روزنامه پرخوانندهترين همشهري چرا
است؟ جهان در ايراني
اشتباه گاهي هم شما كنيد باور مادر پدر ،
!ميكنيد
بيفزائيم خود نفس عزت بر چگونه
بسازيم را خود زندگي آهنگ
گذشته از تصويري
روزنامه پرخوانندهترين همشهري چرا
است؟ جهان در ايراني
انتشار سال هشتمين آغاز مناسبت به همشهري فراخوان گزارش
و انتشار سال هشتمين آغاز مناسبت به همشهري فراخوان
علاقمندان گسترده استقبال با روزنامه اين شماره 2000
لطف از مملو فراخوان ، به خوانندگان پاسخهاي.شد روبهرو
بود ارزندهاي نقدهاي و راهنماييها از سرشار و احساس و
تا گرفته شيرين نثرهاي و شعر از گوناگون قالبهاي در كه
درمجموع. ميآمد چشم به تحليلي چندصفحهاي مطالب
از كه بود مورد مقرر 26698 زماني موعد در واصله فرمهاي
و سال زير 20 سني گروه به مربوط پاسخ تعداد 7399 اين
پاسخهاي.بود شركتكنندگان ساير به متعلق فرم 19299
تعداد و شد بررسي استان هر براي مجزا بهطور خوانندگان
كل تعداد مجموع با يك ، متناسب هر به يافته تعلق جوايز
.بود استان آن از رسيده پاسخهاي فراواني و جوايز
گيلان و اصفهان تهران ، استانهاي نهايي بررسي از پس
خود به را جوايز و پاسخها تعداد بيشترين بهترتيب
از متشكل مسابقه داوران هيات از است لازم.دادند اختصاص
احمد دكتر صابري ، كيومرث افتخارجهرمي ، گودرز دكتر آقايان
جلال فرقاني ، محمدمهدي دكتر رحماندوست ، مصطفي پورنجاتي ،
گروه در عطريانفر محمد مهندس و مزروعي رجبعلي رفيع ،
مصطفي عموزادهخليلي ، فريدون آقايان و سال بيست بالاي
يحييپور ، مناف سيدآبادي ، علياصغر محمدي ، محمد خرامان ،
زير گروه در رستگار ليلا خانم سركار و بهمنپور محمودرضا
.شود قدرداني سال 20
با فراوان ، مشغلههاي وجود با گروه دو هر داوران هيات
انتخاب ضمن و بررسي را واصله فرمهاي حوصله و وقت صرف
.كردند مشخص نيز را برندگان ترتيب برتر ، پاسخهاي
بيش خوانندگان راهنماييهاي گرفتن بهكار با هستيم مصمم
تمايلات و مطبوعاتي فرهنگ اعتلاي جهت در پيش از
شنبه 4/9/78 روز از.كنيم حركت خود صميمي و خوب خوانندگان
در استانها تفكيك به برندگان جايزه نامو روز چند ظرف
از برخي مدت اين طي در همچنين.شد خواهد منتشر روزنامه
.رسيد خواهد چاپ به روزنامه در نيز برگزيده پاسخهاي
اشتباه گاهي هم شما كنيد باور مادر پدر ،
!ميكنيد
و بخوانيد را مقالهاي كه باشد آمده پيش برايتان شايد
.داريد مشترك احساس آن نگارنده با چقدر كه دريابيد
و كوتاه نوشتهنوشتهايد را مقاله خودتان انگاري
و من مثل كه ميگويم را وطنمان هم جوانان از يكي دوستانه
در آذر 1378 سهشنبه 2 !شدهاند جواني مرتكب من امثال
من" عنوان تحت بوديد ، كرده چاپ را نامهاي اجتماعي صفحه
از آن جوان نگارنده كه ".بيگانهام مادرم و پدر با
درد" بلكه شخصي ، دردهاي "صرفا نه كه ميگفت دردهايي
وجود همان.ميباشد مرزوبوم اين جوانان از بسياري "مشترك
كه خوشحالم.ميگويم را فرزندان و والدين بين سرد ارتباط
حداقل چاپ با و نكردهايد قطع جوانان با را خود ارتباط
.هستيد آنان جسمي و روحي رنجهاي كننده منعكس نامهاي ،
والدين دركمتقابل عدم بخاطر آنها عمدهترين كه رنجهايي
.ميآيد بوجود فرزندان و
كردم ، مسائل عميقتر تحليل و تجزيه به شروع كه موقعي از
پدر ارتباط آيا كه است بوده مطرح برايم سئوال اين هميشه
است اربابرعيتي ارتباطي فرزندانشان با خانواده مادر و
تو" تكراري و كليشهاي ادعاي به خانواده يك فرزندان و
و خواستهها تمامي پذيرش به محكوم "!نميفهمي جوانيو
روي بر كه ندارم آن قصد هستند؟ والدينشان امرهاي و نهي
بيدريغ فداكاريهاي و كشيده شمشير عزيز مادران و پدران
را آنها "شخصا حتي.بگيرم ناديده را آنان بيهمتاي و
درست چندان آنها تربيتي روش اگر زيرا نميدانم ، مقصر
اگر و ديدهاند آموزش اينگونه نيز آنها خود نباشد ،
است تفكري و نگرش آن گردن به باشد ، ميان اين در تقصيري
و خطرناك موجوداتي چشم به خانواده يك فرزندان به كه
عنوان به نه مينگرد انحرافات انواع پذيرش آماده
بشناسد را استانحرافات آماده كه "بيتجربه" انسانهايي
!كند آماده خطرات اين با مقابله براي را خود و
اين و نيست كامل انساني هيچ فداكار ، مادر عزيز ، پدر
.بياموزد تا كند اشتباه كه است انساني هر طبيعي ويژگي
چه و ميشويد اشتباه دچار گاهي هم شما كه كنيم باور
محتواي به كرد گوشزد را اشتباهات اين كسي اگر كه زيباست
!او جنسيت و سال و سن به نه كنيم توجه او سخن و حرف
نوجوان فرزند اينكه از كه ديدهام بسياري مادران و پدران
مشكلات از و نميكند همدلي و همراهي آنها با جوانشان يا
همچنين.ناراضياند و شاكي نميدهد ، بروز چيزي خود
را چيز همه دوستانشان پيش اين ، وجود با كه ميگويند
بيشتر و ميگيرند تاثير بيشتر دوستانشان از و ميگويند
ميكنيد فكر خب ، .مادرشان و پدر از تا دارند شنوي حرف
اين آن دليل.دارد دليلي "حتما چيست؟ جوان رفتار اين علت
كننده تامين يك عنوان به پدرم به جوان من وقتي كه است
و آشپز يك عنوان به مادرم به و خانواده اقتصادي نيازهاي
علاقه و صميميت احساس هيچ و كنم نگاه منزل كننده نظافت
روحي و عاطفي مشكلات هيچگاه كه است مسلم نكنم ، مشتركي
دوستانم از آنها جاي به و نميكنم بازگو برايشان را خود
ارتباطي وجود بدون.است طبيعي امري اين.بخواهم كمك
اما.بود نخواهد سادهاي كار راهنمايي و مشورت صميمانه ،
جوانان ، از اقليتي از غير به چرا چرا ، كه اينجاست سوءال
احساس شايد و بايد كه آنطور مادرانشان و پدر با بقيه
با دوست يك ارتباط آنها ، بين ارتباط و نميكنند همدلي
حتي چيز هيچ اشخاص بين شدن دوست در نيست؟ ديگر دوستي
باور را تلخ حقيقت اين.نيست مهم چندان سني اختلاف وجود
خوني نسبتهاي اگر ما ، خانوادههاي از بسياري در كه كنيم
براي كننده توجيه رابطهاي هيچگونه ديگر شود ، برداشته
و برادر مادر ، پدر ، نسبتهاينميماند باقي زندگي ادامه
افراد بين صميميت وجود نشاندهنده و مبين هيچكدام خواهر
موءثر و مهم افراد بين صميميت در كه مهمي عامل آن و نيست
وجود با كه است متقابل درك و انديشهاي ارتباط وجود است
چندان خوني نسبتهاي ديگر نفر دو بين انديشهاي ارتباط
علاوه پدري كه زيباست و پويا ارتباط اين چقدر.نيست مهم
سخن به.باشد "رفيق و دوست" خود فرزند با پدرياش نقش بر
دوست يك با كه كند حس فرزندش كه باشد شخصيتي صاحب ديگر
مادرش با !سازي پول ماشين يك با نه ميكند زندگي دارد
يك با زندگي حال در نكند حس و كند اعتماد و صميميت احساس
!است آشپزي ماشين
را خود خاص نافرمانيهاي و سركشيها نيز جوان است ، درست
ميدانيد تجربه صاحب را خود شما باشد چه هر اماداراست
براي او كردن آماده و كردن تربيت مسئول كه شماييد اين و
.هستيد فرداها اجتماعي مسئوليتهاي پذيرش
اشكال بود ، شده عنوان مقاله آن در كه همانطور آري ،
و سبك به چيز همه ميخواهند كه است اين والدين از بسياري
تحولات و پيشرفت انگاري و برود پيش خودشان زمان سياق
پذيرش عدمبرنميتابند را جديد نسل خواستههاي و جامعه
و رفتاري اختلالات و معضلات ايجاد باعث جديد نيازهاي اين
حضور از ترس نفس ، اعتماد كمبود نفس ، عزت سركوب شخصيتي ،
رواني و روحي مشكلات از بسياري و جمع در كردن صحبت يا
يك ارتباط كه است بسيار (تعمق و) تاسف جاي.ميشود ديگر
بيگانه و دور هم از آنقدر ("متقابلا و) دخترش با مادر
در دانشگاهي در شدن قبول آرزوي خانواده دختر كه باشد ،
روزانه كه خانواده گرم كانون آن كجاست.كند را ديگر شهري
آن كجاست و ميشنويم تلويزيون مجريان دهان از چندينبار
پرخود و بال زير را خانواده افراد تمامي كه حمايتي چتر
ميگيرد؟
و چيست فرزندان نقش و مادر و پدر نقش پويا ، ارتباط يك در
صميمانه ارتباطي به ميتوان چگونه كه است باقي سوءال هنوز
يافت؟ دست خانوادهها در دوستانهاي و
-گريختن آرزوي جوان كه آورد فراهم كانوني ميتوان چگونه
از -ناخواسته ازدواجي بوسيله يا دانشگاه به رفتن با حال
باشد؟ نداشته را آن
شما از تشكر با
ساله نوزده -مرادي فرزاد
بيفزائيم خود نفس عزت بر چگونه
بسازيم را خود زندگي آهنگ
يك آهنگ موسيقي نتهاي با موسيقيدانها كه همانگونه
آهنگ خود انديشههاي با نيز ما ميسازند ، را سمفوني
آهنگي نواختن ما ، روزمره زندگي.ميسازيم را خود زندگي
بسياري.است استوار خودمان درباره ما باورهاي بر كه است
را ما كه هستيم ناسالمي روابط درگير همچنان ما از
كردهاند ، طرد را ما گذشته در كه مردمي همان بهميآزارد
همان با را مسايل ميكوشيم همچنان ميكنيم ، مراجعه
تجربه را آنها نبودن كارساز كه كهنهاي شيوههاي
.كنيم حل كردهايم ،
ما زندگي تجربه كه دارند قدرت اينرو از ما انديشههاي
با.هستيم ميكنيم فكر كه همانيم ماميكنند خلق را
خود از كه را تصويري ميتوانيم خود تفكر نحوه تغيير
تجلي نحوه ميتوانيم "عملا ما.سازيم دگرگون داريم ،
.بدهيم تغيير را خود شخصي زندگي
خود فكر با را نوميدي و سختي ، كمبيني ، خود ميتوانيم ما
و اعتماد ترتيب بدين.كنيم بدل خوشبختي و نفس عزت به
سازگاري و ميگيرد را زندگي تلخ تجربههاي جاي خوشبيني
.ميشود بيشتر زندگي با ما
اساس بر زندگي آهنگ ساختن با و خود تفكر نحوه تغيير با
بازتاب ما روزمره تجربههاي در كه سالمي انديشههاي
.ميبخشيم اعتلا را خود نفس عزت مييابند ،
رابينسن.ب دكتر :نوشته
غيبي منوچهر دكتر :ترجمه
خارجي انقلابيون
نماينده عنوان به مشروطه نهضت ابتداي در بلغاري پانوف
به نهان در و ميكرد فعاليت تهران در "رچ" روسي روزنامه
لياخوففرمانده با كه وي.ميرساند ياري آزاديخواهان
محرمانه تلگرافهاي شد موفق داشت آمد و رفت قزاق بريگاد
ادوارد براي و بربايد را مجلس بستن توپ به مورد در او
انگليسي ، روزنامههاي در تلگرافها اين.بفرستد براون
به بود ضربهاي آنها افشاي و شد چاپ ايراني و روسي
توپ به را مجلس محمدعليشاه اينكه از پس.روسيه استعمار
رفت رشت به پانوف شد ، منتقل تبريز به انقلاب مركز و بست
با را پانوف كميسيونآمد در "جنگ كميسيون" عضويت به و
بندرگز و استرآباد ،(فعلي بابل) بارفروش به ديگر نفر شش
آنها و كنند دهي سازمان را نواحي آن انقلابيون تا فرستاد
از مستبدان راندن بيرون و گز بندر مردم شوراندن به موفق
روسيه به شد ، زخمي استرآباد در پانوف سپس.شدند شهر اين
.بود زندان در مدتي آنجا در و گريخت
روس ، فرانسوي ، مليتهاي از نيز ديگري انقلابيون
و صداقت با ايران مشروطه نهضت جريان در غيره و امريكايي
با و جنگيدند ايراني آزاديخواهان كنار در فداكاري
.شدند روبهرو ايرانيان قدرداني
زارع رويا :تهيهكننده
ساهر حميد آرشيو:از كاريكاتورها
"بود؟ كه بفرماييد ايران در شما ماندن مانع" -مخبر
ملت سر از دست هم اكنون كه مغرضين من مانع" -پانوف
".برنميدارند
خدمات با آزادي راه مجاهد اول خان پانوف مسيو جناب -
.خاك و آب اين به شايان
.ق.1329ه-ملت جارچي روزنامه
|