نظم و مطبوعات
كنيم؟ زندگي چگونه
گذشته از تصويري
كردند دريافت انتشار مجوز نشريه 10
نشريه اتهامات 3 به رسيدگي دادگاه
شد برگزار
سيروان نامه هفته مديرمسئول مرتضوي قاضي
فراخواند بهدادگاه را
ميگيرند حقوق قرآن حافظ نابينايان
نظم و مطبوعات
(پاياني بخش ) ملي وفاق و مطبوعات
و آمده پديد كشور مطبوعاتي فضاي در كه تازهاي تحرك
فرهنگي و اجتماعي گوناگون عرصههاي در كه ملموسي نتايج
به پرداختن لزوم و ضرورت گاه هر از بيش است آورده بهبار
در راهگشا و روشنگر نقشي كه را دست اين از مهمي مباحث
مطرح دارد برعهده مطبوعات قابليتهاي و امكانات شناخت
محسنيانراد ، دكتر سخنان نخست بخش پيش شماره در.ميكند
از "ملي وفاق و مطبوعات" درباره ارتباطات ، محقق و مدرس
هم با را بحث اين سخنان ادامه اينك ، گذشت نظرتان
:ميخوانيم
و گونه عادت گراميداشت درباره پيش ، سال در 650 خلدون ابن
:است گفته چنين و رانده سخن حكومت ، دروغين
به اما بدارندت گرامي كه بدهي انجام كاري اگر حكومت ، اي"
تو براي اين گونه ، عادت صورت به بدارندت گرامي و دروغ
".ندارد سودي
نظم سوي به كه حكومتي و است دروني نظم نوع از وفاق نظم
وفاق كلي ، طور به.بود نخواهد موفق گاه هيچ برود ، بيروني
.مييابد معنا ميشود ، اداره دروني نظم با كه درجامعهاي
:دارد وجود وفاق درباره مهم نكته دو البته ،
كامل ، و يكپارچه وفاق بيترديد ، كه است اين اول نكته (1
بماند ، ثابت اگر و پوياست جامعه زيرا نيست ، امكانپذير
موجود منابع به نگاهي باداد خواهد دست از را پويايياش
كه معتقدند انديشمندان از شماري كه ميشويم متوجه دهه 90
جهان كه باورند اين بر ديگر برخي و "تضاد" اساس بر جهان
همه كه بود معتقد ماركس.است شده بنا "همكاري" اساس بر
مبارزه واقع ، در و دارد قرار يكديگر با تضاد در چيز
.است توليد عوامل و صاحبان ميان سهمگين
اساس بر كه است رسيده جايي به بشري دانش حاضر ، حال در
.سكهاند يك روي دو مثابه به همكاري و تضاد سيستمي ، نگرش
ميشود ، اداره دروني نظم با كه خانوادهاي در ندارد امكان
شرط به البتهميشود پويايي باعث تضاد ، .ندهد روي تضاد
.بينجامد همكاري به آنكه
نظامهاي در ميبينيم دور ، گذشتههاي به نگاهي با (2
ميشد تبليغ چنين و است بوده بيروني نوع از نظم فئودالي ،
محمدرضا.است ساخته رهبري براي را موجوداتي خداوند ، كه
يك تجلي تفكر ، اين !"است الهي موهبت سلطنت ، ":ميگفت شاه
استفاده بيروني نظم در ايدئولوژي از.است ايدئولوژي
كه ميدهد رخ زماني فاجعه.ميدهند شكل آن به و ميكنند
شرايطي ، چنين در كه بشتابند آنها كمك به هم مطبوعات
.ميكنند عمل وفاق ضد مطبوعات ،
زنده موجود ارگانيسم از وفاق ، بحث براي نمونهيابي در
بيولوژيكي ، ارگانيسم در كه گونه همان.است شده استفاده
از يك هر و ميكنند كار...و كبد و كليه و ميتپد قلب
در) كند كار درست سيستم كل تا يكديگرند مواظب بدن اعضاي
يك آنكه محض به و اند مرتبط يكديگر با اعضا همه واقع ،
نشان و ميكند تب سيستم كل ميشود ، بدون وارد باكتري
در همه درنتيجه ، و شده اختلال دچار ارگانيسم ، كه ميدهد
جامعه يك.(ميدهند نشان عكسالعمل اختلال ، مقابل
.دارد وضعي چنين نيز ايدهآل
است ، هدفمند نيز ، بيسواد روستايي يك حتي اساس ، اين بر
او كه ميگويد كسي چه.ميگيرد تصميم و ميانديشد زيرا
نگاه ايناست مطلق مطيع تلويزيون انديشه مقابل در
.است گذشته غلط تئوري اين از سال پنجاه و است "هوبرسي"
به بيروني نظم رويكرد كه كردم اشاره اين ، از پيش
حكومتهاي به دروني نظم كرد-رويـ و اقتدارگرا حكومتهاي
هم سالاري مردم حاضر ، حال در البته ، .است مردمسالار
.است رفته سوءال زير
هشتاد در دورانت ويل.بود سالاري مردم نگران "ولتر"
:مينويسد تمدن تاريخ كتاب آخر جلد در سالگي
مصون فساد از كه ندارم سراغ تاريخ در را حكومتي هيچ من"
".بماند
گذشته ، و معاصر حكومتهاي ميان فرقي دورانت ، ويل
اين بر ديگران در كه گونه همان":ميافزايد و نميبيند
آن به هم خودمان مورد در بايد ميگذاريم انگشت ضعف ، نقطه
".باشيم داشته نظر زير را آن روز هر و كنيم توجه
مقايسه ديكتاتوري با را دموكراسي ميخواهد وقتي "ولتر"
:ميگويد دوستي به خطاب دارد ، زيبايي تعبير كند ،
شير يك كه ميكند فرقي چه بيچاره ، دست تهي مرد يك براي"
ولتر اينجا ، در ".بجوند را او موش صدها يا و ببلعد را او
برابر شكل بدين را (موش صدها)دموكراسي و (شير) استبداد
.ميدهد قرار هم
آن اول چاپ كه ،"مطبوعات تاريخ بر چشماندازي" كتاب در
:ميخوانيم شده ، منتشر سال 1991 در
تمايلي چندان اقتدارگرا حكومتهاي تاريخ ، طول تمام در"
ناآگاهي زيرا نداشتند ، مطبوعات به مردم آوردن روي به
".باشد موءثر آنان بودن مطيع در ميتوانست مردم
آن و دارم كوچكي نظر اختلاف كتاب نويسنده با اينجا در من
تمايل است ممكن هم خيلي اقتدارگرا حكومتهاي كه اين
فكر و بياورند رو مطبوعات به مردم كه باشند داشته
تيراژ كه بود آن نگران خروشچف ، مثل آدمي نميكنم
از هم خيلي.برسد ميليون به 15 ميليون از 10 "ايزوستيا"
چون.كند پيدا افزايش تيراژ اين كه بود خوشحال بابت اين
كنند ، بازي را بوق نقش مطبوعات ، كه باشد قرار اگر
ما.بود خواهند خشنود آن از هم خيلي توتاليتر حكومتهاي
كه داريم باره اين در بسياري شواهد معاصر ، تاريخ در
گرفته صورت گستردهاي استفادههاي موضوع اين از چگونه
و مطبوعات اگر اقتدارگرا ، حكومتهاي در واقع ، در.است
با باشند آنها هاي"پروپاگاند" ابزار ديگر ، رسانههاي
.ميكنند هم هزينه آن براي ميل ، كمال
بيروني نظم و مطبوعات
.بود خواهند وضعيت دچار 8 بيروني ، نظم در مطبوعات
.ميشوند بدل حكومت زيرسلطه عناصر به مطبوعات (1
و ميپذيرد را منفي نوع از مراقبت سلطه ، زير مطبوعات (2
تن اطاعت به آگاهي و خرد حداقل و انفعال حداكثر با
.درميدهند
نه ميكنند ، عادت سلطه زير مطبوعات حضور به مردم (3
.آنها از بهاستفاده
روزنامهنگار و روزنامه منزلت تنزل باعث عادت ، اين (4
.ميشود
و بود ميدانند آنكه علت به سلطه زير مطبوعات (5
دلنگراني دچار ندارد ، تفاوتي چندان مردم براي نبودشان
.ميشوند مردم به بياتكايي از ناشي
به يا و ميشوند زودرس مرگ دچار يا سلطه زير مطبوعات (6
.ميشوند وابسته مستبد حكومت
باشد ، مردم آنكه از پيش زيرسلطه ، مطبوعات مخاطبان (7
.است حكومت
و رياكاري وادي به زيرسلطه مطبوعات نتيجه ، در (8
پنهاني كه بهطوريميشوند وارد كردن عمل منافقانه
مدح در ترس سر از حال ، درعين ولي ميگويند ، ناسزا
دنكيشوتوار دلاوران اينها.مينويسند هم !"آريامهر"
است بيروني نوع از نظمش كه حكومتي از كه آنجا از و هستند
به "دوركيم" قول بهميپردازد خودسانسوري به ميترسند
.ارگانيك نه ميكنند عمل مكانيكي طور
بيروني نظم ابزار مثابه به مطبوعات
نظم ابزارهاي از يكي به زيرسلطه مطبوعات ترتيب ، بدين
كه ميكنند ادعا مطبوعات اينگونه و ميشود تبديل بيروني
همه" ;است مرتب و دارد نظم همهچيز است ، درست همهچيز
كه آنجا از بدينترتيب ، ...و "هستند حضرتعالي دعاگوي
.خواهدشد توهم همين دچار هم حكومت ميگويند ، دروغ مطبوعات
ميكنند غلط باور اين دچار را حكومت مطبوعات ، درواقع ،
در كه است انتقامي درواقع ، اين و است شده دروني نظم ، كه
بينظمي اين هرچه.گرفت خواهند زيرسلطه مطبوعات نهايت ،
بيشتر نظامي رهبران و نظم به مردم گرايش يابد ، تداوم
براي دلشان برخي كه ميبينيد احوالي چنين در و ميشود
بينظمي ، زيرا ;ميافتند او ياد به و ميشود تنگ رضاشاه
.است كرده اختلال دچار را ارگانيسم
(دروني نظم) وفاقي نظم شرايط در مطبوعات
هستند مردم مطبوعات ، مخاطبان دروني ، نظم در كه درحالي
اطلاعات بهجاي نظم ، گونه اين در هم دولتمردان دولت ، نه
روشهاي" كتاب در.ميدهند "داده" مطبوعات به پيام و
مطبوعات به دولتها اينكه ميان تفاوت "كاملا "خبري مصاحبه
"پيام" اغلب ، .است آمده بدهند "پيام" يا و بدهند "داده"
بايد "داده" راه وفاقي ، نظام در كه درحالي ميدهند ،
تا اند"پيام" حاوي بيشتر مطبوعات ، ديگر ، سوي ازبازباشد
صورت به و ميگيرند را "داده" آنها.داده يا اطلاعات
ماجراي كه هنگامي نمونه ، براي.ميكنند ارائه "پيام"
بانك عمومي روابط رئيس آمد ، پيش ميلياردي اختلاس 23
تحت كرد ، منتشر اطلاعيهاي روزنامهها كليه در صادرات ،
خبر ، اين ".ميشود تكذيب خبر اين "مطلقا" اينكه ، عنوان
اينجا دراست داده پيام قدرت ، منشا يعني.است پيام
."داده" نه ميشود پيام انتقال ابزار رسانه ،
مطبوعات به نخبگان دروني ، نظم در آنكه ديگر مهم نكته
دور مطبوعات از نخبگان بيروني ، نظم در و راهمييابند
كار به "باتيمور" تعريف با را نخبگان البته ، .ميشوند
شمار در جلالآلاحمد و شريعتي علي دكتر "مثلا.ميگيرند
.دارند قرار نخبگان
تبديل خردمند و آگاه ناظري به مطبوعات ، آنكه ديگر
پيش از ميگذرد ، آنها بر آنچه هر از را مردم و ميشوند
مشاركت براي عاملي بهصورت درنتيجه ، و ميكنند آگاه
خطاها ، كاهش در كنترلكننده بهعنوان و درميآيند
.ميپردازند نقش بهايفاي
روشنگر آينه ، چون تعابيري با را مطبوعات "مككوئل دنيس"
نظم در مطبوعات ديگر ، بهعبارتميكند توصيف راهنما و
تصويري آينه ، همچون و دارند روشنگر نقشي (وفاقي) دروني
.ميتابانند باز خود در را جامعه كل از واقعي و تمامنما
آينه اين روي از زنگار ميكوشد مطبوعات نگرشي ، چنين در
و درد كه ميدانيدبازميگرديم گذشته مثال بهبردارد
ارگانيسم كل در اختلالي كه ميدهند پيام ما به دو هر تب ،
وفاق و دروني نظم آن در كه سالم جامعه يك در.دارد وجود
و جامعه به دست ، اين از پيامهايي دارد ، وجود اجتماعي
تعبيري به يا سيستم درنتيجه ، و ميشود منتقل مسئولان
براي بهموقع و ميشود آگاه بحران بروز خطر از ارگانيسم ،
و رسا تعبير به و ميكند تجهيز را خود آن ، با مقابله
باشد مردم عصبيت شدت مواظب بايد حكومت ابنخلدون ، شيواي
.ميشود روبهرو بحران با وگرنه
منتقل جامعه كل به كه پيامهايي با درواقع مطبوعات ،
و ميكنند آگاه بحران بروز از را حكومت و مردم ميكنند ،
تلاش سيستم بقاي و حفظ براي كه ميدهند امكان آنها به
.كنند
رابطه كه درمييابيم ايران ، مطبوعات تاريخ به نگاهي با
;است بوده استوار اساسي محور بر 8 دولت ، و مطبوعات ميان
روزنامه ، نخستين انتشار از سال از 162 پس امروز كه چيزي
.هستيم روبهرو آن تبعات و پيامدها با
.كرد بيان جدل نوع هشت قالب در ميتوان را محور اين 8
و جنگ ستيزهگري ، مناظره ، معناي به جدل معين ، فرهنگ در
.دربرميگيرد را گستردهاي طيف درواقع مبارزه ،
ميدانيد.است بوده روزنامهها اجباري خريد:شمال 1 جدل
نميخريدند ، را "وقايعاتفاقيه" روزنامه مردم ، چون كه
كه را كارمنداني همه و ميكند صادر بخشنامهاي دولت ،
حقوق از كه ميكند مكلف ميگرفتهاند ، حقوق مبلغ فلان
دليل ، همين به.بپردازند را روزنامه بهاي خود ، ماهيانه
مردم و ميگيرد شكل غلط برخورد يك نطفه آغاز ، همان از
.ميخواندند "زورنامه" طنز ، به را "روزنامه"
.دارد رواج هم هنوز كه روزنامههاست توقيف:شماره 2 جدل
را نشريه يا روزنامه يك نسخههاي تمامي ديگر ، عبارت به
مقتضاي به نه و) نفر يك منويات و اراده و راي بنابه
هم را روزنامه آن ، متعاقب و ميكردهاند نابود ،(قانون
.ميكردند توقيف
قالب و شكل اما ;است شماره 2 جدل همانند :شماره 3 جدل
.دارد هم قانوني
قرار قانوني پيگرد تحت روزنامهنگاران :شماره 4 جدل
گلسرخي ، مثال ، براي.ميشوند اعدام و ترور يا و ميگيرند
...و روزبه خسرو
.است روزنامهنگاران جرح و ضرب شامل :شماره 5 جدل
دندان توي مشت با آنچنان مواردي ، در رضاخان ،
و !ميشود جابجا طرف فك كه ميكوبد ، روزنامهنگار
.ميشكند او دندانهاي
اموال غارت و روزنامهها به هجوم و حمله :شماره 6 جدل
افراد لباس در يا و حكومتي مزدوران بهوسيله آنها ،
.ناشناس
تاريخ در كه !مطبوعات كليه توقيف و تعطيل :شماره 7 جدل
.بودهايم ماجراهايي چنين شاهد بارها مطبوعات
از قرائتها و برداشتها انواع داشتن :شماره 8 جدل
و استمرار.هستيم آن شاهد نيز هنوز كه مطبوعات قانون
نهتنها مطبوعات ، كه ميشود باعث روند اين تداوم
شوند ، گوناگون قرائتهاي اين بازيچه وفاق ، ابزار بهعنوان
ابزار بهصورت خود ، مواردي در كه دارد احتمال حتي بلكه
.درآيند "ضدوفاق"
توسعه و ارتباطات درباره كه تئوريهايي از يك درهيچ شما
ضد رسانهها ، توسعه شود ، گفته كه نميبينيد دارد وجود
اين است ممكن تمهيدات ، اين با ولي.شد خواهند توسعه
.بيفتد اتفاق
اقامت "قطعا كه ميبرم پايان به پيشبيني اين با را سخنم
چه و خواهدداشت درپي را جديدي مسايل جهاني ، دهكده در بشر
در و برسند راه از ديگري هاي"ولتر" بعد ، سدههاي در بسا
كه بنويسند دهكده اين در انسان نبود يا و بود توصيف
در كه ميكند فرقي چه بيچاره ، تهيدست مرد يك براي"
."باشد داشته سكونت جهاني دهكدهاي يا و كوچك دهكدهاي
حضور از مغرورانه مردم از بسياري كه شرايطي در زيرا
سوي از ;شادمانند نوين تكنولوژيهاي و ماهواره اينترنت ،
كه است مطرح اساسي پرسش يك بهصورت جدي نگراني اين ديگر
منابع يا و گرفت خواهند قرار وفاق خدمت در رسانهها آيا
بر را خود سلطه نوين ، شيوهاي و شكل به جهاني قدرت
بخشيد؟ خواهند تداوم مطبوعات و رسانهها
كنيم؟ زندگي چگونه
و زندگي از رضايت و آرامش باعث خدا به واقعي ايمان
به تا ميكند كمك شما به خدا.ميشود بيشتر موفقيت
حامي خدا ميدانم" بگوييد خود با.برسيد خود خواستههاي
اعتقاد با ".شد خواهم موفق زندگي در و است من پشتيبان و
.ميرسيد خواستههايتان به مستمر تلاش و امر اين به
كه هستند كساني انسانها شادترين باشيد ، بخشنده زندگي در
كشورشان و جامعه همسايهها ، دوستان ، خانواده ، براي قدمي
.نميشود محدود مادي مسائل و پول به بخشندگي.برميدارند
به كه فردي تشويق محبتآميز ، جمله يك اداي يعني بخشندگي
درك و ديگران با همدردي همدلي ، محبت ، دارد ، نياز حمايت
و محبت درك ، فرزندان ، براي زماني دادن اختصاص.آنان
.آنان راهنمايي
در را دانهاي اگر.دارند احتياج ما راهنمايي به فرزندان
شود ، تبديل سالم و مقاوم گياهي به آنكه براي بكاريد ، خاك
غير در كند رشد صاف تا دهيد قرار حائلي را آن اطراف بايد
.ميشود كج صورت اين
و تربيت كودكي از را فرزندان دارند وظيفه والدين
براي را فرصتي زياد ، مشغله وجود با.كنند راهنمايي
كنيد ، دركشان باشيد دوست آنان با دهيد ، اختصاص فرزندان
حالا:نكن اذيتم" نگوييد.كنيد گوش دقت با صحبتهايشان به
با را مسائلشان و مشكلات تا كنيد كمك آنان به "ندارم وقت
.بپرسند شما از راحتي به را سئوالاتشان و كنند مطرح شما
آنان از.بدهيد سنشان با متناسب مسئوليتي فرزندان به
هرگز و.باشيد نداشته اندازه از بيش و نامعقول انتظارات
خداوند ، به واقعي اعتقاد.نكنيد مقايسه را آنان كسي با
به را ديگران با مهرباني و همدلي بخشندگي ، وظيفه ، انجام
.بياموزيد آنان
.بگيرند عبرت درس تا كنيد تنبيه را فرزندان است لازم گاهي
فقط زيرا.نزنيد كتك را آنان هرگز هستيد ، عصباني وقتي
.كنيد حفظ را خونسرديتان.ميكنيد خالي آنان سر را قهرتان
و فوايد كنند ، درك را تنبيه علت تا كنيد كمك فرزندان به
عدم مضرات و كردهاند خالي شانه آن از كه كاري انجام علت
بياموزيد آنان به.روشنكنيد برايشان دقت به را آن انجام
تربيت در ".ميكنند برداشت را همان بكارند ، كه را هرچه"
.زياد ملايمت نه و خشونت نه كنيد ، رعايت را تعادل فرزندان
ميخوانم ، نماز بار هر وقتي.باشيد خدا ياد به هميشه
و ميكنم احساس وجودم سراسر در را كسي با عشق و آرامش
ميانديشم ، خود باكنم خودداري گريستن از نميتوانم
احساس اين ميتوانستند انسانها اگر كه بود زيبا چه خدايا
و راز با شما اميدوارمكنند درك را پاك عشق و آرامش
.باشيد داشته احساسي چنين خداوند با نياز
درگاه به استغاثه و گريه خدا ، با نياز و راز و صحبت با
مايوس هرگز نگرفتيد پاسخي اگر.ميشويد نزديك خدا به او ،
خداوند.ميكند امتحان را ما خداوند.نشويد نااميد و
براي يا ميخوانيد من براي را نماز آيا":ميفرمايد
"خواستههايتان؟ به رسيدن
مرا آنچه نميخواهم ، چيزي تو از خدايا" بگوييم زيباست چه
به وجودم در كه است خردي و عشق ميكند ، خرسند زندگي در
براي آنها به تكيه با كه كن ياري من به.گذاشتهاي وديعه
".بردارم گام خير و صحيح راه در تو رضاي
تو به دارم ، دوستت خدايا" ميگويم نمازهايم در روز هر
.ميكنم آرامش احساس هستي ، من با اينكه از دارم ، احتياج
ديگران به را آن ميتوانم ميكنم ، آرامش احساس وقتي فقط
را جهان ميتوانيد باشيد داشته آرامش وقتي ".كنم منتقل
.كنيد تسخير
موءدب الهام
زنبور و مجلس
زنبور روزنامه
.شد چاپ تهران در (ش 1300) ق -ه سال 1341 در "زنبور"
.بود افشار.ش آن امتياز صاحب و كسرايي آن موءسس
ليتوگرافي روش به تصاويري نشريه اين آخر و اول صفحات در
قهوهخانهاي نقاش ،"پيري حاج"آنها نقاش كه ميشد ، چاپ
.بود
حق و آزادي از دفاع جهت در نشريه اين تصاوير و مطالب
.ميشد تهيه مملكت نابسامانيهاي افشاي و محروم مردم
زارع رويا :تهيهكننده
:از كاريكاتورها
ساهر حميد آرشيو
شنيديد؟ را "زنبور مجلس" قضيه آقايان -
.خير -
!عجب !عجب -
چيست؟ بفرماييد خوب -
!اتحادنوكرها -
!شدهاند آدم هم آنها !اوهو -
;آهستهتر -
چرا؟ -
ميدهند گوش "زنبورها" -
است؟ چكاره "زنبور" مگر -
!آنهاست جريده نام ميدانيد ، كه هم شما -
كردند دريافت انتشار مجوز نشريه 10
مطبوعات بر نظارت هيات دوشنبه روز جلسه در :اجتماعي گروه
مدير جعفري مهرنوش.كردند دريافت انتشار مجوز نشريه 10
اعلام ضمن اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات كل
هفتهنامه ، 1 انتشار 1 با جلسه اين در:افزود مطلب اين
و 1 فصلنامه ماهنامه ، 3 دو ماهنامه ، 3 نامه ، 1 هفته دو
ترتيب با "صدا" نشريه:گفت وي.شد موافقت فصلنامه دو
هفته دو انتشار ترتيب با "حرمين" نشريه هفتگي ، انتشار
ماهنامه ، انتشار ترتيب با "دين روانشناسي" نشريه نامه ،
و تخصصي جراحي" نشريه و "اطفال و داخلي بيماريهاي" نشريه
از گزيدهاي" نشرياتكردند دريافت انتشار مجوز "عمومي
مجله" ماهنامه ، دو انتشار ترتيب با "دندانپزشكي تازههاي
ترتيب با ،"فرهنگان" فصلي ، انتشار ترتيب با "نهاجا پزشكي
فصلنامه ، دو انتشار باترتيب"شريف شيمي" و فصلي انتشار
.كردند دريافت انتشار مجوز جلسه اين در نيز
نشريه اتهامات 3 به رسيدگي دادگاه
شد برگزار
افتاد تعويق به يالثارات اتهامات به رسيدگي
نشريه سه اتهامات به رسيدگي دادگاه جلسه :اجتماعي گروه
جلسه و شد برگزار ديروز آينه و ورزش صبح زندگي ، قصه
هفتهنامه مديرمسئول محتشم عبدالحميد دادگاه
.افتاد تعويق به يالثاراتالحسين
شاكي كليوي بيماران از حمايت انجمن مديره هيات اعضاي
و خوردبين محمود سعداوي ، نعيم و زندگي قصه هفتهنامه
آينه هفتهنامه و ورزش صبح روزنامه شاكيان فراهاني صفايي
.بودند
محمد رحماني ، تقي عيسايي ، شمسالدين كشور ، وزارت همچنين
يالثاراتالحسين نشريه شاكيان از نبوي بهزاد و سلامتي
عبدالحميد كه مطلب اين اعلام با دادگاه قاضي كه بودند
در بستريبودن دليل به هفتهنامه اين مديرمسئول محتشم
و كشور وزارت:گفت است ، نيافته حضور دادگاه در بيمارستان
منصرف نشريه اين عليه خود شكايت از عيسايي شمسالدين
.شد شور وارد منصفه هيات دادگاه اتمام از پس.شدهاند
سيروان نامه هفته مديرمسئول مرتضوي قاضي
فراخواند بهدادگاه را
قضائي مجتمع شعبه 1410 دادگاه قاضي مرتضوي :اجتماعي گروه
خواست سيروان نامه هفته مديرمسئول از دولت كاركنان جرائم
در است ، خوانده لازم توضيحات اداي وي كه آنچه براي
.شود حاضر دادگاه
نشريه سيروان هفتهنامه سنندج ، از ما خبرنگار گزارش به
از جمعي توسط كه است ايران كردنشين مناطق ويژه زبانه دو
.ميشود منتشر سنندج در خرداد دوم هواخواه روزنامهنگاران
به كه جلاليزاده جلال دكتر براي ارسالي اخطاريه برگ در
از است ، رسيده تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 دفتر امضاي
توضيحات اداي جهت عنه مشتكي عنوان به كه شده خواسته وي
.شود حاضر دادگاه در لازم
سوي از شكايت دو پيشتر سيروان ، مسئول مدير گفته به
اين از كردستان سابق استاندار و اسلامي آزاد دانشگاه
علت به احتمالا و شد مطرح كردستان دادگستري در نشريه
شكايتها اين كردستان ، در مطبوعات منصفه هيات تشكيلنشدن
.باشد شده ارسال تهران در دادگاه به
ميگيرند حقوق قرآن حافظ نابينايان
و ترويج منظور به كشور بهزيستي سازمان :اجتماعي گروه
بين در ويژه به اسلامي جامعه در قرآني فرهنگ اشاعه
كه نابيناياني به پرداخت جهت را مبالغي نابينايان ،
امور و اوقاف سازمان رسمي تاييد با و نبوده دولت كارمند
در ذيل شرح به باشند مجيد قرآن از بخشي يا كل حافظ خيريه
:است گرفته نظر
.ريال ماهيانه 175000 مجيد قرآن تمام حافظين -1
.ريال ماهيانه 155000 مجيد قرآن دوم يك حافظين -2
.ريال ماهيانه 125000 مجيد قرآن سوم يك حافظين -3
|