ميكنند؟ طرد مخالفت جاي چرابه
فكوهي دكتر با گو و گفت
اما دارد وجود خشونت مانند طرد مكانيزم جوامع همه در *
است متفاوت آن درجات
كه جايي تا گروهها كه ميشود گفته هميشه كلي مباحث در *
به طرد عمل كه كنند پيدا مكانيزمهايي بايد است ممكن
برسد حداقل
كنند اخراج را تعدادي اجتماعي گروه يعني طرد *
ميكند اخراج را خود داخلي منتقد گروه سياسي حزب وقتي *
يا ميپردازند حزب نقد به اخراجي گروه.است تصور حالت دو
ضرر اصلي حزب حالت دو هر در ميدهند تشكيل ديگري حزب خود
ميكند
گروه عضو فكوهي دكتر با وگو گفت محور بود قرار
موضوع تهران دانشگاه اجتماعي علوم دانشكده انسانشناسي
اما.باشد آن مكانيزمهاي و ويژگيها و "اجتماعي طرد"
تمرين ، وبهدمكراسي گرفت وسيعتري گستره بحث
سرانجام و عافطه و عقل براساس تصميمگيري آزادانديشي ،
انسانشناسي و جامعهشناسي ديد از سياسي كالبد تحليل
پديدههاي به اجتماعي نگاه داد نشان مجموع در و رسيد
مقولات به سياسي نگاه به نسبت توجهي درخور تفاوت سياسي
.دارد اجتماعي
زاده كدخدا علي : از وگو گفت
آن مكانيزمهاي و "طرد" ويژگي به اينكه از قبل *
.بازكنيد كمي را "طرد" مفهوم بپردازيم ، اصل
كه كسي ميكند ، طرد كه كسي:است وجه سه داراي طرد مفهوم
كالبد و بيولوژيك حوزه درواقعه اين فضاي و ميشود طرد
كه است چيزي منظور ميكنيم صحبت طرد از وقتي طبيعي ،
اين.است شده اضافه بيولوژيك مجموعه به اما باشد ، نبايد
بوجود مكانيزم همان داخل در طريقي به ميتواند يا "چيز"
ويا -است متابوليسم از حاصل كه زائد مواد مثل -باشد آمده
و -ميكروب و باكتري مثل -باشد شده كالبد وارد خارج از
عنوان به را آن تدافعي مكانيزم طريق از زنده موجود
چيزي و دارد كاركرد "طرد" اين بنابر.ميكند طرد بيگانه
نيز اجتماعي اشكال در طرد مكانيزم.نميشود طرد بيهوده
در يعني.دارد شباهت "طرد" بيولوژيك مكانيزم با حدودي تا
طرد كه بود چيزي شاهد ميتوان نيز اجتماعي موجوديتهاي
داخل در ميتواند هم طرد موضوع نيز اينجا در و ميشود
وارد آن به بيرون از اينكه هم و باشد شده توليد جامعه
.باشد شده
آن شاخص يا تعيينكننده "توازن" طبيعي مكانيزمهاي در *
-بدن حرارت درجه مانند.شود طرد بايد چيزي چه كه است
قابل سادگي به طبيعي موجوديت در "طرد" شاخص اين بنابر
چه اينكه تعيينكننده اجتماعي موجوديت در اما.است تعريف
چيست؟ شود ، طرد بايد چيزي
بايد نباشيد ، مريض شما اينكه براي طبيعي مكانيزم در
بايد باشيد داشته توازن اينكه براي و باشيد داشته توازن
در توازن مفهوم اما.شود حذف است ، زائد كه چيزي آن
.نيست تعريف قابل سادگي همين به موجوديتاجتماعي
كردن درك به مفهومي و فرهنگي الگوهاي طريق از ما چون
متفاوت جوامع و گروهها تعداد به الگوها اين و ميپردازيم
رفتارهاي متفاوت ، دركهاي اساس بر ترتيب اين بهاست
اجتماعي ، موجوديت در ديگر عبارت به.دارد وجود متفاوتي
.ميرسيم "ابهام" حالت به توازن مورد در
پديدههاي از مشتركي درك اينكه بدون ميتوانيم ما آيا *
يكديگر با را خود رفتارهاي باشيم ، داشته اجتماعي مختلف
ميتوانند انساني جوامع آيا ديگر عبارت به و كنيم تنظيم
شوند؟ اداره ابهام اساس بر
شما و من پديدهاي هر سر باشد قرار اگر يعني.نه "منطقا
مفهوم باشيم ، داشته متفاوتي رفتار و كنيم فكر متفاوت
جامعه كه اينجاست در.بردهايم سوءال زير را جامعه
به متفاوت دركهاي آن در كه ميكند ايجاد جديدي مكانيزم
بوجود جز چيزي آن و.ميشوند گرفته نظر در طبيعي طور
افرادي اينكه براي.نيست هنجارها و معيارها سري يك آوردن
همديگر نقاطي در بتوانند ميكنند زندگي جامعه يك در كه
اين البته.است لازم نشانهگذاريها اين كنند پيدا را
هر به اما.موقتياند بلكه ندارند مطلق شكل نيز نشانهها
همان اساس اين و جامعهاند ايجاد براي ممكن شكل تنها حال
.ميگوئيم اجتماعي هنجارهاي آن به ما كه است چيزي
توازن اينكه يكي.ميرسيم نكته دو به ما اينجا در پس *
اينكه ، ديگر و است نسبي "كاملا مفهوم يك اجتماعي شكل در
.ميشود تامين نشانهگذاريها سري يك با نسبي مفهوم اين
دارد؟ ويژگيهايي چه طرد مفهوم وضعيتي چنين در حال
براي و مقطعي صورت به را طرد مفهوم بايد ترتيب اين به
.كنيم تعريف خاص مكاني و زماني شرايط يك
عبارتي به و نيست مذموم طرد ، عمل زنده ، ارگانيسم يك در *
طرد نيز اجتماعي كالبد در آيا.است مثبت كاركرد واجد طرد
كاركرد در ضعف دهنده نشان نه ، يا دارد مثبت كاركرد يك
است؟ اجتماعي حيات
همه در كه گفت ميتوان اما.داد قطعي جواب نميتوان
همه در كه خشونت مانند.دارد وجود طرد مكانيزم جوامع
جامعهاي در كه برسد زماني اگر.است نياز آن به جوامع
به حالت آن در باشد نداشته وجود خشونتي يا طرد نوع هيچ
اما نميدانم آينده درباره.رسيدهايم آرماني وضعيت يك
.است نرسيده حالتي چنين به جامعهاي هيچ حال به تا
چرا؟ *
يك كه است آن معناي به طرد مكانيزم وجود عدم چون
به آنكه بدون را خودش عناصر تمام بتواند اجتماعي موجوديت
و طرد پس.كند مديريت برود ، "جداسازي" طرف به عنوان هيچ
متفاوت مختلف ، جوامع در آن درجات اما دارد وجود خشونت
.است
طرد از من تصور با ميدهيد طرد از شما كه تعاريفي *
بازي نفر يازده فوتبال تيم يك در "مثلا.است متفاوت
طردي هيچ حالت اين در.هستند ذخيره نفر چند و ميكنند
وارد بازيكنان از يكي وقتي ديگر تيمي در اما.ندارد وجود
ساير يا ميكنند "هو" را او تماشاگران ميشود ، زمين
ميگويند همه عبارتي به.نميدهند پاس وي به همبازيها
.است وضعيتي چنين طرد از من تصور.ندارم دوست را تو من
همان آن سر يك كه گرفته قرار طيفي روي بر زديد كه مثالي
دو به را اجتماعي پديدههاي.ميگويم من كه است چيزي
صورت به يا و سياسي ديد از يا.ديد ميتوان صورت
براي.مردمشناسي و انسانشناسي ديد از و خونسردانه
عاطفي را موضوع نبايد كنيم درك مردمشناسي ديد از اينكه
يك يعني طرد.گرفت نظر در را حركت يك ذات بايد بلكه.كرد
ميتواند عمل اين و كنند اخراج را تعدادي اجتماعي ، گروه
.بگيرد صورت مختلف اشكال به
طرد يا اخراج خود از را تعدادي اجتماعي گروه يك وقتي *
طرد يا شدهها اخراج اجتماعي رفتار ميتوان آيا ميكند
كرد؟ پيشبيني را شدهها
.ميكنيد صحبت جايي چه در و گروهي چه از كه است اين مهم
كه جايي تا گروهها كه ميشود گفته هميشه كلي مباحث در
به را طرد عمل كه كنند پيدا مكانيزمهايي بايد است ممكن
تعدادي اجتماعي گروه يك كه اصل اين يعني.برساند حداقل
جاي به بلكه.است سوءال زير امروزه بريزد بيرون خود از را
مكانيزمهايي بتوانيم بايد است "سلبي" عمل يك كه طرد عمل
.نگيرد انجام عمل اين كه باشيم داشته
.دهيد بسط را موضوع اين مثال با دارد امكان اگر *
مورد در و پيشرفته كشورهاي در اخراج يا طرد بحث "مثلا
اينكه عين در سياسي حزب در.است مطرح بسيار سياسي احزاب
جزئيات در است ممكن اما هستند وحدتنظر داراي افراد
واحد يك كه است طبيعي پس.باشند داشته متفاوتي نظرات
.برسد دروني نظر اختلاف به خود رشد طول در حزب يا سياسي
دو حزب كرد؟ بايد چه شد زياد اختلافنظرها اين وقتي اما
يعني كند ، بيرون را خود اعضاي از بخشي بايد يا.دارد راه
حزب در اعضا اين اينكه كند ، يا استفاده طرد مكانيزم از
نتيجه.شود لحاظ حزب در نظراتشان حدودي تا و بمانند باقي
مكانيزم از استفاده يا اخراج حالت در چيست؟ رفتار دو اين
ديگر اخراجي گروه اينكه اول.است محتمل نتيجه دو طرد
مخدوش و نقد درصدد اگر و داشت نخواهند حزب با خوبي رابطه
تاييد را آن "قطعا برنيايند ، حزب ديدگاههاي كردن
اخراجي گروه اين كه است اين دوم احتمال.كرد همنخواهند
هواداران حالت اين دركنند جديد حزب يك تاسيس به اقدام
يك به هركدام و شده دودستگي دچار انشعاب ، اين با نيز حزب
حالت دو هر در ترتيب اين به.ميشوند متمايل طرف
كمترين كه است اين حالت بهترين پس.ميبيند ضرر طردكننده
از يكي امروز كه است جهت همين به.باشد داشته وجود طرد
سابقه سال دويست بيشاز كه سياسي اشكال پرسابقهترين
بهخاطر آن دوام علت و است دمكراتيك مديريت شكل دارد ،
مكانيزم از استفاده كمترين با اجزاء همه مديريت قابليت
.است طرد و حذف
طرد زيادي موارد كهدر شاهديم كشورمان در امروزه *
در شده ، اجتماعي و سياسي متداول و عادي رفتار كردن ،
بهطرد ميل اجتماعي برآيند كه افتاده اتفاقي چه ما جامعه
دارد؟ كردن
دارد وجود نيز ديگري مكانيزمهاي طرد ، مكانيزم كنار در
مكانيزمها ، اين مهمترين.است نزديك آن به كه
.است "تفاوتگذاري" يا "اختلافگذاري"
همه رشد حاصل تفاوتگذاري يا Diffriation مكانيزم
گروه يك در كه اجزايي مجموعه اينكه يعني.موجوديتهاست
.ميكنند رشد متفاوت بهصورتهاي مختلف دلايل به بودند
و دور نيز بعضي و ميشوند نزديك هم به آنها از بعضي
.بقيه با متفاوت
را نظر مورد گروه حزب ، است بهتر كه گفتم حزب مقال در
در اگر اينكه.دارد وجود نيز ديگر نكته يك اما.نكند طرد
دو به "كاملا كه كنند پيدا تفاوت اندازهاي به اعضا حزب
تقسيم جز چارهاي حالت اين در شوند ، تبديل متفاوت گروه
شما نگيرد صورت تقسيم حالتي چنين در اگر چون.بود نخواهد
مشترك مخرجهاي سمت به مدام بايد حزب يا گروه حفظ براي
آنقدر حزب در مشترك مخرجهاي زمان يك در سپسبرويد پيش
محوري كه آن اوليه معناي "اصلا كه شد خواهد كلي و بسيط
در.ميرود بين از بود اتحاد براي خاص برنامههاي با
"عملا اما داريد منسجم گروه يك "ظاهرا شما حالتي چنين
است آمده پائين اشتراك سطح آنقدر چون.نداريد چيزي هيچ
.ندارد تفاوتي خودش از بيرون با گروه درون "اصلا كه
كند مديريت را تفاوتها بتواند بايد اجتماعي گروه يك پس
.شود ايجاد جدايي بايد شد ، زياد تفاوتها كه صورتي در اما
.نداريد قرار "طرد" از منفي مفهوم يك در شما حالت اين در
خود هويت اينكه براي اجتماعي گروه يا سياسي حزب يك چون
اما.كند استفاده طرد عنصر از است لازم گاه كند حفظ را
طرد نحوه مهم ، مسئله كردم تاكيد هم "قبلا كه همانطور
دارد ، خود از كه تعاريفي براساس جامعه را نحوه اين و است
.ميكند تعيين
را آراء درصد 7"مثلا كه حزبي جوامع ، از بعضي در چرا *
هم مردم و هستند او مخالف مردم كه ميپذيرد ميكند ، اخذ
وجود "طرد" بهنام چيزي و مخالفيم تو با ما ميگويند
كه است آن بهمعناي اتفاق اين جوامع بعضي در اما.ندارد
.ندارم دوستت
باشد ، بيشتر تغييرات جامعهاي در اندازه هر
.ميشود بيشتر آن در "طرد" و "تفاوتگذاري"مكانيزمهاي
از توسعه حال در جوامع جهاني دوم بعدازجنگ كلي بهطور
تسريع فرايندهاي يا شتابزده واردفرايندهاي ما كشور جمله
يك در ديگر بهعبارتشدهاند اجتماعي تغيير و توسعه شده
يك "حدودا زماني مدت يك در تغييرات توسعهيافته ، كشور
اين مجبورند توسعه درحال كشورهاي اما گرفته شكل قرني
اين براي زمان.كنند طي ساله ده چند زمان يك در را مسير
جوامع اين كه الزاماتي درنتيجه.است شده فشرده جوامع
اينها.نيست دروني الزامات دارند ، خود فعاليتهاي براي
كه سيستمي.دهند تطبيق جهاني سيستم با را خود مجبورند
آنها جوامع بر قوانيناش ولي نساختهاند را آن خودشان
انتظار نميتوان "سرعت و شرايط" اين در.ميشود تحميل
عقلاني اندازه همان كشورها اين در مكانيزمها كه داشت
اين در.است عقلاني توسعهيافته كشور يك در كه باشد
با عقلاني وارداتي مكانيزمهاي كه آنيم شاهد جوامع
چيزي و شده تركيب بومي سنتي و عاطفي مكانيزمهاي
.ميآورند بوجود بينابيني
كنيد؟ صحبت مصداقيتر دارد امكان اگر *
بازدهي و محصول توليد كارخانه يك عقلاني هدف "مثلا
و خوب را خود كار بايد افراد همه بنابراين.است مطلوب
ايجاب كارخانه مدير عقلاني رفتار و دهند انجام شايسته
در اما.كند اخراجش نكند ، كار خوب اگركسي كه ميكند
مدير چون.نميافتد اتفاق چيزي چنين توسعه درحال كشورهاي
.نميكند عمل شده عقلاني رفتار يك براساس "صرفا كارخانه
نكته هزار به بايد كند اخراج را كارگري ميخواهد وقتي او
عمل اين شود اخراج است قرار كه هم فردي.باشد داشته توجه
به بلكه نميگذارد ، خود عدمتوانايي حساب به "صرفا را
مسئله به دو اين از كدام هيچ پس.ميكند فكر نكته هزار
.نميكنند نگاه عقلاني رفتار يك بهعنوان "طرد"
دارد ادامه
|