براي زماني
شكل به گذشته و آينده ;سازندگي براي زماني و فروپاشي
قرار سنجش مبدا كه آني و لحظه هر در.ندارند وجود واقعي
.نيستند برخوردار عينيت از لحظه ، آن گذشته و آينده گيرد ،
يا شونده برآورده اميال آرزوها ، اميدها ، همانا آينده
از است عبارت نيز گذشته و ماست انتظار بازتاب يا ناشونده
بشري جمعي يا فردي حوادث و ناخوشيها و خاطرهها ، خوشيها
عيني حقيقتي داراي خود و دارند حضور ذهن ، در فقط اينك كه
.نيستند خارج جهان در
بسيار خاطرات و تجربيات خود زندگي در كه است ممكن ما
در كردن فكر به قادر هم لحظه يك حتي كه باشيم داشته تلخي
ناكامي شغلي ، شكست تلخ حادثههاي مثل.نباشيم آنها مورد
مورد دردناك حادثههاي ازدواج ، و زندگي تشكيل در
در ميشود باعث عوامل اين كه...و گرفتن قرار سوءاستفاده
بدست پيشرفتي اجتماعي و تحصيلي و شغلي و شخصي زندگي
خطر معرض در نيز ما رواني سلامت آن بر علاوه و نياوريم
خود مورد در منفي تفكرات ما كه ميشود باعث و.گردد واقع
گذشته در چنان است ممكنباشيم داشته خود زندگي و
دچار و كنيم فراموش را خود حال زمان كه شويم غوطهور
است رواني بيماريهاي سرطان افسردگي خود كه شويم افسردگي
آينده و حال زندگي گذشته ، منفي تفكرات با كردن زندگي و
.ميكشاند تباهي به نيز را
افكار اين با مبارزه شيوههاي
بر غلبه براي كه است اين ميشود مطرح كه جدي سئوال حال
"ذيلا كرد؟ بايد كار چه مشكل اين از رهايي و حالت اين
:ميكنيم ذكر را مواردي
و اندوه آنچنان گاه.بينديشيم خود مثبت جنبههاي به -1
و چارهجويي راههاي كه ميكند سياه را ما زندگي غصه
ميكنيم فكر و ميكنيم فرض مسدود را مشكلات از رهايي
هستيم بيچاره آنچنان و هستيم زمين روي موجود بدبختترين
است آن از منبعث اين.نداريم را زندگي ادامه شايستگي كه
يا و دادهايم دست از كه چيزهايي به كردهايم عادت ما كه
لازم اينها جاي بهبخوريم غصه و كنيم فكر نداريم اينكه
را خود موفقيتهاي.بيابيم را خود مثبت جنبههاي كه است
در را نفسمان لحظهاي نيافتيم چيزي اگر.بشماريم
كشيدن نفس قدر نيافتيم چيزي اگر بله ، ;كنيم حبس سينهمان
.بدانيم را
دچار زندگي در يا و باشد پيوسته وقوع به مصيبتي است ممكن
هم آن پيشگيري عوامل و زمان كه باشيم ، شده بزرگي شكست
هم را آن "فورا بتوانيم كه نباشد هم دست در و باشد گذشته
كنيم سعي بايد بلكه شويم ، مايوس نبايد ما.دهيم تغيير
و روحي پيشرفت جهت و دريابيم را موقعيتهايمان و خودمان
.نمائيم تلاش خود رواني
درس اشتباهي هر از بدانيم ، مقصر را خود اينكه جاي به -2
سعي كردن فكر گذشته به و خانه در نشستن جاي به.بگيريم
و كنيم شركت ميبريم لذت آنها از كه فعاليتهايي در كنيم
حواس اينكه جاي به و.بپردازيم خود استعدادهاي پرورش به
سازيم ، اشتباهاتمان و مشكلهايمان به معطوف سراسر را خود
به و بينديشيم كردهايم كسب گذشته در كه موفقيتهايي به
و كنيم اعتنا خود مسئوليتهاي به ديگران كردن سرزنش جاي
دخيل مشكلات اين آمدن بوجود در كه ديگر عوامل كنار در
را واقعيت و نمانيم غافل خودمان اصلي نقش از ميدانيم
.سازيم بسيج را درونيمان قواي آن تغيير براي و بپذيريم
براي و بكاهيم بديهايمان از بايد ابتدا بودن خوب براي
:نگوييم ميدهند قرار ستايش مورد را ما كه كساني از شروع
خصوصيتي چنين من در و نيست چنين اين و ميكنيد اغراق
.هستيد چنين كه بپذيريد بلكه نيست ،
پيدا و زمان يك در تلخ حوادث و مشكلات آن كردن بازگو -3
و اندوه كه معتقدند روانشناسان:آن براي راهحلهايي كردن
خطرناك و شديد حقارت عقده باعث شوند زده واپس اگر نگراني
پس.شود كم بهنفسمان اعتماد كه ميگردد باعث و ميشود
با راحت بتوانيم كه باشيم داشته را افرادي يا فرد بايد
دلسوز دوستان با بايد.كنيم بازگو را دلهايمان درد آنها
اگر.نماييم مشورت ميدانند را چاره راه كه اشخاصي و
و مادر و باپدر بايد باشد نگراني باعث اشتباهي يا حادثه
براي حرفهايي آنها هميشه بگذاريم ، ميان در دلسوز دوست يا
و بيخبريم آن از ما كه دارند كردن بازگو شايد يا و گفتن
عامل اگرداريم مورد آن در كمتري اطلاعات اينكه يا
در باشد ، ناگوار حادثهاي يا و دلخراش مصيبت ناراحتي
ولي است مفيد ريختن اشك بوسيله درون كردن خالي اول وهله
.پذيرد صورت صحيح هدفمندي و تعقل با بايد بعدي مراحل
ميكنيم معصيت و گناه احساس اگر:آمرزش طلب و توجه -4
سختي و عذاب دچار فكرمان و روح وجداني ، نداهاي بواسطه
به بايد روحي استرسهاي اين از رهايي براي.ميگردد
چه.كنيم بخشش و آمرزش طلب خدا از و ببريم پناه "توبه"
و عقدهها تمام نميخواهيم كه هستيم ما از خيلي بسا
چه پس.نماييم بازگو هركس پيش را خود اشتباهات و اسرار
كه ببنديم عهد خود با و كنيم درددل خود خداي با كه بهتر
.نگرديم اشتباهات آن دچار ديگر
يك با نماييم سعي:دانش تحصيل و كسب در تلاش و سعي -5
پشتكار با و باشيم كوشا علم تحصيل در منظم ، برنامهريزي
نماييم زياد آنقدر را خود تلاش و بپردازيم خواندن درس به
اشتباهات تكرار از و نماييم حاصل يقين خود پيروزي به كه
را ناصحيح تفكرات و اضطراب و تنبلي و نماييم پرهيز گذشته
.سازيم دور خود از
هر از بيش گناه احساس و خود از نامعقول انتقاد و انزجار
.است صدمهزا ديگر الگوي
و تاييد.ببخشاييم را همه و كنيم رها را گذشته بايد ما
آنگاه.است مثبت دگرگونيهاي كليد حال زمان در خويش پذيرش
آغازي نقطه ما زندگي لحظه هر ميشويم دور گذشته از كه
ديده به را خودداريم قرار آن در كه مكاني خاطر به است
افراد چهبسا نكنيم سرزنش را خودمان و ننگريم تحقير
از گذر در و داشتهاند را تلخ تجربيات اين ما مثل زيادي
بوده ، و باشد هرچه گذشته بودهاند ، پيروز آن بحرانهاي
.كرد خراب هم را آينده و حال آن خاطر به نبايد و گذشته
بايد را چيزي چه اكنون كه است اين است مهم اينجا آنچه
همين زيرا.كنيم انتخاب خود هدف و اعتقاد و انديشه براي
است جامعه و خود به نسبت تلقيها و فكر طرز و انديشهها
لحظه همين ما اقتدار لحظه.آفريد خواهند را ما آينده كه
را ما فرداهاي تجربههاي كه است لحظه همين و است حال
وجودمان در لحظه اين در كه تفكري به اكنون.ميسازد
منفي؟ يا است مثبت آيا كه نماييم توجه آمده بوجود
انديشه و فكر اين هستم بدي آدم من اينكه و خود از نفرت
احساس گرفتار ما واقع در و ميسازد را احساسمان كه ماست
بايد پسهستيم است نفرت احساس همانا كه خودمان
.شوند عوض نيز ما احساسات تا كنيم ، عوض را انديشهها
سلامت كه مياندازد خطر به را ما سلامت چنان طولاني نفرت
خود با هميشه پس.ميگردد واقع تهديد مورد نيز جسمي
عوض را گذشته نميتوانيم و گذشته كه گذشتهها:بگوييم
گذشته درباره كه انديشهاي كه بود خواهيم قادر اما كنيم
.كنيم عوض داريم
در اشتباهي بواسطه را خود حاضر حال كه است احمقانه چه و
و نماييم مجازات را خود مدام و نماييم خراب دور ، گذشته
و تنگ خانواده و دوستان و خود بر را زندگي و كار محيط
.سازيم زجرآور
كنيم ، ذهني تكاني خانه بسنجيم ، را خود تجربيات بياييد
و گرفت خاكش بايد را تجربيات اين از بعضي كه ميبينيم
و دارند تعميم و تعمير به نياز هم بعضي و انداخت برق خوب
خاطرات مرور با كه نيست لازم و انداخت دور بايد هم بعضي
و انزجار و اعصاب فشار دچار ذهني تكاني خانه واقع در و
اراده با ميتوان را گذشته اسفناك تجربياتگرديم نفرت
.كرد دور خود ذهن صفحه از كردن
شاد باشيم ، حال فكر به پس كرد عوض نميتوان را گذشته
.آزمود نخواهيم را تجربهها همين بار ديگر اينكه از باشيم
خود كه است اين حداقل برميآيد ما دست از امروز كه كاري
تجربيات آن تشديد در كه سهمي آن و كنيم تدبير را كرده
زندگي يك شروع براي و بزداييم خود از داشتهايم ناگوار
آن دنبال اگر "حتما و برداريم را نخستين گامهاي شيرين
.رسيد خواهيم نظر مورد هدف به باشيم
داريد ، ذهن در لحظه اين در كه انديشهاي و فكر به اكنون
را شما آينده افكار اين كه ميخواهيد آيا نماييد توجه
مشكلزا كه انديشههايي از:بياييد پس نه؟ يا سازند تباه
.گزينيم دوري رنجآفرينند و
مشاوره كارشناس -دولاح زهره
كن تماشا خوب
تنبيه روزنامه
از كه بود ، "تنبيه" مشروطيت دوران روزنامههاي جمله از
در ناظمالذاكرين مديريت به و صفحه درچهار سال 1287ش
صفحهاي چهار روزنامه اين اول صفحه.ميشد منتشر تهران
اغلب همچون.داشت اختصاص تصوير و كاريكاتور به
بود متنوعي تركيب نيز روزنامه اين زمان ، آن روزنامههاي
و علمي مطالب و فلسفه روز ، اتفاقات اجتماعي ، مسائل از
.ادبي
زارع رويا :تهيهكننده
ساهر حميد آرشيو :از كاريكاتورها
ميگذارم آشكار و عالم را مهرهها اين تماشاكن ، درست
شديد ، معطل كه مدتي از بعد اينكه شرط به حقهها ، اين زير
شما وزراي چنانكه !نباشد هيچي زيرش بردارم ، را حقهها
توي ميروند ميآيند آشكار و عالم يدك و درشكه
هيچ ميبينيد شديد معطل كه مدتي از پس وزارتخانهها ،
الله چراغ و شده ماه آخر ولي نكردهاند ، شما براي كاري
!ميگيرند
هرمزگان نداي روزنامه دادگاه جلسه دومين
ميشود
برگزار امروز
هرمزگان نداي روزنامه دادگاه جلسه دومين :اجتماعي گروه
.ميشود برگزار بندرعباس در (دوشنبه) امروز
شكايت به دادگاه بندرعباس ، از همشهري خبرنگار گزارش به
از بندرعباس اسلامي آزاد دانشگاه رئيس مشيري شهريار
عطايي غلامحسين مسئولي مدير به هرمزگان نداي روزنامه
.ميكند رسيدگي
انقلاب دادگاه به جنوب آيينه مديرمسئول
شد فراخوانده
بوشهربه جنوب آئينه نشريه مديرمسئول :اجتماعي گروه
دادگاه در بزودي اسلامي انقلاب و رهبري به توهين اتهام
.ميشود محاكمه انقلاب
انتظامي ناحيه و خصوصي شاكي دو:گفت نشريه اين مديرمسئول
كرده شكايت افتراء و توهين اتهام به نشريه اين از بوشهر
استان اسلامي ارشاد و فرهنگ مديركل ابتكار به اما بودند
اين طي و گرديد برگزار جلسهاي اينجانب و شاكيان حضور با
از بخش آن ولي كردند ، صرفنظر خود شكايت از شاكيان جلسه
بعنوان ميگرفت قرار عمومي جرايم حيطه در كه شكايت
.ماند باقي ديگر دادگاهي برگزاري براي دستاويزي
كرد خواهد تغيير شناسنامه صدور روش
روي و ميشود تايپ آينده سال از شناسنامه مندرجات
شد خواهد كشيده پلاستيكي روكش عكس و مندرجات
تا خواست ازمردم يكشنبه روز كشور احوال ثبت سازمان رئيس
از احتمالي سوءاستفاده هرگونه پيشگيرياز براي
شناسنامه امانتگذاشتن از مجلس ، انتخابات در شناسنامهها
.كنند خودداري فروشگاهها و افراد نزد خود
:افزود باخبرنگاران گفتوگو در لاري انصاري محمدابراهيم
انتخابات در شناسنامهها از سوءاستفاده و امكانجعل چون
هوشياري ، با مردم دارد ، سودجووجود افراد سوي از ششم مجلس
.بكوشند خود شناسنامه نگهداري در
دست در با:خواست انتخابات در شركت شرايط واجدين از وي
اخذ صندوقهاي پاي به "شخصا شناسنامهعكسدار ، اصل داشتن
ديگري افراد اختيار رادر خود شناسنامه و كنند مراجعه راي
.ندهند قرار راي ، ارائه براي
سجلي هويت صحت اعلام مرجع سازمان اين اينكه ، اعلام با وي
شوراي مجلس دوره ششمين انتخابات داوطلباننمايندگي
مجلس نمايندگي داوطلب و709 هزار پنج از:گفت است ، اسلامي
بررسي رسيدگيو مورد نفر و 426 هزار دو سجلي هويت ششم ،
شده اعلام كشور انتخابات ستاد به آن نتيجه و گرفته قرار
.است
سجلي هويت يادشده ، داوطلبان بين از:افزود لاري انصاري
.داشت مغايرت شده ، مداركارائه با نفر 141
ميليون پنج وجود به اشاره با كشور ثبتاحوال سازمان رئيس
آنها صاحبان اكثر كه كشور صاحبدر بدون شناسنامه
موهوم ، شناسنامههاي كه كساني:اظهارداشت مردهاند ،
احوال ثبت مراكز تحويل را خود مكرر و بلاصاحب مردگان ،
.هستند معاف تعقيب و هرگونهمجازات از دهند
شناسنامهها جعل امكان به اشاره با سخنانش از بخشي در وي
از كه روش اين در و شد خواهد عوض صدورشناسنامه روش:گفت
تايپ شناسنامه ، ميشود ، مندرجات گرفته بهكار آينده سال
.شد كشيدهخواهد پلاستيكي روكش عكس و مندرجات روي و شده
پايگاه ايجاد به احوال ثبت سيستم اساسي اصلاح بخش در وي
و ايراني هرفرد به ملي شماره تخصيص كشور ، اطلاعاتجمعيتي
.كرد اشاره سازمان اين شناساييتوسط كارت صدور
جمعيتي اطلاعات پايگاه ايجاد زمينه در:گفت لاري انصاري
پايگاه توسط 70 نفر ميليون سندهويتي 86 تاكنون كشور
هويتي مشخصات اينزمينه در كه است شده جمعآوري دركشور
نشانيافراد و تحصيلات شغل ، نسبي ، سببي ، شبكههاي افراد ،
.ميشود ثبت رايانه در پايگاهها اين در
يك را ايراني فرد هر به رقمي ده ملي شماره تخصيص وي
اين اختصاص با:افزود و كرد ذكر درثبتاحوال نوين سيستم
بين منسجم و محكم يكارتباط افراد ، به رقمي ده شماره
تنها هرفرد و ميشود ايجاد كشور اجرايي دستگاههاي تمامي
.شد خواهد شناخته كشور در شماره يك با
به آينده سال از قطعا:كرد تصريح كشور احوال ثبت رئيس
نفر ميليون چهل براي شناسايي كارت صدور سالكار سه مدت
.شد آغازخواهد كشور در سال بالاي 15
دولت ، هيات موافقت صورت در:كرد اضافه همچنين لاري انصاري
دفاتر خصوصي بخش به احوال ثبت سازمان ازوظايف بخشي
.شد خواهد واگذار هويتي خدمات
اسناد شامل كشور ثبتاحوال گنجينه:كرد خاطرنشان وي
ديگر از گذشته سال يكصد در ايران وبزرگان مشاهير هويتي
امسال ماه بهمن كهدر است ثبتاحوال سازمان فعاليتهاي
.ميرسد بهرهبرداري به تهران در
|